مطالب مرتبط با کلیدواژه

مثال افلاطونی


۱.

مقایسه نظریه مثالِ افلاطونی و نظریه وجود جمعی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل مثال تشکیک طبیعت فرد مثال افلاطونی وجود جمعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۱۸۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۵۹
توجه به ارتباط بین عالم های وجودی و چگونگی این ارتباط، ازجمله الزامات یک فلسفه نظام مند است. نظریه مُثُل افلاطون، صرفا متمرکز بر یافتن «فرد» عقلی برای انواع جسمانی است. فارغ از چالش تشکیک در ماهیت، این نظریه در تبیین افراد مثالی و یا فرد الهی برای انواع جسمانی، ناتوان است؛ لیکن با شکوفایی فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه و پردازش نظریه اصالت و تشکیک وجود، تبیین دقیق تری به نام نظریه وجود جمعی ارائه شده است که تناظر و تطابق همه عوالم را به ارمغان می آورد.
۲.

مقایسه فیلم با هنرهای سنّتی؛ نقدی فلسفی بر سنّت گرایی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت گرایان هنر قدسی نمادپردازی سینما مثال افلاطونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۰۳
این مقاله به دنبال سنجش دیدگاه سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن دارای شخصیت ها و ماجراهای زمانی-مکانی است. مسئله تحقیق اینست که نگرش سنّت گرایی درباره هنرهای مدرن، تا چه میزان از منظر حکمت متعالیه – که مورد تأیید سنّت گرایان است – قابل تصدیق است؟ بدین منظور ابتدا راهبرد نمادپردازی را از منظر سنّت گرایان تبیین می کند که به تناظر صورت های هنری با حقایق ازلی در عالَم مثل تکیه دارد و در نتیجه فرامکان و کلّی گراست. نویسنده با نقل اقوالی از بزرگان سنّت گرایی، تشریح می کند که جزئی سازی در شخصیت ها و ماجراها نمی تواند در این دیدگاه مشروع باشد. وی در انتها به سراغ هستی شناسی حقایق عالَم مثُل از منظر فلسفه اسلامی رفته و با تکیه بر «نحوه وجود کلّی ها» از دیدگاه حکمت متعالیه، به وجود سِعی آن ها در افراد جزئی متکثّر اشاره کرده است. او بر این اساس نتیجه می گیرد که صور متشخّص زمانی – مکانی هم می توانند ارجاع به حقیقت ربّ النّوع خویش در عالَم مثال افلاطونی داشته باشند و در نتیجه لازم نیست حتماً ارجاع مستقیم به وجود اعلای مثُل صورت بگیرد تا قدسیت هنر تأمین شود. بدین ترتیب مقاله به این جمع بندی می رسد که سینما (و رمان) هم با وجود ربط به شخصیت های جزئی و ماجراهای زمانی – مکانی، ظرفیت تحقّق هنر قدسی را دارا هستند.