مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
بهزیستی روانشناختی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : در سال های اخیر کوشش برای افزایش تراز سلامت روانی و بهبود روابط زوجین در راستای افزایش پایداری خانواده و پیشگیری از آشفتگی زندگی زناشویی و رخداد طلاق مورد توجه قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان کوتاه مدت راه حل محور بر بهزیستی روانشناختی و بهبود سازگاری زناشوئی بوده است. مواد و روش ها : روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایش، یک گروه زوج درمانی مثبت نگر، یک گروه درمان کوتاه مدت راه حل محور و یک گروه کنترل) بود .جامعه ی پژوهش حاضر کلیه زوجین متاهل شهر شیراز بودند. شیوه نمونه گیری به صورت غیراحتمالی هدفمند بود. 48 نفر از افرادی که نمره کمتری در بهزیستی روانشناختی و سازگاری زناشوئی بدست آورند به عنوان نمونه نهایی در نظر گرفته شدند به طوری که، در هر گروه 16 نفر قرار گرفت. گروههای آزمایش در 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف پرسش نامه سازگاری اسپانیراستفاده گردید. یافته ها : نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی بر بهزیستی روانشناختی و بهبود سازگاری زناشوئی در خانواده ها اثر داشته است(05/0 ≥P). اما تفاوت معناداری بین اثربخشی دو روش مداخله مشاهده نگردید(05/0 P >). بحث و نتیجه گیری: : یافته های پژوهش حاضر حمایت تجربی قابل قبولی برای اتربخشی رویکرد راه حل محور و زوج درمانی مثبت نگر فراهم می آورد.
بررسی رابطه ی بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی با هوش عاطفی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی با هوش عاطفی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز انجام گرفت . پژوهش حاضر براساس هدف از نوع کاربردی و براساس نحوه ی گردآوری داده های تحقیق از نوع همبستگی است . جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز به تعداد 200 نفر بودند که از این تعداد 127 نفر با استفاده از جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف (1989) ، پرسشنامه سازگاری اجتماعی پی کل و ویسمن (1999) و پرسشنامه هوش عاطفی بار - آن (1980) بود . برای تجزیه وتحلیل اطلاعات SPSS23 استفاده شد و برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندگانه استفاده شد . با توجه به نتایج پژوهش بین هوش عاطفی با سازگاری اجتماعی مادران دارای کودکان اوتیسم شهر تبریز رابطه وجود دارد ( P< 0/001 ,= 711 / 0 r ) ،بین هوش عاطفی با بهزیستی روانشناختی رابطه وجود دارد ( <0/001 P, = 850 / 0 r ). نتایج تحقیق حاضر نشانگر اهمیت هوش عاطفی به عنوان یکی از مولفه های مهم روانشناسی است . بنابراین ارائه آموزش های مبتنی بر تقویت هوش عاطفی و سازگاری اجتماعی و بهزیستی روانشناختی به عملکرد اجتماعی بهتر آنان منجر می گردد .
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب و بهزیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ذهن آگاهی، آگاهی و توجه پایدار و هدفمند، در لحظه حال، همراه با پذیرش، غیرقضاوتی و یکی ندانستن خود با ذهن است. پژوهش حاضر به منظورتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی درکاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش ها: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور از میان سیصدو بیست و پنج نفر دانشجوی دانشگاه آزاد شهرستان پارس آباد مغان، تعداد 30 نفرکه در آزمون اضطراب نمره بالایی بدست آوردند، انتخاب و بطورتصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. آموزش ذهن آگاهی به مدت ۸ جلسه برای گروه آزمایش آموزش داده شد. شرکت کنندگان دو گروه، پرسشنامه های اضطراب کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را در دو نوبت (پیش از درمان و پس از درمان) تکمیل کردند. برای تحلیل دادها، از نرم افزار spss 20 و تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی، اضطراب را کاهش( 05/0 > P ، ۰۶۳/۱۳ F= ) و بهزیستی روانشناختی را افزایش ( 05/0 > P ، ۹۶۳/۹ F= ) می دهد. نتیجه گیری: ذهن آگاهی با افزایش آگاهی و توجه در لحظه حال٬ مشاهده غیر قصاوتی و پذیرش امورهمانطوری که هست٬ یکی ندانستن خود با ذهن٬ کاهش کهنه نمایی و قدرت فرمانهای ذهن و کاهش انجام فعالیت از روی عادات٬ موجب کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان شد. بنابراین پیشنهاد می شود ذهن آگاهی به عنوان روش کیفی زیستن در لحظه حال در کاهش اضطراب و ارتقاء بهزیستی روانشناختی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه ی بین فراشناخت با بهزیستی روانشناختی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه ی دو شهر خرم آباد
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳۶
64 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین فراشناخت با بهزیستی روانشناختی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه ی دو شهر خرم آباد انجام شد. روش تحقیق: نمونه پژوهش شامل 1294 نفر دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه ی دو شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1399-1398 می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های آگاهی فراشناخت، بهزیستی روانشناختی و انگیزه پیشرفت تحصیلی استفاده گردید، ضریب پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 881/0، 934/0و867/0 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، بین فراشناخت، دانش شناختی و تنظیم فراشناختی با انگیزه پیشرفت، بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه ی دو شهرستان خرم آباد رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد ابعاد دانش شناختی و تنظیم فراشناختی توانایی پیش بینی بهزیستی روانشناختی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه ناحیه ی دو شهرستان خرم آباد را دارند.
بهزیستی روانشناختی: نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مؤلفه های روانشناسی مثبت با متغیرهای متعدد فردی و خانوادگی در حوزه روانشناسی از جمله تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در ارتباط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند، که نمونه ای شامل ۳۵۰ نفر (۱۹۵ نفر مرد و ۱۵۵ نفر زن) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تمایز یافتگی، پرسشنامه ناگویی هیجانی، ۴ عامل از پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۶ و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من به صورت معناداری قادر به پیش بینی ۲۵/۳۸ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی بودند (۰/۰۰۱> P ). همچنین بین بهزیستی روانشناختی با تمایزیافتگی و قدرت من رابطه مثبت و با ناگویی هیجانی رابطه معکوس داشت (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در پیش بینی بهزیستی روانشناختی شایان توجه بود؛ بنابراین می توان بیان کرد سطح تمایزیافتگی و قدرت من بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر در بهزیستی روانشناختی دانشجویان نقش دارند و از طریق شناسایی و بهبود این متغیرها در دانشجویان می توان انتظار داشت که بهزیستی روانشناختی آن ها ارتقا پیدا کند.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر اساس عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانشجویان دختردانشگاه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی و مسئولیت پذیری اجتماعی بر اساس عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانشجویان دختردانشگاه قم در سال تحصیلی 97-1396 انجام گرفت. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تعداد 4687 نفر از دانشجویان دختردانشگاه قم است، که درسال تحصیلی 97-96 در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند که 354 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای از روی جدول کرجسی- مورگان انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد، مسئولیت پذیری اجتماعی اسکایت، اسمیت و بکرز (2004)، بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب (1950) و سبک های هویت بروزنسکی (1989) استفاده شده است که پایایی آنها براساس آلفای کرونباخ به ترتیب 734/0، 821/0، 914/0 و 879/0 بدست آمده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون های استنباطی کولموگروف-اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافته ها نشان داد: 1) 6/30 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است. 2) 7/10 درصد از واریانس مسئولیت پذیری اجتماعی از طریق عملکرد خانواده و سبک های هویت قابل تبیین است.
ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس تاب آوری و حمایت اجتماعی با میانجی گری خودشفقتی و امیدواری در زنان مبتلا به ام اس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
159 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی بهزیستی روانی - اجتماعی بر اساس تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری در زنان مبتلا به ام اس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی و میلاد تهران در محدوده ی زمانی شهریور تا آبان 1398 بودند. تعداد افراد نمونه 300 زن مبتلا به ام اس بود که براساس ملاک های ورود و خروج پژوهش و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی خودشفقتی (نف، 2003)، پرسشنامه تاب آوری (کونور-دیویدسون، 2005)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988)، مقیاس بهزیستی روانی (ریف، 1989) و پرسشنامه امیدواری (اسنایدر، 1991) بودند. داده های گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل پیش بینی بینی بهزیستی روانشنانی بر اساس طرحواره های تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری براساس داده های تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده با در نظر گرفتن نقش میانجی خودشفقتی و امیدواری بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس مورد تأیید قرارگرفت (p <0.05). خودشفقتی به طور مستقیم بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس اثر می گذارد (p <0.05). همچنین امیدواری به طور مستقیم بر بهزیستی روانشناختی بیماران زن مبتلا به ام اس اثرمی گذارد (p <0.05). بنابراین توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران در بیماران مبتلا به ام اس یاری می رساند.
نقش جهت گیری دینی و مولفه های کارکرد خانواده در بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و بهزیستی روان شناختی با مولفه های کارکرد خانواده در بین دانش آموزان بود. روش : روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را 320 نفر از دانش آموزان ( 175 نفر پسر و 145 نفر دختر) منطقه 6 شهر تهران تشکیل داد که به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت ارزیابی نیز از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و مقیاس کارکرد خانواده استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری داده ها نشان داد که حل مشکل به طور معنی داری بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کند و اضافه شدن حل مشکل، عملکرد خانواده، ارتباط، نقش، کنترل رفتار، آمیزش عاطفی و همراهی عاطفی به معادله، قدرت پیش بینی را بطور معنی داری بالا می برد. همبستگی بین مولفه های جهت گیری مذهبی (جهت گیری مذهبی برونی، جهت گیری مذهبی درونی) از یک طرف و متغیر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان از طرف دیگر برابر با 388/ 0R= محاسبه گردیده است و نشان می دهد که 15 درصد واریانس یا تفاوت های فردی در بهزیستی روان شناختی مربوط به واریانس یا تفاوت های فردی در ویژگی های جهت گیری مذهبی است. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که افراد در خانواده و به ویژه والدین با عملکرد خود در چارچوب خانواده تاثیر مهمی در سلامت روان فرزندان خود می گذارند و سلامت روان بالاتر، جهت گیری مذهبی بهتری را در پی خواهد داشت.
بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در میان نوجوانان بی -سرپرست و بد سرپرست: نقش میانجی شفقت به خود و تمایز یافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
151-160
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای شفقت خود و تمایز خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست بود. این پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 نفر از نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی به روش دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه دلبستگی بزرگسال (کولینز، 1990) ، مقیاس بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989)، مقیاس شفقت خود ریس (ریس، 2011) و پرسشنامه تمایز خود (دریک، 2011) انجام شد. برای بررسی پیش فرض های آماری و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و شاخص های برازش تحلیل مسیر و برای سنجش معنادار بودن اثر متغیر واسطه ای از آزمون سوبل استفاده شده است. شفقت خود و تمایز خود اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . همچنین شفقت خود نیز اثر منفی دلبستگی اجتنابی بر روی بهزیستی روانشناختی را کاهش داد (05/0> P ) . اما اثر تمایز خود در رابطه بین دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روانشناختی معنادار نبود (064/0> P ) .. نتایج نشان داد با افزایش دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، بهزیستی روانشناختی کاهش یافت. شفقت خود و تمایز خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اضطرابی بر بهزیستی روانشناختی یک نقش میانجی معنادار دارند. شفقت خود با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد. همچنین با اینکه تمایز خود نیز با کاهش اثر منفی دلبستگی اجتنابی، بهزیستی روانشناختی را افزایش می دهد اما این اثر معنادار نیست.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی آدلری و واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات مختلفی نشان داده اند که مشاوره آدلری و واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی مؤثر است، اما آیا مشاوره آدلری و واقعیت درمانی به صورت گروهی بر بهزیستی روانشناختی مؤثرند و کدام یک تأثیر بیشتری دارند؟ هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد آدلری و واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری قرارگرفتند. در این پژوهش گروه آزمایش اول 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره گروهی آدلری برگرفته از سلیمی بجستانی (1389) و گروه آزمایش دوم 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش مشاوره واقعیت درمانی برگرفته از شفیع آبادی و ناصری (1398) را دریافت کردند. ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف و کینز، 1995) بود. داده ها به وسیله روش تحلیل واریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS نسخه 22، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین گروه آزمایش اول مشاوره گروهی آدلری، گروه آزمایش دوم واقعیت درمانی و گروه گواه در بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی دار وجود دارد (0/001 P˃ ). نتیجه گیری: مشاوره گروهی آدلری تأثیر بیشتری نسبت به واقعیت درمانی بر بهزیستی روانشناختی داشت. درمان آدلری با تأکید بر شناسایی دقیق سبک زندگی و با تمرکز بر شناسایی و رفعِ اشتباهات اساسی مختل کننده روابط درون فردی و بین فردی، افراد را به سمت پرورش علاقه اجتماعی هدایت می کند. بنابراین مشاوره گروهی آدلری روشی مؤثر در افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان است. پیشنهاد می شود مشاوران مدارس و مراکز روان درمانی از مشاوره گروهی آدلری در افزایش بهزیستی روانشناختی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : تجربه طلاق، بهزیستی روانشناختی زنان را تحت تأثیر قرار دهد. از جمله رویکردهای درمانی که می تواند بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه را ارتقا دهد، طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بود . روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون سه گروهی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه ای بود که به سبب پیامدهای روانشناختی پس از طلاق به مراکز مشاوره و خمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال 1396 مراجعه کرده بودند. به منظور انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا 45 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش اول و دوم و گروه گواه جایابی شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد هر دو رویکرد درمانی مورد استفاده در افزایش بهزیستی روانشناختی شرکت کنندگان مؤثر بوده (0/05 p< )، اما تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سطح 05/0 برای بهزیستی روانشناختی معنا دار نمی باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس های آن، پیشنهاد می شود مراکز مشاوره و کلینیک های خانواده در مورد زنان مطلقه که در معرض پیامدهای روانشناختی پس از طلاق هستند از این دو رویکرد با اولویت مشاوره و روان درمانی گروهی استفاده کنند.
بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وضعیت تحصیلی و روان شناختی افراد تیزهوش در قابلیت ارزیابی زندگی نقش اساسی دارد؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 85 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه ابعاد خردمندی آردلت (2003)، پرسشنامه سر زندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1955) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی (0/15= r ) و بهزیستی روان شناختی (0/50= r ) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش تائید شد (0/01> p )؛ نتایج نشان داد خردمندی شناختی و تأملی پیش بینی کننده سر زندگی تحصیلی و خردمندی تأملی و عاطفی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش خردمندی به عنوان پیش بینی کننده ای قابل اعتماد برای سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش است و دانش آموزان خردمند از سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردارند.
بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری: نقش میانجی بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درگیر شدن در تعارض و اختلافات زناشویی در دوران پر تنیدگی بارداری، دارای اثرات فراوانی است که می توان با گسترش بهزیستی روان شناختی زنان باردار، آن ها را در برابر تنش های روانی پایدار کرد ، ازاین روی هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تعارض زناشویی بر نگرانی های دوران بارداری با نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری همه زنان باردار 18-40 ساله مراجعه کننده به دفتر پزشک کارآزمودگان زنان و زایمان، بیمارستان ها و مراکز بهداشت شهر مشهد در نیمه نخست سال 99-98 بود؛ نمونه آماری شمار 150 زن باردار است که به روش نمونه گیری در دسترس و بر پایه جدول مورگان انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی بازنگری شده- ۵۴ پرسشی (1388)، پرسشنامه نگرانی های دوره بارداری (آلدرسی و لین، ۲۰۱۱) و همچنین پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف، ۲۰۰۲) استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با به کارگیری مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم افزار Spss23 و Lisrel 8.8 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد با توجه مقادیر ضریب مسیر و T، تعارض زناشویی بر نگرانی دوران بارداری اثر مستقیم و معنادار دارد (68/0 و 48/7=T)؛ به عبارت دیگر هرچقدر تعارض زناشویی بالا رود نگرانی هم بالا می رود (01/0>P). از سویی نتایج پژوهش نشان داد تعارض با بهزیستی روان شناختی اثر معکوس دارد (69/0- و 82/7-=T)؛ یعنی هرچقدر تعارض بالا رود بهزیستی روان شناختی پایین می آید. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که تعارض زناشویی افزون بر اینکه می تواند عامل خطری برای نگرانی های دوران بارداری باشند، می تواند از راه بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیمی بر تراز نگرانی های دوران بارداری بگذارد.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر براساس میزان اعتیاد اینترنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر براساس میزان اعتیاد اینترنتی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز به تعداد 29747 نفر تشکیل می دهند که از بین آنها و براساس جدول کرجسی مورگان 370 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در ادامه جهت جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ(1996)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1980) و پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سواری(1390) بهره برداری شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار spss23 استفاده شده است. یافته ها نشان داد، مؤلفه های اعتیاد به اینترنت(مشکلات اجتماعی، تأثیر بر عملکرد، فقدان کنترل، استفاده مرضی از چت روم و بی توجهی به وظایف شغلی و تحصیلی) قادر است، تعلل ورزی تحصیلی نوجوانان دختر را به صورت مثبت و بهزیستی روانی را به صورت منفی و معناداری پیش بینی نماید.
بررسی ارتباط بین اعتیاد به اینترنت و امنیت روانی با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان در کلاس های چند پایه و تلفیقی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین اعتیاد به اینترنت وامنیت روانی با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان در کلاس های چند پایه و تلفیقی بود. در این تحقیق از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع سوم متوسطه شهر ساری، که درسال تحصیلی 1400-1399 شاغل به تحصیل بوده و بالغ بر 1520 نفر بودند. در این پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 307 دانش آموز به عنوان گروه نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز در این تحقیق از پرسشنامه استاندارد اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه امنیت روانی، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه محقق ساخته شرکت درکلاسهای چند پایه و تلفیقی استفاده شده است. که روایی محتوایی آن بر اساس نظر متخصصان مدیریت تأیید و پایایی آنها نیز در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. . در بخش توصیفی مشخصه های آماری و در بخش استنباطی از آزمون (K-S ) به منظور نرمال بودن توزیع داده ها، و تحلیل آنالیز رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت وامنیت روانی با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان رابطه مثبت و معنا داری دارد، یه طورییکه بخش زیادی از بهزیستی روانشناختی دانش آموزان توسط اعتیاد به اینترنت و وامنیت روانی تبیین می شود. همچنین نتابج نشان داد شرکت در کلاس های چند پایه و تلفیقی در بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد. به طوریکه کلاس های چند پایه و تلفیقی در افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان موثر است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی معلمان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی معلمان مقطع ابتدایی ورامین بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی ورامین بود. حجم نمونه این پژوهش برابر با 30 نفر از معلمان بود. برای انتخاب نمونه های تحقیق از روش دسترس در دو گروه آزمایش و گواه استفاده گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بهزیستی روانشناختی کارل ریف (2002)، پذیرش اجتماعی کراون و مارلو (1960)، کفایت اجتماعی فلنر (1990) و جلسات مشاوره زوج درمانی هیجان مدار سوزان جانسون (1980) بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. در این پژوهش، از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن استفاده شد و از آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهزیستی روانشناختی، پذیرش اجتماعی و کفایت اجتماعی معلمان اثربخش است.
پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1361-1345
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی پیرامون رابطه مشکلات رفتاری و مهارت های اجتماعی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی انجام شده است اما در مورد متغیرهای فوق به عنوان پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده مادر بود. روش: در این پژوهش توصیفی همبستگی، با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 298 دانش آموز (از 878 دانش آموز) از مدارس ابتدایی دانش آموز کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399 1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان (راتر،1967)، مقیاس مهارت های اجتماعی (ماتسون و همکاران،1983)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران،1988)، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1994) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف،1980). داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مهارت های اجتماعی و حمایت اجتماعی ادراک شده به طور مثبت و معنادار و مشکلات رفتاری به طور منفی و معنادار کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند. همچنین نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (0/01> P ). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را فراهم می سازد.
نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی زنان بیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تا حدودی دارای حمایت نظری و تجربی است، اما درباره مکانیسم های تعدیل کننده این رابطه مطالعات اندکی وجود دارد. این پژوهش با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی انجام شد و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان بیوه مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 130 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس بهزیستی روان شناختی(PWS)، مقیاس خودشفقت ورزی نف (SCS) و ویراست دوم سیاهه افسردگی بک ((BDI-II) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی منفی و معنی دار بود (001/0 p<، 54/0- =r). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر خودشفقت ورزی در رابطه بین نشانگان افسردگی و بهزیستی روان شناختی را تایید کرد(01/0 p<، 23/0- = β). مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کننده خودشفقت ورزی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین نشانگان افسردگی با بهزیستی روان شناختی تأکید دارد؛ بنابراین، افزایش خودشفقت ورزی در زنان بیوه می تواند روش مطلوبی برای حمایت از آن ها در مواجهه با ناملایمات و آشفتگی های زندگی باشد.
بررسی ارتباط استرس ادراک شده و بهزیستی روانشناختی در دوران قرنطینه ی پاندمیک کرونا: نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی در دوران قرنطینه ی پاندمیک کرونا با نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای بود. ازنظر هدف، پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. طرح پژوهش توصیفی بوده و از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افرادی بودند که در خلال بیماری کرونا دچار استرس ناشی از کرونا شده بودند. تعداد 120 نفر از اعضا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف (1980)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و راهبردهای مقابله اندلر و پارکر (1990) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی با واسطه گری راهبردهای مقابله رابطه معنادار وجود دارد (0/173= Fو 0/001=p).
اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۶۸-۱۵۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه خودتعیین گری طیف وسیعی از توانش های فردی و اجتماعی را در افراد در بر می گیرد. اما در بررسی اثربخشی این نوع برنامه بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سندرم داون شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خود تعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون انجام شد. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی است، که از جامعه مادران دارای کودکان مبتلا به سندروم داون در استان چهارمحال و بختیاری، 35 مادر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خودتعیین گری بر افزایش بهزیستی روانشناختی (0/001 =p) وافزایش تا ب آوری (0/004 =(p مادران کودکان با اختلال سندروم داون تأثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش توانش های خودتعیین گری، بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری را تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، می توان با فراهم آوردن زمینه آموزش توانش های خود تعیین گری در مراقبین کودکان مبتلا به سندروم داون، آنان را در جهت افزایش سلامت روان در فرآیند مراقبت کودکان، سوق داد.