مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
سوگیری
منبع:
رسانه سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۹)
49 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، شناخت میزان و چگونگی پوشش اخبار فساد اقتصادی (فیش های حقوقی و واگذاری املاک شهرداری تهران) منتسب به جناح های سیاسی، در بخش های خبری 20 شبکه خبر و 20:30 شبکه دو سیما است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، در بازه زمانی 180 روز، تمام خبرهای پخش شده از بخش های خبری مذکور پیرامون فیش های حقوقی از تاریخ 1/2/95 تا 31/4/95 و درباره واگذاری املاک شهرداری تهران از تاریخ 1/6/95 تا 30/8/95 بررسی شد. نتایج اطلاعات گردآوری شده و جدول های توصیفی و تبیینی به دست آمده از نرم افزار spss نشان می دهد، با وجود ملی و راهبردی بودن موضوع فساد اقتصادی، تأکید بر مبارزه با آن در اسناد بالادستی و گفتمان رهبری در این باره، هر دو بخش خبری، اخبار مفاسد اقتصادی را در اولویت پایین با جهت گیری سوگیرانه و سیاسی پوشش داده ا ند. همچنین بخش های مورد بررسی در انعکاس مفاسد اقتصادی، رویکرد تحلیل محور نداشته و فیش های حقوقی را بیشتر و واگذاری املاک شهرداری تهران را کمتر پوشش داده اند.
واکاوی اقتصاد رفتاری در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۰
25 - 50
حوزه های تخصصی:
رفتار اجتماعی روزمره انسان ها، همواره با تصمیمات اخلاقی همچون کمک مالی و انسانی به یک نیازمند، رعایت انصاف، رعایت حقوق دیگران بدون وجود قوانین منع کننده و … همراه بوده است. این اعمال گویای رفتاری است که با نظریه اقتصاد متعارف همخوانی ندارد و در چارچوب نظریه جدید اقتصاد رفتاری قابل توجیه است. بر اساس این نظریه در پژوهش حاضر تلاش می شود با استخراج آیاتی از قرآن نشان داده شود که تصمیمات فردی انسان ها در اغلب موارد عقلایی نمی باشد و همواره مصادیقی از کج رفتاری در تصمیمات افراد در چارچوب اقتصاد اسلامی وجود دارد.با بررسی آیات استخراج شده از قرآن کریم شش مورد از مهم ترین عوامل «انگار بی ربط» که تعیین کننده اقتصاد رفتاری هستند استخراج گردید این شش مورد عبارت اند از: عقلانیت محدود،سوگیری به حال، اثر مالکیت، سوگیری پس گویی، جان آماری و جان شناخته شده و خویشتن داری محدود. نتایج نشان می دهد که محدودیت های اسلام از قبیل باورهای شرعی و اعتقادات مذهبی و ... ایجاب می کند که تصمیمات انسان از عقلانیت محض فاصله گرفته و انسان ها بیشتر به صورت انسان عادی رفتار می کنند تا انسان اقتصادی و این همان مفهوم وجود کج رفتاری در رفتار انسان هاست.
رویکرد پنهان سیاست و ایدئولوژی در برگردان واژگان رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان در رسانه ها، هدفمند و برای القای مفاهیمی خاص، انتخاب می شوند، نگاهی گذرا به چگونگی -انتخاب واژگان در رسانه ها نشان می دهد معنای مورد نظر رسانه ها در ورای واژگان پنهان می شود- انتخاب هدفمند واژگان ، شامل فعالیت های ترجمه ای رسانه ها هم می شود. در این پژوهش، ابتدا به اهمیت و جایگاه ترجمه رسانه ای اشاره می کنیم، سپس در باره عواملی مانند سیاست و ایدئولوژی سخن می گوییم که چگونه به صورت نامحسوس در لایه های زیرین معنایی نفوذ کرده و خود را به شکل حقیقت به مخاطبان معرفی می کنند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری، متون خبری ترجمه شده عربی به فارسی و برعکس است؛ به این صورت که با جست وجو در رسانه های عربی و فارسی، متون خبری ای که در چندسال اخیر در این رسانه ها منتشر شده بود، جمع آوری شد و از بین این متون خبری، عبارت هایی که در راستای اهداف پژوهش بود به صورت هدفمند انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از انتخاب رسانه های مختلف این است که بگوییم تکنیک استفاده از واژه ها برای انتقال معنای پنهان در ترجمه رسانه ای، محدود به رسانه خاصی نیست و در رسانه های مختلف وجود دارد. نتایج به دست آمده بیانگرآن است که مترجمان رسانه ها در انتخاب واژگان، تابع باورها و سیاست های رسانه خود هستند؛ بنابراین، تلاش می کنند با زیرکی تمام، واژه ای را برای انتقال معنا در ترجمه انتخاب کنند که اهداف و خواسته های رسانه خود را تأمین کنند و معنای موردنظر آن ها به مخاطب منتقل شود. استفاده از واژگان جایگزین به کارگیری واژه های دارای بار معنایی منفی، تغییر واژگان و افزودن صفت به برخی از واژه ها از جمله روش هایی هستند که مترجمان رسانه ها برای القای معانی و مفاهیم موردنظرخود در ترجمه به کار می گیرند.
قضاوت و تصمیم گیری اخلاقی مبتنی بر روابط خودی و غیرخودی: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بخش بزرگی از قضاوت های روزمره انسان تحت تاثیر روابط بین فردی قرار دارد. در موقعیت های بین فردی شخص ناگزیر به انتخاب بین زیر پا گذاشتن اصل برابری و انصاف یا آسیب زدن به روابطش با دیگران است. مطالعات مختلفی به بررسی قضاوت های اخلاقی مبتنی بر روابط پرداخته اند. هدف مطالعه حاضر هدف بررسی قضاوت ها مبتنی بر روابط و عوامل موثر بر این نوع قضاوت ها بود. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مروری نظامند بود که در آن مطالعات منتشر شده در بازه زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۰ مورد بررسی قرار گرفت. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی مرکز مطالعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، و خارجی PubMed،ISI Web of Science و Google Scholar با کلیدواژه های فارسی و انگلیسی انجام شد. از میان ۲۱۰ مقاله بازیابی شده، بر اساس معیارهای ورود و خروج، ۵۲ مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: علی رغم مقبولیت اصل بی طرفی و برابری اخلاقی، پژوهش های بررسی شده در این مقاله نشان می دهند که روابط خود و غیرخودی قضاوت ها و تصمیم گیری های اخلاقی افراد تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیر بر اساس سطح ارتباط ژنتیکی، نزدیکی عاطفی و آشنایی متفاوت است. همچنین عواملی چون هزینه کمک، جنسیت، سوگیری های شناختی و بی تفاوتی اخلاقی در این نوع قضاوت ها تاثیرگذار هستند. نتیجه گیری: با وجود پیشرفت های قابل توجه در زمینه قضاوت های مبتنی بر روابط، نتایج برخی مطالعات انجام شده با یکدیگر در تناقض است. از جمله دلایل این امر می توان به تفاوت در پرسش های استفاده شده در ارزیابی قضاوت های اخلاقی، عدم وجود تنوع در محتوای معماهای اخلاقی و روابط مورد مطالعه، اشاره کرد و همچنین به دلیل عدم تنوع در نمونه گیری، نتایج بیشتر مطالعات در این زمینه قابل تعمیم نیست.
رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، سوء مصرف مواد به عنوان یک پدیده ی چند وجهی، به یکی از مشکلات اساسی در جوامع تبدیل شده و اشکال مختلفی به خود گرفته است. هدف : هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک بود. روش: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک شهرستان تکاب در سال ۱۳۹۶ بود، که از بین آن ها ۳۰ فرد وابسته به مواد مخدر (تریاک) و ۳۰ فرد وابسته به مواد محرک (مت آمفتامین) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون کامپیوتری حافظه ی آشکار، آزمون کامپیوتری تکمیل ریشه ی کلمات، مصاحبه بالینی ساختار نایافته و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آماره های توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و نرم افزار SPSS نسخه ۱۷ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین مدت مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر (۰/۶۸+= r ) و مواد محرک (۰/۷۹+= r ) و نیز بین میزان مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در گروه وابسته به مواد مخدر (۰/۷۳+= r ) و مواد محرک (۰/۸۱+= r ) رابطه وجود دارد (۰/۰۵> P )، به طوری که با افزایش مدت مصرف و میزان مصرف، افراد وابسته به مواد مخدر و محرک سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار بیشتری نشان می دهند، هرچند که این سوگیری در بین بیماران وابسته به مواد محرک بیشتر از گروه دیگر بود (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: تأکید بر فرآیندهای شناختی در بیماران وابسته به مواد از جمله سوگیری حافظه، یکی از مواردی است که می تواند در پیشگیری و مداخلات درمانی مدنظر قرار گیرد.
تأمین و اجرایی شدن حق اشتغال زنان در پرتو توسعه و گسترش هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
153 - 180
حوزه های تخصصی:
با وجود مزایای مختلفِ هوش مصنوعی در زندگی روزمره بشر، آثار نامطلوب ناشی از توسل به آن درحوزه های متعدد از جمله امنیت شغلیِ قشر ضعیف و آسیب پذیرِ جامعه مخصوصا زنان دارای اهمیت و قابل بررسی است این که چگونه تعصب های جنسیتی وتفسیم کار نابرابر در محیط کار می توانددر حوزه فناوری هوش مصنوعی گسترش یافته و بازتولید شود. با توجه به ارتباط مستقیمی که داشتن شغل مناسب و شایسته با سایر حقوق بنیادین بشری از جمله حق حیات، حق بر سلامت و بهره مندی از رفاه اجتماعی و غیره دارد؛ توجه به نقض این حق و ابعاد مختلف آن به منظور ارائه راهکارهای مناسب و مفید امری ضروری است. بنابراین یکی از اهداف اصلی نوشتار اصلی شناسایی سوگیری های جنسیتی بالقوه هوش مصنوعی و بررسی آسیب های ناشی از گسترش این فناوری بر اشتغال زنان می باشد . لذا پرسش اصلی آن است که هوش مصنوعی بر حق بنیادین کار زنان چه تأثیری دارد؟ هوش مصنوعی از طریق جایگزینی مستقیم و حذف نیروی کار انسانی، افزایش نیاز به نیروهای ماهر و توانمند، در حوزه های گوناگون می تواند پیامدهای منفی برحقوق بشر داشته باشد وحق کار افراد آسیب پذیر مثل زنان را نقض نموده و موقعیت زنان را در بازار کار به خطر بیاندازد . زیرا هنوز تعداد نسبتاً کمی از زنان در آموزش فناوری فناوری اطلاعات و ارتباطات یا به دلیل سوگیری جنسیتی به طور آگاهانه یا ناخودآگاه در الگوریتم ها گنجانده شده است. هوش مصنوعی ، خطر شکاف جنسیتی را افزایش می دهد.
بررسی رویکرد شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی دربارۀ دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی بررسی عملکرد تلویزیون بیبیسی فارسی در پوشش رویدادهای قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران است. به این منظور، یک هفته آماری از یک دورة دو ماهه (یک ماه قبل و یک ماه بعد از انتخابات) انتخاب و تمام برنامههای خبری و غیرخبری مرتبط با انتخابات ایران با استفاده از تحلیل محتوای کمی تحلیل شد.
نتایج تحقیق نشان میدهد که تلویزیون بیبیسی فارسی در بیشتر موارد تلاش کرده رویکردی خنثی در قبال انتخابات ایران اتخاذ کند و این رویکرد را با افزایش حجم پوشش خبری صرف و کاهش حجم تفسیرها و تحلیلهای خود شبکه، در دوره زمانی بعد از انتخابات تقویت کرده است. در عین حال، در همین دوره، شبکه به طور محسوسی از تعداد کارشناسان خود برای اظهارنظر در زمینه انتخابات ایران کاسته و بر کارشناسان میهمان افزوده است. همچنین تلویزیون بیبیسی فارسی استفاده از شهروندخبرنگاران را در دوره بعد از انتخابات به طور بسیار جدیتری دنبال کرده است. در حقیقت شبکه با توسل به این روشها بدون آنکه با جبههگیری علنی در مورد رویدادهای ایران چهره خود را به عنوان یک رسانه مدعی بیطرفی خدشهدار کند، مواضع خود را با گزینش حرفهای از اظهارنظرهای مخاطبان، شهروندخبرنگاران و کارشناسان دعوت شده به برنامه از زبان آنان بیان کرده است.
بررسی تأثیر بازار سرمایه بر ویژگی های مدیریت با تأکید بر نقش بازدهی سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
364 - 391
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، بررسی تأثیر بازار سرمایه بر ویژگی های مدیریت (کوته بینی مدیریت، خوش بینی مدیریت، محافظه کاری مدیریت، دقت پیش بینی مدیریت، ساختار مدیریت و توانایی مدیریت) با تأکید بر نقش بازدهی سهام (بازده غیرعادی و بازده خاص سهام) بوده است. روش: به منظور بررسی موضوع مطالعه، پس از استخراج اطلاعات مالی ۱۶۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶، از داده های ترکیبی و مدل رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. یافته ها: تأثیر کوته بینی و خوش بینی مدیریت بر بازده غیرعادی و بازده خاص سهام به ترتیب، منفی و معنادار و مثبت و بی معنا بود. با افزایش محافظه کاری، به ترتیب شاهد افزایش و کاهش معنادار بازده غیرعادی و خاص سهام بودیم. دقت پیش بینی مدیریت نیز بر بازدهی سهام تأثیر مثبت و معناداری داشت و تأثیر توانایی مدیریت بر بازده غیرعادی، مثبت و بی معنا و بر بازده خاص مثبت و معنادار بود. علاوه بر این، استقلال هیئت مدیره بر بازده غیرعادی و بازده خاص سهام، تأثیر مثبت و معناداری داشت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره بر بازده غیرعادی تأثیری مثبت اما بی معنا و بر بازده خاص تأثیری منفی و بی معنا داشت. تأثیر متغیر ثبات مدیریت نیز بر بازده غیرعادی، منفی و بی معنا و بر بازده خاص سهام، مثبت و بی معنا بود. نتیجه گیری: با افزایش کوته بینی و خوش بینی مدیریت، به ترتیب شاهد کاهش و افزایش بازده غیرعادی و خاص سهام بودیم و با اعمال محافظه کاری بالاتر مدیران، بازده غیرعادی بیشتر و بازده خاص کمتر شد. علاوه بر این با افزایش توانایی مدیران و دقت بیشتر در پیش بینی سود، بر میزان بازدهی شرکت های در دست بررسی افزوده شد. استقلال اعضای هیئت مدیره نیز به افزایش معنادار بازدهی سهام انجامید، در حالی که تنوع جنسیتی هیئت مدیره به ترتیب با افزایش و کاهش بی معنای بازده غیرعادی و خاص سهام همراه بود. ثبات مدیریت نیز باعث شد، بازده غیرعادی کاهش و بازده خاص سهام افزایش یابد.
سبک های دلبستگی، سوگیری توجه و دات پروب: یک مطالعه مروری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۴۴
77 - 52
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نقش حیاتی دلبستگی در تنظیم عاطفه و عملکرد شناختی از طریق پردازش انتخابی اطلاعات در پیشینه برجسته شده است. شواهد زیادی در زمینه تاثیر سبک دلبستگی با واسطه عواطف بر سوگیری توجه وجود دارد. این مطالعه مقالات فارسی و انگلیسی زبان را در فاصله سالهای 2000 تا 2019 میلادی مرور می کند. هدف مطالعه حاضر خلاصه کردن یافته های عمده با تاکید بر سوگیری توجه در زمینه مداخلات سبک دلبستگی بود. روش: از بین مقالات منتشر شده 104 مقاله انتخاب و مرور شد. کتابها، فصل های کتاب و مقالات کنفرانسی از مطالعه کنار گذاشته شدند. یافته ها: از روشهای مختلفی (از جمله تکلیف دات پروب) برای اندازه گیری سوگیری توجه استفاده شده است. مرور شواهد نشان می دهد ویژگیهای روانشناختی افراد در انجام تکالیف به ناپایایی نتایج منجر شده است. در مداخلات سبک دلبستگی نقش برخی از متغیرهای جمعیت شناختی که به سوگیری در نتایج منتج شده است، برجسته شد. بحث و نتیجه گیری: در طراحی مداخلات سبک دلبستگی باید به نقش عوامل جمعیت شناختی توجه داشت.. نقص مطالعات قبلی و جهت گیری پژوهش های آتی مورد بحث قرار گرفته است.
مطالعه حقوقی تبعیض الگوریتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
141 - 170
حوزه های تخصصی:
استفاده از الگوریتم ها به ویژه هوش مصنوعی برای اخذ تصمیمات مختلف، مسائل و پرسش های حقوقی متعددی را برانگیخته است. یکی از این مسائل، تبعیض آمیز بودن تصمیمات الگوریتمی است. این تبعیض ممکن است در خصوص یک فرد یا گروه یا طبقه ای از افراد جامعه صورت گیرد. با توجه به وظیفه دولت ها برای مقابله با انواع تبعیض، شناسایی مصادیق و علل و تبعیض های الگوریتمی و ارائه راهکارهای مقابله با آن ها به یکی از موضوعات حقوقی روز تبدیل شده است. این مقاله، به بررسی این پرسش پرداخته است که تبعیض الگوریتمی چیست، چه عللی دارد و چگونه باید با آن مقابله شود؟ بدین منظور، ضمن تعریف و دسته بندی الگوریتم ها و تصمیمات الگوریتمی، دو دسته علل (مرتبط با داده های ورودی و مرتبط با طراحی و عملکرد) را برای تبعیض های الگوریتمی شناسایی کرده و تجربیات کشورهای پیشرو در زمینه مقابله با چنین تبعیض هایی را نیز دسته بندی، تبیین و نقد کرده است. با توجه به نبود قواعد خاصی برای حمایت از اشخاص در برابر چنین تصمیماتی در کشور ما، استفاده از نقاط قوت مجموع راهکارهای معرفی شده در مقاله، برای رفع این خلأ قانونی پیشنهاد شده است.
بررسی رابطه شخصیت نوع الف و ب با سوگیری های رفتاری رویکردی برای انتخاب مدیران مالی (شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
159 - 127
حوزه های تخصصی:
ویژگی های شخصیتی اساس نظام رفتاری افراد را نشان می دهند؛ بنابراین تفاوت ویژگی شخصیتی در فرد موجب می شود که افراد در موقعیتی یکسان، رفتارهای متفاوتی داشته باشند و خصوصیت شخصیتی توضیح دهنده رفتار مدیران می باشد. پژوهش های انجام شده در بازارهای مالی حاکی از آن است که سرمایه گذاران از برخی سوگیری های رفتاری رنج می برند. پژوهش حاضر درصدد است تا مشخص نماید شخصیت نوع الف و ب با سوگیری های رفتاری (فرااعتمادی، نماگری و خوداسنادی) به چه میزان در انتخاب مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط دارد؟ پژوهش مدنظر از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر برابر 550 نفر می باشد که حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برابر 226 نفر محاسبه شد. جهت گردآوری اطلاعات در حوزه مبانی نظری و ادبیات موضوع پژوهش، از منابع داخلی و خارجی کتابخانه ای، مقالات، کتاب ها و نیز از سایت های تخصصی معتبر استفاده شد و همچنین جهت جمع آوری داده ها در بخش میدانی از دو پرسشنامه خصوصیت شخصیتی الف و ب 25 سؤالی فریدمن و روزنمن و محقق ساخته با سه نوع سوگیری (فرا اعتمادی، نماگری، خوداسنادی) بهره برده شد. جهت آزمون رابطه بین متغیرها در فرضیه های فرعی از آزمون پیرسون و در فرضیه اصلی از رگرسیون چندگانه به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد با خصوصیت شخصیتی ب برای سمت های مدیریت مالی مناسب تر می باشد؛ زیرا میزان سوگیری های رفتاری در آن ها نسبت به خصوصیت شخصیتی الف کمتر است و از آرامش بیشتری در مواقع حساس مانند زمان های تصمیم گیری برخوردار هستند، اشتباهات خود را پذیرفته و آموزش پذیرتر هستند. بین شخصیت نوع الف و ب با سوگیری رفتاری (فرااعتمادی، نماگری و خوداسنادی) در مدیران مالی شرکت های فعال و پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
شناسایی بهینه ترین مدل مبتنی بر توزیع لجستیک برای جایگزینی پرسش های بی پاسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
131 - 152
حوزه های تخصصی:
بی پاسخی چالشی اجتناب ناپذیر در برابر مطالعات بزرگ مقیاس است و می تواند از یک سو موجب اتلاف هزینه، زمان و نیروی انسانی درگیر در گردآوری داده ها شود و از سوی دیگر، مطالعه را از رسیدن به اهدافش به ویژه توزیع نمرات باز دارد. از این رو، روش های جایگزینی برای برآورد پاسخ پرسش های بی پاسخ ابداع شده اند تا امکان استنباط از یک مجموعه داده کامل شده را فراهم آورند. این مقاله از طریق شبیه سازی روی یک مجموعه داده واقعی بر اساس یک الگوی طرح آزمایش چندمتغیره، دقت سه مدل جایگزینی را شامل لُجیت های تراکمی، پاسخ مدرج و پرسش پاسخ تبیینی مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته ها نشان می دهند که تحت بی پاسخی تصادفی، جایگزینی های هر سه مدل در حدی مطلوب قرار دارند هر چند جایگزینی های مدل پرسش پاسخ تبیینی همواره دقیق تر از دو مدل دیگر است. اگر بی پاسخی غیرتصادفی باشد، تنها در نرخ بی پاسخی 5 درصد به نتایج مطلوبی برای مدل پرسش پاسخ تبیینی دست خواهیم یافت و دقت دو مدل دیگر قابل پذیرش نیست. همچنین، یافته ها حاکی از آن هستند که جایگزینی پرسش های دارای بی پاسخی و محاسبه نمره کل فرد از ترکیب پاسخ های جایگزین شده و پاسخ های واقعی کم خطاتر از جایگزینی مستقیم نمره کل او است.
نرخ آشکارسازی کنش افتراقی سؤال با استفاده از مدل درخت های راش یک مطالعه شبیه سازی شده و داده های واقعی آزمون های سرنوشت ساز ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
1 - 30
حوزه های تخصصی:
اگرچه تحلیل مدل درخت های راش برای شناسایی سؤال های سودار آزمون های مختلف معرفی شده است، اما تحقیقات اندکی در این خصوص صورت پذیرفته است. هدف از این تحقیق استفاده از مدل درخت های راش و بررسی عوامل مداخله گر در آشکارسازی کنش افتراقی سؤال های آزمون بود. برای پاسخگویی به سؤال های تحقیق از روش مطالعات شبیه سازی و داده های آزمون اختصاصی دانشگاه علوم انتظامی امین استفاده شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی موسوم به تحقیقات روان سنجی است. جامعه آماری آزمون اختصاصی سال 1398 دانشگاه علوم انتظامی امین به تعداد 2414 نفر به صورت تمام شمار مورد تحلیل قرارگرفته است. جهت تشخیص نرخ آشکارسازی کنش افتراقی سؤال با استفاده از مدل درخت های راش از بسته DIFtree در نرم افزار R استفاده شد. نتایج حاصل از مطالعه شبیه سازی نشان داد که مدل درخت های راش، کنش افتراقی سؤال را در نمونه های با حجم بالای 1000 آزمودنی به صورت صد درصد شناسایی می کند. همچنین نتایج نشان داد که در آزمون اختصاصی دانشگاه علوم انتظامی تعداد 9 سؤال دارای کنش افتراقی سؤال هستند که در مهم ترین آن، تعداد 7 سؤال در گروه ریاضی با 18 سال سن (رسته دوم) و 6 سؤال در گروه ریاضی با 19 سال سن (رسته اول) دارای سوگیری نسبت به گروه علوم تجربی (رسته سوم) بوده وجهت آن به نفع رسته اول و دوم و به ضرر رسته سوم بوده است.
هوش مصنوعی و چالش های پیش رو در قلمرو حقوق بین الملل بشر، با رویکردی بر حقِ کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود مزایای مختلفِ «هوش مصنوعی» در زندگی روزمره بشر، جهان شاهد آثار نامطلوب ناشی از توسل به آن در حوزه های متعدد ازجمله امنیت شغلی قشر ضعیف و آسیب پذیرِ جامعه به دلیل خودکارنمودن برخی مشاغل بوده است؛ موضوعی که می تواند نقض یکی از حقوق بنیادین بشری، یعنی حقِ کار را با خود به همراه داشته باشد، اما طبق مفاد منشور بین المللی حقوق بشر، دولت ها نه تنها وظیفه دارند حق بهره مندی از کار شایسته را اجرا و تأمین نمایند، بلکه باید از ایجاد هر گونه مانع در فرآیند بهره مندی از این حق نیز خودداری کنند. ازاین رو پرسش اصلی آن است که در تقابل میان منافع ناشی از توسل به هوش مصنوعی و حق بنیادین بر کار و داشتن امنیت شغلی چه باید کرد؟ مسلّم است با توجه به تعهداتی که دولت ها در راستای تأمین و اجرای حقِ کار دارند، باید ضمن فراهم نمودن شرایط لازم جهت تأمین رفاه و موقعیت شغلی جدید برای افرادی که به دلیل خودکارشدن برخی مشاغل، شغل خود را از دست داده اند، امکاناتی را فراهم کنند که آموزش های لازم در جامعه جهت آشنایی هر چه بیشتر با هوش مصنوعی و کاربردهای آن با هدف افزایش بهره وری این فناوری نوین در جامعه برقرار گردد.
تحلیل و نقد مبانی روش شناختی اقتصاد مالی کلاسیک همراه با ملاحظات یافته های مالی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی اقتصاد مالی کلاسیک بر فردگراییِ روش شناختی در چارچوب معرفت شناسی دکارتی استوار شده است. بر مبنای این ساختار عقل گرا، سرمایه گذار بهره مند از عقلانیت نامحدود، خودخواهی نامحدود و اراده نامحدود است. براساس این سه فرض، اصول اولیه رفتار سرمایه گذار در قالب یک مجموعه اصل موضوعی، صوری سازی شده و همه قضایا و نظریات با استنتاج منطقی از اصول موضوعه تولید می شوند. این رویکرد روش شناختی مدعی است توانسته به شکل توصیفی و تجویزی، رفتار سرمایه گذار را در قالب اصل عامل بهینه یاب توصیف، تبیین و پیش بینی نماید؛ امّا درعمل، رفتار مشاهده شده بازارهای مالی با آنچه این نظریات پیش بینی کرده اند فاصله معناداری دارد؛ به ویژه آنکه مشاهده بحران های مالی متعدد و ناتوانی این دانش در توضیح دلایل بروز آنها، اعتبار این دانش را خدشه دار نموده است. دیدگاه های رقیب ازجمله ابزارگرایان، ساختارگرایان، نهادگرایان، رفتارگرایان و... تلاش کرده اند مبتنی بر باورهای خود توضیحی برای بحران های مالی ارائه نمایند. در این میان دیدگاه رفتاری دلیل عدم تحقق پیش بینیها را به وجود انواع سوگیری های رفتاری سرمایه گذاران نسبت می دهد؛ یعنی انتخاب واقعی افراد تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی منطبق با الگوی عامل بهینه یاب نیست و رفتار آنان فاصله قابل پیش بینی از الگوهای مدنظر مالی کلاسیک دارد. در سه دهه گذشته نظریه پردازان مالی رفتاری انواع سوگیری در رفتار سرمایه گذاران را شناسایی و دسته بندی کرده و ادبیات غنی دراینباره فراهم آورده اند؛ امّا پرسش این مطالعه آن است که چرا باید توجه خود در یافتن منشأ بحران ها را به رفتار سرمایه گذاران محدود نموده و دراینمیان نظریه پردازان را بری از هر نوع سوگیری بدانیم؟ ازآنجاکه نظریه پردازان انسان هستند و روش نظریه پردازی در مالی کلاسیک نیز مبتنی بر عقلانیت است، احتمال وجود سوگیری در رفتار نظریه پردازان وجود ندارد؟ این مطالعه با روش استفهامی به بررسی مبانی، فرایند تکامل و چگونگی وفاداری اقتصاددانان به مبانی روش شناختی این دانش پرداخته و مواقعی را که محتمل است نظریه پردازان درگیر سوگیری هایی از روش این دانش شوند بررسی کرده است. براساس یافته های این پژوهش، نظریه پردازان مالی کلاسیک در دو موضوع انتخاب «روش نظریه پردازی «و انتخاب «ابزار ریاضی» درگیر سوگیری بوده اند و این عامل در کنار سوگیری های سرمایه گذاران، منتج به بحران اعتبار شده است. پیش نیاز رفع این اشکال، بازنگری در روش شناسی دانش اقتصاد مالی کلاسیک است که تحقق آن در ساختار فلسفی دانش مرسوم اقتصاد ممکن نیست.
بررسی قابلیت تلنگرهای رفتاری در اصلاح سوگیری های خط مشی گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله می کوشد این واقعیت را بپذیرد که خط مشی گذاران در معرض سوگیری های مختلفی قرار دارند و این سوگیری ها را تبیین کرده است و در کنار آن، به ارائه راه کارهایی پرداخته است که از مسیر تلنگرزدنی، خط مشی گذار را قادر می سازد تا این سوگیری ها را اصلاح و بر آن ها غلبه کند. در همین راستا، بعد از تعیین سوگیری ها، تلنگرهای اصلاح کننده، احصا شده اند.
روش: در این پژوهش بر اساس یک روش ترکیبی، ابتدا ادبیات نظری بررسی و الگوهای ذهنی فهرست شد؛ سپس با استفاده از روش کیو و مطالعات تحلیل عاملی، نتایج استخراج شدند. در ادامه، داده ها در قالب جداول T مرتب شده و میانگین واریانس کل سوگیری ها و تلنگرها به دست آمد؛ سپس با استفاده از روش ماتریس هم بستگی و چرخش عوامل مبتنی بر فرایند واریماکس، عوامل مشخص شدند.
یافته ها: مطالعات نظری پژوهش نشان داد که خط مشی گذاران هم، مانند دیگر آحاد جامعه، در معرض خطاهای شناختی و سوگیری قرار دارند. بر اساس مطالعات انجام شده، 14 سوگیری در حوزه تصمیمات خط مشی گذاران شناسایی و این سوگیری ها در قالب سه الگوی تعیین کننده در دسته جداگانه قرار گرفت. در ادامه، دو مجموعه تلنگر، در قالب تلنگرهای آگاهی بخش و الهام بخش مشخص شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد از دیدگاه خبرگان، ابزارهای تلنگری می توانند جایگزین بخشی از تغییرات بنیادین در حوزه خط مشی گذاری و تصمیم سازی عمومی شوند. نتایج پژوهش نشان داد که در الگوی تلنگری الهام بخش، به خانه تکانی های اساسی، اصلاح قانون اساسی، رفرم های اداری و ایجاد فضای گفتمان و به وجودآوردن پیش فرض های جدید بیشتر اشاره شده است. در الگوی تلنگری آگاهی بخش، از 14 تلنگر ذکر شده، شبیه سازی و آینده پژوهی نتایج یک خط مشی، کلیشه های ذهنی، واقع بینی و تغییر الگوی ذهنی برجسته شده است.
موانع و چالش های پیش روی خط مشی گذاری سناریو محور در خط مشی گذاری توسعه نفتی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع و چالش های پیش روی سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در زمینه سیاست های توسعه نفتی ایران است. این مطالعه به بررسی منابع بایاس، قابلیت پیش بینی رخدادهای آتی، سطح دانش و تخصص موجود برای تدوین سناریوها، و تعارضات منافع و تنش های موجود در مذاکرات می پردازد. این پژوهش به روش کیفی انجام شد و از مصاحبه های نیمه ساختارمند و تکنیک دلفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. در ابتدا، پرسشنامه های دلفی بین 20 نفر از مدیران ارشد وزارت نفت و خبرگان دانشگاهی توزیع گردید. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند. تکنیک دلفی در سه مرحله اجرا شد تا به اشباع نظری دست یابد. یافته های این پژوهش نشان داد که چهار مفهوم اصلی به عنوان موانع و چالش های سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در توسعه نفتی ایران شناسایی شدند: سوگیری در تدوین خط مشی ها، عدم توانایی پیش بینی رخدادهای آتی، فقدان دانش و تخصص کافی برای تدوین سناریوها، و تعارض در منافع و تنش در مذاکرات. این چالش ها می توانند منجر به کاهش کیفیت و اثربخشی سیاست ها شوند. نتایج نشان می دهد که شناسایی و مدیریت سوگیری ها، بهبود توانایی های پیش بینی، افزایش دانش و تخصص در تدوین سناریوها، و مدیریت تعارضات منافع و تنش ها می تواند به بهبود فرآیند سیاست گذاری مبتنی بر سناریو کمک کند. برنامه های آموزشی و آگاهی بخشی، ایجاد سیستم های بازخورد و تحلیل های پیش بینی می توانند در این راستا مؤثر باشند.
بررسی تاثیر قالب بندی و استقلال بر قضاوت حسابرسی با تعدیل گری تردید حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوگیری ها می توانند در قضاوت حسابرسی، آثار مخربی به همراه داشته باشند. سوگیری قالب بندی یکی از انواع سوگیری های شناختی است که می تواند بر کیفیت قضاوت حسابرسی تأثیرگذار باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قالب بندی و استقلال بر کیفیت قضاوت حسابرسی است. همچنین، در این پژوهش از تردید حرفه ای به عنوان متغیر تعدیل گر استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، حسابرسان مؤسسات خصوصی و سازمان حسابرسی هستند. این پژوهش، یک نوع تحقیق رفتاری است و هدف آن کاربردی می باشد. به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی/پیمایشی است. نمونه آماری به صورت تصادفی به تعداد ۴۲۰ نفر و مربوط به سال ۱۴۰۰ است. گردآوری داده ها از طریق ابزار پرسشنامه صورت گرفته و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اس پی اس اس، صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، قالب بندی بر کیفیت قضاوت حسابرسی تأثیر منفی و معناداری دارد و تأثیر استقلال بر کیفیت قضاوت حسابرسی مثبت و معنادار است. همچنین، تردید حرفه ای به عنوان متغیر تعدیل گر، می تواند ارتباط بین متغیرهای قالب بندی و استقلال را با قضاوت حسابرسی تعدیل کند. اهمیت یافته های پژوهش حاضر در این است که، جامعه حسابرسان از آثار منفی و مخرب سوگیری قالب بندی بر قضاوت حسابرسی، آگاهی می یابند.
اثرات بی پاسخی پرسش بر شاخص های روان سنجی: شواهدی بر نامناسب بودن راهکار حذف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی پاسخی پرسش چالشی جدی پیش روی اندازه گیری ها در مطالعات بزرگ مقیاس است، مطالعاتی که نقشی اساسی در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری مربوط به آموزش و فرهنگ ایفا می کنند. به دلیل ایجاد سوگیری و خطا در برآورد پارامترهای توزیع نمره ها و شاخص های روان سنجی، چالش بی پاسخی هم بر فرایند ساخت وسیله اندازه گیری و هم بر استفاده از آن اثر می گذارد. از این رو، هدف این مقاله تأثیر نرخ های مختلف بی پاسخی پرسش را بر تعدادی از این شاخص ها و پارامترها تحت سازوکارهای کاملاً تصادفی و غیرتصادفی با استفاده از یک مجموعه داده واقعی شبیه سازی می کند. یافته ها نشان می دهند که بی پاسخی کاملاً تصادفی کمتر از 5 درصد قابل چشم پوشی است مشروط بر آنکه افراد بی پاسخ متفاوت از افراد دارای پاسخ نباشند. در مقابل، اگر بی پاسخی با هر نرخی غیرتصادفی باشد، شاخص های روان سنجی (آلفای کرونباخ، ضریب پایایی دو نیمه کردن، ضریب روایی) و پارامترهای توزیع نمره ها (میانگین، انحراف معیار و چارک های نمره ها) می توانند دارای سوگیری و نادقیق باشند. همچنین، بی پاسخی غیرتصادفی می تواند به فاصله های اطمینان عریض و نتایج گمراه کننده ای منجر شود. از این رو، شواهد حاصل از این مطالعه شبیه سازی از حذف افراد بی پاسخ برای رفع مشکل بی پاسخی حمایت نمی کند.