مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
بهزیستی روانشناختی
حوزه های تخصصی:
سازگاری اجتماعی در نوجوانان به عنوان عاملی کلیدی و مؤثر در سلامت روان، در سال های اخیر موردتوجه بسیاری از کارشناسان قرارگرفته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مهاباد در سال 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و جدول کرجسی و مورگان 300 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و به علت شرایط ویژه جامعه آماری در زمان کرونا و محدودیت های اعمال شده، پرسشنامه ها از طریق هماهنگی با مدارس به صورت آنلاین از طریق شبکه های اجتماعی (واتساپ و تلگرام) توزیع شد. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های سازگاری اجتماعی بل (1961)، بهزیستی روان شناختی ریف (1995) و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد که همبستگی مثبت معنی داری بین بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی با سازگاری اجتماعی وجود داشت. 22/7 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی توسط بهزیستی روان شناختی و درمجموع 31/4 درصد از واریانس سازگاری اجتماعی توسط بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی تبیین شد. بر اساس یافته های این پژوهش بهزیستی روان شناختی و کفایت اجتماعی می توانند پیش بین مناسبی برای سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر باشد.
مقایسه و رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی در کارکنان نظامی ورزشکار و غیر ورزشکار: توسعه یک مدل معادلات ساختاری
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی مقایسه و رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی در کارکنان نظامی ورزشکار و غیرورزشکار شیراز بود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد که به صورت میدانی اقدام به جمع آوری داده های تحقیق شد. نمونه آماری آن شامل 200 کارمند مرد بود که از بین کارکنان نظامی شهر شیراز از طریق جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه هوش هیجانی شات (1998) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی توسط ریف (1994) بود. آزمون های آماری مورد استفاده در این تحقیق تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه ورزشکاران و غیر ورزشکاران و همبستگی پیرسون و رگرسیون جهت بررسی ارتباط و پیش بینی متغیر های تحقیق بود. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ورزشکاران و غیرورزشکاران در هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن ها تفاوت معناداری وجود دارد، که کارکنان ورزشکار در هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن ها از کارکنان غیر ورزشکار بهتر بودند. همچنین نتایج نشان دهنده ارتباط معنادار بین برخی از ابعاد بهزیستی با هوش هیجانی در بین ورزشکاران و غیرورزشکاران بود و همچنین بهزیستی روانشناختی پیش بینی کننده خوبی برای هوش هیجانی و مولفه های آن در ورزشکاران و غیرورزشکاران بود. بنابراین، با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که کارکنان غیرورزشکار جهت بهبود ویژگی های روانشناختی خود به فعالیت بدنی تشویق شوند.
مقایسه رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روان شناختی و نقش میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان با و بدون سابقه طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
406-415
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی و نقش میانجیگر راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در دو گروه نوجوانان با و بدون سابقه طلاق است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 240 نفر دانش آموز با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره کودکان ریجکبوار و دبو (SIC)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (CERQ) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 و Amos-24 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی منفی و معنادار است. همچنین، رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان منفی و معنادار است و رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان مثبت و معنادار است. رابطه راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار است. طرحواره های ناسازگار از طریق راهبردهای مثبت تنظیم شناخت اثری معکوس و معنادار بر بهزیستی روانشناختی دارد (β=-0/2,p<0/001).
بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر بهزیستی روانشناختی و پرخاشگری دانش آموزان
منبع:
پژوهش ملل دی ۱۴۰۲ شماره ۹۵
99-117
از آن جهت که اعتیاد به اینترنت یک مشکل شایع و فراگیر در بین نوجوانان محسوب می شود و تأثیرات مخربی بر بهزیستی روانشناختی و هم در خلق و خوی نوجوانان داشته است، لذا این مقاله به بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر بهزیستی روانشناختی و پرخاشگری دانش آموزان می پردازد. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی می باشد. مقاله حاضر، بر روی 290 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر همدان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مقطع سوم متوسطه تحصیل می کردند، اجرا شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع سوم متوسطه 4 دبیرستان در شهرستان همدان و مجموعا 605 نفر بودند که از میان آنان، با روش نمونه گیری در دسترس، 290 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه پرخاشگری اهواز و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی کارول ریف می باشد. نتایج نشان می دهد که بین اعتیاد به اینترنت و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان مورد مطالعه، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، همچنین بین اعتیاد به اینترنت و میزان پرخاشگری دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بعبارت دیگر هرچه اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان بالاتر بوده، از میزان بهزیستی روانشناختی آنان کاسته و بر میزان پرخاشگری آنان افزایش یافته است
مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد امید درمانی و رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به بیماری ام اس بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنان دارای بیماری ام اس و عضو انجمن ام اس ایران در سال 1398 بود که از این جامعه تعداد 36 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. همه آن ها قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWB-SF) ریف (1989) را تکمیل کردند. پس از آن گروه های آزمایش مداخلات درمانی را دریافت کردند. پس از اتمام مداخلات، هر سه گروه پس آزمون را دریافت کرده اند. در نهایت پس از گذشت سه ماه مجدداً آزمون پیگیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد در متغیر بهزیستی روانشناختی بین سه گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). گروه های مداخله امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری با گروه گواه داشتند. این در حالی بود که بین دو گروه امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر این اساس می توان گفت استفاده از روش های امید درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان دارای بیماری ام اس مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۱۴-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده جامعه ایران در سال های اخیر افزایش یافته است. برخی از مطالعات پیشین نشان داده است این دسته از زنان، بهزیستی روانشناختی پایینی دارند. نکته مثبت این است که مطالعات پیشین، اثربخشی مداخلات مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار تأیید کرده اند، اما پژوهش خاصی که اثربخشی دو مداخله آموزشی سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مقایسه کند، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان شیراز بود که در اداره بهزیستی شهرستان شیراز پرونده داشته و هم زمان کودکان آن ها در مدارس تحت پوشش اداره ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر شیراز در سال 1401-1402 تحصیل می کردند. از بین زنان سرپرست خانوار در جامعه آماری، 45 زن به صورت در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش (آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی) و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) بود. گروه های آزمایش اول و دوم طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007) و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) قرار گرفتند ولی اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی هر دو به صورت یکسان بر بهبود بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مؤثر هستند (0/976 =(P. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر، به نظر می رسد روانشناسان و مشاوران می توانند از روش آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان ذهن آگاهی در جهت ارتقای سلامت و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده کنند
اثربخشی آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه بر سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
119 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه بر سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ، ﻧﯿﻤﻪ آزﻣﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻮع ﭘﯿﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑﺎ ﮔﺮوه گواه ﺑﻮد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به پایگاه های سلامت شهرستان مهدیشهر در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه سبک های عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه در 10جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش عملی مهارت های ارتباط صمیمانه باعث کاهش آزار عاطفی و تنش زناشویی و بهبود بهزیستی روانشناختی و سبک های عشق ورزی در گروهی شد که مورد آموزش قرار گرفته بودند اما در سبک عشق ورزی دوستانه تفاوت معناداری مشاهده نشد. در نتیجه از این روش می توان جهت کاهش تعارضات و ارتقا کیفیت زندگی زناشویی در زوجین استفاده کرد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تبیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و جامعه ی آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه دولتی شیراز و دانشگاه فرهنگیان استان فارس ساکن شیراز در سال 1400 – 1399 مشغول به تحصیل که در آن از نمونه گیری در دسترس استفاده شده بود. 30 نفر از افراد با بالاترین میزان اضطراب از میان پاسخ دهندگان شناسایی و به صورت تصادفی دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی – فرم کوتاه، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف فرم 18 سوالی، پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند بود که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. گروه آزمایش 12 جلسه ی 60 دقیقه ای مداخلات درمانی شناختی رفتاری گروهی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند.پس از تحلیل داده ها با نرم افزار spss-23 نتایج نشان داد نمرات پس ازآزمون کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی معنادار شده است لذا نتایج در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار و مثبتی در سطح کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی نشان داد.
نقش سبک زندگی اسلامی با رویکرد مهارت محور در ارتقاء بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
102 - 107
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده ارتقاء سلامت روان و بهزیستی روانشناختی نوجوانان نحوه سبک زندگی آنها است که می تواند در جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی مثمر به ثمر باشد. با توجه به نقشی که دانش آموزان هر کشور در بالندگی آن ایفا می کنند، سرمایه گذاری در امر آموزش و تربیت صحیح آنان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش سبک زندگی اسلامی با رویکرد مهارت محور در ارتقاء بهزیستی روانشناختی انجام شد. روش: پژوهش از نوع کاربردی بوده است . جامعه آماری دانش آموزان دبیرستان متوسطه دوم شهر تهران بودند. ابزار: منابع گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه (سبک زندگی اسلامی کاویانی و بهزیستى روانشناختى ریف) بود. یافته ها: یافته های این پژوهش ضرورت کاربرد برنامه های آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی در راستای بهبود بهزیستی روان شناختی را خاطر نشان می سازد. نتایج: نتایج مداخلات آموزشی توانست منجر به عملکرد بهتر شود لذا پیشنهاد می شود به عنوان راهبردی مؤثر در سراسر مراکز آموزشی کشور استفاده شود.
اثربخشی واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
308 - 320
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل زنان متاهل 30 تا 4۵ ساله مراجع کننده به مرکز مشاوره دامون شهرکرمان بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و نمونه تحقیق شامل 1 گروه کنترل و 1گروه آزمایش که تعداد هر گروه 20 نفر بود. ابزار مورداستفاده در پژوهش شامل پرسش نامه بهزیستی روانشناختی کارل(1989)، پرسشنامه رفتار منطقی-شرکی و وایتمن (1997) و تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی بود و در بخش آمار توصیفی از توصیف ویژگی های نمونه های تحقیق در قالب شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی مانند میانگین، واریانس و انحراف معیار استفاده شد. در بخش آمار استنباطی با توجه به طرح تحقیق از آزمون های پارامتریک و نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون شاپیرو، از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره برای فرضیه اصلی و تحلیل کوواریانس تک متغیره برای فرضیه های فرعی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه ی 24 استفاده شد. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی بر رفتار منطقی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان در سطح کمتر از 05/0 اثرگذاری می باشد و اندازه اثر این شیوه درمانی بر رفتار منطقی46/0 می باشد واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان اثرگذار می باشد و اندازه اثر این شیوه درمانی بر بهزیستی روانشناختی 43/ 0 می باشد
مدلیابی معادلات ساختاری تبیین بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بر اساس سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی با میانجی گری تفکر مثبت بر اساس نظریه مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
613 - 632
حوزه های تخصصی:
چکیدهﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف تدوین مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بر اساس سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی با میانجی گری تفکر مثبت انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتمل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرستان اراک و خمین در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که ﺑﺎ روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس اﻧﺘﺨﺎب شده اند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988)، تفکر مثبت اینگرام و ویسنیکی (1988) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 استفاده شد. نتایج نشان داد متغیر سلامت عمومی (20/0 و 14/0)، بحران مالی (18/0- و 17/0-) و حمایت اجتماعی (33/0 و 20/0) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر تفکر مثبت و بهزیستی روانشناختی داشته اند. افزون بر آن تفکر مثبت (15/0)، اثرات مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی (10/0)، بحران مالی (10/0-) و حمایت اجتماعی (11/0) بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، هر سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر بهزیستی روانشناختی به واسطه تفکر مثبت داشته اند. لذا از این مدل می توان برای تقویت و ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه استفاده کرد و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران علوم اجتماعی و سایر متخصصان از این متغیرها جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه حائز اهمیت است.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
111 - 124
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان است.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شهرستان فراشبند مقطع متوسطه دوم می باشد که از بین آنها 30 نفر به صورت دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند (به طور تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند). ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه بهزیستی روانی در سال 1989 توسط ریف، پرسشنامه تعهد شغلی استاندارد شده توسط بلاو (1997)، و پروتکل مثبت اندیشی بر گرفته از نظریه سلیگمن (2005) می باشد. داده های پژوهش به وسیله نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارتهای مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان تاثیر معنی داری دارد. یافته های این پژوهش ضرورت کاربرد برنامه های آموزش مثبت اندیشی در راستای بهبود بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی معلمان را خاطر نشان میسازد.نتیجه گیری: آموزش مهارت های مثبت اندیشی به معلمان تأثیر قابل توجهی بر بهزیستی روانشناختی و تعهد شغلی آن ها دارد. این مهارت ها به معلمان کمک می کنند تا با چالش ها روبه رو شده و با انگیزه، خودکارآمد و امیدواری بیشتری در حرفه ی تدریس عمل کنند.
پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان طی دوران کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی شغلی در معلمان یک پدیده روان شناختی مزمن خستگی و بی علاقگی است که دوران همه گیری کرونا از نظر فشردگی برنامه های آموزشی ممکن است در این زمینه تأثیرگذار باشد. از جمله عواملی که باعث سازگاری موثر با عوامل خطر می شود و می تواند نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته باشد، تاب آوری و بهزیستی روانشناختی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 بر اساس نقش تاب آوری و بهزیستی روانشناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شاغل در آموزش و پرورش ناحیه یک بندرعباس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان تعداد 357 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به دلیل تعطیلی مدارس پرسش نامه ها از طریق شبکه های مجازی با توزیع لینک آنلاین در اختیار نمونه آماری قرار داده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه فرسودگی شغلی، مقیاس تاب آوری و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. از تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر پیش بین، یعنی تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با متغیر ملاک (فرسودگی شغلی معلمان) رابطه منفی و معنی داری دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه میزان تاب آوری و بهزیستی روانشناختی بالاتر باشد، میزان فرسودگی شغلی معلمان در طی کووید 19 پایین تر خواهد بود.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
107 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰۰ نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (۱۹۹۵)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ۲۸ داده ها تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بهزیستی روانشناختی درمانجویان مراکز ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
109 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف: از جمله آسیب های اجتماعی جامعه اعتیاد است. با رویکرد درمان شناختی-رفتاری فریش می توان به بهبود توانمندی های اجتماعی و روان شناختی افراد معتاد کمک نمود و زمینه تسهیل فرایند ترک را در آنان فراهم کرد. بنابراین این پژوهش با هدف اثربخشی روان درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش بر مسئولیت پذیری اجتماعی و بهزیستی روان شناختی بر درمان جویان مراکز ترک اعتیاد انجام شد.
روش: پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه درمان جویان مراکز ترک اعتیاد تحت نظر بهزیستی شهر مشهد بود که از بین آنها 30 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه مسئولیت پذیری اجتماعی سالکووسکیس (2000) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. گروه آزمایش8 جلسه درمان شناختی- رفتاری مبتنی برمدل مایکل فریش دریافت نمودند. داده ها بر اساس روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر مدل مایکل فریش منجر به بهبود مسئولیت پذیری (05/0>P ,943/7=F) و بهبود بهزیستی شناختی (05/0>P ,971/9=F) درمان جویان ترک اعتیاد می شود.
نتیجه گیری: بر این اساس مراکز مشاوره ای و کمپ های ترک اعتیاد می توانند برای کمک به معتادان از روش های درمان غیر دارویی مثل نتایج پژوهش حاضر نیز کمک بگیرند.
رابطه تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اضطراب از مشکلات اساسی دانش آموزان است که می تواند آسیب های روان شناختی و هیجانی فراوانی برای دانش آموزان در پی داشته باشد. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین رابطه تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر انجام شد.روش شناسی پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان پاوه در سال تحصیلی 1400 بود، که تعداد 150 نفر براساس فرمول (n=50+8m) و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری و نرم افزار spss استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل تاب آوری (679/0=r و 000/0=p) و یک از ابعاد آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مضطرب در سطح 05/0 ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد نمره کل بهزیستی روانشناختی (899/0=r و 000/0=p) و هر یک از ابعاد آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مضطرب در سطح 05/0 ارتباط مثبت و معناداری دارد. تحلیل گرسیون با روش ورود همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 40 درصد از واریانس نمره عملکرد تحصیلی را در دانش آموزان داشته اند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه عملکرد تحصیلی می تواند تحت تأثیر عوامل روانی-اجتماعی متعددی قرار گیرد، لازم است برنامه ریزان و روانشناسان تربیتی با شناخت این دسته از عوامل در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان گام بردارند.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
213 - 232
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس سیستم های مغزی رفتاری و فراشناخت در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان در سال 1402 بود. از این بین، 310 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری و پرسشنامه فراشناخت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی با سیستم بازداری رفتاری، باورهای مثبت در مورد نگرانی، نیاز به کنترل افکار و فرایندهای فراشناختی خودآگاهی رابطه منفی معنادار و با سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معنی داری وجود داشت . همچنین، 18 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی توسط مولفه های باورهای مثبت درمورد نگرانی، فرایندهای فراشناختی خودآگاهی و عدم اطمینان شناختی پیش بینی شد. نتیجه گیری: براساس نتایج، باورهای فراشناختی نقش مؤثری در بهزیستی روانشناختی در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده دارند. بنابراین، می توان با هدف قرار دادن باورهای فراشناختی برای بهبود روند درمان اعتیاد و افزایش سطح کیفیت زندگی در بیماران استفاده نمود.
مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
19 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آنها بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 325 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (RSPWB) ریف (1989)، نیازهای روانشناختی (BSNQ) گاردیا و همکاران (2000)، ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003)، اعتیاد به اینترنت (IAT) یانگ (1998) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد مسیر مستقیم نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی به استفاده آسیب زا از اینترنت و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0p<). همچنین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با میانجی گری استفاده آسیب زا از اینترنت بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیر مستقیم داشت (05/0p<). شاخص های برازش نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش واسطه ای در ارتباط بین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارد.
بررسی عوامل روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی در بهزیستی روانشناختی زنان ایرانی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
29 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل روانی، اجتماعی و فرهنگی بهزیستی روانشناختی زنان 25 تا 35 ساله ایرانی بود. رویکرد این پژوهش کیفی به روش نظریه زمینه ای بود. به این منظور 13 نفر از متختصصان حوزه زنان در سال 1398 تا 1401 به طور هدفمند از شهر تهران انتخاب و تا رسیدن داده ها به حد اشباع مورد مصاحبه قرار گرفتند. جمع آوری و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و بر اساس رویکرد استراوس و کوربین (2014) انجام شد. از 998 کد باز شامل 22 عامل به دست آمد که فرهنگ پنداری ضعیف، عدم پذیرش تغییر انتظارات زنان، عدم توان مدیریت محدودیت ها، معنا نداشتن زندگی، به تعویق افتادن نقش ها، کمال گرایی منفی، ارجحیت نیازهای بیرونی و نادیده گرفتن تفاوت ها و استعدادهای فردی می تواند بهزیستی روانشناختی زنان 25 تا 35 ساله ایرانی را به چالش بکشد. فرهنگ، خانواده و آموزش و پرورش عوامل تعدیل کننده و رضایت از جنسیت، توانایی مدیریت هیجانی، مسئولیت پذیری و قدرت سازگاری عوامل میانجی بودند که می توانند روی آن اثر گذار باشند. به روز رسانی علم روانشناسی، حمایت اجتماعی، بازسازی ارزش ها، احیای روابط اجتماعی واقعی نسبت به روابط مجازی، به روز رسانی برنامه های آموزش و پرورش، بالا بردن سواد سلامت روان و فرهنگ سازی فضای مجازی عوامل ارتقا دهنده آن بودند. یافته های این پژوهش تعریف بهزیستی روان شناختی زنان ایرانی و مبانی نظری آن را برجسته کرده است و توجه به یافته های آن گسترش مفهوم بهزیستی روان شناختی در سایر فرهنگ ها را درپی خواهد داشت.
نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.