مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
عقل
سیرالعباد سنایی غزنوی و منطق الطیر عطار نیشابوری از مهم ترین و ارزشمندترین سفرنامه های روحانی و عرفانی در ادبیات پارسی هستند که توسط دو عارف بزرگ و نامدار زبان و ادبیات پارسی دری سروده شده اند. این دو اثر گرانبها، اشتراکات و اختلافاتی با همدیگر دارند. اختلافات این دو از طرفی برآمده از ابعاد مختلف زندگی و اندیشه های سنایی غزنوی و تأثیرپذیری او از شعر غیرعرفانی است؛ چه سنایی شاعر تحقیق است و شعرش نیز کاملاً جنبکه عرفانی ندارد و آمیخته با عقل گرایی و فلسفه است، از سوی دیگر سنایی در آغاز راه است؛ بنابراین واضح است که گذشت زمان گنجینکه ادب و اندیشه های عرفانی را بارور ساخته و در منطق الطیر عطار به اوج می رساند و منطق الطیر عطار را شاهکاری عرفانی آمیخته با عشق و توحید می گرداند. هر دوی این آثار با زبان رمز سروده شده اند و بیانگر سفر روحانی سالک از عالم ناسوت به جهان لاهوت و گذشتن از منِ زمینی است که به منِ آسمانی خویش تبدیل می شود. در این مقاله به بررسی وجوه اختلاف و اشتراک این دو اثر پرداخته و نمایی کلی از این دو سفر روحانی به تصویر کشیده می شود. وجوه اختلاف و تمایز عبارت اند از: 1. آغاز متفاوت؛ 2. عقل و عشق؛ 3. نمادگرایی های متفاوت؛ 4. داستان پردازی متفاوت؛ 5. پایان متفاوت.
معرفت شناسی قطب الدین شیرازی
مقاله حاضر، تحقیقی است اسنادی که به بررسی تفاوت ها و شباهت های قطب الدین شیرازی در مبحث معرفت شناسی، با حکمای مشاء و اشراق و به شیوکه کتابخانه ای و بررسی درون متنی به تطبیق و تحلیل مسأله پرداخته است. ابتدا به دیدگاه های قطب الدین در تعریف علم، ادراک، عقل، مراتب و انواع آنها اشاره شده و سپس با بیان نظرات ابن سینا و شیخ اشراق، وجه تفاوت و شباهت قطب الدین شیرازی با آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نهایتاً در این پژوهش معلوم می شود که آرای وی تلفیق میان هر دو مکتب بوده و تلاش کرده است تا نظرات ابن سینا و سهروردی را به هم نزدیک سازد.
واکاوی عناصر فلوطینی در مبانی فکری مکتب تفکیک با تأکید بر مباحث خداشناسی و نفس شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله انتقادات سنت های فکری مخالف فلسفه اسلامی به آن، تأثیرپذیری مکاتب مختلف فلسفه اسلامی از عناصر فلسفی یونان است. پیروان مکتب تفکیک با استناد به وجود اصول و مبانی مشترک میان فلسفه اسلامی و یونانی، مدعی مخالفت و تقابل فلسفه اسلامی با معارف ناب اهل بیت(ع) هستند. به نظر آنان فلسفه اسلامی، گسترش یافته اصول عقلی یونانی است که منشأ الهی ندارد و هدف آن رقابت با اندیشه های ناب اهل بیت(ع) است. مهم ترین مبنای مکتب تفکیک در مخالفت با فلسفه اسلامی همین ریشه های مشترک فلسفه اسلامی و یونانی است. حال، پرسش این است که آیا مکتب تفکیک، خود، وجوه اشتراکی با فلسفه یونانی ندارد و در صورت وجود چنین اشتراکاتی آیا می توان این را مؤیدی بر غیرالهی و غیراصیل بودن این رویکرد الهیاتی تلقی کرد؟ در این پژوهش با تتبع در آثار فلوطین و تألیفات پیروان مکتب تفکیک، نقاط اشتراک این دو رویکرد فکری در دو مسئله خداشناسی و نفس شناسی بررسی می شود. مطابق دستاورد های این پژوهش، بسیاری از مبانی و اصول مکتب تفکیک به وضوح در کلام فلوطین مطرح شده است، به گونه ای که گویا کلام فلوطین به زبانی دیگر در آثار مکتوب اهل تفکیک ظهور پیدا کرده است. ازنظر نگارندگان، وجود این وجوه اشتراک نه تنها دلیلی بر غیراصیل و الحادی بودن مکتب تفکیک به شمار نمی رود، بلکه یافتن سرمنشأ های تفکری در کلام پیشینیان یا در سرزمین های دیگر نشان دهنده امتداد و گستردگی آن تفکر و بیانگر این مطلب است که سیر تفکر بشر سیری پیوسته و فرازمانی و فرامکانی است.
نواندیشی در حوزه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه مانند سایر علوم از راه تکامل منابع علم یعنی عقل، خیال، وهم و حس تکامل می یابد، هرچقدر انسان ها بتوانند از داده های عقلی و حسی و سایر ادراکات، فهم دقیق تر و عمیق تری داشته باشند و دستاوردهای جدید را به معلومات پیشین خود و صورت های علمی پیوند بزنند به فهمی عمیق تر و دقیق تر نایل می شوند فلسفه نیز از این قانون استثناء نیست. از این رو سیر فلسفه خواه در شرق و یا در غرب سیر تکاملی است. این سیر در فلسفه اسلامی با نهضت ترجمه آغاز و با اضافه شدن موضوعات و مسایل زیادی در عالم اسلام به آن توسط فیلسوفان مسلمان و تحلیل های متفاوت از گذشتگان به سیر تکاملی خود ادامه داد. اما در یک مقطع این تحول، بالنده شد بگونه ای که جهت گیری در فلسفه اسلامی از ذهن به عین و عالم خارج تغییر کرد و بر اساس اصالت وجود مسایلی حل و فصل شد که قبل از آن فیلسوفان قادر به حل و تفسیر آن نبودند.
خطای شناختاری عقل و راه مصون ماندن از آن از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
192 - 217
حوزههای تخصصی:
خطا به عنوان منشأ شک گرایی از دیرباز مورد توجه معرفت شناسان بوده است. فیلسوفان مسلمان مانند ابن سینا اگرچه به طور مستقل این بحث را مطرح نکرده اند، ولی در ضمن مباحث فلسفی خود در موارد مختلف به این مسأله پرداخته اند؛ در مقاله ی حاضر کوشش شده است تا چگونگی خطای شناختاری عقل و شیوه مصون ماندن ذهن از خطا از منظر ابن سینا مورد بررسی قرار گیرد. ابن سینا با تأکید بر اینکه خطا در عقل ساختارمند(sistematik) و فراگیر نیست، بر اعتبار این قوه ادراکی بشری اصرار می ورزد. وی با دفاع از اولین اولیات یعنی قاعده امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین و مطابق با واقع دانستن این اصل، پایه یقینی برای دانش بشری ترسیم می کند و اعتبار دیگر معارف را بر پایه این ادراکِ واقع نما تبیین می کند. او خطای در عقل را به خاطر وجود موانع درونی و بیرونی بر سر راه عقل و برطرف کردن این موانع را شیوه مصون ماندن ذهن از خطا می داند.
عقل نحو و نحو عقل جستاری در بیان جایگاه عقل در دستور زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع نزاع بر سر دخالت عقل در دستور زبان عربی و یا کنارگذاشتن آن،همچون دیگر ساحت های معرفتی بشر فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در «عقل نحو» به دنبال نگاه پدیدارشناسانه به «نحو» هستیم و میخواهیم بدانیم این ابزار چگونه خود را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد و چه انتظاری از آنان دارد. اما در «نحو عقل» میخواهیم بدانیم عقل زبانی در حوزه دستور زبان عربی از ما چه میخواهد.غربیان در رویکرد معاصر خود به دستور زبان از سه منظر «زایشی گشتاری» و «نقشگرایی» و «شناختی» به تحلیل ساختارهای جمله پرداخته اند. با همین سه رویکرد سعی کرده ایم از جایگاه قوه خرد در دستور زبان عربی بگوییم. در این نوشتار از این گفته ایم که آیا قوه تحلیلگر عقل باید از جایی دیگر به کمک گرفته شود یا آن که سرشت زبان عربی با این نیرو همزاد است. ویژگیهای «اصل و فرع» و «محتمل و قطعی» و «اعراب» و «قالب» و مساله «عامل و معمول» و «معنا» همگی بی حضور عقل خاموش و گنگ اند! تکنیک های ساخت جمله در پیوندی تنگاتنگ با عناصر تشکیل دهنده یک ارتباط کلامی قرار دارند. رمزگشایی از نحوه ارتباط میان ساختار جمله و عوامل فرازبانی، کار قوه ای تحلیل گر است. و بدین ترتیب با حضور طبیعی عقل، ابزار صرف و نحو از حالت توصیفی صرف خارج می شود و حالت استدلالی به خود می گیرد!
آسیب شناسی تبیین گزاره های دینی حوزه زنان از منظر عقل منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۴۲-۲۳
حوزههای تخصصی:
اسلام کامل ترین پیام الهی است که هویت ارزشمند زنان را معرفی و جایگاه انسانی آنان را اعتلا بخشید. اما تعصب های جاهلی و فقر معرفتی سبب تحریف معنا و تفسیر نادرست گزاره های دینی و آسیب جدی به فهم حقایق دینی در حوزه ی زنان و انطباق آن با مقتضات زمان گردید. از این رو مساله این تحقیق شناسایی آسیب های تبیین گزاره های دینی حوزه ی زنان از منظر عقل می باشد؛ که با رویکرد عقلانی و با استفاده صحیح از داده های منطقی در مواجه با احادیث، موجب تبیین درست گزاره های دینی و رد روایات جعلی و تفاسیر نادرست می گردد. یافته های تحقیق حاضر حاکی از لزوم کاربست منطق و روش های عقلانی در تبیین و فهم درست گزاره های دینی است که در این پژوهش به روش تحقیق اسنادی تحلیلی انجام شده و با رویکرد مستقیم به مساله، آن را واکاوی نموده و به تحلیل عقلانی و منطقی آن پرداخته است.
بررسی روش تفسیری ابوبکر أصم معتزلی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
177 - 198
حوزههای تخصصی:
آرای مفسران متقدم، به دلیل نزدیکی آنها به عصر رسالت، همواره مورد توجه مفسران متأخر بوده است. در این میان، بسیاری از آرای تفسیری متقدم، به دلیل اختلاف های عقیدتی کلامی و نزاع هایی که جهان اسلام با آن درگیر بوده، از میان رفته است و صرفاً بخش هایی از آنها در میان سایر آثار، بر جای مانده است. یکی از مفسران متقدم که آثار وی چنین وضعیتی پیدا کرده است، ابوبکر أصم، مفسر معتزلی قرن سوم هجری است. با وجود آنکه وی تفسیری درباره قرآن داشته است، اما مجموعه مکتوبِ مدوّن و مستقلی از او، در دسترس نیست. با این حال، آرای تفسیری این عالِم معتزلی، در برخی کتب تفسیری، مانند مفاتیح الغیب، تبیان و مجمع البیان، به صورت پراکنده نقل و گزارش شده است. شناخت این تفسیر، از آن جهت ضروری است که نمایان گر پایه تفکر معتزلی و بیان گر سیر تکاملی تفسیر قرآن کریم است؛ لذا این نوشتار در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین روش تفسیری او بپردازد. بر اساس آثار بر جای مانده از تفسیر ابوبکر أصم، وی مفسری معتزلی و عقل گراست که در تفسیرش از روش های عقلی و جدلی و نیز توجه به سیاق آیات، اسباب نزول، ادبیات عرب و نیز مسائل فقهی بهره گرفته است.
فلسفه نبوت از دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
113 - 124
حوزههای تخصصی:
مسئله نبوت پس از اصل توحید، جایگاه ویژه ای در اندیشه دینی دارد. در این پژوهش، به روش کتابخانه ای به مقایسه دیدگاه شیخ طوسی و ملاصدرا در فلسفه نبوت پرداخته شده است تا از این رهگذر، نقش فلسفه در تبیین نبوت به عنوان یکی از اصول اعتقادی روشن شود. هر دو متفکر با تبعیت از عقل، به ضرورت وجود نبی معتقدند؛ با این تفاوت که شیخ، آن را به وسیله قاعده لطف اثبات می کند؛ اما صدرا به چهار جهت هستی شناسی، معرفت شناسی، بعد اجتماعی و زیبایی شناسی به نبوت توجه می کند و ضرورت آن را به اثبات می رساند. اگرچه هر دو به رهبری و اداره جامعه توسط نبی معتقدند، در نظر شیخ طوسی، این نقش نبی یک رسالت و وظیفه عمومی نیست و تنها برخی انبیا چنین موقعیتی دارند. این تفاوت ها ناشی از اختلاف آنها در مبانی و روش است که از اهم مبانی می توان به تفاوت انسان شناسی آنها اشاره کرد. همچنین، عقل در نگاه شیخ طوسی، بیشتر ناظر به عقل عملی است و در حیطه نظر تنها در استدلال کارآیی دارد؛ اما عقل نظری در نظر صدرا مشتمل بر مراتبی است که از استدلال آغاز و به مقامِ بی انتهای شهود ختم می شود.
بررسی مبانی و قواعد معرفت شناختی تأویلی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
157 - 172
حوزههای تخصصی:
تأویل هستی و متن نوعی کاوش باطنی (عقلی - شهودی) در یک موضوع است که به کشف و استخراج گزاره های جدید می انجامد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف، دارای مبانی مستدلی در معرفت شناسی است که بر سبک تأویلی او تأثیر گذاشته است. بررسی و تحلیل این مبانی و استنتاج و شناسایی قواعد مبتنی بر این مبانی و نیز میزان تأثیر این مبانی و قواعد بر تأویلات صدرایی از اهداف مهم این نوشتار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بر مبنای آثار ملاصدرا است. قواعد اصلی استخراج شده عبارت اند از حرکت از علم حصولی به علم حضوری در تأویل شهودی، نقش فعال و زاینده عقل در تأویل عقلی، پذیرنده و منفعل بودن ادراک قلبی در تأویل شهودی، لزوم هماهنگی تأویل عقلی - شهودی با درک فطری، دارای مراتب بودن ساختار تأویل شهودی، نقش واسطه بودن عالم مثال و خیال در تأویل شهودی و لزوم کنترل منابع شناخت در تأویل (لزوم ضابطه مندی به طور خاص). این مقاله ضمن آنکه بخشی از قواعد منطقی و فلسفی - از بعد معرفت شناختی - حاکم بر تأویل های متن را نشان می دهد، تحلیلی از منابع معرفت تأویلی (عقل و قلب) را نیز ارائه می کند که به سهم خود می تواند به فهم عمیق تر و کاربردی تر حکمت متعالیه کمک شایانی کند.
فاعلیت عقل فعال در مهندسی نظام عالم ماده از نظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
109 - 126
حوزههای تخصصی:
عقول به عنوان موجودات مفارق از ماده، در فلسفه اسلامی به خصوص در حکمت متعالیه، جایگاه ویژه ای دارد. بحث وجود شناختی عقول برای حل مسئله چگونگی صدور کثرات عالم مادی از واجب تعالی توسط فلاسفه مطرح شده است.نقش عقول در عالم از دو جنبه مهم، قابل بررسی است. جنبه معرفت شناسی و جنبه وجود شناختی عقول. که در بحث معرفت شناختی عقول، چگونگی اتصال نفس ناطقه با عقل فعال و دریافت صور و معقولات از آن، علم و ادراک، اتحاد عقل و معقول پرداخته می شود. و بحث وجود شناختی عقول به دنبال چیستی صادر نخست و بیان چگونگی صدورکثرات عالم از واجب تعالی و نقش عقول در این روند است که این مقاله عهده دار نقش وجودشناختی و فاعلیت ایجادی عقول است، بالاخص عقل فعال که مهندسی نظام عالم ماده را برعهده دارد و نهایتا به این امر پرداخته است که عقول در دیدگاه ملاصدرا مورد خدشه است و وجود منبسط به عنوان صادر تخست در همه سلسه مراتب وجود ظهور دارد که در هر مرتبه با تعین خاص همراهی می کند.
تحلیل و نقد هستی شناسی و گستره کاربرد عقل در آراء قرآنی تفکیکیان متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل و نقد هستی شناسی عقل در آراء«تفکیکیان متاخر» یعنی پیروان کنونی این جریان فکری و تبیین کاستی های کاربست آن در فهم قرآن است و این موضوع را در آراء قرآنی مرحومان ملکی میانجی،تهرانی،حکیمی وآیت الله سیدان بررسی کرده است. نتایج این مطالعه که به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای است، نشان می دهد تفکیکیان متاخر، ضمن مخالفت سرسختانه با عقلِ فلسفی به معنای خاص آن، عقلِ مورد پذیرش خود را با عناوین متمایزی همچون عقل فطری(عقل انواری)، خودبنیاد دینی و ضروری معرفی می کنند تا تفاوت آن را با عقل فلسفی نشان دهند، اما در واقع امر، عقل مطلوب ایشان، همان عقل تحلیل گر یا عقل مدرک بدیهیات است و در قالب قضایای منطقی، ارجاع عمومات و مطلقات به مخصصات و مقیدات و فهم قرآن با قرائن متصله و منفصله ظهور یافته است. نیز این فرضیه ثابت می شود که گرچه تفکیکیان متاخر نسبت به پیشینیان خود تا حدودی به عقل بهاء داده اند، اما این کارکرد باز هم حداقلی است و تنها در محدوده اثبات اصل برخی عقاید، درک حرمت، وجوب، حسن و قبح برخی امورکارآیی دارد. حاصل اینکه این جریان فکری، مبتنی بر تفکیک ازپیش ساخته خود در بین منابع تفسیر، دست عقل فلسفی را از دایره فهم و درک معانی عمیق قرآن کوتاه و نوعا به سطوح ظاهری معنای آیات اکتفاءکرده است. مقایسه نظرگاه قرآنی ایشان با تفاسیر عقل گرا شاهد این مدعاست.
نقش عقل در برانگیختن رفتارهای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
155 - 171
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم در مباحث اخلاقی و فلسفه اخلاق، عامل انگیزش اخلاقی و تحقق فعل اخلاقی است. در این جستار می کوشیم نقش عقل در انگیزش اخلاقی را از منظر علامه طباطبایی بررسی کنیم. در این راستا، ابتدا سهم و نقش عقل را در افعال ارادی بررسی کرده و عوامل تحقق یک فعل ارادی از منظر علامه طباطبایی مشخص می نماییم. سپس مؤلفه های مؤثر بر اعتبارسازی صحیح عقل عملی را که منجر به تحقق فعل اخلاقی می شود، بررسی می کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از نظر علامه ادراکات حقیقی که توسط عقل نظری ادراک می شوند، علت ناقص انگیزش در فعل اخلاقی و ادراکات اعتباری که توسط عقل عملی اعتبار می گردد، عامل تحقق عمل می باشند، چنان که علامه نیز در تعریف عقل عملی، آن را مبدأ افعال ارادی برمی شمارد. البته اعتبارسازی عقل عملی تحت تأثیر مؤلفه هایی است که در این پژوهش به آن پرداخته خواهد شد.
آموزش تفکر به مثابه نوشتار؛ براساس نقد دریدا از خوانش فوکو در رابطه بین عقل و جنون در کوگیتو دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
81 - 98
حوزههای تخصصی:
مفهوم تفکر و اندیشیدن یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است که فیلسوفان و معرفت شناسان از دیرباز تا کنون دیدگاه های گوناگونی درباره چیستی تفکر و چگونگی ارتباط آن با عقل ابراز داشته اند. در این نوشتار، ما به بازسازی مفهوم تفکر از دیدگاه دریدا به وسیله نقد او از خوانش فوکو از "من می اندیشم" دکارت پرداخته و چگونگی ارتباط آن را با آموزش تجزیه و تحلیل می کنیم. بر طبق دیدگاه فوکو، دکارت جنون را از تفکر کنار می گذارد، در حالی که به اعتقاد دریدا در کوگیتو، جنون وضعیتی از تفکر (درون تفکر) می باشد. در خوانش دریدا، کوگیتو نقطه صفری است که در آن عقل و جنون در هم تنیده اند. در حالی که فوکو دکارت را چنین تفسیر می کند؛ من فکر می کنم، پس من مجنون نیستم، دریدا او را چنین می خواند: مجنون باشم یا نباشم، من فکر می کنم، پس هستم. از سوی دیگر دریدا اذعان دارد که تفکر خود، نوعی نوشتن است، فکر کردن؛ یا همان نوشتن، فقط به لطف غیاب و وضعیت های امکان نیافته، و عقلانیت فقط به لطف عدم عقلانیت، یعنی جنون، امکان می یابد. نوشتار دریدایی نیز به واسطه رابطه ای مضاعف با آموزش فوکوی معلم امکان می یابد؛ استاد در ابتدا دانشجو را با فراهم نمودن دانش و طرز تفکر مناسبی آموزش می دهد و سپس دانشجو بخاطر این که خود فکر کند و صدای منحصر بفرد خود را ایجاد نماید، استاد را به چالش می کشد
بررسی رشد و تکامل عقل در عصر ظهور
منبع:
موعودپژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
9 - 27
حوزههای تخصصی:
ظلم و ستم و تعدی به حقوق الهی و مردمی نتیجه جهل، نادانی و دورافتادگی بشر از فرهنگ اصیل انسانی است. تربیت دینی، تکامل اخلاقی و شکوفایی عقل و خرد در جامعه بشری از ویژگی های عصر ظهور امام زمان (عج) است. مقاله حاضر با بهره گیری از منابع تفسیری، روایی و کلامی در پی آن است تا ضمن بررسی معنای عقل به تبیین ضرورت تکامل عقول، ابزار تکامل عقول، مفهوم و کیفیت تکامل عقول و خردمند بودن جامعه عصر ظهور بپردازد.
تکامل خودبنیادانه عقل در تفکر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل در تفکّر فارابی بنیادی است که شالوده ی فلسفه را بنا می نهد؛ به گونه ای که می توان همه ی عرصه های تفکّر او را بسطِ قلمروهای عقل نام داد. اما پرسش این است که نقش خود عقلْ در تکامل اش چیست؟ آیا عقل سراپا متّکی به اعطای عقل فعّال است، یا به فعّالیت خود عقل نیز اتّکا دارد؟ با توجه به این پرسش هدف مقاله ی حاضر بازسازیِ تکاملِ خودبنیادانه ی عقل در تفکّر فارابی است. مقاله می خواهد به این پرسش ها از خلال بررسی، توصیف و تحلیل مناسبات افکار فارابی در آثار مختلف او پاسخ دهد. نتیجه ی کوشش حاضر این است که عقل در مسیر تکامل اش از عقل بالقوه تا عقل بالفعل و عقل مستفاد بیشتر به فعّالیّت خود متّکی است و بدین جهت به خودآیینی و در نهایت به هم رتبه شدن با عقل فعّال می رسد؛ زیرا در پی کوشش عقل است که اعطا صورت می گیرد. به یک معنا، عقل در خروج از بالقوه گی به فعلیّت همواره وهله های تجدّد خود را رقم می زند و این تجدّد با کشف معقولات اشیا و درونی شدن آن برای عقل رقم می خورد.
کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
73 - 88
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در آثار خود، بکارگیری عقل و استدلال عقلی را برای اثبات و فهم اوصاف الهی بطور مستقل، کارآمد میداند. با تبیین روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن میگردد که وی طرح مباحث را با محوریت «برهان» صورتبندی کرده و بحثهای مفصل و منسجمی درباره صفات الهی ارائه نموده، بگونه یی که اهم مباحث اوصاف الهی بشکل قابل توجهی تبیین و اثبات برهانی شده است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترین برها نها و قواعد فلسفی در این حوزه، که ملاصدرا آنها را تبیین و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختی، قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء»، قاعده «معطی شیء، فاقد شیء نیست»، قاعده «واجب الوجود لذاته واجب من جمیع جهاته» و برهان عنایت. بحثهای مبسوط و مبتنی بر براهین عقلی ملاصدرا درباره اوصاف الهی، از یکسو حاکی از باور وی به صحت کارکرد استقلالی عقل در این حوزه و از سوی دیگر تأییدکننده توانمندی عقل در حوزه معرفت شناسی اوصاف الهی بنحو مستقل است. نتیجه حاصل از این پژوهش، رهیافتی مبتنی بر تفکیک دو کارکرد «استقلالی» و «ابزاری» عقل است که در سایر پژوهشهای مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفکیک میان دو کارکرد استقلالی و ابزاری عقل، زمینه ساز نسبت دادن روش غیرعقلی و برهانی به حکمت متعالیه و حتی التقاطی بودن آن شده است. پژوهش پیش ِرو، بعنوان یک بررسی موردی در حوزه اوصاف الهی، بیانگر بُعد عقلی، برهانی و فلسفی حکمت متعالیه صدرایی است.
بررسی دلیل ضرورت قانون در اثبات نبوت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
69 - 92
حوزههای تخصصی:
دلیل قانون یا دلیل حکما یکی از ادله قدیمی در اثبات نبوت عامه است. خلاصه آن این است که انسان برای رسیدن به کمال نیازمند زندگی اجتماعی زندگی است، لذا نیاز به قانون دارد تا اجتماع فرو نپاشد. این قانون باید وحیانی باشد وگرنه عدالت به دست نمی آید؛ درگیری و اختلاف بی پایان رخ می دهد و نسل بشر نابود می شود، زیرا دانش بشری همواره نقص نسبی دارد و بشر به مصالح خود اشراف ندارد، لذا قانون بشری مورد احترام مردم نبوده و ضمانت اجرایی ندارد. برخی چون خواجه نصیرالدین طوسی این دلیل را رد کرده اند. چنین نیست که بشری بودن قانون موجب نابودی نسل شده باشد؛ مشکل اختلاف در جامعه، ضمانت اجرایی و بی عدالتی، حتی با وجود قانون وحیانی نیز رفع نشده است. همچنین راه کارهایی برای ضمانت اجرایی قانون بشری و رعایت آن نیز در طول تاریخ در جوامع مختلف وجود داشته است. دلیل حکما اصلاحیه ای دارد به این صورت که اگر وحی نباشد، انسان مصالح دنیوی و اخروی خود را نمی فهمد، لذا اثبات عقلی زندگی پس از مرگ پیش فرض آن است. دلیل قانون با بیان اخیر، همان دلیل هدایت است که از متقن ترین ادله در اثبات نبوت عامه است.
تبیین عوامل «تأویل گریزی» در اندیشه کلامی علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸
123 - 142
حوزههای تخصصی:
«تأویل» یکی از اصلی ترین فرآیندهای ذهن و تفکر انسان است. رهیافت تأویل، به معنای عبور ضابطه مند از ظواهر اخبار و کشف معانی باطنی ورای الفاظ، یکی از شیوه های مؤثر در فهم آموزه های کلامیِ مأخوذ از متون قرآنی و روایی است که در بین اندیشمندان مسلمان، موافقان و مخالفان زیادی دارد. در این میان رویکرد سلبی علامه مجلسی به فرایند تأویل از جهت روش شناسی کلامی، درخور تأمّل و بازنگری بوده و کمتر مورد عنایت پژوهشگران و صاحب نظران واقع شده است. علامه مجلسی- به دلایلی که تبیین شده- در مسئله تأویل آیات و روایات به شدّت اهل احتیاط و اجتناب بوده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است ضمن بیان چیستی تأویل و ضرورت آن، رویکرد علامه مجلسی به این روش در فهم دین، با ارائه شواهدی گویا از آثار او تحلیل شود. رواج اخباریگری و تأثیر آن بر اندیشه مجلسی، پیدایش فرقه متصوّفه و تأویل های بی ضابطه آنها از
تأملی در روش دینی علامه مجلسی (با نگاهی انتقادی به مقاله جایگاه عقل در روششناسی کلامی علامه مجلسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
از دیرباز پیرامون خدمات علمی و جایگاه والای علامه محمد باقر مجلسی (س); در حوزه حدیث و کلام شیعی، تحقیقات عمیق و گسترده ای صورت گرفته است؛ لیکن روش شناسی دینی او از جهت اتکاء بر ظواهر اخبار و نفی رویکرد عقلی و تأویلی در فهم آموزه ها و مقاصد شریعت، درخور تأمل و بازنگری است. ازاین رو، نوشتار حاضر می کوشد به سبک مسئله محور و با روش توصیفی، تحلیلی، با نگاهی انتقادی به مقاله «جایگاه عقل در روش شناسی کلامی علامه مجلسی»، به تحلیل و ارزیابی روش عقلی علامه در فهم مسائل کلامی بپردازد. علامه در عین تأکید بر نقش ابزاری عقل، آن را به عنوان یکی از منابع موثق در استنباط معارف دین و مقاصد شریعت نمی پذیرد، به همین جهت در تأملات و تحلیل های خود نشان داده ایم که نه تنها رجوع ضابطه مند به عقل و اخذ تأویل به مثابه روش در اندیشه کلامی مجلسی جایگاه شایسته ای ندارد، بلکه اساساً به دلیل بی اعتمادی وی به عقل و فرآورده های عقلی و همچنین اتکاء به حجیت اخبار و تقدّم انگاری نقل، نمی توان در چشم انداز علامه مجلسی، عقل و اجماع عقلا را در کنار کتاب و سنت از منابع دین به شمار آورد. بنابراین بر اساس یافته این پژوهش، نباید مجلسی را متکلمی عقل گرا و معتقد به حجیت عقل دانست.