مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
کمینه گرایی
حوزه های تخصصی:
"این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاه های متاخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ می پردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا می انجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاه ها و برهان ها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه می شود: 1- تمایز میان نگرش های مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان، در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو 2- تمایز میان نگرش همسازی ـ فراگشتی، در مقابل نگرش دگرسازی زبان 3- تمایز میان نگرش انگیختگی اجتماعی ـ ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی ـ ژنتیکی. فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینه گرا به ویژه آنچه از سال 2000، به این سو ارائه کرده است، امکان تاثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تاثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم ـ نحو شناخته می شود، در عین مفروض دانستن شالوده زیستی ـ ژنتیکی میسر است. از این منظر، کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر، بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانه های شناختی و اجتماعی- فرهنگی به یکدیگر است.
"
جمله های سببی و دومفعولی در دیدگاه حاکمیت و مرجعیت گزینی و کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ساختار درونی جمله های دارای گروه های فعلی دو مفعولی وجمله های سببی را بر اساس نظریه های حاکمیت و مرجع گزینی و نیز کمینه گرایی بررسی، وارایه طریق این نظریه ها را در مورد این گونه ساختها در فارسی امتحان کند و سرانجام چگونگی نمایش آنها را درنمودارهای درختی بنمایاند. با توجه به اینکه جمله های سببی و دارای گروه فعلی دو مفعولی، بیش از یک مفعول اجباری دارد به نظر می رسد پیشنهاد لارسن مبنی بر به کار گیری گروه های فعلی هسته ای و پوسته ای در مورداین ساختها صادق باشد.
قلب نحوی در زبان ترکی آذری بر اساس مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان هایی که ویژگی آرایش نحوی آزاد دارند، قلب نحوی می تواند سازه های مختلف جمله را جابه جا کند. می یاگاوا (2001) مدعی است که در زبان ترکی با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی به مشخصگر گروه زمان حرکت می کنند و فاعل در جایگاه اصلی خود، یعنی مشخصگر گروه فعلی سبک باقی می ماند. در این مقاله می خواهیم با تکیه بر رویکرد مطابقت در مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی و ارائة مثال های کافی نشان دهیم برخلاف ادّعای می یاگاوا، سازة موجود (فاعل) در مشخصگر گروه فعلی سبک با توجه به نقش دوگانة مطابقت (بازبینی مشخصه های غیر قابل تعبیر عنصر زمان و دریافت حالت فاعلی) باید به مشخصگر گروه زمان حرکت کند و در زبان ترکی آذری با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی مانند مفعول طی عملکرد مطابقت در طول اشتقاق نحوی، به جایگاهی قبل از گروه زمان که از آن به عنوان جایگاه تأکید یاد می شود ارتقاء پیدا می کنند، زیرا مشخصگر گروه زمان توسط فاعل پر می شود. پس قاعدة قلب نحوی در زبان ترکی آذری همان مبتداسازی است و چنانچه در فرایند تولید جمله، به دلایل معنایی و کلامی، نیازی به تأکید یا مبتداسازی باشد، گروه نقش نمای یادشده در جایگاهی قبل از گروه زمان قرار می گیرد.
حرکت های نحوی روبه پایین در زبان فارسی براساس کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت نحوی یکی از جذاب ترین بخش های نظریه دستور همگانی است که از الگو های آغازیِ این نظریه تا الگوهای متأخر امروزی، همگی جایگاه و اهمیت خود را حفظ کرده اند. توجیه های بسیاری برای چگونگی کارکردِ این فرایند نحوی در ساخت های زبانیِ زبان های گوناگون ارائه شده است. با تلاش های بسیارِ زبان شناسان ایرانی، هنوز بسیاری از مسائل مطرح شده در دستور همگانی به ویژه دیدگاه کمینه گرا- در زبان فارسی بررسی نشده است.
در این پژوهش، با بررسی حرکت های نحوی روبه پایین براساس کمینه گرایی، به نحو جملات فارسی و پیچیدگی های این نوع حرکت دقیق تر نگریسته می شود. بر این اساس، ویژگی های یگانه و تمایزدهنده حرکت های رو به پایین در زبان فارسی معرفی و شِش نوع حرکت روبه پایین بررسی و توصیف می شوند که در این میان می توان به حرکت هسته گروه مطابقه، گروه زمان و گروه نفی اشاره کرد. به نظر می رسد با درنظرگرفتن امکان حرکت روبه پایین، می توان توجیه بهتری از چگونگیِ نحو جملات فارسی و جایگاه گره های نقشی صرفی در ساخت سلسله مراتبی اشتقاق جمله های زبان فارسی ارائه کرد.
منفی سازی و حاشیه سمت چپ جمله در جملات پرسشی بلی-خیر در فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی و تبیین شیوه تولید خوانش منفی و پرسشی در آن دسته از جملات پرسشی بلی-خیر در فارسی است که در آنها فعل تحت فرایندی نقشی-کلامی پیش گذاری می شود و در حاشیه سمت چپ جمله در جایگاه قبل از فاعل قرار می گیرد. داده های مورد استناد در این پژوهش برگرفته از گونه گفتاری فارسی معیار و چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه بازبینی مشخصه ها در برنامه کمینه گرای چامسکی (1995، 2000، 2001a و 2001b) و نیز فرضیه گروه متمم نمای انشقاقی ریتزی (1997) است. بدین منظور، نخست این ایده مطرح می گردد که فعل پیش گذاری شده در ساخت های پرسشی بلی-خیر مثبت و منفی در جایگاه هسته گروه تأکید فرود می آید. در ادامه، پیشنهاد می شود که به دلیل عدم امکان حرکت آشکار فعل منفی به جایگاه هسته گروه منظوری به منظور فراهم نمودن خوانش پرسشی، مشخصه [+پرسشی] بر روی فعل به تنهایی با هدف بازبینی و ارزش گذاری مشخصه [-پرسشی] هسته گروه منظوری به این جایگاه حرکت می کند و مشخصه [منفی] را در جایگاه گروه تأکید باقی می گذارد. این سازوکار تضمین می کند که مشخصه [منفی] بر روی فعل، مشخصه [+پرسشی] را تحت تسلط سازه ای قرار ندهد و از این طریق، از تولید خوانشی غیرقابل قبول جلوگیری شود.
قلب نحوی در کردی کلهری براساس برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی در کردی کلهری حرکتی مشخّصه مبنا با انگیزه بازبینی مشخّصه تأکید است. انواع مختلف قلب نزدیک، قلب دور، قلب چندگانه نزدیک و دور و قلب به سمت چپ در کردی کلهری رایج است. مفعول مشخّص، گروه فعلی، گروه پرسش واژه و فاعل درونه برخلاف مفعول نامشخّص سازه های مقلوب شدنی در این زبان هستند. قلب نزدیک و دور مفعول مشخّص در کردی کلهری، منجر به ایجاد روابط ارجاعی و مرجع گزینی جدید می شود که ضمن ردّ نظر میاگاوا (2001) و ماهاجان (1990) که موردی از تناقض ویبلهوت نیز است. با ارائه استدلال هایی ازقبیل جایگاه قید جمله و قید گروه و همچنین، ضرورت وجود فاعل در پاسخ کوتاه اثبات شد که برخلاف برخی مطالعات (میاگاوا، 2001؛ ماهاجان، 1994 و کریمی، 2005)، مشخّصه اصل فرافکنی گسترده را نمی توان به مثابه انگیزه قلب نزدیک در کردی کلهری فرض کرد. داده های بررسی شده در این مقاله بیان گر آن است که قلب نزدیک در کردی کلهری حرکتی غیر موضوعی به مشخّص گر گروه تأکید است. یکپارچگی ارائه شده در تبیین قلب نزدیک و دور از دستاوردهای دیگر این مطالعه است که شواهدی برای ردّ ماهاجان (1994)؛ میاگاوا (2001) و کریمی (2005) محسوب می شود. این یکپارچگی در تبیین قلب نزدیک و دور هم سو با اصول اقتصادی موجود در کمینه گرایی مبنی بر استفاده حداقلی از ابزارها در تحلیل داده ها نیز است.
فرایند های نحوی دخیل در اشتقاق ساخت های پرسشی چندپرسش واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی فرایندهای نحوی دخیل در اشتقاقِ ساخت هایِ چندپرسش واژه ای زبان فارسی است. لذا، در این پژوهش به بررسی ع ملکرد پرسش واژه ها در ساخت های چندپرسش واژه ای با توجه به فرایندهای نحوی و اینکه کدام عملیات نحوی، متوالی یا گسسته بودن آن ها را توجیه می کند، پرداخته می شود . روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اصول بنیادین حاکم بر رویکرد کمینه گرایی چامسکی ( 1995 ) چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد. داده های پژوهش از طریق روش کتابخانه ای (کتاب ها، رسانه ها، روزنامه ها، شبکه های اجتماعی و موتور جست وجوی گوگل) و روش میدانی (صحبت های افراد مختلف) گرد آوری شده اند. بررسی داده ها (نتایج پژوهش) نشان می دهد در ساخت های چندپرسش واژه ای متوالی (هر دو نوع) با حذف پسرو مواجه هستیم که سازه مشترک در بند اول به واسطه یکسانی حذف می شود. در این ساخت ها، پرسش واژه اول در جای اصلی باقی می ماند و پرسش واژه دوم پس از حذفِ سازه مشترک به جایگاه کانون حرکت می کند. قلب نحوی تنها با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی در این نوع ساخت ها امکان پذیر است. در ساخت های چندپرسش واژه ای گسسته، حذف سازه مشترک در بند دوم اتفاق می افتد و با حذف پیشرو مواجه هستیم که هر دو پرسش واژه در جای اصلی قرار می گیرند. در این نوع ساخت ها نیز قلب نحوی فقط با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی امکان پذیر است. جابه جایی و تفوق پرسش واژه ها در ساخت های پرسشی چندگانه با هر ترتیبی از پرسش واژه ها مجاز نیست.
نظام داستان پردازی در حکایات حدیقه ی سنایی
حوزه های تخصصی:
حدیقه الحقیقه سنایی منظومه ای است عرفانی که در قالب داستان ها و حکایات و تمثیل ها به آموزش تعالیم دینی و اخلاقی می پردازد. این اثر از متون عرفانی است که ایجاز و سادگی خصیصه عمده آن است. بنابراین پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزارکتابخانه ای انجام گرفته، بر آن است تا نظام پردازش داستان های حدیقه الحقیقه سنایی غزنوی، خصوصاً حکایت های کوتاه آن را با الگو قراردادن ویژگی کمینه گرایی تجزیه و تحلیل، و عناصر و ویژگی های حکایات این اثر را با عنایت به شخصیّت و شخصیّت پردازی، پیرنگ، جایگاه گفتگو، صحنه و صحنه پردازی، بررسی نماید. برای رسیدن به این منظور، سی حکایت از حدیقه سنایی انتخاب و ویژگی های مختلف آن بررسی و تحلیل شد و نتایج به دست آمده مبنی بر این است که حکایات حدیقه سنایی بسیاری از ویژگی های کمینه گرایی همچون: ایجاز، پیرنگ ساده، بسیاری گفتگو، محدودیت شخصیّت ها و صحنه پردازی را داراست و سنایی در این زمینه بسیار موفّق بوده است.
پیشگیری کیفری در پرتو کمینه گرایی؛ جلوه ها و چالش ها
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 92
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اصل کمینه گرایی کیفری، از بنیادی ترین اصول در حوزه ی حقوق کیفری است که مطابق آن، باید تا حد ممکن استفاده از حقوق کیفری در مقابله با ناهنجاری ها کاهش یابد. این اصل یکی از مهم ترین خصیصه های پیشگیری کیفری است. به دلیل پیامدهای زیانبار حاصل از اجرای روش های پیشگیری کیفری، استفاده ی کمینه از آن در اسناد بین المللی متعدد و همچنین در پرتو یافته های جرم شناختی و آموزه های اسلامی تأکید شده است. هدف از این پژوهش بررسی مبانی، جلوه ها و چالش های این اصل در زمینه پیشگیری کیفرمدار است. روش: این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه ی کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه های مرتبط و بررسی اسناد بین المللی، قوانین، آرای وحدت رویه، دستورالعمل های قضایی و نظریه های مشورتی انجام شد. یافته ها: در پرتو این بررسی مشخص شد که اصل کمینه گرایی که دارای مبانی مستحکمی است، به عنوان اصلی بنیادین مدنظر قانون گذار قرارگرفته و توجه و گرایش قانون گذار در راستای کمینه گرایی کیفری، در پرتو برخی قوانین با شناسایی نهادهای ارفاقی قابل مشاهده است. با این وجود در بسیاری مواقع، مقنن خلاف اصل یادشده، با جرم انگاری و کیفرگذاری، برای تحکیم استفاده از حقوق جزا گام برداشته است. نتایج: توسعه ی بی رویه ی قلمرو حقوق کیفری و تقدم پیشگیری کیفری بر غیرکیفری می تواند در بردارنده ی زیان های گزافی چون تحمیل هزینه های سنگین، از بین رفتن قبح جرم و مجازات، برچسب زنی، افزایش معاشرت با مجرمان و طرد بزهکار از زندگی در اجتماع باشد.
توالی بندهای قیدی مرکزی در جمله های پیچیده زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به ساختار جملات پیچیده در زبان فارسی می پردازیم. جملاتی که از یک بندِ اصلی و یک یا چند بند پیرو تشکیل شده اند. در این جملات به دنبال آن هستیم تا ترتیبِ چینشِ بندهای قیدی را نسبت به بند اصلی بررسی کنیم و درنهایت ترتیبی را در وضعیت بی نشان ارائه کنیم. بندهای قیدی به دو نوعِ مرکزی و حاشیه ای تقسیم می شوند اما در این مقاله ترتیب بندهای مرکزی در سه وضعیتِ قبل از بند اصلی، بعد از بند اصلی و بی نشان مورد بررسی قرار می گیرد. زمانی که بندها قبل از بند اصلی قرار می گیرند، ترتیبشان بند علت > بند هدف > بند زمان/ بند شرط > بند اصلی و زمانی که بعد از بند اصلی قرار می گیرند ترتیبشان بند اصلی> بند زمان/ بند شرط > بند هدف > بند علت است. نتایج نشان داد که ترتیب خطیِ بندهای قیدی مرکزی را می توان در حالت بی نشان به صورتِ بند زمان/ بند شرط > بند اصلی > بند هدف > بند علت در نظر گرفت. همچنین، برای مشخص کردن جایگاه بی نشانِ بندهای قیدی مرکزی در چارچوب کمینه گرایی می توان از نقشه نگاری گرو ه های وصفی و فرافکن های نقشی در حاشیه چپ جمله استفاده کرد.
بررسی کارایی آزمون های شناسایی سازه در نحو زبان فارسی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی سازه، به عنوان یک واحد مستقل نحوی و معنایی که شالوده اصلی جمله های زبان است، هم به منظور اجتناب از ابهام و هم از لحاظ درک و تحلیل صحیح فرایندهای نحوی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدین منظور آزمون هایی در نحو معرفی شده اند که زبان شناس را در امر شناسایی مرز بین سازه ها یاری می کنند. در تحقیق حاضر، در چارچوب برنامه کمینه گرا هشت آزمون مهم همپایگی، حذف، پرسش سازی، پاره جمله، جایگزینی، اسنادی سازی، شبه اسنادی سازی و مبتداسازی را که دارای بیشترین بسامد بودند، بر روی هفت سازه منتخب و مهم جمله یعنی گروه فعلی، گروه حرف تعیین، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی، گروه قیدی، گروه متمم نما و گروه زمان در زبان فارسی به کار بردیم. از مقایسه ی نتایج آزمون های یادشده به این نتیجه رسیدیم که آزمون های شبه اسنادی سازی و مبتداسازی در زبان فارسی کارایی کمتری دارند و قادر به شناسایی سازه های کمتری هستند؛ به علاوه در زبان فارسی نمی توان از همپایگی زنجیره مشترک به عنوان آزمونی مجزا بهره برد. از مجموع مباحث تحقیق نیز دریافتیم که با توجه به وجود مثالهای نقض و استثنائات فراوان، نمی توان آزمونهای فوق را ابزاری مطلق برای شناسایی سازه ها در نظر گرفت.
کمینه گرایی در قانون کاهش مجازات حبس تعزیری (1399) و چالش های فراروی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون کاهش مجازات حبس تعزیری (1399) با انجام اصلاحات بنیادین در قانون مجازات اسلامی (1392)، رویکرد کمینه گرایانه ای در قبال مجازات حبس اتخاذ نموده است. ازدحام زندان ها که ثمره افزایش جمعیت کیفری و سیاست های حبس گرا است، هزینه نگهداری زندانیان را بالا برده و مدیریت زندان را با بحران روبرو ساخته است. در این شرایط، قانون کاهش با کاستن از میزان حبس برخی از جرم ها، مانند آدم ربایی، گذشت پذیر نمودن شمار قابل توجهی از جرایم، نظیر خیانت در امانت، کلاهبرداری و سرقت های خاص با مبالغ مشخص و تقلیل حداقل و حداکثر حبس آن ها به نصف و تسهیل در اِعمال نهادهای ارفاقی به دنبال کمینه گرایی از رهگذر زندان زدایی و تراکم زدایی از زندان است. با این حال، شتاب در تدوین این قانون، فقدان مبانی جرم شناختی و کیفرشناختی، رویکرد افراطی به حبس زدایی به موازات گرایش به مجازات های مالی مانند جزای نقدی، افزایش جرم های گذشت پذیر، جاذبه اخلاقیِ قانون و عدالت را به حاشیه رانده و به انگاره کالایی شدن مجازات ها و ایجاد فضای چانه زنی برای مصالحه دامن می زند و کارکرد بازدارنده قانون را تضعیف می نماید.
مفهوم شناسی کمینه گرایی در سبک زیسته مدرن و قرآن کریم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کمینه گرایی گزینش شیوه ای از س بک زیست در برداشت ساده زیستی دردنیای نوین است که به انواع امکان های موجود در گستره مصرف کالا اشاره دارد. این مفهوم در معنای جامع و کلی، الگویی از کنش آدمیان بر پایه مجموعه ای از برداشت ها، ارزش ها، شیوه های رفتاری، سلیقه ها و باورهای نظام مند افراد در زیست اجتماعی بر پایه مصرف و لذت است. شیوه های زیسته به دلیل وقوع مکانی و زمانی در دنیای کهن و مدرن از جهت مؤلفه های ساختاری، کاربستی، سلسله ارزش ها و قواعد دارای تنوع هستند. بازشناخت تفاوت برداشت ها از این مفهوم در دنیای نوین و دین اسلام در قالب مفاهیم زهد و قناعت که کنشی برای رفع نیاز طبیعی است، حاجت به بازخوانی در دایره گفتمانی همبسته به آن است. شیوه پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی در پی مفهوم شناسی واژگان کاربستی کمینه گرایی در دو نظام گفتمانی، قرآن کریم و دنیای مدرن و بازخوانی برداشت های ناهمسان از آن در سبک زیسته است. براساس یافته این جستار، کمینه گرایی نوعی سبک زیسته در دنیای پساسنت و همبسته به تحولات دانشی در گستره علوم طبیعی و انسانی می باشد که به گونه ساختاری، روشی و هدف در حیات انسانی اثربخش است.
تحلیل انتقادی دیدگاه کمینه گرایی در مواجهه با آموزه تقیه با تأکید بر آراء آیت الله سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقیه، یکی از آموزه های پراهمیت در میان تعالیم حدیثی امامان شیعه (علیهم السلام) است که در هنگامه ی رخ داد تعارض در میان روایات، به عنوان یکی از راه حل های رفع اختلاف ادله توسط دانشمندان اسلامی مورد استفاده قرارمی گیرد. از جمله بحث های مناقشه برانگیز پیرامون تقیه، گستره ی کاربست آن در میان احادیث است. برپایه ی داده های پیشینی تحقیقِ حاضر درمی یابیم که پاره ای از دانشمندان شیعه برای تقیه نقش پررنگی در زمره روایات و پدیدایی اختلاف حدیث قائل شده اند؛ در حالی که مطالعات پسینی و تطبیقی، نشانگر واقعیتی برخلاف آن است. بر این پایه، این سؤال اساسی پیش می آید که میزان گستردگی تقیه در میان روایات و نیز مقدار تأثیر آن بر تعارض و اختلاف احادیث از چه کمیتی برخوردار است؟ آیت الله سیستانی از جمله اندیشمندانی است که تلاش کرده با دیدگاهی نو به بحث پیرامون پدیده ی اختلاف حدیث و ارتباط آن با آموزه ی تقیه بپردازد. دلیل تمرکز این پژوهش بر آراء آیت الله سیستانی، بررسی دلائل و چگونگی اتخاذ رویکرد کمینه گرا از سوی ایشان در گستره ی کاربرد تقیه در میان آموزه های شیعی است که در پی آن از دایره ی مؤلفه های مفهومی تقیه کاسته شده و درنتیجه از تبعات احتمالی گستردگی آن در مجموعه روایات شیعی کاسته می شود. مطالعه ی آثار ایشان حاکی ازآن است که مقوله هایی همچون: «تعیین مؤلفه های محدودکننده در تعریف تقیه»، «اعتقاد به توانایی اصحاب در شناسایی تقیه و پالایش کتب حدیثی از آن»، «تأکید برعوامل دیگری جز تقیه در ایجاد اختلاف حدیث»، «رد دلالت احادیث اخذ روایات مخالفت با عامه»، «قیاس اولویت در احکام فقهی»، «لحاظ بافت تاریخی حیات ائمه (ع)» و «لحاظ شرایط اضطراری و موقت برای تقیه» از جمله دلائل ایشان برای دیدگاه مذکوراست. ادله ی این دیدگاه درصدد منتفی دانستن نقش تقیه در اختلاف حدیث و تعارضات روایی است؛ مسئله ای که در برخی موارد با تأملاتی از سوی نگارندگان این مقاله مواجه شده و امکان پذیرش مطلق دیدگاه ایشان را دچار تردید ساخته است