مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ناخودآگاه
حوزه های تخصصی:
بررسی پیشامتن ها این امکان را فراهم می آورد تا به عمق عملکرد عناصری که در آفرینش صورت و معنای یک اثر نقش تعیین کننده دارند نزدیک شویم. خط خوردگی های یک چرک نویس در زمره مهمترین ابزاری قرار دارد که منتقد برای آگاهی از فرآیند خلق اثر که در دو مرحله تولید پیشامتن ها و متن نهایی (با کاربرد ارتباطی) محقق می شود بهره می گیرد. از آنجایی که خط خوردگی ها مرتبط با مکانیسم های دفاعی مؤلف هستند، تغییرات اعمال شده بر متن به نوعی گزارشی از جهش های روانی او را فراهم می آورد. بدین ترتیب، نویسنده به عنوان خواننده متن خود به گفتگو با آن می نشیند. در واقع، با خط زدن نویسنده میان ذهن و روان خود از یک سو و تولید متن از سوی دیگر ارتباط برقرار می کند. قلم خوردگی با آشکارکردن روند فکری خالق اثر از لابه لای دغدغه ها و تردیدهایش نشان می دهد که چگونه آزادسازی مکانیسم های دفاعی داده های معنایی را به عقب رانده و در زوایای پیشامتن پنهان می کند. تغییرات ناشی از خط خوردگی ها از عملکرد ضمیر ناخودآگاه فرد خبر می دهد و اینچنین است که منتقد با محوریت دادن به مفهوم «سانسور» سعی دارد از تمایلات ناخودآگاه او آگاهی یابد. از این منظر، می توانیم بگوییم که منتقد با ارزش بخشیدن به پیشامتن ها به حوزه روانکاوی وارد می شود تا از نزدیک عملکردهای پیشانوشتاری یک متن را توضیح دهد. در این گفتار، برآنیم تا با توجه به مسأله «سیر تکوینی متن»، جهش های ناخودآگاه را که در پیشامتن منعکس می شود بررسی کرده و مفهوم متفاوتی از «زمان» در تولید اثر ارائه دهیم.
جهان های تأثیرگذار در تکوین اثر هنری: تاریخ جامعه، تاریخ هنر، تاریخ هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر خلاقانه، محصول تعامل تنگاتنگی است که میان بخش ناخودآگاه و خودآگاه ذهن برقرار می-شود. هنرمند به واسطه ی داده های انتزاعی و ذهنی به درک شهودیِ بدیعی از جهان پیرامون نائل می گردد و با یاری ابزارها و اسلوب های از پیش آموخته، اثر هنری شکل می گیرد. در این مجال، قصد اصلی رسیدن به الگویی برای نقد تکوینی اثر هنری است. چه ساحت هایی در شکل گیری اثر هنری تأثیرگذار هستند؟ هر یک از ساحت های مورد نظر چه مؤلفه های جزئی تری در خود دارند؟ به دلیل وسعت بحث، نظریه «ناخودآگاه» فروید به عنوان دیدگاه نظری مقاله انتخاب شده است. یافته-های نظری نشان می دهند، فرآیند خلق اثر توسط هنرمند محصول سه تاریخ متفاوتی است که به صورت توامان در ذهن وی اندوخته می شوند و با توجه به هر یک، امور مقدماتی معیّنی تکوین می-یابد. تاریخ جهان پیرامون مؤلف، که ناخودآگاه جمعی و خودآگاه جمعی را شکل می دهد. تاریخ هنر که اهمیت خود را در خوانش های بینامتنی آشکار می کند و تاریخ شخصی هنرمند که خودآگاه و ناخودآگاه فردی وی را ایجاد کرده و نقش به سزایی در تکوین «فردی بودنِ» متن هنری دارد. در حقیقت این مقاله قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به نظریاتی که با سه تاریخ فوق الذکر مرتبط هستند، یک مدل از فرآیند تکوین اثر هنری به دست دهد.
سیر ""نظریة الهامی"" (بوطیقای الهام) و منابع الهام در فرهنگ ایران باستان و شعر فارسی دورة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن ترین نظریة ادبی بشر نظریة الهامی بوده است. این نظریه در اولین مظاهر خود، در باور انسان عصر اساطیر، الهام را به خدایان و فرشتگان نسبت می داد و در جدیدترین مظاهر خود، روان ناخودآگاه انسان را منبع الهام می دانست. تاریخ تطوّر بوطیقای الهام، در جهان غرب به چند دوره اصلی تقسیم می شود: مدلهای باستانی الهام؛ احیای نظریة یونانی- رومی اصل الهی شعر و جنون الهامی شاعر در عصر رنسانس؛ مدل های روشنگری و رمانتیک و نظریات مدرن و پست مدرن. در این جستار، پس از مرور تطور نظریات و مدلهای الهام در غرب، مدل باستانی ایزد الهام دهنده را در فرهنگ ایران باستان و منابع الهام در شعر فارسی دورة اسلامی، را بررسی کرده ایم. مطابق این تحقیق، منابع نظریة الهامی در شعر فارسی دورة اسلامی را می توان به چند بخش تقسیم کرد: ادامة باورهای باستان و تداوم خویشکاری الهام بخشی سروش؛ نفوذ سنتهای عرب جاهلی؛ بسط باورهای اسلامی و فرهنگ قرآن و حدیث و سنت نبوی، و بالاخره رشد باورهای عرفانی و اشراقی دربارة اصالت ناخودآگاهی و سکر و شهود و وساطت فرشتگان. این مدلها منبع الهام را در آغاز بیرونی تصور می کردند، ولی در دیدگاه عرفانی، این منبع درونی و قابل تطبیق با ناخودآگاه الهام گیرنده است که با مدلهای روان شناختی مدرن در غرب سنجیدنی است.
تا جزایر ناخودآگاه تحلیل پنج داستان از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تا جزایر ناخودآگاه» نوشتاری است تحلیلی درباره پنج داستان مهم از دفتر اول مثنوی مولوی. تأویل این پنج داستان («شاه و کنیزک»، «وزیر و شاه جهود متعصب مسیحی کش»، «شیر و نخچیران»، «طوطی و بازرگان»، «پیر چنگی و عُمر») دربرگیرنده ساختار مشترکی از دیدگاه تأویل است. تأویل، با توجه به نشانه های موجود در متن، می تواند پلی باشد از جهان صورت به عالم معنا. درحقیقت در تأویل، معنا کشف نمی شود، بلکه بازآفرینی می شود. با توجه به این که مثنوی از متون باز و سیال است، داستان هایش ظرفیت تأویل دارند.
این مقاله، با استناد به نشانه های موجود در متن و تأویل صورت داستان ها، به ساختاری مشترک و هدف مند در زمینه شناخت انسان می رسد. همچنین، با استفاده از جدول ها و بررسی آن ها، این نتیجه به دست می آید که شخصیت های پویا در این داستان ها، نمادهایی از نفس واحد بشرند که برای رسیدن به کمال، مسیر مشترکی طی می کنند. آن ها از «نیمة خودآگاهی» به سمت «خودآگاهی» رشد می کنند و درنهایت، به مرحله «ناخودآگاهی» می رسند. «ناخودآگاه» از اصطلاحات رایج در روان شناسی یونگ است که در این پژوهش، با واژه «فنا»، که از اصطلاحات رایج صوفیه است، مطابقت دارد.
هالیوود و توطئة اسلام هراسی با شگرد نفوذ در ناخودآگاه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ظلم ستیزی دین اسلام و دفاع از حقوق مستضعفان، همواره برای غرب هزینه های سنگینی داشته است. طی سال های اخیر، که متأثر از انقلاب اسلامی ایران، موج بیداری اسلامی در جهان ایجاد گردیده، به صورت مضاعف وجود اسلام برای مستکبران جهانی غیرقابل تحمل شده است. ازاین رو، استکبار جهانی سعی کرده تا از راه های گوناگون، به ویژه از طریق سینما و صنعت فیلم و با محوریت سینمای جهان گستر « هالیوود»، ضرباتی بر اعتبار و جایگاه قدسی این دین آسمانی و هویت مسلمانان وارد کند. هالیوود با تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه و شرطی سازی ذهن، ذائقة مخاطبان را به پذیرش باور ها، ارزش ها و آرمان های مطلوب خود، به عنوان گفتمان غالب، و مخدوش ساختن آموزه ها و ایدئولوژی های ناهمسو با منافع استکبار جهانی، ترغیب و تشویق می کند. موضوع این نوشتار برجسته ساختن خصومت بیش از صد سالة آمریکا با اسلام و مسلمانان، از طریق سینمای هالیوود با استفاده از شرطی سازی منفی اذ هان مخاطبان جهانی و نفوذ تدریجی در ناخودآگاه آنهاست. این مهم با روش نشانه شناسی و تحلیل محتوای مجموعه ای از فیلم های شناخته شده و پرآوازة منتخب در حوزه اسلام ستیزی صورت گرفته است. در این نوشتار، به شیوة استفاده عملی هالیوود از فن «تداعی معانی» و «شرطی سازی» در ایجاد اسلام هراسی، بیشتر توجه شده است.
محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
بررسی تأثیر ناخودآگاه در شکل گیری هویّت انسان (با تأکید بر قرآن و روایات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای بسیاری از ما تحت تأثیر انگیزه های مختلفی می باشد؛ انگیزه ی ناخودآگاه در واقع، یک عامل درونی است که برخی از رفتارهای انسان بر اساس همین نوع انگیزه رخ می دهد. در پی فهم اینکه فرایند درون سازی رفتار و ناخودآگاه چگونه می تواند زمینة گرایش های اعتقادی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. در مرحلة اوّل، با رویکردی دینی به بررسی تعاملات محیط و اثر آن بر تشکیل ناخودآگاه اقدام نموده، سپس عناصری چون خانواده، به عنوان ابتدایی ترین محیط تأثیرگذار بر ناخودآگاه و نیز گروه های مرجع و رسانه های جمعی را مورد توجّه قرار داده ایم و در مرحلة دوم، به هویّت در حال ساخت با تأکید بر سه هویّت اساسی و ارزشی «خانوادگی، جنسی، اعتقادی» متأثّر از ناخودآگاه پرداخته شده است و از دیدگاه قرآن، نمونه هایی را از رویکردهایی اعتقادی که در تعاقب مراحل اوّل و دوم شکل می گیرند، بیان داشته ایم و در پایان، راهکارهایی را برای تشکّل هویّت سالم کودکان ارائه می شود.
رؤیا از منظر ملاصدرا و روانکاوی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیگموند فروید رؤیا را محصول امیال سرکوب شدة انسان می داند که تا ضمیر ناخودآگاه پس رانده شده اند، ولی در رؤیا مجال ظهور پیدا می کنند. در جهان اسلام، فلاسفة اسلامی، از جمله ملاصدرا، نیز کم وبیش به رؤیا پرداخته و دربارة آن بحث کرده اند. هر چند نگاه فروید به رؤیا با نگاه ملاصدرا تفاوت بسیار دارد، برخی تشابهات میان دیدگاه این دو متفکر قابل ردیابی است. در این مقاله نشان داده شده است که فروید و ملاصدرا از این حیث که معتقدند رؤیا امری است واجد اهمیت فراوان و معرفت بخش، که با ضعف حواس قوت می گیرد و با درجة عقلانیت شخص نسبت مستقیم دارد، اتفاق نظر دارند، اما در تبیین نسبت میان رؤیا و مرگ، رؤیا و روح، رؤیا و غیب و نهایتاً وجود احلام دو نگرش متضاد اتخاذ می کنند.
تحلیل کهن الگویی حکایت «الملک و البراهمه» کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه کهن الگو از مکتب روان شناسی کارل گوستاو یونگ برگرفته شده است. یونگ، تصاویر و رسوبات روانی و آگاهی های ارثی موجود در ناخودآگاه جمعی را کهن الگو (آرکی تایپ) می نامد؛ به عبارت دیگر، کهن الگو، طرح کلی تجارب و رفتارهای مکرر اجداد و نیاکان بشر است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارد. کهن الگوها در قالب نماد یا به شکلی نمادین در بسترهایی مانند اسطوره، حماسه، داستان، رؤیا و اوهام آشکار می شوند یا در آثار ادبی ظهور می یابند. از مهم ترین کهن الگوها می توان به «آنیما»، «آنیموس»، «پیر دانا»، «سایه»، «نقاب»، «تولد دوباره» و «فردیت» اشاره کرد. کلیله و دمنه کتابی مشحون از داستان های تمثیلی (تمثیل های حیوانی) است که به دلیل وجهه اساطیری، برخی از آن ها را می توان از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی کرد. یکی از این داستان ها که صبغه اساطیری و نمادپردازانه بر آن غالب است، حکایت «الملک و البراهمه» از باب شانزدهم این کتاب است. این داستان به دلیل افسانه ای بودن و نیز داشتن سلسله ای از رؤیاها، ظرفیت تحلیل کهن الگویی را دارد؛ در این پژوهش، کهن الگوهایی چون «سایه»، «آنیما»، «نقاب»، «پیر دانا» و «فردیت» در حکایت یادشده بررسی شده است. بر این اساس به اجمال می توان چنین تأویلی از داستان به دست داد: هبلار شاه که دچار گونه ای روان پریشی شده است، از طریق رؤیا به ناخودآگاه خویش راه می یابد و پس از رویارویی با آنیمای خود، به یاری آنیما و راهنمایی پیر دانا، از پریشانی می رهد و به «خود» (من راستین) نایل می شود. شاه فرایند فردیت و مسیر خودیافتگی را با رؤیا آغاز می کند؛ سپس به پیشنهاد ایران دخت، نزد کارایدون، معبر حکیم فرستاده می شود و در پایان با درایت و ارشاد وزیر دانای خویش، از غم و روان پریشی می رهد.
تحلیل داستان شیخ صنعان بر پایه نظریه تک اسطوره جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برپایه نظریه تک اسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا می شود و با بهره گیری از آموزه ها، پای در راه سفر می نهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار می گیرد، آیین تشرف را می آموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمی گردد. این سفر با نمادها و نشانه هایی در قالب کهن الگوها نمودار می شود و مصداقی از برخورد خودآگاه و ناخودآگاه در نظریة یونگ است. هدف این پژوهش تحلیل داستان شیخ صنعان با به کارگیری این نظریه و نمادهای مورد نظر یونگ و نظریه تک اسطوره کمپبل به روش توصیفی است. شیخ صنعان که نماد خودآگاه است، به ندای شبانة پیک ناخودآگاه، از سرزمین و مردم خویش جدا می شود و در غرب که نمادی از سرزمین ناشناختة ناخودآگاه است، تحت تعلیم آنیمای وجود قرار می گیرد تا شایستة آشتی با ناخودآگاه روان گردد. دختر که نمادی از آنیمای شیخ است، عشق و ظرایف آن را به او می آموزد و شیخ علم و ایمان را که ره توشه عالم خودآگاه به حساب می آید، به دختر وامی گذارد. در این سفر، چهارصد مرید نیز که از عناصر خودآگاه هستند، تسلیم ارادة ناخودآگاه می شوند. بازگشت شیخ از سفر روم به مکه منطبق است با مرحله فردیت، کمال، و بازگشت قهرمان در نظریه کمپبل.
بازسازی نظریه گفتمانی هویت لاکلاو و موفه براساس نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه در عین حال که در پی تحلیل گفتمان است، نظریه ای در باب شکل گیری هویت فردی و جمعی نیز محسوب می شود. در این مقاله، از طریق جایگزینی نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی با نظریه ناخودآگاه لاکان که مورد استفاده لاکلاو و موفه قرار گرفته است، زمینه برای تحول نظریه گفتمانی هویت به نظریه ای غیر خودش با رویکرد دینی فراهم شده است. از جمله پیامدهای این تغییر در نظریه، قائل شدن به نقش بیشتر برای سوژه در انتخاب هویت فردی، بالا رفتن قدرت تبیینی نظریه، اجتماعی تر شدن آن، خارج کردن نظریه از نگاه به هویت به مثابه امری صرفاً فرهنگی و تاریخی که حاصل نزاع بین دیگری ها است، به امری که حاصل تلائم یا تضاد میان جوهره انسانی با دیگری ها است. ضمن آنکه کار صورت گرفته را می توان نمونه ای برای رویکرد تهذیبی در تولید علم دینی به حساب آورد. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی، تبیینی و انتقادی است.
نقد کهن الگوی مادرمثالی در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادرمثالی، از قدیمی ترین کهن الگوهای جهان و مفهومی بسیار گسترده است که از نخستین دوره های حیات بشر تا به امروز در ذهن و روح آدمی حضوری پررنگ داشته و منجر به خلق اسطوره های مشابهی در همه فرهنگ ها و سرزمین ها شده است. طبعاً نیاکان ایرانی ما، به عنوان جزیی از یک کُلّ گسترده، ناخودآگاه با کهن الگوها در ارتباط بوده اند. بررسی و آشکار کردن مادرمثالی در اثرِ کهنِ گرشاسب نامه ، ما را در شناخت بیشتر دنیای گذشتگان و روح و ذهن نیاکانمان یاری خواهدکرد. در گرشاسب نامه ، بیشترین نمود مادرمثالی را در عناصراربعه، به ویژه خاک و آب می بینیم. برخی موجودات و رویدادهای کتاب و کارکرد آن ها نیز بیانگر وجوهی از مادرمثالی هستند. در این پژوهش، خواهیم کوشید تا آشکار کنیم که مادرمثالی، در چه قالب ها و چهره هایی نمایان می شود؟ این چهره ها و قالب ها در گرشاسب نامه کدامند؟ هریک از چهره ها و قالب ها نشان دهنده کدام جنبه وجودی مثبت یا منفی مادرمثالی است؟
متافیزیک در سینما: تحلیل فیلم های قدرت ماورایی و حس ششم انسان
پیدایش متافیزیک در سینما ریشه در افسانه ها و قصه های کهن که متکی بر روح و نیروهای فوق طبیعی و ماورایی دارد. اکثر این فیلم ها دلیل وجود معانی و مفاهیمی است که در نهایت منجر به اعتلای معنویت در مخاطب شود. از این روی سینماگران به علت جذاب بودن و فرم و محتوای خاص آن به ساخت چنین فیلم های روی آورده اند. هدف از این پژوهش بررسی سینمایی است که براساس عوامل ماورایی و متافیزیکی اتفاقاتی به وقوع می پیوندد که در عالم ناسوت وقوع آنها، عجیب و غیرقابل باور است و چگونگی رویکرد ماوراء در سینمای معاصر، در جامعه و تحلیل تصویر، صدا و موسیقی فیلم های ماورایی پرداخته شده است. روش اجرای این تحقیق توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. در جمع بندی نتایج این پژوهش می توان گفت: نقش ماوراء در سینما به حیطه گسترده پرورش ذهن و تخیل گرایی و به وجوه رؤیاها و مجهولات وابسته است. نقطه اتکاء فیلم ها، جهان پس از مرگ به عنوان فیلم های پرکشش و وابسته به سینمای رستگاری است که با ساختار نوین، درام و متکی بر ماوراء را می آفریند.
بازنمایی امر نیمه خودآگاه در روایت از منظر روان کاوانه : بررسی شگرد جریان سیال ذهن در داستان کوتاه «فردا» اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقدهای اگزیستانسیالیستی و پساساختارگرایانه همواره از رویکردهای پرطرفدار در خوانش آثار صادق هدایت به شمار می روند. برخی از منتقدان نیز با تبیین دلایلی، بر معناباختگی آثار هدایت صحه می نهند که منجر به خوانشی هیچ انگارانه از آثار این داستان نویس می گردد. پژوهش حاضر بر آن است با اتخاذ رویکردی روانکاوانه وضعیت ذهنی شخصیت های داستان کوتاه «فردا» اثر هدایت را در سیر ساحت خودآگاه به نیمه خودآگاه و همچنین بازنمایی امر نیمه خودآگاه و ناخودآگاه را در روایت تشریح کند. در این پژوهش با اتکا بر نقش شگرد تک گویی درونی به مثابه شکل ابتدایی جریان سیال ذهن به تحلیل روایت و سبک روایی داستان کوتاه «فردا» پرداخته می شود. هدایت با تبعیت از جنبش نوگرایی، فرمی کاملاً نوآورانه را جایگزین سنّت روایت خطی و واقع گرا در ادبیات معاصر فارسی می کند. از شاخصه های مهم در ادبیات داستانی می توان به شگردهای نوین روایتی از قبیل تک گویی درونی، جریان سیال ذهن، از هم گسیختگی روایت، آمیختگی چندین زاویه دید متفاوت و سطوح مختلف زمانی اشاره نمود. داستان کوتاه مذکور که روایت شرح حال کارگر چاپخانه ای است که جان خود را در اعتراضات کارگری از دست می دهد نمونه بارزی از نخستین تلاش های نوگرایانه در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. روایت مهدی زاغی از حس و حال پیش از وقوع اتفاق و همچنین روایت غلام پس از انتشار خبر کشته شدن مهدی زاغی از همان ابتدا کشمکشی درونی را به نمایش می گذارد که در اواخر داستان به صورت جریان سیال ذهن در ساحت ناخودآگاه غلام خاتمه می یابد.
تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه از دیدگاه خواب گزاری سنتی و روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشترکات بین ادبیات و روان شناسی بحث «رؤیا و خواب گزاری» است که مهم ترین یک سانی این دو در زبان نمادین شان است. در آثار متعدد ادبی و تاریخی ملل و اقوام مختلف، روایت رؤیاهایی را می بینیم که توسط خواب گزارانی تفسیر و تعبیر شده و به وقوع پیوسته اند. شاهنامه نیز به عنوان یک اثر ادبی، خالی از این مقوله نیست و امر خواب گزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است. تا جایی که می توان از آن به عنوان یک بن مایه یاد کرد. این رؤیاها گاهی عیناً به وقوع می پیوندد، گاهی نیمی نمادین و نیمی حقیقی و گاه تماماً نمادین است. در این جستار، تعبیر رؤیای سیاوش در شاهنامه، از دو منظر خواب گزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مد نظر روایت داستانی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله، تحلیل و مقایسه است یعنی در بخش خواب گزاری سنتی، تعبیر تک تک نمادهای آمده در رؤیا براساس کتاب های تعبیر خواب ایرانی و اسلامی گزارش می شود، اما در بخش تحلیل روان شناسی رؤیا، ابتدا با در نظر گرفتن زندگی، شخصیت و روحیات سیاوش و با نگاهی به روش تداعی آزاد یونگ، نمادهای رؤیای او تحلیل و در بخش پایانی نیز شباهت های ساختاری این رؤیا با اسطوره ای کهن بررسی شده است. نتیجه این که نمادها در این رؤیا به گونه ای کامل و بسامان پرداخته شده و کنار هم قرار گرفته اند که در هر دو روی کرد تعبیر سنتی و کاوش روان شناختی، به پاسخی منطبق با روند طبیعی این داستان در شاهنامه می رسیم.
تبیین تاثیر ضمیر ناخودآگاه در آشناپنداری مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای مصنوع و غیرمصنوع، همواره مورد ادراک و ارزیابی آدم ی قرار می گیرد. و نیاز به فضاهای آشنا و هویتمند از مهمترین شاخصه های کیفی زندگی انسان است. بر اساس مطالعات علوم مرتبط با روان، ناخودآگاه انسان، شامل خاطرات جمعی و فردی از اشکال و فرم های گذشته است. از این رو آدمی در برخورد با برخی فضاها، به سرعت احساس آشنایی و نزدیکی دارد. و در بعضی دیگر احساس غربت. در این نوشتار به دنبال ضرورت این موضوع در طرح فضا، این پرسش مطرح است که آیا با نگاهی به فرایند شکل گیری طرح واره های ذهنی از فضا در ناخودآگاه و نحوه انطباق داده های جدید با آن می توان به صورت عمیق به نحوه آشناپنداری (این همانی) و هویتمندی فضا پرداخت؟. در این تحقیق با نگاهی بین رشته ای، مروری بر مقوله ناخودآگاه در حوزه روان شناسی و معماری صورت پذیرفته. و سپس مکانیزم تأثیر آن بر نحوه شناخت فضای مصنوع مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق کیفی است، که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روان شناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده. و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه آنکه بررسی نحوه درک فضا توسط آدمی در ایجاد کیفیت هایی همانند "این همانی و هویتمندی" مؤثر می باشد و ناخودآگاه انسان به عنوان منبع اصلی خاطرات و تأثیر بر رفتار و انتخاب آدمی نیاز به توجه و بررسی بیشتری در نحوه طراحی آینده فضاهای معماری دارد.
تصویر ستاره در سینمای ایران (مطالعه مرودی ستاره زن نیمه دوم دهه 70)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۳
31 - 56
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه ارتباطی« ستاره» در سینمای بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است. به این منظور، نظریه ریچارد دایر مبنی بر « کارکرد ایدئولوژیک ستاره» مبنا قرار گرفته است. دایرجاذبه ستاره را محصول معانی خاصی می داند که ستاره در خود دارد. در این مطالعه هدیه تهرانی ستاره نیمه دوم دهه 70 انتخاب شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک نشانه شناسی 13 فیلم اول وی با واحد تحلیل « صحنه» تحلیل گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد پنج مولفه کارگردان های مطرح، شخصیت ستاره ، نقش های مقابل ، تفاوت ستاره با دیگر زنان فیلم و همچنین نوع فیلم های ستاره در شکل گیری ستاره نقش داشته اند همچنین تصویر هدیه تهرانی حامل معانی و ارزش های ویژه ای است که برای جامعه آن زمان جذابیت خاص داشته است. هدیه تهرانی در فیلم هایش نقش اول فیلم، فعال، شاغل، توانمند در اجتماع، مادی گرا، در خانواده ای با وضع مالی خوب، بالاتر از مرد اول فیلم، راحت در ارتباط گیری با مردان، غیر ملتزم به سنت های خانواده، مجرد، مستقل، دارای اعتماد به نفس و جسارت بالا و پوشش متفاوت است از این روی وی زنی بیشتر نوگرا نامیده می شود. نوگرا بودن ستاره، معلول و البته بازتابی از جامعه تغییر یافته ایران در نیمه دوم دهه 70 است. در واقع عنصر زمان نیز در شکل گیری تصویر ستاره نقش ویژه ای دارد.
خود پرورانی یا دیدار با خویشتنِ خویش در هفت خوان رستم و اسفندیار از دیدگاه روانکاوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کار بستن نظریّات تحلیلی جدید در نقد و بررسی متون حماسی، نه تنها آسیبی به هدف و محتوای آن ها وارد نمی سازد؛ بلکه ظرفیت ها و دریچه های نوینی فرا روی پژوهشگران و اندیشه وران می نمایاند. کهن نمونه ها یا کهن الگوهای کارل گوستاو یونگ، روان شناس و روان کاو سوئیسی، از آن جمله هستند. یونگ، اصلی ترین، خویش کاری قهرمان را، رسیدن به تعادل روحی و شخصیتی یا به عبارتی، شناخت ناخودآگاه و خودآگاهِ روان خویش و برقراری تعادل بین آنها می داند. قهرمانان، انسان های برتری هستند که توانسته اند با سپری کردن آزمون ها به مدارجی، دست یابند که انسان های عادی، توانایی آن را ندارند. قهرمانان در پایانِ سفرِ قهرمانیِ خویش، با پشت سر نهادن آزمون ها به فرایندِ فردیت یا خود پرورانی دست می یابند. فرایند خود پرورانی یا رسیدن به خویشتن خویش که در ادبیات عرفانی مرحله انسان کامل خوانده می شود در ادبیات ما جایگاه والایی دارد و از اساسی ترین موضوعات نقد ادبی است که یونگ به آن پرداخته است. در این مقاله، تلاش شده است مراحل رسیدن به این خودآگاهی و خود پرورانی یا کمال قهرمان، بر اساس نظریه یونگ در دو هفت خوان رستم و اسفندیار از شاهنامi فردوسی مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد
نقد روانکاوانه «شرح پریشانی» وحشی بافقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
55 - 64
حوزه های تخصصی:
درشعرِ«شرح پریشانی»، وحشی بافقی، به شرح رابطه عشقی خود با معشوق خود می پردازد. با توجه به نظریه «ناخودآگاه» فروید، شاعر در روند شرح حال پریشانی خود کلمه ها و جمله هایی را ناخواسته از ضمیر و «ناخود آگاه» یا «نهاد» خود بر زبان می آورد که نهاد و ضمیر او را برای ما آشکار می سازد. با این همه شاعر با داشتن « خودآگاه» نیرومند تلاش می کند «ناخودآگاه» خود را به گونه ای ماهرانه مهار کند و بر واقعیت درونی خود سرپوش بگذارد. به گفته فروید با این کارش امیال خود را به « ناخود آگاه» می سپارد و بهای متمدن شدن خودش را می پردازد. در این راه شاعر گاهی با اشاره به داستا نی کهن و مقدس لغزش زبانی خودش را توجیه می کند. کوشش وحشی یعنی جدال میان «خودآگاه» و « ناخود آگاه» باعث ایجاد نوعی تضاد درونی در این شعر شده است که تا پایان شعر ادامه دارد و شاعر نمی تواند خودش را از این تضاد رها کند و نتیجه ای قطعی بگیرد. و شاید به این دلیل است که به درد دل می پردازد، بلکه سخنانش دل معشوق را نرم کند و با او کنار بیاید.
بررسی شخصیت گسسته آقای گالیادکین: تحلیلی روان کاوانه بر همزاد داستایوسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی روان کاوانه ی رمان همزاد اثر فیودور داستایوسکی می پردازد و در پی آن است که بر اساس نظریه های زیگموند فروید، نیروها و انگیزه های ناخودآگاه شخصیت اول داستان را مورد بحث قرار دهد. هدف از بررسی روان کاوانه در داستان، این است که اعمال و افکار شخصیت اول بهتر درک شود و مشخص شود گرفتاری های روانی او از چه عواملی نشأت می گیرد. شخصیت اصلی داستان، آقای گالیادکین، کارمند میان رده ای است که آرزوی پیشرفت به درجات بالاتر را در سر می پروراند. در مسیر تلاش های مزورانه اش برای رسیدن به مطلوب و همچنین در میان افکار و احساسات پریشانش، به تدریج دنیای واقعیت برای او مبهم می شود. گالیادکین رفته رفته گرفتار دنیایی مملو از توقعات واهی می شود و شخصیتش دو پاره می گردد. گالیادکین دغل باز داستان برای رفتارهای مکارانه اش کالبدی جدید می سازد و اعمال این فرد نوظهور را بی ارتباط با خود می پندارد. این گسست شخصیتی در ابتدا بر اساس نظریه ی رانه های مرگ و زندگی فروید مورد بحث قرار می گیرد. رانه ی زندگی در او برای بالابردن احتمال بقا، در آغاز، باعث تسریع در گسست شخصیتی اش می شود. در ادامه، رانه ی مرگ نیرو می گیرد تا "خود" ضعیف و شکست خورده اش را از میان ببرد. همچنین، روابط گالیادکین با دیگران و انتظار و تصوری که از آن ها دارد بر اساس مفهوم عقده ی ادیپ و نقش والدین در ایجاد الگوهای ذهنی در فرد بررسی می شود. او در ذهن آشفته و بیمار خود به دنبال تکرار دنیای خیالی دوران کودکی است. علاوه بر این موضوع، رفتار و افکار گالیادکین بر اساس نشانگان مالیخولیا تحلیل می شود.