مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
حکمت مدنی
حوزه های تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی از جمله بزرگ ترین اندیشمندان قرون میانه است که در زمینه علم و ادب جایگاه رفیعی داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. نصیرالدین طوسی تنها به علم و اندیشه اکتفا نمی کرد و در سیاست عملی نیز دخیل بود. دو دهه آخر حیات خواجه نصیر در دستگاه ایلخانان، دوران فعالیت علمی و عملی خواجه بود و در مهار رفتار مغو ل ها و احیای فرهنگی ایران نقش مؤثری داشت. شخصیت متساهل و مدارای اعتقادی خواجه که زمینه های فعالیت او را با اندیشمندان سایر اقوام و ملل هموار میکرد نیز در موفقیت و ارتقای موقعیت او سهم زیادی داشت. خواجه نصیر دانشمندی جامع الاطراف بود و در زمینه دانش های مختلف، از جمله حکمت نظری و عملی خبرگی تام داشت. نصیرالدین طوسی در حکمت عملی، وجوه مختلف ساختار حیات اجتماعی را بررسی کرده و در ذیل حکمت مدنی به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در اجتماع پرداخته است. در میان فلاسفه و اندیشمندان مسلمان دوران میانه، خواجه نصیرالدین طوسی کامل ترین دیدگاه را نسبت به مقوله عدل داشته و با در نظر داشتن وجوه نظری و عملیِ مفهوم عدل، به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در دوران میانه پرداخته است. به ظن نگارنده جایگاه عدل در اندیشه های ایرانشهری و مهم تر از آن تأکید مبانی اسلامی و به ویژه تشیع بر این مقوله موجب نگاه خاص خواجه نصیر به طبقات اجتماعی و جایگاه آن ها در جامعه (از منظر حکمت عملی) شده است. این مقاله پس از مختصر نگاهی به جامعه و حکومت در عصر خواجه نصیر، به جایگاه و کارکرد فرهنگی او پرداخته و سپس ساخت طبقاتی را در نظرگاه وی بررسی میکند.
شناخت چیستی «جامعه» و طبقه بندی اجتماعی در پویش های فکری عصر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سده های میانه در پهنة جغرافیایی خلافت اسلامی، تمدنی پدیدار شد که بعدها به نام تمدن اسلامی نامیده شد. در این دوران، اندیشه ورزان این حوزة تمدنی، گام های بلندی را در فراگیری، باز تفسیر، تولید و توزیع علوم و فنون برداشتند و حاصل آن نیز عرضة آثار و متون علمی با ارزشی در حوزه های مختلف علمی بود. در میان شاخه های مختلف علوم، حوزة معارف انسان شناسی از ویژگی قابل تأملی برخوردار بود و مسائلی نظیر چیستی انسان و جامعه، ویژگی ها و ممیزات انسان و حیات اجتماعی وی نسبت به دیگر موجودات، سرشت زندگی اجتماعی و قوانین حاکم بر حیات اجتماعی انسان، حرکت تاریخ، جهت و مضمون آن، مجموعاً گوشه هایی از معضله های فکری دانشمندان مسلمان را در این حوزه بازتاب می داد. مسئلة تحقیق عبارت است از این که کوشش های نظرورزانة اندیشمندان این عصر در بارة چیستی جامعه، علم الاجتماع و طبقه بندی اجتماعی در کدام سرمشق های عصری صورت پذیرفت و این تلاش ها نهایتاً منجر به کدام اشکال فهم نظری جامعه و طبقه بندی آن گردید؟ به لحاظ روشی، تحقیق حاضر متکی بر روش اندیشه شناسی در رویکرد تاریخ پژوهی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از تحقیق آشکار می کند که اولاً مواجهة نظری قدما با امر اجتماعی یا شناخت «جامعه» در عصر اسلامی، با دو زمینة الگوی علم شناسی قدما و مبانی انسان شناسی ارتباط وثیقی دارد و ثانیاً در نتیجه نظرورزی در این افق فکری، تأمل در زمینة چیستی جامعه و طبقه بندی اجتماعی تنها ذیل رویکرد حکمایی صورت پذیرفت و به دلیل غلبة اندیشة افلاطونی، در این حوزه، دانش اجتماعی به حکمت مدنی تحویل شد و در نتیجه از ساحت رویکردی انضمامی به امور اجتماعی به عرصة مواجهة انتزاعی با آن موضوعات تغییر منظر داد در نهایت نیز، جز در مورد استثنایی مانند ابن خلدون، در طرح شناخت بنیادهای اجتماعی و در حوزة مسائل اجتماعی عصر خویش نتوانست دستاورد جدی در پی داشته باشد.
لوازم نظریه اعتباریات در حوزه حکمت مدنی و صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
45 - 70
حوزه های تخصصی:
گو این که علامه طباطبایی نظریه اعتباریات را نخست با این هدف طراحی نمود که از هویت عقلانی بخشی از دانش بشر دفاع نموده و تثبیت نماید که دانش بشر یکسره منبعث از نحوه معیشت او نیست. ولی این نظریه به سرعت آثارش را در قلمرو فلسفه اخلاق نشان داد. و اخیرا تلاشهایی برای تأسیس فلسفه فرهنگ با اتکا بر ظرفیت های نظریه اعتبارات به عمل آمده است. اما این مقاله به خوانش نظریه اعتباریات از منظر حکمت مدنی پرداخته است. و بر آنست که نظریه مذکور میتواند همچون مبنایی نظری، به تقویت حکمت مدنی (فلسفه سیاسی) حکیمان ما بیانجامد و زمینه ساز نظریه ای عمیق در حوزه همزیستی جوامع و صلح جهانی گردد. نظریه مذکور با اعتباری خواندن اخلاق، فرهنگ و زبان دین، مبنای مهمی را برای کاستن از کشمکشهای فرهنگی و مناقشات مذهبی پایه گذاری می کند. در این مطالعه صلح و همزیستی جهانی نه بعنوان توصیه و موعظه اخلاقی؛ بلکه بعنوان یک ضرورت برآمده از ژرفای معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و حکمت مدنی، مطالعه می شود.
ارزیابی تفاسیر آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
135 - 170
حوزه های تخصصی:
اندیشیدن درباره سامان مطلوب در اجتماع بشری، از نخستین دغدغه های فیلسوفان بوده است. در یونان باستان و جهان اسلامی، نخستین فیلسوفان، نخستین طراحان آرمان شهر بوده اند. تردید درباره امکان تحقق آرمان شهر، مهم ترین چالش آرمان شهرگرایی است. امروزه برخی فیلسوفان و پژوهشگران اندک غربی تلاش کرده اند تا تفسیری واقع گرایانه از آرمان شهر ارائه دهند؛ در حالی که تا پایان قرن نوزدهم، از منظری تخیلی به آن نگریسته می شد. چون برخی از تفسیرهای آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی، دچار کاستی های جدی است، دسته بندی تفاسیر و گزینش تفسیر صحیح درباره آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی ضرورت می یابد. در این مقاله که به روش تفسیری نگارش شده است، تفاسیر آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی، در سه دسته تخیلی، تمثیلی و واقعی تنظیم شده اند. با تکیه بر شواهد آشکار، تفسیر تخیلی و تمثیلی از آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی نادرست است و آرمان شهر حکمای مسلمان از ایستار واقع گرایی برخوردار است. ماهیت حکمت مدنی، ریشه در امور واقعی داشتن آرمان و سازواری نظام مدنی با نظام کیهانی و طبیعی ازجمله مهم ترین مبانی واقع گرایانه بودن آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی است.
ارزیابی تفاسیر آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
95 - 130
اندیشیدن درباره سامان مطلوب در اجتماع بشری، از نخستین دغدغه های فیلسوفان بوده است. در یونان باستان و جهان اسلامی، نخستین فیلسوفان، نخستین طراحان آرمان شهر بوده اند. تردید درباره امکان تحقق آرمان شهر، مهم ترین چالش آرمان شهرگرایی است. امروزه برخی فیلسوفان و پژوهشگران اندک غربی تلاش کرده اند تفسیری واقع گرایانه از آرمان شهر ارائه دهند؛ در حالی که تا پایان قرن نوزدهم، از منظری تخیلی به آن نگریسته می شد. چون برخی از تفسیرهای آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی دچار کاستی های جدی است، دسته بندی تفاسیر و گزینش تفسیر صحیح درباره آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی ضرورت می یابد. در این مقاله که به روش تفسیری نگارش شده است، تفاسیر آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی در سه دسته تخیلی، تمثیلی و واقعی تنظیم شده اند. با تکیه بر شواهد آشکار، تفسیر تخیلی و تمثیلی از آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی نادرست است و آرمان شهر حکمای مسلمان از ایستار واقع گرایی برخوردار است. ماهیت حکمت مدنی، ریشه در امور واقعی داشتن آرمان و سازواری نظام مدنی با نظام کیهانی و طبیعی از جمله مهم ترین مبانی واقع گرایانه بودن آرمان شهر در حکمت مدنی اسلامی است
مجازانگاری استفاده اخلاقی از هوش مصنوعی با استفاده از نظریه فارابی درباره حقوق طبیعی و سعادت
منبع:
تمدن حقوقی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸ ویژه نامه هوش مصنوعی
195 - 200
حوزه های تخصصی:
بحث از هوش مصنوعی به عنوان یک پدیده نوظهور در عصر حاضر همواره با چالش های متعدد اخلاقی روبرو بوده است. گسترش هوش مصنوعی یک امر اجتناب ناپذیر می باشد و از آن جهت که این پدیده با جهان انسانی و اجتماعی در ارتباط است و هر امری که با انسان و اجتماع در ارتباط باشد وارد حوزه اخلاق و حقوق می باشد، بنابراین باید دانست که آیا استفاده از هوش مصنوعی یک امر اخلاقی می باشد یا خیر؟ و همچنین آیا انسان ها حق استفاده از آن را دارند یا خیر؟ به نظر می رسد که اندیشه فارابی در حوزه حکمت عملی می تواند جوابگوی این مسئله باشد. با تأمل در نظریات این فیلسوف برجسته در حکمت مدنی، نظریه حقوق طبیعی دریافت می شود و از سوی دیگر، آراء اخلاق فارابی نیز با نظریه حقوق طبیعی و به صورت کلی با حکمت مدنی فارابی دارای هماهنگی می باشند. بنابراین، می توان با عینک مکتب اخلاقی و مدنی فارابی به این مسئله نظر نموده و آن را تبیین کرد.
بررسی اصطلاح مدنی بالطبع از نظر ملاصدرا با توجه به مفهوم پولیتیکوس نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
49 - 69
حوزه های تخصصی:
اصطلاح مدنی بالطبع یکی از اصطلاحات حکمت مدنی است و ملاصدرا آن را در موارد متعددی به کار برده است. مسئله این پژوهش محکی عنه این اصطلاح و منظور نظر ملاصدرا از آن است. آیا مراد از این اصطلاح این است که طبیعتِ انسان، مدنی است یا اینکه مدنیت انسان، طبیعی است؟ مدنیتِ طبعی حاکی از کدام ویژگی انسانی است و چه نسبتی با کمال عقلی انسان دارد؟ آیا حاکی از مدنیت انسان به عنوان یک ویژگی ذاتی، طبیعی، غریزی یا غیراکتسابی است یا یک ویژگی اکتسابی؟ این مقاله می کوشد با روش تحلیلی و انتقادی هریک از موارد کاربرد اصطلاح مدنی بالطبع را در آثار ملاصدرا بررسی و به فراخور بحث، سازگاری یا ناسازگاری این اصطلاح را با آرای ملاصدرا در حکمت مدنی تبیین کند. مفهوم پولیتیکوس در نسبت با فوسیس نزد ارسطو به عنوان تبار مفهومی اصطلاح مدنی بالطبع فرض شده و در نتیجه این بررسی، مفاهیم مدنیت طبعی انسان و انسان مدنی به منزله مفاهیمی استکمالی در نظر ملاصدرا در نسبت با کمال عقلی انسان براساس نظریه وحدت تشکیکی تبیین شده اند. اهمیت این بررسی ازآن رو است که می تواند به کاربرد آرای فلاسفه اسلامی در حکمت عملی در نسبت با علوم انسانی، اخلاق، جامعه و سیاست کمک کند و زمینه ای برای تبیین تفصیلی انسان مدنی در حکمت متعالیه باشد.