مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
صامت
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله دربارهء یکى از شیوه هاى بلاغى یا ساختارهایى است که در متون ادبى و هنرى به چشم مى خورد. در این شیوه، هماهنگى و توازن آوایى مرجود در میان کلمات، معنى تازه مى آفریند, بدین معنى که موسیقى ایجاد شده از رهگذر وحدت یا تضاد صامتها و مصوتهاى کلمات با مفهو م مورد نظر شاعر هماهنگى و مطابقت دارد. بنابراین در این ساختار هنرى، موسیقى کلمات موجب تقویت معنى مى گردد، معانى متضادو دور از هم را بهیکدیگر نزدیک ساخته وحدت مى بخشد، گاهى با ایجاد ابزار بلاغى تازه معناى نو مى آفریند. نکته مهم دیگرى که باید به آن توجه نمود، این است که قلمرو این ساختار وسیعتر از انواع جناس مى باشد چراکه تجنیس تنها جنبهء لفظى وصو رى دارد اما این شیوه بلاغى هنگامى خودنمایى مى کندکه موسیقى صو رى کلمات معناى نو بیافریند، در نتیجه اگر به جاى کلماتى که از چنین ویژگى برخوردارند، از معادلهایى استفاده شود که فاقد این قابلیت هستند، در این صورت هماهنگى، توازن، وحدت و تأثیرى که قبلأ در انتقال معنى وجود داشت کاملأ محو خواهد شد.
بررسی ترتیب فراگیری «جفت های مشابه» در زبان انگلیسی توسط دانشجویان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، هدف تعیین ترتیب در فراگیری انواع «جفت های مشابه» در زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان و همچنین بررسی ارتباط آماری بین نحوه یادگیری انواع این جفت ها است. بدین منظور، آزمونی جهت تعیین نحوه تشخیص این صورت ها به سی نفر دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان که از لحاظ دانش زبانی در یک سطح بودند، ارائه شد. تجزیه و تحلیل نتایج آزمون، ترتیب فراگیری این نوع واژگان را به صورت جفت های متفاوت در صامت (شامل تفاوت در نوع صامت و صامت اضافه)، پیشوند، مصوت (شامل تفاوت در نوع مصوت و مصوت اضافه)، پسوند و ریشه نشان داد. از نتایج دیگر این تحقیق، معنی دار بودن تفاوت بین میانگین ها در تمام گروه های فوق الذکر به استثنای جفت های متفاوت در نوع مصوت و مصوت اضافه بود.
تأثیر واج در القای مفاهیم با تأکید بر زبان تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات تعلیمی نیز همانند هر نوع ادبی دیگر ارتباط و تناسب بین صوت حروف و مضمون اهمیت زیادی دارد. نحوه استفاده از واج ها در کلام یک اثر نقش بسیار مهمی در آفرینش آن و بیان مقصود گوینده ایفا می کند. واج های یک نوع ادبی زبان خاص، از لحاظ اصوات، چگونگی ایجاد معنا و نحوه قرارگرفتن در کنار هم می تواند به غنای آن نوع ادبی بیفزاید؛ بنابراین به کارگیری واج ها در انواع مختلف ادبی یکسان نیست و استفاده از برخی همخوان ها در مقابل دیگر همخوان های زبان می تواند در هر نوع ادبی نقشی به سزا داشته باشد و مخاطب خود را آن طور که باید برانگیزاند. پژوهش حاضر ضمن بیان اهمیت واج در کلام به بررسی همخوان ها، واک ها و توازن واجی در زبان ادب تعلیمی به خصوص آثار حافظ، سعدی (بوستان و گلستان) و ناصرخسرو پرداخته است و نه تنها به کمیت کاربرد همخوان ها و واک ها نظر دارد بلکه دلیل استفاده بیشتر برخی واج ها به نسبت واج های دیگر را نیز بازگو کرده است و از این طریق تلاش شده است میزان نقش و تأثیرگذاری برخی واج ها در انتقال مفاهیم اخلاقی و اندرزگونه به مخاطب تعلیمی اثبات شود.
بررسی، نقد و چند پیشنهاد در کمّیّت صامت ها، مصوّت ها و هجاهای عروض فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دستاوردهای عروض جدید، استفاده از واحد آوایی «هجا» به جای واحدهای «سبب»، «وتد» و «فاصله» است که در عروض قدیم مورد استفاده قرار می گرفت. «هجا» از دو واحد آوایی کوچک تر به نام های «صامت» و «مصوّت» تشکیل شده، براساس تعداد و نحوه ی ترکیب این واحدها در آن، به چند نوع تقسیم می شود.
با اندکی تأمّل در تقسیم بندی رایج هجاها و کمّیّت سنجی آن ها در عروض معاصر می توان به یافته های جدیدی دست یافت که گاهی با یافته های قبلی در تعارض است. قوانین ریاضی نیز که بنای عروض بر آن است، صحّت یافته های جدید را اثبات می کند. در مقاله ی حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاریف و اصول به ظاهر قطعی واحدهای آوایی استخراج و بر اساس قوانین ریاضی، با یکدیگر مقایسه شده اند. در این تحقیق سعی شده است ضمن تعیین دقیق کمّیّت هجا ها و تقسیم بندی صحیح انواع آن، به سؤالات زیر نیز به صورتی استدلالی پاسخ داده شود:
1- آیا «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها دارای امتداد هستند یا خیر؟ اگر دارای امتداد هستند این امتداد به چه میزان است وآیا امتداد «صامت» ها نیز مثل «مصوّت»ها متفاوت است؟
2- آیا فرض تساوی کمّیّت «یک هجای بلند» با کمّیّت «دو هجای کوتاه» صحیح است؟
3- آیا کمّیّت «هجای کشیده» با کمّیّت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه» یکسان است؟
بررسی فرایند های واجی در زبان روسی و مقایسه آن ها با فرایندهای واجی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی برخی فرایند های واجی پر بسامد در زبان روسی و مقایسه آن ها با آنچه در زبان فارسی رخ می دهد، همت گمارده شده است. فرایند های واجی عبارت اند از تأثیر گذاری ها و تأثیر پذیری های واج های مجاور در کلمات یک زبان که البته، این فرایندها می توانند در واج های غیرمجاور و گاهی بین دو کلمه نیز اتفاق بیفتند. این فرایند ها در تمامی زبان های دنیا بسته به ویژگی های آوایی خاص آن ها با بسامد کم تر یا بیشتر رخ می دهند. در این مقاله، ابتدا برخی از فرایند های واجی پر بسامد در زبان روسی توصیف و سپس به بررسی فرایند مشابه در زبان فارسی پرداخته می شود . هدف این تحلیل آن است که با بررسی و مقایسه دقیق فرایند های واجی دو زبان به مسئله تحقیق که یافتن شباهت ها و تفاوت ها در فرایند های واجی دو زبان است، پاسخ دهیم. بسیاری از فرایندهای واجی مانند همگونی صامت ها، قلب، ناهمگونی صامت ها در زبان روسی و فارسی به صورت مشابه رخ می دهند؛ ولی برخی از آن ها همانند فرایند واجی «همگونی صامت ها در نرمی» و «حذف میانی صامت» در زبان فارسی به دلیل ویژگی های آوایی خاص این زبان، امکان وقوع ندارند.
تخفیف واج های زبان فارسی بر اساس واژگانی ازشاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
زبان، پدیده ای نظام مند، پویا و قابل تغییر و تحوّل است. یکی از مهم ترین دگرگونی ها و تحوّلات زبانی مسئله تخفیف یا کاهش واج ها بر اساس مقاصد خاص از طرف کاربران زبانی است. برخی از این عوامل و مقاصد عبارت اند از: کم کوشی و فرآیند اقتصاد زبانی، تحوّلات زبان محاوره یا گفتار از زبان معیار یا نوشتار، لهجه ها، گویش ها و گونه های تلفّظ زبانی، هم نشینی حروف متنافر و بعید المخرج و غیره. زبان فارسی نیز از این قاعده زبانی مستثنیٰ نیست و تخفیف در واژگان فارسی یکی از عوامل مهمّ زبانی است که در این مقاله نگارنده می کوشد تا بر اساس متن شاهنامه فردوسی این مسئله را مورد واکاوی و مداقّه قرار دهد و در دو محور تخفیف در « صامت ها» و تخفیف در «مصوّت ها »ی واژگان این متن به بررسی عوامل مؤثّر زبانی بر ایجاد این پدیده زبانی بپردازد. زبان فارسی، تخفیف(=مخفّف)، صامت، مصوّت، شاهنامه فردوسی
ناطق و صامت بودن قرآن از منظر امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
59 - 88
سیمای قرآن در آیینه تمام نمای گفتار امیرمؤمنان (ع) با توصیفات اعجاب آوری ترسیم شده است. ازجمله درباره یکی از ویژگی های آن کتاب فرموده است: «ف القرآنُ آم رٌ زاجرٌ و صامت ناطقٌ» مخاطب در وهله نخست، با یک ناسازگاری روبه روست و ش اید برای او این پرسش مطرح شود: چگونه می توان معادله «ساکتِ گویا» را حل نمود؟ اگر قرآن گویاست، چرا صامت و خاموش است؟ از یک سو، امام علی (ع) با عبارت؛ «ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض» و امر به استنطاق از قرآن همگان را به فهم قرآن فراخوانده و از سوی دیگر، به صراحت از صامت بودن قرآن و وجوه پذیری قرآن سخن گفته اند. پژوهش حاضر، می کوشد با روش توصیفی و تحلیل محتوا، نشان دهد کلام موردنظر، از موارد متناقض نمای خیالی به حساب می آید که با توجه به شواهد مختلف می توان به مراد حقیقی امام پی برد. قرآن باوجود ساکت ب ودن، ح اوی اندرزهایی است ک ه گویا به آن صفت ناطق بودن می بخشد. یافته پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه امام علی (ع) کلام الهی به گونه ای تنزّل پیداکرده که قابل فهم برای همگان است درعین حال، برای فهم کامل از آن کتاب مقدس و پی بردن به همه مراتب، مراجعه به مخبر صادق و امام معصوم، ضروری است. امام (ع) ضمن این که نطق جوارحی و ظاهری را از قرآن نفی کرده، بر نیاز قرآن به مستنطق و مفسِّر تأکید نموده است.
تحلیل و بررسی صامت های میانجی در زبان فارسی با رویکرد زبان شناختی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، نظام بسیار پیچیده و گسترده ای است که از طرح ها و الگوهای خاصی پیروی می کند تا در محور زنجیری یا همنشینی، با ترکیب واج ها و خلق واحدهای زبانی بزرگتر، بتواند ایجاد ارتباط را در بین گویشوران ممکن سازد. یکی از مهمترین الگوهای حاکم بر همنشینی واج ها، حضور واج های میانجی، هنگام ترکیبِ تکواژها با یکدیگر است. نظر به این که موقع ترکیبِ تکواژها، در جایگاه های مختلف، واج های میانجی خاصی ظاهر می شود، این پرسش پیش می آید که علت حضور میانجی ها در این موضع چیست؟ چرا در جایگاه های مختلف، از واج های صامت مختلف و متفاوتی به عنوان میانجی استفاده می شود؟ و خاستگاه تنوع حضور واجی های میانجی چیست؟ جستار حاضر در پی آن است که به شیوه توصیفی و تحلیلی با رویکرد زبان شناختی و تاریخی این مقوله را مورد کندوکاو قرار دهد. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که در زبان فارسی ده واج میانجی وجود دارد که برخی از آنها، میانجی مرده و نارایج محسوب می شوند، برخی از دوره رشد و تکوین زبان فارسی رایج و متداول بوده است و برخی نیز، ریشه در زبان محاوره دارند، و علت حضور میانجی ها را باید در قاعده التقای مصوت ها و تنوع کاربرد صامت های میانجی را هم در فرایند فرسایش کناری در زمان های گذشته، و نیاز به احیایِ واج حذف شده به خاطر التقای مصوت ها جستجو کرد.