مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
مدل سازی معادلات ساختاری
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
78 - 103
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: میزان چشمگیر انفصال از خدمت داوطلبانه و غیرداوطلبانه کارکنان، اغلب نشانه ای از مشکلات درون سازمانی است و تبعات نشئت گرفته از انفصال نیروهای مجرب و کارآمد برای جایگاه های حساس، ممکن است به بروز پیامدهای جبران نشدنی بر پیکره سازمان منجر شود. از این رو، در سازمان های پیشرو مدیریت انفصال کارکنان اهمیت خاصی دارد و سازمان ها تلاش می کنند تا سطحی از ثبات را در میزان ورودی و خروجی نیروی کار حفظ کنند. در این راستا، کارکردهای منابع انسانی، به عنوان مجموعه وظایفی که مدیران منابع انسانی برای اداره کارکنان اعمال می کنند، عاملی زمینه ای و بسترساز است و نقش مهمی را در میزان انفصال های داوطلبانه و غیرداوطلبانه کارکنان ایفا می کند. با توجه به نقش کلیدی کارکردهای منابع انسانی در موضوع انفصال کارکنان، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی کارکردهای منابع انسانی در راستای مدیریت انفصال کارکنان در سازمان های دولتی اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی محسوب می شود و با استفاده از رویکرد پژوهشی آمیخته اکتشافی اجرا شده است. در این رابطه، مرحله اول پژوهش ﺑﻪ ﺻﻮرت «ﮐﯿﻔﯽ» است. دادهﻫﺎی این مرحله از طرﯾﻖ اﻧﺠﺎم 18 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ نیمه ﺳﺎﺧﺘﺎرﯾﺎﻓﺘﻪ با روش نمونه گیری گلوله برفی (زنجیره ای) و بر مبنای قاعده «اشباع نظری» ﮔﺮدآوری شده است. در ادامه با استفاده از تحلیل مضمون، الگوی اولیه پژوهش استخراج شده است. مرحله دوم پژوهش به صورت کمّی انجام شده است که پس از تعیین حجم نمونه آماری، پرسش نامه اعتبارسنجی بین 200 نفر از کارکنان سازمان علمی تحقیقاتی وابسته به نهاد ریاست جمهوری توزیع شد. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری الگوی اولیه پژوهش به دست آمد و پس از اعتبارسنجی به تأیید رسید.
یافته ها: الگوی کارکردهای منابع انسانی در قالب 10 مضمون فراگیر و 51 مضمون سازمان دهنده استخراج شد که عبارت اند از: برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و استخدام کارکنان، جبران خدمت، مدیریت عملکرد، ارتقای شغلی، آموزش و توسعه، انضباط سازمانی، مدیریت انگیزش، جانشین پروری و حمایت اجتماعی. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز طبقه بندی عوامل شناسایی شده در مرحله کیفی را تأیید کرد.
نتیجه گیری: اجرای مؤثر اقدام های شناسایی شده در راستای کارکردهای مدیریت منابع انسانی، مانع از دست رفتن منابع انسانی شایسته و کارآمد سازمان می شود. در نظر داشتن اولویت این اقدام ها بر اساس میزان تأثیر آن ها نیز، به ارتقای اثربخشی این اقدام ها مساعدت می کند.
طراحی الگوی کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور در نظام سلامت کشور (نمونه پژوهی: دانشگاه های علوم پزشکی کلان منطقه 3 کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
26 - 50
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: «تاب آوری» منابع انسانی، به معنای توانایی کارکنان برای ادامه فعالیت در شرایط کاری نامساعد است. از آنجایی که فعالیت کاری بلندمدت، در شرایط کاری نامساعد، به فرسودگی شغلی و ترک خدمت کارکنان منجر خواهد شد، موضوع تاب آوری منابع انسانی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. کارکردهای منابع انسانی یا همان مجموعه وظایفی که مدیران منابع انسانی برای اداره کارکنان اعمال می کنند، در این زمینه به عنوان عاملی بسترساز، نقش مهمی را ایفا می کند. با توجه به اینکه اغلب کارکنان کادر درمان کشور، در شرایط کاری نامساعد فعالیت می کنند، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور در نظام سلامت کشور اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی کمّی) اجرا شده است. در بخش کیفی، ابتدا 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته، بر مبنای قاعده اشباع نظری با مدیران و کارشناسان منابع انسانی حوزه سلامت کشور، به عنوان جامعه آماری انجام شد. روش نمونه گیری زنجیره ای (گلوله برفی) بود. در نهایت با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون، الگوی اولیه «کارکردهای مدیریت منابع انسانی تاب آور نظام سلامت کشور» به دست آمد. در مرحله کمّی نیز، الگوی به دست آمده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس ارزیابی و اعتبارسنجی شد.
یافته ها: الگوی پژوهش که بر اساس تحلیل متن مصاحبه ها به دست آمد، از 66 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر تشکیل شده است. مضمون های فراگیر عبارت اند از: «نظام روابط کار و کارکنان»؛ «نظام جبران خدمات»؛ «نظام برنامه ریزی، کارمندیابی و جذب و استخدام»؛ «نظام توسعه منابع انسانی»؛ «نظام مدیریت عملکرد کارکنان». نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، اعتبار الگوی استخراج شده را تأیید می کند؛ به نحوی که مقدار برازش کلی الگو (GOF) 529/0 محاسبه شد که از برازش کلی قوی آن حکایت می کند.
نتیجه گیری: پیاده سازی ﻣﺆﺛﺮ اﻗﺪامﻫﺎی ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺷﺪه در جهت اصلاح و بهینه سازی کارکردهای منابع انسانی، از یک سو به ﺗﺄﻣیﻦ اﻧﺘﻈﺎرها و توانمندسازی کﺎرکﻨﺎن، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یکی از ذی ﻔﻌﺎن ﺑﺴیﺎر ﻣﻬﻢ درون ﺳ ﺎزﻣﺎﻧی منجر می شود و از سویی دیگر، افزایش تاب آوری کارکنان را به ارمغان می آورد. در نظر گرفتن تمهیدهایی در جهت اوﻟﻮیت بندی ایﻦ اﻗﺪامﻫﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣیﺰان ﺗﺄﺛیﺮ آنﻫﺎ ﻧیﺰ، در ارﺗﻘﺎی ﻋﻤﻠکﺮد ﺷﻐﻠی، افزایش اﻧﮕیﺰه و در نهایت ارﺗﻘﺎی تاب آوری سازمانی مؤثر است.
چهارچوب مفهومی مؤلفه های آموزشی فناوری تولید الکترونیکی جهت آموزش مهندسان با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
17 - 36
در طول سه دهه گذشته آموزش فنی و مهندسی در کشورهای درحال توسعه رشد زیادی داشته و تمرکز آموزش های مهندسی در این کشورها بر پایه تدریس مبانی فناوری های نوین بوده است. هدف از انجام این پژوهش تدوین چهارچوبی برای تبیین مؤلفه های آموزشی فناوری تولید الکترونیکی جهت آموزش مهندسان است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آمیخته و در سه مرحله صورت پذیرفته است. ابتدا از روش هفت مرحله ای فراترکیب باروسو و سندلوسکی جهت تدوین چهارچوب مفهومی اولیه تحقیق استفاده شده است. در مرحله دوم با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشی چهارچوب تکمیلی تحقیق حاصل شده و در مرحله سوم به منظور اعتبار سنجی کمّی چهارچوب پیشنهادی از آزمون های مختلف آماری و روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. همچنین برای بررسی صحت و سقم فرضیات و آزمون چهارچوب پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری و از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SmartPLS3 استفاده شده است. نتایج تحلیل نشان دهنده برازندگی مناسب چهارچوب مفهومی پژوهش بود. بدین ترتیب الگوی نهایی تبیین مؤلفه های آموزشی فناوری تولید الکترونیکی برای آموزش مهندسان با دو مؤلفه اصلی آموزش های مدیریتی و آموزش های فناوری و با هشت زیرمؤلفه: سیستم مدیریت الکترونیکی، مدیریت زنجیره تأمین الکترونیکی، مدیریت ارتباط با مشتریان، فناوری های پیشرفته تولید، فناوری های نوین ارتباطی، فناوری نگهداری و تعمیرات الکترونیکی، فناوری عیب یابی الکترونیکی و فناوری داد و ستد الکترونیکی مورد تأیید نهایی قرار گرفت.
تحلیل رابطه دانش و رفتار زیست محیطی گردشگران با در نظر داشتن متغیر میانجی نگرش زیست محیطی (نمونه موردی: دارآباد، درکه، آهار فشم، وردیج و بام تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین جنبه رفتار گردشگران طبیعت محورْ توجه به پایداری زیست محیطی است. بسیاری از پژوهش های زیست محیطی در حوزه گردشگری بر نقش ارزش ها، نگرش ها، باورها و هنجارها در شکل دادن رفتار زیست محیطی متمرکز شده است. در این پژوهش، با توجه به نظریه بیشتر روان شناسان مبنی بر تأثیر نگرش بر رفتار، از نگرش زیست محیطی گردشگران به عنوان متغیر میانجی در تبیین ارتباط میان دانش و رفتار زیست محیطی گردشگران در مناطق گردشگری تهران استفاده شده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی است. برای انجام پژوهش، پرسش نامه ای پژوهشگرساخته با 75 متغیر تهیه و تنظیم، و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ 939/0 و روایی آن به صورت صوری تأیید شد. جامعه آماری پژوهش، گردشگران مراجعه کننده به پنج منطقه گردشگری کوهستانی شهر تهران است و برای برآورد حجم نمونه 302نفری، از فرمول کوکران در شرایط جامعه نامعلوم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش مدل سازی معادلات ساختاری به کار رفت. نتایج تحلیلی مدل های رفتاری گردشگران طبیعت محور نشان می دهد رابطه مثبت و معناداری میان نگرش و رفتار زیست محیطی و همچنین میان نگرش و دانش زیست محیطی گردشگران با بارهای عاملی 68/0 و 82/0 در سطح معناداری کمتر از 05/0 وجود دارد. به این ترتیب می توان بیان کرد که وجود یک سیستم تجزیه و تحلیل شناختی به نام «دانش زیست محیطی گردشگران» در ترکیب با یک سیستم عاطفی به شکل گیری نگرش زیست محیطی در گردشگران منجر خواهد شد که می تواند مبنایی برای بهبود و بهینه سازی رفتارهای گردشگران در مقاصد گردشگری باشد.
تحلیل کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری شهری و مدل سازی اثرات آن بر رضایتمندی گردشگران؛ (نمونه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مدل سازی کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری بر رضایتمندی گردشگران شهر زنجان است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش گردشگران سال 1400 شهر زنجان است. تعداد نمونه لازم 350 نفر و به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل عاملی و Tتک نمونه ای در نرم افزار EXCEL و از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم افزار Amos Graphics استفاده شد. در گام اول با روش تحلیل عاملی؛ هفت عامل، به عنوان عوامل مؤثر کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری محدوه مورد مطالعه؛ همچنین، شاخص های انتخابی درباره رضایتمندی گردشگر از مدل آکاما و کیتی 2003 (مدلی برمبنای مدل سروکوال) استخراج شد. نتایج نشان می دهد که میزان رضایتمندی گردشگران از کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری، با مقدار (64/2) کمتر از حد متوسط است. همچنین عوامل و متغیرهای مکنون شناسایی شده مطرح شده در پژوهش توانسته اند 68 درصد واریانس اثرات مؤلفه های کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری بر رضایتمندی گردشگران را تبیین کنند که عامل پویایی اقتصادی و اجتماعی با اهمیت نسبی و ضریب تأثیر 80/0 دارای بیشترین بار عاملی است. نتایج نهایی مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری محدوده مورد مطالعه در وضع موجود تأثیر کم به میزان 31/0 بر رضایتمندی گردشگران دارند و از میان عامل های پنهان کیفیت محیطی؛ عامل خدمات معیّن گردشگری با ضریب تأثیر 83/0 و عامل خدمات عمومی شهری با 80/0 بیشترین نقش و اهمیت نسبی را داشته اند که نشانگر غلبه نگاه بخشی نگر برنامه های کالبدی و برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی 5 ساله کشور در بحث کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری است. رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند نگاه آمایش محور با تدوین ضوابط اختصاصی در حریم جاذبه های گردشگری شهر زنجان و طراحی بناهای مجاور مطابق ضوابط اختصاصی گردشگری با هماهنگی و مشارکت همه وزارتخانه ها و نهادهای ذی مدخل با الزامات قانونی و اجرایی کافی است.
تأثیر رهبری تحول آفرین مدیران و سرپرستان حسابرسی بر کیفیت تعاملات تیمی حسابرسان مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به کارگیری رهبری تحول آفرین توسط مدیران و سرپرستان می تواند مزایایی زیادی را ازجمله، هماهنگی بین اعضا، کاهش درگیری عاطفی، کاهش درگیری در خصوص تخصیص منابع و مسئولیت ها، افزایش حس تعهد جمعی را به دنبال داشته باشد. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر کیفیت تعاملات تیمی حسابرسان مستقل (شامل هماهنگی، انسجام و درگیری اعضای تیم) است. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، داده های جمع آوری شده از کلیه کارکنان مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1401، به وسیله مدل سازی معادلات ساختاری (Smart Pls2) تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیران و سرپرستانی که از پیشنهادهای اعضای تیم استفاده کرده، برای راهنمایی و آموزش زیردستان زمان اختصاص داده، بر اهمیت آینده نگری و دستیابی به اهداف تأکید و در حالات احساسی، روانی و رفتاری اعضای تیم تأثیرگذار هستند، می توانند باعث هماهنگی، کاهش سوءتفاهم های احتمالی و بهبود تعهد در بین اعضای تیم خود شوند. نتیجه گیری: به کارگیری رهبری تحول آفرین توسط مدیران و سرپرستان می تواند مزایای زیادی را ازجمله، هماهنگی بین اعضا، کاهش درگیری عاطفی، کاهش درگیری در خصوص تخصیص منابع و مسئولیت ها، افزایش حس تعهد جمعی را در بین اعضای تیم حسابرسی به دنبال داشته باشد.
مدل سازی عوامل آمادگی سازمانی استقرار کنترل فرایند آماری هوشمند در عصر صنعت 4.0 با رویکرد ساختاری- تفسیری فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
85 - 107
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های انقلاب صنعتی چهارم، ایجاد هوشمندی تولید از طریق داده های بلادرنگ برای اخذ تصمیم های دقیق و به موقع است؛ بنابراین انتظار می رود که کنترل فرآیندهای آماری مبتنی بر داده به میزان زیادی به پیشرفت تولید هوشمند کمک کند. به همین سبب کنترل فرایند آماری به یکی از پرکاربردترین ابزارها برای حفظ سطح قابل قبولی از خصوصیات کیفی در عصر صنعت 4.0 تبدیل شده است. در این پژوهش، عوامل آمادگی سازمانی برای استقرار کنترل فرایند آماری هوشمند در عصر انقلاب صنعتی چهارم در صنعت گاز موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور پس از شناسایی ساختار کنترل فرایند آماری هوشمند با به کارگیری مبانی نظری، 12 عامل آمادگی سازمانی در راستای دستیابی به این مهم در قالب یک چارچوب ارائه شد؛ سپس ارتباط و توالی این عوامل با مدل سازی ساختاری تفسیری فازی مشخص شد. در ادامه مدل به دست آمده با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاریافته تأیید شد. مدل ارائه شده می تواند راهنمای صنعت گاز در پیاده سازی سیستم کنترل فرایند آماری هوشمند برای ارائه خدمات بهتر و نقص کمتر باشد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل سمبل گرایی سازمانی در سازمان های دولتی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
97 - 120
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدل سمبل گرایی سازمانی در سازمان های دولتی استان ایلام صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفته است. در مرحله اول جهت شناسایی مؤلفه های الگو، از روش کیفی و مصاحبه های عمیق استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 12 نفر از خبرگان دانشگاهی و متخصصان دستگاه های اجرایی استان ایلام بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. در مرحله دوم جهت برازش الگوی طراحی شده در بخش کیفی، از روش کمی و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل مدیران و کارشناسان حوزه اداری و منابع انسانی دستگاه های دولتی استان ایلام بودند که 188 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این بخش پرسشنامه 71 سؤالی محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده های بخش کیفی به روش کدگذاری و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و تحلیل داده های بخش کمی با نرم افزار اسمارت پی. ال. اس. انجام شد. براساس یافته های پژوهش، 71 کد اولیه و 12 مقوله فرعی در قالب 6 مقوله اصلی شناسایی شد که عبارت اند از: پدیده محوری، شامل مؤلفه سمبل گرایی سازمانی؛ عوامل علی، شامل مؤلفه های مدیریتی، قانونی، دانشی و فردی؛ عوامل بسترساز، شامل مؤلفه های فرهنگ سازمانی و سبک رهبری؛ عوامل مداخله گر، شامل تعدد و تناقض قوانین سازمانی؛ راهبردها، شامل راهبردهای سمبل گرایانه و پیامدها، شامل مؤلفه های بهبود عملکرد سازمانی، توسعه فردی و سازمانی و اعتماد عمومی به سازمان می باشند. نتایج بخش کمی الگوی طراحی شده از تناسب قابل قبولی برخوردار است.
ارائه ی مدل ارتقاء عملکرد تجاری شرکت های دانش بنیان حوزه ی نانو فناوری مبتنی بر شیوه های یادگیری فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
191 - 226
حوزه های تخصصی:
نقش دانش سازمانی در توسعه ی اقتصادی کشورها و خلق ارزش افزوده، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، مورد توجه محققان حوزه ی اقتصادی و سیاست مداران توسعه محور، بوده است. در این نگرش، صنایع دانش محور و مبتنی بر فناوری های نوین جایگاه ویژه ای داشته و رشد شرکت های دانش بنیان مبتنی بر این صنایع اهمیت بالایی دارند. یادگیری فناورانه یکی از موضوعات مورد توجه برای توسعه ی نوآوری و ارتقاء عملکرد تجاری این شرکت ها، می باشد. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی یکپارچه برای ارتقاء عملکرد تجاری شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه ی نانو فناوری بر پایه ی شیوه های یادگیری فناورانه است. این تحقیق از منظر هدف، کاربردی، از منظر روش گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و از منظر ماهیت داده ها، تحقیقی کمی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزارهای SPSS و SMART PLS استفاده شده است. خروجی حاصل از اجرای مدل در حالت تخمین استاندارد نشان داد که جهت و شدت رابطه ی میان همه ی متغیرها، قابل قبول بوده و مدل از اعتبار مناسب برخوردار است. یافته های این تحقیق وجود ارتباط مثبت و معنادار بین توسعه ی شیوه های مختلف یادگیری فناورانه و ارتقاء عملکرد تجاری شرکت های نانو فناوری را بطور مستقیم و نیز با نقش میانجی نوآوری، تایید نمود. همچنین، شیوه ی یادگیری مبتنی بر تجربه نسبت به شیوه ی یادگیری مبتنی بر علم تاثیر بیشتری بر نوآوری و عملکرد تجاری این شرکت ها داشته و پیشران های خارجی نسبت به پیشران های داخلی، تاثیر بیشتری بر شیوه های یادگیری فناورانه شرکت های نانو فناوری داشته اند.
ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری(مورد مطالعه: پارک بانوان لاله شهر نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
169 - 203
حوزه های تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها می باشند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری در شهر نورآباد لرستان می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک لاله در بازه زمانی اردیبهشت ماه لغایت آذرماه سال 1401 می باشد. حجم نمونه شامل 200 نفر از بانوان می باشد که با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد و مقداری آلفای 01/0، 03/0 و 05/0 محاسبه گردید. داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس یافته ها وضعیت پارک بانوان لاله در تمام ابعاد شش گانه ایمنی و امنیت، سلامت، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، محیطی بهداشتی و مبلمان، پایین تر از سطح متوسط کیفیت قرارگرفته و نامطلوب ارزیابی می شوند. همچنین یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS24، نشان دادند که بعد کالبدی- فیزیکی (86/0=β)، بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله، دارا می باشد. پس از آن نیز متغیرهایی چون محیطی و بهداشتی (78/0=β)، مبلمان پارک (73/0=β)، ایمنی و امنیت (68/0=β)، سلامت (58/0=β ) و فرهنگی- اجتماعی (48/0=β) بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله را دارا می باشند.
تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اجتماعی- اقتصادی مناطق روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با توجه به جایگاه و نقش جامعه ی روستایی در توسعه ی متوازن کشور و همچنین با عنایت به مسائل و مشکلاتی که این جامعه با آن مواجه است، توجه به پایداری روستایی امری ضروری به نظر می رسد. مقوله ی پایداری اقتصادی- اجتماعی یکی از مباحث مهم در ارتباط با مناطق روستایی است. این دو بعد از پایداری، به علت توجه بیشتر به مؤلفه های پایداری محیطی، تا حد زیادی در سایه و سیطره ی آن قرار گرفته و کمتر به طور مستقل بررسی شده اند. لذا هدف از انجام این تحقیق، تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر پایداری اقتصادی- اجتماعی مناطق روستایی استان ایلام می باشد که با استفاده از آنالیز فضایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت نمونه گیری، از بین 378 روستای بالای 20 خانوار ، 37 روستا به عنوان نمونه انتخاب و 250 پرسشنامه توسط روستاییان تکمیل شده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین تحلیل داده ها با آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS انجام شده است. نتایج آزمون tتک نمونه ای نشان می دهد که مؤلفه ی مشارکت اجتماعی با میانگین 1646/3، بالاتر از حد میانگین 3 بوده و سایر مؤلفه های تحقیق، در حد میانگین یا پایین تر هستند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد، مقادیر تی بدست آمده برای تمام مسیرها بزرگتر از 96/1 است، بنابراین رابطه بین سازه های سطوح بالاتر با سازه های سطوح پایین تر معنادار است. همچنین نتایج کلی نشان می دهد پایداری اجتماعی نسبت به پایداری اقتصادی در ایجاد پایداری کلی نقش مهم-تری دارد.
واکاویِ ابعاد شهروند بیوفیلیک و ارزیابی آن در جامعه شهری؛ پیش درآمدی بر برنامه ریزی شهری طبیعت محور، مطالعه موردی: شهر خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی شهری بیوفیلیک، یکی از راهبردهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری است. اهمیت مشارکت شهروندان در تحقق پذیری طرح ها موجب شده است تا در انجام این پژوهش به بررسی نقش عوامل پنج گانه (ویژگی های جمعیتی، رفتار و فعالیت های بیوفیلیک، نگرش و آگاهی بیوفیلیک، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک، سازمان ها، نهادها و مؤسسات بیوفیلیک) بر تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک پرداخته شود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی است که اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic و روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. وجه تمایز این پژوهش با مطالعات گذشته، بررسی تأثیرات متقابل ویژگی های جمعیت، زیرساخت ها و نگرش شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک است. محدوده موردمطالعه، شهر خواف و جامعه آماری تعداد 180 نفر از شهروندان آن شهر است. شهر خواف با دارابودن شرایط اقلیمی گرم و خشک، با مشکل کمبود آب و ازبین رفتن پوشش گیاهی روبرو است. تحلیل پرسش نامه ها بیانگر آن بود که شهروندان نسبت به معیارهای شهروند بیوفیلیک بازخورد مطلوبی داشته اند. توسعه زیرساخت های سبز شهری نظیر پارک ها و بوستان ها نیز می تواند موجب افزایش تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری شود. از سوی دیگر مشخص شد، مؤلفه «ویژگی های جمعیتی» نظیر سن، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات و جایگاه اجتماعی بر فعالیت های بیوفیلیکی و نگرش و آگاهی بیوفیلیکی اثرگذار است؛ مؤلفه های «زیرساخت های بیوفیلیک» و «نهادها و سازمان های بیوفیلیک» بر دو مؤلفه «فعالیت های بیوفیلیک» و «آگاهی و نگرش بیوفیلیک» اثرگذار است. در پایان می توان اذعان داشت که باتوجه به بازخورد مطلوب شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک و ابعاد آن، به نظر می رسد که در صورت اجرایی شدن چنین برنامه ریزی طبیعت محوری در سطح شهر، می توان شاهد نمایان شدن اثرات مثبت و زدودن شهر از مشکلات و معضلات ناشی از نبود چنین ایده ای بود.
تأثیر هزینه های نظامی بر اقتصاد سایه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 61
حوزه های تخصصی:
معرفی:اقتصاد سایه جزء جداییناپذیر ساختار اقتصادی هر کشور بوده که همواره در کشورهای با سطح توسعه کمتر نسبت به کشورهای توسعهیافته شایع تر است. یک اندازه نسبتاً بزرگ از اقتصاد سایه آثار منفی زیادی را برای کل اقتصاد به همراه خواهد داشت زیرا منابع و نیروی کار را از اقتصاد رسمی جذب کرده، منابع عمومی را محدود میکند، اثربخشی سیاست ها را محدود کرده و باعث تحریف در آمار رسمی می شود، همچنین رقابت ناعادلانه را علیه شرکت های رسمی که قوانین را دنبال می کنند افزایش خواهد داد. بنابراین جهت پیشگیری، شناسایی و مقابله با این پدیده دولت باید هزینه هایی متقبل شود. با توجه به اینکه افزایش مخارج نظامی نیز با امنیتی که در داخل هر کشور ایجاد میکند سبب تزریق سرمایه داخلی و خارجی به بخش های رسمی اقتصاد در کشور شده و اشتغال و تولیدناخالص داخلی را افزایش داده که درنتیجه این امنیت ناشی از افزایش هزینه در بخش نظامی، افزایش نظم اجتماعی، رونق اقتصادی، آرامش جامعه، افزایش خلاقیت و نوآوری، پیشرفت و توسعه جامعه، دسترسی به امکانات و تجهیزات مدرن و پیشرفته و درنهایت کاهش جرائم اقتصادی و فعالیت های زیرزینی و سایه ای در کشور به ارمغمان می آوردطی دوره مورد بررسی اقتصاد سایه به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی در ایران دارای روندی صعودی با فراز و نشیب های نسبتأ کم بوده و در طی این دوره 35 ساله میانگینی برابر با 31/19 درصد به خود اختصاص داده است و متغیر هزینه های نظامی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی تأثیری منفی و معنی دار بر اقتصاد سایه در بازه ی زمانی مورد مطالعه دارد، یعنی به ازای هر واحد افزایش در هزینه های نظامی 134/0 درصد اقتصاد سایه کاهش می یابد. متدولوژی:در این پژوهش از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری بر پایه حداقل مربعات جزئی و الگوی شاخص های چندگانه - علل چندگانه و نرم افزار SMART PLS جهت بررسی تأثیر هزینه های نظامی بر اقتصاد سایه در ایران طی بازه ی زمانی 1360 تا 1394 استفاده شده است.الگوی شاخص های چندگانه - علل چندگانه که شامل متغیرهای مشاهده شده مدل و متغیر پنهان اقتصاد سایه است، در قالب دو معادله صورت می گیرد. در معادله نخست، رابطه تبعی اقتصاد سایه و علل آن تبیین شده و در دومین معادله، چگونگی اثرپذیری شاخص ها از حجم اقتصاد سایه تصریح شده است. بنابراین مدل شاخص چندگانه - علل چندگانه دارای دوبخش مدل ساختاری و مدل اندازه گیری است. فرمول بندی ریاضی الگو به صورت زیر
مدل سازی معادله ساختاری تأثیر ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز بر عملکرد مالی شرکت (مورد مطالعه: ایران خودرو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹)
61 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز بر عملکرد مالی شرکت می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و معاونین شرکت ایران خودرو به تعداد 110 نفر و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد که تعداد اعضای نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 86 نفر مشخص گردید.گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد 26 سؤالی مدیریت منابع انسانی کیم (2019) انجام شد و تحلیل داده ها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار لیزرل انجام شده است. یافته ها حاکی است که وقتی نگرانی های زیست محیطی یکی از خصوصیات تعیین شده در شرح شغل سازمان باشد، افراد متخصصی جذب سازمان می شوند که به مسایل محیط زیستی اهمیت می دهند و از طرف دیگر خود سازمان نیز برای پرکردن جایگاه های شغلی اولویت را به کسانی می دهد که آگاهی های زیست محیطی بالایی دارند و در این بین، صرفه جویی هایی پیش می آید که در نهایت به بهبود عملکرد مالی شرکت می انجامد.
ارزیابی الگوی رقابت پذیری در صنعت فولاد با رویکرد انتقال فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
175 - 191
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به وابستگی های بخش های مهم اقتصادی، تقاضای جهانی فولاد، هر روز رو به افزایش می گذارد؛ از این رو لازم است که به روش های مختلف و مطابق با توسعه در سطح بازارهای جهانی، در جهت توسعه و رقابتی شدن این صنعت بیشتر تلاش شود. یکی از رویکردهای توسعه صنعت فولاد، به مانند سایر صنایع که امروزه همگی مبتنی بر فناوری هستند و تحت بستر تغییرات ایجادشده در فناوری های جدید قرار دارند، استفاده از رویکرد انتقال فناوری است. این صنعت یکی از صنایع بسیار بزرگ و مهم جهان است و در بسیاری از بخش های اقتصادی نقش بسیار مهمی ایفا می کند و می تواند با بهبود رقابت پذیری، خود را به شکل چشمگیری در بازارهای جهانی، به عنوان یکی از بازیگران اصلی و قدرتمند معرفی کند. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی الگوی رقابت پذیری در صنعت فولاد با رویکرد انتقال فناوری است.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است. در این پژوهش، بر اساس شیوه گردآوری داده ها، از روش تکمیل پرسش نامه و مدل سازی معادلات ساختاری، از نوع تحلیل ماتریس واریانس کوواریانس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان شرکت های فعال در صنعت فولاد کشور انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه و پرسش نامه ای بود که به صورت تصادفی ساده، بین اعضای جامعه آماری مدیران و کارکنان شرکت ها توزیع شد و در نهایت ۳۸۴ پرسش نامه مناسب برای تحلیل داده ها گردآوری شد. داده ها از طریق رویکرد معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل شدند. اعتباریابی مدل پژوهش با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که در بین عوامل اثرگذار، عوامل داخلی روی رقابت پذیری بیشترین میزان اثرگذاری را دارد. در بین عوامل زمینه ای نیز عوامل سیاسی و قانونی، بیشترین تأثیر را می گذارند. همچنین راهبرد سرمایه گذاری و همکاری مشترک، اثرگذارترین راهبرد برای بهبود رقابت پذیری شناخته شد که می تواند پیامدهایی مهم از بُعد اقتصادی، اجتماعی و سازمانی را برای شرکت های فعال در حوزه فولاد به همراه داشته باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که این شرکت ها با تنوع در ارائه فراورده ها و محصولات هم خانواده و ارائه محصولات مکملی که قابلیت استفاده جایگزین دارند با تولید گسترده محصولات در این صنعت، حوزه انتخاب و قدرت خرید مشتری داخلی و خارجی را افزایش دهند. این در حالی است که صنعت پتروشیمی، از این لحاظ در شرایط مناسبی قرار ندارد و حجم و خطوط محصولات و فراورده ها در این صنعت با وجود پتانسیل زیاد، محدود است. حمایت نهادهای رسمی، دولتی و قانون گذار از فعالان و سرمایه گذاران حوزه فولاد، از طریق ارائه تسهیلات و یارانه های مناسب به سرمایه گذاران فعال و بالقوه در این صنعت، می تواند توسعه فعالیت های تولیدی در این حوزه را تشویق و ترغیب کند. همچنین می بایست قوانین دست وپا گیر و دلسردکننده در حوزه سرمایه گذاری و صادرات کاهش یابد. از طرفی، یکی از محرک های مهم برای بهبود رقابت پذیری شرکت های فعال در صنعت فولاد، وجود جو و نگرش حمایتی مدیران ارشد شرکت ها و صنعت به جذب، انتقال و توسعه فناوری های موجود در صنعت فولاد است؛ از این رو داشتن مدیران متخصص و توانمندی که به کارآفرینی در حوزه فناوری های جدید گرایش دارند، عامل مهمی برای توسعه صنعت فولاد کشور به شمار می رود.
تدوین و ارزیابی وضعیت عملکرد راهبردی مراکز آموزش عالی مورد (دانشگاه علم و هنر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۴ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۶
133 - 154
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش عالی نقش مهمی در توسعه پایدار کشورها ایفا می کند و پرداختن به این بخش و تقویت آن می تواند زمینه های رشد و گسترش و تعالی کشورها را در پی داشته باشد. هدف کلی این تحقیق، ترسیم نقشه راهبردی دانشگاه علم و هنر یزد و ارائه مدلی برای اجرای این راهبرد می باشد. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش مدیران، مسئولان و کارشناسان جهاد دانشگاهی یزد بود که از این جامعه 180 نفر از خبرگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش مولفه های مورد نظر در قالب پرسشنامه طراحی شد. با توجه به نتایج به دست آمده از معادلات ساختاری و کارت امتیازی متوازن و با توجه به اینکه مقدار احتمال معناداری همگی از سطح معناداری پنج درصد کمتر است فرض صفر بودن ضرایب رگرسیونی رد شد و همه مسیرها بر متغیر پاسخ مؤثر بود و برای این تأثیر به دلیل مثبت بودن علامت ضرایب استاندارد مثبت است. با توجه به نتایج به دست آمده نقشه راهبردی ترسیم شده برای دانشگاه علم و هنر یزد اعتبار بالایی دارد. در واقع با اعتبارسنجی نقشه راهبردی امکان تعمیم نقشه راهبردی و تحلیل آن به سایر سازمان های مشابه وجود دارد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی نشان داد که مسیرهای معتبری برای رسیدن به مأموریت های مؤسسه وجود دارد که در بسیاری از دانشگاه ها قابل تعمیم است.
تدوین مدل کمی توانمندسازی ملی برنامه های آموزشی منجیان غریق(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از تحقیق حاضر، تدوین مدل کمی الگوی توانمندسازی ملی برنامه های آموزشی منجیان غریق است. پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) است. شرکت کنندگان متشکل از رؤسای هیئت های استانی، افراد متخصص در کمیته های تخصصی، مدرسان درجه 1 و ناجیان درجه 1 کشور بودند. نمونه پژوهش به تعداد 90 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی آن توسط 11 تن از متخصصان ورزشی و روایی سازه آن با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS انجام شد.
نتایج آزمون مدل پژوهش نشان می دهد که از نظر نمونه های پژوهش، مؤلفه های فناوری، تجهیزات و امکانات و انگیزه شغلی به ترتیب با بارهای عاملی 830/0، 774/0 و 721/0 بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی برنامه های آموزشی منجیان غریق دارند. مؤلفه ها ی نظارت و ارزیابی، رشد و توسعه و عوامل مدیریتی به ترتیب با بارهای عاملی 315/0، 254/0 و 235/0 دارای کمترین اثر بر توانمندسازی برنامه های آموزشی منجیان غریق هستند. با توجه به اینکه مؤلفه های فناوری، انگیزه شغلی و تجهیزات و امکانات دارای بیشترین تأثیر بر توانمندسازی برنامه های آموزشی هستند، پیشنهاد می شود با ارتقای زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، فراهم نمودن وسایل و تجهیزات امدادی و کمک آموزشی نجات غریق و افزایش حقوق پرداختی به منجیان زمینه پیشرفت برنامه های آموزشی ناجیان غریق فراهم شود.
طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
53 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است و در دو مرحله انجام گرفت. بخش کیفی با بکارگیری نظریه داده بنیاد و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان سازمانی ادارات دولتی شهر جهرم انجام پذیرفت. در بخش کمّی، جامعه آماری مشتمل برکلیه کارکنان ادارات دولتی شهر جهرم بود که پرسشنامه پژوهشگر ساخته پس از تأیید روایی و پایایی، بین اعضای نمونه توزیع و گردآوری شد. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 354 نفر محاسبه و روش نمونه گیری تصادفی-سهمیه ای استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS3 استفاده شد. در بخش کیفی با عنایت به مدل پیشفرض استراوس و کوربین، الگوی بخشش در محیط کار طراحی شد. نتایج بخش کیفی حاکی از آن است که باورها، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های شناختی، مصلحت سازمانی و بروز خطا و درک آن، از شرایط علی ایجاد کننده بخشش در محیط کار هستند. فرهنگ حاکم بر جامعه، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و عواقب و شرایط خطا، از جمله عوامل زمینه ای، و شرایط مداخله گر شامل عوامل مرتبط با فرد خطاکار، عوامل مرتبط با محیط کار و عوامل خارجی می باشند. نهایتاً مقوله بخشش در محیط کار پیامدهایی مثبت و منفی در سطح فردی، بین فردی، محیط کار و خارج از محیط کار به دنبال دارد. نتایج بخش کمّی نشان داد تمامی فرضیات پژوهش مبتنی بر روابط بین ابعاد و مؤلفه های الگوی بخشش در محیط کار مورد تأیید قرار گرفت.
اقتصاد رفتاری صرفه جویی در مصرف برق خانوار شهری: یک مطالعه موردی برای استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ها و سیاست های اقتصادی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۹
58 - 96
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی و توسعه یافتگی و امکان جانشینی بیشتر انرژی، وابستگی به برق بطور روزافزون افزایش پیدا کرده است. از آنجا که بخش خانگی یکی از بزرگترین مصرف کنندگان برق محسوب می شود، درک رفتار این دسته از مصرف کنندگان برای مدیریت مصرف برق و کاهش آلایندگی های ناشی از تولید برق ضروری است. هدف اصلی مطالعه حاضر، ارزیابی رفتاری مصرف برق خانگی در کنار عوامل اقتصادی تعیین کننده آن بر اساس مدل تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB) می باشد. در این راستا، برای ارزیابی قصد ساکنان بخش خانگی در صرفه جویی برق و توضیح رفتارهای صرفه جویی برق، ارتباط عوامل قیمتی و جامعه شناختی با قصد صرفه جویی بررسی شده است. برای آزمون فرضیه تحقیق مبنی بر اثر معنادار و مسلط عوامل رفتاری بر مصرف برق خانگی، از معادلات ساختاری استفاده شده است. داده های تحقیق از طریق یک مطالعه میدانی شامل 405 آزمودنی(بر اساس آماره کوکران اورکات) از مشترکان بخش خانگی استان مازندران جمع آوری شده است. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، ضرایب مسیر برای نگرش 442/0، کنترل رفتار درک شده 323/0، هنجار ذهنی 128/0 به دست آمده است. این در حالی است که ضریب مسیر قیمت برق معادل 121/0 (پایین تر از هنجار ذهنی) برآورد شده است که نشانگر اهمیت معنادار ولی کمتر از عوامل رفتاری می باشد. همچنین بر اساس یافته های این مطالعه، ضریب مسیر برای قصد صرفه جویی برق معادل 617/0 به دست آمده است که دوباره نشان دهنده اهمیت قابل توجه عوامل رفتاری در مصرف برق می باشد. بر اساس نتایج این تحقیق، توصیه می شود سیاست گذار برای کنترل مصرف برق، در کنار عوامل قیمتی، به عوامل رفتاری نیز توجه ویژه داشته باشد. به عنوان نمونه در چارچوب رویکرد تلنگر، طراحی قبوض بر اساس الگوهای رفتاری و ارسال گزارش های ماهانه و فصلی در جهت مقایسه میزان مصرف ساکنان با همسایگان می تواند تأثیر قابل توجهی بر کاهش مصرف برق داشته باشد. این موضوع نه تنها به حفاظت از منابع و محیط زیست کمک می کند بلکه اثرات منفی توزیع درآمدی ناشی از افزایش قیمت برق را نیز کاهش دهد.
بررسی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی در شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، بررسی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی در شهرستان میاندوآب است. برای دستیابی به هدف از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری را 17493 خانوار روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی تشکیل دادند و 377 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن بر اساس نظرات گروهی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پرسش نامه با توجه به ضرایب به دست آمده از قابلیت اعتماد بالایی برخوردار بود. به منظور شناسایی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی و بررسی شاخص خوبی برازش مدل تحقیق از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت استقرارپذیری مؤلفه های رفاه بین خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو تفاوت معنی داری دارد. به طوری که در مؤلفه های ایمنی و امنیت، آزادی فردی، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، محیط سرمایه گذاری، شرایط کارآفرینی، دسترسی به بازار و زیرساخت، کیفیت اقتصادی، شرایط زندگی، بهداشت و سلامت و آموزش بین خانوارهای عضو و غیر عضو تفاوت معنی داری وجود داشت و تنها در مؤلفه محیط زیست طبیعی تفاوت معنی داری دیده نشد. بنابراین شرکت های تعاونی تولید روستایی نقش مؤثری در بهبود رفاه خانوارهای روستایی در شهرستان میاندوآب داشتند و میانگین آن 3/56 محاسبه شد که نشان از تأثیر مثبت تعاونی ها در بهبود کلی رفاه خانوارهای روستایی دارد. از همین رو پیشنهاد می شود آموزش های کارآفرینی به منظور افزایش تولیدات کشاورزی، تنوع در اقتصاد روستایی و بسترسازی لازم برای افزایش ثروت ارائه شود.