مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی دو فصلنامه مطالعات برنامه درسی در آموزش عالی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. حجم جامعه در این مطالعه، با حجم نمونه برابر است، به این منظور کل مقالات چاپ شده در نشریه مورد مطالعه در طول 10 سال(1389 تا سال 1399) که شامل 155 مقاله بودند، به عنوان جامعه تحلیلی پژوهش انتخاب شدند. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل محتوا است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل یک چک لیست کدگذاری بود که روایی آن توسط چند تن از اساتید برنامه درسی سنجیده شد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار فیش برداری و برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کمی و کیفی استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش روش شناسی حاکی از غالب بودن رویکرد کیفی است. در بخش مربوط به موضوع شناسی، موضوع های مرتبط با آموزش، تدریس و یادگیری در آموزش عالی با 35/19 و تفکر انتقادی با 64/ .درصد، به ترتیب از بیشترین و کمترین فراوانی برخوردار بودند. در بین دانشگاه ها و موسسات آموزشی، دانشگاه تهران با 53 نویسنده بیشترین فراوانی را در بین وابستگی های سازمانی به خود اختصاص داده است. و بالاخره در بخش مربوط به مشارکت نویسندگان در تالیف مقالات، مشارکت دو نویسنده با32/ 30درصد و مقالات5 نویسنده ای با 45/6 درصد به ترتیب از بیشترین و کمترین فراوانی برخورداند.
واکاوی راهبردهای موثر بر تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی(مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاوش راهبردهای موثر بر تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی با استفاده از روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران دانشگاهی(روسا و معاونین دانشگاه ها، روسا و معاونین دانشکده ها و مدیران گروه ها)، متخصصین برنامه ریزی درسی و سیاست گذاران در سطح کلان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بودکه بر مبنای نمونه گیری نظری، با 16 نفر در سه گروه فوق مصاحبه به عمل آمد و داده ها از مصاحبه ها استخراج شد. به منظور تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله، کدگذاری باز، محوری و انتخابی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان داد چهار راهبرد در تغییر برنامه های درسی در دانشگاه ها تأثیرگذار است. راهبرد اول، فرهنگی بود که شامل مولفه های پذیرش و باور، فرهنگ مشارکتی، کنش گری اعضای هیأت علمی و ایجاد دانش برنامه درسی است. دومین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی راهبرد قانونی شامل ابعاد قوانین و مقررات، امکانات و منابع، ساختار سازمانی و استقلال دانشگاهی بود. سومین راهبرد، مدیریتی بود که در برگیرنده مولفه های پاسخگویی، تفویض اختیار، آموزش ذی نفعان و سیاستگذاری کلان است. چهارمین راهبرد موثر بر تغییر برنامه های درسی، راهبرد محیطی شامل نقش دولت، عوامل فرهنگی و اجتماعی و عوامل اقتصادی بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت دانشگاه ها ناگزیر به پاسخگویی به چالش های حاصل از تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیرامون خود هستند و برای تحقق این موضوع باید برنامه های درسی کارآمد و بروزی داشته باشند. بنابراین ضروری است به تغییر و اصلاح برنامه های درسی فعلی بپردازند. تغییر برنامه های درسی نیز بدون در نظر گرفتن راهبردهای فرهنگی، قانونی، مدیریتی و محیطی عملاً فعالیتی فاقد کارایی و اثربخشی لازم خواهد بود.
شایستگی های شغلی مبتنی بر رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آموزش شایستگی های شغلی متناسب با رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی مدل ابزارسازی انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد چند روشی کیفی، به شیوه های تحلیل محتوا و پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. در این بخش، با روش نمونه گیری هدفمند، 17 نمونه از دانش آموختگان این رشته در مصاحبه شرکت کردند و 8 مضمون، استخراج شد. بخش کمی، با روش پیمایشی انجام شد. بعد از تأیید مقیاس نهایی، با نمونه گیری خوشه ای و در دسترس، از دانشجویان سال آخر هر دو مفطع رشته صنایع دستی147 نمونه در ارزیابی شرکت کردند. عملکرد برنامه درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشته در آموزش شایستگی های شغلی در همه عناصر استخراج شده، پایین تر از میانگین معیار بود و پیشنهاد می شود در برنامه های آموزش عالی صنایع دستی ایران، واحدهای درسی متناسب با شایستگی های شغلی مورد نیاز به صورت اصولی، برنامه ریزی شود.
اهمیت و نقش برنامه ریزی استراتژیک در به کارگیری یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
38 - 47
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر اهمیت و نقش برنامه ریزی استراتژیک در به کارگیری یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه اساتید دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 99-98 می باشد که شامل 651 استاد در کلیه دانشکده ها می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 41 نفر به عنوان نمونه در دسترس قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد برنامه ریزی استراتژیک برایسون(1999) و نگرش استادان به آموزش الکترونیکی تقوی(1386) می باشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از بین مولفه های برنامه ریزی استراتژیک تنها تاثیر تعیین موضوعات استراتژیک بر به کارگیری آموزش الکترونیک معنادار می باشد، تاثیر برنامه ریزی استراتژیک بر به کارگیری آموزش الکترونیک مستقیم و معنادار می باشد و در نهایت رابطه برنامه ریزی استراتژیک با آموزش الکترونیک و تمامی مولفه های آن به جزء دو مولفه احساس مفید بودن و آموزش های چندرسانه ای مثبت و معنادار می باشد.
ارائه الگوی محیط های تسهیل کننده انتقال یادگیری در آموزش عالی با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش به عنوان ابزار پیشرفت و توسعه، پاسخگوی نیاز سازمان های یادگیرنده است که به کمک آن می توان دانش، مهارت و نگرش کارکنان را بهبود بخشید و از این راه سازمانی پویا و فعال را که پاسخگوی نیاز فناوری است، ایجاد کرد. این مطالعه با هدف ارائه الگوی محیط های تسهیل کننده انتقال یادگیری در آموزش عالی انجام شده است . مشارکت کنندگان پژوهش شامل ، 30 تن از مدیران، کارمندان، اعضای هیأت علمی، کارشناسان و متخصصان درزمینه آموزش منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که به صورت هدفمند و به شیوه گلوله برفی تا دستیابی به حد اشباع نظری انتخاب شدند . ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه باز و نیمه ساختار یافته بود . تحلیل مصاحبه ها با استفاده از رهیافت نظام مند استراوش و کوربین شامل کدگذاری باز، محوری و منتخب انجام شد. با استفاده از مثلث سازی، روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. نتایج نشان داد مقوله محوری مطالعه حاضر مشارکت حرفه ای در آموزش است که باتوجه به شرایط علی (قابلیت های نظام مدیریت منابع انسانی، عوامل شغلی)؛ شرایط زمینه ای (جو سازنده دانشگاهی، عوامل مدیریتی)؛ شرایط مداخله گر (عوامل فراسازمانی)؛ راهبردها (پویایی محیط دانشگاهی، مکانیزم های انگیزشی، مدیریت عمکرد)؛ پیامدها (فردی، سازمانی) تدوین و الگوی نهایی بر اساس عوامل مذکور ارائه شده است. درمجموع می توان این عوامل را برای یادگیری فراگیران در آموزش های سازمانی مورد نظر قرار داد. برنامه ریزان آموزشی و مدیران باتوجه به این عوامل و تقویت آنها می توانند انتقال مهارت های آموخته شده به محیط کار، به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های اثربخشی برنامه های آموزشی را افزایش دهند.
تبیین ایده دانشگاه ایرانی- اسلامی در اسناد تحولی آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش به دنبال بررسی «تحلیل ایده دانشگاه ایرانی – اسلامی در اسناد آموزش عالی ایران (سند دانشگاه اسلامی، سند جامع علمی کشور، سند چشم انداز بیست ساله و قانون برنامه پنجم توسعه)، به منظور ارائه الگوی دانشگاه ایرانی – اسلامی» است. روش :این پژوهش از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی است، به این صورت که یافته های آن به منظور ارائه چارچوب مفهومی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. با توجه به ماهیت، هدف و سؤالات پژوهش حاضر، در این پژوهش از روش های «تحلیل مفهومی»، «تحلیل اسنادی» استفاده شده است . جامعه تحلیلی این پژوهش منابع موجود پیرامون ایده های موجود در زمینه دانشگاه، اسناد تحولی آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران است که به صورت هدفمند انتخاب و همزمان با فرایند جمع آوری اطلاعات ، داده های حاصله به صورت عمیق و مستمر مطالعه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : یافته های حاصله حاکی از این است که در اسناد تحولی آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران ایده دانشگاه دارای دو بعد اصلی علمی و اسلامی است؛ که در بعد علمی به ترتیب به ایده های سنتی، معاصر و جدید نزدیک است. در بعد اسلامی ضمن توجه به پیشرفت های علم و فناوری سعی گردیده است در چهارچوب دین مبین اسلام و نیز فرهنگ اسلامی گام بردارند.یافته های حاصل از این پژوهش به صورت یک الگوی مفهومی از دانشگاه ایرانی – اسلامی ارائه شده است؛ که در بررسی و تحلیل مصادیق اسناد چهار گانه آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران؛ در سند دانشگاه اسلامی(1392) چهار ایده خاص این سند با مصادیق قداست علم، تربیت و تهذیب روحی و تعالی معنوی، آرمان های انقلاب اسلامی و تقویت خانواده؛ در سند جامع علمی کشور(1389) دو ایده خاص این سند با مصادیق حاکمیت جهان بینی و توحیدی اسلام و جایگاه اول علم و فناوری؛ در سند چشم انداز بیست ساله(1382) دو ایده خاص این سند با مصادیق امن، مستقل و مقتدر، دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری؛ و در قانون برنامه پنجم توسعه(1389) دو ایده خاص این سند با مصادیق تدوین و ارتقا شاخص های کیفی، همکاری با حوزه های علمیه شناسایی و نام گذاری شدند. نتیجه گیری با مجموع بررسی اسناد آموزش عالی و مجموعه نظریات در مورد ایده دانشگاه متوجه شدیم که ایده اسناد تحولی آموزش عالی پیرامون دانشگاه ایرانی – اسلامی ایده ای بر گرفته از جهان بینی اسلامی است که دیدگاه های سنتی و معاصر دانشگاه را در ابعاد مختلف آموزش ، پژوهش پوشش / های تحولی که برای آنان در اسناد دیده شده است هماهنگ نمایند.
گرایش های فرهنگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس;کاربردهایی برای مدیران آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی گرایش های فرهنگی در دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس بود.با این نگاه که این گرایش ها بر روند مسایل آموزشی و کار مدیران مراکز آموزش عالی نیز تأثیرگزار است. بدین منظور 405 دانشجو با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه محقق ساخته در خصوص گرایش های فرهنگی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تی و تحلیل واریانس نشان داد میزان استفاده از اوقات فراغت، موسیقی (مدرن و سنتی) و مدیریت بدن در دانشجویان کمتر از متوسط است؛ اما ارزش های خانوادگی و هویت سنتی دانشجویان بالاتر از متوسط بود. هم چنین میانگین گرایش های خانوادگی سنتی دانشجویان بیشتر از مدرن بود. میانگین نمرات دانشجویان پسر در اوقات فراغت سنتی، مدرن و موسیقی سنتی بیشتر از میانگین دانشجویان دختر بود. با این حال دانشجویان دختر میانگین بالاتری در گرایش های خانوادگی مدرن کسب کردند. محل تحصیل و قومیت نیز با برخی از گرایش های فرهنگی دانشجویان رابطه معنی داری داشتند. یافته ها نشانگر آن بود که گرایش های فرهنگی مدرن در دانشجویان بر گرایش های سنتی برتری ندارند با این حال در این زمینه تفاوت های جنسی وجود دارد. بر اساس نتایج پیشنهاد شد مدیران آموزش عالی باتوجه به تاثیر نشاط و غنای فرهنگی دانشجویان در کسب علم و دانش، برنامه ریزی و اجرا و نظارت بر امور فرهنگی را به طور جدی در دستور کار خود قرار دهند.
شناسایی مؤلفه های مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی (یک مطالعه فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مطالعات انجام شده در خصوص مؤلفه های مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بود. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع فراترکیب بود. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع مرتبط با مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی طی سالهای 2000 تا 2019 به تعداد 2136 منبع بود که ابتدا تعداد 89 منبع بر اساس چکیده انتخاب شد. از بین آنها 76 منبع بر اساس محتوا گزینش و در نهایت، 68 منبع به عنوان منابع مرتبط، به روش تحلیل تم بررسی شد. به منظور بررسی کیفیت داده ها، اعتبار(باورپذیری) و اعتماد(اطمینان پذیری) یافته ها تأمین شد. یافته ها: بر اساس سنتز مقالات مرتبط، مؤلفه های مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در شش مقوله اصلی، شامل بهبود مستمر، بازمهندسی فرایندها، ارزش آفرینی، احترام به افراد، توانمندسازی و شایسته مداری مشخص شد. نتیجه گیری: شش مقوله اصلی حاصل از این مطالعه فراترکیب، می تواند الگویی اثربخش برای مدیریت ناب در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی باشد و نتایج مفیدی در ارتقای کیفیت، کارایی، اثربخشی و کاهش اتلافات در آموزش عالی داشته باشد.
تحلیلی بر ضرورت ها و الزامات بازاندیشی در اهداف، راهبردها و برنامه های درسی دوره های دکتری تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
47 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف: سؤال اساسی که مقاله حاضر تلاش کرده به آن پاسخ دهد این است که با توجه به روند تحولات آموزش عالی در بعد ملی و بین المللی آیا زمان آن نرسیده که بازنگری دقیقی از اهداف، راهبردها و برنامه های درسی دوره های دکتری تخصصیصورت گیرد؟ روش:پژوهش حاضر تحلیلی تفسیری می باشد. که با بررسی اسناد و مدارک پژوهشی تلاش کرده تا ضمن ارائه تصویری از مطالعات انجام شده در این مورد ضرورت بازاندیشی و بازنگری در دوره های دکتری تخصصی تحلیل شود. یافته ها: دوره دکتری تخصصی یکی از راه های تربیت نیروی متخصص در حوزه های مختلف دانش بشری است. راه اندازی دوره های دکتری با اهداف مختلفی صورت می گیرد که مهم ترین آنها تربیت مدرس و پژوهشگر است. در چند دهه گذشته تنوع زیادی در اهداف، راهبردها، روش اجرا، برنامه های درسی و نحوه ورود به دوره های دکتری به وجود آمده است که عمدتاً با توجه به نیازهای جامعه و تغییر ماهیت آموزش عالی بوده است. از راه اندازی اولین دوره دکتری تخصصی در کشورمان حدود 80 سال می گذرد و در این زمان طولانی اجرای این دوره ها تغییر زیادی را تجربه نکرده اند و آن چه رخ داده عمدتاً متمرکز بر اصلاح سرفصل ها و محتوا بوده است. در واقع دوره های دکتری در کشورمان همچنان با نگاه سنتی به تحصیلات آکادمیک و با هدف تربیت مدرس اجرا می شوند و با تغییرات سریع علم و فناوری سازگار نیست. بنابراین بازاندیشی و بازنگری در دوره های دکتری ضرورتی انکارناپذیر است که از نوع نگاه به دوره دکتری تا اجرا و ارزشیابی آن را شامل می شود.
چالش های به کارگیری یادگیری مشارکتی در تدریس دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
35 - 50
حوزه های تخصصی:
هدف : تبیین چالش های به کارگیری رویکرد یادگیری مشارکتی در آموزش عالی انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه ی طولی است که حدود دو سال بر روی تجربیات یک مدرس دانشگاهی انجام شده است.داده های این پژوهش از طریق تأمل بر عمل و خودشرح حال نویسی مدرس و گفتگو با دانشجویانی که در کلاس مدرس حضور داشتند، در سه مقطع زمانی قبل، حین و بعد از عمل، جمع آوری و از طریق کدگزاری و مقوله بندی تحلیل شدند. تحلیل داده ها نشانگر پنج چالش اصلی در حوزه های تعادل بین محتوا و روش، تناقضات فضای دانشگاهی، دشواری ارزشیابی از یادگیری، افزایش وظایف مدرس و عدم حمایت و نقش دانشجوبود. یافته ها : نتایج این پژوهش می تواند روشن سازد در صورتی که مدرسان دانشگاه بخواهند روش یادگیری مشارکتی را در تدریس خود به کار بگیرند، می بایست خود را برای مواجهه با کدام چالش ها آماده سازد. همچنین نتایج پژوهشگر به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش عالی نشان می دهد درصورتی که بخواهند رویکرد مشارکتی را در آموزش عالی توسعه دهند، به صورت عملی باید چه مسایلی را مورد حمایت قرار دهند.
طراحی برنامه درسی سرمایه روانشناختی مبتی مؤلفه امید جهت آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
131 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر طراحی برنامه درسی امید در ابعاد هدف، محتوا، روش آموزشی، ارزشیابی برای آموزش عالی ایران است. روش: روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی نظام مقوله ای قیاسی بود. حوزه پژوهش دربرگیرنده منابع، مقالات و کتب چاپی و دیجیتالی مرتبط با امید است. روش نمونه گیری هدفمند بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از کدگذاری موضوعی استفاده شد . یافته ها: براساس کدگذاری موضوعی 66 کد اساسی و 18 کد نظری در امید به دست آمد. جهت اعتبار سنجی مدل برنامه درسی سرمایه روانشناختی از 10 نفر از اساتید خبره حوزه برنامه درسی و روانشناسی تربیتی با بکارگیری ضریب توافقی لاوشه استفاده گردید که مولفه های دارای ضریت کمتر 62% یعنی 2 مؤلفه در امید حذف شد.اهداف برنامه درسی امید اهداف واقع بینانه، خود کنترلی، خودآگاهی، مهارت کنترل هیجانات، برانگیختگی مطلوب، محتوای برنامه درسی فراگیری خود نظم جویی و نحوه اداره خود، آموزش برنامه ریزی و برانگیختگی، پرورش راه های خلاقانه جهت دستیابی به اهداف، رویکردهای آموزشی تجویزی راه های فکرکردن، روش تدریس، شیوه خودگردانی، حل مسأله، روش حمایت آموزشی و ارزشیابی برنامه درسی ارزیابی از تدوین و پیگیری اهداف، ارزیابی از اراده و پشتکار، امکان سنجش خلاقیت با ابزارهای مختلف به دست آمده تحقیق حاضر به عنوان یک مدل طراحی برنامه درسی سرمایه روانشناختی مبتنی بر امید برای برنامه ریزان و اساتید آموزش عالی ایران این امکان را فراهم می کند که با شناخت و کاربرد عناصر برنامه درسی به توسعه سرمایه روانشناختی در دانشجویان پرداخت.
ارزیابی جو سازمانی دانشگاه، کیفیت تجارب یادگیری و فرسودگی تحصیلی دانشجویان (برگزیدگان نخبه آزمون های سراسری و المپیاد سازمان سنجش آموزش کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 23
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از این مطالعه ارزیابی جو سازمانی دانشگاه، کیفیت تجارب یادگیری و فرسودگی تحصیلی برگزیدگان نخبه آزمون های سراسری و المپیاد سازمان سنجش آموزش کشور بود. روش : پژوهش از جهت هدف، از نوع کاربردی و از جنبه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل برگزیدگان نخبه آزمون های سراسری و برگزیدگان نخبه المپیادی سال های 1391و 1392 که تعداد آن برابر با 10504 نفر بودند که از بین آنها 371 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد شده کیفیت تجارب یادگیری، فرسودگی تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته جو سازمانی استفاده شد که روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان تأیید و پایایی آن نیز براساس روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه کیفیت تجارب یادگیری 86/0، برای پرسشنامه فرسودگی تحصیلی 86/0، و برای پرسشنامه جو سازمانی 93/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمونt-test ، تحلیل واریانس یکراهه و t برای دو گروه مستقل استفاده شد.یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از آن است وضعیت متغیرهای کیفیت تجارب یادگیری، فرسودگی تحصیلی و جو سازمانی از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند.
تحلیل و شناسایی مؤلفه های کلیدی تدریس نوآورانه(تدریس نوآورانه اساتید در حوزه آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
23 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های کلیدی تدریس نوآورانه در میان اساتید حوزه آموزش عالی است. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع گرندد تئوری بود. روش: روش نمونه گیری هدفمند بود که در آن اساتیدی که شرایط نمونه موردنظر را داشتند با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند و اکتشافی مورد مصاحبه قرار گرفتند و با رسیدن به اشباع نظری یافته ها تعداد نمونه های پژوهش به هفت نفر رسید. برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش های سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) استراس و کوربین (1992) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد مؤلفه های تدریس نوآورانه عبارتند از: پیوند دانش و تجربه، یادگیرنده بودن، جهان بینی، توانایی آفرینندگی، طرح مسئله، تعامل هوشمندانه، منش حرفه ای و یادگیری معنی دار. همچنین یافته ها بیانگر این بود که تدریس نوآورانه لزوماً توأم با نوآوری، ابداع و انجام کاری غیرمتعارف نیست و توانایی آفرینندگی که ناشی از بعد خلاقیت تدریس نوآورانه است، تنها یکی از ویژگی های استاد نوآور و تدریس نوآورانه است نه همه آن؛ و مهم ترین مؤلفه در تدریس نوآورانه که سایر مؤلفه ها حول محور آن می چرخند پیوند میان دانش و تجربه در عمل است.
شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی انجام شد. روش مورد استفاده روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، اساتید و خبرگان دانشگاهی دارای تخصص وسابقه علمی در حوزه خلاقیت در آموزش عالی بودند. روش گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند از نوع انتخاب صاحب نظران کلیدی و معیار اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها ازطریق تکنیک تحلیل مضمون انجام گردید ودرنهایت یافته های پژوهش نشان داد که خلاقیت پداگوژیکی مشتمل بر سه بعد محتوای آموزشی خلاق، رویکردهای آموزشی خلاق و رویکردهای ارزیابی خلاق است. شرکت کنندگان در خصوص محتوای آموزشی بر ضرورت توجه به نیازهای منطقه ای، مهارت های یافتن مسئله، حل مسئله، کارآفرینی و سواد سلامت و بوم شناختی تأکید داشتند. همچنین مهم ترین ویژگی های رویکردهای آموزشی خلاق را برقراری ارتباط بین محتوای آموزشی و مسائل زندگی، بهره گیری خلاق از فناوری آموزشی در تدریس، به کارگیری رویکردهای آموزشی متنوع و خلاق نظیر حلقه های مطالعه و ایفای نقش، آموزش مبتنی بر مباحثه ذکر کردند. در ارتباط با رویکردهای ارزیابی خلاق نیز رویکرد فیدفوروارد و ارزیابی موقعیتی را مورد تأکید قرار دادند. علاوه بر این درارتباط با تشویق و تسهیل خلاقیت یادگیری در محیط های دانشگاهی بر تشویق و حمایت ازپرسشگری، کنجکاوی، جسارت، ریسک پذیری و غنا بخشیدن به فعالیت های فوق برنامه در محیط های دانشگاهی تأکید داشتند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان بهبود فرایندهای یاددهی و یادگیری در سطح آموزش عالی را فراهم آورده است.
تحلیل عوامل زمینه ای بازاریابی آموزش عالی در مراکز علمی کاربردی با توجه به تاثیر شخصیت برند(مطالعه مورد: مراکز علمی کاربردی شهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عوامل زمینه ای موثر بر بازاریابی آموزش عالی مراکز علمی کاربردی و ارتباط و تاثیری که شخصیت برند می تواند بر این عوامل داشته باشد ، است تا بر مبنای آن ، مدلی برای بازاریابی آموزش عالی در این مراکز ارائه شود.روش پژوهش کیفی است که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. محقق با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران مراکز علمی- کاربردی، صاحبنظران بازاریابی و دانشجویان مراکز علمی – کاربردی به صورت هدفمند، به اشباع نظری جهت جمع آوری داده ها دست یافت. پس ازآن جهت تحلیل داده ها، گزاره های استخراج شده کدگذاری، ترکیب و مقوله بندی شدند.یافته های پژوهش نشان داد؛ از آن جا که انتخاب دانشگاه علمی- کاربردی و فرایند تصمیم گیری مقوله حائز اهمیتی است که بسیار تحت تاثیر شخصیت برند دانشگاه می باشد ، مصاحبه شوندگان 2 مقوله را به عنوان زمینه سازها معرفی کردند که شامل عوامل موثر بر انتخاب و منابع اطلاعاتی برای تصمیم گیری است.
تحلیل همبستگی کانونی بین مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی و مسئولیت اجتماعی درآموزش عالی(مطالعه موردی: دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
543 - 566
هدف: ﻫﺪف از انجام اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﺎﻧﻮﻧﯽ رابطه بین مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی و مؤلفه های مسئولیت اجتماعی آموزش عالی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران ﺑﻮد. روش: اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ به روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ و از ﻧﻮع ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه است. ﻧﻤﻮنه آﻣﺎری پژوهش، 193 ﻧﻔﺮ از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند که ﺑﻪ روش ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. از دو مقیاس فرهنگ دانشگاهی برگ کوئیست و مسئولیت اجتماعی دانشگاه والایس استفاده شد. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ از روش ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﮐﺎﻧﻮﻧﯽ(ﺑﻨﯿﺎدی) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. آلفای کرونباخ برای مسئولیت اجتماعی ۰.۹۸ و برای فرهنگ دانشگاهی ۰.۹۴ به دست آمد. یافته ها:دادهﻫﺎی پژوهش پس از ﺟﻤﻊ آوری بر اﺳﺎس فرضیه تحقیق و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺤﻠیﻞ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی کﺎﻧﻮﻧی ﺗﺠﺰیﻪ و تحلیل ﺷﺪ. با توجهبه سطح معناداری به دست آمده، رابطه خطی بین همه متغیّرهای ارزیابی در سطح احتمال پنج درصد معنادار بوده اند. یافته ها حاکی از تأیید فرضیه پژوهش بود و ابعاد مسئولیت اجتماعی دانشگاه با ابعاد فرهنگ دانشگاهی نیز قابلپیش بینی و دارای رابطه معنادار بود. همچنین، در مجموعه مسئولیت اجتماعی، دانشگاه مسئول(63/0) و در مجموعه فرهنگ دانشگاهی، فرهنگ وکالتی(57/0) دارای بیشترین اهمیت بودند. نتیجه گیری: نتایج تحلیل کانونی با 99 درصد، احتمال وجود همبستگی بین دو مجموعه متغیّر را تأیید کرده است. دانشگاه مسئول، مدیریت اجتماعی، آموزش حرفه ای و مشارکت اجتماعی(مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه) با فرهنگ وکالتی، فرهنگ مدیریتی، فرهنگ توسعه ای، فرهنگ مجازی و فرهنگ مشارکتیِ فرهنگ دانشگاهی بهتر پیش بینی شدند. بنابر این، نتایج این پژوهش ضرورت لزوم بازنگری در سیاستگذاری ها را در رابطه با دو مقوله مهم فرهنگ دانشگاهی و مسئولیت اجتماعی دانشگاه را نزد سیاستگذاران این دو حوزه و نیز تأمل و پژوهش بیشتر حول این دو محور را محرز می سازد.
جایگاه آموزش چند فرهنگی در آموزش مدرسه ای و آموزش عالی
امروزه نظریه پردازان و محققان، یادگیری و تربیت را مقوله ای فرهنگی می دانند و باور بر این است که یادگیرنده، محتوای آموزشی را در بافت فرهنگی خویش دریافت و تفسیر می کند. از آنجا که یادگیرنده ممکن است به گروه های فرهنگی مختلفی تعلق داشته باشد، بافت فرهنگی یکپارچه و یکدست نیست و بدین ترتیب، آموزش چندفرهنگی ضرورت پیدا می کند. پژوهش های مختلفی در ایران به بررسی کم و کیف آموزش چندفرهنگی در مدارس پرداخته اند و پژوهش حاضر به بررسی روش شناختی و محتوایی این پژوهش ها پرداخت تا نظریه زیربنایی آن ها را مشخص کند. هدف از این پژوهش بررسی جایگاه چندفرهنگی درآموزش مدرسه ای وآموزش عالی است.پیش فرض این تحقیق این است که یادگیری های آموزش مدرسه ای در زمینه آموزش چند فرهنگی برآموزش عالی تاثیرگذار بوده ونوع یادگیری های دانش آموزان در گسترش فضای سازگاری وتوافق میان فرهنگ ها و یا ایجاد مانع در آموزش عالی موثر است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی (توصیفی-تحلیلی) وبه شیوه تحلیل اسنادی صورت گرفته است مطالب جمع آوری شده از طریق تحقیق کتابخانه ای وجستجو در محیط های وب مورد مطالعه وتحلیل قرار گرفته اند.پژوهش زمینه های خانوادگی واجتماعی در استهزائ سایر فرهنگ ها، احساس برتری و تعصبات، ضعف اطلاعات دینی در خصوص برابری و برادری همه انسانها، ضعف اطلاعات دانش آموزان از شخصیت ها و آثار فرهنگی برجسته را نشان می دهد. این مسائل می تواند فضای سازگاری و توافق میان فرهنگ ها، نگاه عقلانی به فرهنگ ها و پرهیز از انحصار گرایی فرهنگی در آموزش عالی را با دشواری همراه ساخته است.
بررسی تلفیق برنامه درسی آموزش عالی با فناوری اطلاعات با رویکرد آموزش مجازی
حوزه های تخصصی:
امروزه همگام با پیشرفت تکنولوژی و ورود به عرصه فناوری اطلاعات، فرآیند آموزش نیز از حالت سنتی به مجازی تغییر پیدا کرده است. نفوذ فناوری اطلاعات به سیستم آموزشی و نظام آموزش عالی باعث ایجاد مفهوم جدیدی به نام آموزش مجازی شده است. در کنارآموزش حضوری در نظام آموزش عالی، ضرورت استفاده از آموزش مجازی کاملاً محسوس است، در نتیجه بسیاری از دانشگاه ها نیز به تبع آن وارد عرصه آموزش مجازی برای دانشجویان خود شده اند. این روند به سرعت در سراسر کشور توسعه یافت و دانشگاه های زیادی به این امر پیوستند. با آنکه آموزش مجازی باعث تحول در شیوه های یادگیری- یاددهی شده است اما نیاز به طراحی برنامه درسی مطابق با ویژگی ها، ابزار و امکاناتی که آموزش مجازی در اختیار ما قرار می دهد احساس می شود. بدون بازنگری و ایجاد برنامه درسی در سیستم آموزش عالی، آموزش مجازی با شکست مواجه می شود. زیرا برنامه درسی از مهمترین ارکان یک نظام آموزشی است. بدین منظور در این پژوهش به بررسی ویژگی های آموزش مجازی و معرفی الگو های برنامه درسی مطابق با آموزش مجازی در سیستم آموزش عالی پرداخته می شود.
ارزیابی برنامه درسی اجرا شده در آموزش های مجازی دانشگاه فرهنگیان: جایگاه نیازها، محتوی و روش در آموزش های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی برنامه درسی اجرا شده در آموزش های مجازی دانشگاه فرهنگیان از حیث جایگاه نیازها، محتوی و روش در آموزش های مجازی است. جامعه آماری در این تحقیق 150 دانشجوی دوره مجازی دانشگاه فرهنگیان کرمان بودند. تعداد نمونه ها با استفاده از جدول مورگان، 106نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند یعنی کسانی که در دوره های آموزش مجازی شرکت کرده اند استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جهت سنجش روایی پرسشنامه، روایی محتوایی آن بررسی شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ، برای دانشجویان 0.869برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمونهای tتک نمونه ای )صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که از نظر دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، عوامل محتوای ارائه شده در دوره های آموزش مجازی مطلوب است و عوامل توجه به نیاز های دانشجویان و روش های تدریس اساتید در دوره مجازی نامطلوب است. به طور کلی یافته های تحقیق نشان داد به طور میانگین از نظر دانشجویان دوره های آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان نامطلوب است.
ارزیابی عوامل موثر بر مدیریت کربن در موسسات آموزش عالی (مطالعه موردی؛ دانشگاه رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
33 - 54
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، عوامل مؤثر بر مدیریت کربن در مؤسسات آموزش عالی از دیدگاه مدیران دانشگاه رازی (ستادی و آموزشی) موردبررسی قرار گرفت. پژوهش کمی حاضر یک پژوهش توصیفی- همبستگی است که اطلاعات موردنیاز آن، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با طیف 5 گزینه ای لیکرت جمع آوری شده است. جامعه این پژوهش، 175 نفر از مدیران دانشگاه رازی بودند که با استفاده از روش سرشماری (تمام شماری) موردمطالعه قرار گرفتند. یافته ها نشان داد اقدامات شاخص دانشگاه رازی در مدیریت کربن، «افزایش فضای سبز و کاهش مصرف آب» با میانگین (05/4 و 47/3 از 5) بوده اما مسئولین دانشگاه مواردی مشابه «کاهش ردپای کربن در اجرای فعالیت های تجاری و تصمیم گیری ها» و «اصول مدیریت کم کربن در تهیه مواد و تدارکات» را کم مدنظر داشته اند (میانگین 09/2 و 91/1 از 5) که نشان می دهد نیاز است نگرش مدیران نسبت به کاهش کربن بالابرده شود. روش هایی از مدیریت کربن که مشارکت دانشگاهیان و درنظرگرفتن اهداف کاهش کربن را لازم دارد میانگین های پایین، (حدود 2 از 5) داشتند. همچنین، از نظر پاسخ گویان موانع مدیریت کربن در دانشگاه بیشتر به بعد انسانی و نرم افزاری مرتبط بود تا مسائل فنی و سخت افزاری. راه حل ها نیز مؤید ضرورت برونی سازی برنامه مدیریت کربن در فرایندهای عملکردی بودند. مشخص شد دانشگاه رازی در زمینه مدیریت کربن دیدگاه بالا به پایین دارد که مؤید دستوری بودن این برنامه ها می باشد. برای استقرار نظام مدیریت کربن، پیشنهادهایی ارائه گردید مانند مشارکت دانشگاهیان در امور مختلف، مد نظر قرارگرفتن کاهش ردپای کربن در تمامی فعالیت ها، نظارت، ارزیابی و نیز بازنگری و اصلاح آن ها.