جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم زمستان 1402 شماره 49 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مدل سازی کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری بر رضایتمندی گردشگران شهر زنجان است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش گردشگران سال 1400 شهر زنجان است. تعداد نمونه لازم 350 نفر و به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل عاملی و Tتک نمونه ای در نرم افزار EXCEL و از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم افزار Amos Graphics استفاده شد. در گام اول با روش تحلیل عاملی؛ هفت عامل، به عنوان عوامل مؤثر کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری محدوه مورد مطالعه؛ همچنین، شاخص های انتخابی درباره رضایتمندی گردشگر از مدل آکاما و کیتی 2003 (مدلی برمبنای مدل سروکوال) استخراج شد. نتایج نشان می دهد که میزان رضایتمندی گردشگران از کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری، با مقدار (64/2) کمتر از حد متوسط است. همچنین عوامل و متغیرهای مکنون شناسایی شده مطرح شده در پژوهش توانسته اند 68 درصد واریانس اثرات مؤلفه های کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری بر رضایتمندی گردشگران را تبیین کنند که عامل پویایی اقتصادی و اجتماعی با اهمیت نسبی و ضریب تأثیر 80/0 دارای بیشترین بار عاملی است. نتایج نهایی مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری محدوده مورد مطالعه در وضع موجود تأثیر کم به میزان 31/0 بر رضایتمندی گردشگران دارند و از میان عامل های پنهان کیفیت محیطی؛ عامل خدمات معیّن گردشگری با ضریب تأثیر 83/0 و عامل خدمات عمومی شهری با 80/0 بیشترین نقش و اهمیت نسبی را داشته اند که نشانگر غلبه نگاه بخشی نگر برنامه های کالبدی و برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی 5 ساله کشور در بحث کیفیت محیطی جاذبه های گردشگری است. رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند نگاه آمایش محور با تدوین ضوابط اختصاصی در حریم جاذبه های گردشگری شهر زنجان و طراحی بناهای مجاور مطابق ضوابط اختصاصی گردشگری با هماهنگی و مشارکت همه وزارتخانه ها و نهادهای ذی مدخل با الزامات قانونی و اجرایی کافی است.
آینده پژوهی نقش ساختارهای جمعیتی بر تغییرات کاربری اراضی شهری در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از بنیادى ترین اصول برنامه ریزى و مدیریت شهرى، توجه به تغییر و تحولات جمعیتى و شناخت کافى از ساختار جمعیتی آن است. با توجه به اینکه تأثیر تحولات تاریخی و عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر تعادل ساختار جمعیتى در همه نقاط شهر به یک اندازه نیست، شهر با تغییرات فضایى در ساختار جمعیتى نواحى شهرى روبه رو خواهد شد. این موضوع منجربه شکل گیرى نیازهاى متفاوت در بین نواحى شهرى و تغییر کاربری اراضی شهری شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش ساختارهای جمعیتی بر تغییرات کاربری اراضی شهری در کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و از حیث روش، ترکیبی از روش های کتابخانه ای و پیمایشی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی است. قلمرو پژوهش شهر اهواز بوده است. جامعه آماری این پژوهش 40 نفر از کارشناسان جمعیتی و کاربری اراضی شهری است. درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش دلفی، ماتریس اثرات متقاطع (میک مک) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد از میان 39 عامل اصلی تأثیرگذار بر نقش ساختارهای جمعیتی بر تغییرات کاربری اراضی شهری، 14 متغیر به عنوان کلیدی و تأثیرگذار شناخته شده اند که این متغیرها بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را بر آینده توسعه نقش ساختارهای جمعیتی و تغییرات کاربری اراضی شهری شهر اهواز دارند. همچنین نتایج نشان داد از لحاظ تأثیرگذاری مستقیم متغیرهایی مانند مهاجرت با امتیاز 71، رفاه اجتماعی و تراکم جمعیت با کسب امتیاز 63 و 61 و متغیرهای که تأثیری غیرمستقیم بر ساختار جمعیت و تغییر کاربری ارضی شهری دارند، عبارت اند از مهاجرت، تراکم جمعیت و رفاه اجتماعی به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم واقع شده اند.
نقش فناوری های جغرافیایی در مسیریابی راه های ارتباطیِ بین شهری با تأکید بر الگوریتم دایکسترا (نمونه موردی: جاده اردبیل–سرچم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درنظرگرفتن معیارهای صحیح در تعیین مسیر جاده ها می تواند نقش عمد ه ای در کاهش هزینه های اقتصادی، افزایش ایمنی و دسترسی به جاده ها در کنار حفظ محیط زیست ایفا کرده و زمینه رشد و شکوفایی منطقه را فراهم کند. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و با هدف شناسایی مسیری کم هزینه و ایمن برای ارتباط شهر اردبیل با مرکز کشور ازطریق آزادراه تبریز-زنجان انجام شده است. داده های مورد نیاز برای انجام پژوهش که شامل نقاط ارتفاعی به دست آمده از تصویر Google Erath و تصویر ماهواره OLI Landsat-9 است، جمع آوری شد. مدل رقومی ارتفاع، نقشه توپوگرافی، نقشه شیب از تصویر گوگل ارث و نقشه کاربری اراضی از تصویر ماهواره ای لندست استخراج شد. سپس مسیر جاده فعلی اردبیل-سرچم از تصویر گوگل ارث رقومی شده و وضعیت جاده از منظر شیب بررسی و شیب های خطرناک در آن شناسایی شده اند. در مرحله آخر با استفاده از مدل بیلدر سیستم اطلاعات جغرافیایی و با بهره گیری از الگوریتم دایکسترا، کم هزینه ترین مسیر از اردبیل به سرچم با درنظرگرفتن عامل شیب و سپس با درنظرگرفتن همزمان دو عامل شیب و کاربری اراضی منطقه شناسایی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر پیشنهادی نسبت به مسیر فعلی اردبیل به سرچم، هم از لحاظ طول جاده و هم از لحاظ شیب جاده و کاربری اراضی، وضعیت به مراتب بهتر و ایمن تری دارد به طوری که طول جاده 25 کیلومتر کم شده و 15 کیلومتر از مسیر که دارای شیب تا 10 درصد و خطرناک بود، به 6/8 کیلومتر کاهش یافته و این کاهش باعث کم شدن هزینه های اقتصادی، ایمنی بیشتر برای مسافران و ساکنان بومی منطقه خواهد شد. همچنین در مسیر پیشنهادی عبور جاده از مراتع درجه یک کاهش یافته و از 36 کیلومتر به 22 کیلومتر رسیده است، عبور از مزارع آبی مسیر که قبلاً 26 کیلومتر را پوشش می داد، در مسیر پیشنهادی بهینه به 13 کیلومتر کاهش یافته است و این تأثیر مهمی در حفظ محیط زیست خواهد داشت.
تحلیل فضایی تخلفات ساختمانی براساس کمیسیون ماده 100 شهرداری (نمونه موردی: شهر بستان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلفات ساختمانی به دلیل سطح فراگیر و آثار بلندمدت آن در شهرها ازجمله چالش های شهر نشینی نوین محسوب می شوند که همسو با افزایش تقاضای مؤثر در صنعت ساختمان، شهرها را با چالش های عظیمی مواجه کرده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی تخلفات ساختمانی براساس کمیسیون ماده 100 شهرداری در شهر بستان آباد است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. تخلفات ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد طی دوره 5 ساله (1400- 1396)، با استفاده از فنون تحلیل فضایی در محیط نرم افزار ArcGIS، از نظر زمانی و مکانی تحلیل شدند. سپس با استفاده از مدل میانگین نزدیک ترین فاصله همسایگی (َANN)، الگوی توزیع فضایی تخلفات ساختمانی در سطح شهر بستان آباد طی دوره 5 ساله مورد مطالعه مشخص شد. همچنین از تکنیک لکه های داغ (Hot Spot Analysis) درجهت تحلیل مقادیر زیاد یا پایین تخلفات ساختمانی در سطح شهر بستان آباد استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش با توجه به فراوانی تخلفات ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد در طی دوره 5 ساله (1400- 1396)، محلات فرهنگیان، ولیعصر، مولوی و قربان آباد به ترتیب با 227، 190، 114 و 93 مورد تخلف ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد، بخش عمده ای از تخلفات ساختمانی را به خود اختصاص داده اند. محلات قره کوره و اسکی کندی نیز با 37 و 49 مورد تخلف ساختمانی ثبت شده در طی دوره 5 ساله مورد مطالعه، کمترین فراوانی تخلفات ساختمانی را داشته اند. الگوی پراکنش فضایی تخلفات ساختمانی ثبت شده نیز از نوع خوشه ای بوده و تراکم فضایی تخلفات ساختمانی در هر هکتار با توجه به مساحت محلات در محلات مولوی، قره کوره و تربیت بیشتر از سایر محلات بوده است. بخش عمده ای از تخلفات ساختمانی ثبت شده، مربوط به تخلفات ساختمانی فاقد پروانه ساخت و مازاد بر پروانه ساخت است که در قالب کاربری های مسکونی و تجاری به ثبت رسیده است. درنتیجه، این مطالعه، شواهدی را برای بهبود سیاست ها توسط مدیریت شهری و کنترل ساخت وسازهای خارج از ضوابط و مقررات در سطح شهر بستان آباد توسط مأموران شهرداری ارائه می کند.
بررسی علل عدم توفیق شهرداری در اجرای طرح های توسعه از سال 1397 تا 1401 از دیدگاه مسئولان (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناکارآمدی طرح های شهری از چالش برانگیزترین بحث های شهرسازی ایران در حوزه های برنامه ریزی شهری و مدیریت شهری بوده است. بر همین اساس باوجود تهیه پروژه های متنوع توسعه شهری که از همین طرح ها منتج شده اند، مشهود است اغلب یا به مرحله اجرایی شدن نمی رسند یا به صورت نیمه کاره رها می شوند. هدف از این پژوهش بررسی علل و عوامل عدم تحقق پذیری پروژه های مذکور در بین سال های 1397 تا 1401 است. در این پژوهش از روش مصاحبه با متخصصان شهرداری که در آن با 13 تن از متخصصان شهرداری رشت، ازطریق سؤالات باز به کند و کاو بر علل و عوامل عدم تحقق پروژه های شهری و ارتباط آن ها با سیستم مدیریت شهری، اقتصاد، طرح های توسعه شهری و... پرداخته شد. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها ازطریق نمودار ایشیکاوا درجهت نمایش هرچه بهتر علت یابی ریشه ای مشخص شد که ضعف در رابطه میان مدیریت شهری و برنامه ریزی سنتی، نمود بسیاری دارد. نتایج نشان داد که عوامل عدیده ای در عرض و طول یکدیگر و درجهت عدم تحقق پروژه های شهری نقش داشته اند که درجهت اصلاح این نواقص می توان از روش های مختلفی چون تغییر پارادایم، اصلاح ساختار نیروی انسانی، تقویت نقش مشارکت مردم، هماهنگی سازمانی و کنترل زمین های نسقی بهره برد.
پهنه بندی اراضی شهری براساس شاخص های تأثیرگذار بر پتانسیل لرزه خیزی (نمونه موردی: منطقه 5 شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محل زندگی انسان ها سهم عمده ای از سطوح کاربری اراضی شهری را به خود اختصاص می دهد؛ در شهرهای کوچک بیش از 60 درصد و شهرهای بزرگ حدود 40 درصد از سطح شهر تحت پوشش اراضی سکونتگاه های شهری است. اغلب سکونتگاه های شهری در کلان شهر تبریز بعضاً در مجاورت گسل فعال شمال تبریز و در معرض عوامل مخاطرات طبیعی ازجمله لرزه خیزی قرار گرفته اند. وضعیت استقرار سکونتگاه ها در اراضی شهری منطقه مورد مطالعه و لزوم برنامه ریزی دقیق درجهت توسعه فیزیکی یا قطاعی آتی، پهنه بندی اراضی شهری را مخصوصاً در کلانشهرها در این خصوص بسیار ضروری به نظر می رسد. هدف از این تحقیق، تعیین وضعیت فعلی الگوی استقرار کاربری های اراضی شهری در منطقه 5 شهرداری تبریز و پهنه بندی منطقه مورد مطالعه براساس شاخص های اساسی مؤثر بر مخاطره لرزه خیزی در مناطق آسیب پذیر، با استانداردهای کاربری های اراضی شهری است. در این پژوهش از روش های ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر تحلیل شبکه ای سلسله مراتبی Fuzzy ANP1 با تلفیق GIS برای تولید و تجزیه وتحلیل نقشه ها و لایه های مختل ف استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد از کل مساحت 3617 هکتاری منطقه مورد مطالعه، حدود 210 هکتار با استاندارد خیلی کم در مناطق شمال غرب، 2130 هکتار با استاندارد کم در مناطق عمدتاً شرق، شمال شرق و جنوب، 823 هکتار با استاندارد متوسط در مناطق عمدتاً جنوب و جنوب غرب، 348 هکتار با استاندارد زیاد در جنوب و عمدتاً جنوب غرب و 104 هکتار با استاندارد خیلی زیاد عمدتاً در جنوب استقرار یافته اند.
بررسی قابلیت ها و تنگناهای محیطی توسعه فیزیکی شهر اقلید با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«توسعه فیزیکی» شهر، فرایندی پویا و پیوسته است که در اثر آن، بستر فیزیکی شهر در جهات عمودی و افقی به لحاظ کمی-کیفی دچار افزونگی می شود. در عصر کنونی، توسعه فیزیکی غیراصولی وناسنجیده یکی از مسائل و چالش های برنامه ریزی و مدیریت شهری در کشورهای توسعه نیافته است. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و تعیین امکانات و محدودیت های محیط طبیعی جهت گسترش فیزیکی شهر اقلید. انجام شده است. محدوده مورد مطالعه شامل پهنه ای دایره ای شکل به شعاع 10 کیلومتر از مرکز شهر اقلید بود. متغیرهای محیطی شامل نوع اقلیم، همبارش، همدما، ارتفاع از سطح دریا، شیب زمین، لیتولوژی، فاصله از گسل، تیپ ناهمواری، فاصله از رودخانه، تراکم چاه، تراکم قنات، نوع کاربری و پوشش زمین بود که داده های آن ها از طریق منابع مختلف کتابخانه ای مانند نقشه های اسکن شده، مدل رقومی ارتفاع (DEM) و سالنامه های آماری گردآوری شد. آماده سازی، مدیریت و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گرفت. جهت آگاهی از اوضاع مساعد و نامساعد طبیعی در قبال توسعه فیزیکی شهر از درجه بندی تناسب هر یک از متغیرهای محیطی برای توسعه فیزیکی شهر استفاده شد. در نهایت، هم پوشانی تمامی لایه های مکانی مربوط به متغیرهای محیطی جهت تعیین جهات بهینه توسعه فیزیکی آتی شهر مدنظر قرار گرفت. نتایج حاصل از تفسیر تصاویر ماهواره ای طی 30 سال اخیر نشانگر خزیدگی و گسترش شهر در یک راستای شمال شرقی - جنوب غربی بوده است. تحلیل هم پوشانی در قالب نقشه نهایی تناسب اراضی برای توسعه فیزیکی شهر نشان داد که شهر اقلید از جهات شمال و شرق و تاحدودی جنوب، با تنگناهای جدی برای توسعه فیزیکی خود روبرو بود، به طوری که 40 درصد از اراضی محدوده مورد مطالعه به لحاظ توسعه فیزیکی شهر در وضعیت نامساعدی قرار داشت. در مقابل، 25 درصد از مساحت محدوده اقلید از شرایط مناسبی برای توسعه فیزیکی برخوردار بود که عمدتا جهات مختلف غربی (شمال غرب، غرب و جنوب غرب) را دربرداشت. در بین عوامل مورد بررسی، عامل ناهمواری و ژئومورفیک نقش مهم و آشکاری در گذشته و حال شهرنشینی اقلید داشته و در آینده نیز تعیین کننده سمت و سوی توسعه آن خواهند بود.