مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ناخودآگاه
حوزه های تخصصی:
نتایج نوشتار نشان می دهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفت انگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده می شود و گاه از تاثیراتی که بر محیط بر جای می گذارد، می توان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رویا یکباره پدیدار و ناپدید می شود. دیالوگ راوی با او از مبهم ترین و مخیل ترین مضمون های شعر سپهری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راه های صعب درون و روان میسر می شود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما در مجموعه های اول در مقایسه با مجموعه های آخر، به گونه معنی داری متفاوت است.
تحلیل روان کاوانه شخصیت گرد آفرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک تحقیق تخصصی با رویکرد میان رشته ای از نوع «روان کاوی ادبی» است که به تقابل و تبادل ادبیات و روان کاوی می پردازد و از دید مکاتب روان پویایی (Psychodynamics)، روان گردآفرید را بررسی می کند. در بخش اول، تمامیت روان گردآفرید با تاثیر جنسیت زنانه اش، طبق نظریه عقده اختگی فروید روان کاوی می شود. در بخش دوم، پاره نرینه روان گردآفرید طبق نظریه آرکی تایپ آنیموس یونگ واکاوی می گردد، و در بخش سوم، پاره مادینه روان گردآفرید طبق نظریه کهن الگوی آرتمیس بولن بازکاوی می شود. این مقاله به طور ضمنی نقد تطبیقی (مقایسه ای) دو مکتب روان کاوی یونگی و فرویدی را نیز در بردارد.
ژاک لکان، زبان و ناخودآگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مـا دیـدگـاه لکان را درباره زبان و ناخودآگاه بررسی می کنیم .دیدگاه هایی که برگرفته از تئوری های «فروید» است. ژاک لکان برای ناخودآگاه ذهن انسان ساختاری شبیه به ساختار زبان قایل است. یعنی همان رابطه دال و مدلول حاکم در نظام زبانی که در ساختار ناخودآگاه ذهن نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، همچنان که بکارگیری دال هایی همچون اصوات و کلمات، زنجیره ای از مدلول ها یا معانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کنند، ناخودآگاه ذهن نیز در تماس با دال هایی همچون مزه خوراکی ها، رایحه برخی اشیاء یا اشخاص و یا دیدن بعضی از تصاویر، خاطراتی را از گذشته به صورت مدلول هایی در ذهن ما بیدار می کند. پیش از لکان، ساختارگرایانی همچون کلود لوی- استروس نیز، برای تمامی فرایندهای اجتماعی، از جمله زبان، ساختاری بنیادین قایل بودند که غالب اوقات به شکل ناخودآگاه باقی می ماند. درست همانند زبان که زنجیره ای از واحدهای نشانه ای و نمادین را تشکیل می دهد، ناخودآگاه انسانی نیز مجموعه ای از عناصر نشانه ای را که حاصل امیال ارضاء نشده فرد است، همچون کدها و رمزگان زبانی درخود ذخیره می کند. لکان به تآسی از فروید، میان سه مفهوم «نیـاز»،«کشش» و «میل» تفاوتی اساسی قائل است؛ و در حالی که مفهوم نخست را یک نیرویی فیزیکی قلمـداد می کند، برای دو مفهوم دیگر فرایندی روانشناختی قایل است. لکان فرضیه «عقده ادیپ» را وارد نظام زبانی می کند. از دیدگاه او وقتی که کودک متولد می شود، در فضایی رقابتی با پدر، برای تصاحب مادر قرار می گیرد، حال این کودک یرای رقابت با پدر باید در همان نظام نمادینی که پیش تر پدر وارد آن شده، حضور یابد و از زبان به عنوان ابزاری برای ایجاد این گفتمان استفاده کند. این مقاله تلاشی است تا چگونگی تشکیل گفتمانی را با حضور عنصر زبان به عنوان نظامی نمادین نشان دهد، نظامی که در ذهن کودک شکل گرفته تا او را در فضایی رقابتی با پدر برای تصاحب مادر قرار می دهد.
تأثیر سوررئالیسم بر تفکر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه ادبیات معاصر غرب که همه چیز آن در بحث پسامدرن، یا سایر صفاتی که برای این دوره بکار می برند، فرو رفته است، به قضایایی برخورد می کنیم که نزد سایر ادبا و شاعران نیز رواج داشته است. از جمله شکل گیری مکتب سوررئالیسم است که در ابتدای قرن بیستم در فرانسه ظاهر شد. در مقالهً حاضر، بدون این که به جزئیات تاریخی این مکتب اشاره شود، به پژوهش در زمینه نقاط مشترک جهان بینی این نوع ادبیات و آنچه که در تفکر معاصر شاهد آنیم، پرداخته ایم. هرچند در غرب پژوهش های بسیاری در بارهً مکتب سوررئالیسم انجام گرفته است، اما با توجه به بازنمایی چندین ویژگی از این جنبش در نوشته های ادبی- فلسفی سال های اخیر و دگرگونی علوم انسانی، یافتن پیوندهای دنیای سوررئالیست ها با دنیای امروز و تطبیق برخی از پیام های آن ها با یافته های جدید، ضرورت می یابد. این مقاله در نظر دارد در سه بخش این تشابهات را نشان دهد
بوف کور و شازده احتجاب، دو رمان سوررئالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوف کور نوشته صادق هدایت و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری از جمله مشهورترین و بحث انگیزترین رمان های منثور و معاصر فارسی هستند که مورد بررسی های فراوان قرار گرفته اند. با این وصف، نوع ادبی این دو اثر تاکنون بر اساس معیار و هنجاری دقیق و روشن تعیین نشده است. از این رو مقاله حاضر پس از نگاهی کوتاه به پیدایش سوررئالیسم در کشور فرانسه، توضیحی مختصر درباره بینش ها و برداشت های نویسندگان این جنبش و به خصوص پس از ذکر شاخص های رمان سوررئالیست می کوشد تا وجود آشکار و چشمگیر ویژگی های این گونه رمان را در دو اثر بلندآوازه فارسی نشان دهد. تا در نهایت به این نتیجه دست یابد که بوف کور یک رمان سوررئالیست در حد کمال است و در کنار آن شازده احتجاب نیز جایگاهی مشابه دارد.
اسطوره کیومرث گل شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" اسطوره های هر ملتی نماینده و مبین سنت ها و هنجارها و برداشت های روانی و ناآگاه آن ملت می باشند که در هر زمان شکل و کاربرد ویژه ای می یابند و با گذشت زمان، و پیدایش مذهب های جدید با آن که احتمال دارد، دستخوش تحول و دگرگونی شوند، و صبغه ی آیین جدید را به خود بپذیرند، ولی هرگز به کلی از بین نمی روند، از آن جمله است اسطوره ای نخستین انسان در باور مزدایی....
"
تصویر استعاری کهن الگوی خورشید در ناخودآگاه قومی خاقانی و نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق نظر یونگ، «کهن الگوها» در ناخودآگاه جمعی از طریق نمادها ظهور می یابند. خورشید، یکی از نمادهای طبیعی است که با قدرت و درخشندگی و زیبایی اش سابقه ای اسطوره ای در ذهن انسان دارد. در این جستار به بررسی این نماد در اشعار خاقانی و نظامی پرداخته می شود. هدف پژوهشِ پیش رو بر این است که تصویرسازی خاقانی و نظامی از کهن الگوی خورشید از ناخودآگاه جمعی آنها بن مایه گرفته و راز بقای اسطوره خورشید از طریق زبان نمادین شاعران تحت تاثیر ناخودآگاه جمعی است. در نهایت طبق بررسی ها مشخص شد دو صفت زیبایی و قدرت خورشید از عناصر بارز کهن الگو هستند که از ناخودآگاه جمعی دو شاعر سرچشمه گرفته است و حاصل این دو صفت، تصاویر استعاری ارزنده ای است که از اشعار آنها برداشت می شود.
تحلیل سندبادنامه از دیدگاه روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر دیدگاه کلاسیک آن می پردازد. برخلاف نظریه کلاسیکِ استعاره که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می¬داند، نظریه معاصر ادعا می کند نظام ادراکی انسان اساساً سرشتی استعاری دارد و استعاره به شکل ناخودآگاه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان فراوان به کار می رود. این دیدگاه نخستین بار در سال 1980 توسط جورج لیکاف و مارک جانسون با انتشار کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم مطرح شد. این تحقیق با ارائه گزارشی از «نظریه استعاره مفهومی»، به معرفی و نقدِ انواع، ماهیت و کارکردهای استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون می پردازد.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
تفسیر انسان شناختی اسطوره اژدها و بن مایة تکرارشوندة اژدهاکشی در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدها و مبارزة قهرمان با آن، یکی از مهم ترین و تکرارشونده ترین بن مایه ها در روایات اساطیری و حماسی تشرّف ایزدان و پهلوانان است که نمودهای آن در اغلب فرهنگ های اساطیری جهان یافت می شود و تکرار آن، تکرار الگوی تلاشی مقدّس برای نظم بخشیدن به جهان در عصر آشفتگی است؛ تلاشی که پیروزی در آن، متضمّن بازگشت نور و باران به طبیعت و بشارت دهندة برکت و فراوانی و امنیّت برای مردم است. در این جستار، اسطورة اژدها در دو بُعد ساخت بیرونی و درونی مورد بررسی قرارگرفته است: بعد بیرونی اسطورة اژدها، براساس نشانه های طبیعی و تاریخی، با تمرکز بر نقش محوری نمایة ""مار""- به عنوان نمونة طبیعی مرگ و نابودی- و جاندارانگاری حوادثی چون توفان، زلزله و آتشفشان شکل گرفته است و بعد درونی آن، از منظری انسان شناختی و با تکیه بر تحلیل روان شناختی یونگ از این اسطوره، نمایندة نیمة تاریک ناخودآگاه انسان است که جلوة بیرونی یافته است. قهرمان بر سایة درون خویش چیره می شود تا ضمن رسیدن به فردیّت متعالی و کمال بشری، زمینة نجات طبیعت و مردم خود را نیز فراهم سازد.
موتیف چیست و چگونه شکل می گیرد؟
حوزه های تخصصی:
موتیف یکی از اصطلاحات رایج در هنر و ادب و همچنین علم و فن است. بحث از موتیف در نقد و تحلیل جنبه های ساختاری و محتوایی آثار ادبی فواید و کارایی های بسیاری دارد. از این رو اطّلاع از جوانب معنایی و تعاریف آن برای پرداختن به آثار و تحلیل آنها ضروری است. با توجّه به این ضرورت، در این مقاله سعی شده علاوه بر معانی و تعریف های چندگانه موتیف، اصطلاحات نزدیک به آن نیز مورد بحث قرار گیرد و نسبت و دایره کاربرد آنها روشن شود.
موتیف در نقّاشی و هنرهای تجسّمی و نمایشی و ادبیات به کار می رود و مهمترین ویژگی آن در این هنرها خصلت تکرار شوندگی و برانگیزندگی آن است. در ادبیات نیز کم و بیش همین ویژگی ها در اجزا و عناصر ادبی، گوناگونی موتیف را شکل می دهند. با توجّه به تنوّع عناصری که می توانند کارکردِ موتیف داشته باشند( شامل: موقعیّت، واقعه، عقیده، تصویر، شخصیّت نوعی، ویژگی بارز یک شخصیّت، مضمون مکرّر و...) این اصطلاح با اصطلاحات دیگری ارتباط می یابد که عبارتند از: درونمایه، تپس، لایت موتیف، کهن الگو. در این مقاله پس از ارائه تعاریف و نسبت های این اصطلاحات به نحوه شکل گیری و کاربرد و کارکرد موتیف در آثار ادبی پرداخته شده است.
روان تحلیل گری رؤیای ابن عربی در فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خواب و رؤیا» یکی از موضوعاتی است که در عرفان و روان تحلیل گری جایگاه ویژه ای دارد و می تواند موضوع پژوهش های میان رشته ای قرار گیرد. روان تحلیل گری حوزه وسیعی است و خود شاخه های مختلفی دارد که در بین آن ها روان تحلیل گری یونگ با عرفان شرقی و اسلامی سازگاری بیشتری دارد. یونگ به رؤیا اهمیت زیادی می دهد و منشأ آن را ناخودآگاه روانی انسان می داند. او معتقد است گاهی محتوای ناخودآگاه به شکل نمادین در رؤیا ظاهر می شود. بررسی و رمزشناسی رؤیای ابن عربی از دیدگاه یونگ، منشأ این رؤیا را مشخص می کند و بر اساس آن می توان برداشت ابن عربی و دیگران را تحلیل کرد و تردیدها و اختلاف نظرهایی را که در این زمینه وجود دارد، برطرف ساخت. همچنین آنچه را ابن عربی از زبان پیامبر در فصوص الحکم بیان می کند به گونه ای توجیه کرد که نه در راستگویی او تردید شود و نه آنچه او بیان کرده، تماماً به پیامبر منسوب داشت بلکه می توان وجهی نسبتاً مقبول و مناسب برای آن پیدا کرد. این بررسی نشان می دهد «خود» ابن عربی در رؤیا به صورت مبارک پیامبر(ص) نمود یافته و محتویات بایگانی شده در ناخودآگاهش نیز به شکل کتابی به نام فصوص الحکم به او داده شده تا وی آن را برای مردم گزارش کند.
جمشید در گذر از فردانیت (نقد کهن الگویی داستان جمشید و خورشید اثر سلمان ساوجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروید و آلتوسر: جنبه های جامعه شناختی روان کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی نظرات فروید در مورد سوبژکتیویته و نسبت آن با سوژه ایدئولوژیک آلتوسر است. در این مقاله ابتدا نگاه فروید، به عنوان یک فیلسوف اجتماعی، به سوژه بررسی می شود و سپس اندیشه های او با نوع نگاه آلتوسر به سوژه مورد مقایسه قرار می گیرد. ایگو در کار فروید جایگاه سوژه در مباحث فلسفی جامعه شناختی را دارد. ایگو (یا همان سوژه) از منظری روان کاوانه با کمک مکانیسم های دفاعی دست به تحریف واقعیت می زند و به صورتی خیالی خود را مؤلف کنش های خود می داند. به همین نسبت در اندیشه آلتوسر، ایدئولوژی بازنمایی رابطه خیالی افراد با واقعیت است. سوژه از منظر آلتوسر به شکلی خیالی خود را مؤلف کنش های خودش می داند و تنها ذیل استیضاح ایدئولوژی است که سوژه سامان سخن گفتن می یابد اما این مکانیسم استیضاح در سطحی ناخودآگاه عمل می کند. در این مقاله با مرور اندیشه های فروید در مورد سوژه و وجوه جامعه شناختی این اندیشه ها، برآنیم که نشان دهیم مکانیسم های دفاعی ایگو واجد خصلتی ایدئولوژیک اند و از همان مکانیسم هایی بهره می جویند که ایدئولوژی در بیان اکتوسربی در تحریف واقعیت بهره می جوید.
دلایل پیکرگردانی در داستان های هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موتیف های رایج افسانه ها و داستان های کهن، پیکرگردانی (Metamorphosis) یا تغییر شکل ظاهری موجودات با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی یا جادو است. بسیاری از پیکرگردانی ها در داستان ها حامل بار معنایی اسطوره ای-روان شناختی هستند و تبیین آن ها مستلزم گوش فرادادن به امواج «ناخودآگاهی جمعی» در ژرفای تاریک-روشنِ افسانه ها است. در بررسی حکایت های هزار و یک شب با گستره ی وسیعی از فرافکنی های روان انسان در قالب موجودات و اشیاء مواجه هستیم که تا حدودی بیانگر اضطراب و آلام روح آدمی در مسیر زندگی است. کارکردهای مشترک پیکرگردانی در داستان های هزار و یک شب را باید در شباهت های بیرونی و کارکردهای غیرمشترک آن را در حقایق متفاوتی که شخص از آن آگاه می شود جست و جو کرد؛ حقایقی که به صورت مکاشفه وار موجب غلبه بر ترس، ایجاد حس پرستش و رسیدن به آگاهی قهرمان از ماهیت زمان و اندیشه و ناخودآگاهی می شود. دلایل به دست آمده برای پیکرگردانی در پژوهش حاضر، یافته های حاصل از بررسی داستان های هزار و یک شب با نگاهی رمزپردازانه است که در سه سطح داستانی، روانکاوی- فردی و تأویل های رازآموزانه ظهور و بروز می-یابد. در این مقاله فرآیند فردیت به عنوان مهم ترین عامل روان شناختی پیکرگردانی مورد بحث قرار می گیرد؛ همچنین میل به جاودانگی مهم ترین عامل اسطوره ایـ دینی، و طنز، پنهان کاری، سرگرمی و نیرنگ نیز از دلایل دیگر شگردهای داستانی دگردیسی است.
مکاشفات شبانه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ در بسیاری از اشعار خود به تجربیات رویدادهای شبانه ای اشاره کرده که دربردارنده دستاوردهای عرفانی برای او بوده است و اغلب با کاربرد واژه «دوش» و استفاده از تعابیری نظیر «دوش دیدم که...»، آنها را به تصویر می کشد. این تعبیر با اصطلاح «طوارق» نزد عرفا مناسبت دارد. «طوارق» به معنای آن چه در مناجات شب بر دل عارف و سالک وارد می شود، از جمله اصطلاحات عرفانی است که مفهوم آن در اشعار شاعران عارف پیش از حافظ نیز مصادیقی دارد. از دیگر سو، ریشه یابی و تحلیل این رویاهای شبانه که بخش قابل ملاحظه ای از تجربیات عرفانی حافظ را دربرمی گیرد، با مباحث روانشناختی رویا و راه یافتن ذهن انسان به ضمیر ناخودآگاه در شب از راه-هایی مانند خواب، مستی، تخیل و... به دلیل تاریکی و ناشناخته بودن شب ارتباط می یابد و لذا می توان با تأمل در این گونه اشعار حافظ، شخصیت درونی و مدارج عرفانی او را بهتر شناخت. غایت این تحقیق، ریشه یابی و تحلیل تجربیات عرفانی در شعر حافظ است که با استفاده از روش روانشناختی یونگ در خصوص نقشی که ضمیر ناخودآگاه انسان در رسیدن به این گونه تجارب روحی دارد، صورت می پذیرد.
بازخوانی قصه های کودکان بر مبنای مولفه ی طرح واره در رویکردِ شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصههای کودکان عموماً در صورت و روایت، ساده و قابل دریافت و در زیرساخت، غنی و سرشار از نکات شناختی- عاطفی و توانمایگیِ تأویلی اند. این قصهها گرچه در مقام ارتباط (فرم، روایت و زبان) به راحتی با مخاطب خود رابطه برقرار می کنند؛ در مقام کارکرد های پنهان و پیچیده، واجد شبکه ی عظیم و گستردهای از مفاهیم، الگوها، طرح وارههای شناختی هستند بیان غیر مستقیم قصه ها، ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار می دهد و از رهگذر شناخت و تغییر«طرح وارههای» منفی و ناسازگار و جایگزین کردن آنها با طرح وارههای مثبت و درمانگر، آنها را برای رویارویی با «جهانهایِ واقع و ممکن» آماده می کند. تاثیر داستان بر رشد کودکان به دلیل در برگرفتن استعارهها و طرحوارهها و تمهید فرایندهای رشد بسیار پیچیده است. قصهگویی با بیدارکردن نیروهای درونی کودک و استفاده از دانش طرح وارهای او، غیرمستقیم او را از موانع، تضادها و نیز امکانها و استعدادهایش آگاه میکند و او را به تفکر، تعمق و جست وجو وا میدارد. بحث «طرح واره» یکی از مباحث مهم و کانونی در حوزه ی مطالعات میان رشتهای و علوم شناختی است. طرح وارهها نوعی تجربه سازمان یافته و دانشهای بستهبندی شدهاند که چارچوبهای شناختی ما را به عنوان مجموعه ای متشکل از ذهنیتها، تصورات، تصاویر و ارزشها و احساسات رقم میزنند. طرح واره درمانی بر این است که اندیشهها و الگوهای رفتاری منفی به نوعی با تجربههای منفی دوران کودکی مرتبطاند و چنانچه این الگوها که آنها را طرح وارههایِ ناسازگار مینامند، به درستی شناخته نشوند، مقابله با آنها راه به جایی نمیبرد. در این مقاله قصههای مشهور کودکان بر مبنای نظریه طرح واره و دو راه حلِ اساسی: «تغییرِ» طرح وارههایِ منفی و ناسازگار و «تعبیر» های مثبت و درمانگر، بازخوانی و تحلیل میشود.
خاستگاه های واسازی در نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واسازی دریدا در نسبت با جریان های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه های واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می توان پروژه واسازی را دنباله ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیمِ دریدایی متافیزیکِ حضور، دیفرانس و نقد لوگوس محوری، ریشه ای نیچه ای دارند. وی به تفکر فلسفی بسیار بدبین بود و تفکری غیرفلسفی و غیرنظری را جستجو می کرد. نیچه از هنر به عنوان نگرشی به جهان نام می برد که از محدودیت های تفکر فلسفی مبراست. در دریدا نیز این بدبینی به تفکر فلسفی وجود دارد اما وی معتقد است که این بدبینی در درون تفکر فلسفی ایجاد شده است. او از تفکری عملی به جای تفکر نظری سخن می گوید و تلاش می کند آنچه را نیچه بدان حمله می کرد، به طور نظام مند نقد کند. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که واسازی دریدا تلاشی برای فاصله گیری از تفکر نظری است و بنابراین حرکتی کاملاً نیچه ای است. این تلاش برای جستجوی راهی در فلسفه که نظریه باور نباشد، از نیچه آغاز شد و در دریدا به سرانجام رسید.