مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
پیشرفت سیاسی
حوزه های تخصصی:
امروزه پیشرفت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجهه همت همه نظام های سیاسی است. زیربنا و اساس فکری رهبران و دولتمردان تمام جوامع را، پیشرفت همه جانبه از طریق ارائه راهکارهای اساسی با شاخص های معین تشکیل میدهد. این تحقیق، با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی و تبیین این مسئله میپردازد که یکی از امور لازم در رسیدن به پیشرفت سیاسی یک جامعه، استقلال و عدم دخالت بیگانگان در امور آنهاست. مهم ترین دستاورد تحقیق این است که فهم پیشرفت و دگرگونی اجتماعی در یک کشور، مستلزم بررسی دقیق ساختار نظام سیاسی و توجه به نحوه اثرگذاری نیروهای خارجی بر آن است. مجموعه پیچیده و متغیری از روابط میان عوامل و ساختارهای داخلی و خارجی، شکل خاصی به پیشرفت میبخشد که در الگوی پیشرفت، این عوامل باید مورد توجه قرار گرفته و استقلال، به عنوان یک شاخص مهم در فرایند پیشرفت سیاسی، باید مدنظر قرار گیرد.
مبانی انسانی پیشرفت سیاسی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی مکاتب مختلف توسعه سیاسی، می توان گفت؛ نگرش تک ساحتی و کاملا ماتریالیستی به انسان بر اساس اصل اومانیسم، یکی از مهم ترین مبانی آنها می باشد. در این تلقی از توسعه سیاسی، دین و گزاره های اخلاقی، به عنوان مانعی در راه توسعه سیاسی حذف می شود و این امر، معنایی کاملا مادی و این جهانی پیدا می کند. اما در اندیشه اسلامی، هدف غایی پیشرفت سیاسی، دست یابی بشر به تعالی و تکامل همه جانبه و مقام خلیفه اللهی ذیل حکومت اسلامی است. در این میان، افزون بر این که حوزه های دنیایی خویش را به بهترین شکل ممکن سامان می بخشد، راه تعالی و رسیدن به قرب الهی را طی می کنند. لازمه دست یابی به این مهم، ابتناء مبانی انسانی پیشرفت سیاسی بر آموزه های اسلامی است. در این نوشتار چهار مورد از مبانی انسان شناسی پیشرفت سیاسی در اسلام (دوساحتی بودن، اختیار، جاودانگی و کرامت انسان) و تاثیر آنها بر مناسبات سیاسی، بررسی و مورد تحلیل قرار می گیرند.
مبانی انسان شناختی نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی بر مبانی متافیزیکی انسان شناختی متعالیه استوار بوده و این مبانی در جای جای آن نظریه مؤثر است؛ به نحوی که اساساً سرشت قدسی نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی مرهون رویکرد متعالیه در مبانی انسان شناختی است. از جمله این مبانی باور به وجود فطرت مخموره الهیه در انسان، سعادت به مثابه هدف نهایی، برخورداری انسان از اختیار و آزادی، سرشت اجتماعی انسان و تعدد مراتب انسانی است. این مبانی شامل نتایج عقلی مانند نفی سکولاریسم، ظهور سیاست انسانی در سطح جامعه، فرهنگ سیاسی متعالیه و مشروعیت مردمی نظام سیاسی پیشرفته، ظهور فضائل والای اخلاقی از جمله محبت، عدالت و ایثار در نفوس رهبران و شهروندان و درنهایت تأسیس و تدبیر یک نظام سیاسی پیشرفته متمایز از نظام های سیاسی توسعه یافتهٔ شیطانی، بهیمی و سبعی است. از آنجا که شناخت سرشت متعالیه نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی و رویکرد متدانیه نظریه های توسعه سیاسی سکولار به منظور نگارش و اجرای الگوها و برنامه های پیشرفت سیاسی متعالیه در جمهوری اسلامی ضروری است، در مقاله حاضر با استفاده از روش اسنادی در سطح تحلیلی، مهم ترین مبانی انسان شناختی نظریه پیشرفت سیاسی اسلامی و اقتضائات آن که بیان کننده وجه تمایز این نظریه از نظریه های توسعه سیاسی غربی بوده، بیان شده است.
علت غائی نظام سیاسی پیشرفته اسلامی؛ چیستی، ابعاد و استلزامات حصول آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی، ابعاد و استلزامات حصول علت نظام سیاسی پیشرفته است. مسئله این پژوهش بررسی چیستی و انواع غایت در نظام سیاسی پیشرفته است. روش به کار رفته از نوع توصیفی تحلیلی بوده و نتایج پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظام های سیاسی توسعه یافته که صرفاً غایات مادی و متوسط را به رسمیت شناخته و دنبال می کنند، غایات نظام سیاسی پیشرفته بر دو قسم غایت نهایی و غایات متوسط هستند. غایت نهایی این نظام، قرب الهی بوده و غایات متوسط نیازهای پنجگانه عادی انسان هستند که 5 نهاد حکومت، اقتصاد، خانواده، آموزش و پرورش و مذهب یا حقوق متکفل تأمین آنها هستند. این تحقیق با استفاده از روش اسنادی در سطح تحلیلی به شناسائی علت غائی نظام سیاسی پیشرفته اسلامی و تمایز آن از علت غائی نظام های سیاسی توسعه یافته غربی و ذکر پاره ای از سطوح و الزامات حصول غایت در نظام سیاسی پیشرفته اسلامی می پردازد.
اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
150 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی است. با توجه به جایگاه بااهمیت فارابی در اندیشه و فلسفه ی سیاسی اسلامی، بازخوانی اندیشه ی وی می تواند زمینه ی تولید نظریه ی پشتیبان پیشرفت سیاسی عادلانه را ایجاد کند. اکنون پس از اتمام دهه ی چهارم انقلاب به عنوان دهه ی پیشرفت و عدالت، ازجمله ضعف های بنیادین در نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم وجود نظریه ای دارای قابلیت تحقق عینی در حوزه های مختلف پیشرفت ازجمله پیشرفت سیاسی عادلانه است؛ ازاین رو، تکاپوهای نظریِ این چنینی و استنطاق آراء اندیشمندان اصیل اسلامی، بسیار با اهمیت است. در این تحقیق از روش اجتهادی - تحلیلی و نیز روش سیستمی برای بررسی ارکان پیشرفت استفاده شده است. فرضیه ی پژوهش بر اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی از دیدگاه فارابی، فراگرد دوساحته ی دنیوی و اخروی، و با غایت دستیابی به کمال حقیقی، در فرآیند پیشرفت سیاسی عدالت محور و تحقّق سعادت اخروی از رهگذر زندگی سیاسی دنیایی استوار است. نتایج نشان داد پیشرفت سیاسی عدالت محور بر چهار رکن مکتب، رهبر، مردم و دولت استوار است. این چهار رکن، علاوه بر دارا بودن عنصر هماهنگی برای انجام کارویژه ها و ایفای نقش خود در فرآیند پیشرفت، بایستی دارای همبستگی با یکدیگر باشند.
نظریه اسلامی پیشرفت سیاسی براساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظریات در باب پیشرفت به ویژه در بعد سیاست، شامل اصول و مبانی ارزشی در حوزه مناسبات انسانی و متأثر از مبانی انسان شناختی به عنوان عامل و هدف سیاست است. بنابر این، هویت و عقلانیت تعریف شده برای انسان، بر مبانی نظریه پیشرفت سیاسی تأثیرگذار است. هدف این پژوهش، کشف نظریه اسلامی پیشرفت سیاسی بر اساس مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی(ره) بود. روش: این تحقیق به روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها: مبانی انسان شناختی علامه طباطبایی با بیان نظریه فطرت، کرامت، خلافت و عقلانیت اسلامی و اصول نیازمندی و تحت ربوبیت الهی بودن انسان، نقص ادراکی انسان و تأثیرپذیری او از جامعه و همچنین اصل اراده آزاد انسانی، ضرورت ایجاد نظام سیاسی و مشروعیت الهی و ضرورت خداگونگی آن و لزوم تحقق نظام سیاسی عدالت محور و فضیلت محور و توجه به کرامت انسانی و خردورزی و نیز لزوم همه پرسی در نظام سیاسی را اثبات کرده است. نتیجه: ابتنای نظریه پیشرفت سیاسی بر مبانی انسان شناختی علامه، این نظریه را به صورت همه جانبه و در تمام ابعاد زندگی انسان تدوین کرده است و با ایجاد زمینه برای حیات طیبه و گوارای انسانی، موجبات تعالی و تقرّب الهی و سعادت دنیوی و اخروی او را فراهم می کند.
الگوی پیشرفت سیاسی در بیانیه گام دوم بر اساس نظریه نظام انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل الگوی پیشرفت سیاسی در بیانیه گام دوم انجام شد. توسعه و پیشرفت، از مهم ترین آمال سیاسی مردم ایران در تاریخ معاصر بوده است. برخی از اندیشمندان، لازمه چنین توسعه ای را تبعیت از الگوی غربی توسعه دموکراتیک می دانند. تقلید از الگوی توسعه غربی از انقلاب مشروطه به بعد، در آغاز به استقرار نظام استبدادی و وابسته پهلوی و در پایان به ظهور اسلام سیاسی منتهی شد. روش: در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و ابزار جمع آوری داده کتابخانه ای، با واکاوی مفهوم توسعه سیاسی و لحاظ نظریه نظام انقلابی در بیانیه گام دوم، شاخصهای الگوی مطلوب پیشرفت سیاسی در گام دوم انقلاب بررسی شده است. یافته ها: نظام دینی برآمده از انقلاب اسلامی در مقابله با تمدن سکولار غرب و بر پایه الگوی جدیدی از توسعه و پیشرفت و با دورنمای تأسیس تمدن نوین اسلامی ایجاد شد. نتیجه گیری: توسعه مردم سالاری دینی، اقتصاد مقاومتی، توسعه علمی، جوان سازی مدیریت، اصلاح سبک زندگی، اقتدار نظامی و تقویت بعد پارلمانی حاکمیت؛ شاخصه های ضروری پیشرفت سیاسی بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در دهه های آینده خواهد بود
نقش مکتب در تبدیل ایده پیشرفت سیاسی به خیر و کنش جمعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
151 - 177
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نقش و تأثیر مکتب در تبدیل ایده پیشرفت سیاسی به خیرجمعی در جمهوری اسلامی ایران می پردازد. هدف از این پژوهش، ارزیابی پذیرفته شدن ایده پیشرفت سیاسی به عنوان یک مطالبه عمومی در جامعه ایرانی و نقش مکتب در تحقق آن است. برای رسیدن به این هدف، سه مرحله مختلف پیگیری شده است. در مرحله اول، منافع چهارگانه ی هویتی، ایدئولوژیک، انسان دوستانه و میهن دوستانه که مبتنی بر مکتب تشیع است، به عنوان فصل مشترک مکتب و پیشرفت سیاسی شناخته می شوند. در مرحله دوم، سه بعد بینشی (فلسفه سیاسی اسلام)، گرایشی (حوزه اخلاق سیاسی) و رفتاری (فقه سیاسی) مکتب بررسی و توضیح داده شده است. در مرحله سوم، بررسی شده است که ایده پیشرفت سیاسی به عنوان یک خیرجمعی تلقی می شود و ارکان سه گانه ی رهبر، دولت و مردم با کنش جمعی به تحقق این خیرجمعی پرداخته اند. روش کارکرد مکتب برای رسیدن به منفعت مشترک توضیح داده شده و بیان می شود که رهبر به عنوان تبیین کننده و روشنگر مکتب، دولت به عنوان فراهم کننده بستر مناسب برای اجرا و مردم به عنوان آموزان و پیروان مکتب نقش های خاص خود را ایفا می کنند. بر این اساس، تعامل و همکاری میان این ارکان در جامعه برای اجرای صحیح و موثر مکتب، سبب می شود که ایده پیشرفت سیاسی به خیرجمعی تبدیل شود و منجر به پیشرفت همه جانبه در نظام جمهوری اسلامی ایران گردد. از این رو، درک نقش مکتب در تحقق ایده پیشرفت سیاسی و توسعه جامعه ایرانی بسیار مهم است.