مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مهارت های حرفه ای مورد نیاز دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان به منظور توانمندسازی آن ها در افق مهارت های نوظهور است. روش پژوهش اکتشافی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی، 26 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان بودند که با روش هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان جامعه آماری پژوهش را تشکیل داد که با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان، 281 نفر به روش طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی، از طریق تحلیل محتوا انجام شد سپس تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت و ده بعد و 52 شاخص به دست آمد. ابعاد شامل اخلاق حرفه ای و معرفت دینی، سواد دیجیتالی، کارآفرینی و ابتکار، استانداردسازی فرایندها، بهسازی کارورزی، دانش حرفه ای (شناختی)، آشنایی با اسناد بالادستی، دانش فراشناختی، خلاقیت محوری و پژوهش، مدیریت راهبردی دانش است. همچنین، برای بررسی وضع موجود آزمون تی تک نمونه ای اجرا شد. از نظر دانش آموختگان، وضعیت دانشگاه فرهنگیان از لحاظ ابعاد اخلاق حرفه ای، معرفت دینی و بهسازی کارورزی مناسب، ودر سایر ابعاد نامناسب است.
بررسی تأثیر رهبری کاریزماتیک بر اشتیاق شغلی با نقش میانجی فرح بخشی در شغل در بین دبیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رهبری کاریزماتیک بر اشتیاق شغلی با نقش میانجی فرح بخشی در شغل بین دبیران شهر کرمانشاه انجام گرفت. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دبیران دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1397 به تعداد 2845 نفر تشکیل داد. نمونه آماری 338 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای با حجم متناسب انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رهبری کاریزماتیک کانگر و کانگو (1994)، اشتیاق شغلی اسکافلی و همکاران (2002) و فرح بخشی در شغل مک دوئل (2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رهبری کاریزماتیک به صورت مستقیم بر اشتیاق شغلی (585/0=β) و فرح بخشی در شغل (845/0=β) تأثیرگذار است. فرح بخشی در شغل به صورت مستقیم بر اشتیاق شغلی (310/0=β) تأثیرگذار است. همچنین، تأثیر رهبری کاریزماتیک بر اشتیاق شغلی توسط متغیر میانجی، فرح بخشی به طور غیر مستقیم (260/0=β) تأیید شد.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت اجرای کارورزی و ارزیابی وضع موجود در دانشگاه فرهنگیان استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقای کیفیت اجرای کارورزی و ارزیابی وضع موجود در دانشگاه فرهنگیان بود. روش پژوهش، کاربردی از نوع آمیخته و جامعه آماری شامل همه دانشجومعلمان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مازندران است. در بخش کیفی از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد که بر این اساس، 12 نفر از استادان کارورزی شامل خبرگان حوزه برنامه درسی و افرادی که در اجرای دوره های کارورزی دانشگاه فرهنگیان تجربه ای بلندمدت داشتند، انتخاب شدند. در بخش کمی، همه استادان هیئت علمی مدرس کارورزی و دانشجویانی که در ترم جاری این واحد را در دانشگاه فرهنگیان مازندران می گذراندند، در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته با شش مؤلفه اصلی دانشگاه فرهنگیان، برنامه درسی (محتوا)، دانشجومعلمان، استادان کارورزی، معلمان راهنما و مدارس به ترتیب با 7، 15، 7، 11، 6 و 4 گویه بود که از نظر کیفی، روایی محتوایی با استفاده از درگیری طولانی مدت، پرسش و جست وجوگری از همکاران و بازبینی به وسیله افراد مطلع صورت گرفت و از نظر کمی، به کمک 10 نفر از استادان دوره کارورزی ضریب روایی محتوا و شاخص روایی محتوا بررسی و تأیید شد. همچنین، پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 95/0 به دست آمد. در نهایت، برازندگی آن با تحلیل عاملی تأییدی پذیرش شد. براساس نتایج، شش مؤلفه برنامه درسی (محتوا)، دانشجومعلمان، استادان کارورزی، معلمان راهنما و مدارس بر کیفیت اجرای کارورزی در دانشگاه فرهنگیان مؤثر شناخته شد و وضعیت مؤلفه های یادشده از دیدگاه استادان و دانشجومعلمان در سطح بالای متوسط مطلوبی ارزیابی شد.
نقش واقعیت مجازی در رفتار سازمانی آموزش عالی در بحران کرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و کشف رفتار سازمانی آموزش عالی در شرایط بحران با تاثیرپذیری از واقعیت مجازی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش کیفی و مطالعه موردی استفاده شد. مشارکت کنندگان حاضر در پژوهش 12 نفر از ارکان آموزش عالی بودند. با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش معیار انتخاب شدند. روش گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه های ساختارمند بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از فن تحلیل استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش حاضر، در 6 دسته چون؛ اعضای هیئت علمی، کارکنان، دانشجویان، دانشگاه ها، مخترعین و صاحبان ایده و کسب و کار در حوزه وزارت علوم، بخشی از ساختار آموزش عالی، تقسیم بندی و استخراج شد. همچنین نتایج مطالعه کنونی، شناخت و درک اثربخش تر، از رفتار سازمانی آموزش عالی در برهه بحران کرونا بر پایه واقعیت مجازی را هموار کرد. تحلیل دقیق آن، مسیر بهره وری بیشتر رفتار سازمانی آموزش عالی را، در تعاملات خود با محیط، بهینه تر می کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل سازمانی موثر بر توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
33 - 63
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین و اولویت بندی عوامل سازمانی موثر بر توسعه حرفه ای اعضا هیئت علمی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی برای تعیین عوامل سازمانی تاثیرگذار بر توسعه حرفه ای، 34 پژوهش داخلی و خارجی با استفاده از روش فراترکیب شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند و بر این اساس ابزار گردآوری داده ها تهیه گردید، روایی ابزار با استفاده از روایی سازه و پایایی آن با آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. سپس جهت تعیین اهمیت این عوامل در بخش کمی، ازنظر اعضا هیئت علمی و مدیران گروه های آموزشی دانشگاه شهید باهنر کرمان استفاده گردید (650=N). حجم نمونه در این بخش با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر تعیین گردید که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. بر اساس نتایج فراترکیب، 15 مولفه سازمانی موثر بر توسعه حرفه ای اعضا هیئت علمی شناسایی شد که اهمیت آن ها ازنظر اعضا هیئت علمی و مدیران گروه های آموزشی نیز مورد تأکید قرار گرفت. این مولفه ها بر اساس ماهیت در پنج طبقه ساختار سازمانی، تکنولوژی، جوسازمانی، منابع سازمانی و استراتژی دسته بندی شدند؛ منابع سازمانی در بالاترین رتبه و عامل تکنولوژی در جایگاه پایین تری نسبت به سایر عوامل قرار گرفتند. به نظر می رسد 15 مؤلفه استخراج شده در این پژوهش می توانند نقش بسزایی جهت توسعه حرفه ای اعضا هیئت علمی ایفا نمایند لذا ضروری است در برنامه های توسعه مؤسسات آموزش عالی مورد تأکید قرار گیرند.
شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. روش پژوهش آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمّی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحب نظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند و شبکه ای از متخصصان، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود که نمونه پژوهش از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم افراد جامعه آماری انتخاب شد. روایی محتوایی پرسشنامه و مصاحبه طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار 86/0 مناسب برآورد شد. بر اساس یافته های پژوهش، مهم ترین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «تلفیق علم و عمل در تدریس»، «تدارک بازدیدها و سفرهای علمی»، «تهیه فیلم و عکس آموزشی»، «ارائه سمینارهای درسی»، «نگارش مقاله»، «مصاحبه علمی با افراد ذی صلاح»، «ترجمه آثار ارزشمند علمی» و «ساخت ابزارهای کمک درسی». در نتیجه انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز منوط به کاربست بایسته های مذکور در یاددهی-یادگیری پروژه محور است. از این رو به مدرسان توصیه می گردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصت های آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
شناسایی مؤلفه های حکمرانی خوب در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۱
53 - 82
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران نظام فعلی آموزش عالی ایران پاسخگوی خیل عظیم مطالبات و خواسته های ذینفعان خود نبوده و در ساختار حکمرانی خویش دارای نقاط ضعف و خلأهای بسیاری است. لذا نیاز به طراحی یک الگوی حکمرانی خوب، احساس می شود. حکمرانی خوب یک فاکتور اساسی در رشد کیفیت نظام آموزش عالی است. بنابراین این پژوهش با هدف شناسایی و تدوین مؤلفه های بومی حکمرانی خوب در نظام آموزش عالی ایران انجام شد. تحقیق حاضر یک پژوهش بنیادی از نوع توصیفی- اکتشافی است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند با 23 نفر از صاحب نظران و اساتید حوزه آموزش عالی با معیار اشباع نظری بود. داده های حاصل از این پژوهش از طریق تحلیل محتوای کیفی و با کمک نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور سنجش روایی تحقیق از نظرات و رهنمودهای گروهی از خبرگان و انتخاب مؤلفه ها با استفاده از مطالعه مبانی نظری استفاده شد. همچنین برای بررسی پایایی پژوهش از روش هولستی بهره گرفته شد. بر اساس نتایج 30 کد/مفهوم مختلف برای حکمرانی خوب در نظام آموزش عالی ایران از نظر صاحب نظران مصاحبه شده به دست آمد که در قالب سه مؤلفه اصلی مسئولیت پذیری مدنی و توسعه پایدار، ارزیابی مستمر و اثربخش (عملکرد دانشگاه، امور مالی و انتصابات دانشگاهی) و مدیریت و رهبری خوب جای گرفتند.
تحلیل انتقادی تبعیض مثبت در نظام آموزش عالی ایالات متحده آمریکا
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مقاله حاضر به بررسی سیاست تبعیض مثبت در آموزش عالی ایالات متحده آمریکا در سه تحلیل اختصاص دارد: تحلیل اقتصادی، ساختارگرایانه و حقوقی. این سه سطح تحلیل به آگاهی از مسائل طبقاتی مربوط به آموزش عالی در این کشور یاری می رساند. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است. یافته ها: در پژوهش حاضر مشاهده می شود که کاهش اعتبارات آموزشی هر ایالت با افزایش همزمان شهریه است. طبقه کارگر و مردم رنگین پوست از طریق تغییر در قوانین تبعیض مثبت، کاهش خدمات پشتیبانی از دانشجویان رنگین پوست و شرایط دشوار کمک های مالی و محوریت شایستگی فردی در آراء دیوان عالی مورد بی عدالتی و بی مهری نظام آموزش عالی هستند. نتیجه گیری: در ایالات متحده آمریکا، تبعیض مثبت تقریباً در مورد گروه مظلوم و اقلیت (سیاه پوستان بومی و به طور کل رنگین پوستان) و سایر اقلیت های قومی- نژادی (که اکثر آنها مهاجران بودند) اعمال می شود. تبعیض مثبت در نظام آموزش عالی آمریکا فقط در یک زمینه خاص تحمل می شود و آن هم تحقق تنوع است. رویکرد دیوان عالی این کشور کنارگذاشتن عدالت جبرانی و عدالت توزیعی در ارتباط با آموزش عالی است. علاوه بر این، هیچ گروهی وجود ندارد که به عنوان ذینفع قطعی برنامه های تبعیض مثبت اعلام شود.
پیاده سازی یادگیری خدمت محور در آموزش عالی و چالش های آن
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
236 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی رویکرد یادگیری خدمت محور و انواع آن می باشد. همچنین به بیان مدل برنامه جامع اقدام برای یادگیری خدمت محور (CAPSL) پرداخته شده که در تلاش است تا با تمرکز بر چهار بعد دانشکده، دانشجویان، هیئت علمی و جامعه به برنامه ریزی برای فعالیت های یادگیری خدمت محور در آموزش عالی بپردازد و در نهایت ضمن توجه به استدلال صاحب نظران، درباره مزایا و معایب استفاده از این رویکرد، بحث می شود. نتایج تحقیقات حاکی از نقش یادگیری خدمت محور در توسعه یادگیری شخصی، اجتماعی و ارتباطات در سطح جامعه بوده است.
دلایل، ضرورت و چگونگی ارزشیابی از درس و موانع آن در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشیابی از درس به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقاء کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی دلایل، ضرورت و چگونگی ارزشیابی از درس و موانع آن در دانشگاه های ایران است. بدین منظور با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی و برنامه درسی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. مصاحبه ها، پس از پیاده شدن، به صورت مقوله بندی باز تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که ارزشیابی از درس به چهار دلیل انجام و به سه دلیل جانیفتادن فرهنگ صحیح نقد و مطالبه، نگرانی و دلهره برخی از دانشجویان از بازخورد استادان و نگرانی مدیران دانشگاه، دانشکده و گروه و استادان از بازخورد دانشجویان در دانشگاه ها انجام نمی شود. یافته ها همچنین نشان داد ارزشیابی از درس می تواند به وسیله دانشجویان فعلی، دانش آموختگان، همکاران و ذی نفعان خارج از دانشگاه و از طریق مشاهده، مصاحبه، رایانه ای، پرسشنامه و روش های خلاقانه انجام شود.
ارائه مدل ارتقاء بهره وری آموزشی مدرسان آموزش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل ارتقاء بهره وری آموزشی مدرسان آموزش ازدور انجام گرفت. در این مقاله ابتدا عناصر تشکیل دهنده بهره وری آموزشی مدرسان نظام آموزش ازدور شناسایی شدند و سپس مدل ارتقاء بهره وری آموزشی مدرسان آموزش از دور براساس شرایط و مقتضیات بومی و نظام آموزش ازدور کشور طراحی و اعتباریابی شد. روش بررسی: روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر رویکرد، آمیخته است. جامعه آماری بخش کیفی کلیه صاحب نظران حوزه آموزش ازدور و بهره وری آموزشی هستند که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تعداد 26 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی، کلیه مدرسان نظام آموزش از دور دانشگاه آزاد اسلامی در واحد الکترونیکی است. تعداد افراد جامعه آماری 164 نفر بودند که همه افراد جامعه برای نمونه تحقیق با روش سرشماری کامل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با روایی و پایایی مطلوب، استفاده شد و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که پایایی آن با روش ضریب آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه گردید. تحلیل داده های کیفی با تکنیک تحلیل مضمون و بخش کمی نیز با روش تحلیل عاملی تأییدی انجام گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که عوامل مؤثر بر بهره وری آموزشی مدرسان نظام آموزش از دور در دو بعد کلی فردی و سازمانی شناسایی شدند. همچنین مشخص شد که 21 عامل بر بهره وری آموزشی مدرسان نظام آموزش از دور تأثیر معنادار و مثبتی بر بهره وری آموزشی مدرسان نظام آموزش دارد. نتیجه گیری: تحقیق مشخص نمود که برای ارتقاء بهره وری آموزشی مدرسان در هر نظام آموزش از دوری، بایستی 21 عامل شناسایی شده (توانایی های فردی مدرس، محیط نظام آموزشی، محتوا و مطالب ارائه شده، وضعیت فراگیران) را بهبود ببخشیم و وضعیت آنها را مطلوب کنیم.
واکاوی جهانی شدن آموزش؛ شناسایی ابعاد و وضعیت موجود (مورد مطالعه: دانشگاههای آزاد اسلامی واحد استان مازندارن)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جهانی شدن بارزترین وجه تمایز جهان دیروز و امروز است و شاید هیچ پدیده ای به اندازه جهانی شدن در ابتدای هزاره سوم توجه اندیشمندان،سیاست مداران،اقتصاددانان و متولیان فرهنگی را به خود جلب ننموده است، لذا این پژوهش جهت بررسی ابعاد جهانی شدن آموزش در واحد های دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران انجام شد. روش کار: پژوهش کاربردی حاضر با روش کمی به بررسی ابعاد جهانی شدن آموزش پرداخته است که جامعه آماری آن شامل 760 نفر از اعضاء هیئت علمی استادیار به بالای دانشگاه های استان مازندران بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و طبقه بندی متناسب نسبی 255 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد. برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی و برای بررسی روایی همگرا از شاخص متوسط واریانس استخراج شده استفاده شد، همچنین به منظور بررسی پایایی ابزار سنجش از ضریب آلفای کرونباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی استفاده شد. داده های به دست آمده از پرسش نامه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همه ابعاد جهانی شدن آموزش دارای بار عاملی بالای 5/0 هستند و هفت عامل شناسایی شده از چرخش واریماکس، 237/90 در صد از واریانس کل را تبیین می کنند که از این میزان سهم چندزبانه بودن دانشگاه ها (736/38 درصد)، سهم هیئت علمی توانمند (223/19 درصد)، سهم فناوری نوین (196/11 درصد)، سهم برنامه های درسی نوین (624/6 درصد) ، سهم ارتباط با دیگر دانشگاه ها (492/6 درصد)، سهم شرکتی شدن (915/4 درصد) و سهم مدیریت و رهبری (679/1 درصد) می باشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان داد که، هفت عامل «چندزبانه بودن دانشگاه ها، هیئت علمی توانمند، فناوری نوین، برنامه های درسی نوین، ارتباط با دیگر دانشگاه ها ، شرکتی شدن و مدیریت و رهبری» به عنوان ابعاد جهانی شدن آموزش شناسایی گردید و چندزبانه بودن دانشگاه نسبت به سایر ابعاد وضعیت بدتری دارد.
طراحی مدل اهداف برنامه درسی مبتنی بر عدالت آموزشی در آموزش عالی ایران: پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش عالی یکی از مهم ترین مکان هایی هست که در ترویج عدالت و آموزش آن نقش مهمی ایفا می کند.اگرچه استراتژی های خاصی برای برقراری عدالت آموزشی به وسیله متخصصان به کار گرفته شده است،اما وجود بی عدالتی های آموزشی،بیانگر آن است که بسیاری از این استراتژی ها،ناموفق بوده اندو نیاز به تغییر نگرش و استراتژی های جدید آموزشی در اجزای برنامه درسی توسط متخصصان،کاملا مشهود است.لذا هدف این پژوهش طراحی اهداف برنامه درسی مبتنی بر عدالت آموزشی در آموزش عالی می باشد. روش ها: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد روش اصلی گردآوری اطلاعات،مصاحبه نیمه ساختار یافته بود.محیط پژوهش شامل 13نفر ازمتخصصان حوزه برنامه درسی و تعلیم و تربیت بوده که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند.برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد.نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله،کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با کمک نرم افزار MAXQDA12به مفاهیم مجزا تفکیک شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عدم نگرش عادلانه مسوولین در تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی آموزش عالی،همچنین بی توجهی به متخصصین حوزه برنامه درسی، متاثرنبودن آموزش عالی از نیازهای آینده جامعه و فقدان نیازسنجی در گستره ملّی،از جمله مواردی هستند که مانع توسعه عدالت آموزشی در آموزش عالی می شوند. نتیجه گیری: برای رسیدن به عدالت آموزشی در آموزش عالی بهتر است هنگام تصمیم گیری برای تدوین اهداف و بازنگری سرفصلها به علائق و استعدادهای داوطلبین توجه شود،برنامه های درسی با بازار کار،صنعت و تجارت مرتبط شود و آموزش متناسب با نیازهای دانشجویان و جامعه باشد ،توجه ویژه به تخصص اساتید و نظرخواهی از همه اساتید برای تدوین برنامه درسی،صورت گیرد.
بررسی روابط متقابل مسئولیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی پردیس مرکزی دانشگاه تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
175 - 201
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ارتباط بین مسئولیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی در آموزش عالی از منظر اعضای هیئت علمی پردیس مرکزی دانشگاه تهران انجام شده است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها توصیفی–همبستگی به روش مدل معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی پردیس مرکزی دانشگاه تهران به تعداد 578 نفر بودند که تعداد 234 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده از طریق فرمول کوکران انتخاب گردید. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های t تک نمونه ای، ضریب رگرسیون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که: 1- وضعیت سرمایه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و توسعه اجتماعی دانشگاه تهران از منظر اعضای هیئت علمی در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. 2- توسعه اجتماعی به طور مستقیم از متغیرهای پیش بین مسئولیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی تأثیر می پذیرد. هم چنین نتایج حاکی از آن است که تمامی متغیرها در حد مطلوب گزارش شده اند و مدل با داده ها برازش خوبی دارد و این بیانگر این است که رابطه خطی بین متغیرها و سازه های مکنون وجود دارد.
تحلیل جنسیتی سیاست گذاری آموزش در ایران پساانقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی رویکردهای جنسیتی حاکم بر مجموعه سیاست های آموزش عمومی و عالی بعد از انقلاب اسلامی با استفاده ازرویکرد تحلیل جنسیتی و روش تحلیل محتوای کیفی است. نتایج مطالعه نشان می دهد که رویکردهای جنسیتی مختلفی در حوزه آموزش از رویکرد تفاوت محور و دوست دار خانواده تا رویکرد تشابه در قدرت بخشی و به عبارتی رویکرد جنسیتی دوست دار زنان در سیاست ها قابل شناسایی است. در سیاست گذاری آموزش عمومی جریان رویکردها از تمایز حداکثر به تشابه حداکثری و تمایز کمتر تحت تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه و برآیند آن در گفتمان حاکم بر سیاست گذاری بوده است. اما در حوزه آموزش عالی به سبب ارتباط آن با اشتغال و تقسیم بندی های تمایز محور جنسیتی این حوزه، رویکرد جنسیتی بر مدیریت جنسیتی فضای آموزشی مبتنی بوده است، اما این رویکرد نیز تحت تأثیر تحولات گفتمان حاکم بر جامعه تعدیل یافته است.
بررسی کارایی نظام آموزشی رشته حسابداری در سطح دانشگاه های ایران با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۱ شماره ۶۷
119 - 142
حوزه های تخصصی:
بررسی و توجه به کارایی آموزش عالی حسابداری نقش حیاتی در موفقیت دنیای در حال توسعه ی کسب و کار امروز دارد. به این منظور در این تحقیق کارایی20 دانشگاه دولتی در ایران با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها مورد بررسی قرار گرفت. در این روش تعاریف خاصی برای نهاده ها و ستانده مدل الزامی است که از معیارهای AACSB جهت تعریف نهاده ها و از نتایج آزمون های کارشناسی ارشد دانشگاه های دولتی در اندازه گیری کارایی آموزش حسابداری به عنوان ستانده مدل استفاده شده است. مطابق نتایج حاصله، دانشگاه های مورد مطالعه در پرورش ستانده ی مدل موفق عمل کرده اند وآموزش حسابداری ارائه شده در برنامه های دوره کارشناسی در سیستم آموزش عالی ایران عموماً کارا بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که دانشگاه ها در سطوح دانشکده و گروه های آموزشی مشکلاتی دارند که مهم ترین این مشکلات فقدان کارایی در استفاده از منابع است (با توجه به میزان بودجه و سطح کارایی مربوط به هر دانشگاه). از نقطه نظر منابع مورد استفاده کاراترین گروه های آموزشی حسابداری، دانشکده های حسابداری و مدیریت و غیر کاراترین آنها دانشکده های علوم انسانی هستند. به طور خلاصه می توان این طور بیان کرد که در دانشگاه های مورد مطالعه،کمترین توجه به گروه آموزشی حسابداری به لحاظ کارایی در دانشکده های علوم انسانی و بیشترین توجه به گروه آموزشی حسابداری در دانشکده های حسابداری و مدیریت شده است.
بررسی و تبیین ظرفیت کارآفرینانه دانشگاه های منتخب استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
111 - 132
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی، اندیشه و فرایندی است که یک فرد یا گروه از طریق آن، ایده ها یا فرصت های جدید را شناسایی می کند و به صورت موفقیت آمیزی از آن ها بهره برداری می کند. دانشگاه ها نیز در مقام تولیدکننده دانش و نهاد انتشار آن، نقش گسترده تری را در نوآوری صنعتی ایفا می کنند. ظهور دانشگاه کارآفرین درواقع، پاسخی به اهمیت روزافزون دانش در نظام ملی و منطقه ای نوآوری و ادراک جدید از دانشگاه است. هدف پژوهش حاضر، تبیین و بررسی وضعیت ظرفیت کارآفرینانه دانشگاه های استان مازندران است. جامعه آماری این پژوهش، شامل پنج دانشگاه منتخب در استان مازندران است که 92 نفر از متخصصان و مسئولان آن به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. نتایج مدل معادله های ساختاری نشان داد کلیت مدل ارائه شده با مقادیر شاخص های برازش (067/0=RMSEA، 95/0=NFI و 92/0=GFI)، مورد تأیید است. همچنین نتایج آزمون T-student نشان داد ظرفیت کارآفرینی و ابعاد وابسته به آن در دانشگاه های مورد مطالعه در وضعیت نامناسبی قرار دارند.
توسعه مدل ارزشیابی خط مشی نگهداشت اثربخش اعضای هیئت علمی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
489 - 516
حوزه های تخصصی:
جوهره آموزش عالی، سرمایه انسانی آن است؛ پس برنامه ریزی برای تأمین سرمایه انسانی، از اولویت شایان توجهی برخوردار است. پژوهش حاضر درصدد توسعه مدلی برای «ارزشیابی خط مشی نگهداشت اثربخش اعضای هیئت علمی در آموزش عالی» است. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه روش پژوهش، آمیخته (کیفی کمی) است. پژوهش در دو مرحله به اجرا درآمده است؛ در مرحله اول (کیفی) ابعاد و مؤلفه های مدل از طریق بررسی ادبیات نظری و مصاحبه عمیق با خبرگان (16 نفر از مدیران و اعضای هیئت علمی آموزش عالی که ابتدا با روش نمونه گیری هدفمند و در ادامه به شیوه گلوله برفی یا زنجیره ای انجام شد و تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت) جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل تم، بررسی شدند و کدهای شناسایی شده بر اساس میزان تشابه مفهومی، دسته بندی و ترکیب شدند تا50 مقوله فرعی، 22 مقوله اصلی و در نهایت 9 بعد برای طراحی مدل استخراج گردید. در مرحله دوم (کمی) نیز برای اعتبارسنجی مؤلفه های شناسایی شده، از روش دلفی و ابزار پرسشنامه (در دو مرحله با 20 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند) استفاده شد تا به اجماع خبرگان رسید و مدل نهایی به دست آمد.
بررسی مدل های زنجیره ارزش در صنعت آموزش الکترونیکی و ارائه مدل بهینه (مطالعه موردی: یکی از دانشگاه های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
191 - 202
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از فرصت هایی که فناوری اطلاعات و ارتباطات در اختیار مراکز آموزشی قرار داده، بهره گیری از آموزش الکترونیکی است. از آنجاکه این شیوه آموزش، رفته رفته به یک صنعت تبدیل شده است، بنابراین مفاهیم ارزش، خلق ارزش و زنجیره ارزش در آموزش سنتی نیاز به بازنگری و به روزرسانی براساس اجزای تشکیل دهنده یک سیستم آموزش الکترونیکی دارد. در این پژوهش با هدف ارائه یک مدل بهینه زنجیره ارزش، ضمن بررسی مقایسه ای مدل های زنجیره ارزش موجود در آموزش سنتی و الکترونیکی، شاخص های مهم یک مدل زنجیره ارزش ایده آل، از مرحله نیازسنجی تا ارزیابی نهایی دوره های الکترونیکی استخراج شد و با استفاده از ابزار مصاحبه، از زوایای گوناگون و با طرح 59 سؤال در سه بخش کلی تحلیل و طراحی، اجرا و ارزیابی در جامعه پژوهشی متشکل از دانشجویان به عنوان مشتری، اساتید، کارشناسان، مدیران، تأمین کنندگان و تولیدکنندگان محتوا در دانشگاه مورد مطالعه، نظرسنجی شد. در پایان، براساس نتایج حاصل از این نظرسنجی، مدل زنجیره ارزش بهینه و کاربردی برای استفاده در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی متقاضی ورود به عرصه آموزش الکترونیکی ارائه شده است.
بررسی موانع توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه های جامع دولتی و ارائه راهکار های مناسب: پیمایشی پیرامون دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
139 - 160
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش موانع توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه تهران بررسی شده است. پس از بررسی ادبیات و کسب نظرات صاحب نظران، پنج مؤلفه به صورت نهایی شناسایی و مبنای طراحی سؤال های پرسش نامه قرار گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش را کلیه کارشناسان ICT (متخصصان، مهندسان و افراد مسئول در بخش IT) تمامی دانشکده ها، مؤسسه ها، مراکز و اداره های دانشگاه تهران، در نیم سال دوم سال تحصیلی 88-1387 تشکیل داده اند که از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. روش پژوهش حاضر از دید هدف کاربردی و روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. برای تجزیه وتحلیل سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که موانع توسعه ICT در دانشگاه تهران، به ترتیب عبارتند از: موانع آموزشی (موانع پدگوژیکی)، موانع فنی تکنولوژی (موانع زمینه ای)، موانع بودجه ای و موانع قانونی. در پایان به منظور برطرف کردن این موانع، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.