مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی به تحلیل تجارب زیسته دانشجویان واساتید از چالش های آموزش مجازی در نظام آموزش عالی ایران پرداخته است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 25 نفر از دانشجویان در رشته های مختلف کارشناسی و 15 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده با گرایشهای مختلف تحصیلی بود که حداقل پنج سال سابقه ی تدریس داشتند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه ی فردی نیمه ساختاریافته تا رسیدن به حد اشباع نظری استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش کدگذاری موضوعی مورد تحلیل قرار گرفت و یافته ها در قالب کدهای باز، محوری و منتخب سازماندهی شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته دانشجویان و اساتید در 3 مضمون اصلی (مزایای استفاده از آموزش مجازی، مشکلات استفاده از آموزش مجازی و در نهایت ارائه پیشنهاداتی برای بهبود و ارتقا این آموزشها) و 6 مضمون فرعی (اقتصادی، آموزشی، بهداشتی،زمانی، فرهنگی و فناوری) شناسایی گردید.
طراحی الگوی خصوصی سازی آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر بر آن بود تا ضمن بررسی عناصر تشکیل دهنده خضوضی سازی آموزش عالی در ایران، مولفه ها و مقوله های اصلی تشکیل دهنده این حوزه را در کشور معرفی کند و در تهایت الگویی مطلوب، و مطابق با بافت کشور ایران ارائه دهد. این مطالعه از راهبرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد استفاده کرده است. برای جمع آوری داده ها با هدف گردآوری و تدوین مقوله های الگو، 16 مصاحبه نیمه ساختارمند با خبرگان، صاحبنظران و اساتید حوزه آموزش عالی و خصوصی سازی آموزش عالی انجام شد. سپس الگوی ارائه شده با استفاده از روش چک کردن اعضا اعتبارسنجی شد.نتایج آن به شکل الگویی متشکل از 13 مقوله اصلی شامل عوامل علی (نیازهای زمانی، پایگاه قانونی اقتصادی)؛ زمینه ای (زمینه گرایی فرهنگی، زمینه گرایی سیاسی، زمینه گرایی قانونی)؛ مداخله گر (محور علمی، سیاست گذاری)؛ راهبردها (حمایتی و مالی، ارتباطات، اقدامات اصلاحی) و پیامدها (پیامدهای کلان، پیامدهای دانشگاهی و فردی) ارائه شد. هم چنین خصوصی سازی آموزش عالی به عنوان مقوله محوری الگو یافته شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج کسب شده، پیشنهادهای برای عملی شدن الگوی ارائه شده مطرح گردید.
واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
شناسایی موانع بکارگیری کلاس معکوس در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
230 - 212
حوزه های تخصصی:
ادبیات فعلی در باره کلاسهای درس معکوس ، بینش محدودی در مورد انگیزه ها ، ادراک ها و چالش های مربیان ، به ویژه در زمینه آموزش عالی ارائه می دهد. هدف از این مطالعه کیفی ، درک انگیزه های مدرسان برای اتخاذ روش کلاس درسی معکوس و چالش ها و مسائلی است که مربیان هنگام تدریس در قالب کلاس معکوس در یک دانشگاه دولتی با آن روبرو می شوند. در این مطالعه از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گرداوری اطلاعات استفاده شده است. 13 نفر از اساتید که قبلاً با استفاده از روش کلاس معکوس، تدریس می کردند ، مصاحبه شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. برای افزایش پایایی و اعتبار تجزیه و تحلیل ، از کمک همکار استفاده شد. یافته های این پژوهش چندین چالش مرتبط با بکارگیری روش تدریس معکوس در آموزش عالی ایران را نشان داد: 1) ضعف مدیریتی و ساختاری نظام آموزش عالی ،2) ضعف محتوای مورد نیاز در کلاس معکوس ، 3) موانع فردی در ارتباط با دانش و نگرش و اطلاعات دانشجویان و اساتید ، 4) ضعف فناوری . این یافته ها به طور بالقوه می توانند به عنوان راهنمایی برای مدرسانی که می خواهند برای بهبود نتیجه یادگیری دانشجویان خود از روش کلاس درس معکوس استفاده کنند، استفاده شود.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نوآوری در دانشگاه ها از نظر اعضای هیأت علمی (مورد مطالعه دانشگاه امیرکبیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نوآوری در دانشگاه امیرکبیر انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش، کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه امیرکبیر در 22 دانشکده به تعداد 983 نفر بوده که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ای به تعداد 276 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. جهت شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری در دانشگاه ها از طریق پیشینه پژوهش های انجام شده و مبانی نظری در سازمان های آموزشی (دانشگاه ها) و غیرآموزشی سیزده عامل (رهبری، مدیریت دانش، توانمندسازی سرمایه انسانی، ساختار دانشگاه، فرهنگ دانشگاه، مأموریت و استراتژی، سازمان یادگیرنده، انگیزش، محیط دانشگاه، فناوری اطلاعات و ارتباطات برنامه درسی، ارتباطات و تعاملات، کارآفرینی دانشگاهی) شناسایی شد. سپس عوامل بر مبنای ادبیات پژوهش به سه دسته سازمانی، انسانی و فراسازمانی دسته بندی شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 78 گویه ای استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای عامل های زیربنایی ابزار 3/82 به دست آمد. جهت بررسی روایی پرسشنامه نیز از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد: 1- مدل کلی پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی با ده عامل فرهنگ، ساختار، رهبری، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت دانش، مهارت های فردی، مهارت گروهی، روابط بین الملل، ارتباط با دانشگاه های دیگر و ارتباط با صنعت مورد برازش قرار گرفت. 2- همه نشانگرها به طور معنی داری با عامل زیربنایی خود مرتبط هستند و مدل اندازه گیری طی ارزیابی شاخص های جزئی مطلوب است. 3- جهت رتبه بندی عوامل مؤثر بر نوآوری در دانشگاه از آزمون فریدمن استفاده شد. آماره خی دو نشان می دهد که بین میانگین های رتبه ای تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد.
نقش میانجی عدالت سازمانی در ارتباط بین رهبری تحول آفرین و جانشین پروری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
119 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی عدالت سازمانی در ارتباط بین رهبری تحول آفرین و جانشین پروری در آموزش عالی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران (تعداد 200 نفر) دانشگاه خوارزمی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۲۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جانشین پروری(کیم، 2006)، رهبری تحول آفرین باس و اولیو (2004) و عدالت سازمانی( نیهوف و مورمن ، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای AMOS و Spss22 انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش بسیار مطلوبی دارد و عدالت سازمانی نقش میانجی کامل را در ارتباط بین رهبری تحول آفرین با جانشین پروری دارد. بر این اساس رابطه متغیر رهبری تحول آفرین با جانشین پروری از طریق عدالت سازمانی در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر عدالت سازمانی نقش تسهیل کننده را در رابطه بین رهبری تحول آفرین با جانشین پروری نشان داد. همچنین متغیر پیش بین رهبری تحول آفرین اثر مستقیم و مثبت بر جانشین پروری مدیران داشت. بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که عدالت سازمانی در دانشگاه نقش تسهیل کننده در توسعه برنامه های جانشین پروری دارد. بدین شرح که با اتخاذ رویکرد رهبری تحول آفرین در دانشگاه، عدالت سازمانی نیز در دانشگاه برقرار خواهد شد و در نهایت فرایند جانشین پروری نیز ارتقاء و توسعه پیدا خواهد کرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی بین المللی سازی آموزش عالی دانشگاه های علوم پزشکی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بین المللی سازی آموزش عالی واکنشی فعال و مبتکرانه به پدیده جهانی شدن است و این فرایند برابر اسناد بالادستی کشور به عنوان یک اولویت و ضرورت برای آموزش عالی تعیین شده است.هدف از انجام پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی بین المللی سازی آموزش عالی برای دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود. روش کار: برای انجام پژوهش از روش تحقیق ترکیبی استفاده گردید.در بخش کیفی از طریق نظریه زمینه ای با بررسی متون و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 20 نفر از خبرگان الگوی بین المللی سازی طراحی و در بخش کمی اعتبار و برازش الگو با تکمیل پرسشنامه توسط 124 نفر از صاحبنظران از طریق تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری تعیین شد. نتایج: الگوی بین المللی سازی آموزش عالی دانشگاه های علوم پزشکی داری 16 عامل اصلی و 71 عامل فرعی است، عوامل اصلی شامل 8 عامل شرایطی(حاکمیت-مدیریت دانشگاه-اساتید- فناوری اطلاعات-زبان و فرهنگ-ساختار دانشگاه-مدیریت منابع انسانی-مدیریت منابع فیزیکی و مالی) 4 عامل فرایندی(کارکرد دولت- مدیریت امور بین الملل- آموزش بین المللی- پژوهش بین المللی) و 4 عامل پیامدی( توسعه کشور- توسعه دانشگاه-دانشجو و دانش آموخته-تعالی سازمانی دانشگاه)است. در بخش کمی نتایج تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم نشان داد که عوامل 16 گانه دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی الگوی بین المللی سازی آموزش عالی هستند. شاخص های اندازه گیری برازش الگوی نهایی از جمله مقدار نسبت مجذور خی به درجه آزادی ( CMIN/DF ) برابر با 068/2 ، مقدار شاخص ریشه دوم میانگین مربعات باقی مانده ( RMSEA ) برابر با 057/0 ، میزان شاخص نکویی برازش ( GFI )، شاخص تعدیل شده نکویی برازش ( AGFI )، شاخص برازش تطبیقی ( CFI )، شاخص برازش هنجار شده بنتلر بونت ( NNFI )، شاخص برازش توکر-لویس ( TLI )، شاخص برازش افزایشی ( IFI ) و شاخص برازش نسبی ( RFI ) بالاتر از 90/0 بودند.
آسیب شناسی نظام آموزش منابع انسانی در آموزش عالی: تدوین و اعتباریابی یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، آسیبشناسی آموزش منابع انسانی در آموزش عالی و تدوین و اعتباریابی الگویی برای آن بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعهای و از نظر شیوه گردآوری دادهها، ترکیبی اکتشافی متوالی و از نوع الگوسازی بوده که با استفاده از روش همسوسازی دادههای چندگانه در دو مرحله، چارچوب نظری اولیه تدوین و در قالب یک الگو اعتباریابی شد. برای شناسایی آسیبها، در مرحله اول با بهرهگیری از مطالعه موردی کیفی، دیدگاهها و تجارب 11 نفر از خبرگان با رویکرد هدفمند و معیار اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه-ساختمند مورد بررسی قرار گرفته و سپس با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون، دادهها تحلیل شدند. در مرحله دوم با استفاده از روش پیمایشی، ابعاد و مؤلفههای استخراج شده از طریق پرسشنامه محققساخته از دیدگاه 98 نفر از مدیران و کارشناسان منابع انسانی دانشگاههای دولتی تهران بر اساس روش نمونهگیری تصادفی نسبتی بررسی شد. جهت تحلیل دادهها، برای اعتباریابی چهارچوب تدوین شده از تحلیل حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرمافزار اسمارت. پی. ال. اس استفاده شد. در نتیجه کدگذاری دادههای حاصل از تحلیل مصاحبه 215 کد استخراج شد که که در قالب 34 مؤلفه و 14 بعد؛ تجزیه و تحلیل مشاغل و شایستگی، نیازسنجی، طراحی و برنامهریزی، اجرای آموزش، ارزشیابی و پایش، انتقال آموزش، سیستمی، مدیریت دانش و تجارب، فرهنگ دانشگاهی و منابع انسانی، قوانین و اسناد بالادستی، مالی و بودجه، آشناسازی و آگاهی بخشی، ساختار سازمانی و منابع انسانی، و فنآوری دستهبندی و الگوی آسیبشناسی آموزش منابع انسانی دانشگاهها تدوین و اعتبارسنجی شد. متغیرهای ارزشیابی و پایش، طراحی و برنامهریزی و انتقال آموزش(با ضریب تعیین 74/0، 73/0، 71/0) بیشترین تبیین و متغیرهای مدیریت دانش و تجارب، قوانین و اسناد بالادستی و مالی و بودجه(با ضریب تعیین، 50/0، 40/0، 31/0) کمترین تبیین را از الگوی تدوین شده نشان دادند.
سیستم های تامین منابع مالی و تاثیر آنها بر عملکرد آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سیستم تامین منابع مالی بر توسعه عملکرد آموزش عالی است. در این پژوهش توجه ویژه ای بر سیستم های مختلف منابع مالی و نیز تغییرات اخیر آنها شده است که مبتنی بر تحلیل تطبیقی سیستم های تامین منابع مالی آموزش عالی کشورهای مختلف است. در این راستا، مزیت ها و مسایل سیستم های مختلف تامین منابع مالی آموزش عالی به صورت تطبیقی بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که خانوارها بزرگترین سهم تامین منابع مالی بخش خصوصی آموزش عالی را تشکیل می دهند (۷۴ درصد در بین کشورهای عضو سازمان توسعه همکاری های اقتصادی)، و بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶، سهم منابع حاصل از بخش خصوصی برای نهادهای آموزش عالی تا حدود ۳ درصد افزایش داشته است، در حالی که سهم منابع دولتی به طور متوسط در کلیه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی کاهش یافته است.
بررسی تطبیقی شایستگی های حرفه ای صنایع دستی در چند کشور و تبیین وجوه مغفول آن در برنامه درسی دوره کارشناسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
33 - 44
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اهمیت و لزوم توسعه صنایع دستی به عنوان یک مؤلفه فرهنگی- اقتصادی، نیاز است در تمامی ابعاد مؤثر بر آن مطالعاتی صورت گیرد و راهکاری در این خصوص تبین شود. آموزش عالی این رشته در مقطع کارشناسی از سال 1362 اقدام به جذب دانشجو کرده و تاکنون از یک برنامه درسی ثابت و با رویکردی یکسان تبعیت کرده است. از آنجایی که شایستگی ها و لزوم توجه به آنها به عنوان یک امر توسعه دهنده در برنامه های درسی ضروری است؛ باید در هر رشته ای به طور پیاپی و با توجه به شرایط موجود مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که شایستگی های حرفه ای صنایع دستی مقطع کارشناسی ایران که در برنامه درسی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، کدامند؟ این مطالعه می تواند مقدمه و راهکاری بر لزوم توجه و بازنگری برنامه درسی این رشته محسوب شود. هدف پژوهش: شناسایی وجوه مغفول شایستگی های حرفه ای در برنامه درسی دوره کارشناسی صنایع دستی ایران، هدف اصلی این مطالعه است. روش پژوهش: تحقیق پیش رو از نوع کیفی و با روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. استفاده از رویکرد تطبیقی در این پژوهش نیز، با هدفِ بررسی شایستگی های حرفه ای صنایع دستی در آموزش عالی کشورهای ایران، ترکیه، مالزی، هند و انگلیس در سه بٌعد دانش، مهارت و نگرش انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج حاصله نشان می دهد که در راستای ارتقای رشته صنایع دستی در ایران علاوه بر تأکید برنامه درسی بر مهارت های فنی و دانش فرهنگی و تاریخی-که خود از اهمیت بسیاری برخوردارند- لازم است سایر شایستگی های ضروری، با رویکردهای کارآفرینی، اقتصادی و اجتماعی نیز مورد توجه جدی قرار گیرند.
تحلیل محتوای ظرفیت سازی در بخش آموزش عالی جهت پاسخگویی به انتظارات جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
183 - 217
سیاست های ظرفیت سازی در راستای انعطاف پذیری و بهبود عملکرد برنامه های سازمان برای تطبیق با نیازها و انتظارات متغیر جمعیتی ارائه شده است. در این پژوهش با توجه به هدف اصلی که شناسایی ظرفیت های بخش آموزش عالی بود از روش تحلیل محتوا با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. نمونه تحقیق را 14 نفر از خبرگان کلیدی و رؤسای دانشگاهی تشکیل دادند که تجربه مدیریتی و مطالعاتی در این حوزه دارند. داده های کیفی از طریق تمرکز به کلمات، موشکافی و دقت در متن، تشریح و تفسیر متون و مصاحبه های عمیق به دست آمد. با بهره گیری از راهبرد قیاس در تحلیل مضمون و در نظر گرفتن نظریه های موجود، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای ارزیابی کفایت تحلیل مضمون، از روایی تئوریک با رویکرد دریافت نظر متخصصان به عنوان کمیته تخصصی و ضریب کاپای کوهن استفاده شد. با بازبینی و تأیید اعضای مشارکت کننده در فرایند اعتبارسنجی و برآورد ضریب 0.768، یافته های پژوهش از قابلیت اعتبار و اعتماد لازم برخوردار بود. طبق یافته های به دست آمده از این مطالعه، 12 عامل اصلی دانش، مهارت، شایستگی، راهبرد، ساختار، سیستم و فرایند، فرهنگ، منابع و زیرساخت ها، محیط قانونی و سیاسی، محیط اجتماعی و فرهنگی، صنعت و ذی نفعان را به عنوان ظرفیت های بخش آموزش عالی برای پاسخگویی به انتظارات جامعه در سه زمینه اصلی فردی، سازمانی و محیطی شناسایی و توسط شبکه مضامین ترسیم شد.
واکاوی فرهنگ دانشگاهی در موسسات آموزش عالی ایران براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحال حاضر بر دانشگاه های ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه به عنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقاله حاضر براساس دیدگاه و تجربه دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی درباره چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد پاسخ دهد. انتخاب مشارکت کنندگان شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت، بر اساس نمونه گیری نظری و تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه داشته است. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته شامل 17 مصاحبه انفرادی و 4 مصاحبه گروهی و مقوله بندی داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی شامل 1900کد، 458مفهوم، 101زیرمقوله و 32مقوله اصلی به تفکیک انجام و تحلیل داده ها بر اساس مفهوم زمینه، ابزار تحلیلی پارادایم (شرایط، کنش برهم کنش و پیامد) و استراتژی تحلیلی ماتریس شرطی پیامدی صورت گرفته است. براساس نتایج به دست آمده «عدم التزام به هنجارهای آکادمیک» به عنوان پدیده محوری انتخاب و مدل نهایی براساس شرایط علّی و عوامل زمینه ای در دو سطح خرد و کلان، کنش و برهم کنش دانشگاهیان (مقاومت، سکوت و سوءاستفاده) و پیامدها (پیامدهای فردی، سازمانی و ملّی) حول پدیده محوری بسط داده شد. نتیجه گیری نهایی حاکی از تقویت و بازتولید پدیده محوری، در صورت عدم اقدام دانشگاه برای کمک به بهبود وضعیت از درون این نهاد علمی وعدم توجه به مسئولیت فردی دانشگاهیان است.
واکاوی و نگاشت موانع توسعه آموزش الکترونیک در ایران با تاکید بر نظام آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
عصر امروزکه ع صر دان ش و اط لاعات نام دارد، همه جوامع بشری را ب ه طور ع ام و م راکز آموزشی به طور خاص در موقعیت و شرایطی قرار دادهکه استمرار حیات خود را مستلزم استفاده از راه کارها، ابزارها، شیوه ها و رویکردهای نوین می دانند. ذی نفعان در پارادایم یادگیری و آموزش، نیازمند محیط های یادگیری توانمند و پش تیبانی ش ده از ط ریق طراحی مناسب منابع می باشند. آنها نیازمند آموزش مبتنی بر پاس خگویی به تقاضا، در هر زمان و هرکجا با کیفیت بالا و پشتیبانی مناسب هستند. توسعه نظام آموزشی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات از چالش های اصلی سیاست گذاران آموزشی است. به کارگیری یادگ یری الکت رونیکی در ن ظام های آموزشی به افزایش فرصت های یادگیری، سهولت دسترسی به منابع آموزشی، تسریع دسترسی به اطلاعات ب روز ش ده، تثبیت نقش هدایت گری برای استادان و اعضای هیئت علمی، راهنمایی مداوم معلم ب رای یادگ یرنده و دس ترسی مادام العمر به اطلاعات منجر می شود. از م هم ترین چ الش های پیش روی آموزش در قرن بیست و یکم، چگونگی تربیت یادگیرندگانی است که با آمادگی لازم ب ا ج امعه در حال تغییر و پیچیدگی های عصر ان فجار اط لاعات روبرو ش وند. پاسخ گو نبودن ن ظام های آم وزشی سنتی به نیازهای واقعی و دائماً در حال تغییر جامعه، موضوع دیگری است که م ورد ت وجه سیاست گذاران آموزشی قرار گرفته است. نبود سیاست ها، خط مشی ها و قوانین اجرایی، نبود استانداردهای معتبر سازی، مشخص نبودن ارزش مدرک تحصیلی مربوط، ضعف شناخت مسئولان سطح بالا، نبود راهبرد توسعه اطلاعاتی در کشور، نبود راهبرد روشن برای موسسات آموزشی کشور، کمبود پشتیبانی های مالی مناسب، عدم استفاده مسئولان از سرمایه گذاری بخش خصوصی در این زمینه بالا بودن هزینه های اولیه توسعه آموزش الکترونیکی از جمله موانع توسعه آموزش الکترونیک است.
ارزیابی وضعیت مؤلفه های ساختاری حکمرانی خوب در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
89 - 103
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت مؤلفه های ساختاری حکمرانی خوب در دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام شده است.بر این اساس، این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیأت علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان می باشند که تعداد 187 نفر به عنوان اعضای نمونه با استفاده از روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و داده های مورد نیاز به وسیله پرسشنامه ای محقق ساخته از میان آنان جمع آوری گردید. روایی صوری ابزار تحقیق، نتایج قابل قبولی را نشان داد و برای پایایی ابزار تحقیق از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان ضریب آلفا برای مؤلفه های پژوهش بیش از 7/0 به دست آمد. درنهایت،نتایج تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده حاکی از آن است که مؤلفه های ساختاری حکمرانی خوب (شامل شفافیت، پاسخگویی، رهبری و مدیریت، کارایی و اثربخشی، مسئولیت پذیری، کنترل و نظارت، و اهداف و مأموریت) در دانشگاه سیستان و بلوچستان از وضعیت مطلوبی برخوردار نمی باشند.
رابطه ی مهارت های تدریس ،هیجان تحصیلی،استرس تحصیلی و کنترل رفتاری ادراک شده در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
179 - 210
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان با بررسی رابطه ی مهارت های تدریس،هیجان های تحصیلی(مثبت و منفی) استرس تحصیلی و کنترل رفتاری ادراک شده(مثبت و منفی) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان بود. روش نمونه گیری ، نمونه گیری طبقه ای نسبی بود که تعداد 360 نفر انتخاب گردید. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. اعتبار مدل اندازه گیری با استفاده از پارامترهای آلفای کرونباخ،ضریب پایایی مرکب ، روایی همگرا و روایی واگرا برآورد شد . در بخش ارزیابی مدل ساختاری ، معیارهای ضریب تعیین،اندازه ی اثر، ضریب استون-گایسر محاسبه گردید. بررسی معیار برازش بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزیی صورت گرفت. داده های پژوهش به وسیله نرم افزارهای SPSS نسخه ی 25 و اسمارت پی ال اس نسخه ی 3 تحلیل شدند که نتایج ارزیابی ها در هر سه بخش ، روایی ، اعتبار و برازش الگوی پیشنهادی را در سطح مطلوبی نشان داد، به گونه ای که الگوی پیشنهادی قابلیت به کارگیری در موقعیت های مختلف توسط محققان را دارد. نتایج نشان داد رابطه ی کنترل رفتاری ادراک شده مثبت با پیشرفت تحصیلی دانشجویان معنادار بود و نقش کلیدی مهارت اساتید دانشگاه در پیشرفت دانشجویان مورد تائید قرار گرفت.
بازنمایی عوامل و مؤلفه های خلقیات ایرانی ها در میدان دانشگاه: (مطالعه موردی: دانشگاه کردستان و دانشگاه علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
157 - 187
حوزه های تخصصی:
اخیرا خلقیات ایرانی به عنوان یکی از موانع توسعه مورد نظر جامعه شناسان بوده است. هدف اصلی این تحقیق، شناخت ابعاد بنیادی خلقیات ایرانی در بستر دانشگاه بود. با استفاده از یک مطالعه پیمایشی و از از طریق روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 833 دانشجو و 266 آموزشگر دانشگاهی از دانشگاه های علامه طباطبایی و کردستان مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوای آن توسط متخصصان رشته های جامعه شناسی و آموزش عالی و پایایی آن بر مبنای آلفای کرونباخ در سطح 9/0 تأیید شد. داده ها به وسیله آزمون تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که خلقیات دانشجویان ایرانی شامل؛ شش عامل بنیادی رفتار کلیشه ای و توسل به نیرنگ در امور علمی، شخصیت چندوجهی و حسادت، خودکامگی و انتقادناپذیری در روابط بین فردی، تعصب، سوگیری و پیش داوری در فعالیت های علمی، روحیه استثمارپذیری، خودشیفتگی و گرایش به کار فردی بود. همچنین خلقیات آموزشگران شامل؛ شش عامل منفعت طلبی و تجاوز به حقوق دیگران در انجام امور علمی، روحیه بهره کشی و شخصیت چندوجهی، خودکامگی و متوقع بودن، سوگیری، پیش داوری و تعارف در فعالیت های علمی، روحیه پرسشگری و سماجت علمی، خودشیفتگی و تمایل به کار فردی بود. در مجموع نتایج نشان داد که خلقیات آموزشگران و دانشجویان نمودی از خلقیات عمومی جامعه ایرانی است.
فرصت ها و تهدیدهای آزمون های بر خط از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان؛ مطالعه ای با رویکرد پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
آموزش های مبتنی بر فناوری های نوین و اینترنت، با تغییرات بنیادینی که در مفاهیم آموزش سنتی ایجاد کرده، توانسته است بسیاری از ناکارآمدی های نظام های سنتی آموزشی را در تغییرات و شرایط بحرانی رفع کرده و دگرگونی های اساسی را در شیوه ارائه آموزش و دانش آفرینی به وجود آورد. شیوع ویروس کرونا از آن دست تغییراتی است که جوامع را به مقابله، پاسخگویی و سازگاری به موقع و راه حل های جامع فرا خواند و در بخش آموزش عمومی و عالی تداوم جریان آموزش را با آموزش مجازی امکان پذیر دانست. هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی" فرصت ها و تهدیدهای آزمون های برخط از نظر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان اصفهان " است. تعداد 13نفر ازخبرگان دانشگاهی و مطلع نسبت به یادگیری الکترونیک و آزمون های برخط به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرارگرفتند. در نهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجه ی این مطالعه اعضای هیأت علمی در مقوله تهدیدها؛ افزایش نادرستی و غش در بین دانشجویان در زمان برگزاری آزمون (تقلب)، ضعف ساختاری سیستم LMS، عدم آشنایی اعضای هیأت علمی با فناوری اطلاعات و عدم اطمینان از ارزشیابی انجام شده، درمقوله فرصت ها؛ صرفه جویی در هزینه ها، امکان استفاده در هر زمان و مکان، افزایش دانش و مهارت فناوری اطلاعات اعضای هیئت علمی، انتقال تجارب، فرصت یادگیری، سرعت عمل در تصحیح آزمون و اعلام نتایج و بهره گیری از رویکرد تعاملی و در عوامل موثر در برگزاری آزمون برخط؛ فراهم کردن زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، اینترنت پرسرعت، برگزاری کارگاه های آموزشی ویژه اعضای هیأت علمی و دانشجویان و ارائه اینترنت رایگان و یا ارزان ویژه اعضای هیأت علمی و دانشجویان اشاره کردند و وضعیت موجود دانشگاه فرهنگیان درباره فرصت ها و تهدیدهای آزمون های برخط را نیاز به آموزش بیشتر در حوزه یادگیری الکترونیک دانستند.
رابطه سرمایه های روانشناختی و تمایل به ترک شغل با تأکید بر نقش واسطه ای فرسودگی شغلی
حوزه های تخصصی:
نرخ جابجایی و ترک خدمت بالا معمولاً معرف مشکلات داخلی سازمانی است. میل به ماندن در سازمان به تمایل هوشیارانه و آگاهانه کارکنان برای ماندن با یک سازمان اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط علی سرمایه های روانشناختی و تمایل به ترک شغل با تأکید بر نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در بین معلمان مدارس ابتدایی انجام شده است. برای این منظور 312 نفر از معلمان مدارس ابتدایی عادی و استثنایی شهر یاسوج به صورت تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه سرمایه های روانشناختی لوتانز، پرسشنامه ترک شغل کلوی، گاتلیب و بارهام و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلاچ پاسخ دادند. نتایج نشان داد که مؤلفه های سرمایه های روانشناختی از طریق واسطه گری مؤلفه های فرسودگی شغلی بر تمایل به ترک شغل معلمان دارای اثر غیر مستقیم، منفی و معنی دار می باشد. ضمناً از میان مؤلفه های سرمایه های روان شناختی، تاب آوری بیشترین اثر غیر مستقیم و منفی و از میان مؤلفه های فرسودگی شغلی، فرسودگی عاطفی بیشترین اثر مستقیم و مثبت را بر تمایل به ترک شغل دارا می باشند.
بررسی اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور بر یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یزد
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور بر یادگیری خودتنظیم دانش آموزان است. این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه، در پایه اول دبیرستان های دولتی شهرستان یزد تشکیل می دهند. نمونه این پژوهش شامل 40 دانش آموز است که به صورت تصادفی از میان مناطق چندگانه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه (20 نفر) قرار گرفتند. محیط یادگیری بر اساس مؤلفه های تأثیرگذار بر مغز تغییر یافت. به دانش آموزان نیز طی دو جلسه 45 دقیقه ای آموزش های لازم در جهت یادگیری مغز محور داده شد. دروس نیز بر اساس اصول یادگیری مغزمحور ارائه شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس یادگیری خودتنظیم بوفار د استفاده شد. داده های پژوهش به کمک آزمون کوواریانس و آزمون t زوجی تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس کوواریانس نشان داد که آموزش یادگیری مغز محور بر یادگیری خودتنظیم تأثیر دارد و این تأثیر به مدت 3 ماه پایدار است.
ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در مدارس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در کلاس های درس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری است. روش پژوهش، توصیفی به شیوه پیمایشی و جامعه آماری353 مدرسه بوده که 15درصد مدارس و از هر مدرسه 2 کلاس به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته بوده است. این مقیاس70 گویه دارد که ابعاد شش گانه الگوی مذکور شامل محیط فیزیکی، محیط اجتماعی-روانی، آمادگی، آموزش، تلفیق و ارزشیابی را می سنجد. نتایج نشان می دهد که میان وضع موجود در ابعاد شش گانه با وضع مطلوب تفاوت معناداری هست. «محیط فیزیکی» بیشترین توجه و «آموزش» کم ترین توجه را به خود اختصاص داده و تفاوت بین میانگین ها معنا دار است. بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به مدرک تحصیلی معلم و جنسیت دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به رشته تحصیلی معلمان تفاوت معنادار وجود دارد.