مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مکان مقدس
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۹
10 - 15
حوزه های تخصصی:
صخره ها و غارهای طبیعی، چارتاقی و اماکن غاری شکل زیرزمینی یا به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران مکان هایی در ارتباط با نیایش مهر (میترا) بوده اند وجود این اماکن در دل کوه و صخره یا در زیر زمین و غارها بازگشت به باورهای میترایی دارد که زاده شدن مهر از دل سنگ و صخر (یا طبق استوره ایران از نوری که از برهم خوردن دو صخره ایجاد شده (صاعقه) و سپس قربانی گاو در غار) بوده و نیایش ایزد در مکان هایی این چنین انجام می شده است. تاکنون مردم برجا مانده که در جوار غار، کوه، چشمه و درختان مقدس انجام می شود و بسیاری از آداب ایرانیان کهن را حفظ کرده است. از این رو می توان حضور باور و آیینی کهن را در گذر زمان شاهد بود و دگردیسی تفکر و رسوم ایرانی را در دوران اسلامی نیز پی گرفت. چنانکه امروز اغلب زیارتگاه های مسلمانان همانا نیایشگاه های دوران باستان بوده که تقدس خود را حفظ کرد، محل و مأمن مردم و تکیه گاهی برای توسل و حاجت خواهی است.
پیوند فضای قدسی اساطیر ایران با مکان حماسی شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکان اساطیری یکی از ویژگی های تأثیرگذار اسطوره بر حماسه است. براساس متون فارسی میانه، خونیرس به عنوان مرکز مقدس اساطیر ایران شناخته می شود و به عنوان آفریده خاص اورمزد که محمل آغازهاست، از آن یاد می شود. این مرکز مقدس مزدیسنا، بر اساس قانون انتقال عناصر اساطیری به حماسه، وارد متن شاهنامه شده است و برخی ویژگی های خاص خود مانند: تقدس، پایداری، مورد رشک بودن و پاس داشته شدن از سوی بهدینان را به گونه های متفاوتی وارد متن حماسه کرده است. اثبات علمی این نکته که خونیرس همان مفهوم ایران در شاهنامه است؛ نیازمند معرفی مجموعه پیونددهنده های این دو مکان اساطیری و حماسی بود، بنابراین در این راستا برخی از پیونددهنده ها، مانند: پهلوانان و اخلاق پهلوانی، دشمنان ایران، جادو ستیزی، خردگرایی ایرانیان و فره و فرهمندی بررسی و بازشناسی شده اند. رویکرد مقاله حاضر در بحث اسطوره-شناسی برپایه مکتب پدیدارشناسی و نظریات میرچا الیاده بوده است و براساس اصول نظری این مکتب ارتباط مکانی اسطوره و حماسه تبیین شده است
مقایسه دو الگوی منظر مقدس در شهر اسلامی و مسیحی (نمونه موردی : حرم امام رضا (ع) در مشهد و کلیسای دومو در میلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
14 - 21
حوزه های تخصصی:
با مطالعه تاریخچه تنوع نگرش های شهرسازی در جهان، این نکته روشن می شود که ادیان و مذاهب، تأثیر بسیاری بر هندسه حاکم بر شهر، توسعه و ریخت شهر داشته اند. اثر ادیان در توسعه شهر، ریشه در اهمیت قائل شدن برای اماکن مقدس دارد. همواره ساخت مکان مقدس در یک محدوه، موجب واجد ارزش شدن بافت اطراف خود و تمرکز سایر فعالیت های شهری در پیرامون آن می شده و رفته رفته ساختار شهر شکل می گرفته است. نوع نگاه به مکان مقدس در دو دین اسلام و مسیحیت به طورکلی متفاوت بوده و این نگرش در منظر مکان مقدس نیز متبلور شده است؛ به طوری که با قیاس تحلیلی و تاریخی شهرهای اسلامی و مسیحی و بررسی جایگاه مکان مقدس در آنها، می توان به تفاوت های منظرین مکان مقدس در دو نگرش پی برد. در این پژوهش کیفی، ابتدا دیدگاه نظریه پردازان در خصوص ساختار شهر و جایگاه مکان مقدس در شهر اسلامی و مسیحی بررسی شد و سپس مقایسه تطبیقی میان دو نمونه مکان زیارتی صورت گرفت. یافته های این بررسی نشان می دهند که هویت منظرین مکان های مقدس در شهر اسلامی به صورت ارگانیک در پیوند با محله و بافت اطراف خود بوده اند. به گونه ای که در دل فضاهای پیرامونی به صورت هم پیوند قرار می گرفته و موجب اتصال فعالیت های متنوع زیارتی و مردمی برای زائران و مجاوران می شده است. اما در مسیحیت، مکان مقدس، استقلال معنایی و فرمی دارد و با یک معماری سلطه گر که به صورت تجسدی از مسیح شکل گرفته، بدون ارتباط عینی-ذهنی با محله های اطراف است. به طوری که موجب جدایی مکان مقدس و فعالیت های وابسته می شده است. ریشه این مطلب در بررسی مصداق های منظر مکان های مقدس در دو شهر اسلامی و مسیحی نمایان می شود.
کرونا و تعطیلی زیارت: گزینش و باز تفسیر در مواجهه با قطع دسترسی به مکان مقدس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
83 - 110
حوزه های تخصصی:
با شیوع کووید-19 در اواخر سال 1398، برای جلوگیری از شیوع بیماری، اماکن مقدس و مناسک جمعی در اکثر نقاط دنیا، و نیز ایران، برای مدتی نامعلوم تعطیل شد. از جمله مقاصد زیارتی همچون مشهد که از محبوبترین زیارتگاههای ایرانیان بودند دسترسناپذیر شدند. این وضعیت تجربهای را برای زائران ایرانی ایجاد کرد که پیشتر در حافظۀ جمعی و دین زیستۀ ایرانیان معاصر بیسابقه بود. این شرایط، مرزهای امر قدسی و عرفی، و محدودۀ عاملیت امر قدسی و عرفی را بهشدت مسئلهمند کرد. با توجه به اینکه چنین رخداد و تجربهای در مطالعات جامعهشناسی دین در ایران تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته، در پژوهش حاضر، ضمن تحلیل 14 مصاحبۀ نیمهساختیافته، تجربۀ زائران مستمر از امر قدسیِ تجسدیافته در مکان مقدس در زمانی واکاوی شد که مکان مقدس به دلیل شیوع بلای طبیعی تهدیدکنندۀ بقا به مدت نامعلومی رسماً از دسترس خارج شده بود. در این پژوهش سه موضع متفاوت در برابر تعطیلی حرم در بین مشارکتکنندگان شناسایی شد: موافقان، مخالفان، و مخالفان محافظهکار. بررسی تجربۀ عاطفی مشارکتکنندگان حاکی است آنها عواطف متناقضی را تجربه کردند. در بررسی مواجهۀ شناختی مشارکتکنندگانمشخص شدموافقان تعطیلی حرم در برخورد با ناهماهنگی شناختی و تهدید هویت دیندارانهشان راهبردهایی را اتخاذ کردند که عمدتاً بر بازتعریف، بازتفسیر، گزینش، و برجستهسازی بعضی خوانشهای الهیاتی و فقهی در مقابل برخی دیگر از خوانشها و فهمها بود به طوری که بتوانند چالشهای فوق برای دینداریشان را حل و فصل و تعدیل کنند. اقلیت مخالفان، با تفسیری تقدیرگرایانه، حکومت و موافقان تعطیلی را به اصیل و صادق نبودن در ارادت به امام و محافظهکاری / مصلحتاندیشی سیاسی متهم میکردند. معدود مخالفان محافظهکار نیز به دلیل اهمیت و جهۀ جهانی و سیاسی حکومت شیعی، به رغم نارضایتی، این مصلحتاندیشی را درک میکردند. در نهایت، مواجهۀ عملی زائران با این ممنوعیت توصیف شده است.
منظر قدسیِ شهرهای زیارتی به روایتِ سفرنامه های تاریخی
حوزه های تخصصی:
منظر شکل یافته از مکان های متبرکه شهرهای زیارتی، جزو اصلی در شناسایی شاخصه های کالبدی و معنایی آن ها به شمار می رود. این مناظر ضمن گسترشِ کلیتی یکپارچه در ابعاد زمانی و مکانی، آئین ها و مراسم مذهبی وابسته به خود را در یک چهارچوب روایی متحد می سازند. بدیهی است جانِ متصل به این مناظر، روح انسان است؛ پس هرآن چه منجر به برهم زدگی و آشفتگی این ارتباط گردد، نه تنها اصالتِ این اماکن مقدس و یکپارچگی بافت های بلافصل آن را مخدوش می سازد؛ بلکه اثرات منفی غیرقابل انکاری بر امرِ زیارت برجای خواهد گذاشت. از آنجاکه این فضاها همواره مرکزِ توجه مجاوران، زائران و حتی سیاحان بوده است، اسناد مکتوب و مصورِ آن ها می تواند در بازنمایی وجوه عینی و ذهنی مناظرِ فوق الذکر موردِ مداقه قرار گیرد. درهمین ارتباط پژوهشِ حاضر با طرح این پرسش که در طولِ اعصار پیشین، ساختارِ کالبدی و معنایی مناظرِ یادشده چه وجوهی را دربر می گرفته است؟ درصدد یافتنِ ابعادِ پیدا و پنهانِ این گستره با هدفِ بازنمایی ویژگی های اصلی منظرِ شهرهای زیارتیِ مذهبِ تشیّع و نقشِ بقاعِ متبرکه آن ها بوده است. از این حیث با تکیه بر روش تفسیری-تاریخی و تحلیلِ مضمون، رویکردی استنتاجی را انتخاب نموده و به بررسی متون و تصاویر 29 سفرنامه نگارش شده در فاصله زمانی قرن ششم تا چهاردهم هجری قمری، پرداخته است. یافته ها حکایت از آن دارد که اماکن مذکور به عنوانِ «نماد و شاخصه شهر زیارتی»، همواره «متمایز از محیط پیرامونِ» خود و در عینِ حال با «انسجامی یکپارچه» در بسترِ طبیعی شهر، منظری را به شکلِ مجموعه ای واحد انتظام می داده که تمامی روابط، رویدادها، آداب و آئین های بومیِ مرتبط با خود را شامل می شده است. نتیجه حاصل گویای آن است که منظر مقدسِ این اماکن شبکه ای معنوی و زنجیره ای از ارزش ها و عناصر ملموس و ناملموس بوده، که توجه بیش از پیش به حفاظت از حریمِ بصری آن ها و بازنگری در طرح ها و اقدامات جاری را ایجاب می نماید.
مکالمه انسان و مکان مقدّس جستاری بر نقش مخاطب در فهم قداست مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
65 - 74
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش فضای معماری در انتقال مفهومِ قداستِ مکان کم رنگ و منقطع است. در این بحث به تحلیل این انقطاع پرداخته شده است. روش تحلیل این پژوهش به مباحث هرمنوتیکِ مدرن وابسته است که بر نقش مخاطب در فهم و آفرینش معنا تأکیددارند. در این راستا پس از دسته بندی انواع بناهای مقدس با توجه به اراده خداوندی یا میل استعلایی بشر، در مسیر تحلیل فهم انسانی از مکان مقدس، از مفهوم «مکالمه» استفاده شده است که از مفاهیم اصلی هرمنوتیک گادامری محسوب می شود؛ چراکه به نظر می رسد می توان از آن به عنوان مفهومی اساسی در تفسیر مکان بهره برد. در خلال مطالب در مورد نقش «سنت هنری» و نحوه تفسیر آن به عنوان مفهومی اساسی و پایه در فهم اثر معماری بحث کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فهم، مکالمه و پذیرش یک اثر هنری پرمعنا (به ویژه مکان مقدس) در تمایلی دوگانه نسبت به سنت ها اتفاق می افتد و آن دیالکتیک «بازگشت و استقبال» است.
ارزیابی کیفی روند توسعه بر بافت پیرامونی مکان مقدس با تأکید بر خیابان امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
48 - 59
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مکان های آیینی نقش اصلی در توسعه و ریخت شهر ایفا می کرده اند اما امروزه رشد سریع شهرها به ویژه شهرهای بزرگ منجر به تغییر و تحولات گسترده کالبدی، فعالیتی و عملکردی شده است. این تحولات باعث شده عرصه های عمومی شهری که روزگاری مقر شیرین ترین خاطرات مردم و عظیم ترین رویدادها و مهم ترین مکان برای رویارویی شهروندان بوده است، به گذرگاه هایی ناآشنا، بی روح و سخت بدل شوند؛ به گونه ای که قدرت کشف و درگیری انسان با فضا را از میان برده اند .محور آیینی امام رضا (ع) به عنوان آستانه ورود به مکان مقدس، یک محور فعال شهری در بافت سنتی شهر است که از دوره پهلوی تاکنون کیفیت دسترسی به این مرکزیت را تعریف کرده و از مهم ترین ارزش های مکان مندی فضا برخورداراست. اما امروزه به دلیل تحولات کالبدی و شکاف هایی که با گذشته تاریخی خیابان به وجود آمده، هویت مکانی محور را خدشه دار کرده است. هدف از این مقاله، ابتدا تبیین عوامل مؤثر بر عدم تداوم هویتی مکان وسپس بررسی مؤلفه ها و ویژگی هایی است که به منظور ایجاد مکان مندی در محور امام رضا (ع)، نیازمند بازتعریف دوباره در فضا هستند. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و بر مبنای اسناد، منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم کالبدی در محور امام رضا (ع) ضمن حفظ جنبه های هویتی و جلوگیری از گسست تاریخی محور با گذشته خود، قادر به حل مشکلات ارتباطی- عملکردی به بهترین نحو است. به طوری که استمرار مکان مندی در محور، ملزوم به وجود این ویژگی ها بوده و فقدان هرکدام موجب تضعیف مکان مندی ودر نتیجه منظر آیینی محور می شود.
تقدس فراگیر فضا در اسلام: نگاه تکلیف گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار مفهوم مقدّس بودن کالبد از حیث ادراکی و انتساب آن به مکان یا فضا از دید اسلام با رجوع به منابع اصلی سنّت بازنگری شده است و تقدّس به عنوان مفهومی عارض بر فضا (که مبنای الیاده در تعبیر مکان یا عنصر مقدس در مقابل عنصر عادی (نامقدس) و یکی از مؤثرترین تعابیر شکل دهنده به نظریه های معرفت گرا در تحلیل معماری اسلامی بوده است)، با استفاده از ایده اولیه ارایه شده از سوی سامرعکاش، مورد نقد قرار گرفته است و به صورت رهیافتی جدید، توسعه داده شده است. به این منظور پس از بحثی در مفاهیم مختلف عنصر مقدس، دیدگاه «تکلیف گرا» در مقابل «معرفت گرا» در حوزه اسلامی طرح و بحث می شود و بر مبنای دیدگاه نخست، تبیین جدیدی از مفهوم تقدّس برای فضا مکان ارائه می شود که مشتمل است بر دو گونه بنیادی ایجاد و ادراک قدسیت: یکی فراگیر و متعلّق به کلّ فضا و دیگری خاص فضا و قابل اکتساب؛ و هر دو از لحاظ ادراکی ماهیتی «بازشناسانه» دارد. سپس این تبیین برای دو عنصر کانونی محیط کالبدی در متون اسلامی «مسجد» و«بیت» به صورت موردی اعمال می شود و در نتیجه الگویی فراگیر از مفهوم تقدس در محیط کالبدی اسلامی ارائه می گردد.
واکاوی قداست مکانی گور دخمه دکان داود در سرپل ذهابِ کرمانشاه در آیین اهل حق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
107 - 140
مکان های مقدس در یک کارکرد نقطه مشترکی دارند و آن دربرگرفتن امر قدسی است و معماری از دیرباز بستر تبلور اندیشه های متعالی انسان،تجلی گاه احساسات ناب بشری و خاستگاه تحقق کمالات آدمیان بوده است. داده های پژوهش که از طریق بازدید و مشاهده اثر و مراسم مذهبی، و نیز مصاحبه و بررسی اسناد گردآوری شده است متعلق به گروهی است که در استان کرمانشاه با عنوان یارسان یا اهل حق شناخته می شوند.گوردخمه دکان داود به عنوان یک مکان مقدس که روزانه در آنجا به عبادت پرداخته می شود نمودی از فضایی مقدس و معنوی است که توسط پیروان اهل حق از دیرباز مورد ستایش و عبادت قرار گرفته است. حس قداست، در این بنا با انجام نیایش و برگزاری مراسم مذهبی در جوار آن، به معنای واقعی به عبادت کننده و پیروان این آیین و حتی به کسانی که به عنوان بازدیدکننده یک اثر تاریخی به آنجا می روند القا می شود و پیروان آن پیوسته در تلاش اند با انجام مراسم مذهبی، به این مکان روح و تقدس بدهند. قدسی به منزله امری انتزاعی و رابطه آن با جهان واقعیت، محوری ترین بحث این پژوهش است که سعی بر آن است تا با نگاهی اجمالی به ماهیت آیین اهل حق، به بیان مفهوم امر قدسی و تجلی آن در گوردخمه دکان داود به عنوان یک معماری قدسی بپردازیم که استعاره قابل رویت برای یک دنیای مذهبی محسوب می شود و آنچه قداست این مکان را تبیین می کند فارغ از ظاهر معماری آن، به امر قدسی اشاره دارد.