مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
بهزیستی روانشناختی
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رابطه والد - کودک بر استرس ادارک شده و بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی انجام شد. روش : جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی مادران که در انجامن حمایت از کودکان کم توان و عقب مانده ذهنی تهران عضو فعالی بودند، که از این میان 30 نفر از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری در درسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند، سپس گروه آزمایش، 10 جلسه آموزش رابطه والد- کودک را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر نشان داد که گروه های آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر هر دو متغیر تفاوت معنادار داشتند (05/0>P) و بر اساس نتایج جدول 3، 0/35 درصد از تغییرات استرس ادراک شده و 4/14 درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی ناشی از روش مداخله یعنی آموزش رابطه والد - کودک است. نتیجه گیری : بنابراین می توان بیان کرد که آموزش رابطه والد – کودک در کاهش استرس ادارک شده و افزایش بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی موثر بوده است.
بررسی اثر بخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا بر بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان آباده)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
75 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا بر بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان دختر شهرستان آباده بود. روش شناسی پژوهش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری این پژوهش را همه دختران دانش آموز مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی1400-1399 در شهرستان آباده مشغول به تحصیل بودند تشکیل داده اند. تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1999) استفاده شد. گروه آزمایش تحت آموزش روانشناسی مثبت گرا به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه این تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری P< 0.001)) در بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان در بین دو گروه آزمایش و گواه مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: به عبارتی روانشناسی مثبت گرا باعث افزایش معنی دار بهزیستی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان آباده شد.
بررسی مدل میانجیگرانه ی بهزیستی روانشناختی در ارتباط بین هوش موفق و سازگاری هیجانی با خودتنظیمی یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان دارای خودتنظیمی تحصیلی یادگیرندگانی سخت کوش و مبتکر هستند و در برخورد با مسائل و مشکلات به سادگی دست از تلاش برنمی دارند، آنان یادگیری را فرایندی فعال قلمداد می کنند که در جریان آن می بایست مقداری از مسئولیت آن را بپذیرند و در صورت مواجهه با مشکلات می کوشند بفهمند برای حل آن به چه چیزی نیاز دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تدوین مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس هوش موفق و سازگاری هیجانی با نقش واسطه ای بهزیستی روانشناختی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم تهران بودند که 456 نفر از آنها به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و از آنها خواسته شد که پرسشنامه های خودتنظیمی یادگیری(SRQ-A)؛ پرسشنامه هوش موفق، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و مقیاس سازگاری هیجانی(EAM) را تکمیل نمایند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار AMOS و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که سازگاری هیجانی و هوش موفق با میانجیگری بهزیستی روانشناختی به صورت مثبت و معنی دار (01/0>p) خودتنظیمی یادگیری را پیش بینی می نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان مطرح کرد که هر چقدر هوش موفق و سازگاری هیجانی بالاتر باشد به صورت مستقیم و میانجیگری بهزیستی روانشناختی روی ارتقاء خودتنظیمی یادگیری اثر مثبت و معنی داری دارندبه همین خاطر والدین و مسئولین آموزشی جهت تقویت خودتنظیمی تحصیلی باید محیط های غنی برای تقویت این سه مولفه فراهم نمایند.
پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجیگری ذهن آگاهی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بین های کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی با میانجی گری ذهن آگاهی مادر انجام شد. در این پژوهش توصیفی همبستگی، با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 298دانش آموز (از 878دانش آموز) از مدارس ابتدایی دانش آموز کم توانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399 1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف. داده ها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت معناداری بین مهارت های اجتماعی و ذهن آگاهی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. همچنین همبستگی منفی معناداری بین مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. بعلاوه نقش میانجی ذهن آگاهی در رابطه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آن ها را فراهم می سازد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و نگرش والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۴۴۲-۱۴۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش والدین در بهبود کیفیت زندگی کودکان کم توان ذهنی کاملا روشن است. مطالعات نشان می دهد ارتقای سطح مهارت های زندگی مادران می تواند به بهزیستی و کیفیت زندگی این کودکان و والدین آن ها منجر شود. بنابراین انجام پژوهش های کنترل شده در این حوزه ضروری و دارای اولویت است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و نگرش والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش والدین کودکان کم توان ذهنی بودند که در سال 1400-99 در شیراز مشغول به آموزش بودند. نمونه پژوهش 30 نفر والدین دارای فرزند کم توان ذهنی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه نگرش والدین گردآوری شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری و تک متغیری و نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود تسط خود، پذیرش خود و داشتن هدف اثر معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد پذیرش محبت، ناامیدی و حمایت افراطی نگرش والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و نگرش والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر در پژوهش حاضر، توجه بیشتر به آن در حوزه پژوهش و آموزش به خانواده های دارای کودکان کم توان ذهنی کاربردی به نظر می رسد.
مربیگری در مقیاس مناسب: بررسی اثربخشی مربیگری هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
شواهد محدودی از اثربخشی تجربی در مورد تلاقی هوش مصنوعی (AI) و مربیگری سازمانی و زندگی وجود دارد. مربیگری "اثربخش است" اما اغلب در دسترس نیست یا مقرون به صرفه نیست. هوش مصنوعی می تواند مربیگری را برای دستیابی به مخاطبان گسترده تر توسعه دهد، با این حال، ما هنوز نمی دانیم که AI-coaching چقدر اثربخش است. این مطالعه که یک کارآزمایی طولی کنترل شده همانند سازی شده است، کارآیی یک مربی هوش مصنوعی ربات چت به نام Vici را آزمایش می کند. یک گروه آزمایشی (75 نفر) به مدت شش ماه از Vici استفاده کردند. هشت مقیاس در مورد دستیابی به هدف، تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده از گروه آزمایش و کنترل (94 نفر) جمع آوری شد. داده ها در ابتدا، پس از شش ماه استفاده از چت بات، و سه ماه بعد از آن جمع آوری شد. گروه آزمایش افزایش آماری معنی داری را در دستیابی به هدف نشان دادند، در حالی که سایر معیارها نتایج غیرمعنی داری داشتند. این نتایج را با استفاده از تئوری های هدف و کنترل و هوش مصنوعی تفسیر می کنیم تا نشان دهیم که مربیگری هوش مصنوعی در یک گستره ی محدود مؤثر است، و همچنین نشان می دهیم که هوش مصنوعی می تواند مربیگری را به روشی مقرون به صرفه و اثربخش گسترش دهد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی، تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی زوجین
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی، تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی زوجین بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی منطقه 6 شهر تهران در سال 1400 بود که برای دریافت خدمات درمانی به این مرکز مراجعه کردند که تعداد آن ها برابر با 2450 نفر بود. حجم نمونه در تحقیقات نیمه آزمایشی برابر 30 نفر از زوجین را که تمام ملاک های ورود را داشته باشند، به صورت هدفمند انتخاب و سپس بصورت تصادفی ساده (قرعه کشی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل خلاصه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد ،پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1980)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) (DTS) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS22 انجام شد. در این تحقیق از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن استفاده شده و از آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های تحقیق استفاده گردیده. قبل از آزمودن فرضیه ها، مفروضه نرمال بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرنف انجام شده. سپس مفروضه همگنی واریانس ها از طریق آزمون لوین در تمام متغیرهای دو گروه بررسی شد. برای گزارش نتایج از معناداری آزمون های آماری مورد نظر و اندازه از اثر متغیر مستقل استفاده شده. برای تجزیه و تحلیل داده های آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی، تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی زوجین اثربخش است. با توجه به شدت اثر، درمان مبتنى بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زوجین تاثیر بیشتری نسبت به تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی زوجین دارد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زوجین
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
15 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زوجین بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی منطقه 6 شهر تهران در سال 1400 بود که برای دریافت خدمات درمانی به این مرکز مراجعه کردند که تعداد آن ها برابر با 2450 نفر بود. حجم نمونه در تحقیقات نیمه آزمایشی برابر 30 نفر از زوجین را که تمام ملاک های ورود را داشته باشند، به صورت هدفمند انتخاب و سپس بصورت تصادفی ساده (قرعه کشی) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل خلاصه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد ،پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1980) بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS22 انجام شد. در این تحقیق از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف معیار متغیرهای تحقیق و نشان دادن فراوانی و نمودارهای مربوط به آن استفاده شده و از آمار استنباطی به منظور بررسی فرضیه های تحقیق استفاده گردیده. قبل از آزمودن فرضیه ها، مفروضه نرمال بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرنف انجام شده. سپس مفروضه همگنی واریانس ها از طریق آزمون لوین در تمام متغیرهای دو گروه بررسی شد. برای گزارش نتایج از معناداری آزمون های آماری مورد نظر و اندازه از اثر متغیر مستقل استفاده شده. برای تجزیه و تحلیل داده های آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زوجین اثربخش است.
پیش بینی مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار بر اساس خودپنداره رفتاری و عواطف مثبت و منفی و بهزیستی روانشناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
33 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت پذیری جز عواملی است که در شکل گیری شخصیت دانش آموزان بسیار حیاتی است و بدین ترتیب عواملی مانند بهزیستی روانشناختی، خودپنداره رفتاری و عواطف مثبت و منفی میتواند در روند آن تاثیر گذار باشد. بدین ترتیب این پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار بر اساس خودپنداره رفتاری و عواطف مثبت و منفی و بهزیستی روانشناختی انجام گردید. روش: این پژوهش با توجه به موضوع به روش توصیفی از نوع همبستگی اجرا شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر گرمسار در سال تحصیلی 1397-96 به تعداد 580 نفر بود که این تعداد در 8 مدرسه مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه پژوهش از طریق جدول مورگان تعداد 225 نفر انتخاب شدند. روش نمونه گیزی پژوهش به صورت خوشه ای بود. بدین ترتیب که از بین 8 مدرسه دوره متوسطه دوم. 4 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از تمامی رشته های تحصیلی و تمامی پایه ها (انسانی، تجربی، ریاضی) نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف - 42 سؤالی(1982)، پرسشنامه خودپنداره رفتاری کارل راجرز، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودپنداره رفتاری با مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار رابطه معنی دار مثبتی در سطح 0.001 p < دارد. همچنین عواطف مثبت و منفی با مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار رابطه رابطه معنی دار در سطح 0.001p < دارد. همچنین بهزیستی روانشناختی با مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار رابطه معنی دار مثبتی در سطح 0.001 p < دارد. در نهایت تحلیل رگرسیون نشان داد که خودپنداره رفتاری و عواطف مثبت و منفی و بهزیستی روانشناختی قابلیت پیش بینی مسئولیت پذیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سال شهر گرمسار را دارند. نتیجه گیری: مسئولیت پذیری نوجوانان می تواند از طریق بهزیستی روانشناختی، خودپنداره رفتاری و عواطف مثبت و منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد امید درمانی بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی سالمندان ساکن در سراهای سالمندان مناطق 1 و 2 شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
77 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از وﻗﺎیﻊ اﺟﺘﻨﺎب ﻧﺎﭘﺬیﺮی کﻪ در زﻧﺪﮔی آدﻣی رخ ﻣیدﻫﺪ ﭘﺪیﺪه ﺳﺎﻟﻤﻨﺪی اﺳ ﺖ و در ﻫﻤه ﺟﻮاﻣﻊ ﺑ ﺸﺮی ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺗﻌﺪاد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬی از ﺟﻤﻌیﺖ را ﺷﺎﻣﻞ ﻣی ﺷﻮﻧﺪ. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد امید درمانی بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی سالمندان انجام گردید. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری پژوهش سراهای سالمندان مناطق 1و2 شهر تهران بود، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر(از 3 مرکز با میانگین سنی 65 تا70 سال) در پژوهش شرکت کردند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (1989) و بهزیستی روانشناختی ریف (1995) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت آموزش امید درمانی به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای بصورت هفتگی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss-19 استفاده گردید و از طریق آزمون آماری کوواریانس چند متغیری داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی روان شناختی و شادکامی در گروه آزمایش، افزایش معنی داری در مرحله پس آزمون، نسبت به گرول کنترل داشته است. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که امید درمانی به شیوه گروهی میزان بهزیستی روان شناختی و شادکامی سالمندان گروه تحت مداخله را در مرحله پس آزمون به طور معناداری افزایش داده بود(01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد امید درمانی به عنوان یکی از روش های آموزشی توسط مشاوران در سراهای سالمندان دولتی و خصوصی می تواند استفاده شود.
اثربخشی معنویت درمانی مبتنی بر خودآگاهی بر بهزیستی روانشناختی و قضاوت اخلاقی دانش آموزان سال اول پسر دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی معنویت درمانی مبتنی بر خودآگاهی بر بهزیستی روانشناختی و قضاوت اخلاقی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی(پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمام دانش آموزان سال اول پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. بدین منظور، 60 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 30 نفر) جایگزین شدند. دانش آموزان گروه مداخله به صورت گروهی، آموزش معنویت درمانی(هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای)را دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت ننمود. همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه رشد قضاوت اخلاقی- فرم کوتاه رست و همکاران(1972)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(1995) را پر کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که معنویت درمانی مبتنی بر خودآگاهی بر مولفه های بهزیستی روانشناختی (استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، پذیرش خود) موثر بوده است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که معنویت درمانی مبتنی بر خودآگاهی بر قضاوت اخلاقی تاثیر معنی داری دارد. نتیجه گیری: بنابراین مشاوران و روانشناسان مدرسه با استفاده از معنویت درمانی مبتنی بر خودآگاهی می توانند بهزیستی روانشناختی و قضاوت اخلاقی دانش آموزان را بهبود بخشند.
الگوی میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی: یک رویکرد میانجیگری تعدیل شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بهزیستی روانشناختی بر سلامت روانی و جسمانی افراد و اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، این مطالعه به بررسی نقش میانجیگری ذهن آگاهی در رابطه بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی پرداخته است. همچنین، در این مطالعه نقش جنسیت در تعامل بین ذهن آگاهی و بهزیستی روانشناختی بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در بستر اینترنت انجام شد و تحلیل ها از نوع تحلیل رگرسیون تعدیلگری بود. نمونه ای شامل 412 بزرگسال علاوه بر ارائه اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن و جنسیت، سه پرسشنامه شامل مقیاس احساس تنهایی، نسخه کوتاه بهزیستی روانشناختی و مقیاس ذهن آگاهی را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند 48% از واریانس بهزیستی روانشناختی در مدل ارئه شده تبیین می شود. تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی، اثر احساس تنهایی بر ذهن آگاهی و اثر مستقیم ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی معنادار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی ازطریق ذهن آگاهی معنادار بود. به عبارتی، ذهن آگاهی نقش میانجیگری در تأثیر بین احساس تنهایی و بهزیستی روانشناختی دارد. احساس تنهایی با کاهش ذهن آگاهی به کاهش بهزیستی روانشناختی افراد منجر می شود. نتایج نقش تعدیل گری جنسیت در اثر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی را تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی در میان زنان شدت بیشتری داشت. یافته های این مطالعه برای ایجاد راهکاری در جهت کاهش اثرات مخرب احساس تنهایی بر بهزیستی روانشناختی قابل بهره وری است .
تأثیر آموزش گروهی مثبت نگری بر بهزیستی روانی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مثبت نگری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روانی در زنان متأهل بسیجی شهرستان آران و بیدگل انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. تعداد 28 زن متأهل به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 14نفری آزمایش و 14 نفری کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی بود. آموزش گروهی مثبت نگری برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به اجرا گذاشته شد و در پایان مداخلات آموزشی و بعد از سه ماه در مرحله پیگیری، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها ازطریق تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری بر نمرات رضایت زناشویی زنان متأهل تأثیر مثبت داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است؛ اما آموزش مثبت نگری بر نمرات بهزیستی روانی زنان متأهل تأثیر نداشته است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود درمانگران در مراکز مشاوره ازدواج، از این برنامه آموزشی برای بهبود رضایت زناشویی مراجعان بهره ببرند.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بدتنظیمی هیجانی به عنوان یک عامل مهم فراتشخیصی برای علت شناسی و درمان مشکلات روانشناختی مختلف و رفتارهای پرخطر شناسایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان های مثبت (DERS-P) در دانشجویان انجام شد. روش: جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی و دانشگاه رازی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آن ها تعداد 313 دانشجو (195زن، 118 مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند و به مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، مقیاس بدتنظیمی هیجانی (DERS) و فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWQ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-22 تحلیل شد. یافته ها: شاخص های تحلیل عاملی تاییدی دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت داشت. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبه ی همبستگی مقیاس به ترتیب با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی تایید شد ( 05/0>P). میزان آلفای کرونباخ برای پذیرش برابر با 72/0، اهداف برابر با 84/0، تکانه برابر با 86/0 و کل مقیاس برابر با 90/0 به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
تأثیر مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی انجام گرفت. جامعه پژوهشی شامل کلیه مادران دانش آموزان با کم توانی ذهنی استان گلستان بود، که 30 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و در طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و از نوع طرح دو گروهی ناهمسان با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شرکت کردند. از بین نمونه فوق 15نفر در گروه آزمایش و 15نفر در گروه کنترل گمارش تصادفی شدند. سپس برنامه مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه گروهی اجرا گردید. جهت ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1994) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (ریف،1980) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. داده های حاصل از دو گروه کنترل و آزمایش با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های فوق حاکی از معناداری کیفیت زندگی و بهزیستی رواشناختی (در سطح 05/0p<) بود. نتایج فوق پس از دو ماه پیگیری حفظ شد. درمجموع می توان نتیجه گیری گرفت مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی گردد.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
89 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس عملکرد خانواده، خوش بینی و تاب آوری با میانجیگری کفایت اجتماعی بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی با روش همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود که از جامعه دانشجویان پردیس علامه طباطبایی ارومیه (ویژه خواهران) و پردیس شهید رجایی ارومیه (ویژه برادران) با روش نمونه گیری در دسترس، 250 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف، 1989، عملکرد خانواده مک مستر اپستاین و همکاران، 1950؛ خوش بینی (جهت گیری زندگی) شی یر و کارور 1985؛ تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و کفایت اجتماعی فلنر (1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تاب آوری و بهزیستی روان شناختی مثبت (01/0>p، 240/0=β). ضریب مسیر کل بین خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مثبت و در سطح 01/0 معنادار است (01/0>p، 317/0=β). همچنین ضریب مسیر کل عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی منفی (01/0>p، 225/0-=β). ضریب مسیر بین کفایت اجتماعی و بهزیستی روان شناختی مثبت و در سطح 01/0 معنادار است (01/0>p، 225/0=β). ضریب مسیر غیرمستقیم بین تاب آوری (01/0>p، 089/0=β) و خوش بینی (01/0>p، 094/0=β) و بهزیستی روان شناختی مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی (01/0>p، 110/0-=β) منفی و در سطح 01/0 معنادار است. نتایج: نتایج نشان داد تاب آوری و خوش بینی به صورت مثبت و معنادار و عملکرد خانواده به صورت منفی و معنادار بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کند و کفایت اجتماعی به صورت مثبت و معنادار رابطه بین تاب آوری و خوش بینی و به صورت منفی و معنادار رابطه بین عملکرد خانواده و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری می کند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
223 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان هیجان محور در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری زوجین بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمهتجربی و کاربردی است که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه انجام شد؛ جامعه آماری در پژوهش حاضر، تمامی زوجین دارای ناسازگاری زناشویی ساکن شهر قم-منطقه 4 بود که در بازه زمانی 6 ماهه دوم سال 1399 به مراکز مشاوره و روان درمانی در این منطقه از شهر قم مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری بصورت در دسترس بود که پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه درمان هیجان محور جانسون (2012) برای گروه آزمایش اول و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و استروسال (2010) برای گروه آزمایش دوم به صورت هشت جلسه یک ساعته اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر/2004)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی- فرم کوتاه (ریف/2002) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی (90/10 =F، 009/0 =P) و بهزیستی روان شناختی (10/31 =F، 001/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت بین دو روش زوج درمانی معنادار نیست (31/0= P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و درمان پذیرش و تعهد برای بهبود و افزایش خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی روش مناسبی است.
مدل ساختاری پیش بینی خردمندی بر اساس هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
565 - 586
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیش بینی خردمندی بر اساس هوش موفق و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی خودکارآمدی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های آزاد استان تهران در سال 1400-1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، هوش موفق (استرنبرگ، 2005)، بهزیستی روانی (ریف، 1989) و خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V19 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها: نتایج نشان داد هوش موفق اثر مستقیم بر خردمندی داشته است، رابطه هوش موفق با خردمندی به صورت مستقیم برابر (08/2 = t و 25/0=β) است. در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم هوش موفق بر خردمندی دانشجویان به واسطه خودکارآمدی با 95 درصد اطمینان رد می شود. نتایج نشان داد بهزیستی روانشناختی اثر مستقیم بر خردمندی داشته است، رابطه بهزیستی روانشناختی با خردمندی به صورت مستقیم برابر (91/4 = t و 68/0=β) است. در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم بهزیستی روانشناختی بر خردمندی دانشجویان به واسطه خودکارآمدی با 95 درصد اطمینان تایید می شود. نتیجه گیری: لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
تأثیر آموزش مبتنی بر چشم انداز زمان بر بهزیستی روانشناختی، احساس معنا در زندگی و سرزندگی همسران شهدا و جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۶۷۸-۱۶۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی نشان می دهد که تجارب منفی در خانواده های شهدا و ایثارگر، ممکن است منجر به پایین آمدن وضعیت سلامت روان گردد. بنابراین، مداخلاتی که بتواند بحران معنا و بهزیستی روانی را برای مقابله با چالش ها و رهایی از پوچی و بیهودگی در این جامعه افزایش دهد از اهمیت بالایی برخودار هستند. اما در زمینه کاربرد این درمان ها در این جامعه شکاف مطالعاتی وجود دارد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر چشم انداز زمان بر بهزیستی روانشناختی، احساس معنا در زندگی و سرزندگی همسران شهدا و جانبازان انجام شد. روش: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بیست و هشت نفر از همسران شهید و جانباز شهر شیراز، به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به صورت تصادفی در گروه کنترل (14 نفر) و آزمایش (14 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف (1995)، پرسشنامه معنای زندگی استگر (2005) و پرسشنامه سرزندگی رایان و فردریاک (1997) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. مداخله مبتنی بر چشم انداز زمان در 6 جلسه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر رویکرد چشم انداز زمان بر احساس معنای زندگی تأثیر دارد (0/05 ˂p) اما بر سرزندگی و شاخص های پرسشنامه بهزیستی روانشناختی اثر معنی داری نداشت (0/05 ˃p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت، مداخله مبتنی بر چشم انداز زمان می تواند به عنوان روشی برای بهبود احساس معنای زندگی در همسران شهید و جانباز مطرح باشد و لذا آگاهی و استفاده از این روش جهت بهبود احساس معنای زندگی می تواند کمک کننده باشد.