مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم انسانی


۳۲۱.

منطق اکتشاف سنت های اجتماعی در تولید علوم انسانی اسلامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سنت سنت های اجتماعی علوم انسانی منطق فهم استنباط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۳
مطالعه سنت های اجتماعی و شناخت علل، عوامل و آثار آن ها، نقش بی بدیلی در تولید علوم انسانی و اجتماعی اسلامی دارد. بی گمان دستیابی به این گونه از قوانین، بر مبنای روش و منطق خاصی صورت می پذیرد که از آن به منطق اکتشاف سنت های اجتماعی تعبیر می شود. منطق اکتشاف، به عنوان دستگاه روشگانی جامع، افزون بر روش (فرایند، قواعد، ابزارها و فنون)، به مبادی و مبانی فهم سنن الهی نیز می پردازد.مقاله حاضر در مقام گردآوری از روش کتابخانه ای و به لحاظ ماهیت، از روش عقلی-تحلیلی به برخی روش های مهم در فهم و استنباط سنت های اجتماعی می پردازد. از یافته های این پژوهش، می توان به ظرفیت های روش عقلی و نقلی در فهم سنت های اجتماعی اشاره نمود؛ اما به دلیل پیچیده و ذومراتب بودن سنن الهی از یک سو و محدودیت های روش های عقلی و نقلی، کاربست منطق تلفیقی و همگرا، ضرورت می یابد. این منطق جامع، افزون بر اعتبار، روایی و تعمیم پذیری، قابلیت فهم و استنباط تمامی سطوح و مراتب سنن الهی را داراست.
۳۲۲.

صورت بندی استنباط از قرآن کریم در مسیر تولید علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
تولید علوم انسانی قرآن بنیان امری است که عدم اهتمام به آن سبب مهجوریت قرآن کریم، رواج سکولاریزم، سستی پایه های انقلاب اسلامی، محرومیت همگانی از معارف نجات بخش قرآن کریم و فراموش شدن مفاهیمی از قرآن همچون جهاد و حریت- که در فرهنگ معاصر کمرنگ شده- خواهد شد. در این مسیر هرگونه تلاشی باید مبتنی بر مبانی قرآن شناختی بوده، و از درون قرآن کریم نشأت گرفته شده باشد. در عین حال اگر این استنباط با صورت بندی صحیح و نظام مند انجام نشود نتایج ناگواری را در پی خواهد داشت. مقاله حاضر در صدد است با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که چه مولفه هایی را باید در مقام استنباط از قرآن کریم مورد توجه قرار داد تا دستاوردهای پژوهش، مبتنی بر صورت بندی صحیحی از استنباط در راستای تولید علوم انسانی باشد. در این مقاله، پنج مولفه نگرش نظام مند به قرآن کریم، توجه به فرهنگ سازی قرآن کریم، توجه به جایگاه سنت های قرآنی، توجه به ظرفیت منظومه معرفتی احادیث در ذیل آیات و همچنین عنایت به سیره انبیا مورد تحلیل قرار گرفته و به عنوان عناصر محوری در صورت بندی استنباط از قرآن کریم در راستای تولید علوم انسانی معرفی گردیده است.
۳۲۳.

واکاوی موانع شناختی- حرفه ای نظریه پردازی در میان اعضای هیئت علمی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
هدف: نظریهپردازی در علوم انسانی یکی از ارکان اساسی و تعیینکننده پیشرفت علمی هر کشوری است. در این میان نقش اعضای هیئتعلمی علوم انسانی دانشگاهها بهعنوان پرچمداران این دانش بسیار بااهمیت است. باوجوداین اهمیت بنیادین، نظریهپردازی در میان اعضای هیئتعلمی علوم انسانی با موانع متعددی مواجه میباشد که روند تولید و پیشرفت نظریهها را به چالش میکشد. هدف این پژوهش، واکاوی موانع شناختی حرفهای نظریهپردازی در میان اعضای هیئتعلمی علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش گردآوری دادهها کیفی از نوع پدیدارشناسی است. مشارکتکنندگان بالقوه پژوهش شامل کلیه اساتید و صاحبنظران حوزه علوم انسانی در ایران بودند. نمونهگیری بهصورت هدفمند و روش انتخاب «صاحبنظران کلیدی» انجام گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه بدون ساختار استفاده شد. حجم نمونه نیز بر اساس معیار اشباع نظری تعیین شد و درنهایت 15 مصاحبه صورت پذیرفت. در گام آخر، دادههای گردآوریشده به روش تحلیل مضمون برمبنای روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت (1995) طی سه مرحله و با استفاده از نرمافزار MAXQDA24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: موانع نظریهپردازی شناختی حرفهای در میان اعضای هیئتعلمی علوم انسانی در قالب 1 مضمون اصلی، 2 مضمون فرعی، 7 مضمون پایه مربوط به موانع شناختی و 8 مضمون پایه مربوط به موانع حرفهای شناسایی شدند. موانع شناختی عبارتاند از عدم آگاهی از رسالت خویشتن، جهل خفته نسبت به وضعیت خود، عدم آگاهی و یا غفلت از مسائل جامعه، مغفول ماندن روش تحقیق کیفی، سادهانگاری پژوهشهای بنیادی، عدم آگاهی نسبت به فواید مفهومسازی و تک ساحتی بودن و مجهز نبودن به علوم جانبی دیگر. موانع حرفهای نیز عبارتاند از: گرایش اندک به تحقیقات میانرشتهای و فرا رشتهای، عدم حضور در میدان (جامعه و صنعت)، سطحینگری و رواج سایه نویسی، نداشتن حوزه مطالعاتی تخصصی، فراتر نرفتن از علم و دانش موجود برای حل مسئله، عدم عملیاتی نمودن آموختهها، تک نقشی بودن اساتید، پایبندی به رویکردها و روشهای نابالنده و ناسازنده پژوهش. نتایج: پژوهش حاضر با شناسایی موانع نظریهپردازی شناختی حرفهای میان اعضای هیئتعلمی علوم انسانی امکان درک بهتر این مسئله و اتخاذ اقدامات مناسب در راستای کاهش و رفع این موانع را فراهم آورده است. برای غلبه بر این موانع، ضروری است که برنامههای توسعه شناختی و حرفهای، بازنگری در سیستم ارزیابی علمی و سیستم ارتقاء، ترویج مطالعات میانرشتهای، تعامل بیشتر با صنعت تقویت شود تا مسیر نظریهپردازی در علوم انسانی هموار گردد.