مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کنشگران
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دهه ی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطره ی آن، ایران در مرزهای شمال و شمال شرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور به دلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار می رود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصت ها و مزیت های فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساخت گرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر می رسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته می شود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر می آید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گسترده تر از فرایند های همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش به صورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
مطالعه پدیدارشناسانه «موفقیت تحصیلی» از دیدگاه کنشگران: دانش آموزان، والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
89 - 112
حوزه های تخصصی:
هنجار غالب ارزیابی نظام آموزشی در کشورمان در سطوح مختلف، برای موفقیت تحصیلی صرفاً نمره است. از این رو، واکاوی درک کنشگران مختلف درگیر از مفهوم موفقیت تحصیلی در کنار این نگاه ضروری است. پژوهش حاضر با روش کیفی پدیدارشناختی در پی فهمی از این مفهوم بود. روش گردآوری اطلاعات و نمونه گیری به ترتیب مصاحبه های نیمه ساختاریافته و هدفمند بود و بنابر بر قاعده رایج "اشباع نظری" در روش های کیفی، حجم نمونه با دانش آموزان، اولیاء و معلّمان تا 23 مصاحبه ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از الگوی چند مرحله ای کولایزی استفاده شد. تمامی داده های مرتبط در قالب مقولات فرعی، اصلی/کلان و محوری سازماندهی شدند. بر این اساس 61 مفهوم فرعی، 5 مقوله اصلی(دانش آموزان)، 3 مقوله (اولیاء) و 4 مقوله (معلّمان) حاصل شدند. واکاوی تجربه های زیسته این کنشگران با تضاد دیدگاه ها و برخی شباهت ها همراه بودند. «موفقیت در کنکور»، «نمره» و «شغل گزینی» از جمله شباهت ها و تأکید بر «موفقیت های چندگانه»، «جایگاه خانواده»، «تأکید صرف بر نتیجه کنکور» و «الگوی رشته تجربی» نیز حاکی از برخی تفاوت دیدگاه ها بودند. تجربه زیسته دانش آموزان در درک موفقیت تحصیلی ناظر بر موفقیت های متکثرتر، در نزد اولیاء به موفقیت های میانی تر مانند سربلندی خانواده محدود و از نظر معلمین، تقلیل موفقیت تحصیلی به نتیجه محض کنکور خاصه رشته تجربی بود. بنابر مجموع یافته ها، می توان گفت دیدگاه تقلیل گرایی موفقیت تحصیلی در نزد معلّمان بیشترین و برای دانش آموزان کمترین بود و مابین این دو، دیدگاه اولیاء به چشم می خورد. دیگر اینکه تجارب معلمین با رویه غالب نظام کنکور که صرفاً رتبه ملاک موفقیت تحصیلی است قرابت بیشتری دارد.
تأثیر گفتمان فرهنگی سیاسی غالب بر شبکه نشر ادبیات داستانی: موردپژوهی نتایج تأثیر گفتمان اصلاحات بر شبکه نشر رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه نشر رمان همواره با تغییرات ناشی از تحولات اجتماعی همراه بوده است. مقاله حاضر در پی تحلیل تغییرات بازار نشر رمان بر مبنای تغییرات در ساختارهای سیاسی و اجتماعی اواسط دهه 1370 است. بازه زمانی مدنظر سال های 1376 و 1377 شمسی، همزمان با روی کارآمدن دولت اصلاحات است. با توجه به ماهیت میان رشته ای این پژوهش، از دو چارچوب نظری «نظام های چندگانه» ایوِن-زُهَر و «ساختمندی» گیدنز استفاده شده است. برای بررسی تغییرات حوزه نشر رمان در دو بعد تألیف و ترجمه از تحلیل شبکه استفاده شده است. همچنین برای درک عوامل ساختاری و عاملیتی مؤثر بر تغییرات نشر رمان در این دوره با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ناشران، سعی شده است تغییرات این دوره بررسی شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختار نشر رمان در این دو سال، دچار تغییرات کمّی و کیفی زیادی شده است که در این میان تأثیر ساختاری سیاسی و به تبع آن وضعیت در حوزه اجتماعی باعث تقویت یا محدودسازی قدرت کنشگری ناشران و مؤلفان/مترجمان شده است.
نگرشی فلسفی بر شناخت کنشگران زیست جهان (ارائه مدل هایی نو برای چگونه زیستن بوم های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با نگرش فلسفی در پی ارائه مدل هایی نو برای چگونه زیستن ساکنان جهان است. به گونه ای که «شناخت کنشگران زیست جهان» و «چگونه زیستن» مسئله و هسته اصلی این نوشتار را می آفریند. لذا، پاسخ به این پرسش های ژرف بسیاری از کامیابی ها و ناکامی ها را در بوم های جغرافیایی نمایان خواهد ساخت. بر این بنیاد، پژوهش حاضر از نوع تحقیقات «بنیادی نظری» است و متناسب با راهبرد کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در نتیجه هدف از سکونت انسان در این جهان، پاسخ به مسئله چگونه زیستن است. به بیان دیگر چگونه زیستن، بستگی به کُنش های ارتباطی دارد که میان (جهان نشینان، جهان اندیشان، جهان گردانان و سازندگان جهان) در بوم های جغرافیایی شکل گرفته است و برآیند آن، به زیستن یا بدزیستن خواهد بود. در نهایت، آینده زیست جهان و بشریت به دست بوم های جغرافیایی رقم زده خواهد شد که دسته سازندگان زیست جهانی را تشکیل داده اند. زیرا، به تنهایی یک گروه در کامیابی و ناکامی بوم های جغرافیایی نقش سازنده ندارند و از پیوند بین دسته ها، «اندیشه های نو» شکل خواهد گرفت که نتیجه آن، «به زیستن بوم های جغرافیایی» خواهد بود.
تحلیل انتقادی گفتمان مرزبان نامه براساس نظریه نورمن فرکلاف (مطالعه موردی: داستان زیرک و زروی)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
189 - 206
حوزه های تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان یکی از مباحث مهم در گفتمان سیاسی و اجتماعی است که چگونگی تبلور و شکل گیری معنا و پیام واحدهای زبانی در ارتباط با عوامل درون متنی بررسی می کند. مرزبان نامه، به عنوان یک متن کهن، یکی از متون تمثیلی ایران قبل از اسلام است که نویسنده در آن، به آسیب شناسی موضوعات اجتماعی - سیاسی روزگار خود یا دوره های قبل پرداخته و از این رهگذر ضمن اینکه به گونه ای فرهنگ را منتقل کرده، به کمک زبان و قدرت آن، به تولید اندیشه های سیاسی روزگار کمک شایانی کرده است. این نگارش بر آن است که با تکیه بر آرای فرکلاف، به چگونگی بازنمایی گفتمان انتقادی متن داستان «زیرک و زروی» بپردازد. مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به ارتباط لایه های گفتمان و پیوند زبان و جامعه پذیری جامعه از رهگذر حکایات می پردازد. حاصل سخن این است که این متن، ضمن اینکه نقش مهمی در انتقال عقاید و ارزش های حاکم بر جامعه دارد، گفتمان گفتاری و کرداری شخصیت های داستان، در خدمت تثبیت اندیشه سیاسی نویسنده است و فضای فکری و قدرت امکانات موجود در گفتار، توضیح چرایی تولید این متن با توجه به سیاست حاکم است.
تحلیل گفتمانی بازنمایی اشعار عامه در داستان های طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۲۴۳-۲۷۶
حوزه های تخصصی:
یکی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان ایران، هوشنگ مرادی کرمانی است که بیش از دیگر نویسندگان به فرهنگ مردم در آثارش توجه آگاهانه داشته است. وی در بیشتر آثارش از انواع ادبیات عامه ازجمله اشعار عامه بهره گرفته است؛ به گونه ای که کاربرد اشعار عامه و طنز از ویژگی های مهم سبک این نویسنده است و بازتاب این اشعار در هر کدام از داستان های طنزآمیز وی نیز به گونه ای خاص است؛ با توجه به این امر در پژوهش حاضر بازنمایی اشعار عامه در شش اثر داستانی طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی برمبنای نظریه تحلیل گفتمانی ون لیوون کانون توجه بوده و از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی و تحلیل استفاده شده است. دیدگاه ون لیوون برپایه بررسی کنشگران اجتماعی شکل گرفته است. وی مؤلفه های مختلفی را برای بررسی این کنشگران ارائه می دهد. در این جستار با توجه مؤلفه های حذف و ذکر مشخص شد کنشگران اصلی اشعار عامه در آثار داستانی طنز هوشنگ مرادی کرمانی، معمولاً ذکر می شوند و در بیشتر موارد روستاییان کنشگر فعال هستند و افرادی با اصالت شهری بیشتر نقش پذیرنده و منفعل را دارند. همچنین کودکان و نوجوانان نیز معمولاً در نقش پذیرنده و منفعل ظاهر می شوند. زنان در برخی موارد نقش منفعل و در برخی موارد نقش فعال را بر دوش می کشند. مؤلفه تشخص زدایی و تشخص بخشی و تعیین ماهیت نیز در بازنمایی کنشگران اشعار عامه دیده می شود که تأکید نویسنده بر نقش روستاییان در حفظ اشعار عامه را نشان می دهد.
ارزیابی نظری رابطه مسؤولیت حمایت و حاکمیت دولت ها از منظر سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۶
27 - 56
حوزه های تخصصی:
با پیدایش ناهنجاری های رفتاری برخی دولت ها در عرصه بین المللی، نظیر نسل کشی، نهادهای بین المللی تلاش کردند برای جلوگیری از تشدید و ادامه این گونه رفتارها، به اقدامات پیشگیرانه ای دست بزنند. در این رابطه «دکترین مسؤولیت حمایت» که در نوع خود می توانست به عنوان بدیلی در مقابله با این خطر جهانی استفاده شود، مطرح گردید. لازمه این طرح، این بود که دارای چنان قابلیتی باشد تا بتواند حاکمیت دولت ها را مورد مواخذه جدی قرار دهد تا از این طریق بتواند رفتار های ناهنجارگونه آنها را کنترل کند. از آنجاکه طرح مذکور دارای ابهاماتی است، این مقاله به بررسی علمی این موضوع می پردازد. سؤال اساسی این است که خاستگاه نظری دکترین مذکور بر چه اساسی بوده و با استدلال کدام یک از نظریه های روابط بین الملل می توان اثرهای مثبت و منفی آن را در تعاملات بین المللی توجیه و یا رد کرد. این مقاله بر پایه نگاه سازه انگاری و با استفاده از روش قیاسی به چگونگی نقش حاکمیت دولت ها به عنوان ساختار کنشگر بین المللی اشاره کرده، و در ادامه به تحلیل و ارزیابی دکترین مزبور می پردازد تا چگونگی نقش آن در مداخله جامعه جهانی بر حاکمیت دولت ها و نیز کارآمد بودنش در رفع ناهنجاری های بین المللی بررسی شود.
تبیین روابط قدرت کنشگران در تولید و بازتولید فضاهای شهری در اراضی عباس آباد شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
99-120
حوزه های تخصصی:
گفتمان تولید و بازتولید فضای شهری طی دهه های اخیر در ادبیات شهری موردتوجه قرارگرفته است. تولید فضای شهری، مفهومی چندوجهی است که می توان آن را مجموعه ای از فرایندها و اقدامات فردی و گروهی انسانی نظیر تصمیم گیری، مشارکت در کنترل و مالکیت شهری و مشارکت در تولید فضای فیزیکی دانست. تأکیدات اندیشمندان مختلف، رابطه و تأثیر قدرت در ایجاد فضاهای شهر را عیان می سازد. امروزه فضاهای شهری ما، به خاطر انحصارطلبی ها، برنامه ریزی مختص یک یا چند گروه خاص، فقدان عرصه ای برای مشارکت و ابراز عقیده استفاده کنندگان از فضا، عدم توجه به منافع عمومی، با مشکلات متعددی مواجه است. در جریان تولید و بازتولید فضای شهر،کنشگران متعددی هرکدام دارای قدرت متفاوت و با دسترسی به منابع قدرت مختلف به تأثیرگذاری می پردازند. اراضی عباس تهران، یکی از محدوده های باارزش و دارای پتانسیل های منحصربه فرد است. نحوه تولید و بازتولید و بهره برداری از آن در دهه های اخیر توسط اقشار مختلف تأمل برانگیز بوده و به نظر می رسد که روندها یا عواملی، مستقیم یا غیرمستقیم، باعث شده است این محدوده باارزش، از حالت ایده آل «شهر برای همه شهروندان»، به حالت «هر بخش شهر برای قشری خاص» تبدیل گردیده و متعلق به همه مردم نباشد. لذا این پژوهش به دنبال شناسایی کنشگران تأثیرگذار در تولید فضای عباس آباد و همچنین بررسی روابط قدرت بین آن ها بوده است. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساخت یافته با روش نمونه گیری گلوله برفی و همچنین بررسی اسناد و مشاهده میدانی بوده و برای تحلیل از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دولت و حکومت، به عنوان دو نهاد وابسته به یکدیگر و گاه در تضاد باهم، به هدایت و کنترل تولید فضای عباس آباد پرداخته اند، بخش خصوصی مستقل، در این فرایند وجود ندارد و آنچه به اسم بخش خصوصی وجود دارد وابسته و تحت کنترل و اراده دولت و حکومت فعالیت می کنند. روابط قدرت بین کنشگران در عباس آباد به هیچ وجه معطوف به شهروندان و سازمانهای مردم نهاد نیست. تناقض موجود در اهداف و عمل انجام شده در اراضی عباس آباد، منجر به از دست رفتن بخش زیادی از پتانسیل این فضای شهری بزرگ در بازتولید از لحاظ تامین نیازهای اقشار مختلف شهروندان شده است. میزان قدرت هر کنشگر در تولید فضاهای شهری، وابستگی زیادی به منبع قدرت وی دارد و بنابراین برای موازنه قدرت کنشگران، مهم و ضروری است که موارنه منبع قدرت آن ها را به تعادل رساند. این امر مستلزم ایجاد تحولات و اصلاحاتی در حوزه ساختاری و عملکردی در فرایند تولید فضای شهری است.
نقش آفرینی کنشگران در تحولات سازمان فضایی مناطق مرزی موردکاوی: شهر و نواحی پیراشهری بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه و توسعه سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
146 - 176
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزی شهری و منطقه ای وارد فرآیند پیچیده ای شده است که در آن، مجموعه ای از کنشگران و تصمیم سازان اقدام به تصمیم گیری برای وضعیت موجود و آینده شهر و منطقه می کنند. لذا جایگاه برنامه ریز از یک تکنسین فن مدار و تصمیم گیر در برنامه، به یک تسهیل گر در کنش متقابل کنشگران و مدیریت تعارض میان آن ها تغییر یافته است. برنامه ریزی در مناطق مرزی نیز بواسطه نقش کنشگران در تصمیم سازی و تصمیم گیری، وارد عرصه جدیدی شده است که تحولات سازمان فضایی در این مناطق را تحت تأثیر قرار داده است. سازمان فضایی شهرستان مرزی بانه در استان کردستان، به دلیل وجود فرصت های تعاملات میان مرزی از یک سو و اعمال نفوذ شبکه کنشگران حکمروایی اقتصاد مرزی از سوی دیگر، طی چند سال اخیر دچار تحولات گسترده ای در مقیاس های خرد و کلان فضا شده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش کنشگران در تحولات سازمان فضایی شهرستان مرزی بانه است. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر راهبرد موردکاوی است. دو دور تکنیک دلفی برای انتخاب شاخص های سنجش سازمان فضایی استفاده شد. روابط میان شبکه کنشگران با روش تحلیل شبکه کنشگران (Actors Network Theory: ANT) و استفاده از نرم افزار UciNet مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کنشگران می توانند بنا به قدرت و نفوذی که دارند، به کرات منجر به تحول در سازمان فضایی یک منطقه شوند.
تحلیل نقش کنشگران توسعه روستایی در ساماندهی مسکن روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان زنجان با به کارگیری مدل چندموضوع- چندبازیگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مسکن روستایی فرآیندی نهادی-ساختاری است و حساسیت و اهمیت بسیاری دارد، به گونه ای که توفیق در آن ضرورتاً در گرو مشارکت و تعامل تمامی ذی نفعان (شامل سه گروه حاضر، ناظر و مسئول) است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش کنشگران توسعه روستایی در ساماندهی مسکن روستا در شهرستان زنجان است. گردآوری داده ها با روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل 13 روستای نمونه در شهرستان زنجان با جمعیت 14075 نفر است که با فرمول کوکران، 374 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی، مدل معادلات ساختای و مدل چندموضوع چندبازیگر با کمک نرم افزارهایSPSS ، Lisrel و Mactor استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که شاخص های قیمت زمین(665/0)؛ سهولت دریافت تسهیلات زیرساختی(743/0)؛ نوع مصالح ساختمانی(764/0)؛ و رعایت استاندارد طراحی نما و چیدمان(747/0) بیشترین ضریب اهمیت در ارتقاء کیفیت مسکن روستایی را دارند. بر مبنای مدل معادلات ساختاری، کنشگران بیشترین روابط علی را با شاخص مدیریتی(01/5) و شاخص کالبدی(82/4) داشته اند. براساس مدل چند موضوع چندبازیگر، کنشگران «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی؛ دهیاری روستا و ساکنین روستا» با پیشران های «استحکام مسکونی؛ هزینه های اداری و مجوز ساخت؛ رعایت استاندارد طراحی نما و چیدمان؛ قیمت مسکن؛ صدور پروانه ساخت؛ حل دعاوی مسکن مشاع و سهولت دریافت تسهیلات زیرساختی» به عنوان عوامل اصلی در تحولات مسکن روستایی هستند. لذا برای توسعه مسکن روستایی، بهسازی کالبدی؛ توانمندسازی اقشار ضعیف روستا و تسهیل تملک قانونی زمین برای روستاییان ضروری است.
شناسایی و ظرفیت سنجی کنشگران مدیریت نوسازی و بازآفرینی شهری در سطح ملی و محلی (کلانشهر تهران) و تحلیل شبکه ارتباطی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
5 - 26
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از چالش های اساسی در مدیریت بازآفرینی شهری، عدم شناخت کافی از کنشگران این حوزه در سطوح مختلف مدیریتی و الگوی روابط آنها و نیز ناکافی بودن مطالعات در خصوص ظرفیت سنجی کنشگران اصلی است. بنابراین، هدف تحقیق شناسایی، ظرفیت سنجی و تحلیل روابط کنشگران به منظور دستیابی به شرایط مناسب تر در فرایند مدیریت بازآفرینی در سطح ملی و کلانشهر تهران است. بدین ترتیب این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن آمیخته است. به منظور دستیابی به هدف تحقیق، علاوه بر بررسی مبانی نظری موضوع، اسناد مختلفی همچون آئین نامه ها، تفاهم نامه ها و نیز صورتجلسات سازمان نوسازی شهر تهران مورد تحلیل محتوا قرار گرفته و در نهایت به منظور افزایش پایایی و روایی تحقیق و تکمیل داده ها از روش مصاحبه با کارشناسان و مدیران تراز اول سازمان های دست اندرکار استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که تعدد کنشگران این حوزه بسیار زیاد بوده ولی در عمل تفوق بر بخش های دولتی و عمومی (شهرداری ها) است و بخش های خصوصی و اجتماعات محلی نقش کمرنگی در ساختار مدیریت بازآفرینی شهری در تهران دارند. از نظر ارتباطی کانون های مشخصی قابل شناسایی بوده است و ارتباطات عمودی بین نهادها قابل ملاحظه نیستند. همچنین در این تحقیق نشان داده شد که این کنشگران از ظرفیت های قابل توجهی برخوردار بوده که پتانسیل مناسبی برای سیاست گذاری و مدیریت بازآفرینی شهرها است.
خوانش عوامل مؤثر بر ارتقاء نماهای مسکونی شهر تهران از دیدگاه کنشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ششم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
119 - 146
حوزه های تخصصی:
نمای ساختمان، به عنوان یکی از عناصر مؤثر بر کیفیت بصریِ فضاهای شهری، دچار اغتشاش است، چنانچه نابسامانی و آلودگی های بصری در اغلب ابنیه شهر تهران مشهود است. ساختمان های مسکونی با بیشترین تعداد نقش تعیین کننده ای در شکل دهی به منظر شهری دارند. پژوهش حاضر درصدد است با ماهیتی کاربردی در کاوشی موشکافانه به خوانش عوامل مؤثر بر ارتقاء نماهای مسکونی شهر تهران با روش تحقیق ترکیبی و به کارگیری ابزارهای کیفی و کمّی بپردازد. روش کیفی مورد استفاده، تحلیل محتوای مصاحبه با افراد تأثیرگذار بر نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران در بازه زمانی سال های 1397 تا 1399 است. سپس با استفاده از روش های کمّی جهت سنجش عوامل کلیدی، داده های گردآوری شده از پرسشنامه پژوهش، در دو بخش به لحاظ آماری توصیف و تحلیل شدند: بخش اول- آمار توصیفی- کمیت ها و نمودارهای توصیفی تجزیه وتحلیل شدند و بخش دوم -آمار استنباطی- مفروضه های؛ نرمال بودن متغیرها، همبسته بودن و صحت اعتبار تحلیل مسیر بررسی شد. در ادامه، داده ها با روش تحلیل عاملی[1] با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری[2] مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مشخص شد ابعاد اسنادی، حقوقی- مدیریتی، اجتماعی، طراحی، فنی- تکنولوژیکی، نظری، اقتصادی و اجرایی به ترتیب بیشترین تأثیر را در فرایند ارتقاء نماهای مسکونی شهر تهران دارند. [1]. Factor Analysis [2]. Structural Equation Modeling
تحلیل عملکردی کنشگران شهری در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با مدل چند موضوع- چند بازیگر (مطالعه موردی: محله اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اسکان غیررسمی، یک پدیده چندبعدی و سیستماتیک است که ناشی از سازوکار و روابط متقابل کنشگران عوامل پنهان و آشکار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی است. با این رویکرد نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به دنبال تحلیل نقش کنشگران تأثیرگذار در ساماندهی سکونتگاه غیررسمی محله اسلام آباد با مدل مکتور در شهر زنجان است. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل گروه متخصصین و نخبگان شهرسازی در شهر زنجان است که با روش نمونه گیری گلوله برفی، 25 نمونه انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از رویکرد تحلیل عاملی، مدل معادلات ساختاری و مدل چندموضوع-چند بازیگر با کمک نرم افزارهای SPSS و Lisrel و Mactor استفاده شد. طبق مدل معادلات ساختاری کنشگران بیشترین روابط علی را با شاخص زیست محیطی با ضریب 05/7 و کمترین روابط را با شاخص کالبدی با ضریب 12/3 داشته اند. طبق مدل چندموضوع-چند بازیگر، عامل اصلی ساماندهی اسکان غیررسمی محله اسلام آباد، مثلث روابط بین شهرداری-ساکنین محله و نهادهای محلی است و محوریت اصلی نیز با شهرداری می باشد. با توجه به جایگاه شهرداری در کنشگری شهری این محلات باید در نظر داشت اولویت دادن به تأمین منافع انحصاری نهفته در نوسازی تک بنا که بر سوداگری زمین و مسکن شهری را دامن می زند و با قرار گرفتن این موارد در کنار وظایف مانده دولت و نهادهای بخش عمومی مثل شهرداری و غفلت از تعهدات خود در قبال این محلات، علاوه بر القا و تشدید فرسودگی، سبب حضور بیشتر غیررسمی شدن فضا خواهند شد.
بررسی تأثیر نقش کنشگران تولید مکان در شکلگیری مفهوم حس دلبستگی مکانی (مورد پژوهی: اسلام شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
148 - 163
حوزه های تخصصی:
سیاست های متفاوت توسعه شهری منجر به نقش کنشگران مختلف در شکل دهی به مکان می شود و این امر نتایج متفاوتی در تولید مکان در پی خواهد داشت. درک این تفاوت و تاثیر آن بر محصول نهایی (شکل گیری مکان و از آن رهگذر حس دلبستگی مکانی میان ساکنین) هدف این پژوهش است. بر این اساس در این مقاله با بهره گیری از روش ترکیبی کیفی- کمی به بررسی میزان حس دلبستگی مکان (به عنوان شاخص اصلی در شکل گیری مکان) در محلات شهر اسلامشهر با خاستگاه های مختلف شکلگیری حاصل از نقش متفاوت کنشگران، پرداخته شده است. روش گردآوری داده ها در بخش بررسی میزان دلبستگی مکانی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه و در بخش بررسی میزان نقش کنشگران، تحلیل اسناد و مصاحبه عمیق با مطلعین بوده است (رویکرد کیفی پژوهش). روش تحلیل داده ها بر مبنای بررسی معناداری اختلاف میانگین شاخص حس دلبستگی مکانی بین محلات دسته بندی شده در سه گونه مشارکت کنشگران است (رویکرد کمی پژوهش). این سه دسته عبارتند از: "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه غیررسمی (مردم)"، "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه رسمی (دولت)" و "ساخت به وسیله کنشگران با خاستگاه ترکیبی از کنشگران". نتایج نشان می دهد در محیط های شکل گرفته تحت تأثیر ترکیبی از کنشگران، حس دلبستگی مکانی بالاتر از محیط های شکل گرفته تحت تأثیر تنها کنشگران رسمی (دولت) یا غیررسمی (جامعه محلی) است. به عبارت دیگر می توان چنین نتیجه گرفت، کنش متقابل میان کنشگران و تأمین شدن منافع کلیه گروه های ذی مدخل می تواند منجر به تبدیل فضا به مکانی دارای معنا برای ساکنین و از این رهگذر ارتقای حس دلبستگی مکانی آنان شود.
ارزیابی عملکرد کنشگران شهری در توسعه اعیان سازی بافت فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی بافت فرسوده در اثر اقدامات سرمایه گذاری توسط دولت با گروه های محلی به عنوان یک رویکرد توسعه درونزا روی می دهد. یکی از مهمترین اقدامات نوسازی، اقدامات اعیان سازی با مشارکت گروه ها و کنشگران متعددی بصورت بخش عمومی، خصوصی و حتی تعاونی می باشد. لذا، تبیین نقش و چگونگی عملکرد کنشگران در اعیان سازی بافت فرسوده، تاثیر قابل توجهی در ساماندهی پروژه های نوسازی دارد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، بدنبال تحلیل نقش کنشگران تاثیرگذار در توسعه اعیان سازی بافت فرسوده شهری با مدل مکتور در شهر زنجان است. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری با روش نمونه گیری گلوله برفی، 30 نمونه انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از رویکرد تحلیل اثرات متقابل ساختاری و مدل چندموضوع-چندبازیگر با کمک نرم افزارهای MIC MAC و Mactor استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که30 عاملی اصلی در ابعاد مختلف بر اعیان سازی بافت فرسوده در شهر زنجان تاثیر مستقیم دارند. و پیشرانهای کلیدی اعیان سازی بافت فرسوده شامل «مساحت مسکن؛ استحکام مسکن؛ تعهدپذیری؛ وضعیت کاربری معابر؛ تناسب مسکن با نیاز ساکنین؛ سیمای ساختمانها؛ سرزندگی؛ تناسب هزینه و درآمد؛ سرانه کاربری خدماتی؛ کاربری های ناسازگار و مزاحم؛ وامنیت» است. طبق مدل چندموضوع-چندبازیگر، عامل اصلی اعیان سازی در شهر زنجان، مثلث روابط بین شهرداری-بخش خصوصی و اداره عمران و بهسازی است و محوریت اصلی نیز با بخش خصوصی می باشد. لذا برای تقویت نوسازی بافت فرسوده، افزایش استحکام مسکن؛ ایجاد شورای هماهنگی؛ و نظارت بر قراردادهای مشارکتی ضروری می باشد.
تدوین مدل نظری تولید فضای شهری اراضی عباس آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
17 - 36
حوزه های تخصصی:
نحوه تولید فضا و کنکاش و کشف آنچه در این فرایند در طول زمان رخ داده است نوع تولیدفضا را شفاف نموده و امکان برنامه ریزی و مدیریت بهینه تر و پرکردن گپ ها را از طریق پتانسیل های موجود فراهم می نماید. هدف این پژوهش ارائه مدل تولید فضای شهری اراضی عباس آباد کلان شهر تهران با ذره بین کنشگران و روابط قدرت جاری بین آن ها بوده است. رویکرد روش شناسی این پژوهش، کیفی بوده، داده ها از مصاحبه ها، مشاهده و اسناد گردآوری شده است. شیوه نمونه گیری، مبتنی بر روش زنجیره ای است. به منظور افزایش اعتمادپذیری نسبت به داده های کیفی، محدوده زمانی دوازده ماهه و افراد در سه حوزه مختلف اجرایی، علمی و علمی- اجرایی مرتبط با تولیدفضای عباس آباد جمع آوری گردید. برای افزایش اطمینان پذیری داده های کیفی نیز از فن اعتبار پاسخگو استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های کیفی نیز از طریق نظریه زمینه ای(گراندد تئوری) و با بهره گیری از نرم افزار تحلیل کیفی Atlasti8 انجام شده است. فضای شهری منحصربه فرد و باارزش اراضی عباس آباد به وسعت حدود 550 هکتار در مرکز کلان شهر تهران به عنوان محدوده پژوهش انتخاب شده است. یافته ها نشان داد که محدوده بکر عباس آباد در دوره قاجار، تحت تأثیر 7عامل اصلی (شرایط زمینه ای) و سپس 6عامل مداخله گر، به اراضی ارزشمند دهه 50 دوره پهلوی تبدیل شده است که در یک فرایند دگرگونی شهری تحت تاثیر 8عامل علّی به وضعیت فعلی تغییر یافته است. یافته های حاصل از مصاحبه ها و مشاهده های میدانی نشان می دهد که مدل حضور، جایگاه و روابط کنشگران تولید فضای شهری در اراضی عباس آباد، به حالت خطی- سلسله مراتبی تحت تسلط نهاد حکومتی (شامل نهادهای دولتی و حکومتی و مدیریت شهری) و بخش خصوصی (خصولتی- تحت لوای بخش دولتی) است. مواردی برای اقدام توسط کنشگران عباس آباد، در جهت حرکت به سمت بازتولید فضای شهری معطوف به شهروندان پیشنهاد گردید. نوآوری این پژوهش، تدوین مدل نظری تولید یک فضای شهری منحصربه فرد با روش گرانددتئوری و تحلیل کیفی با نرم افزار Atlasti می باشد.در تولید این فضا، هیچ مکانیسمی برای مشارکت شهروندان وجود نداشته و تحت تأثیراساسی نظام حاکمیت بودنِ مدیریت شهری، تعدد نهادهای متولی و تصمیم گیر و تاخت زنی منافع توسط گروه های مختلف در دولت و حاکمیت منجر به جلوگیری از تحقق حق برشهر شهروندان شده است که تنها با ایجاد مدیریت یکپارچه و مالکیت واحد قابل حل است.
تبیین مبانی فقهی و حقوقی کنشگران سوت زن؛ مقایسه تطبیقی با حقوق کشور ایسلند
حوزه های تخصصی:
ازجمله راهکارهای جلوگیری از فساد در سازمان و اقدام پیشگیرانه مفاسد اداری، سوت زنی است؛ اما کنشگران سوت زن همواره با فشارها و تهدیدهایی مواجه هستند و حمایت های سازمانی و قانونی از آنان، ضروری است. هدف ما در این مقاله بررسی و تبیین مبانی فقهی و حقوقی کنشگران سوت زن با مقایسه ای بر حقوق کشور ایسلند می باشد.روش تحقیق این مقاله تحلیلی- توصیفی است. نتایج نشان داد علاوه براینکه افشاگری به شکل کنشگری سوت زن وظیفه ای ضروری و همگانی می باشد؛ حتی براساس مبانی فقهی ایجابی همچون قواعد امر به معروف و نهی از منکر، مصلحت، احترام مال مردم و مبانی سلبی مانند قاعده حرمت اشاعه فحشا از منظر فقهی و با انطباق با حقوق موضوعه ایران، می تواند ضمن مشروعیت بخشی به این کار، نقش تنظیم گرایانه ای در زمینه رفتارکنشگری سوت زنان داشته باشد. با وجود همه ضرورت های بیان شده در اصل کنشگری و حمایت از آنان، روش این کنشگری به ویژه در مقوله حرمت هتک مومن و مسائل مرتبط با فسادهای اقتصادی و مالی که جنبه عمومی و کلان برایش متصور است، بی حد و مرز نیست و لازم است اصول آن نیز مراعات شود در غیر این صورت ممکن است کنشگر، ضمن آلوده شدن به گناه، مفاسد بزرگتری همچون اختلال در نظام و پایمال کردن مصلحت مهم تر را به وجود آورد. همچنین مطابق قوانین کشور ایسلند، کنشگران در مرحله نخست باید در درون سازمان افشاگری نموده و سپس با شرایطی همچون عدم نتیجه و منفعت عمومی و براساس اصل حسن نیت می تواند افشاگری خارجی در مدل برون سازمانی از طریق رسانه های جمعی و فضای مجازی را آغاز نمایند.
شناسایی پیشران ها و کنشگران مؤثر در تبدیل اصفهان به جهان شهراسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
215 - 232
حوزه های تخصصی:
جهانشهرها پدیده ای نوظهور می باشند که در متن اقتصاد کشورها به عنوان مکان های پیوند دهنده شبکه اقتصاد جهانی عمل می کنند. در این مقاله نخست، به شناسایی پیشران های کلیدی و کنشگران اصلی در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی با رویکرد آینده پژوهی می پردازد. جهت این منظور به بررسی مهم ترین عوامل موثر بر مطرح شدن شهر اصفهان به عنوان یک شهر اسلامی در سطح جهانی و شناخت سازمان های اصلی به عنوان بازیگران و کنشگران کلیدی در تبدیل اصفهان به جهانشهر، به روش آینده نگری می پردازد. پژوهش مورد نظر ازلحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی و تحلیل ساختاری در نرم افزار میک مک و مدل مکتور برای تحلیل داده های نهایی استفاده شده است. بر اساس منابع بدست آمده 51 متغیر جهت شناسایی پیشران های کلیدی در تبدیل شهر اصفهان به جهانشهر اسلامی بدست آمد. متغیرها بر اساس سطح تاثیرگذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک جهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جایگذاری گردید. بر این اساس تعداد 16 پیشران کلیدی به دست آمد. در بخش دوم بر اساس یافته های بدست آمده از بخش نخست و نتایج به دست آمده از نظر کارشناسان، 6 کنشگر اصلی شناسایی و در نرم افزار مکتور وارد گردید، بر اساس داده های استخراج شده بیشترین نقش در میان کنشگران تاثیر گذار در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی وزارت راه و شهرسازی به میزان 29 درصد و وزارت اقتصاد و وزارت علوم به میزان 15 درصد بوده است.
تحلیل نقش کنشگران توسعه زمین و مسکن درکلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
73 - 92
حوزه های تخصصی:
بازار زمین و مسکن ازجمله بازارهایی است که در ایران طی دهه های گذشته همواره محملی برای سوداگری و تورم قیمت ها بوده است. این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی اهداف توسعه زمین و مسکن و کنشگران کلیدی برنامه ریزی و مدیریت زمین و مسکن در کلانشهر تهران و ارائه راهبردهای کنترل و ساماندهی بازار زمین و مسکن تهیه شده است. نوع پژوهش، کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، اساتید و کارشناسان امور شهری بوده که از روش نمونه گیری هدفمند داده ها و اطلاعات، کیفی و کمی و براساس نیاز پژوهش از روش دلفی به دست آمده است. برای تجزیه داده ها از نرم افزار Mactor استفاده شده است. طبق نتایج به دستآمده، از میان اهداف توسعه زمین و مسکن به ترتیب اهمیت، کنترل قیمت زمین، تولید مسکن، کنترل قیمت مسکن، توزیع مسکن و کنترل بازار زمین و مسکن (عرضه و تقاضا)، سرمایه گذاری مسکن، کیفیت مسکن، تأمین خدمات اساسی و اعطای تسهیلات اعتباری درخور توجه کنشگران بوده اند. مهم ترین کنشگران از لحاظ نقش تأثیرگذاری، تأثیرپذیری، هم تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر و خنثی بهترتیب بانک های خصوصی و مجلس شورای اسلامی (غیرمستقیم)، معاونت عمرانی و دفاتر استانداری، سازمان ملی زمین و مسکن و کنشگران خنثی سازمان مجری ساختمان های دولتی و ادارات منابع طبیعی شهرستان و ... معرفی شدند.
درک و تصور کنشگران اجتماعی از مقوله های مؤثر بر فعالیت نیکوکارانه زنان(مورد مطالعه: شهر اصفهان)
فعالیت نیکوکارانه از دیرباز مورد علاقه اقشار مختلف جامعه بوده است و زمینه مناسبی برای مشارکت زنان در اجتماع فراهم می سازد. برخی ادوار تاریخی همچون صفویه، اوج فعالیت زنان در این عرصه بوده که از نتایج آن حل بسیاری از چالش های اجتماعی است. ولیکن با گذشت زمان، افول حضور زنان در این عرصه و محدود بودن نوع آنها دیده می شود. باتوجه به اینکه انجام دادن چنین فعالیت هایی در بیشتر مواقع داوطلبانه و با اثربخشی بسیار در حل چالش های جامعه است، حضور خیل عظیم بانوان در این عرصه فواید بسیاری را برای جامعه دارد؛ بنابراین، بررسی درک و تصور کنشگران در این خصوص لازم است. پژوهش حاضر با هدف تبیین درک کنشگران اجتماعی (زنان و مردان) از عوامل مؤثر بر مشارکت نیکوکارانه زنان و با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک این موضوع را بررسی کرده و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و با اعمال معیار اشباع نظری، مقوله های مؤثر دراین خصوص را استخراج کرده است. نتایج پژوهش، 4 حوزه بستر شکل گیری (فاکتورهای اثربخش مشارکت، سطح آشنایی)، عوامل اثر بخش (نحوه آشنایی زنان، اعتماد اجتماعی)، نوع فعالیت (حمایت مالی – غیرمالی) و راهکارها (فردی، خانوادگی، اجتماعی) را از مقوله های مؤثر در این عرصه می داند.