مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عرش
دیدگاههای ابومنصور اصفهانی در کلام و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان دانشوران مسلمان به شخصیتهای گوناگونی بر می خوریم که دارای گرایشها و مذاقهای متفاوتند، یکی صرفاً حدیثگر است که هیچ فتوایی و نظری اتخاذ نمی کند مگر آنکه مبتنی بر روایتی از پیامبر یا سلف صالح باشد. دیگری فرهیخته ای عقلگر است که هیچ اندیشه ای حتی تقلیدات را جز به تصویب عقل نمی پذیرد. سومی صوفی اهل ذوقی است که بیش از قال یا حال سر و کار دارد و پیوسته خوش دارد که در وجد و شوریدگی باشد و اگر به تقلیدات یا قلیات می پردازد به دنبال گرایشهای متضاد باور دارند و با سیرهای متفاوت سلوک می کند ، کمتر به چشم می خورند. ابو منصور اصفهانی یکی از این شخصیتهای نادر است که جمود گرایی حنبلیان را با ذوق عارفانه و سماع صوفیانه در آمیخته است.
«تحلیل اسطوره سدره المنتهی در متون اصیل عرفانی»
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، کلمه سدره المنتهی از حیث لغوی و اصطلاحی و شرح و تفصیل آن در متون اصیل عرفانی مورد بحث و فحص قرار گرفته است. و همچنین با مراجعه به آثار شعرا، به استخراج اشعار مربوط به آن پرداخته شده است. اغلب مفسران بر این باورند که سدره المنتهی نام درختی است بر فلک هفتم که جز پیامبر اسلام در شب معراج هیچ موجودی از آن نگذشته است و جبرئیل در شب معراج پیامبر را تا سدره المنتهی همراهی نمود.هر چند در قرآن بحث مفصلی درباره سدره المنتهی صورت نگرفته، اما در کتب عرفانی و تفسیر و احادیث توضیحاتی در این باره داده شده است. که اجماع آن مطالب در این مقاله گردآوری و تدوین شده است.
عرش از دیدگاه حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علاوه بر دیدگاههای عارفانه سنایی، که در حدیقه و آثار دیگر وی مشهود است، دیدگاه کلامی او نیز حائز اهمیت است. یکی از این موضوعات مهم، موضوع عرش و لامکان بودن خداوند است. متکلمان دیدگاههای مختلفی را در این باره مطرح کرده اند و عرفای اسلامی نیز در بحث و تفسیر آیه «الرحمن علی العرش استوی» به تاویل روی آورده اند و عرش را قلب و دل دانسته اند، اما سنایی، عارف بزرگ قرن ششم دیدگاهی متفاوت با عارفان دارد. وی استوای بر عرش را به معنای استیلا می داند، نه جای نشستن خدا، و معتقد است که خداوند چون خود آفریننده مکان است، در مکان نمی گنجد و تجسم و تشبیه در او راه ندارد.
فرقه وهابیه، مروج اصولِ اعتقادی اسرائیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمان پیامبر اکرم| و حتی ابوبکر چیزی از اسرائیلیات در تفسیر، تاریخ و اصول اعتقادی مسلمانان مطرح نبود. از زمان خلیفه دوم کم کم افکار و اندیشه های بنی اسرائیلی در میان مسلمانان رسوخ کرد. احبار یهودی و راهبان مسیحی بعدها با حمایت جانی و مالی معاویه و خاندان بنی امیه، در ترویج اسرائیلیات نقش کلیدی داشتند. اکنون فرقه وهابیت به عنوان یک جریان دینی در برداشت از آیات صفات از آن بهره برداری کرده، خود را بر صراط حق و مخالفین را در گمراهی می بینند. در نوشتار حاضر با سنجش و مقایسه اندیشه های اعتقادی تورات و اندیشه های اعتقادی وهابیت در باب توحید صفاتی به این نتیجه رسیدیم که اعتقادات توحید صفاتی وهابی ها نسخه جدیدی است، برگرفته شده از اعتقادات یهود.
وجوه و مصادیق واژه هاى «ماء» و «سماء» در قرآن
حوزه های تخصصی:
معانى واژه هاى «ماء» و «سماء»، در این مقاله مورد بررسى است. «ماء» در قرآن، در دو بُعد مادّى و معنوى مطرح شده است. در بعد مادى، مصادیقى مثل آب نوشیدنى، باران و نطقه؛ و در بعد معنوى، مصادیقى مثل: حامل عرش الهى، پاداش استقامت در راه حق و مایه تألیف قلوب دارد.
کلمه «سماء» نیز در اصل به معناى رفعت و بلندى است. در قرآن، این کلمه نیز دو بُعد مادّى و معنوى دارد: مادّى یعنى آسمان که همگان مى بینند. معنوى، مانند غیب و ملکوت.
تبریز، شعشعة عرش، فرّ فردوسی (تحلیل یک بیت از مثنوی مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بیتی از دفتر ششم مثنوی مورد تحلیل قرار گرفته است که در آن تبریز به زبانی دیگر وصف شده است. بیت از داستانی است که در آن درویشی غریب به امید گرفتن وامی از محتسب تبریز بار سفر بسته و عازم آن دیار شده است. مولانا به هنگام رسیدن درویش غریب به تبریز بیتی چند از زبان درویش درباره تبریز و تبریزیان سروده که بیت مورد بحث ما در میان آن ابیات است و آن این بیت است:
فرّ فردوسی است این پالیز را شعشعه یْ عرشی است این تبریز را
مولانا در این بیت برای تبریز فرّ فردوسی قایل شده است و بر این باور است که عرش نور خود را بر تبریز و تبریزیان می پاشد. چند و چون این مدعا در سه بخش فردوس و تبریز و عرش و شعشعة آن با تکیه بر روایات و آثار عالمان دین و مورخان بر پایه تحقیقات کتابخانه ای مورد کندوکاو قرار گرفته است.
گفتنی است به کنایت و رمزهای عارفانه خداوندگار قونیه اشارتی نشده و معانی لغوی و غیررمزی مفردات بیت مورد توجه بوده است، تاچه قبول افتد و چه در نظر آید.
توحید خاصّی و تفسیر آیات متشابه از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالش برانگیز بوده است. صدرالمتألّهین شیرازی در اصول هستی شناسی خود قائل به نظریه توحید خاصّی در مقابل دیدگاه توحید عامی است. وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باری تعالی باشد می توان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصّی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمی توان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تأویل کرد، یا قول به تجسم در باب واجب الوجود را پذیرفت. با توجه به چندتباری بودنِ مسئله متشابهات قرآن، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میان رشته ای اخذ کرده است.
تبیین مفهوم «عرش» و «کرسی» بر مبنای علم بلامعلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که در آیات ذکر شده و روایات منظور از آن را «علم الهی» بیان کرده اند، «عرش و کرسی» است. علم الهی - نیز بر اساس روایات دیگری- «علم بلا معلوم» معرفی شده است؛ علم بلا معلوم، علم ذاتی است که نافی اضافی بودن صفت علم است، نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته شده، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد.
یکی از مسائل مهم که در پرتو این نظر مورد تبیین قرارمی گیرد، مسئله ی « عرش و کرسی» است. روشن است که کرسى خدا که آسمانها و زمین را در برگرفته است، چیزى نیست که مادی باشد، واضح است که منظور از عرش در آیات شریفه، تخت نیست.
بر مبنای روایات، مراد از عرش و کرسى، علم است. و منظور از وسعت و گستردگى آنها هم، احاطه علمى آن دو بر آسمانها و زمین می باشد. وجه اشتراک آنها در این است که، عرش و کرسى هر دو از بزرگترین غیبها یعنى هر دوى آنها علم حقیقى اند و غیب بوسیله آنها معلوم و شناخته مى شود. امّا تفاوت آن دو این است که: کرسى، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد آن، امّا عرش، هم علم به عالم شهادت و هم علم به غیر آن است، از امورى که کرسى کاشف و شامل آن نیست.
مناسبت میان اسماء الهی و آسمان ها در طریقت قبّالا و سنّت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
در طریقت عرفانی قبّالای یهودی، بررسی ملکوت آسمان ها، کارکرد فرشتگان گماشته در هر یک از آسمان ها و رابطه میان اسماء الهی موسوم به سفیروت و هر کدام از آسمان ها نقش مهمّی ایفاء می کند. از نظر عارفان قبالا، قلمرو تجلّی وجود، بر چهار بخش اصلی تقسیم می شود: اسماء الهی، عرش، آسمان ها و عالم ماده. عالم نخست یا عالم اّصیلوت، قلمرو ده اسم اصلی خداوند است که سه اسم نخست آن ها، به نحو خاصّ، در مرتبه عرش یا عالم بِریئا ظهور می یابند و هفت اسم دیگر در هفت آسمان برین، ضمن آن که عالم عسیّا یا جهان مادی، مجلای ظهور همه اسماء الهی است. بنابراین، شناخت آسمان ها، در گرو معرفت نظام اسماء و صفات الهی و تقدّم و تأخّر آن ها و مسبوق به شناخت فرشتگان کرام می باشد. این مقاله می کوشد، پس از معرّفی نظام اسماء یا سفیروت که آموزه کلیدی قبالاست، به بررسی مراتب آسمان ها از نظر اهل قبالا و متون کهن آن ها از جمله سفر زوهر و سفر یصیرا بپردازد و درجهت ایضاح و تکمیل مطلب، از روایات موجود در سنّت اسلامی و یافته ها و گفته های عارفان مسلمان نیز بهره گیرد.
وسایط فیض در حکمت صدرایى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از آموزه هاى الهیاتى اسلامى وسایط فیضى است که در قرآن و روایات به آنها اشاره شده است؛ وسایطى همچون قلم، عرش، کرسى، لوح محفوظ، لوح محو و اثبات، و ملائکه. تبیین هستى شناختى این حقایق و تعیین جایگاه آنها در نظام آفرینش از مباحث پراهمیت در الهیات اسلامى است. صدرالمتألهین که مى کوشد تبیین هایى فلسفى از آموزه هاى دینى ارائه دهد، درصدد برآمده است تا بر اساس نظام فلسفى خویش به تبیین نحوه وجود این وسایط و نقش آنها در جریان فیض الهى بپردازد. این تحقیق بر آن است تا تبیین وى از این وسایط و جایگاه آنها را در هستى بررسى کند تا ضمن تبیین نحوه وجود آنها و ویژگى هاى وجودى هریک، تصویرى صحیح در این زمینه ارائه دهد. صدرالمتألهین با اشاره به مراتب علم الهى، هریک از این حقایق را مرحله اى از علم الهى مى داند که بر اساس مراتب وجود داراى حیثیت عقلى یا نفسى اند.
بازخوانی تأویل ابن عربی از عرش در پرتو حکمت متعالیه و تبلور آن در معماری آئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر می کوشد تا ضمن واکاوی حقیقت واژه قرآنی «عرش»، به ایضاح معنای حقیقی و مجازی آن پرداخته و تأویل عرش، موضوع استوای حق بر عرش و رابطه آن با انسان کامل در کلام ابن عربی و امام در مکتب شیعه و تفسیر مفسرین حکمت متعالیه از «عرش» در آیات کریمه قرآن را بررسی کرده و سپس به تبیین معانی واژه عرشه، آرکه و آرخه لاتین بپردازد. در واقع، همان گونه که «عرش» در قرآن کریم به معنای حقیقی عرش الله که همان مبدأ المبادی آفرینش است و به معنای مجازی (مثل جنات معروشات یا سقف خانه ها) نیز به کار رفته است، واژه آرخه نیز به معنای مبدأ آفرینش در فلسفه یونان و نیز طاقی و طاقچه در هنر معماری است. در پاسخ به این پرسش که چرا «عرش» در معانی گوناگون به کار رفته است، می توان - برمبنای اصل مراتب وجود در حکمت متعالیه - گفت که حقیقت عرش در هر مرتبه ای از نشیات وجودی، ظهوری متناسب با آن حقیقت دارد و ظهور ناسوتی عرش در عالم، معابد و مساجد، در انفس، وجود عنصری پیامبر و امام و به تبع در انسان های پیرو آنهاست.
بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره عرش و کرسی با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۵
105-118
حوزه های تخصصی:
در جستار حاضر، تلاش شده است با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه ملاصدرا درباره عرش و کرسی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که میان عرش و کرسی، رابطه ای طولی برقرار است؛ از همین رو باید عرش را مرتبه ای از هستی دانست که نسبت به کرسی از سمت علیت برخوردار است و باطن کرسی و کرسی ظاهر آن می باشد. همچنین اگر قلم را تعبیر دیگری از وجود منبسط بدانیم، در این صورت عرش که مجموعه عالم عقل است، به دلیل معلول بودن، ظاهر قلم و قلم به دلیل علت بودن، باطن عرش و باطنِ باطنِ کرسی می باشد. از نظر نگارنده این سخن، با دیگر مبانی ملاصدرا، از جمله یکی دانستن حقیقت محمدی و قلم، سازگاری بیشتری دارد و از میان متأخران، سخن علامه طباطبایی با این تفسیر همسو می باشد. همچنین با توجه به روایت جاثلیق، بهتر است مرتبه وجودی عرش با مرتبه عالم عقل و مرتبه وجودی کرسی با مرتبه عالم مثال تطبیق داده شود.
تحلیل حقیقت عرش و مراد از حاملان آن با تاکید بر آیه 71 سوره حاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع عرش و مباحث متعلق به آن، یکی از مباحث پیچیده در حوزه شبکه معارف بلند قرآن کریم است که در آیات متعدد به آنها اشاره شده و در این میان، آیه 17 سوره حاقه به حاملان هشت گانه عرش الهی اشاره دارد، ولی مشخص نمی سازد که این حاملان ثمانیه چه کسانی هستند. تنوع معانی ای که برای مفهوم عرش وجود دارد، زمینه ایجاد دیدگاه های گوناگونی از سوی مفسران پیرامون مراد از حاملان عرش الهی شده است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی، به تحلیل و نقد دیدگاه های مفسران در زمینه حقیقت عرش و مراد از حاملان عرش الهی در آیه 17 سوره حاقه پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که عرش حقیقتی عینی و خارجی، مصدر تدابیر الهی و مقام علم فعلی و اجرایی الهی در عرصه هستی است و حاملان عرش الهی در شبکه مفاهیم قرآن و روایات، حقایقی ذومراتب اند که بر خدای متعال، اولیا و فرشتگان الهی اطلاق گردیده است، ولی با توجه به دلایل متعدد، دیدگاه غیر فرشته بودن حاملان هشت گانه عرش الهی در آیه 17 سوره حاقه، تناسب بیشتری با ظاهر آیات و تصریح روایات دارد.
عرش و کرسی از منظر علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
از جمله حقایقی که در قرآن کریم مطرح شده و اندیشمندان بسیاری درباره آن اظهار نظر کرده اند «عرش» و «کرسی» است. علامه طباطبائی یکی از اندیشمندانی است که با تلفیقی از روش «عقلی» و «نقلی» به تبیین آن پرداخته است. از منظر ایشان، «عرش» و «کرسی»، حقیقت واحدی است که به حسب اجمال و تفصیل و بطون و ظهور، به دو مرتبه تقسیم و از هم جدا می شوند؛ به گونه ای که اجمال آنچه در عرش است به تفصیل در کرسی ظهور پیدا می کند. این دو حقیقت موجوداتی مجرد و از حقایق عالم عقل به شمار می روند و دو مرتبه از مراتب علم فعلی حق تعالی هستند. صور و تمثال تمام موجودات در عرش و کرسی وجود دارد و تدبیر امور عالم و زمام جمیع حوادث و اسباب آنها به عرش منتهی می گردد. عرش و کرسی در دنیا و آخرت حاملانی دارند. برای این دو حقیقت در شریعت، اوصاف گوناگون و نام های متفاوتی نیز ذکر شده است.
مفهوم شناسی «کرسی» در لغت و روایات تفسیری عترت علیهم السلام و مقایسه آن با روایات تفسیری اهل سنّت
حوزه های تخصصی:
واژه «کرسی» یکی از واژگان متشابه قرآنی است که در دو جای قرآن کریم به کار رفته است. این لغت در سوره بقره با ضمیری آمده که به لفظ جلاله بازمی گردد. اکنون این پرسش ایجاد می شود که از ترکیب یادشده چه معنایی اراده گشته و تفسیر غیر جسمانی آن چیست؟ در منابع تفسیری اهل سنّت دیدگاه های گوناگونی مطرح شده که تفسیر مادّیِ ملازم با پنداره «تجسیم» از جمله آنهاست. امّا در احادیث معتبر اهل بیت س، نظریه تفسیر دیگری مطرح شده که پرهیز از تشبیه و جسم انگاری خداوند، جمع معنای حسّی (جسم وسیع کیهانی) و معنای غیر مادّی (علم) و برخورداری از پشتوانه لغوی و معناشناختی، از ویژگی های شاخص آن است. این نوشتار با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی تحلیلی، پس از طرح دیدگاه های مفسّران سنّی درباره معنای «کُرسی» در آیه 255 سوره بقره، به مفهوم شناسی آن از منظر لغت و احادیث تفسیری معصومان^ می پردازد.
چیستی، چگونگی، آغاز و انجام «ماء» در آیه «و کان عرشه علی الماء» از منظر فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیه هفتم سوره هود، خبر از قرار داشتن عرش الهی بر روی آب می دهد. مهم ترین ابهامات این آیه ماهیت، کیفیت، منشأ و غایت «ماءِ» در زیر عرش است. با مراجعه به منابع امامیه و عامه شاهد وجود روایات و آرای همگون و همگن هستیم و تنها در اجمال و تفصیل میان فریقین اختلاف دیده می شود. بر پایه روایات اهل بیتm «ماء»، گوارایی است که ابتدا یاقوتی به وسعت هفت آسمان و زمین بوده و سپس تبدیل به آب شده و با درآمیختن باد و متصاعد شدن بخار از آن، تمام هستی از آن بخار آفریده شده است. با توجه به عدم وجود روایتی از پیامبر اکرمj در منابع اهل سنت در مورد تفسیر این آیه و لزوم ارتباط با منبع وحیانی برای تفسیر آن، مشابهت دیدگاه افرادی چون ابن عباس، کعب الاحبار و وَهب بن مُنَبَّه با دیدگاه شیعه، خبر از تأثیرپذیری آنان از علوم اهل بیتm می دهد.
نسبت شرارت با ملکوت در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
از دیدگاه ادیان الهی، عالم ملکوت حقیقت و باطن عالم ملک است و شرارت موجود در عالم ملک، جدای از عالم ملکوت نیست؛ ازاین رو، در علت و چرایی حضور شرارت در عالم ملکوت و کیفیت آن چالش هایی وجود دارد؛ چالش اول: تناقض شرارت با ربوبیت پروردگار بر عالم ملکوت و با مقام علم خداوند. چالش دوم: فرشتگان به عنوان دسته ای از حاملان عرش که در هدایت انسان نقش دارند؛ چه رابطه ای با شرارت دارند و بر رستگاری و کمال انسان چه تأثیرهایی می گذارند. این پژوهش درصدد است تا براساس منابع قرآن، تفاسیر و روایات معتبر و منابع عهدین و تفاسیر آن، به خاستگاه شرارت در عالم ملکوت و پیامدهای ناشی از آن بپردازد و در این راستا، اشتراک و اختلاف های موجود را بررسی کند. از رهیافت های این پژوهش عبارت اند از: شرارت در قرآن به منطقه عرش و مقام علم الهی و حاملان عرش راه ندارد؛ بلکه فقط در مرحله ملکوت اسفل و با حضور جنّیان است. ابلیس، رئیس آنها فقط قدرت وسوسه آدم را دارد؛ اما در عهدین، شرارت در سطح فرشتگان و به سبب عصیان عمدی علیه پروردگار رخ می دهد؛ ازاین رو، بخشی از ملکوت که محل حضور فرشتگان است با شرارت آمیخته شده است که با ربوبیت الهی و مقام علم پرودگار تناسب ندارد.
واکاوی روایت خواجه اباصلت از امام رضا (ع) مبنی بر عدم جسمانیت عرش خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
55 - 81
حوزه های تخصصی:
شناخت «حقیقت عرش » همواره از مسائل پیچیده و پر اهمیت برای دانشمندان و صاحبان علم و معرفت بوده است، که علت آن آیات شریفه قرآن مانند: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى » (طه، 5)، و روایات مرتبط است که به صراحت از عرش سخن گفته است. لذا اندیشمندان دینی از جمله مفسران و متکلمان در این باره به فحص و جستجو پرداخته اند. هدف از این پژوهش این است که با بررسی مفهوم حقیقی عرش، با توجه به نیاز به شناخت آن در حوزه جهان شناسی و خدا شناسی و معارف الهی، درصدد پاسخی روشن به برخی ابهام ها مانند تفکر مشبهه و مجسمه است که در این موضوع وجود دارد. روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و دستاورد پژوهش با توجه به احادیث امام رضا (ع) خصوصا روایت خواجه اباصلت از امام رضا (ع)، این است که عرش الهی جسم نیست و حقیقتی مستقل و از جنس حقایق غیبی و در مرتبه عوالم مجردات است و مراد از حقیقت عرش، جایگاهِ تدبیر و مدیریت و ربوبیت الهی، و مقامی است که منشأ صدور اح کام ع الم بوده و همه اوامر الهی به سوی آن منتهی می شود، و عرش، علم الهی نیز به شمار می رود.
واکاوی مراد از استوای الهی بر عرش با توجه به ویژگی های آن در آیات قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
335 - 365
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل تفسیری، مسأله عرش و ویژگی های آن در قرآن کریم است که از جهات مختلف قابلیت بررسی و نظریه پردازی دارد. از این رو نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ برخی از دانشمندان عرش را صرفاً مادی و جسمانی دانسته، استوای الهی بر عرش را مانند نشستن بر تخت پادشاهی می دانند؛ این در حالی است که برخی دیگر عرش را فرامادی و از عالم مجردات می دانند. همچنین بعضی از علما عرش را به معنای علم و مرکز تدبیر نیز می دانند. هدف از این تحقیق این است که مفهوم حقیقی عرش را با بررسی و دقت در آیات تبیین نموده، این مسأله را که یکی از معارف الهی است و تأثیر بسیار زیادی در نوع شناخت ربّانیت و عظمت الهی دارد، شناسایی کنیم تا ابهامات در خصوص جهان شناسی و خداشناسی پاسخ داده شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استناد بر منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد عرش الهی حقیقتی مستقل و در مرتبه عوالم مجردات است. مراد از حقیقت عرش، جایگاهِ تدبیر و مدیریت و ربوبیت الهی می باشد. مقامی است که منشأ صدور اح کام ع الم است و همه اوامر و نواهی الهی به آن منتهی می شود.