مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
عقل
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۵
147 - 170
حوزههای تخصصی:
شیخ صدوق و شیخ مفید با ارائه نظریات و نوآوری هایی در حدیث شناسی و علم کلام، نقش مؤثری در پویایی آموزه های شیعه ایفا نموده اند. ایشان با حفظ قلمروهای معرفت شناختی عقل و نقل، هر دو منبع را در معرفت دینی مؤثر و لازم دانسته و روش های مختلفی را در بهره گیری از آنها اتخاذ نموده اند؛ به گونه ای که شیخ صدوق با رجحان روش نص گرایی، از روایات مشتمل بر استدلال های عقلانی نیز بهره گرفته و شیخ مفید با توجه ویژه به عقل و رویکرد عقل گرایانه، به اثبات گزاره های دینی و دفاع از آنها پرداخته است. ایشان به بررسی سند و محتوای نصوص دینی اهتمام داشته اند؛ لکن شیخ مفید هماهنگی مفاد خبر با گزاره های عقلی قطعی را بر بررسی سندی آن مقدم می دارد. علی رغم اشتراکات این دو متکلم در مبانی و اصول اعتقادات دینی، می توان اختلاف ایشان را در انتخاب روش تبیین و اثبات احکام و معارف کلامی دانست. گرچه در برخی اختلافات اساسی، روش عقلانی شیخ مفید در بررسی مفاد و سند متون دینی قابل دفاع است. درمجموع می توان رویکرد شیخ صدوق در توجه به علوم نقلی را فتح الباب تأسیس روش عقل گرایانه شیخ مفید و مبنای توسعه علوم عقلی تلقی نمود. در این تحقیق سعی بر آن است با روش تحلیلی-توصیفی و نگرشی جامع، ابعاد و زوایای مختلف اختلافات معرفت شناختی و روش شناختی در رویکرد کلامی شیخین واکاوی شود که از نوآوری ها و امتیازهای این اثر نسبت به آثار مشابه نگاشته شده در این زمینه به شمار می رود.
عقل در محدوده دین تنها از نگاه ابوحامد محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
569 - 580
حوزههای تخصصی:
غزالی ضمن تأکید بر وجود ارتباط محکم بین عقل و دین بر این باور است که برخی از عقاید دینی نیازمند تأیید عقلی به معنای عقل نظری است، اما عقل را در درک عملی دین ناتوان دانسته است و دین را ارزشمندتر از عقل می داند. او معتقد است عقل مقدمه ای است برای ورود به ساحت دین. بنابراین او عقل را به کلی کنار نگذاشته و آن را مقدمه ای برای رسیدن به ساحت دین در نظر گرفته است و نقش آن را در دریافت حقایق دینی می پذیرد. این متکلم دست عقل را در رساندن انسان به سعادت حقیقی کوتاه می داند، و مقام عقل را در مقابل مقام ایمان تنزل می بخشد. در واقع او عقل را شارح دین می داند. با این وجود او بین عقل و دین پیوند عمیقی قائل است و عقل را بهترین پشتیبان برای دین به حساب می آورد. غزالی فقط با عقلی مخالف است که به توان خود و بدون مبنا قرار دادن روش های دیگر سعی می کند به باور برسد. از این رو در این مقاله به ارتباط عقل و دین پرداخته شده است. روش این تحقیق از نوع روش کیفی با استفاده از مطالعه هرمنوتیکی شخصیت و متون غزالی می باشد.
تعامل «عقل و شهود» در شکل گیری فلسفه اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
29 - 55
حوزههای تخصصی:
هر فلسفه ای یا به طور دقیق تر هر نظام فلسفی دارای نظام واره ای است که اصول اساسی آن فلسفه بر آن استوار و بنا شده است. در این میان فلسفه اشراق نیز از این قاعده بیرون نیست. این فلسفه بر اصولی استوار است که مهم ترین آنها عنصر «عقل و شهود» است. این مقاله بر آن است، نخست پس از تعریف حکمت و حکیم که شناخت این دو با شناخت عقل و شهود بی ارتباط نیست، عقل و شهود را، با توجه به گنجایش مقاله، به تفکیک - با توجه به داده اشراقی در فلسفه اشراق - بررسی کند و سپس جایگاه این دو عنصر سازنده فلسفه اشراق را، با استناد به آثار خود شیخ اشراق تبیین و در ادامه، جایگاه اصلی این دو عنصر را در فلسفه ترسیم نماید. آن گاه به تبیین چگونگی تعامل بین عقل و شهود در ساختارسازی فلسفه اشراق پرداخته، با توجه به گنجایش مقاله به اختصار آن را بررسی کند.
نقد عرفان به عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 56
حوزههای تخصصی:
نقد عقل به معنای امکان کشف از واقعیت با عقل نه رخدادی جدید بلکه واقعه ای دیرین در تاریخ اندیشه بشری است و از آن جمله موقه مواجهه عرفا با فیلسوفان رخ داده است؛ چراکه اهل حکمت با ورود عقل به عنوان میزان سنجشگر، چه بسا ارباب عرفان را سخت برآشفته می کنند و اهل عرفان نیز پای آن را چوبین و بی تمکین می دانند. دلیل برآشفتگی از چه روست؟ آیا همه این مخالفت با عقل بر دلایلی صحیح تکیه دارد؟ بر اساس تحقیقات، این ادله بطور کلی به دو دلیل است: یکی با عنوان «عرفان طوری ورای طور عقل است» که به نقد عقل از جهت ناتوانی در ادراک حقایق عرفانی اشاره دارد و دیگری با عنوان «همواره عقل در معرض خطاست» که به نقد عقل از حیث خطاپذیری در ادراک واقعیات اشاره دارد. این مقاله با توجه به سخنان ارباب معرفت و شهود به هر دو دلیل می پردازد
بررسی نقش عقل در شناخت خداوند در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
21 - 42
حوزههای تخصصی:
نسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد از این رو برخی مدعی اند که امکان معرفت به خداوند وجود ندارد. زیرا لازمه ی معرفت به چیزی احاطه بر آن چیز است و از آنجاکه ابزار معرفتی انسان عقل اوست، و به دلیل آنکه عقل محدودیت دارد وتوان احاطه به خدای نامحدود ندارد. بنا بر این شناخت حق نا ممکن است . در این راستا دانشوران با نگرش های مختلف کلامی، فلسفی، و عرفانی، با تفاوت هایی به این مسئله پرداخته اند، اما در نگرش عرفانی رویکرد سلبی متمایز تر است. حکیم سنایی یکی از چهره های شاخص عرفانی است که بسیاری از عرفای نامی پس از او خود را در اندیشه های عرفانی، وامدار وی می دانند. به گونه ای با این زاویه ی نگرش به شناخت خداوند نگریسته حکیم سنایی است [m2] [T3] . وی در تبیین هستی شناختی عقل را مخلوق نخستین می شمارد و در ساحت های وجودی به عقل فعال توجه کامل دارد همچنین به مکانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از این رو آن را می ستاید وی بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفکیک می کند و معتقد است شناخت اکتناهی و ذاتی حق ناممکن است از این رو وی در این بخش نگاهی سلبی دارد و علی رغم این نگرش اما در دام تعطیل و لا ادریگری نیفتاده است همچنین با پذیرش دو ساحت معرفتی عقل و ذوق در ترازوی سنجش معرفتی خود ساحت عشق را برتر از عقل می داند هدف نوشتار حاضرکه با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر منابع کتابخانه ای به بررسی مسئله می پردازد، آن است که با تکیه بر آثار سنایی به توان عقل در حوزه ی معرفت خدا بپردازد
رابطه معرفت عقلی و قلبی در غزالی شناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
46 - 72
حوزههای تخصصی:
بر اساس تحقیقات جدیدی که در غرب انجام شده فرضیه نوینی در مورد اندیشه غزالی شکل گرفته است که مدعی است بر خلاف تصور رایج، تفکر عقلانی از نظر غزالی مهمترین ابزار معرفت و رسیدن به غایی ترین هدف انسان است. گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته می شود ولی روش فکری وی همواره مشحون از استدلالات عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، غزالی سهم مهمی در عقلی سازی فرهنگ جهان اسلام و انتقال اندیشه های ابن سینا به اخلاف خود داشته است و خودش نیز در نظریه پردازی های دینی و عرفانی خود از مبانی سینوی بهره های فراوان برده است. در این مقاله سعی شده است محورهای اصلی غزالی شناسی جدید و همچنین مبانی تصوف عقلانی غزالی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین نشان داده شده است که رسیدن به بالاترین مراتب معرفت که در اندیشه غزالی به قلب نسبت داده می شود از نظر او تنها پس از طی مقدماتی ممکن می شود که در حوزه معرفت عقلانی است.
حیثیت ذاتی، عقل و امانیسم؛ اسلام و غرب با تأکید بر "مطهری و هابز،لاک، اسپینوزا، برلین"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۲
129 - 148
حوزههای تخصصی:
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی گردیده است و ادله مختلف مکتب فکری اسلام در وجود داشتن حق طبیعی آزادی مورد بررسی قرار می گیرد.در این مقاله سعی نویسنده بر آن است تا با مطالعه تطبیقی، ضمن بررسی مشابهت دو مکتب فکری فلسفی اسلام و غرب بر حق طبیعی و ذاتی آزادی، به اختلاف نظر این دو مکتب در منشاء حیثیت ذاتی انسان بپردازد. منشا این حق ذاتی در غرب، امانیسم است و در اسلام عقل انسانی است که بوسیله آن قابلیت تعالی و تکامل وجود دارد و این همان است که خداوند در خلقت انسان از دمیدن روح خود به وی یاد کرده است و نکته مهم آنکه در دیدگاه اسلامی، آزادی جزئی از هندسه سعادت می باشد و مساله به صورت پازل و هندسه دیده شده است و اینگونه نیست که ارزشهای آزادی، عدالت، امنیت، ثروت و غیره به صورت مستقل و هم عرض دیده شوند. تفاوت نگاه اسلام و غرب در منشا حیثیت ذاتی به تفاوت دیدگاه در حدود و ثغور آزادی می انجامد. در نگاه غربی بر پایه مبنا بودن امانیسم حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است. اما در نگاه تفکر اسلامی بر پایه مبنا بودن عقل برای حیثیت ذاتی، حد و مرز آزادی علاوه بر آزادی دیگران، مصالح فرد و اجتماع و خروج از مرز عقل نیز در نظر گرفته می شود. همچنین عوامل نگهداشت آزادی مورد مطالعه قرار می گیرد.
اعتبار و نقش «منابع معرفتی» در اندیشه ابن ابی جمهور احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۴
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بازشناسی چیستی و چرایی ترکیب سه منبع معرفتی عقل، شرع و کشف در نظام اندیشه ابن ابی جمهور احسایی(838-906ق)، تحلیل دستاوردهای معرفتی این نظام را ثمربخش تر می کند. ابن ابی جمهور احسایی به عنوان شخصیتی که جایگاه مهمی در مسیر ادغام شاخه های مختلف نظری در سایه تعالیم امامی دارد، نظریه شناخت خود را بر پایه ای فلسفی- دینی- عرفانی تأسیس می کند. کاری که بعدها توسط صدرالمتألهین شیرازی (979-1050ق) تکمیل شد و در قالب نظریه «وحدت معرفتی مفاد قرآن، عرفان و برهان» ارائه گردید. در نظام فکری ابن ابی جمهور، ربط و پیوند عمیقی میان عقل، قلب و شرع وجود دارد؛ وی معتقد است که باید از قضایای برهانی ضروری به واردات الهی ارثی منتقل شد، در این صورت اسرار شریعت را می توان دریافت و معانی طریقت و حقیقت را فهمید. عقل با پیمودن مراتب کمال به مرتبه قلب راه پیدا می کند و قلب نام دیگر عقلِ کمال یافته است. همچنین در مورد ربط و نسبت میان شرع و عقل، بر این باور است که شرع، عقل خارجی و عقل، شرع داخلی است، پس آن دو معاضد و معاون همدیگر بلکه با هم متحدند.
بررسی عقل از دیدگاه ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
عقل ازنظر ملاصدرا بر شش معنا به صورت اشتراک لفظی اطلاق می شود. ازنظر وی یکی از مهم ترین معنای عقل، همان قوه ادراکی است که انسان با آن به ادراک اشیاء می پردازد. همچنین خداوند متعال به برخی انسان ها نوری عطا می کند که به وسیله آن تبعیت از دستورات دینی ممکن می شود. میرزا مهدی اصفهانی عقل را نوری می داند که خداوند متعال این نور را پس از رسیدن انسان ها به بلوغ، به آن ها عطا می کند. انسان ها این نور را در حالت غضب و شهوت از دست می دهند. ازنظر وی عقل فلسفی گمراه کننده است. با تبیین ویژگی های عقل موردنظر میرزا مهدی اصفهانی و ملاصدرا و تدقیق در معنای عقل عملی و نظری، می توان بین عقل مورد نظر این دو متفکر اشتراکاتی پیدا کرد. این اشتراکات تنها در بخشی از خصوصیات عقل عملی هست اما بنا بر تصریحات میرزا مهدی اصفهانی عقل نظری مورد قبول ملاصدرا ناکارآمد است و دفاع برخی مروجین مکتب تفکیک از میرزا مهدی اصفهانی مبنی بر قبول حجیت این عقل توسط او، با عبارات او ناسازگار است
جایگاه لطایف چهارگانه در کسب معرفت از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
19 - 38
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از اندیشه های عین القضات همدانی - عارف بزرگ سده ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقاله حاضر سعی دارد به روش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفت بخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عین القضات به سه لطیفه نفس، دل و روح، عقل را هم می افزاید ولی آن را به کسب علوم نظری محدود می کند؛ و معتقد است دل به واسطه ذوق یا چشم بصیرت، نفس به واسطه شناخت نفس پیامبر(ص) یا در مرتبه فنا، به طور بی واسطه از روح- جان- امکان کسب معرفت پیدا می کنند، و همگی با مراتب مختلف یقین ارتباط دارند. اما آنچه نقش عقل را در نگاه عین القضات بارز می کند یکی منشأ جبروتی و نقش آن به عنوان پلی بین عین و ذهن به عنوان ابزار ترجمه معرفت، و دیگری به عنوان پیش نیاز نخستین مرتبه معرفت است. به طور کلی او معرفت را علمی لدنی و ذوقی دانسته است؛ ولی علم و معرفت را نه صرفاً دو مفهوم شناختی، بلکه دو عالم وجودی در نظر گرفته است، به همین علت در تقسیم بندی عین القضات علم تقلیدی و برهانی، جزو مراتب معرفت محسوب نمی شود.
عقل و اراده الهی و نسبت بین آن دو از نظر ابن سینا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
21 - 40
حوزههای تخصصی:
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آن ها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشه بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمی قرار داشته، صفت علم و اراده و رابطه بین آن ها است. آیا علم از اراده بر می خیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله پس از تعقل صرف به وجود می آید و تنها معلول آن است یا این که برای تحقق یک فعل تعلق اراده بر آن کافی بوده و هیچ ضرورتی برای دخالت عقل وجود ندارد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی عقل و اراده و نسبت بین آن دو از منظر شیخ الرئیس ابوعلی سینا و رنه دکارت بررسی شده است. مطابق نظر ابن سینا عقل مقدم بر اراده بوده و اصل ضرورت علیّ و معلولی بر همه اتفاقات حاکم است و از نظر او نظام خلقت احسن و اتقن است. ولی دکارت برخلاف ابن سینا اراده را بر عقل - هم در انسان و هم در خداوند- مقدم می دارد. از نظر دکارت خداوند هم خالق وجودات است و هم جاعل ماهیات. لذا از نظر وی حتی حقایق ازلی نیز به اراده خداوند متکی هستند.
نگاه نقادانه به جایگاه علوم تجربی در نظریه کاشفیت آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آن جا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداخته اند، و نظریه خود را با عنوان «نظریه کاشفیت» مطرح نموده اند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریه کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایده آلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسه معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
واکاوی روایت «الْفَارُّ مِنَ الطَّاعُونِ، کَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ، وَالصَّابِرُ فِیهِ لَهُ أَجْرُ شَهِیدٍ» در جوامع روایی اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
175 - 196
حوزههای تخصصی:
روایت «الْفَارُّ مِنَ الطَّاعُونِ، کَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ، وَالصَّابِرُ فِیهِ لَهُ أَجْرُ شَهِیدٍ» روایت مطرح در کتب روایی اهل سنت است که به طرق گوناگون از عایشه و جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است. ظاهر روایت بدون در نظر گرفتن جهت صدور آن و با تغییر در محتوا، از سوی خلفا جهت دستیابی به مقاصد آنان مورد بهره برداری سوء قرار گرفته است. نوشتار حاضر، از وجوه مختلفی به واکاوی روایت فرار از طاعون پرداخته است. تفرد عایشه در نقل روایت، وجود راویان ضعیف، اضطراب در سند و متن روایت، همچنین تضاد و تعارض آشکار آن با آیات قران از عواملی هستند که تحریف روایت را بیان می کنند. لذا بررسی و اعتبارسنجی این روایت امری ضروری به نظر می رسد. بررسی ها نشان می دهد این روایت نبوی در مصادر اهل سنت به درستی ضبط نشده و نقل تحریف یافته روایت، ضمن اشاره به روحیه جبرگرایی و فساد حاکمان، بیانگر موضع و اغراض خاص آنان است.
تأملی بر مفهوم عقل در تمدن اسلامی با تاکید بر دیدگاه محمد بن زکریای رازی (313 -251 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳
84 - 99
حوزههای تخصصی:
عقل و خرد به عنوان بزرگ ترین موهبت الهی، به صورت کلّی بر همه ی فعالیت های حیاتی انسان چون فهمیدن، دانستن و همچنین داوری های اخلاقی نظارت دارد. همچنین از جمله عواملی است که نه تنها انسان را قادر به ایجاد ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عقلانی می کند، بلکه به کمک آن می توان با ایجاد قوانین کارآمد، نظم و عدالت اجتماعی را برقرار کرد. کثرت تأکیدات اسلام بر مقوله عقل در قالب آیات، روایات و نیز سیره عملی پیشوایان دین پرده از اهمیت عقل و نیز تفکر و عمل عقلانی در اسلام بر می دارد. نظر به این مهم، متفکران متعدد مسلمان از زوایای مختلف به مقوله عقل پرداختند که از جمله آنها محمد بن زکریای رازی دانشمند برجسته سده سوم و اوایل چهارم هجری است. تأمل در بحث عقل از منظر زکریای رازی پرسش های بنیادینی را فرا روی پژوهشگر قرار می دهد از جمله با عنایت به جایگاه عقلانیت در اسلام، راهکار رازی برای فایده مندی و تحقق عملی آن در پیشیرد تمدن اسلامی چیست؟ رویکرد رازی به انواع صورتبندی های عقل و در نهایت کارکرد و جایگاه آنها در شناخت و معرفت چیست؟ این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته و یافته های آن حاکی از کوشش زکریا رازی برای اشاعه و کاربست صورت بندی های عقل استدلالی، عقلانیت انتقادی و عقل خود بنیاد در تمدن اسلامی بود. مبارزه با جریان های عقل ستیزی که در مواردی تحت عنوان زهد و کناره گیری یا بی توجهی به دنیا از عقلانیت اسلام فاصله گرفته بودند، از دیگر اقدامات بسیار مهم او به حساب می آید.
ارزیابی انتقاد نیچه به امر مطلق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردریش نیچه، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق، در بخشی از انتقادش به اخلاقیات گذشتگان، به اخلاق فیلسوفان می تازد و آن را فاقد کارایی لازم قلمداد می کند. این جستار، با محور قرار دادن نگرش انتقادی نیچه در قبال امر مطلق، به ارزیابی نقد او نسبت به فلسفه اخلاقی کانت می پردازد و نشان می دهد که بخش مهمی از انتقاد نیچه به اخلاق مسیحی و اخلاق فیلسوفان واکنشی به امر مطلق کانت و تعمیم نهفته در آن است. لذا مسئله اصلی پژوهش پیش رو تحلیل دقیق ریشه های معرفت شناختی و روش شناختی واکنش نیچه به امر مطلق کانت است. به همین منظور، ابتدا توجه افراطی فیلسوفان اخلاق به قاعده عام را در روندی تاریخی مورد توجه قرار می دهیم که از سوفسطاییان تا کانت ادامه پیدا می کند. سپس، با روش توصیفی- تحلیلی، مبانی معرفتی کانت را در برابر باورهای معرفتی نیچه بازنمایی می کنیم و امر مطلق کانت را در برابر ابرمرد نیچه، با توجه به جایگاه عقل و غریزه در اندیشه این دو فیلسوف، مورد تفسیر قرار خواهیم داد. همچنین در پایان بدین نتیجه رهنمون خواهیم شد که محور ارزش اخلاقی برای کانت امر مطلق (عمومیت اخلاق) است، در حالی که نیچه، با ارزش گذاری مجدد ارزش ها، بر آن است که ملاک اخلاقی بودن فعل را سازگاری آن با اراده معطوف به قدرت معرفی کند (جنبه فردی). از دیگر نتایج این پژوهش پاسخ به یک انتقاد عمومی در فلسفه اخلاق است که نیچه را متهم به بازگشت ناخواسته به همان قاعده عمومی کانتی می کند.
نقش شهود قلبی در دستیابی به تصور صحیح از مسئله(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
73 - 88
حوزههای تخصصی:
انسانی که از استدلال برای شناخت حقیقت استفاده می کند، باید برای تصدیق و پذیرش مفاد هر استدلالی، ابتدا طرفین و اجزای آن را به صورت صحیح تصور کند. شهود قلبی ازجمله اموری است که در رسیدن فاعل شناسا به تصور صحیح مؤثر است. عقلِ تصورکننده مسئله با شهود قلبی چه ارتباطی دارد؟ شهود قلبی چه ویژگی ای دارد که چنین قابلیتی در عقل ایجاد می کند؟ ابتدا می بایست به تبیین اهمیت و جایگاه تصویر صحیح از مسئله بپردازیم و اشاره کنیم که عقل نسبت به فهم واقعیت دارای مراتب است و این شهود قلبی است که مرتبه عقل را ارتقا می دهد و آن را منور به نور کشف می کند. آنگاه عقل به تبعِ ادراک قلبی، که نوعی علم حضوری است، تصویر صحیحی از واقعیت به دست می آورد. نکته اصلی این دستاورد شهود قلبی را باید در حضوری بودن آن دانست، که البته با تصویری که علم حصولی صِرف از مسئله می دهد، بسیار متفاوت است. به عبارتی دیگر، شهود چشم و گوش فیلسوف را تیز کرده، توجه او را به نقاطی از مسئله جلب می کند که تا حال مغفول بوده است.
عقل را خود کسی نهد تمکین؟ ( شرح دو بیت از حدیقه سنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
131 - 150
حوزههای تخصصی:
حدیقه سنایی از امهات متون ادب فارسی؛ و سنایی سراینده آن پایه گذار سبک نوینی در شعر از نظر موضوع و محتواست. حدیقه اگرچه یک مثنوی نسبتاً طولانی با ساختار توصیفی است، گاه مفهومی را با ایجاز کامل بیان می کند که فهم دقیق آن نیازمند شرح و تفصیل است. ازجمله بیت هایی که سنایی آن را به اجمال مطرح کرده، اما فهم و درک آن نیازمند شرح مفردات برای فهم کل بیت است، می توان به دو بیت زیر اشاره کرد: عقل را خود کسی نهد تمکین در مقامی که جبرئِیل امین کم ز گنجشکی آید از هیبت جبرِئیلی بدان همه صولت در این دو بیت که درباره ناتوانی عقل در شناخت و معرفت باری تعالی است، چند واژه مرتبط با هم دیده می شود که به دلیل ناسازگاری ظاهری فهم بیت را مشکل می سازد: عقل، جبرئیل، گنجشک، هیبت و صولت. در اینجا جبرئیل براساس فلسفه مشاء و اندیشه های سهروردی همان عقل است و صولت جبرئیل به عظمت و بزرگی او نظر دارد وقتی پیامبر(ص) از مقام خاکی به او می نگرد. گنجشک یا صعوه نیز جبرئیل است وقتی در مقام هیبت قرار دارد و پیامبراکرم از افق اعلی به او می نگرد. روش تحقیق در این مقاله همان روش اسنادی و مراجعه به متون و مستند کردن مطالب به آن است و نتیجه کلی نیز بیان عجز و ناتوانی عقل در شناخت و معرفت خداوند و برطرف شدن معمای این دوبیت است.
بررسی بازتاب عقل و عشق در رَباب نامۀ سلطان ولد و طلسم حیرت بیدل دهلوی بر پایۀ نظریۀ بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
رباب نامه سلطان ولد، یک متن عارفانه است که با بهره گیری از مثنوی مولانا به نظم درآمده و بسیاری از مبانی اندیشه مولوی را تبیین کرده است. در نی نامه مولانا، «ساز نی» نماد عاشق کامل و دور از معشوق است که یک زاری دارد، اما «ساز رَباب»، ناله های بسیار دارد؛ زیرا نماد عاشقانی هجران کشیده است. بیدل دهلوی از شاعران بنام در هند و سند است که در ایران و آسیای مرکزی نیز جایگاهی بلند داشته و دارد. همان گونه که مولانا در اثر ملاقات با شمس تبریزی متحوّل شد، بیدل نیز در نخستین دیدار با شاه کابلی، به نوعی جنونِ عاشقانه دچار شد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا و بر پایه نظریه بینامتنیت، با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای، عقل و عشق را در «رباب نامه» سلطان ولد و «طلسم حیرت» بیدل دهلوی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که در دو منظومه، عقل مانند نردبان است که سالک را پله پله برای ملاقات معشوق بالا می بَرَد؛ اما آنچه عاشق را به وصال محبوب می رساند، همانا عشق است که طبعاً از عقل برتر است
عقل و عقل گرایی در فلسفه و قرآن
حوزههای تخصصی:
تلقی عصر حاضر به عنوان عصر عقل گرایی، اهمیت پرداختن به مقوله ی عقلانیت و لزوم توجه به آن را به وضوح نمایان می سازد. با توجه به اهمیت و گسترش مطالعات میان رشته ای در حوزه ی قرآن کریم، در این پژوهش با دو رویکرد فلسفی و قرآنی به تبیین عقل و عقل گرایی و بیان تفاوت این مقوله از دیدگاه قرآن و فلسفه می پردازیم. با بررسی نظرات فلاسفه و نیز کاوش در آیات قرآن که ناظر به این مسأله است، می توان دریافت که عقل فلسفی ابزاری برای معرفت است که کاربردش ادراک کلیات است؛ بر خلاف عقل قرآنی که به نحو کاربردی، سعی دارد از پدیده های جزئی و ظاهری به اموری کلی و مهم منتقل شود و میان جزئیات و کلیات پیوند برقرار سازد.
تأملاتی در باب نسبت «حکمت هنراسلامی» و «فلسفه هنر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
13 - 24
حوزههای تخصصی:
«حکمت هنر اسلامی» ترکیبی نسبتاً پر کاربرد، متداول و در عین حال مبهم است که با وجود مطالعات صورت گرفته پیرامون آن، هنوز معنای روشنی از آن در دست نیست. به دلیل وجود این ابهام در معنا، گاه «حکمت هنر اسلامی»، به رغم تمایز با «فلسفه هنر اسلامی»، معادل پنداشته می شود. از آنجا که به کارگیری این دو ترکیب به جای یکدیگر، می تواند منشأ خطا های فراوانی در پژوهش های حوزه هنر اسلامی باشد، روشن نمودن معنای دو ترکیب یاد شده و بیان نسبتشان با هم، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله که به روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته؛ تلاش شده با تحلیل و بررسی معنای حکمت به عنوان مبهم ترین جزء ترکیب یاد شده و بیان نسبت آن با فلسفه، نسبت دو ترکیب «حکمت هنر اسلامی» و «فلسفه هنر اسلامی» تا حدی روشن گردد. بنا به مطالعات صورت گرفته در مسیر تدوین این مقاله، حکمت، مفهومی گسترده تر و عمیق تر از فلسفه دارد و به لحاظ منشا و قطعیت نیز نسبت به فلسفه، افضل است. به نظر می رسد «فلسفه هنر اسلامی» علیرغم شباهت، از جهات مختلفی با «حکمت هنر اسلامی» متفاوت است و به لحاظ مبدا و منبع پیدایش و مرجع شناخت هنر اسلامی، نمی تواند با «حکمت هنر اسلامی» هم عرضی کند.