مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
اسلامی سازی دانش
حوزه های تخصصی:
«محمدنقیب العطاس» یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی در تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی، آن را تنها شامل تهذیب و تکمیل علوم موجود نمی داند؛ بلکه مرحله تولید علوم جدید براساس مبانی اسلامی را نیز بر آن می افزاید. این مقاله با تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه عطاس، برخی از اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی، همچون عدم تبیین واقع نمایی گزاره های دینی، برنتافتن علوم اسلامی شده از سوی جامعه علمی، ناهمسازی معارف تولیدشده و دوگانگی دانش را بررسی کرده است. همچنین به نظر نگارندگان، ضعف روش شناختی، گام برداشتن درون روش شناسی پارادایم رقیب و ناکارآمدی، برخی از کاستی های این نظریه است.
بنیان های نظری جامعه شناسی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
نسبت اسلام و علوم انسانی یکی از مباحث بنیادینی است که ذیل عنوان اسلامی سازی دانش خصوصاً پس از پیروزی انقلاب، از موضوعات اصلی تبادل نظر اندیشمندان این حوزه بوده است. اظهارنظر در خصوص دیدگاه اسلام نسبت به موضوعات مطرح در علوم انسانی، مستلزم استنطاق قرآن کریم به عنوان منبع اصلی و احادیث اهل بیت به عنوان مفسرین خاص قرآن و متعاقباً امکان سنجی تدوین گزاره های علمی بر اساس دیدگاه این دین نسبت به هر موضوع می باشد. مقاله حاضر درصدد است با استفاده از روش تتبع نظری ضمن بررسی قرآن کریم، تفاسیر معتبر و برخی منابع دیگر به شناخت دیدگاه اسلام نسبت به جامعه و مآلاً قانونمندی آن در چارچوب ارائه گروه بندی دقیقی از آیاتی که ناظر بر قانون مدار بودن جوامع بشری هستند، نائل آید. ملاحظه خواهد شد که در یک دسته بندی کلی، چهار مجموعه آیات، این مفهوم را افاده می کنند که این مقاله به بررسی مجموعه اول این آیات، شامل نوزده دسته از آیات قرآن کریم که مستقیماً بر قانونمندی جامعه دلالت دارند، می پردازد.
به سوی تدوین یک چارچوب فرانظری برای اسلامی سازی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اسلامی سازی دانش، یکی از دغدغه های مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روش ها و الگو های فراوانی درباره چگونگی اسلامی سازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند به طور منسجم به مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامی سازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت می یابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامی سازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزام های فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامی سازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.
اسلامی سازی دانش معاصر: تقسیم بندی موضوعی و فراتحلیل آثار و مهم ترین منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله به دست دادن فهمی جامع و روشن از «اسلامی سازی دانش» در دوران معاصر می باشد، که پاسخی روشنفکرانه، علمی و احیاگرانه متفکران اسلامی به پروژه مدرنیته در چند دهه اخیر است. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای، به فراتحلیل بیش از 80 اثر (مقاله، کتاب، نقد و...) در زمینه «اسلامی سازی دانش» پرداخته و با ارائه نوعی تقسیم بندی موضوعی تلاش کرده تا تصویر روشن تری از آن به عنوان «کل» و مجموعه ای از «میراث غنی علمی» ارائه دهد. در این مقاله در جمع بندی نشان می دهیم که اسلامی سازی دانش با توجه به حجم زیادی از تلاش ها و کوشش های نظری و تحقیقاتی که در اقصی نقاط جهان، به خود اختصاص داده از یک سو نمایانگر رشد، بالندگی و غنای محتوایی آن است و از سوی دیگر، به نوعی «بازخیرش علمی» مسلمانان برای احیای دوران طلایی تمدن اسلامی محسوب می شود. لذا در مقایسه ای تاریخی، شاید بتوان با توجه به پویایی و روند تکاملی «اسلامی سازی دانش» در چند دهه اخیر، ارزش آن را با نقش «نهضت ایجاد دانش های عقلی و تجربی اسلامی» در زمان ورود مسلمانان به دوران طلایی «تمدن اسلامی» قابل قیاس دانست. ازاین رو، می توان نتیجه گرفت که «اسلامی سازی دانش» نه فقط تنها مسیر ممکن برای مقابله با مسائل و چالش های ناشی از مواجهه با مدرنیته است، بلکه همچنین این ظرفیت و پتانسیل را دارد که از طریق ایجاد گفتمان های خلاق در عرصه های مختلف علمی و روشنفکری به بازستاندن حاکمیت مسلمانان بر علم و دانش و احیای تمدن اصیل اسلامی کمک کند.
تحلیل و بررسی دیدگاه نقیب العطاس درباره اسلامی سازی علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: «محمدنقیب العطاس» یکی از موافقان و نظریه پردازان ایده اسلامی سازی دانش در نیمه دوم قرن بیستم است. هدف این پژوهش، گزارش و ارزیابی فرایند تحقق علوم اجتماعی اسلامی از دیدگاه عطاس است. روش: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در بررسی آن از روش تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافته ها: 1. دیدگاه عطاس تنها شامل تهذیب و تکمیل علوم موجود نیست، بلکه در بر دارنده دو مرحله تهذیب و تکمیل علوم موجود و تولید علوم جدید بر اساس مبانی و روش شناسی اسلامی است. 2. روش شناسی تحقق علوم اجتماعی اسلامی در اندیشه وی، شامل استفاده از روش ترکیبی(اجتهادی، شهودی، عقلی و تجربی)، اسلامی سازی زبان و به کارگیری روشهای تفسیر و تأویل در مطالعه پدیده های طبیعی و انسانی است. نتیجه گیری: الگوی علم دینی عطاس، هر چند درصدد اسلامی سازی در سطح مبانی و روش شناسی علوم است و از این رو، بسیاری از اشکالات منتقدان بر وی وارد نیست؛ اما دارای نقاط ابهام فراوانی است. آسیبهای روش شناسی وی نیز عبارتند از: مبهم و غیر شفاف بودن استفاده از روش ترکیبی آسیب؛ تکیه بیش از اندازه بر نقش اسلامی سازی زبان برای تحقق علوم اسلامی؛ مناسب مباحث فلسفی و عرفانی بودن روش تأویلی و کارایی نداشتن برای تولید معرفت علمی.