مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
بهزیستی روانشناختی
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
249 - 257
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت درمانی مبتنی بر مهارت های ارتباطی بر ولع مصرف مواد، امید به زندگی و بهزیستی روانشناختی معتادان تحت درمان پرداخته است. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی بر اساس طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری، افراد مرد معتاد مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد ندای امید بودند (N=40) که از بین آنها 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم-بندی شد. در این تحقیق، از سه پرسشنامه ولع مصرف مواد فدردی، برعرفان و ضیایی (2008)، پرسشنامه امیدواری اشنایدر و همکاران (1991) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1995) برای گردآوری داده های تحقیق استفاده شده است. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره نشان داد که معنویت درمانی بر بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن، و بر امید به زندگی و مولفه های آن، و ولع مصرف در بین معتادان تحت درمان تاثیر مثبت داشته است. روانشناسان و مشاوران حوزه درمان اعتیاد می توانند از معنویت درمانی به عنوان درمان مکمل در درمان اعتیاد و جلوگیری از وسوسه و عود دوباره استفاده کنند.
اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
259 - 268
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان درگیر تعارض زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند. نمونه آماری شامل24 نفر از زنان که به شیوه نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع آموزش، هر دو گروه به وسیله آزمون های تعارض زناشویی براتی و ثنایی، بهزیستی روانشناختی ریف و کیز و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر تحت پیش آزمون قرار گرفتند. جلسات آموزش برای گروه آزمایش به صورت یک بار در هفته (۹۰ دقیقه) و به مدت هشت جلسه برگزار شد. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن شفقت ورز بر افزایش بهزیستی روانشناختی (مولفه های روابط مثبت با دیگران، خودمختاری و تسلط بر محیط) و تحمل پریشانی (مولفه های تحمل و جذب) اثرگذاری معناداری داشته است(05/0p<). به طور کلی آموزش ذهن شفقت ورز می تواند باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و تحمل پریشانی زنان درگیر تعارض زناشویی شود.
ارائه مدل نقش بهزیستی روان شناختی و ارزش های فرهنگی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
163 - 180
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل نقش بهزیستی روان شناختی و ارزش های فرهنگی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته طراحی و اجرا گردید. جامعه آماری شامل ورزشکاران رشته کاراته در شهر اصفهان بودند که برحسب انتخاب در دسترس تعداد 365 نفر به عنوان نمونه مشخص شدند. در نهایت پس از پخش و جمع آوری پرسشنامه های پژوهش، تعداد 341 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد بود. مطابق با نتایج پژوهش مشخص گردید که ارزش های فرهنگی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته دارای تأثیری به میزان 323/0 دارد که با توجه به میزان تی که 896/5 می باشد، مشخص گردید که ارزش های فرهنگی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته تأثیرگذار می باشد. مطابق با نتایج پژوهش مشخص گردید که بهزیستی روان شناختی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته دارای تأثیری به میزان 682/0 دارد که با توجه به میزان تی که 854/11 می باشد، مشخص گردید که بهزیستی روان شناختی بر بهره وری ورزشکاران رشته کاراته تأثیرگذار می باشد.
اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
388 - 417
هدف: مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانش آموزانِ کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس40 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه آزمایش(20 نفر) وگواه(20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش بهزیستی روانشناختی از پرسشنامه ریف (1989)، جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران به عمل آمد. گروه آزمایش معنادرمانی فراهینی(1397) را از طریق پکیج آموزشی در 10 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک راهه و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس-های آن اثربخش بوده است (05/0> p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی معنادرمانی در پژوهش حاضر؛ پیشنهاد می شود مدیریت مدارس استثنایی به برقراری ارتباط بین مسئولین مدرسه با مادرانِ دارای کودکِ کم توان ذهنی از طریق جلسات آموزشی و مشاوره ای در بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی، مهارت های ارتباطی و کاهش استرس والدگری اینگونه مادران اهتمام ورزند.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر افکار خود آسیب رسان و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دچار انحلال روابط عاشقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
150 - 168
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر افکار خود آسیب رسانی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دچار انحلال روابط عاشقانه بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل 587 نفر از مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره شهر ساری بود که از بین آنها 60 نفر از دانش آموزان که دارای انحلال روابط عاشقانه و بر اساس معیارهای ورود و خروج به مطالعه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش گواه هر گروه 30 نفر قرار گرفتند. شرکت کننده ها، پرسشنامه خود آسیب رسانی سانسون و سانسون (2010) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) را در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی رفتاری دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss.22 تحلیل شد. یافته ها: در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) افکار خود آسیب رسان از 40/19 (84/1) در پیش آزمون به 80/9 (56/0) در پس آزمون کاهش یافت ولی در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) افکار خود آسیب رسان در پیش آزمون 93/18 (90/1) و در پس آزمون 80/18(61/1) بود که تفاوتی نداشت . همچنین در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) بهزیستی روانشناختی در پیش آزمون برابر با 73/36 (60/11) بود که در پس آزمون به 80/99 (12/4) افزایش یافت ولی در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) بهزیستی روانشناختی در پیش آزمون 53/37 (13/14) و در مرحله پس آزمون 46/37 (91/13) بدست آمد. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که درمان شناختی رفتاری منجر به کاهش افکار خود آسیب رسان و افکار خودکشی گرایانه و موجب افزایش و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دچار انحلال روابط عاشقانه شد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان و مردان مبتلا به درد مزمن عضلانی – اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
404 - 420
هدف: درد به عنوان یک حس عمومی، دارای پایه های زیستی است، و نقش عوامل روانشناختی دارای اهمیت است؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلابه درد مزمن عضلانی – اسکلتی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلابه درد مزمن عضلانی – اسکلتی در تابستان 1399 شهر تربت جام بودند که از بین آن ها 30 نفر از افراد واجد شرایط به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. و به پرسش نامه بهزیستی روانشناختی پاسخ دادند. درمان پذیرش و تعهد طی هشت جلسه به صورت هفتگی آموزش داده شد. داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار -16 SPSS در سطح معنی داری 05/0= α تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درمان پذیرش و تعهد بر ارتقای بهزیستی روانشناختی (03/39=F، 001/0=P) و ابعاد آن در مرحله پس ازمون موثر بود؛ این تاثیر در محله پیگیری پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت درمان پذیرش و تعهد بر افزایش بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلابه درد مزمن عضلانی – اسکلتی مؤثر بود و می توان از این روش در جهت بهبود مشکلات روان شناختی بیماران مبتلابه درد مزمن عضلانی – اسکلتی استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی شفقت ورزی و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
464 - 478
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت ورزی و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر بهزیستی روانشناختی انجام شد. و از جایی که از جمله دغدغه های متخصصان آموزشی هر جامعه ای، بررسی مشکلات عاطفی، روانی و رفتاری دانش آموزان از طرفی و ارتقاء سطح بهداشت روانی آنان از طرفی دیگر می باشد، به نظر می رسد این دو روش می توانند در این راستا به افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان کمک نمایند. این مطالعه، یک پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون باپیگیری و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، دانش آموزان پسر پایه یازدهم در ناحیه چهار آموزش و پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰1 - ۱۴۰0 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، از مدارسی که دارای حداقل چهار پایه یازدهم بودند یک مدرسه به شیوه تصادفی انتخاب و سپس سه کلاس به شیوه تصادفی انتخاب و به صورت قرعه کشی در سه گروه جایگزین شدند. گروه های آزمایش در ۸ جلسه 90 دقیقه ای به تفکیک با روش های شفقت ورزی و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) آموزش دیدند و گروه کنترل،آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف ( فتحی آشتیانی و همکاران، ۱۳۹۵) بود. داده ها در نرم افزار spss25 با روش های تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر عاملی تک متغیّره و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش شفقت و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) در افزایش بهزیستی روانشناختی بود (001/0 <P ). همچنین بین دو روش آموزشی در افزایش بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 <P ). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، برای افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان می توان از روش های شفقت ورزی و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) استفاده نمود.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی و اضطراب اجتماعی ناشی از کووید-19
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی ناشی از کووید-19 در دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. مواد و روش کار: این پژوهش از نظر ماهیت نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و کنترل و به روش پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری یک ماهه می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش دختران دوره متوسطه شهر اصفهان را در نیم سال دوم 1399 در بر می گیرد. که 30 نفر به صورت نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. هرکدام از گروه ها به تفکیک شامل 15 نفر بودند که در نهایت در گروه ازمایش تعداد 12 نفر باقی ماندند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. سپس دانش آموزان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و قبل و بعد 8جلسه درمانی به پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی نوجوانان پاسخ دادند. برای بهزیستی روانشناختی هم از پرسشنامه 18 سوالی ریف (1989) و برای اضطراب اجتماعی از پرسشنامه اضطراب اجتماعی (SAS-A) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده توسط نرم افزار SPSS نسخه 24 و تحلیل واریانس اندازه های تکراری انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی ناشی از کووید-19 در سطح (۰٫۰۰۱>p) معنادار است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب اجتماعی ناشی از کووید ۱۹ تاثیر مثبت دارد.
تبیین بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس نظریه مزلو: نقش سلامت عمومی، بحران مالی، حمایت اجتماعی و خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۸ (پیاپی ۷۷)
142-131
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس نظریه مزلو: نقش سلامت عمومی، بحران مالی، حمایت اجتماعی و خودپنداره انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرهای اراک و خمین در بازه مرداد تا دیماه 1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که ﺑﺎ روش نمونه گیری دردسترس اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ ) گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی ( IFDFWS ) پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی ( MSPSS ) زیمت و همکاران (1988 )، خودپنداره ( SCQ ) ساراسوت (1984) و بهزیستی روانشناختی ( RSPWB ) ریف (1989) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر خودپنداره و بهزیستی روانشناختی داشتند (05/0> P ). افزون بر آن خودپنداره، اثر مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند (05/0> P ). در نهایت می توان گفت مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران و سایر متخصصان از این مدل می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی روانشناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو
زمینه و هدف: از متغیرهای مهم که در افراد بعد از عمل جراحی اسلیو باید مورد توجه قرار دارد. می توان به بهزیستی روانشناختی اشاره کرد . بهزیستی روانشناختی، وجود اسنادهای روانشناسی شناختی و هیجانی مطلوب تعریف می شود . هدف پژوهش حاضر عبارت بود از تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو بود. روش پژوهش : مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه انجام گرفت. تعداد 50 نفر از بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو مراجعه کننده بیمارستان پارسیان شهر تهران در بازه زمانی شهریور 1399 تا اردیبهشت1400 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 40 نفر از کسانی که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند (با اخذ رضایت کتبی) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به شیوه زیر صورت پذیرفت و به طور تصادفی به گروه برنامه توانمندسازی روان شناختی و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه تنظیم هیجان گارنسفکی را در سه مرحله تکمیل و اندازه گیری قرار گرفت. جلسات درمان های مذکور برنامه توانمندسازی روان شناختی (8جلسه 5/2 ساعته) به صورت گروهی انجام گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار -2 1 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو موثر بود و پایداری این اثربخشی تا مرحله پیگیری ادامه داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه توانمندسازی روان شناختی بر تنظیم هیجان بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو موثر بود و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو استفاده کرد.
اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به پرخوری عصبی
زمینه و هدف: اختلال پرخوری عصبی عبارت از دوره های مکرر پرخوری (مصرف مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاه مثلاً کمتر از دو ساعت، به طور متوسط یک بار در هفته در سه ماه گذشته) بدون استفاده منظم از رفتارهای جبرانی نامتناسب کنترل وزن است این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و آزمون پیگیری دو ماهه بود. 30 نفر نمونه پژوهشی از جامعه زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده در مهر و آبان سال 98 به انجمن پرخوری ایران در شهر تهران به روش در دسترس انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. یافته های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (ریف و همکاران، 1989) در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری مورد جمع آوری قرار گرفت و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی بین فردی بر بهبود بهزیستی روان شناختی بیماران پرخوری عصبی اثربخش است (005/0 ≥ p ). آزمون بن فرونی نشان داد که این اثر در طول زمان پایدار است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی گروه درمانی بین فردی بر بهزیستی روان شناختی پیشنهاد می شود به منظور از گروه درمانی بین فردی برای زنان مبتلا به پرخوری عصبی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش کژکار، اضطراب سلامت، بهزیستی روانشناختی و تصویر بدنی در زنان تحت عمل ماستکتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
285 - 314
حوزههای تخصصی:
سرطان سینه شایع ترین سرطان و دومین علت اصلی مرگ در زنان با بسیاری از عوارض جسمی و روانی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش کژکار، اضطراب سلامت، بهزیستی روانشناختی و تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان سینه ماستکتومی شده شهر شیراز که در سال 1401 به بیمارستان امیر مراجعه کردند می باشد. آزمودنی شامل یک نمونه 45 نفری که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (سه گروه 15نفری) داده ها در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری ثبت شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نگرش کژکار وایزمن و بک، بهزیستی روانشناختی ریف، اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک و تصویر بدنی کش، میکولاو براون، بود. داده های پژوهش با استفاده از روش کوواریانس چند متغیره و آزمون های تعقیبی شفه و بنفرونی جهت آزمون فرضیه ها استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار (spss-18) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که هر دو روش درمانی بر این متغیرها از نظر آماری اثر معنی داری اعمال کرده اند (P<0.05). یافته ها نشان می دهد میانگین نمره کل اضطراب سلامت، بهزیستی، تصویر بدنی و نگرش کژکاری در گروه کنترل در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری، تفاوت چشم گیری نشان نمی دهد اما در گروه آزمایش ACT و MBSR تفاوت های چشم گیری مشاهده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، اثربخشی بیشتری نسبت به برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی دارد، زیرا اصول زیربنایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در راستای افزایش انعطاف پذیری روانشناختی می باشد.
تدوین و آزمون مدل ارتباط بین شخصیت، نیازهای روانی و بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و ارضای نیازهای روانی بنیادین با بهزیستی روانشناختی انجام شد. به این منظور 382 نفر (189 پسر و 193 دختر) دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای- چندمرحله ای انتخاب شد. آزمودنی ها به پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت (IPIP)، نیازهای روانی بنیادین (BPNS) و بهزیستی روانشناختی (SPWB) پاسخ دادند. از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی اعتبار ابزارهای اندازه گیری استفاده شد. با استفاده از مدل معادلات ساختاری اثرهای پنج عامل شخصیت بر بهزیستی روانشناختی از طریق متغیرهای میانجی «نیازهای روانی بنیادین» بررسی شد. یافته ها نشان دادند که به طور کلی مدل فرضی با داده ها برازش دارد. تأثیر برون گرایی بر ارتباط با دیگران، دلپذیر بودن، خودمختاری و شایستگی معنی دار بود. نتیجه های دیگر نشان داد که ثبات هیجانی، وظیفه شناسی و انعطاف پذیری بر شایستگی اثر مثبت دارند. علاوه بر این تأثیر خودمختاری، شایستگی و ارتباط با دیگران بر بهزیستی روانشناختی معنی دار بود. اثرمستقیم پنج عامل بزرگ شخصیت بر بهزیستی روانشناختی تأیید نشد، اما اثر غیرمستقیم آنها و از طریق ارضای نیازهای روانی تأیید شد.
اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر بهزیستی روانشناختی جانبازان و همسران آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر بهزیستی روانشناختی جانبازان و همسران آنها بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری تحقیق جانبازان و همسران آنها در سال 1391 شهر اصفهان بود و نمونه تحقیق 20 زوج بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1995) بود. مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر روی گروه آزمایش به مدت 5 هفته و به مدت 15 ساعت اجرا گردید و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله گروهی مبتنی بر بخشش بر بهزیستی روانشناختی جانبازان و همسران آنها در پس آزمون مؤثر بوده است (01/0P<). همچنین میانگین نمرات در خرده مقیاس های روابط مثبت با دیگران و رشد شخصی افزایش معناداری پیدا کرده بود.
بررسی برخی پیشایندها و پیامدهای شیفتگی به شغل در کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز مارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین نقش رهبری تحولی و منابع شغلی در پیش بینی شیفتگی به شغل و نیز تعیین رابطه شیفتگی به شغل با بهزیستی روانشناختی وخلاقیت سازمانی بود. شرکت کنندگان در پژوهش 221 نفر بودند که از میان کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز مارون با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شیفتگی شغلی (باکر، 2008)، منابع شغلی (خانتاپولو، 2007)، رهبری تحولی کلی (کارلس، ویرینگ و مان، 2000)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و خلاقیت سازمانی (ژو و گئورگ، 2001) بودند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری تحولی و منابع شغلی به ترتیب نقش معنی داری در پیش بینی شیفتگی شغلی دارند. همچنین، شیفتگی به شغل و ابعاد آن نیز روابط معنی داری با بهزیستی روانشناختی و خلاقیت سازمانی دارند. به علاوه، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جذب به شغل و لذت از شغل نقش بیشتری در پیش بینی بهزیستی روانشناختی و خلاقیت سازمانی دارند.
رابطه شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری تعالی یابی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری تعالی یابی شغلی در پرستاران بیمارستان شهید رحیمی خرم آباد بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نوع تحقیق، رابطه ای و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تعداد 456 نفر از پرستاران بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد بودند، که بر اساس جدول مورگان از این میان نمونه ای به تعداد 205 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان آنها انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه شخصیت پیش نگر (بتمن و کرنت، 1993)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف و کیس، 1995) و پرسشنامه تعالی یابی شغلی (تایمز و همکاران، 2012) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارAmos استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده ی آن است که شخصیت پیش نگر به صورت مستقیم با بهزیستی روانشناختی و تعالی یابی شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارد، همچنین نتایج نشان دهنده این بود که تعالی یابی شغلی رابطه بین شخصیت پیش نگر و بهزیستی روانشناختی را میانجی گری می کند (p <0/05 ).
نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تاب آوری در رابطه بین بهزیستی روانشناختی با تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده و قصد ترک شغل بود. نمونه این پژوهش شامل 363 نفر(222 مرد و 141 زن) از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های تعارض کار-خانواده، غنی سازی کار-خانواده، تاب آوری ، قصد ترک شغل، خشنودی شغلی، خشنودی خانوادگی و سلامت روان استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی تعدیلی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که بهزیستی روانشناختی رابطه منفی و معنی دار با تعارض کار-خانواده و قصد ترک شغل دارد و همچنین بهزیستی روانشناختی با غنی سازی کار-خانواده رابطه مثبت و معنی دار دارد. یافته های تحلیل رگرسیون تعدیلی، نقش تعدیل گر تاب آوری را در این روابط مورد تأیید قرار دادند.
بررسی نقش میانجی گر انعطاف پذیری روانشناختی در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهشگران بر این باورند که هوش هیجانی یک عامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی بوده و به صورت مستقیم متغیرهای مربوط به «خود» شخص را تحت تاثیر قرار می دهد. هوش هیجانی موجب پردازش مناس ب اطلاعات می شود که بار هیجانی دارد و استفاده از آن ها برای هدایت فعالیت شناختی ضرورت دارد؛ لذا هدف از پژوهش هاضر بررسی نقش میانجی بررسی نقش میانجی گر انعطاف پذیری روانشناختی در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش مطالعه ای توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره زوج درمانی و مشاوره منطقه 7 تهران در سال 1401 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس 150 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. سپس، شرکت کنندگان پرسشنامه های ذکر شده در قسمت ابزار پژوهش را تکمیل نمودند. در انتها، به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس و اموس و از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مستقیم هوش هیجانی بر انعطاف پذیری روانشناختی (28/0= β و 82/3 = t) معنادار است. همچنین اثر مستقیم هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی (36/0= β و 40/3 = t) معنادار می باشد. همچنین، اثر مستقیم انعطاف پذیری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی (40/0= β و 14/4= t) نیز معنادار است. در نهایت، اثر غیر مستقیم هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی 29/0 و اثر کل 65/0 به دست آمده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که در رابطه میان هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی، متغیر انعطاف پذیری روانشناختی به عنوان میانجی گر می تواند این رابطه را تقویت کند.
نقش میانجی تاب آوری روانشناختی در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبود یافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۹۸-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 بود. این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی و بر مبنای تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بهبودیافتگان بیماری کووید-19 در زمستان1400 بود که تعداد270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی (K-10)، انزوای اجتماعی (SIQ)، بهزیستی روانشناختی (RSPWB)، تاب آوری (CD-RISC) بود. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مسیرمستقیم پریشانی روانشناختی به تاب آوری روانشناختی و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0>P). همچنین مسیرمستقیم انزوای اجتماعی به تاب آوری روانشناختی معنادار بود (05/0>P). پریشانی روانشناختی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P). انزوای اجتماعی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P )، که این حاکی از برازش مطلوب بود. نتایج نشان داد که انزوای اجتماعی و پریشانی روانشناختی به واسطه کاهش تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی در بین بهبودیافتگان کووید-19 نقش دارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت های مثبت روانشناختی پرداخته اند اما پژوهشی که به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش-پذیر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری را مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 10-5 ساله شهر تهران تشکیل می دادند که در سال 1399 به مرکز مشاوره ذهن آرا مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 40 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) بود و نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. ابزار مورد استفاده برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس سرمایه روانشناختی لوتاز (2007) بود. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. یافته ها: آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر معنادار داشت که این اثربخشی در طول زمان پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیری که در جلسات آموزشی ذهن آگاهی شرکت کرده بودند، بهزیستی روانشناختی، تاب آوری، خودکارآمدی، امیدواری و خوش بینی بیشتری داشتند.