مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
تک گویی درونی
حوزه های تخصصی:
به واسطه وجود برخی شباهت ها میان روایت بوف کور و شیوه جریان سیال ذهن و به خصوص به دلیل وجود گونه ای از تک گویی در این رمان، ممکن است تصور شود-چنان که برخی تصور کرده اند-که این رمان یک رمان جریان سیال ذهن است. هدف ما در این مقاله معرفی شیوه جریان سیال ذهن و تک گویی درونی و بررسی رمان بوف کور بر اساس معیارهای آن بوده است. بر مبنای ویژگی های مشترکی که در رمان های معروف جریان سیال ذهن دیده می شود و نیز بر اساس تعاریفی که صاحب نظران بر جسته برای این شیوه ارایه کرده اند، تلاش کرده ایم تا در تعریفی دقیق، شاخصه هایی را برای این گونه از رمان شناسایی کنیم که رمان جریان سیال ذهن را از غیر آن جدا می کند. سپس بر اساس این معیارها به بررسی رمان بوف کور پرداخته ایم تا روشن شود که این رمان به شیوه جریان سیال ذهن نوشته نشده است .
بررسی روش گفتگوی ادبی در داستانهای کوتاه بانو املی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که روش گفتگوی ادبی از عناصر اصلی داستان نویسی کوتاه است که خود از فنون مهم ادبیات داستانی در عصر حاضر به شمار می رود.از این رو در این مقاله داستان های کوتاه بانو املی که یکی از برجسته ترین داستان نویسان معاصر لبنان است بررسی گردیده و به دلیل ضرورت آشنایی با نویسنده درابتداء ، مجموعه آثار وی به روش توصیفی و به اختصار معرفی شده و سپس شواهدی از داستان های او بیان گردیده است تا دو ویژگی «واقعیت سان بودن» و «باور پذیری» که مهمترین ویژگی های نگارش داستان کوتاه هستند در آثار این بانوی نویسنده آشکار شود. آنگاه با اشاره به امتیاز حضور نویسنده در متن به عنوان راوی ، در اغلب داستان های کوتاه وی اهمیت آن در کاربرد گفتگوی ادبی ذکر گردید و در ادامه اسلوب گفتگو و شیوه نگارش آن تعریف شدو با توضیح روش های تک گویی ، مثال هایی از داستان های بانو املی انتخاب و روایت گردید که در نتیجه آن ، دونوع کاربرد روش تک گویی در آثار این بانوی لبنانی آشکار شد.
روایت جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، ضمن تحلیل و بررسی رمان سمفونی مردگان ، اثر عباس معروفی ، نشان داده ایم که این رمان ، رمانی به شیوه جریان سیال ذهن و موضوع آن سطوح پیش گفتاری آگاهی شخصیتهاست و به همین جهت در نگاه اول دارای ابهام ، بی نظمی در حوادث و اغتشاش در زمان و مکان و قواعد دستوری است . در این رمان . نویسنده با استفاده از شیوه های تک گویی درونی ، حدیث نفس و روایت دانای کل در چهار موومان و با زاویه دیدهای متفاوت ، لایه های پیش گفتار ذهن و زندگی درونی شخصیتها را نمایش داده است .
گونه های تک گویی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا وظیفه انتقال بخشهای مهمی از روایتهای داستانی خویش را به عهده گفتگوها نهاده است برخی از این گفتگوها مخاطب خاصی ندارد؛ به بیانی دیگر، یکی از قهرمانان داستان یا خود راوی در لحظه های عاطفی و هیجانی شدید به گفتگو با خود می پردازد و از این راه، هم به پیشبرد ماجراهای داستانی کمک می کند و هم پرده از محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خویش بر می دارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع یابد و بدین طریق، تک گوییهای مثنوی شکل می گیرد. تک گویی بر اساس هدف نویسنده، ساختار و شکل زبانی خویش به سه نوع، (1 درونی (2 نمایشی و (3 حدیث نفس یا خودگویی تقسیم می شود.
گونه های تک گویی در تبدیل زاویه دید بیرونی به درونی نقش بسیار مهمی دارد و غالبا با شیوه اصلی روایت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روایت کاملا باز و از زاویه دید دانای کل آغاز می کند؛ اما بتدریج زاویه دید و کانون روایت خود را بسته و محدود می سازد.
این مقاله که به شیوه سندکاوی تهیه شده و نتایج خود را به شکل تحلیلی - توصیفی ارایه داده به منظور بررسی گونه های مختلف تک گویی در مثنوی به نگارش در آمده است.
تداعی و روایت داستان جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایه های پیش گفتاری ذهن با تداعی برقرار می شود، یکی از شیوه هایی که در نمایش ذهنیات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار می گیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مساله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایه های پیش گفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارایه ذهنیات در شیوه های مختلف روایت با ذکر نمونه هایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان می دهد که در میان شیوه های مختلف روایت، شیوه تک گویی درونی بیش از سایر شیوه ها تداعیها را در خود شکل می دهد و با تداعیهای فراوان گسترش می یابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تک گویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایه های پیش گفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار می رود.
بن مایه های نمادین و شگردهای روایی در رمان «ارمیا» از سری داستان های دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیات مقاومت» در حوزه روایی آن به دلیل توفیق در ایجاد هماهنگی متقن ذهنیت با عینیت و هم گونی احساس و اندیشه راوی و مخاطب، روایت گیر را به بازاندیشی و تلقی دیگرگون از حقیقت وامی دارد؛ و با حرکت در طیف معانی و واژه ها و ایجاد تقابل در ارزش ها، اندیشه ها و باورها، خواننده را از واقعیت موجود به واقعیتی پررنگ تر می کشاند و دیگرباره حقایق و واقعیات را فرایاد او می آورد؛ و در نهایت با تمرکز بر شعور یا خردجمعی (ذهن برتر یا ناخودآگاه) و دست یابی به رگه هایی از ذهنیت جمعی، روایت گیر را به اوج شعور و آگاهی سوق می دهد.
«رمان ارمیا» به عنوان اثری ارزشمند در حوزه ادبیات مقاومت، با بهره گیری از بن مایه های نمادین، ایجاد «لذت زیبایی» از طریق توصیف های برجسته و جاندار، رستاخیز واژگان (برجسته سازی و تشخص کلامی) در به کارگیری تعابیر متفاوت و دیگرگون، جریان سیال ذهن (تک گویی درونی) و گفتگو (دیالوگ) در نیل به اثری فراگیر و ماندگار توفیق یافته است.
در این گفتار با استفاده از شیوه تحلیلی-توصیفی، شگردها و کارکردهای روایت پردازی و تعابیر نمادین در «رمان ارمیا» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی کارکرد راوی اوّل شخص در امر روایتگری رمان دا
حوزه های تخصصی:
دو ضمیر «من» و «ما» راویتگر رمان دا هستند. اگر چه نویسنده ی این داستان، چندان به شاخصه های از پیش تعیین شده ی انتخاب روایتگر اوّل شخص پایبند نیست و گهگاه زاویه ی دید روایت را به ناگاه تغییر می دهد، اما زاویه ی دید راویِ اوّل شخص، تا پایان داستان، وجه غالب روایتگری است. راوی در رمان دا، گاه از حدّ فردیّت فراتر می رود و از زاویه ی دید راوی «دانای کلّ شخصی» به روایت می پردازد تا چنین پنداشته شود که راوی اوّل شخص، در بخش هایی از داستان به منظور انتقال صریح اطلاعات، به دانای کل استحاله می یابد. از میان روش های ارائه زاویه ی دید، جریان سیّال ذهن بیش از هر چیز، منتقل کننده ی احساسات و هیجانات راوی است که بدین ترتیب، اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می گیرد.در این پژوهش، نخست انواع زاویه ی دید به کار برده شده و نوآوری های روایی موجود در رمان مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته اند سپس انواع تک گویی ها با ذکر مثال ذکر گردیده اند تا در نهایت، درکی کامل از نقش راوی و اهمیت زاویه ی دید انتخابی وی در موفقیت رمان، مورد بررسی قرار بگیرد
بررسی جریان سیال ذهن در داستان ""السفینه"" جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن به ارائه جنبه های روانی اشخاص داستان می پردازد و به کل حوزه آگاهی و واکنش عاطفی روانی فرد گفته می شود که از سطح پیش گفتار آغاز شده و به بالاترین سطح که سطح کاملاً مجزای تفکر منطقی است، می انجامد. داستان « السفینه» از جبرا ابراهیم جبرا از جمله داستانهای معاصر عربی است که به این شیوه نوشته شده است. نویسنده با ارائه آمیزه ای از دیدگاه دانای کل و تک گویی درونی، اندیشه ها و خاطرات و واکنش های عاطفی روانی دو راوی اصلی داستان را در برابر رخدادهای زندگی شان روایت می کند. در این مقاله برآنیم تا با نقد و بررسی داستان، به تطبیق ابعاد و ویژگی های جریان سیال ذهن در داستان مذکور بپردازیم.
محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
مؤلفه های زبان غنایی در تغزلات فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرخی سیستانی یکی از نخستین شاعران زبان فارسی است که تغزل های او به طور گسترده سرشار از کلام عاطفی است. در این مقاله که به شیوه سندکاوی نوشته شده، مؤلفه های زبان غنایی در تغزل های این شاعر توصیف و تحلیل شده است. ساخت نحویساده، زمینه رواییبرخی تغزل ها، کاربرد مَثَلو نداشتن ارجاعِ برون متنی پیچیده، به زبانی ساده انجامیده که گوینده با آن، عواطف و احساسات خود را به روشنی به مخاطب منتقل کرده است. ازسوی دیگر گوینده با جهت دادن پیام به سمت خود، کارکردی عاطفی به زبان می دهد و این ویژگی را با نوعی روایت غنایی و تک گویی درونی، پررنگ تر جلوه داده است. شاعر همچنین در متن تغزل های خود از انواع برجسته سازی زبانی استفاده کرده و آن را در خدمت زبان غنایی درآورده است. از این بین تشخیص،حالات عاطفی گوینده را بیشتر نشان داده است. شاعر همچنین با توازن های گوناگون (نحوی، واژگانی و هجایی) موسیقی زبان متن را تقویت کرده است؛ این موسیقی زبانی که با لحن و درونمایه متن هماهنگ است به تمامیت اثر ادبی و وحدت تأثیر آن انجامیده است. هماهنگی زبانی و محتوایی این تغزل ها بیانگر این است که شاعر در ابراز احساسات خود بسیار صمیمی است.
بازنمایی امر نیمه خودآگاه در روایت از منظر روان کاوانه : بررسی شگرد جریان سیال ذهن در داستان کوتاه «فردا» اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقدهای اگزیستانسیالیستی و پساساختارگرایانه همواره از رویکردهای پرطرفدار در خوانش آثار صادق هدایت به شمار می روند. برخی از منتقدان نیز با تبیین دلایلی، بر معناباختگی آثار هدایت صحه می نهند که منجر به خوانشی هیچ انگارانه از آثار این داستان نویس می گردد. پژوهش حاضر بر آن است با اتخاذ رویکردی روانکاوانه وضعیت ذهنی شخصیت های داستان کوتاه «فردا» اثر هدایت را در سیر ساحت خودآگاه به نیمه خودآگاه و همچنین بازنمایی امر نیمه خودآگاه و ناخودآگاه را در روایت تشریح کند. در این پژوهش با اتکا بر نقش شگرد تک گویی درونی به مثابه شکل ابتدایی جریان سیال ذهن به تحلیل روایت و سبک روایی داستان کوتاه «فردا» پرداخته می شود. هدایت با تبعیت از جنبش نوگرایی، فرمی کاملاً نوآورانه را جایگزین سنّت روایت خطی و واقع گرا در ادبیات معاصر فارسی می کند. از شاخصه های مهم در ادبیات داستانی می توان به شگردهای نوین روایتی از قبیل تک گویی درونی، جریان سیال ذهن، از هم گسیختگی روایت، آمیختگی چندین زاویه دید متفاوت و سطوح مختلف زمانی اشاره نمود. داستان کوتاه مذکور که روایت شرح حال کارگر چاپخانه ای است که جان خود را در اعتراضات کارگری از دست می دهد نمونه بارزی از نخستین تلاش های نوگرایانه در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. روایت مهدی زاغی از حس و حال پیش از وقوع اتفاق و همچنین روایت غلام پس از انتشار خبر کشته شدن مهدی زاغی از همان ابتدا کشمکشی درونی را به نمایش می گذارد که در اواخر داستان به صورت جریان سیال ذهن در ساحت ناخودآگاه غلام خاتمه می یابد.
بررسی شیوه های به کارگیری تک گویی درونی در داستان های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موثرترین راه های پرورش، هدایت و جذب مخاطبان، بیان موضوعات در قالب داستان است. قصص قرآن که همگی در خدمت اغراض دینی هستند از لحاظ فنون و عناصر ادبی نیز در عالی ترین سطح قرار دارند. گفتگو به عنوان یکی از مهم ترین عناصر داستان های قرآن در خدمت پیرنگ، اغراض، شخصیت ها و... است. یکی از انواع گفتگو، تک گویی(صحبت یک نفره) است که به حدیث نفس، تک گویی نمایشی و تک گویی درونی تقسیم می شود. در این مقاله سعی شده تا به تک گ ویی درونی به عنوان یکی از وجوه بازنمایی گفتمان در داستان های قرآن کریم پرداخته و ضمن توضیح چگونگی بکارگیری این روش، نحوه ی شکل گیری انواع آن نیز تحلیل شود. همچنین غرض خداوند از به کارگیری این روش نشان داده و ابعاد هنری و تربیتی کاربست این تکنیک آشکار شود. نتیجه تحلیل نمونه های تک گویی های درونی در داستان های قرآن نشان می دهد مفاهیم بلندی از فضایل و رذائل در قالب جملاتی اندک گنجانده شده و این شیوه بیانی به زیباترین شکل ممکن، به تشریح الگوهایی زیستی بشری در قالب شخصیت های حقیقی می پردازد.
نگاهی به جریان سیال ذهن در داستان نویسی
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن مؤلفه مهم رمان نو در ملکوت، شازده احتجاب و آیینه های دردار
حوزه های تخصصی:
رمان نو، جریانی مهم در رمان نویسی است،که رمان نویسی سنتی را پشت سر می گذارد و هر آنچه مربوط به سنت و گذشته است از محتوا و ساختار، به دور می افکند. این جریان به رغم اینکه بیش از سه دهه نپایید، اما تاثیرات پایداری داشت و بسیاری از رمان هایی که پس از این جریان پدید آمدند، با رمان کلاسیک فاصله زیادی داشتند. جریان سیال ذهن یکی از شیوه های زاویه دید است که از مولفه های مهم رمان نو است و به بیان احساسات، اندیشه ها و ذهنیات درونی شخصیت و یا شخصیت های داستان می پردازد که به صورت رویدادهای بی نظم و ترتیب و به ظاهر بدون هیچ هدف و غرض و علت خاصی، در کنار هم قرار گرفته اند و گاهی با به هم ریختن نظم منطقی عناصر داستان مانند زبان و یا شکستن قواعد نحوی صورت می پذیرد. سیال ذهن مرز زمان و مکان را می نوردد و مخاطب از طریق تک گویی های درونی و واگویه های شخصت ها تا حدی درک می کند که کجای ماجرا قرار دارد. در ایران صادق هدایت، صادق چوبک، بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری از پیشگامان جریان سیال ذهن هستند. هوشنگ گلشیری در دو رمان «شازده احتجاب» و «آیینه های دردار» از این شیوه استفاده کرد و سیال ذهن را خلاقانه و برگرفته از سنت ادبی ایران و آمیختن با شیوه تازه غربی به کار برد. در این مختصر برآنیم که سیال ذهن را به عنوان مولفه مهم رمان نو در این سه رمان نو فارسی بررسی کنیم.
ویژگی های ادبیات داستانی آرتور شنیتسلِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
729 - 746
حوزه های تخصصی:
آرتور شنیتسلِر، نویسنده و نمایش نامه نویس شهیر اتریشی، از بانیان ادبیات مدرن آلمانی زبان به شمار می آید. او که با تازه ترین و پیشروترین جریان های ادبی روزگار خود همگام و در پاره ای زمینه ها حتّی مبدع و پیشاهنگ بود تا امروز بر چندین نسل از نویسندگان و نمایش نامه نویسان شرق و غرب جهان اثر گذاشته است. شنیتسلِر به عنوان نویسنده ای روانشناس و روانکاو شهرت دارد و منتقدانْ هوشمندی کم نظیر وی در کاوش و کشف انگیزه های پنهان کنش انسانی را بسیار ستوده اند. امّا هنر داستان نویسی آرتور شنیتسلِر که موضوع این مقاله است جنبه های درخور توجّه دیگری نیز دارد که از آن جمله می توان به انسان دوستی مضمر در آن و پیوندش با ادبیاتِ زوال اشاره کرد. در این مقاله مهم ترین ویژگی های ادبیات داستانی آرتور شنیتسلِر – نویسنده ای که در ایران هرگز متناسب با اهمّیت و ﺷﺄن ادبی او شناسانده نشده است – بررسی می شوند. این بررسی خواننده را هم با بینش و مختصّات جهان فکری شنیتسلِر آشنا می کند هم با پاره ای خصوصیات فنّی هنر داستان نویسی او.
شگردهای روایی تأثیرگذار بر آشفتگی پیرنگ در رمانهای پست مدرن: بررسی تطبیقی «مملکه الغرباء» از الیاس خوری و «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» از محمدرضا صفدری
حوزه های تخصصی:
پیرنگ داستان از عناصری همچون شروع، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی و پایان تشکیل می شود. در داستانهای سنتی تأکید بر توالی منطقی این عناصر است؛ این در حالی است که رمان پست مدرن با نوعی برهم ریختگی عناصر پیرنگ و هنجارشکنی بافت هنری روایت همراه است. رمانهای پست مدرن «مملکه الغرباء» از الیاس خوری و «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» از محمدرضا صفدری به دلیل دارابودن پیرنگی آشفته و بافتی نامنظم مشابهت زیادی با یکدیگر دارند. بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی شگردهای روایی تأثیرگذار بر آشفتگی پیرنگ این دو رمان را بررسی نماید. نتایج نشان می دهد شیوه پیرنگ سازی در دو رمان به گونه ای است که ترتیب تقویمی توالی وقایع در آن کنار گذاشته می شود و رخدادها پس و پیش روایت می شوند و بسیار پیش می آید که روایت رخدادهای هر دو داستان بر اساس تداعیهای ذهن آشفته شخصیتهای داستان و با تأکید بر تک گوییهای درونی راوی داستان صورت می پذیرد. همچنین صداهای متکثّر حاکم بر هر دو رمان سبب می شود تسلسل منطقی رخدادهای خرده روایتها برهم بریزد و پیرنگ داستان از آشفتگی بیشتری برخوردار گردد.
بررسی نقل قول در گفتمان رواییِ داستان های جلال آل احمد با تکیه بر آراء «ژرار ژنت» و «دومینیک منگنو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۸
31 - 64
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعه گفتمان روایی در داستان ها و رمان ها، جایگاه خاصّی در نقد ادبی به خود اختصاص داده است. در این میان، مطالعه آن قسمت از روایت که نه توسّط خودِ راوی، بلکه از زبان شخصیّت های وی بیان می شود، اهمّیّت ویژه ای در مطالعات گفتمانی دارد. جلال آل احمد از جمله نویسندگانی است که ترجیح می دهند روایت خود را به صورت تناوبی از گفته های راوی و شخصیّت ها ساختاربندی کنند. به این منظور راویِ جلال از نقل قول بسیار معمولِ مستقیم و غیرمستقیم و همچنین از نقل قول غیرمستقیم آزاد، تک گوییِ درونی و گفتمان روایت شده بهره می جوید. امّا آیا وی در به کار بردن هر یک از انواع نقل قول به جای نقل قول دیگر توجیهی روایی یا ادبی دارد؟ پاسخ به این پرسش با مطالعه دقیق هر یک از انواع نقل قول با تکیه بر نظریّات منتقدانی چون «دومینیک منگنو» و «ژرار ژنت» در حوزه گفتمانی و روایی و نیز مطالعه کارکرد و نقش منحصربه فرد آنها در موقعیّت های خاصّ داستانی میسّر است. این مطالعه مؤیّد آن است که راویِ جلال بیش از آنکه خود رشته سخن را به دست بگیرد، این مهم را به شخصیّت های داستانی اش وا می گذارد. در واقع دیدگاه واقع گرایانه آل احمد به مسائل اجتماعی او را بر آن داشته است تا دو نوع نقل قول مستقیم و غیرمستقیم را بر دیگر انواع نقل قول ترجیح دهد، تا از این طریق نه قضاوت خود، که کلام شخصیّت را به خواننده انتقال دهد و او را در قضاوت آزاد بگذارد. از سوی دیگر، به نظر می آید راوی، نوع تک گویی را اغلب به داستان هایی اختصاص می دهد که بر پیچیدگی روحی و ذهنی شخصیّت ها متکّی هستند.