مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
بهزیستی روانشناختی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افت شناختی یکی از مشکلات اساسی بزرگسالان است که هزینه تشخیص و درمان آن بالاست و علی رغم اهمیت بالای سلامت جسمانی و روانی در مواجهه با این بیماری، پژوهش جامعی در زمینه نقش بهزیستی روان شناختی و سابقه ورزشی بر این اختلال انجام نشده است.
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل نقش میانجیگر بهزیستی روانشناختی در رابطه علّی سابقه ورزشی با اختلال خفیف افت شناختی بود.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی و همبستگی بود. جامعه آماری مردان سالمند 55 تا 84 ساله تهران با سابقه فعالیت بدنی بودند که از بین آن ها 396 نفر به صورت هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. ابزار پژوهش نرم افزار آزمون حافظه کاری وکسلر (1945)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و پرسشنامه خود اظهاری سابقه ورزشی بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی در نرم افزار spss23 و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و سوبل در نرم افزار smartPLS3.1.1 در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته ها: بهزیستی روانشناختی با سابقه ورزشی (001/0=p؛ 280/23=t) و حافظه کاری (001/0=p؛ 227/18=t) ارتباط مثبت و معنی داری دارد. همچنین سابقه ورزشی با حافظه کاری ارتباط مثبت و معنی داری دارد (001/0=p؛ 429/31=t) و مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و بهزیستی روان شناختی نقش میانجی را در رابطه بین سابقه ورزشی و حافظه کاری ایفا می کند (001/0=p؛ 55/10=t).
نتیجه گیری: پرداختن به فعالیت بدنی مناسب و داشتن بهزیستی روان شناختی می تواند میزان اختلال خفیف شناختی در سالمندان را کاهش دهد، بنابراین این افراد باید همواره به فکر سلامت جسمانی و روانی خود باشند.
تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
381 - 396
حوزه های تخصصی:
زمینه: تولد یک کودک دارای کم توانی ذهنی می تواند شرایط دشواری را برای والدین و دیگر اعضای خانواده به همراه بیاورد، چون والدین به طور غیرمنتظره ای در یک معمای دشوار عاطفی گرفتار می شوند که به خاطر طبیعت غیرمنتظره این مشکل و تمایلات ذاتی برای نگهداری از فرزندان شان، ناراحتی و نگرانی بیشتری را تحمل می کنند. در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل نداشتن بهزیستی روانشناختی بالا، دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که درشهر تهران در سال 1402-1401) تحت پوشش سازمان بهزیستی بودندو از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003) و شاخص مقایسه ای احساس کهتری (دیکسون و استرانو، 1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel نسخه 8/8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) بین هسته ارزشیابی خود با بهزیستی روانشناختی معنادار بود (0/001=p، 0/481- =β ). براین اساس می توان گفت، بین بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به این که والدین دارای کودکان با کم توانی ذهنی در قیاس با والدین کودکان عادی، تنیدگی بالاتری را تجربه می کنند، لذا بهتر است پژوهش های گسترده تری با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
557 - 572
حوزه های تخصصی:
زمینه: بسیاری از رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی ناشی از اغتشاشات هیجانی حاصل از تحولات دوران بلوغ است. سلامت روانی دانش آموزان در آستانه بلوغ، ارتباط مستقیمی با عملکرد تحصیلی و فردی-اجتماعی دارد. علاوه بر آن، دختران و پسران در زمینه ادراک، شناخت، حافظه و عملکردهای عصبی تفاوت های جنسیتی آشکاری دارند. این تفاوت ها ممکن است به عوامل مختلف ژنتیکی، هورمونی و محیطی نسبت داده شود. با این حال، نتایج پژوهش های پیشین در این زمینه ناهماهنگ و ناکافی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی-هیجانی و سیستم مغزی-رفتاری دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول در شهر حویق انجام شد.
روش: روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول مدارس آموزش و پرورش منطقه حویق (شهرستان تالش) در سال تحصیلی 1402- 4011 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس، به تعداد هر گروه 50 نفر، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، تنظیم شناختی-هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سیستم های مغزی-رفتاری (کارور و وایت، 1994) استفاده شد که با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) در نرم افزار SPSS-24 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر در نمرات بهزیستی روانشناختی (82/12 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی مثبت (88/34 =F و 01/0 >P)، تنظیم شناختی-هیجانی منفی (97/24 =F و 01/0 >P)، سیستم بازداری رفتاری (62/14 =F و 01/0 >P) و سیستم فعال سازی رفتاری (16/9 =F و 01/0 >P) وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر؛ تفاوت دو جنس در بهزیستی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجانی و سیستم مغزی رفتاری، می تواند باعث عملکرد و مواجهه متفاوت دانش آموزان دختر و پسر در مقابله با مشکلات دوران نوجوانی و بلوغ شود.
پیش بینی صفت روان رنجورخویی بر اساس انواع سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1205 - 1224
حوزه های تخصصی:
زمینه: روان رنجوری به عنوان یکی از خصیصه های مهم در حوزه روانشناسی برای پیش بینی رفتار افراد مطرح است که پایه و اساس آن را تجارب و هیجانات منفی و نامطلوب تشکیل می دهد. پژوهش های متعددی در زمینه مدل های پیش بینی موجود برای آن بر اساس سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی انجام گردیده است، اما نقش میانجی عدم تحمل بلاتکلیفی بر این فرآیند مورد بررسی قرار نگرفته است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی صفات روان رنجورخویی بر اساس انواع سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 398 نفر بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و به صورت مقطعی در فروردین و اردیبهشت ماه سال 1402 از بین تمامی دانشجویان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل چهار پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازان و شیور، 1987)، فرم کوتاه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، فرم کوتاه شخصیت نئو NEO- FFI (کاستا و مک کری، 1994) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) بود. فرضیات تحقیق با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای PLS ورژن 4 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد بین متغیر بهزیستی روانشناختی و سبک دلبستگی ایمن با متغیر روان رنجورخویی همبستگی منفی و معنی دار و بین متغیر سبک دلبستگی دوسوگرا با متغیر روان رنجورخویی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (0/01P<). همچنین تحلیل مسیر حاکی از معنی داری اثر غیرمستقیم سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا از طریق متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی بر روان رنجورخویی می باشد
(0/01P<) و با توجه به شاخص شمول واریانس متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان متغیرهای میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با روان رنجورخویی مورد تأیید قرار گرفتند (0/20VAF>).
نتیجه گیری: یافته های به دست آمده کاربردهای عملی متعددی در حوزه های مشاوره دانشجویی، برنامه ریزی آموزشی و توسعه شخصیتی ارائه می دهند. دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی می توانند برنامه های مداخله ای را جهت تقویت بهزیستی روانشناختی و تشویق سبک های دلبستگی ایمن برای دانشجویان طراحی کنند، که هر دو به کاهش روان رنجورخویی کمک می کنند.
تدوین مدل شادکامی بر اساس بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی با میانجی گری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1567 - 1586
حوزه های تخصصی:
زمینه: شادکامی یک احساس درونی مثبت از ادراک های شناختی و عاطفی دریافت شده و به معنای خوشبختی عاطفی و شناختی در تعادل احساسات و سلامت روان است و احساس بهزیستی روانشناختی همان ارزیابی کلی فرد در پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. مطالعات متعددی تأثیر مثبت بهزیستی روانشناختی بر هوش هیجانی، بر شادکامی، حمایت اجتماعی بر شادکامی، هوش هیجانی، حمایت اجتماعی بر شادکامی نشان داده اند؛ اما تدوین مدل شادکامی براساس بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی با میانجی گری هوش هیجانی مغفول مانده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل شادکامی بر اساس بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی با میانجی گری هوش هیجانی در دانشجویان کارشناسی انجام شد.
روش: طرح پژوهش کاربردی و روش توصیفی همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دادند و بر اساس دیدگاه کلاین در مدل معادلات ساختاری، تعداد 414 فرد از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی (آکسفورد، 2002)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، 1988) و هوش هیجانی (شات، 1998) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل یابی ساختاری با استفاده از نرم افزار 26AMOS انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بهزیستی روانشناختی، حمایت اجتماعی و هوش هیجانی به صورت مثبت و معنادار (001/0 ˂P) بر شادکامی دانشجویان اثر دارد و هوش هیجانی در بین دانشجویان به صورت مثبت و معنادار (001/0 ˂P) اثر بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی بر شادکامی را میانجی گری می کند.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت باتوجه به اهمیت متغیر بهزیستی روانشناختی و حمایت اجتماعی در شادکامی دانشجویان، آموزش ها و کارگاه های مهارت های زندگی، ارتباطات و تعاملات مثبت که موجب بهبود و افزایش شادکامی در دانشجویان می شود در سطح دانشگاه ها و مؤسسات عالی برنامه ریزی، تدوین و اجرا شوند.
رابطه اضطراب کرونا ، بهزیستی روانشناختی و خودکار آمدی فردی: نقش تعدیلگر اضطراب وداع با زندگی
حوزه های تخصصی:
در دوران شیوع همه گیری COVID-19 به دلایل مختلف افراد اضطرابی را تجربه کردند که بر ابعاد مختلف روانشناختی آنها تاثیر گذار بوده که در این پژوهش جایگاه اضطراب مرگ در روابط بین اضطراب کرونا، بهزیستی روانشناختی و خودکار امدی فردی مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این پژوهش از نوع طرح های همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردان شهر اصفهان در بازه سنی 18 تا 50 سال بودند که نمونه به صورت تصادفی از دو منطقه شهری انتخاب شد. افراد به پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس، پرسشنامه اضطراب کرونا و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS از آزمون معنی داری ضرایب همبستگی پیرسون و برای تحلیل رگرسیون چندگانه از برنامه الحاقی پردازش گر هایس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر یک از متغیرهای اضطراب کرونا و اضطراب مرگ پیش بین معنی دار خودکارآمدی بودند. اما سهم خالص تعامل اضطراب کرونا واضطراب مرگ در پیش بینی خودکارآمدی برابر با 3/0 درصد و معنی دار نیست(05/0>p). متغیرهای اضطراب کرونا و اضطراب مرگ پیش بین معنی دار بهزیستی روانشناختی بودند.نتایج این پژوهش نشان داد اضطراب مرگ نقش تعدیلی معنی داری در رابطه بین اضطراب کرونا و بهزیستی روانشناختی دارد. اما اضطراب مرگ نقش تعدیلی معنی داری در رابطه بین اضطراب کرونا و خودکارآمدی ندارد.
بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش از مهم ترین سازمان هایی است که نقش مهمی در رشد جامعه دارد و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت کارکنان این سازمان اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه معلمان زن شهر میبد و اردکان در سال ۱۴۰2-۱۴۰1 بود. ۲۰۸ نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986) و کیفیت زندگی کاری لوپز (2007)، را تکمیل کردند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 2۶ نرم افزار SPSS و نسخه ۲۴ نرم افزار Amos تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد اثر مستقیم حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۳۳۲/۰=β) و کیفیت زندگی کاری (۰۰۱/۰>p، ۴۵۶/۰=β) بر بهزیستی روانشناختی و حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۴۰۲/۰=β) بر کیفیت زندگی کاری معلمان زن معنی دار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که کیفیت زندگی کاری در رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی معلمان زن نقش میانجی دارد (۰۰۱/۰>p، ۱۸۳/۰=β). بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که بهزیستی روانشناختی معلمان زن مرتبط با میزان حمایتی است که سازمان آموزش و پرورش از آن ها دارد و در این راستا کیفیت زندگی کاری نیز اثرگذار است.
نقش وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان با میانجیگری خود ارزشیابی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
28 - 37
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده بیش از حد و وابستگی به تلفن همراه یکی از معضلات در بین نوجوانان محسوب میگردد از اینرو این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری نقش وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان با نقش میانجی خودارزشیابی در دانش آموزان دبیرستانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان متوسطه دوم سال۱۴۰۱- ۱۴۰۲ شهرستان ملارد است که طبق آمار 13886 نفر می باشد. حجم نمونه 375نفر بصورت خوشه ای تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه وابستگی به موبایل کوه هی (2009)، پرسشنامه خودارزشیابی جاج و همکاران (1997) و سلامت روان ویت وویر (1983) می باشد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که اثر مستقیم وابستگی به تلفن همراه بر سلامت روان (001/0) ,P (269/0)، اثر غیرمستقیم وابستگی به تلفن همراه با میانجیگری خودارزشیابی بر سلامت روان (019/0) ,P (088/0) و همچنین اثر کل بین متغیرها (001/0),P (241/0) می باشد، همچنین اثر مستقیم خودارزشیابی بر سلامت روان (001/0), P (241/0-) می باشد که از نظر آماری معنادار می باشند. با توجه به نتایج به دست آمده متغیرهای وابستگی به تلفن همراه و خودارزشیابی بطور همزمان قادر به تبیین 5/24 درصد از واریانس سلامت روان هستند. همچنین، متغیر وابستگی به تلفن همراه قادر به تبیین 5/13 درصد از واریانس خودارزشیابی می باشد. بنابراین مدل نظری نقش میانجیگری خودارزشیابی در رابطه بین وابستگی به تلفن همراه با سلامت روان در دانشجویان در سطح 05/0 و با احتمال 95% تائید می گردد
تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان، با رویکرد تاب آوری بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مدل بهزیستی روان شناختی مشاوران و روان شناسان ، با رویکرد تاب آوری بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل روان شناسان و مشاوران عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور با حداقل سابقه 5 سال می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با 13 نفر از خبرگان ( 10نفر دانشگاهی،3نفر خبره) در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی بدین صورت شکل گرفت : شرایط علّی (آموزش و ارتقای توانایی های تخصصی و شناختی، پذیرش خود)، شرایط زمینه ای (عوامل مربوط به مراجعین)، شرایط مداخله گر (منابع حمایتی)، اقدامات و راهبردها (مقوله های آگاهی از هیجانات خود (تنظیم هیجانات)، بازسازی انرژی، بودجه بندی زمان (مدیریت زمان)، مهارت های معنوی، مهارت های ارتباطی) و پیامدها (توسعه مهارت های حل مسئله، مدیریت موثر تعارضات). در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهدویت بر بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و طرح آن به صورت گروه های آزمایش و گروه کنترل و دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1401-1402 بود. حجم نمونه پژوهش برای هر گروه 15 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و در مجموع 30 نفر براورد شد. نمونه گیری در مرحله اول به صورت داوطلبانه در دانشگاه آزاد رودهن انجام شد که از طریق اجرای پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، دانشجویانی که نمره پایین از این دو پرسشنامه دریافت نمودند، غربالگری شد، سپس از بین این دانشجویان، افرادی که حاضر به همکاری با پژوهشگر و دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند را انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. سپس گروه آموزش تحت آموزش مهدویت قرار گرفت ولی گروه کنترل آموزشی دریافت کرد، سپس مجدد از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-25 نشان داد، آموزش مهدویت بر افزایش خرده مقیاس های بهزیستی روانشناختی شامل پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن به طور معناداری مؤثر است.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی و تنظیم هیجان بر اساس باورهای مذهبی و سبک زندگی مذهبی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر همدان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲شماره ۱۷
119 - 136
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی و تنظیم هیجان بر اساس باورهای مذهبی و سبک زندگی دینی در دانش آموزان اجرا شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش 368 نفر (193 دختر و 175 پسر) دانش آموز مقطع متوسطه اول شهر همدان در سال 1401-1402 بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی، تنظیم هیجان و باور مذهبی پاسخ دادند. داده ها توسط شاخص آماری ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار spssنسخه 22 تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد باور مذهبیو سبک زندگی مذهبی ، بهزیستی روانشناختی و تنظیم هیجان را پیش بینی می کند و رابطه بین آنها از لحاظ آماری مثبت و معنادار می باشد. بدین معنی که دانش آموزانی که میزان باورهای مذهبی آنها بالاتر بود در فرایند مقابله با رویدادهای منفی زندگی، توانمندتر بودند و مولفه های شادکامی ، عزت نفس ،کنترل هیجان و رضایت از زندگی در انها تفاوت چشمگیری داشت . باور مذهبی، زمینه شکلگیری تعلق شخصی به منبع حمایتی متعالی است که به رفتار فرد، معنای دائمی و ویژه می بخشد و از این طریق سبک زندگی فرد را به شکل هدفمند، به سوی تحقق معنای بزرگ پیش خواهد برد.