مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازبینی مشخصه


۱.

بررسی فرآیند ارتقاء اسم ملکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسم ملکی اعطای نقش معنایی گروه اسمی کوچک لایة واژگانی بازبینی مشخصه فرایند ارتقاء اسم ملکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۸ تعداد دانلود : ۹۶۷
در زبان فارسی، درون حوزة کسرة اضافه، گاه عنصری به نام اسم ملکی به عنوان گروه نحوی حامل نقش معنایی مالک حضور دارد که به دلیل بازبینی مشخصه، جابه جا می شود و به حوزة بالاتر می رود. در تحلیل های زبان شناختی آراء مختلفی از بودن یا نبودن حرکت عنصر ملکی ارائه شده است. در این مقالة می کوشیم با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایند یاد شده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا تبیین کنیم و تحلیلی همگون و متفاوت از انگیزة حرکت و جابه جایی این سازه ارائه دهیم. در این مقاله در تقابل با تحلیل قمشی (1997) و به پیروی از تحلیل ریتر (1991 و 1992) محل ترکیب اسم ملکی را مشخص گر گروه اسمی کوچک قرار می دهیم و سپس برای بازبینی مشخصة «+معرفه»، آن را به جایگاه مشخص­گر گروه تعریف ارتقاء می دهیم. بدین ترتیب به لحاظ رده­شناختی، زبان فارسی جزو زبان هایی قرار می گیرد که ساخت ملکی معرف مانند دارند.
۲.

رویکردی کمینه گرا به توزیع نشانة نفی در جملات پرسشی بلی – خیر در گویش دشتستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه کمینه گرا مطابقه بازبینی مشخصه گویش دشتستانی نفی جمله

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۷۴ تعداد دانلود : ۵۷۹
پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر حاضر به بررسی توزیع نحوی نشانة نفی جمله در جملات پرسشی بلی خیر در گویش دشتستانی می پردازد. در این گویش، نشانة نفیِ جمله علاوه بر جایگاه منضم به فعل، در جایگاه ماقبل متمم های گروهی جمله و همچنین ابتدای جملات پرسشی بلی خیر قرار می گیرد. بر این اساس، با ارائة شواهدی چند، رفتار انتخابی این نشانه و نیز سازوکارهای حاکم بر توزیع آن در سلسله مراتب جمله در دو جایگاه منضم به فعل و غیرمنضم به فعل از منظر برنامة کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) تببین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانة نفی در جایگاه ماقبل فعل، «پیشوند منفی» و در جایگاه ماقبل متمم های گروهی، «جزء قیدی منفی» است که هر یک در گروه های جداگانه ای تولید شده و با فعل در رابطة مطابقه شرکت می کنند. در جملات پرسشی بلی خیر، نشانة نفی به عنوان جزء قیدی منفی از جایگاه هستة گروه نفیِ غیرمنضم به فعل حرکت می کند و در جایگاه هستة گروه متمم نما قرار می گیرد تا ضمن اقناع معیار نفی، تعبیر پرسشی جمله را فراهم سازد. عدم تحقق این حرکت، ساختی غیردستوری تولید می کند.
۳.

توزیع نشانه نفی جمله در گویش دشتستانی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه کمینه گرا گویش دشتستانی سلسله مراتب دستوری بازبینی مشخصه نشانه نفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۱ تعداد دانلود : ۴۳۷
در پژوهش پیش رو، توزیع نشانه نفی در سطح جمله در گویش دشتستانی در چارچوب برنامه کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) مورد بررسی قرار گرفته است. در این گویش، نشانه نفی جمله علاوه بر انضمام به فعل خودایستا و فعل کمکی زماندار، در جایگاه قبل از متمم های فعل نیز به کار می رود. بدین منظور، در این مقاله با الگوگیری از زانوتینی (1997؛ 2001)، هگمن (1995)، هگمن و زانوتینی (1991)، پاین (1985)، اوهالا (1990)، هاله و مارانتز (1993) و  لاکا (1991)، ماهیت نشانه نفی جمله در این گویش بررسی شده، شیوه توزیع جایگاه(های) آن در سلسله مراتب نحوی جمله تبیین می گردد. یافته های پژوهش حاکی است که این نشانه در جایگاه منضم به فعل اصلی و فعل کمکی زماندار، یک «پیشوند منفی» و در جایگاه قبل از متمم های فعل، یک «جزء قیدی منفی» محسوب می شود. نشانه نفی به عنوان پیشوند منفی پس از تولید در جایگاه هسته گروه نفی، با فعل مطابقه می یابد. در این مطابقه، مشخصه های تعبیرناپذیر نشانه نفی، بازبینی و ارزش گذاری می شود و این نشانه بعد از سطح نحو توسط قواعد واژ واجی بر روی فعل تظاهر می یابد. در جملاتی که نشانه نفی قبل از متمم های فعل قرار دارد، نشانه نفی به عنوان جزء قیدی در جایگاه هسته یک گروه نفی متفاوت تولید می شود.
۴.

رویکردی کمینه گرا به نوع بندی نحوی جملات امری در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامة کمینه گرا نوع بندی بازبینی مشخصه جملات امری پیش گذاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۵۲۳
مقالة حاضر تلاش می کند شیوة نوع بندی جملات امری را در گونة گفتاری فارسی در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نماید. از این رو، با الگوگیری از رویکرد هان و شواگر سازوکار حاکم بر جوازدهی جملات امری در فارسی بررسی می گردد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریة بازبینی مشخصه ها و فرضیة گروه متمم نمای انشقاقی ریتزی (1997) است. ابتدا استدلال می شود که در ساخت های امریِ بی نشان و نشان دار، حرکت آشکار فعل به هستة گروه منظوری ناممکن است، در ادامه، پیشنهاد می گردد در ساخت های امری بی نشانِ مثبت، نوع بندی از طریق مطابقة مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری، و در ساخت های امری بی نشان منفی، نوع بندی از طریق حرکت مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری و ابقای مشخصة [+ منفی] بر روی فعل صورت می گیرد. در ساخت های امری نشان دار، ابتدا فعل تحت فرایند پیش گذاری، در هستة گروه نقشی مبتدا یا تأکید فرود می آید و سپس در ساخت مثبت، میان مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری مطابقه ایجاد می شود و در ساخت منفی، مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری حرکت می کند و مشخصة [+ منفی] بر روی فعل باقی می ماند.
۵.

قلب نحوی در کردی کلهری براساس برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلب نحوی کردی کلهری کمینه گرایی بازبینی مشخصه تأکید تقابلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۳۸۰
قلب نحوی در کردی کلهری حرکتی مشخّصه مبنا با انگیزه بازبینی مشخّصه تأکید است. انواع مختلف قلب نزدیک، قلب دور، قلب چندگانه نزدیک و دور و قلب به سمت چپ در کردی کلهری رایج است. مفعول مشخّص، گروه فعلی، گروه پرسش واژه و فاعل درونه برخلاف مفعول نامشخّص سازه های مقلوب شدنی در این زبان هستند. قلب نزدیک و دور مفعول مشخّص در کردی کلهری، منجر به ایجاد روابط ارجاعی و مرجع گزینی جدید می شود که ضمن ردّ نظر میاگاوا (2001) و ماهاجان (1990) که موردی از تناقض ویبلهوت نیز است. با ارائه استدلال هایی ازقبیل جایگاه قید جمله و قید گروه و همچنین، ضرورت وجود فاعل در پاسخ کوتاه اثبات شد که برخلاف برخی مطالعات (میاگاوا، 2001؛ ماهاجان، 1994 و کریمی، 2005)، مشخّصه اصل فرافکنی گسترده را نمی توان به مثابه انگیزه قلب نزدیک در کردی کلهری فرض کرد. داده های بررسی شده در این مقاله بیان گر آن است که قلب نزدیک در کردی کلهری حرکتی غیر موضوعی به مشخّص گر گروه تأکید است. یکپارچگی ارائه شده در تبیین قلب نزدیک و دور از دستاوردهای دیگر این مطالعه است که شواهدی برای ردّ ماهاجان (1994)؛ میاگاوا (2001) و کریمی (2005) محسوب می شود. این یکپارچگی در تبیین قلب نزدیک و دور هم سو با اصول اقتصادی موجود در کمینه گرایی مبنی بر استفاده حداقلی از ابزارها در تحلیل داده ها نیز است.