مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۸۱.
۶۸۲.
۶۸۳.
۶۸۴.
۶۸۵.
۶۸۸.
۶۸۹.
۶۹۰.
۶۹۱.
۶۹۲.
۶۹۳.
۶۹۴.
۶۹۵.
۶۹۶.
۶۹۷.
۶۹۸.
۶۹۹.
۷۰۰.
عقل
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
183 - 202
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی آن است که معیار اعتدال گرایی را از دیدگاه کلام امامیه بررسی نماید. به این منظور معیار اعتدال گرایی را به لحاظ معناشناختی و روش شناختی کاویده و به اعتدال در معنای اعم آن بر اساس قرآن و روایات پرداخته ایم. سپس آیات و روایات دال بر اعتدال را با تفاسیر و روایات مرتبط با آن ها محک زده و مبنای اعتدال اسلامی را به دست داده ایم و تأیید آن بر اساس سیره معصومین: را بررسی کرده ایم. در امتداد بحث، مسئله حجیت عقل در اثبات اعتدال نیز مطرح شده است. با تطبیق دادن سیره و روش اعتدالی این بزگواران به عنوان معدن رسالت وامامت با آیاتی که به اعتدال در روش و منش حکم دارند، معیارهای اعتدال گرایی و افراط گرایی به این نحو معین شد که مرجعیت و حجیت کتاب، سنت و عقل و استفاده از آن ها در خصوص حد اعتدال باید مدنظر قرار گیرد و هرآنچه با سیره ائمه: منافات داشته باشد به مثابه خروج از مسیر اعتدال گرایی بوده و مورد وثوق نیست.
ملاحظات گیتی شناختی بر تفسیر علامه طباطبایی پیرامون آیه کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
آیه کرامت از جمله آیاتی است که مفسر کبیر جهان اسلام علامه طباطبایی در جلد 13 تفسیر المیزان از حیث گیتی شناسی بدان توجه کرده است. با بررسی آراء وی چند پرسش مطرح می شود مانند اینکه منطق تفسیری ایشان در خصوص این آیه چیست؟ اینکه آیا این منطق منطبق بر منطق حاکم بر قرآن است؟ آیا مطالبی که در ذیل این آیه بیان کرده است، تفسیر است یا تأویل و اگر تأویل است مدارک آن چیست؟ وی مدعی شده است که این آیه برای مقایسه موجودات عالم ماده، رتبه بندی آن ها و در نهایت، اثبات برتری انسان بر موجودات مادی دیگر بخاطر برخورداری از عقل نازل شده است. وی عقل را فصل مقوم ذات و ماهیت انسان و ممیز او از دیگر موجودات دانسته و بر این شده که این خصوصیت موجب می شود تا انسان پیرامون خود را تسخیر و آفریننده کلام و صنعت باشد. تحقیق حاضر تلاش کرده تا با روش تحلیل محتوا، ملاحظات و تأملاتی را بر نظرات وی اظهار کند که عموماً برگرفته از دیدگاه وی در ضمن تفسیر دیگر آیات است. به نظر می رسد منشاء اشکالات وارده، به درآمیختگی و اشتراک لفظی واژه «ذاتی» و نیز تحیر و تسلط آراء یونانی بر تأویل های تفسیرنما در خصوص گیتی شناسی مربوط باشد.
جایگاه عقل نزد وهابیت در تفسیر آیات متشابه
حوزه های تخصصی:
تفسیر نابه جا از آیات قرآن کریم، چالشی اساسی در حوزه علوم اسلامی به شمار می رود؛ حضور کم رنگ عقل در کنار نقل از یک سو و جمودگرایی نسبت به آیات متشابه از سوی دیگر سبب گمراهی و انحرافات فکری در تفسیر آیات الهی را بیش از پیش فراهم می آورد و بخش زیادی از معارف و باورهای اسلامی را نامعقول معرفی می کند. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیف و تحلیل داده ها با تکیه برمنابع مکتوب، سعی دارد پیامد تفسیرهای انحرافی به ویژه تفسیر آیات متشابه، در آثار ابن تیمیه و برخی دیگر از عالمان وهابی را بکاود. یافته های آن نشان دهنده این نکته است که وهابیت با ناکارآمد خواندن عقل و جمود به ظواهر آیات متشابه، به دام تفسیرهای تشبیه و تجسیم از خداوند گرفتار آمده اند. ازآنجاکه مبنای فکری آنان را آیات و روایات مبین صفات الهی منهای ادراکات عقلی تشکیل می دهد سرانجام به توحید عددی در برابر توحید ذاتی خداوند که بدترین شرک به شمار می رود، معتقد شده اند.
کاربردهای عقل، نفس، قلب و صدر در مباحث اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۲۹۶
5-9
حوزه های تخصصی:
در کتب اخلاقی تأکید شده است که اخلاق مطلوب آن است که موافق حکم عقل و اخلاق نامطلوب مطابق حکم نفس باشد. از این گونه تعابیر، این شبهه به وجود می آید که گویا دو نیروی متضاد در درون آدمی وجود دارد. درحالی که چنین نیست؛ این امر ناشی از اشتراک لفظی و کاربردهای متفاوت واژه اخلاق است که گاهی لفظ در معنای حقیقی و گاهی در معنای مجازی به کار می رود. ازاین رو، ضروری است که واژگان و اصطلاحات خاص آنها مورد توجه قرار گیرد. براساس آیات نورانی قرآن، در درون هر انسانی، بالقوه دو نوع گرایش وجود دارد: گرایش به اموری که انجام آن گناه و کارهای بد، و گرایش به اموری که موجب کمال و سعادت آدمی است. بنابراین، در هر انسانی، هم گرایش به خیر و هم گرایش به شر وجود دارد. انسان قادر است با استفاده از عقل، میل خود را کنترل و تکامل یابد و یا با تبعیت از نفس سقوط کند.
جستاری در دیدگاه های آیت الله جوادی آملی درباره علم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۲۹۶
83-92
حوزه های تخصصی:
بحث علم دینی یا اسلامی سازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزه علم و دین به خود مشغول کرده است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، پرسش از همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خدا باور را مورد تأمل قرار داده است. در این زمینه سابقه قبلی ملل اسلامی و واقعیت عقب ماندگی کنونی آنها پرسش از اسلامی سازی علوم را برای متفکرین اسلامی به طور جدی مطرح کرده است. آیت الله جوادی آملی با نگاه دائرهالمعارفی به دین معتقد است علم یکسره دینی است و تقسیم کردن علم به دینی و غیردینی ناصواب است. وی با تغییر جهان بینی و مبانی علوم موجود در دانشگاه ها، درصدد اسلامی کردن علوم است. آیت الله جوادی آملی از منظر دینی و وحی الهی و با اعتقاد به کامل بودن آموزه های دین اسلام در کلیت امور دنیایی و اخروی و همچنین با تقسیم و در طول هم قرار دادن انواع عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب با دو روش فلسفی و تفسیری به ارائه دیدگاه خویش در زمینه علم اسلامی پرداخته است. دیدگاه آیت الله جوادی آملی از اینکه توانسته است تعارض عقل و دین را با دلیل متقن رفع نماید حائز اهمیت است.
بررسی تطبیقیِ کاربست «منابع معرفتی غیرهمگانی» نزد صدرالمتألهین و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
5 - 24
حوزه های تخصصی:
چگونگی و روش به کارگیری منابع معرفتی به تناسب علوم مختلف، نقش مهمی در اعتبار و گستره آن دانش دارد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی علی رغم استفاده از مقدمات بدیهی و روش برهانی برای اثبات گزاره های فلسفی، از دیگر منابع معرفتی نیز بهره می برند؛ اما در نحوه استفاده از این منابع یکسان نیستند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در صدد مقایسه روش به کارگیری «منابع معرفتی غیر همگانی» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی است و به این پرسش پاسخ می دهد که دو فیلسوف در نحوه به کارگیری منابع مذکور چه اشتراکات و افتراقاتی با یکدیگر دارند؟ رهیافت حاصل از پژوهش نشان می دهد دو اندیشمند در بهره گیری از منابع معرفتی غیر همگانی جهت مسئله سازی، روشن سازی مسئله و کشف حد وسط برهان، با یکدیگر اشتراک دارند؛ اما از این منابع در جایگاه مقدمات برهان و تأیید استدلال به نحو یکسان استفاده نمی کنند. ملاصدرا در هر دو مقام، از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره می برد؛ اما علامه طباطبایی نه تنها در مقدمات بلکه جهت تأیید براهین فلسفی نیز از این منابع استفاده نمی کند. به این وسیله علاوه بر پرهیز از تفسیر به رأیِ وحی، نظامی ریاضی وار با قابلیت دستیابی به یقین منطقی ارائه می دهد.
تبیین و مقایسه فرایند تحقق «ادراک حسی» از دیدگاه «معرفت شناسی نوصدرایی» و «روان شناسی شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
143 - 169
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی نوصدرایی، ادراک حسی را یکی از اقسام و نخستین مرحله از مراحل تحقق ادراکات مرکب برای فاعل شناسا (انسان) می داند. روان شناسی شناختی نیز نسبت به فرایند تحقق ادراکات حسی تبیین های مبسوطی را با عطف توجه به کارکرد حواس ظاهری ارائه کرده است. هر دو دانش ادراکات حسی را واقعیتی حکایتگر از محیط و محسوسات می دانند؛ اما در تبیین کارکرد اجزاء، فرایند و عامل نهایی تحقق شناخت های حسی، تفاوت هایی با همدیگر دارند. معرفت شناسی نوصدرایی، در تبیین نخستین گام از فرایند تحقق شناختها، یعنی ادراک حسی، حواس ظاهری را عامل تحت فرمان «نفس» به عنوان مدیر و بهره بردار اصلی از فرایند ادراک معرفی می کند و روان شناسی شناختی می کوشد، فرایند تحقق ادراک، شناخت و آگاهی های حسی را معطوف به کارکرد ابزارهای شناخت در بعد تجربی تبیین کند. معرفت شناسی نوصدرایی به طور مستقل و مبسوط به جنبه کارکردهای تجربی و آزمایشگاهی اجزاء جسم (اعضای ظاهری و اعصاب و مغز) نپرداخته؛ اما ترسیمی از ارتباط و تعامل مبادی فیزیکی و متافیزیکی، در فرایند تحقق انواع معرفت، ازجمله ادراک حسی ارائه کرده است؛ اما روان شناسی شناختی، در عین ارائه مبسوط از کارکردهای حواس ظاهری و اعضای جسمانی و توفیقات چشمگیر در این جنبه، تحلیل و ترسیمی از ارتباط جنبه های حسی با جنبه ها عوامل فراحسی، در فرایند تحقق شناخت ها؛ ازجمله ادراکات حسی، ارائه نکرده یا در این مرحله توقف کرده است. نوشتار حاضر می کوشد از میان مسائل مختلف این عرصه، «فرایند تحقق» معرفت یا شناخت حسی را از دیدگاه معرفت شناسی نوصدرایی و روان شناسی شناختی، به عنوان دو دانش مرتبط با مقوله شناخت / آگاهی ارائه و مقایسه کند. باتوجه وجود مسائل مهم مشترک قابل بررسی میان این دو دانش، تحصیل اشتراکات بیشتر در راستای نمایان شدن دقائق فرایند تحقق انواع شناخت برای تحصیل هم سخنی و کشف افق های نوین ضروری به نظر می رسد.
اوصاف عقل گرایی اعتدالی و انتقادی نظام باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
350 - 364
حوزه های تخصصی:
عقل گرایی اعتدالی و انتقادی، رویکرد جایگزینِ مناسبی به جای دو رویکرد ایمان گرایی و عقل گرایی حداکثری است، زیرا تلاش دارد تا از معایب آنها مصون بوده، واجد مزایای خاص خود باشد. اعتدالی بودن آن به این معناست که در توانِ شناخت و سنجش گری عقل افراط نمی کند، بلکه می پذیرد که عقل محدودیت هایی دارد. انتقادی بودن آن به این معناست که عقل، خود، انتقاد کننده خویش است و با اجتناب از جزم باوری، با سنجش و نقادی مداوم خود در تکامل تاریخی خود هر روز تقرب بیشتری به حقیقت می یابد. این رویکرد هم بر توامندی عقل بعنوان مبنا، محور، معیار و ابزار کسب و ارزیابی نظام اعتقادات دینی تاکید دارد، و هم اصالتا بر تقدم هستی شناسانه و معرفت شناسانه آن بر وحی و نقل تاکید دارد؛ طوری که حجیت بخشی به نصوص دینی و شناخت اولیه و کلی آموزه های بنیادی دین، صرفا بر عهده عقل است. این رویکرد، همچنین نگاه متواضعانه ای درباره محدودیت های عقل دارد، یعنی خود عقل تصدیق می کند که شناخت و ارزیابی همه قلمروها و زوایای پنهان دین بر عهده او نیست. عقل گرایی اعتدالی و انتقادی، علاوه براین، بر ضرورت و اهمیت خودانتقادگری، تکامل مداوم، تنوع و تکثر در عقلانیت، انسجام پذیری نظام باورهای دینی، تنوع ابعاد و زبان دین و لزوم تنوع عقلانیت های ناظربه آنها نیز توجه خاص دارد. در این مقاله، ضمن بررسی فهم های مختلف از عقل گرایی اعتدالی و انتقادی، اوصاف مختلف این رویکرد با نظر به توان مندی ها و محدودیت های عقل و نگرش های جدید نسبت به آن، مورد تحلیل قرار می گیرد.
نقش منابع معرفتی در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادی ترین مسأله در دست یابی به تمدن نوین اسلامی، نقش عقل، تجربه و وحی است. نظریه پردازان مسلمان، در راستای نقد تمدن غرب و دست یابی به تمدن اسلامی، به نظریه های گوناگونی از علم دینی دست یافته اند؛ این نظریه ها علی رغم نقد مبانی تمدن غربی، به خاطر ضعف در روش شناسی معرفتی خود، نتوانسته اند علم دینی مورد نیاز تمدن اسلامی را ارائه دهند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نخست جایگاه عقل و تجربه در هندسه معرفتی تمدن نوین اسلامی را تحلیل کرده و سپس روش به کارگیری این منابع معرفتی در ساخت این تمدن را تحلیل نموده است. یافته های پژوهش چنین است که همه ی علوم (توصیفات و تجویزات) در قرآن موجود است و فقط معصومان به تمام حقایق علوم دسترسی دارند و غیرمعصومان با مراجعه به کتاب و سنت و با به کارگیری ابزارهای معرفتی عقل و تجربه، توانایی کشف برخی از حقایق علوم را دارند. در وهله ی نخست باید توسط عقل و تجربه با رویکرد ابزاری به سراغ کتاب و سنت رفته و با تکیه به فرآیند شش مرحله ای ابزاری، به علم دینی مورد نیاز تمدن اسلامی دست یافت و در وهله ی دوم، چنانچه عقل و تجربه با رویکرد منبعی و در عرض کتاب و سنت، به دستاورد قطعی و یا یقین عقلایی دست یابند، این دستاورد نیز از حجیت برخوردار است و دینی خواهد بود و از این دستاورد می توان در ساخت تمدن نوین اسلامی بهره برد.
تأثیر احتیاط گرائی بر استنباط فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
195 - 218
حوزه های تخصصی:
احتیاط گرائی یکی از امور تأثیر گذار بر فقه است و دو قسم موجّه و غیر موجّه دارد. لازم است تأثیرات این دو بر فقه شناخته شده و از یکدیگر تفکیک شوند. پرسش این است که احتیاط گرائی غیر موجّه چه تأثیراتی بر استنباط داشته است؟ با بررسی مشخص می شود که احتیاط گرائی غیر موجّه، تأثیراتی در کاهش استفاده از قرآن، عقل، و ملاکات احکام داشته است در حالی که در وضعیّت مطلوب نباید چنین تأثیری را داشته باشد؛ چون اینها ظرفیّت فراوانی برای استفاده در استنباط دارند و احتیاط گرائی مانع استفاده موجّه از آنها شده است؛ همچنین احتیاط گرائی نقش بسزائی در افزایش تمسّک به اجماع و روایات داشته است در حالی که برخی از آن دو، واجد شرایط اعتبار نیستند و باید از قلمرو استنباط فقهی کنار گذاشته شوند تا فقه متناسب با انتظارات ازآن در هر زمان رشد داشته باشد.
تحلیل حجیت منابع چهارگانه اجتهاد از دیدگاه ناصرالدین البانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳۰
33 - 51
حوزه های تخصصی:
آرای البانی از آن نظر که طلایه دار مکتب سلفی است، در عرصه های مختلف روش شناسی فکر سلفی درخور اعتناست. فتاوای آمیخته با خشونت و ضدشیعیِ البانی در بسیاری از کتب فقهی او آشکار است. علت آن را باید در نوع نگاه او به منابع استنباط جست وجو کرد؛ اما گسترهٔ حجیت منابع ازنظر البانی به سبب نبود تحقیق موسع و یکپارچه در این باب چندان روشن نیست. البانی در استفاده از منابع چهارگانه استنباط، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل، برای اجتهاد فقهی خود رویکرد خاصی دارد. نوشتار حاضر با هدف شناخت حدود و ثغور حجیت این منابع از دیدگاه ناصرالدین البانی انجام شده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که البانی قرآن و سنت را در مسیر اجتهاد، هم تراز و در عرض یکدیگر می داند و در استفاده از این دو منبع اولویتی قائل نیست و ترجیح بین آیات و احادیث را نمی پذیرد؛ همان طور که خبر واحد را در احکام و عقاید، حجت می داند. دفاع البانی از حدیث به گونه ای است که حتی در فرض مخالفت با قرآن، آن را حجت می داند. نیز وی از این جهت که مفاد احادیث عرض را مخالف قرآن می داند، آن ها را تضعیف می کند. در نظام فقهی و اجتهادی البانی عقل جایگاه شایسته ای ندارد و او به طورکلی نقل گرا و عقل گریز است. البانی اجماع مصطلح اصولیان را نیز مناقشه پذیر می داند.
اثبات ولایت اهل البیت (ع) بر تمام موجودات از طریق قاعده الواحد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
179 - 200
حوزه های تخصصی:
ولایت اهل البیت: تاکنون با ادله نقلی فراوانی اثبات شده است؛ اما چیزی که جای خالی آن احساس می شود اثبات ولایت اهل البیت از طریق عقل است. به این صورت که براساس قاعده الواحد اولین صادر از حق تعالی وجود منبسط می باشد؛ وجود منبسط دارای مراتبی است و شامل تمام موجودات از عالم عقل تا عالم ماده می شود. و اولین مرتبه آن نیز براساس قاعده الواحد عقل اول می باشد که واسطه بین حق و خلق یا به عبارت دیگر واسطه فیض بین حق تعالی و دیگر مراتب وجود منبسط می باشد. از آن جایی که حقیقت ولایت به معنای سرپرستی امور می باشد و خداوند امر تدبیر عالم را به واسطه اسم جامع الله به انجام می رساند و انسان کامل مظهر اسم جامع الله می باشد در واقع انسان کامل، تدبیرکننده عالم به اذن الله می باشد؛ در نتیجه یکی از شئون انسان کامل، ولایت بر تمام ما سوی الله است. این مقاله در پی آن است که از طریق قاعده الواحد، ضرورت واسطه فیض و ولایت او بر تمام هستی را اثبات کند.
نقد و بررسی دیدگاه سلیمان الرومی پیرامون رؤیت خدا با تکیه بر دلایل عقلی و نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۰
193 - 223
حوزه های تخصصی:
اصولاً فصل ممیز انسان الهی از فرد مادی در توحید است. قرآن وجود خدا را امری روشن دانسته و تردید دراین باره را بی مورد تلقی کرده است. فِرَقِ اسلامی در اعتقاد به اصل وجود خدا اختلافی ندارند، ولی در صفات خدا دچار اختلاف شده اند که یکی از این اختلافات، موضوع رؤیت خداست. سلیمان الرومی با تأثیرپذیری از دیدگاه های سلفی ابن تیمیه، به رؤیت خدا در آخرت معتقد بوده و اعتقاد شیعه در مورد عدم رؤیت را موردانتقاد قرار می دهد. براهین عقلی رؤیت خداوند را در دنیا و آخرت مردود می داند. قائلین به رؤیت ازجمله سلفیان، برای اثبات نظر خود به آیات و روایاتی تمسک می جویند که با تعمق در این آیات و بررسی دیدگاه مفسران، مسئله رؤیت خدا از این آیات نتیجه نمی شود. از طرفی آیاتی با صراحت رؤیت خدا را نفی می کند. روایات مورد استدلال آنان نیز دارای ضعف سندی است. در منابع حدیثی اهل سنت و شیعه نیز روایاتی در رد رؤیت خدا وجود دارد.
طراحی و تبیین مدل رفتاری مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری رفتار ، نقش «عقلانیت و احساساسات» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش طراحی مدل رفتاری مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس می باشد. روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی است. راهبرد این تحقیق کیفی و کمی می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از روش فرایند چرخه ای تحلیل و با بهره گیری از فن دلفی، رفتارهای شناسایی شده حاصل از عقلانیت الهی و احساس، به چهار دسته ی: متعالی، پسندیده، ناپسند و پَست طبقه بندی شد و روایی محتوایی مدل توسط 14 نفر از خبرگان آگاه به موضوع تایید گردید. جامعه ی آماری تحقیق شامل 1477 نفر از کارکنان شرکت توزیع برق شیراز می باشد که نمونه 313 نفری به روش تصادفی انتخاب گردید. جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از پرسشنامه و بوسیله نرم افزارهای SPSS-23 و PLS-3 و با روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد عقلانیت الهی کارکنان بر رفتارهای پسندیده، ناپسند و پَست اثرگذار است. از سوی دیگر، اثر عقلانیت الهی کارکنان بر رفتار متعالی و همچنین احساسات کارکنان بر رفتارهای چهارگانه تایید نشد که پس از آسیب شناسی، پیشنهاداتی برای تقویت رفتار متعالی کارکنان ارائه گردید.
تبیین الگوی ارتباط بین فردی براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نیاز به رابطه، نیازی ذاتی در انسان هاست که زمینه ساز شکل گیری مجموعه ای از روابط در زندگی آنها می باشد. تنظیم این روابط نقش مؤثری در سلامت روانی فردی و اجتماعی انسان ها دارد و دین اسلام در این زمینه دارای نگاه ویژه ای است. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی ارتباط بین فردی براساس منابع اسلامی برای سازمان دهی ارتباطات بین فردی است. در این پژوهش، از روش «تحلیل مفهومی محتوایی» استفاده شد. همچنین از شاخص «روایی محتوا» (CVI) به منظور تأیید روایی استنباط به عمل آمده مبتنی بر نظر ده کارشناس خبره استفاده گردید. یافته ها نشان داد الگوی ارتباط بین فردی اسلامی مبتنی بر عقل ورزی ارتباطی است؛ به این معنا که در آن، مؤلفه های ساختی «احسان » و «پرهیز از اسائه»، مؤلفه های نگهداری «استبشار» و «شکر» و مؤلفه های بازساختی ارتباط «استغفار» و «بردباری غفران» به صورت مجموعه ای و باهم به کار گرفته می شوند. هرکدام از CVI و CVR به دست آمده نیز 1 (یک) بود که نشان دهنده صحت استنباط چهار موقعیت ارتباطی از روایت مبنا در حد کاملاً مطلوب است.
نقش عقل در فهم متون دینی از منظر علامه طباطبائی و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
95-106
حوزه های تخصصی:
مسئله نقش عقل و محدودیت های آن در شناخت معارف دین، همواره مورد بحث بوده است. برخی معتقدند که عقل هیچ نقشی در شناخت معارف دین ایفا نمی کند و گروهی دیگر نیز برای عقل نقش های مختلفی به صورت حداکثری و حداقلی در شناخت قائل اند. کاوش های مقاله حاضر، بررسی عقل از منظر علامه طباطبائی و شهید مطهری است. بر پایه بازخوانی مبانی طراحی شده علامه، مسئله تعارض عقل و وحی اساساً منتفی است؛ زیرا عقل فلسفی عهده دار ارزیابی شروط سه گانه قطعیت وحی است. از این رو، وحی غیرمطابق با عقل قطعی فلسفی عملاً به دایره ظنون کشانده شده، هیچ گاه وحی قطعی ای به دست نخواهد آمد که با عقل قطعی در تعارض باشد؛ وحی ظنی برجای مانده نیز، به دلیل «ظهور لفظی» صلاحیت حجیت و تقدم بر رهاورد تجارب بشری، یعنی فلسفه را نخواهد داشت. رویکرد فلسفی شهید مطهری به پرسش از رابطه عقل و دین این است که نسبت عقل و دین از اساسی ترین مسائل حوزه معرفت دینی و فلسفی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته و دیدگاه های متفاوتی را هم دامن زده است. نگاه شهید مطهری به اصول دین به مثابه مدخلی عقلی بر دیگر اجزاء منظومه دین، جایگاه عقلی ویژه ای برای اصول دین ترسیم می کند که به نوبه خود واجد ارزش فلسفی است.
بررسی نسبت عقل و دین در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عقل گرایی جدید که با دکارت شروع می شود، معرفت فراتر از عقل جایی ندارد و هر آن چه با عقل شناختنی نباشد، در حوزه معرفت جای نمی گیرد. از آنجا که دکارت ایمان را از سنخ معرفت نمی-شمارد، میان عقل و دین تفاوتی ماهوی می گذارد و آن دو را به دو معنای کاملاً مختلفی تفسیر می نماید؛ به این معنا که ایمان را از تبار باور شمرده و آن را با اعتماد و اطمینان برابر می داند. ایمان برخلاف معرفت و عقلانیت که به تدریج و برپایه تلاش آدمی به دست می آید، دفعتاً رخ می دهد و وحی الهی نه به تدریج و تدرُّج بلکه در ضمن تغییری دفعی ما را به مقام اعتقادی مصون از خطا برمی کشد. دکارت در باب ارتباط روش ریاضی با مقولات دینی نیز معتقد است که اساساً روش ریاضی در حوزه ایمان کاربردی نداشته و به حوزه معرفت عقلانی محدود است. وی در داوری میان دین و عقل، به سود دین حکم می کند و الهیات را به مثابه علم غیر ممکن می شمارد.
مکتب تفکیک و انکار عقل ذاتی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۵
5 - 26
حوزه های تخصصی:
وجود عقل در ذات و سرشت انسان و بالندگی آن با رشد و نمو حیات انسانی مورد پذیرش همه متألهان است که انسان در پرتو آن به شناخت خدا، پیامبران و آموزه های دینی نایل می آید؛ لکن بیشتر تفکیکیان منکر عقل باطنی و متصل انسان شده و به جای آن، به عقل منفصل و بیرونی معتقد شدند که حقیقت آن نور خارجی اعطایی خداست. نویسنده با روش توصیفی و انتقادی نظریه تفکیکیان و ادله عقلی مدعایشان را طرح و به نقد آن می پردازد و روشن می شود که نظریه آنان هم در مقام تصور با ابهامات عقلی مواجه است و هم ادله شان قابل جرح بوده و ادله عقلی و نقلی بر خلاف آن تأکید دارند.