سید آریا قریشی

سید آریا قریشی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

مفهوم «سلطه» از دیدگاه ماکس وبر و بازتاب آن در سه نمایشنامه ساعدی (چوب به دست های ورزیل، بهترین بابای دنیا و آی بی کلاه، آی باکلاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غلامحسین ساعدی ماکس وبر سلطه اقتدار چوب به دست های ورزیل بهترین بابای دنیا آی بی کلاه آی باکلاه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
غلامحسین ساعدی یکی از أثرگذارترین نویسندگان ادبیات و تئاتر معاصر ایران محسوب می شود؛ به گونه ای که او را یکی از ستون های نمایشنامه نویسی در ایران دانسته اند. یکی از ویژگی های مهم آثار نمایشی او، اشاره هایی پرتعداد به تقابل میان گروه های اجتماعی و اقتصادیِ فرادست و فرودست است. به همین سبب، بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران، آثار ساعدی را بر اساس درون مایه های سیاسی و اجتماعی شان بررسی کرده اند. مطالعه این آثار نشان می دهد که در بسیاری از موارد، این تقابلِ طبقاتی به شکل گیری نوعی از سلطه منجر می شود. این پژوهش، مطالعه ای توصیفی – تحلیلی است که طی آن، مفهومِ "سلطه" (یا اقتدار) در سه نمایشنامه چوب به دست های ورزیل، بهترین بابای دنیا و آی بی کلاه، آی باکلاه بر اساس نظریه های ماکس وبر، تحلیل شده است. یکی از تفاوت های عمده دیدگاه های وبر با دیگر نظریه های مرتبط با سلطه، تقسیم بندی جزیی نگرانه تر وبر است. در واقع، ماکس وبر، سلطه را نه صرفاً به عنوان یک مفهوم تک بعدی، بلکه در قالب پدیده ای چندوجهی بررسی می کند که شامل سه زیرمجموعه سلطه قانونی-عقلانی، سلطه سنتی و سلطه کاریزماتیک است. یافته های این پژوهش نشان داده است که هر سه اثر بررسی شده به مفهوم سلطه ارتباط پیدا می کنند، اما در آن ها با شکل های مختلفی از این مفهوم روبه رو می شویم. تحلیل این آثار از منظر دیدگاه های وبر درباره سلطه، می تواند به درک بیشتر ما از شباهت ها و تفاوت های موجود در این نمایشنامه ها منجر شود و افزون بر کمک به تحلیل شخصیت پردازی، لحن و فضاسازیِ این آثار، به ما در درک بهتر دنیای مبتنی بر بی قانونی و ریشه های شکل گیری بحران اجتماعی در این سه نمایشنامه کمک کند.
۲.

تحلیل شخصیت پردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رستم و اسفندیار شاهنامه فردوسی مارتین هایدگر دازاین زندگی اصیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۱ تعداد دانلود : ۵۲۱
   یکی از مهم ترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوه تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخ داده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یک دیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر می رسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبه روییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگی هایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار می شود به طوری که تحلیل تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راه های کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقه بندیِ ویژگی های رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشه های شکل گیری «زندگی اصیل» و تفاوت های آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوت ها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحلیل شخصیت پردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریه هایدگر، نه تنها می تواند ما را به درکی روشن تر از ریشه های اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای به ظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان