مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
باراک اوباما
بررسی و مطالعه متن سخنرانی های اوباما و نحوه ارائه آن از سوی وی در مبارزات انتخاباتی امریکا نشان می دهد که باراک اوباما مهارت ها و فنونی را در این سخنرانی ها بکاربرده است که دیگر نامزدهای ریاست جمهوری فاقد چنین مهارت هایی بوده اند. بررسی سخنرانی های اوباما گویای آن است که وی از روش های نهفته و پنهانی استفاده کرده است که ریشه در فنون ارتباطی روانشناختی، ناشی از روش های میلتون اریکسون و الگوی ارتباطی «برنامه ریزی عصبی-زبانی»، داشته است. هدف این مقاله بررسی و تحلیل سخنرانی های اوباما در دو دوره انتخاباتی است. لذا پرسش اصلی این است که وی چگونه توانست با استفاده از روش ها و فنون ارتباطی میلتون اریکسون و «برنامه ریزی عصبی-زبانی» در برقراری ارتباط با مخاطبان امریکایی موفق شده و آرای بیشتری را در هر دو انتخابات به خود اختصاص دهد؟ به این منظور، نویسنده مقاله برخی سخنرانی های مهم و کلیدی را که اوباما در مبارزات انتخاباتی دو دوره ارائه داده است، از نظر ساختار و فنونی که وی در هر سخنرانی استفاده کرده است، مورد بررسی قرار می دهد، تا فهم دقیقی از چگونگی موثر بودن شیوه های سخنرانی اوباما ارائه شود. این مقاله در عین اینکه به استفاده از این شیوه ها توسط اوباما می پردازد، اثرات عمیق شیوه های پیچیده میلتون اریکسون و الگوی ارتباطی «برنامه ریزی عصبی-زبانی» در جذب افکار عمومی رأی دهندگان را مورد بررسی قرارمی دهد.
جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خاورمیانه ای امریکا ؛ با تأکید بر دوران اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با طرح این سؤال که دیپلماسی عمومی در سیاست خاورمیانه ای امریکا با تأکید بر دوران ریاست جمهوری اوباما چه جایگاهی داشته است، این فرضیه را مطرح کرده است که دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی امریکا در قبال خاورمیانه همواره اهمیت خاصی داشته است؛ از آن جایی که میراث سیاست خارجی دولت بوش برای اوباما وجهة عمومی بسیار ضعیف ایالات متحده در میان مسلمانان و در خاورمیانه بود؛ اوباما یکی از ارکان راهبرد تغییر خود را احیای مدیریت نرم افزاری امریکا در منطقة خاورمیانه معرفی کرد. مثلاً، در سیاست خاورمیانه ای اوباما در قبال بیداری اسلامی نیز، اگرچه هدف اصلی همان معرفی ارزش ها و ایده های امریکا یی است، اما با یک تغییر رویکردی این هدف نه از طریق جنگ ایده های دوران جرج بوش، بلکه بر پایة منطق چندجانبه گرایی نمادین با تأکید بر تأمین منافع، مدعی ترویج ارزش هایی نظیر دموکراسی و خواسته های مردمی است.
تحلیل سخنان حسن روحانی و باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تأثیر آن بر روابط آتی ایران و آمریکا براساس «نظریه کنش گفتار»
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تحلیل سخنان مقام های سیاسی جهان و تأثیر آن بر روابط کشورها با یکدیگر به شدت مورد استقبال گرفته است. در این راه یکی از نظریه های مطرح برای تحلیل نظریه کنش گفتاری استین است. نظریه ای که با گذشت زمان اهمیت آن بیش از پیش گشته و امروز به عنوان یکی از نظریه های مطرح در عرصه زبان شناسی و تحلیل سخنرانی های مقام های سیاسی در خصوص موضوعات مختلف به شمار می رود. در این مقاله تلاش می شود تا با استفاده از نظریه آستین و نوع نگاه وی و «سرل» یکی دیگر از نظریه پردازان مطرح کنش گفتار به زبان به عنوان عاملی برای کنش به تحلیل سخنان روسای جمهور دو کشور ایران (حسن روحانی) و ایالات متحده آمریکا (باراک اوباما) پرداخت. بعد از طرح مساله در ابتدای مقاله تلاش خواهد شد تا با تعریف و بررسی نظریه کنش گفتار و موضوعاتی که پیرامون آن وجود دارد و دسته بندی سخنان روسای جمهور بر اساس ماهیت و بار معنایی جملات در قالب کنش های اعلامی، تعهدی، عاطفی و ... به تحلیل سخنان روسای جمهور دو کشور پرداخته شود و در نهایت با تحلیل این سخنان به نوع نگاه دو طرف و کشورهایشان درباره یکدیگر و احتمال تغییر روابط میان ایران و آمریکا در آینده نزدیک دست یافت.
بازنمایی سیاه پوستان در سینمای امریکا در سال های 2009 تا 2017(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مورد تمرکز در مطالعات فرهنگی، بازنمایی های قومی و نژادی است. تبیین رویکردهای سینمای امریکا به برساخت اقلیت سیاهان این کشور در دورۀ ریاست جمهوری اوباما، هدف مقالۀ پیش رو است. برای این منظور، 21 فیلم شاخص سیاه پوست محور که در بازۀ زمانی 2009 تا 2017 تولید شده اند، در دو مرحله نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، انتخاب و با ترکیبی از دو الگوی نشانه شناسی مطالعه شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تصویرپردازی از سیاهان در این دوره، شامل پنج سنخ است: 1) بازخوانی انتقادی تاریخ (14 فیلم): پیشبرد مطالبات سیاهان با کمک سفیدها (10 فیلم)، شکست سیاهان بدون کمک سفیدها (2 فیلم)، انتقام جویی سیاه از سفید (2 فیلم). 2) واقع گرایی اجتماعی (7 فیلم): بررسی مسائل جامعۀ سیاه معاصر (5 فیلم) و طبیعی سازی زندگی سیاه در کنار سفید (2 فیلم). در مجموع بازتعریف مناسبات و منازعات سیاه سفید در گونه های مذکور، نشان از همنوایی سینمای امریکا با روند مساوات طلبی سیاهان با الهام از «فرصت سیاسی» جدید داشته است. همچنین هرچند شاهد طبیعی زدایی از «کلیشه های سنتی» در تصویرسازی از سیاه هستیم ولی نظام های نشانه ای اکثر فیلم ها دلالت بر وجود نگرۀ «دیگری» و «کلیشه های مدرن» دارند.
بازشناخت راهبرد قدرت هوشمند دولت اوباما علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹۵
341 - 368
«تحریم» یکی از سیاست های ثابت آمریکا از دولت جیمی کارتر تا دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است. هدف این مقاله بازکاوی تحریم های اعمالی علیه ایران در دوره اوباما با توجه به تحلیل مفهوم قدرت است. سؤال اصلی مقاله این است که اعمال قدرت در سیاست خارجی اوباما در قبال ایران چگونه بود؟ فرضیه نیز این گونه صورت بندی شده است که اعمال قدرت اوباما در برابر ایران بر بنیادهای قدرت هوشمند استوار بود. یافته های پژوهش نشان می دهد کاربرد قدرت هوشمند ازطرف اوباما متأثر از فضای پست مدرنیستی قدرت و پذیرش تحول در معنا و کاربرد قدرت بود. راهبرد قدرت هوشمند ترکیبی از کاربرد همه مؤلفه ها و عناصر قدرت سخت و نرم نظیر استفاده از ظرفیت های دیپلماتیک، دیپلماسی اجبار، قدرت فناوری های اطلاعاتی و سایبری، قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی، نهادگرایی بین المللی، اجماع سازی بین المللی، افکار عمومی و تصویرسازی بود. مواد خام این فرضیه با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش تبیینی تحلیلی پردازش شده است.
رخدادها و سنجش تغییر در باورهای رهبران (مطالعه موردی: باراک اوباما و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
651 - 670
حوزه های تخصصی:
رهبران سیاسی اطلاعات مربوط به موقعیت را بر اساس ادراکات یا به بیان دقیق تر باورهای خود پردازش می کنند و به برداشتی از موقعیت می رسند. با وجود اینکه باورها اغلب در مقابل تغییر مقاومت می کنند، تحول در آن ها منتفی نیست و ممکن است به علت های گوناگونی از جمله وقوع رخدادی خارجی دچار تغییر شوند. در این مقاله چنین تغییری را در باورها بررسی خواهیم کرد. به دلیل اهمیت نقش رئیس جمهور آمریکا در سیاست خارجی این کشور، بر تغییر احتمالی باورهای باراک اوباما رئیس جمهورآمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران متمرکز خواهیم شد. فرضیه ای که در چارچوب نظریه رمزگان عملیاتی و با روش وی آی سی اس مورد آزمون قرار می گیرد، این است که تغییر در باورهای اوباما جزئی و محدود، ولی در جهت جلب همکاری بیشتر بوده است. یافته های ما جدا از دلایل و زمینه های تغییر، این فرضیه را تأیید می کند.
تحلیل مقایسه ای مبانی واقع گرایانه در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت آمریکا (2020-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
161 - 195
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تجزیه و تحلیل مقایسه ای "راهبرد کلان" حاکم بر سیاست خارجی بوش، اوباما و ترامپ در بازه زمانی سال های 2000 تا 2020 می پردازد. فرض مقاله این است که راهبرد کلان سه رئیس جمهور اخیر آمریکا در مقوله واقع گرایی قرار می گیرند. روش انجام پژوهش به صورت تحقیق کتابخانه ای است به این صورت که حجم گسترده ای از منابع دست اول انگلیسی و نیز برخی منابع فارسی در خصوص پرسش مقاله گردآوری و مطالعه شدند، به نظر می رسد که راهبرد سیاست خارجی بوش واقع گرایی همراه با رگه هایی از دیپلماسی اجبار، جنگ پیش دستانه و مبارزه با تروریسم است. از سوی دیگر، راهبرد سیاست خارجی اوباما، ظاهراً ادامه خط اصلی سیاست خارجی بوش یعنی واقع گرایی، اما در مورد اوباما همراه با رگه هایی از اینترناسیونالیسم، تعامل (درگیرسازی) و چندجانبه گرایی است و راهبرد سیاست خارجی ترامپ، ادامه خط اصلی سیاست خارجی اوباما یعنی واقع گرایی، همراه با رگه هایی از نوانزواگرایی و یک جانبه گرایی است. برای تبیین تفاوتهای راهبرد کلان این سه رئیس جمهور و ارائه یک مدل مفهومی، از دستاوردهای علوم شناختی، به ویژه نظریه «نوع نخست» النور راش و نظریه «شباهت های خانوادگی» ویتگنشتاین کمک گرفتیم. در این نوشتار مقوله واقع گرایی را به مثابه مجموعه ای از ویژگی ها در نظر گرفتیم که راهبرد کلان سیاست خارجی بوش، اوباما، ترامپ یا هر رئیس جمهور واقع گرای دیگر لزوماً همه این ویژگی ها، و تنها این ویژگی ها، را دارا نیست؛ بلکه برآیند آن در این مقوله جای می گیرد. نتیجه، ارائه مدلی میان رشته ای برای تعیین راهبرد هر یک از این سه رئیس جمهور در سیاست خارجی است که برای نخستین بار در این پژوهش عرضه می شود.
ایالات متحده آمریکا و دیوان کیفری بین المللی در دوره باراک اوباما؛ نوسان میان امتناع و امکان
منبع:
سازمان های بین المللی سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
147-170
حوزه های تخصصی:
روابط ایالات متحده آمریکا با دیوان کیفری بین المللی آمیزه ای از تقابل و تنش در ابعاد گوناگونی ازجمله ملاحظات حقوقی- سیاسی، دغدغه های ملی و امنیتی و منافع استراتژیک است. تنش های موجود در روابط با دیوان کیفری بین المللی در برهه ای از زمان فزونی یافته و در همین راستا ایالات متحده فعالانه به رویارویی و تقابل با موجودیت دیوان پرداخته است. با این حال، ایرادات مقامات این کشور به دیوان کیفری بین المللی دیری نپایید و در پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش و با آگاهی از ظرفیت ها و ارزش های ذاتی موجود در تأسیس و لزوم تداوم دیوان کیفری بین المللی، این تقابل و رویارویی به نفع تعامل سازنده به تدریج کنار گذاشته شده است. در سال های اخیر- به ویژه در دولت باراک اوباما- رفتار و مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال دیوان کیفری بین المللی دستخوش تغییری بنیادین و همه جانبه شده و ایالات متحده درصدد است تا با جبران اقدامات گذشته، تعامل و همکاری خود را با دیوان کیفری بین المللی افزایش داده و موجودیت و اهلیت دیوان را به عنوان یکی از مؤثر ترین نهاد های قضایی بین المللی برای تعقیب و رسیدگی به جنایات و جرائم خشونت بار بین المللی مورد شناسایی قرار داده و روابط خود را با دیوان کیفری بین المللی از سر بگیرد.
تأثیرات سیاسی و رسانه ای دیپلماسی سایبری آمریکا در ایران (با تأکید بر دولت باراک اوباما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
235 - 260
حوزه های تخصصی:
فضای سایبری کنشگری جهانی دارد. این فضای نوپدید، ملت ها و شهروندان در سرتاسر جهان را به هم متصل کرده و تعاملات و اختلافات بین آنها را تقویت می کند. ایالات متحده آمریکا نیز که در حوزه سایبری پیشگام است، با بهره گیری از دیپلماسی سایبری، دیدگاه ها، منافع و ارزش های خود را ترویج می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای سیاسی-رسانه ای «سایبر دیپلماسی» دولت اوباما در قبال ایران است. پرسش اصلی این است که سایبر دیپلماسی آمریکا در دوره اوباما چگونه بر تحولات سیاسی ایران تأثیرگذار بوده است؟ در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا دیپلماسی سایبری آمریکا در دوره اوباما در قبال ایران و سپس تأثیرات سیاسی آن بر جامعه ایرانی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که دیپلماسی سایبری آمریکا در دوره جرج بوش پسر به صورت محدود شروع شد، ولی در دوره اوباما از تمام ظرفیت دیپلماسی سایبری مانند وبلاگ، فیس بوک، یوتیوب، توییتر، مرورگرها و غیره در دیپلماسی عمومی و سایبری آمریکا در قبال ایران استفاده شد. در مجموع می توان گفت در زمینه هایی از جمله ایجاد برخی از ناآرامی های داخلی بعد از انتخابات 88 و جاسوسی و تروریسم سایبری، سایبر دیپلماسی آمریکا فعالانه عمل کرده است.
پیامدهای سیاسی سایبر دیپلماسی دولت باراک اوباما در قبال ایران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای سیاسی سایبر دیپلماسی دولت اوباما در قبال ایران است. در این راستا پرسش این است که سایبر دیپلماسی ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری اوباما چگونه بر تحولات سیاسی ایران تأثیرگذار بوده است؟ با توجه به اینکه مهمترین اهداف سیاسی سایبر دیپلماسی امریکا در قبال ایران، ایجاد نگرش منفی در بین ایرانیان نسبت به نظام سیاسی، پررنگ کردن مشکلات داخلی ایران و در نهایت تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی است، این فرضیه شکل می گیرد که اغلب کاربران فضای سایبری، تحت تأثیر تبلیغات امریکا قرار گرفته و در راستای اهداف این کشور علیه نظام جمهوری اسلامی دست به فعالیت زده اند. به منظور بررسی این فرضیه در ابتدا دیپلماسی سایبری امریکا در دوره اوباما در قبال ایران و سپس تأثیرات سیاسی آن بر جامعه ایرانی بررسی می شود. دیپلماسی سایبری امریکا در قبال ایران در دوره جرج بوش پسر به صورت محدود شروع شد، ولی در دوره اوباما از تمام ظرفیت دیپلماسی سایبری مانند وبلاگ، فیس بوک، یوتیوب، توئیتر، مرورگرها و غیره در دیپلماسی عمومی و سایبری امریکا در قبال ایران استفاده شد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که در زمینه های مختلف سیاسی، مانند، ناآرامی های داخلی، سیاست خارجی و جاسوسی سایبری، سایبر دیپلماسی امریکا موفق عمل کرده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است.
سیاست نئوایدئالیستی اوباما و بررسی تأثیر آن بر بحران کارکردی سازمان ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
ازهمان ابتدای تشکیل سازمان ملل متحد که امریکاحمایت خود را نصیب این سازمان کرد، با درک این واقعیت بودکه این نهادبین المللیکمهزینه ترین ومشروع ترین وسیلهاعمالارزش های امریکا در صحنهجهانیو حفاظتاز منافعامریکااست؛ اما امروزه بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سازمان ملل متحد در دستیابی به مهم ترین هدف خویش، یعنی حفظ صلح و امنیت بین المللی ناکام مانده است. با مفروض قرار دادن این موضوع، مقاله حاضر به دنبال بررسی بحران کارکردی سازمان ملل متحد با رویکرد نئوایده آلیستی در دوران باراک اوباما بوده است. منطق نئوایده آلیسم ایجاب می کند که سیاست خارجی امریکا چندجانبه گرایی همکاری جویانه را در پیش گیرد و تحت این سیاست، حضور موثر در نهادهای بین المللی از جمله سازمان ملل، متضمن منافع ملی امریکامحسوب می شود.در مقاله حاضر با پیش فرض مناسب بودن رویکرد نئوایدئالیسم برای بررسی عوامل بحران کارکرد سازمان ملل متحد در مقایسه با سایر نظریه ها و رویکردهای روابط بین الملل، تلاش شده است تا با استفاده از شاخص های این رویکرد، سازمان ملل متحد از لحاظ کارکرد مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از این روش، غیر دموکراتیک عمل کردن سازمان ملل و تضعیف نقش سازمان ملل از جانب امریکا به مانند مسئله هسته ای ایران، به عنوان عوامل بحران کارکرد سازمان ملل متحد در دوران باراک اوباما شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته اند. این مقاله با روش تحلیلی- تبیینی صورت پذیرفته است
شیوه های عملیاتی شدن استراتژی تغییر «باراک اوباما» در عرصه سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
235 - 260
«باراک اوباما» با اعتقاد به سنت جفرسونی در سیاست خارجی، حفظ اصول انقلاب استقلال آمریکا را در گرو این می دانست که سیاست خارجی آمریکا کمتر فعال باشد تا آزادی و امنیت شهروندان آمریکایی در داخل به خطر نیفتد. بنابراین با انتقاد از سیاست مداخله گرانه جرج بوش استراتژی تغییر را انتخاب نمود. اوباما در دوران ریاست جمهوری خود با چندین مشکل تثبیت شده مانند تبعات حضور آمریکا در جنگ عراق و افغانستان و رکود بزرگ سال 2008 به عنوان مشکلات قدیمی و با موارد جدیدی مانند مداخله در لیبی، شورش های عربی و قدرت افزایی ایران در خاورمیانه مواجه بود.با توجه به تبعات رکود بزرگ در داخل آمریکا و تقویت نابسامانی های داخلی توسط آسیب های ناشی از استراتژی جنگ پیشگیرانه و مداخله های نظامی دولت جورج بوش، اوباما تصمیم گرفت تا با تأکید بر اولویت های ملی به جای اولویت های بین المللی تلاش نماید تا ضمن کاهش تعهدات آمریکا در خارج هم به مسائل داخلی آمریکا بپردازد و هم به احیای قدرت و نفوذ جهانی آمریکا مبادرت نماید.در این راستا پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اوباما استراتژی تغییر خود را چگونه عملیاتی نمود؟ در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه محوری مطرح می شود که تاکتیک های موازنه از راه دور، تأکید بر آسیای اقتصادی،چندجانبه گرایی، تعامل و مشارکت عمیق استراتژیک و به کار گیری منطق «دیپلماسی اول» شیوه های عملیاتی نمودن استراتژی تغییر اوباما بود. مفصل بندی دو نظریه بین المللی گرایی لیبرال و نهادگرایی می تواند حامی نظری مناسبی برای پژوهش حاضر باشد و سیاست خارجی اوباما را تبیین کند.
تاثیر قدرت نرم لابی اسرائیل بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران (مطالعه مقایسه ای دوره ریاست جمهوری اوباما و ترامپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
67 - 91
حوزه های تخصصی:
در شکل گیری و استمرار تقابلات میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی علاوه بر منافع و هویت سیاسی ناهمگون طرفین، نقش لابی های اسراییل در ساختار تصمیم سازی ایالات متحده بسیار تعیین کننده بوده است. لابی گران اسراییلی در آمریکا غالبا به دنبال تشدید مواضع سخت گیرانه دولت آمریکا در قبال ایران هستند. با وجود این قاعده کلی، بعضا شاهد عدم هماهنگی در روابط طرفین هستیم. در این مقاله براساس روش توصیفی-تحلیلی تلاش می شود ضمن بررسی اقدامات لابی های اسراییلی، میزان اثرگذاری لابی مذکور بر سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران در دوره اوباما و ترامپ بررسی شود. نتایج بررسی های صورت گرفته با استفاده از نظریه «امنیتی کردن» نشان می دهد در دوره اوباما اقدامات لابی های اسراییلی نتوانسته بصورت مطلوب مانع پیشبرد سیاست های دولت در رابطه با ایران شود درحالی که در دوره ترامپ نقش لابی مذکور در اعمال فشار برای اجرای سیاست هایی از جمله لغو اجرای برجام، اعمال سیاست فشار حداکثری و... محسوس تر می باشد.
مطالعه تطبیقی راهبرد دولت های ایالات متحده آمریکا نسبت به منطقه آسیا-اقیانوسیه (2022-2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش توان نظامی و توسعه سریع اقتصادی کشورهای منطقه آسیا- اقیانوسیه سبب شده است تا تعداد بسیار زیادی از متخصصان روابط بین الملل بر این عقیده باشند که آینده جهان در این منطقه تعیین خواهد شد. در این میان ایالات متحده سعی نموده است تا با اتخاذ راهبردهای گوناگون جایگاه خود را در منطقه آسیا-اقیانوسیه حفظ کرده و بهبود بخشیده و در عین حال مانع از خیزش رقبای خود گردد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای در پی پاسخ به این سؤال است که «چه نقاط اشتراک و افتراقی در موضع گیری دولت های مختلف آمریکا نسبت به منطقه آسیا-پاسفیک در حدفاصل سال های 2009 تا 2022 وجود دارد؟» یافته های تحقیق حاکی از آن است که در سیاست خارجی سه دولت اوباما، ترامپ و بایدن بیش تر از اختلاف و انقطاع شاهد تداوم هستیم؛ به علاوه، هر سه دولت نسبت به اهمیت و خیزش منطقه آسیا-اقیانوسیه واقف بوده و نسبت به آن توجه بسیار داشته اند. از سوی دیگر آنچه راهبرد دولت ترامپ را از راهبرد دولت های اوباما و بایدن نسبت به منطقه آسیا-اقیانوسیه جدا می کند، همکاری با متحدان و شرکا است، امری که در دوران ترامپ، برخلاف دوره های قبلی و بعدی کم رنگ تر شد؛ به طوری که می توان دولت بایدن را به نوعی دولت سوم اوباما در حوزه آسیا-اقیانوسیه دانست.
واکاوی دکترین و سیاست خارجی باراک اوباما در خاورمیانه و غرب آسیا از منظر منتقدان (ابعاد و رویکردها)
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
1 - 13
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی دکترین و سیاست خارجی باراک اوباما در خاورمیانه و غرب آسیا از منظر منتقدان است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که کارنامه هشت سال ریاست جمهوری اوباما را می توان نمودی از جهان بینی او به عنوان یک رئیس جمهور دموکرات دانست. مروری سریع بر شعارها و وعده های انتخاباتی اوباما به خوبی نشان می دهد که او از ابتدا دو مأموریت را برای دولت خود قائل بود؛ نخست، بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا و دوم، بهبود وجهه این کشور در جهان. اوباما عمر دولت خود را صرف کرد تا ضمن بیرون کشیدن آمریکا از دو ورطه عراق و افغانستان، بحران های منطقه ای را به روشی جز جنگ حل و فصل کند. اشاره به توافق هسته ای با ایران به عنوان اسباب افتخار در کارنامه اوباما، در حقیقت ابراز خوشحالی ابرقدرت جهانی از درگیر نشدن در یک جنگ جدید در منطقه خاورمیانه است. عملکرد دولت آمریکا در قبال بحران داعش نیز به خوبی اثبات کننده این ادعاست که ایالات متحده تمایل یا توانی برای درگیری نظامی در بحران های منطقه ای ندارد.