مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
فارابی
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
367 - 385
حوزه های تخصصی:
دیدگاه فارابی در مسئله تشخص دو گونه است: اول، دیدگاه انتسابی است. از دید ملاصدرا، فارابی معتقد است تشخص به نحوه وجود شیء می باشد. دوم، دیدگاه صریح فارابی در کتاب تعلیقات است. وی در این کتاب معتقد است عامل تشخص، زمان و وضع می باشند. ابهام در این دیدگاه در مفهوم واژه ها، گزاره و چگونگی ارجاع دیدگاه وی به دالّ مرکزی اندیشه وی نمود یافته است. این مقاله رصد می کند که مفهوم تشخص به صورت واضح و متمایز از دید فارابی چیست؟ ساختار منطقی و زبانی گزاره منعکس کننده دیدگاه فارابی چگونه است؟ و گزاره منعکس کننده دیدگاه فارابی در تشخص چه رابطه ای با دال مرکزی اندیشه فارابی، در شبکه معنایی اش دارد. تحلیل مفهومی از تشخص نشان داده است که تشخص نزد فارابی مفهومی نسبی است، تحلیل گزاره ای نشان داده است که دیدگاه فارابی در تشخص ذی وضع با سکوت و با ابهام ساختاری مواجه است، و تحلیل سیستمی در این تحقیق نشان داده است که مسئله تشخص در فارابی متأخر به عنوان یک مسئله مطرح شده است و تشخص از طریق وجود با دال مرکزی اندیشه وی پیوند دارد. اما این بدان معنا نیست که دیدگاه فارابی در تشخص بتواند به عنوان پشتیبان استناد دیدگاه اصالت وجود به فارابی باشد.
ریشه شناسی تأملات هنرشناختی فارابی با رجوع به آراء افلاطون، ارسطو و فلوطین
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
37 - 66
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند با روش تحلیلی - مقایسه ای به تشریح نظریه هنری فارابی، در پیوند با اسلاف فلسفی او - مشخصاً افلاطون و ارسطو و فلوطین - بپردازد. به عنوان نتیجه می توان گفت فارابی مباحث فلسفی - هنرشناختی خود را در مسیری مطرح کرده که پیش تر از سوی افلاطون و ارسطو پیموده شده و به مدد فلوطین در قامتی تازه تر آراسته گردیده است. اما توان اندیشه ورزی فارابی و تجزیه و تحلیلی که به خصوص از فرآیند فعّالیت قوّه متخیّله در ضبط و ابداعِ تصاویر ارائه داده و نیز نشانه هایی که از کلمات قرآنی در آثار خود نمایان ساخته، شخصیت فکری مستقل او را به مخاطب کلامش یادآوری می کند. او در ترسیم منشأ نبوغ انسانی و ارزش صناعت هنری و تفسیر پدیده ای به نام زیبایی، ما را به خالق این جهان ارجاع می دهد و فلسفه اش را با دیانت می آمیزد. همچنان که هنر و زیبایی را در مسیر سعادت اخروی انسان می خواهد و البته در مقام یک فیلسوف، به پرسش هایی از قبیل منشأ اثر هنری توجه داشته و پاسخ هایی موشکافانه و درخور تأمّل را ارائه می دهد. پاسخی که البته از پی توجّه به میراث توحیدی - قرآنی، عاری از نوآوری هم نبوده و توانسته است با در نظر گرفتن عقل فعّال - یا همان فرشته وحی و الهام - به عنوان واسطه فیض، نوع کامل تری از محاکات را تقریر نماید. در بحث از غایت هنر نیز رأی فارابی با نگاه توحیدی قرآن همراه شده و از اسلاف فکری خود تمایز یافته است.
مقایسه تعریف زیبایی از منظر فارابی و آکویناس؛ با تاکید بر مفهوم کمال
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
29 - 52
حوزه های تخصصی:
فارابی در بستر فلسفه اسلامی و آکویناس در بستر فلسفه مسیحی هر دو در تعریف «زیبایی» از مفهوم «کمال» بهره می برند. این نوشتار، با روش گردآوری اسنادی و تحلیل محتوا، تعاریف زیبایی و مفهوم کمال در آنها از منظر فارابی و آکویناس را بررسی می کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این دو فیلسوف در چگونگی پرداختن به تعریف زیبایی و مراتب آن با یکدیگر اشتراک دارند، اما فارابی به مفهوم «کمال» در تعریف زیبایی اهتمام بیشتری دارد و به جای آن، آکویناس به «لذت»، «تناسب» و «وضوح» می پردازد که در تعاریف فارابی به طور صریح اشاره نمی شوند. نکته مهم دیگر گره زدن بحث زیبایی با اقانیم سه گانه از سوی آکویناس است که فارابی چنین پرداختی در باب مفاهیم اسلامی ندارد. همچنین با آنکه اشاره ای در فلسفه آکویناس مبتنی بر ذهنی بودن زیبایی وجود دارد، در جمع بندی کلی، زیبایی از منظر هر دو فیلسوف را می توان عینی دانست.
اصول تربیت عقلانی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمیّت عقل در فلسفه فارابی، پژوهشی جامع درجهت تبیین اصول تربیت عقلانی باتوجه به آراء و اندیشه های وی انجام نگرفته است، لذا هدف از انجام این پژوهش، تبیین اصول تربیت عقلانی باتوجه به اهداف تربیت عقلانی برمبنای اندیشه فارابی است. در این پژوهش که به روش استنتاجی فرانکنا صورت گرفته است؛ ابتدا مفاهیم مربوط به موضوع تحقیق توصیف شده، در ادامه، مضامین در مقوله های مجزا قرار گرفته و گزاره های واقع نگر فلسفی مربوط به آن مشخص شده است و در آخر به روش استنتاجی فرانکنا اصول تربیت عقلانی ازمنظر فارابی مشخص شده است. نتایج، مبین آن است که اصول تربیت عقلانی در اندیشه فارابی در حیطه عقل نظری عبارتند از: اصل تربیت پذیری (تعلیم)، اصل راهنمایی، اصل لزوم آموزش و اصل تعقّل و در حیطه عقل عملی: اصل آمادگی، اصل تربیت پذیری (تأدیب)، اصل مسئولیّت پذیری (عاملیّت فردی)، اصل تعاون و اصل استدراج.
کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چیستی «زبان» و و ویژگی های آن، از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن و اندیشه عالمان و متفکران را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی نخستین متفکر اسلامی است که در آثار خویش به تفصیل به فلسفه زبان و زبان شناسی پرداخته است. اما نوشتار حاضر، ناظر به فلسفه زبان و زبان شناسیِ فارابی نیست که در این باره قبلاً تحقیقاتی به انجام رسیده است؛ بلکه مسئله اصلی آن، نقش و کاربرد زبان در معرفت یا شناخت است؛ یعنی اینکه مقوله زبان به طور کلی چه محصول معرفتی یا شناختی برای انسان به همراه دارد. از دید امروزین، در پاسخ به این مسئله، به ویژه باید به دو دانش توجه کنیم: زبان شناسی شناختی و معناشناسی شناختی، که البته فارابی به این دو دسترسی نداشته است. با این حال، مدعای نوشتار حاضر این است که او کارکرد معرفتی یا شناختیِ قابل توجهی برای زبان درنظر گرفته و ابعاد و ویژگی های مهمی از آن را مشخص کرده است و اگرچه یافته های او در این عرصه در قیاس با دستاوردهای معاصرین، ممکن است ناچیز به نظر آید، اما نقش کاملاً تأسیسی او در این عرصه غیرقابل انکار است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، از جهت نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از جهت نحوه تحلیل داده ها، عقلی است.
فرجام نفوس ناقصه از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 210
حوزه های تخصصی:
آراء فارابی در باب معاد و سرنوشت نفوس انسانی پس از مرگ جزء ساختارشکنانه ترین دیدگاه ها در میان فیلسوفان مسلمان است تا جایی که حتی برخی انکار اصل معاد نوع بشر را به او نسبت می دهند اما بررسی های ما در این مقاله نشان می دهد که فارابی منکر اصل معاد نبوده بلکه معاد نفوس ناقصه (یعنی نفوس کودکان، ابلهان و دیوانگان) را نفی می کند. هدف این مقاله بررسی دیدگاه فارابی در مورد سرنوشت نفوس ناقصه است. بحث در باب سرنوشت نفوس ناقصه معمولا از منظر علم کلام و نسبت آن با دو صفت عدل و حکمت الهی بررسی می شود. اما فارابی به این بحث صرفا از منظر فلسفی می پردازد و حتی در مورد آیات و روایاتی که به ظاهر دلالت بر معاد همگانی دارند، موضع گیری و ورودی نمی کند. فارابی بنا بر مبانی انسان شناسی اش و نگاه خاصی که در مورد کیفیت و نحوه معاد دارد، به این نتیجه می رسد که نفوس ناقصه همچون سایر حیوانات پس از مرگ معدوم می شوند. در متن مقاله تصریحات و اشارات فارابی در این باب و مبانی انسان شناسی که وی را به این نظریه سوق می دهد مورد بررس قرار گرفته است.
بررسی تأثیر آثار پروکلس بر مفهوم سازی فارابی و ابن سینا از واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
259 - 277
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا مفهوم سازی از واجب الوجود از بعد تاریخی در تفکر نوافلاطونیان (پروکلس)، قبل از فارابی و ابن سینا بوده است یا خیر؟ پروکلس با طرح چهاربخشی علت اولی، وجود، عقل و نفس به تبیین مبانی فلسفی خود درباره مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی أنیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر می پردازد. فارابی و ابن سینا در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت می بخشد و این حرکت مستدیر است، با پروکلس توافق نظر دارند؛ به طوری که در مواردی عین الفاظ و عبارات پروکلس در کتاب «الخیر المحض» را استفاده کرده اند.
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
157 - 170
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف نظر از وجه تاریخی آن توجه می کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.
بررسی تطبیقی روششناسی اندیشه آرمانشهری در آراء فارابی و تامس مور
منبع:
پژوهش های سیاسی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۶
70 - 93
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد کتاب خوانشی نو از فلسفه فارابی گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
147-160
نویسنده کتاب «خوانشی نو از فلسفه فارابی گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی»در صدد است با برجسته کردن ابداعات اساسی و محوری فارابی در باز تدوین فلسفه در زمانه ی خویش نحوه افتراق جریان فلسفه اسلامی از سنت یونانی را توضیح دهد . مهم ترین مدعای نویسنده پی افکنی فلسفه اسلامی بر مبنای سه قضیه است : الف-.تعیین موضوع آن به عنوان "وجود" نه "موجود". ب-استناد فهم وجود به علم حضوری ج-تمایز بین ماهیت و وجود . وی معتقد است که فارابی با نگاهی وجود محور توانست نقش اساسی هستی را در مقابل چیستی و ماهیت احیا کند.کتاب همچنین به رویکرد زبان شناساسنه و معرفت شناسانه فارابی و نیز معرفی کتاب الحروف در همین راستا و همچنین ابداع وی در ارجاع منطق نه بخشی ارسطو به منطق دو بخشی می پردازد. از نگاه نگارنده علیرغم اهمیت و فربهی مدعای فوق الذکر یعنی تاسیس گری فلسفه اسلامی با محوریت وجود برای فارابی، همچنین علیرغم نکات مثبت متعدد کتاب، دلایل اقامه شدن در کتاب برای اثبات آن مدعا لازم اما غیر کافی است . حدود 10 نقد اساسی در مقاله بر محتویات و مدعیات کتاب مطرح شده است؛ از جمله: تکرار برخی مدعاها ،مدعیات بی شاهد ، ارجاع به متاخران از فارابی و ...
معرفت شناسی معاصر و فلسفه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۱
63 - 91
حوزه های تخصصی:
معرفت پیشینی اجمالاً معرفت حقایقی است که از ابتدا فارغ از تجربه و صرفاً به نحو عقلی قابل ادراک هستند. کانت معرفت پیشینی یا ماتقدم را در مقابل معرفت پسینی یا ماتأخر قرار داد و آن را به معرفت مستقل از تجربه تعریف کرد. معرفت شناسان معاصر غربی بر مبنای تعریف کانت، چهار تعریف تکمیلی از معرفت پیشینی به دست داده اند. در کنار این بحث، مسئله آگاهی فطری به معنای مورد نظر افلاطون، دکارت و برخی دیگر از عقل گرایان در سنّت فلسفی غرب نیز مطرح است. آگاهی فطری بدین معنا، اجمالاً آگاهی ای است که منشأ هستی و وجود آن تجربه نباشد. به باور غالب معرفت شناسان معاصر غربی، آگاهی فطری به این معنا غیر از معرفت پیشینی است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که فارابی اگرچه در آثار خویش از معرفت پیشینی صراحتاً سخن نگفته، از معرفت بدیهی و مفاهیم مرتبط با آن از قبیل معرفت اوّلی، ضروری، یقینی و... فراوان بحث کرده است. مدعای نوشتار حاضر، استنباط این مطلب است که فارابی به گونه ای از معرفت پیشینی به معنای نخستِ مورد نظر معرفت شناسان معاصر غربی معتقد است؛ او همچنین آگاهی فطری به معنای فوق را آشکارا رد می کند.
بررسی مقایسه ای موضوع فلسفه اولی در فلسفه فارابی و حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوریت «موجود» درفلسفه ارسطو و بتبع آن درفلسفه فارابی، به «وجود» در حکمت متعالیه ملاصدرا تحول یافت. بر همین اساس، مسئله اصلی این پژوهش، تبیین تطور موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود» است. در مرحله بعد بررسی عوامل این تطور، مورد توجه است. ماحصل این مطالعه مقایسه ای، آن است که هرچند فارابی با انتخاب «موجود بما هو موجود» به عنوان موضوع فلسفه، توانست از تنوع نظرات شارحان ارسطو (درمورد مواضع چهارگانه ارسطو) فاصله بگیرد، ولی بدلیل درهم تنیدگی معنای وجود و ماهیت، به حقیقت وجود راه نیافت، اما ملاصدرا با استعانت از نظریه بنیادین اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و در نتیجه اتخاذ عینیت و اتّحاد وجود و ماهیت و گذر از تمایز وجود و ماهیت سینوی و تفکیک حقیقت وجود از مفهوم آن، تبیین متفاوتی از موضوع فلسفه ارائه نمود و حقیقت وجود را موضوع فلسفه قرار داد و به این ترتیب موضوع فلسفه از «موجود» به «وجود»، انتقال یافت. هرچند در فلسفه صدرا، بدلیل اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، «موجود» و «وجود» (در مسئله موضوع فلسفه)، غالبا به یک معنا بکار می روند و هر دو به حقیقت وجود، دلالت دارند.
ارائه الگوی نظری عدالت تربیتی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی براساس مبانی معرفت شناختی عدالت فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، ارائه الگوی نظری عدالت تربیتی برای نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی بر مبنای دیدگاه معرفت شناختی عدالت فارابی است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی و استنتاج(قیاس عملی) است. بدین معنا که براساس الگوی استنتاجی فرانکنا از قرار گرفتن اهداف و مبانی در کنار هم اصولی استخراج شده است که منجر به اتخاذ روش های تربیتی می گردد. جامعه تحلیل، مجموعه کتاب ها، شرح ها و مقالات پیرامون فلسفه فارابی بوده است که به طور هدفمند بر مبنای مقولات پژوهش نمونه گیری و به صورت عمیق مورد مطالعه قرار گرفته است و داده های حاصل به طور پیوسته همزمان با جمع آوری اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های حاصل حاکی از این است که براساس بنیان های معرفت شناختی فارابی، عدالت امری فطری، در راستای رسیدن به سعادت، برگرفته از حکمت، در تلازم با عقل و تابع منافع عمومی است. منابع معرفت شامل حس، عقل و شهود است. انواع معرفت مشتمل بر معرفت فطری، شهودی، عقلانی و... است. مناط صدق معرفت عدالت، اهلیّت و شایستگی است. لذا با نظر به مبانی معرفت شناختی فوق، الگوی نظری عدالت تربیتی در قالب اهداف، اصول و روش های تربیتی قابل استخراج است. برخی از اهداف غایی و واسطی این الگو، رسیدن به جامعه عادله، سعادت مندی همگان، فضیلت محوری و سنجش افراد با عدالت و نه بالعکس است، برخی از اصول این الگو عبارتند از: توجه به استعدادها و شایستگی های فردی، تعادل قوا و دوری از افراط و تفریط، عقلانیت و آگاهی بخشی، محبت و دگردوستی و نداشتن نگاه سلیقه ای و شخصی به عدالت است. برخی از روش های این الگو عبارتند از: روش توزیع برابر امکانات و منابع، روش پرورش استعداد، روش بسترسازی عادلانه، روش محبت ورزی عادلانه و روش قانون گرایی در اجرای عدالت. همه اهداف، اصول و روش های استنتاج گردیده ناظر بر چالش هایی است که در نظام تربیت رسمی و عمومی وجود دارد.
دراسه وتحلیل مفهوم الإنجاب من وجهه نظر المفکرین المسلمین (من الفارابی إلی ابن خلدون)(مقاله علمی وزارت علوم)
لقد بات مفهوم الإنجاب فی العصر الحدیث یتمتع بأهمیه کبیره فی نظریات علم السکان (الدیمغرافیا) ویعبر عنه بمصطلح الخصوبه. تحاول الدراسه الحالیه وصف وتحدید هذا المفهوم لدی عدد من المفکرین المسلمین بما فیهم: الفارابی وأبوعلی مسکویه والمعری وابن سینا ونصیر الدین الطوسی وابن خلدون. وتتمثل أهمیه هذه الدراسه کونها تعبر عن حاجه النظام الجامعی الإیرانی- الذی یعد مجتمعا یعتمد فی أسسه مبادئ الإسلام وشریعته- إلی علم محلی فی کافه مجالات العلوم الإنسانیه بما فیها علم السکان. ویعتبر علم السکان الذی یدرس فی الجامعات هو تقلید للمفهوم الغربی لهذا العلم المعرفی ولیست هناک إشارات إلی ما خلّفه مفکرو الإسلام والحضاره الإسلامیه. ومن أجل تحقیق أهداف البحث استفدنا من المنهج الوثائقی. أظهرت نتائج البحث أن جمیع مفکری الإسلام الذین تمت دراسه آرائهم کانوا یهتمون بموضوع التناسل(الإنجاب) والقضایا المتعلقه به. إن أهمیه التناسل أو الإنجاب لدی هؤلاء المفکرین کانت کبیره بحیث اعتبروا القابلیه للإنجاب أحد خصائص المرأه وما یمیزها فی النوع البشری، کما عرّفوا التناسل والإنجاب بأنه أهم هدف للزواج. وفی هذا الإطار استعانوا بالآیات والروایات الدینیه من أجل تعزیز آرائهم ودعمها. وفی هذا المجال نجد أن أبا العلاء المعری مستثنیً من هذه القاعده العامه لأنه کان یوصی الناس بعدم الزواج والإنجاب. إن تحلیل النتائج یظهر أن مفکری العالم الإسلامی الذین تمت دراستهم فی هذا البحث وعلی الرغم من أنهم ناقشوا موضوع الإنجاب والقضایا المتعلقه به إلا أنهم لم یقدموا إحصائیات وأرقام فی هذا الباب وکانوا فی الغالب یتکلمون نظریا ویبینون آراءهم ومعتقداتهم حول هذا الموضوع. والجدیر بالذکر أنه لا ینبغی علینا أن نعتبر هذا الأمر علامه ضعف أو نقص فی هؤلاء المفکرین الکبار بل یجب أن نقرّ بالمحدودیه فی البیانات والإحصائیات فی العصور القدیمه لأن موضوع الجمع والإحصاء السکانی وتحلیله هو أمر خاص بالعصر الحدیث.
بررسی شالوده های اندیشه فارابی در نگاه فرا جنسیتی به زن در طرح مدینه فاضله او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
149 - 170
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله حاضر "بررسی تفکر فراجنسیتی به زن در جامعه مطرح شده از نظر فارابی" است. به عبارت دیگر هدف این است که روشن شود؛ شالوده های فکری فارابی در طرح مدینه فاضله او نسبت به زن؛ چیست؟ فلسفه سیاسی برای زنان در زندگی سیاسی، وظیفه هایی را ترسیم می کند و این در حالی است که فارابی نیز به عنوان فیلسوف برتر زمان خویش ارتباطی عمیق میان اندیشه های فلسفی یونانی با دستورات و آموزه های دین اسلام برقرار نموده است. همچنین فارابی به تأسی از حکمای یونان، انسان را مدنی بالطبع می داند و با نگاهی انسان مدار و فضیلت محور و تقریباً فارغ از جنسیت به شخصیت زن می پردازد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی آراء فارابی درباره ی جایگاه زن در جامعه مدنی مطلوب پرداخته است.در آثار فارابی واژه هایی مثل نساء و نسوان و رجال کمتر مشاهده می شود. وی همواره از واژه هایی عام و فراگیر در نظریه های فلسفی خود استفاده کرده است یعنی وی در تفاضل بین ابناء بشر جنسیت را محور تفکیک قرار نمیدهد. در نگاه انسان شناسی او جنسیت مداخله ی در انسانیت ندارد. تا بدین وسیله دیدگاه فرا جنسیتی خود را به تصویر بکشد.
ردیابی الگوی اسلامی-ایرانی شهرسازی مشارکتی در آراء ابونصر فارابی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
498 - 513
حوزه های تخصصی:
سودای تشکیل آرمان شهر یکی از وجوه اشتراک مردمان اکثر فرهنگ ها و تمدّن های مختلف می باشد. در جهان اسلام نیز، حکیم ابونصرفارابی، اولین فیلسوفی بود که ایده ی آرمان شهر یا مدینه ی فاضله را ارائه کرد. وی که به منظور تبیین ایده ی خود از مثال جسم سالم انسان بهره می گیرد، یکی از عوامل اصلی در دستیابی به مدینه ی فاضله را مشارکت و تعاون اعضای آن می داند. اصلی که بی توجّهی به آن را می توان یکی از علّل اصلی شکست طرح های شهری در کشور دانست. در این طرح ها که گرته ای از الگوهای غربی منسوخ شده می باشند، به مشارکت شهروندان در طول فرآیند تهیه و اجرا توجّه نمی شود. حال آن که مشارکت شهروندان، نه تنها تضمین کننده ی موفقیّت طرح ها می باشد، بلکه هزینه ی اقتصادی اجرای آن ها را نیز کاهش می دهد. موضوعی که فارابی قرن ها پیش، اهمیّت آن را متذکّر شده و آن را از عوامل اصلی در شکل گیری مدینه ی فاضله می داند. بنابراین در این مقاله، به بررسی موضوع مشارکت شهروندان در امور شهری از دیدگاه فارابی پرداخته شده است، تا ضمن تبیین اهمیّت این موضوع، به ردیابی و ارائه ی الگوی اسلامی-ایرانی شهرسازی مشارکتی از نظر فارابی اقدام گردد. فارابی عدالت خواهی، اخلاق مداری، تعاون، شایسته سالاری در انتخاب مدیران، جهان شهری اندیشیدن، جامعه پذیری و اطاعت از زعیم مدینه را از راه های مشارکت شهروندان در اداره ی امور شهرها می داند. بر این اساس، روش پژوهش حاضر، تاریخی، توصیفی و تحلیلی بوده و شیوه ی گردآوری آطلاعات مبتنی بر روش اسنادی می باشد.
فلسفه سیاسی اسلام در قرون وسطی و آغاز دوره مدرن، ابن طفیل، ابن باجه، ابن رشد و ملاصدرا
فلسفه سیاسی اسلام و محور اندیشه های سیاسی ابن سینا (416 )، فارابی (339)، ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد(595) در دوره قرون وسطی و ملاصدرا(1045/1640م)در آغاز دوره مدرن در مورد خلافت و امامت کبری و قدرت سیاسی شکل گرفت، ابن سینا و فارابی با بیان علم تدبیر شهر، مخالفت و تناقض مفهوم خلافت و مبنای نظری قدرت سیاسی دولت عباسیان با فلسفه سیاسی معقول اسلام را آشکار ساختند و سه حکیم آندلسی نیز دولت های آندلسی و مغربی، مرابطین و موحدین را بیرون از دایره دولت آرمانی اسلامی قلمداد کردند، فلاسفه آندلسی به بیان تجریدی فلسفه سیاسی اسلام با تبیین نظریه اتصال ، بر مبنای ترکیب نظریات افلاطون و ارسطو و نوافلا طونیان پرداختند و در ایران عصر صفوی که دولت بر زمینه های مشترک تعصب بر فقه و حدیث بود، ملاصدرا مانند فلاسفه آندلسی با طرح فلسفه یونانی در اندیشه سیاسی ، به صفات رییس اول مدینه و تاسیس دولت آرمانی پرداخته است، و در کتاب المبدا و المعاد در ضمن بخشی در مقاله چهارم به السیاسات و الریاسات و به جمع بین شریعت و فلسفه در امر سیاسی پرداخته است و یکسانی شریعت و سیاست و فلسفه را بررسی کرده است . و صفات لایق به رییس مدینه فاضله را معرفی نموده است، پژوهش حاضر سیر تاریخی اندیشه سیاسی اسلامی از قرون وسطی تا دوره صفوی عصر ملاصدر است و وصف شکل گیری فلسفه سیاسی ملاصدر در تطور و تکامل دیدگاه فلاسفه پیشین است .و نشان می دهد این پیدایش فلسفه سیاسی تابعی مستقیم از مقتضیات سیاسی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی هر عصر است. کار ابن سینا هم زمان با اثر اسپینوزا (1677م)در انتقاد امر سیاست و دین در آغاز دوره مدرن است و مانند سیر اندیشه سیاسی در دوره مدرن به بررسی جایگاه دین و سیاست و نسبت امر فلسفی و دینی و سیاسی پرداخته است .پژوهش مبین جایگاه فلسفی و تاریخی سیستم فلسفی ملاصدرا در تبیین فلسفه سیاسی اسلام است.
تبیین مفهوم و مؤلفه های شهروندی در فلسفه سیاسی ارسطو و فارابی
سازمان دهی حقوق و تعهدات متقابل فرد و جامعه از بسترهای فکری فیلسوفان سیاسی بوده است. یکی از منظم ترین مباحث فلسفی درباره شهروندی در فلسفه سیاسی کلاسیک، مربوط به ارسطوست. ارسطو در کانون مباحث شهروندی، مؤلفه اعتدال را قرار می دهد. او حقوق و تعهدات متقابل فرد و جامعه را بر اساس اصل اعتدال صورت بندی می کند. پیوند کمال و فضیلت با مؤلفه اعتدال، از ویژگی های بنیادین شهروندی در نظام فلسفی ارسطوست. فارابی نیز به عنوان بنیان گذار فلسفه سیاسی اسلامی با سه عنصر بنیادین به شهروندی می پردازد که عبارت اند از: حقیقت، فضیلت و سعادت. او حقیقت را در مرکز نظام شهروندی خود قرار می دهد و ارتباطی وثیق میان شریعت و فلسفه برقرار می کند. شهروندی حقیقت گرایانه فارابی بر اساس تعامل نزدیک شریعت و فلسفه بازسازی می گردد. معرفت ناب حاصل شده از این تعامل است که به عنوان مؤلفه بنیادین در مرکزیت گفتمان شهروندی در فلسفه فارابی قرار می گیرد. حقوق و تعهدات متقابل فرد و جامعه در درون نظم مبتنی بر حقیقت سازمان دهی می گردد تا با رساندن شهروند به فضیلت، سعادت او را میسر سازد. براین اساس ارزش هایی چون آزادی، برابری، عدالت، مالکیت، قانون مداری و دیگر مؤلفه های شهروندی با توجه به اقتضائات حاصل از تعامل نزدیک حقیقت، فضیلت و سعادت، کانون توجه قرار می گیرد. در این نوشتار، مفهوم شهروندی با استفاده از توصیف، مقایسه و ارزیابیِ مبتنی بر تحلیل عقلی، بررسی می شود.
بررسی و تطبیق صفات نادان شهرهای فارابی با شهرها و محله های معاصر (شهر مشهد)
حکیم ابونصر فارابی، فیلسوف برجسته مسلمان که به حق، پدر فلسفه اسلامی نامیده می شود در دو اثر بسیار مهم و ارزشمند خویش؛ ، » سیاست المدنیه «و» آراء اهل مدینه ه فاضله «به ویژگی هایی در شهرها و ساکنین ساکنان شهرها اشاره کرده است. فیلسوفی کهوی برای نخستین بار در تاریخ فلسفه اسلامی، از شهری آرمانی و از خصائص خصایص اجتماع مدنی سخن به میان می آورد. این پژوهش به دنبال ارتباطی است میان نادان شهرهای فارابی و نادان محلهنادان محله های امروز، که آیا می توان این دو را با هم تطبیق داد یا خیر؟ اگر می شود، نمود کالبدی و شخصیتی صفات نادان شهرها نادان شهرها و مردم آن چگونه است؟ همچنین می توان از خلال آنها و تحقیق و تفحص در متن موضوعات آن، و با یررسی بررسی و تطبیق نشانه ها با شهرهای معاصر، نقدی بر امروز داشت. لذا هدف این تحقیق شناسایی دقیق ویژگی های کالبدی نادان شهرها نادان شهرها بر اساس جستجوجست وجوی متنی و تطبیق آن با شهرهای معاصر جهت نقد وضع موجود نیز استمی باشد. در این پژوهش که در آن از روش هایروش های اسنادی ) کتابخانه ای)، تحلیل محتوای متن، روش دلفی و پرسشنامه از دو محله ی ه مشهد بهره برده شده، سعی تلاش شده است تا با رویکردی ویژه و مشخص و به زبانی گویا به ویژگی های نادان شهرهای فارابی اشاره گردد. لذا بنابراین با توجه به ویژگی های کالبدی نادان محلهنادان محله ها که با استفاده از تحلیل متون و روش دلفی به دست آمد، و سنجش آنها با سرانه های مطلوب کاربری ها در محله، می توان به نارسایی ها و دلایل به وجود پدید آمدن نقص های شخصیتی و تفکر افراد پی برد. مهم ترین بخش پژوهش، به دست آوردن نمود کالبدی صفات نادان شهرنادان شهر فارابی و ارتباط کالبد با تفکر و شخصیت افراد ساکن در محله است که با پرسشنامه سنجیده می شود، است.
تحلیل تاریخ، علیت، تکامل در سیستم فلسفه اسلامی، ایرانی، لهستانی، بازگشت به پارادایم ذهنی فارابی در تکامل
مسئله تاریخی برخورد تمدن ها از دوره باستان تا پست مدرن منجر به ظهور اندیشه های ارتجاعی و تکاملی شده است. هدف پژوهش مقایسه فلسفه تاریخ در مکاتب فلسفی اسلامی و ایرانی وکاتولیک لهستانی است. ابن سینا، فارابی، ابن مسکویه، ابن رشد، ابن خلدون فرضیه های سیاسی در مورد پیشرفت تاریخ و انحطاط آن ارائه داده اند، و آن ها قوانینی حاکم بر تاریخ را کشف کردند و به تحلیل علیت در تاریخ پرداخته اند. پایان تاریخ در اندیشه شیعه و کاتولیک، مرتبط با ظهور انسان منجی است که به دین، سیاست، جامعه شناسی معنی می بخشد و جامعه را به کمال می رساند. اعتقاد به عیسی و مهدی در چهارچوب موعود گرایی مرد منتظر علت پیشرفت و تغییرات اجتماعی است. این رویکرد به تکامل در قالب موعود گرایی از مباحث اصلی فلسفه دین است که در فلسفه سیاسی ایران و لهستان از جمله در اثار فلسفه پس از هگلی آگوست سیشکوفسکی (1814-1894) ظهور یافت، که فلسفه تاریخ خود را \" شنا خت عقلی و متافیزیکی تاریخ \" خواند. که بر اساس پذیرش جهان غیب است. مفاهیم علیت در عقاید مبتنی بر سکون تاریخ و مارکسیسم و هر تفکر ماتریالیستی دیگری که به غیب اعتقاد نداشته باشند، هرگز متفکران ایرانی و لهستانی را کاملاً متقاعد نکرده است. دبلیو جولیان کوراب-کارپوویچ، در میان فیلسوفان معاصر لهستانی به مسئله تکامل توجه کرده است. وی مفسر فلسفه یوزف هونه ورونسکی (1853-1778) است، که بنیانگذار مکتب مستقل فلسفه دین لهستان در قرن نوزدهم بود و مفهوم موعودگرایی را توسعه داده است. کوراب-کارپوویچ در بسیاری از آثار خود به انتقاد از سیستم های فلسفی کمونیسم، لیبرالیسم و سرمایه داری در متن اندیشه مسیحی کاتولیک پرداخته است که تأثیر آن در لهستان در دوره پسامدرن ادامه دارد. او همچنین به اهمیت کاربردی فلسفه فارابی در کتاب خود- تراکتاتوس رساله های فلسفی سیاسی - اشاره کرده است. نتیجه فلسفه کلاسیک فارابی تأثیرگذاری بر دو نظام فلسفی غربی و شرقی است که نتیجه عملی آن ها نظریه تکامل است زیرا فارابی مبانی نظری فرآیندهای پیش رونده و انحطاطی در جوامع را تنظیم کرده است. کارهای او مانند معدن طلای فلسفه سیاسی مبتنی بر افلاطون، ارسطو و فلسفه سیاسی اسلامی است که می توان قوانین حاکم بر تکامل را از آن استخراج کرد. این تأثیر الهام بخش ایده های کوراب-کارپوویچ در مورد تکامل انسان و دستیابی به سعادت است که با مبانی نظری فلسفه سیاسی فارابی سازگاری کامل دارند. فرضیه پژوهش هم گرایی کامل سیستم فلسفی لهستان و ایران و اسلام و تشیع در بسیاری مسائل اصلی فلسفه است و واکنش یکسان و انسانی در تحلیل تاریخ بر مبنای ارتباط سیستماتیک تکامل و تاریخ با الهیات ظهوردر قالب ذهنی و پارادایم تکامل و انحطاط در طبقه بندی دینامیک شهر و انسان در کتاب ارای مدینه فاضله فارابی است.