مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
قلب نحوی
تبیین تنوع ساخت های نحوی در زبانهای انگلیسی ‘ عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله درصدد هستیم که تنوع در ترتیب واژگانی در زبانهای فارسی‘عربی‘و انگلیسی را در چهار چوب نظریه ((حاکمیت و مرجع گزینی )) تبیین نماییم و نشان دهیم که برخی از تنوعات زبانی حاصل فرآیندهای کلامی مانند ((مبتداسازی)) در انگلیسی و ((قلب نحوی)) در زبان فارسی و عربی است .ما به ویژه به تفاوت این دوفرآیند که اولی مربوط به زبان های منطبق مانند انگلیسی است ودومی مربوط به زبان های مسطح مانند عربی و فارسی است‘تأکید نهاده ایم و براساس نظریه ((سایتو1982))زبان های فارسی و عربی را در پیمانه آوایی مسطح و در ر- ساخت منطبق فرض نموده ایم . آنگاه براساس نظریه ((زیر مجموعه برویک 1982))چنین فرض کرده ایم که ژ- ساخت در زبان های مذکور به صورت svo است ودر ر- ساخت می تواند به صورت svo یا sov ظاهر گردد . در نتیجه تنوع در ترتیب واژگانی حاصل دو گونه فرآیند است که یکی حرکت گروه اسمی است که میان ر- ساخت و پیمانه آوایی عمل میکند و عملکرد این گشتار اختیاری است و دیگری حرکت هسته است که میان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل می کند و عملکرد آن اجباری است .
قلب نحوی در زبان ترکی آذری بر اساس مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان هایی که ویژگی آرایش نحوی آزاد دارند، قلب نحوی می تواند سازه های مختلف جمله را جابه جا کند. می یاگاوا (2001) مدعی است که در زبان ترکی با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی به مشخصگر گروه زمان حرکت می کنند و فاعل در جایگاه اصلی خود، یعنی مشخصگر گروه فعلی سبک باقی می ماند. در این مقاله می خواهیم با تکیه بر رویکرد مطابقت در مدل کاوشگر- هدف برنامة کمینه گرایی و ارائة مثال های کافی نشان دهیم برخلاف ادّعای می یاگاوا، سازة موجود (فاعل) در مشخصگر گروه فعلی سبک با توجه به نقش دوگانة مطابقت (بازبینی مشخصه های غیر قابل تعبیر عنصر زمان و دریافت حالت فاعلی) باید به مشخصگر گروه زمان حرکت کند و در زبان ترکی آذری با اعمال قاعدة قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی مانند مفعول طی عملکرد مطابقت در طول اشتقاق نحوی، به جایگاهی قبل از گروه زمان که از آن به عنوان جایگاه تأکید یاد می شود ارتقاء پیدا می کنند، زیرا مشخصگر گروه زمان توسط فاعل پر می شود. پس قاعدة قلب نحوی در زبان ترکی آذری همان مبتداسازی است و چنانچه در فرایند تولید جمله، به دلایل معنایی و کلامی، نیازی به تأکید یا مبتداسازی باشد، گروه نقش نمای یادشده در جایگاهی قبل از گروه زمان قرار می گیرد.
قلب نحوی در گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی تاکنون در زبان های مختلف به لحاظ نحوی و گفتمانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق در گویش مازندرانی نشان می دهد که قلب نحوی هم تابع اصول و محدودیت های جهان شمول و هم تابع محدودیت های زبان ویژه است. در این تحقیق نشان می دهیم که انواع قلب نحوی کوتاه برد، دوربرد و چندگانه در گویش مازندرانی به کار می رود و کارکرد اصلی قلب نحوی در گفتمان، تغییر توزیع ساختار مبتدا و خبر و همچنین توزیع اطلاع کهنه و نو است. دربارة قلب نحوی کوتاه برد می بینیم که حرکت سازه ها در فرایند قلب نحوی، تابع اصول گفتمانی و ساخت اطلاع است؛ اما در این گویش، در قلب نحوی دوربرد عوامل نحوی و اصول نحوی کمینه گرایی علاوه بر اصول گفتمانی، در تبیین ساخت های قلب نحوی شده نیز دخیل هستند. به عبارت دیگر در فرایندهای قلب نحوی دوربرد به نوعی شاهد تعامل بین گفتمان و نحو، به ویژه کمینه گرایی هستیم و چنین نتایجی با دستاوردهای زبان شناسان در حوزه های مختلف زبانی همسویی و همخوانی دارد. هدف اصلی تحقیق بررسی رفتار قلب نحوی در گویش مازندرانی است.
بررسی آکوستیکی قلب نحوی مفعول صریح در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی، سازه ای را از جایگاه بی نشان خود جابه جا کرده، بدون آنکه باعث نادستوری شدن جمله شود، بار اطلاعی جمله را دست خوش تغییر می کند. در این فرایند، الگوی آهنگی جمله نیز برای تعیین ساخت اطلاعی آن تغییر می کند. دراین مقاله، به بررسی و مقایسة ساخت اطلاعی و الگوی آهنگی جملات مقلوب در زبان فارسی می پردازیم. نتایج نشان می دهد که قلب نحوی در زبان فارسی از لحاظ اطلاعی، کهنه- شنونده و کهنه- بافت بنیاد است. ضمن اینکه بررسی الگوی آهنگی سازه های مقلوب نشان می دهد که در مورد تمام گروه های اسمی غیر مشخص، گروه اسمی مقلوب دارای الگوی آهنگی L+H* بوده، بنابراین دارای تأکید تقابلی می باشد. در مورد گروه های اسمی مشخص، این الگوی آهنگیL+H* در برخی موارد وجود داشته و در برخی موارد دیده نمی شود؛ بنابراین بر اساس پیش بینی عرضه شده، نوع تأکید در این شرایط وابسته به بافت است
تعامل نحو و زبانشناسی اجتماعی: تحلیلی جامعه شناختی بر کاربرد چند ساخت نحوی فارسی بر اساس نظریه تنوعات زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل نحو و زبان شناسی اجتماعی: تحلیلی جامعه شناختی بر کاربرد چند ساخت نحوی فارسی بر اساس نظریة تنوعات زبانی لباو ابراهیم رضاپور [1] تاریخ دریافت: 21/4/93 تاریخ تصویب: 24/12/93 چکیده جامعه شناسان زبان تنوع زبانی را یکی از ویژگی های ذاتی زبان ها در نظر می گیرند.آنها معتقدند که عوامل اجتماعی نظیر جنسیت، طبقة اجتماعی، تحصیلات، سن و قومیت در ایجاد و وقوع تنوع زبانی نقش اساسی دارند. در این تحقیق، تأثیر عوامل اجتماعی جنسیت، طبقة اجتماعی و تحصیلات بر بسامد تنوع نحوی در زبان فارسی در دو گفتمان محاوره ای روزمره و علمی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در گفتمان روزمره، مردان نسبت به زنان بسیار بیشتر از قلب نحوی، ساخت اسنادی و قیود تأکید استفاده کرده اند و در گفتمان علمی بر عکس، زنان نسبت به مردان در کاربرد قلب نحوی و ساخت اسنادی تا حدود زیادی پیشتاز بوده اند. در گفتمان روزمره، طبقة بالای اجتماعی از ساخت قلب نحوی بیشتر از طبقات متوسط و پایین استفاده کرده است و همچنین طبقة پایین جامعه هم در کاربرد ساخت اسنادی و قیود تأکید تا حدی نسبت به طبقات اجتماعی دیگر پیشتاز بوده است. در گفتمان علمی، طبقة بالای اجتماعی در کاربرد قلب نحوی نسبت به طبقات دیگر اجتماعی بسیار پیشتاز بوده است. در گفتمان روزمره، افراد با تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در کاربرد قلب نحوی نسبت به افراد دیپلم و پایین تر پیشتاز هستند و افراد دیپلم و پایین تر در کاربرد ساخت اسنادی نسبت به دو گروه دیگر تحصیلات پیشتاز بوده اند. همچنین در گفتمان علمی، قلب نحوی نسبت به ساخت اسنادی و قیود تأکید بیشترین کاربرد را دارد که توسط افراد با تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مطالعات زبانی علاوه بر استفاده از رویکرد زایشی، لحاظ کردن ملاحظات جامعه شناسی زبان در مطالعات زبان ضروری است. وجود تنوعات نحوی در گفتار گویشوران فارسی در بافت ها و سبک های مختلف اجتماعی اعتبار و ارزش نظریة تنوع را در مطالعات زبانی دو چندان می سازد. در این تحقیق وجود سه ساخت نحوی بازنمایی کنندة معنای اصلی و همچنین معنای گفتمان یکسان حکایت از آن دارد که رویکرد زایشی در تحلیل سه ساخت مذکور ناتوان است و این گونه تنوع ساختی و توزیع آنها در دو گفتمان تنها از طریق نظریة تنوع قابل تحلیل است. نتایج تحقیق حاضر هم سو با تحقیقات کینگ (2005) در زمینة تنوع صرفی نحوی در گونة فرانسوی آکادین و همچنین تحقیقات بابیرز (2005) در زمینة تنوع ترتیب واژه در گونة هلندی است. واژه های کلیدی: نظریة تنوع، قلب نحوی، ساخت اسنادی، قیود تأکید، طبقة اجتماعی، تحصیلات، جنسیت، گفتمان 1 استادیار گروه زبان شناسی دانشگاه سمنان؛ Abrahim_rezapour@profs.semnan.ac.ir
شواهد روان شناختی برای تعیین جایگاه فاعل در زبان فارسی برپایه نحو کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به این پرسش که آیا در ساخت جملات زبان فارسی، فاعل در جایگاه نقش معنایی خود در گروه فعلی باقی می ماند یا به مشخص گرِ گروه زمان حرکت می کند، بحث های نظری و شواهد زبانیِ موجود اطلاعات کافی برای تعیین جایگاه اصلی فاعل ارائه نمی کنند. در همین راستا، به رغم اینکه زبان فارسی دارای توالی واژگانی منعطف در جملات است، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد جابه جایی عناصر جمله در این زبان از سوی فارسی زبانان به عنوان تغییر در توالی اصلی جمله تشخیص داده می شود و این تغییر در مدت زمان پردازش آنها مؤثر است. علاوه بر این، با بررسی دو دیدگاه متفاوت پیرامون جایگاه فاعل در زبان فارسی و با استفاده از شواهد روان شناختیِ زبان نشان می دهیم که در ساخت جملات لازم، متعدی و مجهولِ زبان فارسی، هم سو با دیدگاه درزی و مرزبان (1393) و انوشه (1389)، فاعل ابتدا در جایگاه مشخص گرِ گروه فعلی اشتقاق در پایه می یابد و سپس به جایگاه مشخص گرِ گروهِ زمان حرکت می کند. روشِ موردِ استفاده در این پژوهش روشِ تکلیف تصمیم گیری درباره صحت جمله می باشد.
بررسی جایگاه روساختی فاعل در زبان فارسی برپایه شواهد روان زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های انجام شده برای شناسایی جایگاه روساختی فاعل در جملات بی نشان زبان فارسی به شکل گیری دو دیدگاه متفاوت در این مورد درمیان زبان شناسان ایرانی منجر شده اند. برخی از زبان شناسان همچون انوشه (۱۳۸۷)، درزی (1996، 1385، 1388)، تفکری رضایی (1389) و درزی و مهدی بیرقدار (1389) با ارائه شواهدی نشان داده اند که فاعل جمله پس از ادغام در درون فرافکن بیشینه گروه فعلی (کوچک)، به منظور بازبینی مشخصه حالت فاعلی یا اصل فرافکنی گسترده، به جایگاه شاخص گروه تصریف یا زمان حرکت می کند؛ درحالی که براساس پیشنهاد کریمی (۲۰۰۵)، جایگاه بنیادی و روساختی فاعل در جملات بی نشان زبان فارسی درون فرافکن بیشینه گروه فعلی کوچک درنظر گرفته می شود و برای حرکت فاعل به شاخص گروه تصریف یا تصریف، الزامی وجود ندارد. در این مقاله، به کمک یک آزمون روان زبان شناختی دورخط ازنوع قضاوت دستوری بودگی، شواهدی را در تأیید دیدگاه پژوهشگرانی ارائه می کنیم که جایگاه روساختی فاعل را شاخص فرافکن بیشینه گروه تصریف یا زمان می دانند.
قلب نحوی در کردی کلهری براساس برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی در کردی کلهری حرکتی مشخّصه مبنا با انگیزه بازبینی مشخّصه تأکید است. انواع مختلف قلب نزدیک، قلب دور، قلب چندگانه نزدیک و دور و قلب به سمت چپ در کردی کلهری رایج است. مفعول مشخّص، گروه فعلی، گروه پرسش واژه و فاعل درونه برخلاف مفعول نامشخّص سازه های مقلوب شدنی در این زبان هستند. قلب نزدیک و دور مفعول مشخّص در کردی کلهری، منجر به ایجاد روابط ارجاعی و مرجع گزینی جدید می شود که ضمن ردّ نظر میاگاوا (2001) و ماهاجان (1990) که موردی از تناقض ویبلهوت نیز است. با ارائه استدلال هایی ازقبیل جایگاه قید جمله و قید گروه و همچنین، ضرورت وجود فاعل در پاسخ کوتاه اثبات شد که برخلاف برخی مطالعات (میاگاوا، 2001؛ ماهاجان، 1994 و کریمی، 2005)، مشخّصه اصل فرافکنی گسترده را نمی توان به مثابه انگیزه قلب نزدیک در کردی کلهری فرض کرد. داده های بررسی شده در این مقاله بیان گر آن است که قلب نزدیک در کردی کلهری حرکتی غیر موضوعی به مشخّص گر گروه تأکید است. یکپارچگی ارائه شده در تبیین قلب نزدیک و دور از دستاوردهای دیگر این مطالعه است که شواهدی برای ردّ ماهاجان (1994)؛ میاگاوا (2001) و کریمی (2005) محسوب می شود. این یکپارچگی در تبیین قلب نزدیک و دور هم سو با اصول اقتصادی موجود در کمینه گرایی مبنی بر استفاده حداقلی از ابزارها در تحلیل داده ها نیز است.
بررسی اصل فرافکن گسترده در چند زبان ایرانی پیش از اسلام براساس دستور زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر برمبنای تبیین های فراهم شده برنامه کمینه گرا، جایگاه فاعل را در جمله های زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه براساس اصل فرافکن گسترده بررسی کرده است. شواهد به دست آمده از این زبان ها نشان می دهد که مشخّصه اصل فرافکن گسترده در آن ها قوی است. در این زبان ها هسته نقشی زمان پس از ارزش گذاری مشخّصه حالت گروه اسمی موجود در جایگاه مشخّص گر گروه فعلی کوچک و دریافت ارزش مشخّصه های فی خود از همان گروه اسمی، نیاز دارد که این گروه اسمی از جایگاه مشخّص گر گروه فعلی کوچک به جایگاه مشخّص گر خود حرکت کند تا بدین وسیله ویژگی اصل فرافکن گسترده خود، را بازبینی و حذف نماید. این حرکت بیان گر قوی بودن مشخّصه اصل فرافکن گسترده در این زبان ها است که باعث می شود فاعل نتواند به صورت ابقایی در گروه فعلی کوچک باقی بماند. براساس اصل تیغ اوکام و بررسی شواهد زبانی، در جمله های درونه گیری شده این زبان ها، ترتیب بی نشان آرایش واژگانی زبان فارسی به صورت فاعل + مفعول + فعل باقی می ماند، امّا در جمله های پایه، سازه های جمله براساس نوع خوانش نشان دار و یا بی نشان می توانند تحت فرایند قلب نحوی قرار گیرند و برای کسب خوانش معنادار به موقعیت های دیگری در جمله حرکت کنند.
حرکت در دو رویکرد حاشیه های نحوی و خطی شدن چرخه ای : شواهدی از قلب نحوی در کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
209 - 229
حوزه های تخصصی:
رویکرد حاشیه های نحوی چامسکی (Chomsky, 2000, 2001) و خطی شدن چرخه ای فاکس و پزتسکی (Fox & Pesetsky, 2005)، دو رویکرد مطرح در تبیین حرکت در نحو فاز بنیاد هستند. در این مقاله، نقاط قوت و ضعف این دو رویکرد، با داده های قلب نحوی در کردی کلهری به چالش کشیده می شود. یافته های پژوهش نشان داد که براساس رویکرد حاشیه نحوی، قلب نحوی نزدیک و قلب نحوی دور در کردی کلهری هر دو از ساز و کار یکسانی پیروی می کنند. در این رویکرد، عنصر مقلوب به صورت چرخه ای و فقط از طریق حاشیه نحوی فاز های واژگانی و نقشی به مشخص گر گروه تأکید حرکت می کند. ارائه نکردنِ تبیینی بهینه از مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبیey/ / (اش) در قلب دور، از نقاط ضعف رویکرد حاشیه نحوی است. در رویکرد خطی شدن چرخه ای، قلب نحوی نزدیک و دور در حاشیه نحوی و قلب چندگانه در جایگاه غیر حاشیه رخ می دهد. توجیه بهینه مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبی در قلب دور، از نقاط قوت رویکرد خطی شدن چرخه ای است. تبیین فراتر از واقعیت (تعمیم افراطی) در دستوری اعلام کردن قلب دورِ گروه فعلی برخلاف واقعیات زبانی کردی کلهری نقطه ضعف این رویکرد است. به طور کلی، رویکرد خطی شدن چرخه ای توان تبیینی بهینه تری در اغلب موارد نسبت به رویکرد حاشیه نحوی دارد.
تحوّل صنعت قلب نحوی در متون ایرانی باستان و میانه غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از صنایع ادبی به کار رفته در متون ودایی، متون ایرانی باستان (کتیبه های فارسی باستان، اوستای متقدّم و اوستای متأخّر) و متون ایرانی میانه غربی (متون زردشتی، مانوی و کتیبه ها) صنعت ادبی قلب نحوی است. صنعت قلب نحوی، وارونه سازی ساختارهای دستوری در عبارات یا بندهای پیاپی است. این صنعت را با صنعت طرد و عکس و نیز صنعت تشابه الاطراف در بلاغت فارسی مقایسه کرده اند. طرد و عکس یکی از نمونه های قلب نحوی است. برخی از مثال های تشابه الاطراف می توانند نمونه قلب نحوی به شمار آیند. صنعت قلب نحوی در ادبیّات ایرانی دوران باستان و میانه و نو (فارسی دری) استمرار و توالی داشته است. هر چند هیچ یک از اصطلاحات بدیع فارسی معادل دقیق آن نیست.
فرایند های نحوی دخیل در اشتقاق ساخت های پرسشی چندپرسش واژه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی فرایندهای نحوی دخیل در اشتقاقِ ساخت هایِ چندپرسش واژه ای زبان فارسی است. لذا، در این پژوهش به بررسی ع ملکرد پرسش واژه ها در ساخت های چندپرسش واژه ای با توجه به فرایندهای نحوی و اینکه کدام عملیات نحوی، متوالی یا گسسته بودن آن ها را توجیه می کند، پرداخته می شود . روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و اصول بنیادین حاکم بر رویکرد کمینه گرایی چامسکی ( 1995 ) چارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد. داده های پژوهش از طریق روش کتابخانه ای (کتاب ها، رسانه ها، روزنامه ها، شبکه های اجتماعی و موتور جست وجوی گوگل) و روش میدانی (صحبت های افراد مختلف) گرد آوری شده اند. بررسی داده ها (نتایج پژوهش) نشان می دهد در ساخت های چندپرسش واژه ای متوالی (هر دو نوع) با حذف پسرو مواجه هستیم که سازه مشترک در بند اول به واسطه یکسانی حذف می شود. در این ساخت ها، پرسش واژه اول در جای اصلی باقی می ماند و پرسش واژه دوم پس از حذفِ سازه مشترک به جایگاه کانون حرکت می کند. قلب نحوی تنها با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی در این نوع ساخت ها امکان پذیر است. در ساخت های چندپرسش واژه ای گسسته، حذف سازه مشترک در بند دوم اتفاق می افتد و با حذف پیشرو مواجه هستیم که هر دو پرسش واژه در جای اصلی قرار می گیرند. در این نوع ساخت ها نیز قلب نحوی فقط با ترتیب افزوده ای افزوده ای و افزوده ای موضوعی امکان پذیر است. جابه جایی و تفوق پرسش واژه ها در ساخت های پرسشی چندگانه با هر ترتیبی از پرسش واژه ها مجاز نیست.
قلب نحوی ضمایر در قرآن کریم و تغییر ساختار نشاندار آن در فرآیند ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب نحوی در زبان شناسی فرآیندی است که در پی آن سازه های مختلف جمله به دلیل عوامل گفتمانی و معنایی از جایگاه بی نشان خود حرکت کرده و با تغییر جایگاه، موجب تغییر توزیع اطلاع در کلام و نشانداری و برجسته سازی عناصر زبانی می شود. قلب نحوی، ابزاری نحوی برای نشان دادن تأکید کلام است. در قرآن کریم روابط بین سازه ای و ترتیب و چگونگی چینش سازه های زبانی و تغییر آرایش آن بر اثر فرایند قلب نحوی تأثیر بسزایی در کارکردهای نقشی کلام دارد. با توجه به این که قلب نحوی در هر زبانی تابع محدودیت ها و ویژگی های نحوی و گفتمانی آن زبان است در این پژوهش سعی بر آن است با تکیه بر روش وصفی- تحلیلی، تحولات معنایی حاصل از قلب نحوی ضمایر در قرآن کریم با توجه به ویژگی های ساختاری زبان عربی بررسی شود، سپس چگونگی انتقال آن به مخاطب فارسی زبان مورد واکاوی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که با توجه به تفاوت آرایش سازه ای و ساخت اطلاعی دو زبان عربی و فارسی، لایه های معنایی ضمایر مقلوب و نشاندار قرآن کریم به طور کامل در زبان فارسی، نشان داده نمی شود و غالباً این ضمایر در فرآیند ترجمه به ساختی غیر مقلوب و بی نشان، برگردان شده یا به ساختی غیرمقلوب و نشاندار، تبدیل و یا از میزان نشانداری آن کاسته می شود و بدین ترتیب، مخاطب فارسی زبان از بخشی از لایه های معنایی این ساخت نشاندار، آگاهی نخواهد یافت.