مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
مفاهیم ماهوی
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه علّامه طباطبائی، هر علمی، حضوری یا مسبوق به حضور است. برای بیان یافته حضوری خود، از مفاهیم استفاده میکنیم. یافته حضوری با دو نوع مفهوم حکایت میشود: مفهوم ماهوی و مفهوم وجودی. مفاهیم ماهوی، حاکی از چیستی اشیا هستند و مفاهیم وجودی، حاکی از نحوه هستی آنها. علّامه طباطبائی کوشیده است تا با تکیه بر علم حضوری، چگونگی ساختن مفاهیم ماهوی را بررسی نماید و چنانکه شهرت یافته، واقعنمایی و کاشفیت مطابقی آنها را اثبات کند.
در این نوشتار سعی بر آن است تا با تقریری دیگر از بیانات علّامه طباطبائی، نشان داده شود که حتی با پذیرش علم حضوری، مفاهیم ماهوی از چیزی بیش از «مجموعه اثرات» حکایت میکنند. اثر وجودی دو پایه است، از یکسو، به مؤثر وابسته است و از سوی دیگر، به متأثر. تغییر وجودی مؤثر یا متأثر، نوع اثر و ماهیت منتسب به مؤثر را تغییر میدهد. با شناخت ویژگیهای معرفت اثر ـ مؤثری، اعتقاد به ماهیت اشیا و کاشفیت مطابقی مفاهیم ماهوی، باید مورد بازاندیشی قرار گیرد.
نحوه تحقق مفاهیم فلسفی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله نحوه تحقق معانی فلسفی در حکمت متعالیه از فروع مسئله اصالت وجود و اعتباریت معناست. صدرالمتألهین با طرح مسئله اصالت وجود و اعتباریت معنا ثابت کرد که هویت های خارجی از سنخ حقیقت وجودند و محال است که معنا در خارج یافت شود. ازاین رو وی بر این باور است که موجودیت معانی از جمله معانی فلسفی در خارج، عبارت است از صدق آنها بر هویات خارجی. با توجه به اینکه صدرالمتألهین هویت های خارجی را از سنخ معنا نمی داند، بر این باور است که تباین مفاهیم و معانی لزوماً منجر به تعدد در مصداق نمی شود و ممکن است که مفاهیم و معانی متعدد بر هویت واحدی صدق کنند. لازم است یادآوری کنیم هرچند صدرالمتألهین صدق مفاهیم و معانی متعدد را بر هویتی واحد ممکن می داند، لکن وی با طرح نظریه انفکاک پذیری عرض از معروض توانست منحاز بودن و زیادت خارجی اعراض متحد با معروض را نیز ثابت کند.
گستره حکایت مفاهیم ماهوی، بر مبنای اصالت وجود از منظر مفسران معاصر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، مبنای اصلی فلسفه ملاصدرا و نظریات خاص اوست. از طرفی او در نظام فلسفیش تصوری روشن و دقیق از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ارائه نداده و از ماهیت با تعابیر مختلف یاد نموده است. هریک از مفسران معاصر حکمت متعالیه، براساس ظن و مبانی مطلوب خود، بنحوی ماهیت و چگونگی حکایت آن از وجود را تفسیر کرده و نظر صدرالمتألهین را بر آن حمل نموده اند. در حالیکه با توجه به نقش اساسی ماهیت و مفاهیم ماهوی در کسب معرفت حصولی، اختلاف در تفاسیر ماهیت، در نحوه» حکایت علم حصولی نیز مؤثر خواهد بود. از اینرو پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در تلاش است با ارائه تفسیر صحیح ماهیت از منظر مفسران معاصر حکمت صدرایی، این مسئله را بررسی کند که آیا شناخت ما از موجودات در علم حصولی که از طریق مفاهیم ماهوی حاصل میشود شناختی ایجابی است یا سلبی؟ بر همین اساس، تفاسیر شارحان معاصر حکمت صدرایی در باب ماهیت و نوع حکایت آن از وجود، نقد و بررسی میگردد. پاسخ اجمالی اینست که بنظر میرسد بنابر نظر صحیح که همان نظر استاد جوادی آملی است ماهیت، ظهورِ وجودِ متعین بوده و مفاهیم ماهوی حاکی از وجودِ محدودند؛ البته حکایتی ایجابی نه سلبی و تنزیهی.
بررسی تطابق ماهوی ذهن و عین براساس نوع رابطه ماهیت با وجود از منظرآیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
101 - 125
حوزه های تخصصی:
واقع نمایی یافته های ذهن و چگونگی آن، از مسائل اساسی معرفت شناسی است. به نظر می رسد در فلسفه صدرالمتألهین، واقع نمایی ذهن به دو شکل کلی مطرح شده است؛ تطابق عوالم و تطابق ماهوی میان وجود ذهنی و وجود خارجی. اما به دلیلِ گوناگونی تعابیر از ماهیت در آثار صدرا، شارحان حکمت صدرایی به مساله چیستی ماهیت و نوع رابطه آن با وجود توجه ویژه داشته و هر کدام تحلیل و تدقیق خاصی ارائه کرده اند. در این مقاله به تقریر و تبیینات آیت الله جوادی آملی و استاد مصباح یزدی متمرکز شده و سعی کرده ایم با روش توصیفی تحلیلی به چگونگی تطابق ذهن و عین از دیدگاه این دو شارح متاخر حکمت متعالیه بپردازیم؛ یافته های تحقیق چنین است که ایشان با توجه به نقش ماهیت و مفاهیم ماهوی در واقع نمایی ذهن، ملاک بودن ماهیت برای شناخت، و نوع رابطه ماهیت با وجود درحکمت صدرایی، معتقدند ماهیت صرفا ظهور ذهنی داشته، در خارج هیچ تحققی ولوبالعرض ندارد و جایگاه آن فقط در ذهن است؛ از این رو ماهیت ذهنی فقط حاکیِ از واقعیت خارجی بوده و مطابقت عینی بین ماهیت ذهنی و واقعیت خارجی معنا ندارد؛ بین ذهن و خارج تنها مطابقتِ حکایی برقرار است.
نحوه تحقق مفاهیم فلسفی از دیدگاه شیخ اشراق، محقق طوسی، دوانی و میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه اشراق متأثر از نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه مشاء است. در فلسفه مشاء نگاه حاکم و رایج در نحوه تحقق این معانی عبارت است از زیادت خارجی این معانی بر هویت معروض؛ ازاین رو شیخ اشراق بر این باور است که چون زیادت معانی فلسفی بر هویت معروض منجر به پیدایش تسلسل و اشکال های دیگر عقلی می شود، لذا حکم به نفی تحقق خارجی این معانی داد و صریحاً این معانی را به معانی منطقی ملحق کرد. پس از شیخ اشراق قریب به اتفاق فیلسوفان تا قبل از صدرالمتألهین متأثر از دیدگاه او بوده اند، لکن اغلب ایشان بر خلاف شیخ اشراق بر این باورند که هرچند محال است معانی فلسفی در خارج یافت شوند، ولی این معانی برخلاف معانی منطقی، منشأشان و یا اینکه علاوه بر منشأ، اتصافشان نیز خارجی است.