مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
بی زمانی
حوزه های تخصصی:
حافظ، هنرمندی است بزرگ که هنر و اندیشه او از مرزهای زمان و مکان فراتر رفته و خصلتی همه زمانی و لامکانی پذیرفته است. در اندیشه و ذهنیت هنری او، نشانه های زمانی، حکم تکه های گوناگون از خطی واحد را می یابند که از هم گسیخته نیستند و به جریانی کلی و بی نهایت تعلق دارند. نشانه های زمانی و اقلیمی در شعر حافظ طوری به کار رفته که در برهه خاصی از زمان و تکه مشخصی از جغرافیای هستی محصور نمی مانند. این نوشتار بر آن است تا با توسل به مفاهیم، معانی و مظاهرِ شعر حافظ، وجوه بی زمان و بی مکان آن را بیان کند. در این راستا برخورد متفاوت حافظ با مفاهیم، واژگان و نام ها نشان داده شده و اندیشه غیرجزمی و شاعرانه او به اختصار تبیین گردیده است. همچنین درباره من توسعه یافته و فرافردی حافظ که جنبه ای از بی زمانی و بی مکانی هنر اوست، سخن گفته شده است. مجموعه این عوامل، کلیت شعر حافظ را به صورت مولودی بی زمان و بی مکان معرفی می کند و توانمندی منحصر به فرد او را در زدودن صورت های امور زمانمند بیان می دارد.
ویلیام کریگ و تبیین ازلیت خداوند
حوزه های تخصصی:
ازلیت خداوند، غالباً به یکی از دو معنای زمان مندی (جاودانگی در زمان) یا بی زمانی (فرازمان بودن خداوند) تفسیر شده است. در دوره معاصر، ویلیام کریگ کوشیده است تا به نوعی میان این دو معنای رایج از ازلیت خدا (بی زمانی و زمان مندی) جمع کند. در نظر وی، خداوند بدون خلقت، بی زمان است؛ اما پس از خلقت، به دلیل صدق نسبت واقعی خدا با جهان زمانی و نیز علم او به حوادث زمانی، زمان-مند می شود. نظریه کریگ در باب ازلیت الهی، بر مبانی متافیزیکی خاصی استوار است: مانند این که او، از سویی نظریه نسبی زمان؛ و از سوی دیگر، نظریه ترتیبی زمان را پذیرفته است. در بادی امر ممکن است چنین به نظر آید که دیدگاه کریگ، نظریه ای منسجم و گامی در جهت تلفیق دو معنای ازلیت است، اما با تامل و دقت درمی یابیم که اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است که قبول آن را به عنوان نظریه ای موجه برای تفسیر ازلیت الهی دشوار می سازد. برخی از مهم ترین اشکال های دیدگاه او عبارت-اند از: لزوم وقوع تغییر در ذات خدا، تاثر حق تعالی از فعل خود، و تعطیل فیض در وضعیت عدم خلقت.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی درون مایه ی « زمان» و « مکان» در « جمعه یا کرانه های اقیانوس آرام» از میشل تورنیه و « جوینده ی طلا » اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو (La thématique spatio-temporelle dans Vendredi ou les limbes du Pacifique de Michel Tournier et Le chercheur d'or de Jean-Marie Gustave Le Clézio)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
« جمعه یا کرانههای اقیانوس آرام» و « جویندة طلا » آخرین حلقه از زنجیرة طولانی داستانهای رابینسون هستند که آغازگر آن اثر دانیل دفو بوده است. بیشتر پیروان این نویسندة انگلیسی در آثار خود کشتیشکستگانی را به تصویر کشیدند که در جزیره ای متروک به دام افتادهاند. اما تورنیه و لوکلزیو کوشیدهاند در داستان سنتی رابینسون دست به نوآوری زنند. البته چنین دغدغهای از زمان «سوزان و اقیانوس آرام» نوشته ی ژان ژیرودو وجود داشته است. اما میشل تورنیه آن را برای نخستین بار به صورت کامل در رمان خود به تصویر کشید. هیجده سال پس از نگارش این رمان٬ لوکلزیو رابینسوناد جدیدی میآفریند که با آثار پیشین خود تفاوت های قابل ملاحظهای دارد.
همین تفاوت هاست که بر بستری مشترک با رابینسونهای پیشین، تولید معنایی جدید میکند. تحقیق حاضر نیز کوششی است تا با مطالعة درون مایة زمان-مکان که سنگ بنای دو اثر است، قدمی در راه درک این برداشت جدید بردارد. ( نگارنده پرسش یا فرضیهای را مطرح نمی کند که در مقاله بخواهد پاسخی برای آن بیابد. همه چیز از آغاز روشن است و فقط نقل قول ها تأییدی بر این گفته خواهد بود
مقاله به زبان فرانسه: زمان در تخیل زیست-محیطی معاصر فرانسه مسأله «بی زمانی گسترده» (Le temps dans l’imaginaire écofictionnel français contemporain Question de l’anachronisme profond)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی های زمانی در نوشته های علمی-تخیلی بی شمارند. داستان های برخاسته از تخیل زیست محیطی (اکو-فیکسیون)، به عنوان زیرمجموعه ای از گونه ی علمی-تخیلی، در این میان استثنا نیستند. زیبایی شناختی نوشته های اکو-فیکسیونل تا حدود بسیار زیادی به زیبایی شناختی گونه ی علمی-تخیلی نزدیک است اما، به جهت مضمون خاص ایشان، یعنی: زیست-محیط (اکولوژی)، این نوشته ها گاه از الگوهای خاصی استفاده می کنند.
در این مقاله، مساله ی زمان و ""بی زمانی"" با توجه به پیش فرض فوق مورد مطالعه قرار خواهد گرفت: نوشته های اکو-فیکسیونل گرایش به وارد کردن نوعی ""بی زمانی"" در توصیفات خود از دنیاهای آینده دارند. در متونی که در این مقاله بررسی شده اند، ""بی زمانی"" از سطح کنش ها و اتفاقات، به طور خلاصه: از سطح رویدادها، به سطح ساختارها و مفاهیم منتقل گشته است.
س ه اث ر اک و فی ک سی ون ل در ای ن م قاله م ورد ب ررس ی ق رار خ واهند گرف ت : Globalia اث ر ژان کریس تف روف ن؛ Eternity Incorporated نوش ته ی راف ائل گرانی ه دو کاس انی اک؛ و Le gout de l’immortalité از کاترین دوفور.
منظر سرمدی خدای ادیان و مسأله شرور گزاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقالله نخست به این موضوع می پردازیم که چالش اصلی مسالله شر برای باور به خدای ادیان، وجود وضعیت های ناگوار در عالم نیست بلکه وجود شرور گزاف است؛ یعنی تحقق وضعیت هایی در جهان که بیش از سودمندی، ناگواری ایجاد می کنند. سپس با توضیح تفاوت منظر زمان مند و منظر سرمدی، میان شرور ظاهراً گزاف و شرور واقعاً گزاف، تمایز قایل می شویم و از این مدعا دفاع می کنیم که شناخت قسم دوم با توجه به محدودیت منظر زمان مند ناممکن است و از این رو استدلال له یا علیه وجود این نوع از شرور امکان پذیر به نظر نمی رسد. پس از آن، چهار تقریر مشهور از مسالله شر را بررسی می کنیم و نشان می دهیم که وجود شرور گزاف، که روی دیگر سکه نبود خدای کامل مطلق است، به شکل پیش فرض های آشکار یا نهان به این استدلال ها وارد شده است و از این رو نتیجه مورد نظر از ابتدا در آن ها مفروض بوده است. ضمن اینکه توسل خداباوران به منظر سرمدی خداوند، عقیده ایشان درباره نبود شرور گزاف را پذیرفتنی می سازد. مدعای اصلی این نوشتار این است که مسالله شر قابل فروکاست به مناقشه درباره گزاف بودن یا نبودن ناگواری های عالم است و داوری درباره این مناقشه به دلیل محدودیت منظر زمان مند مقدور نیست، بنابراین استدلال علیه وجود خدای ادیان از طریق شرور، نیازمند اثبات درستی یا محتمل بودن تحقق شرور گزاف در عالم است و در غیر این صورت نتیجه آن فراتر از مفروضات نخواهد بود.