در سده بیستم و به ویژه با ورود به عصر جهانی شدن، دغدغه رشد و توسعه اقتصادی در جهت دهی به سیاست خارجی کشورها نقش مهمی داشته است، به نحوی که سیاست خارجی را به عرصه ای کلیدی برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون و توسعه تبدیل کرده است. در میان کشورهای کمترتوسعه یافته، دو استراتژی مهم برای رسیدن به توسعه اقتصادی تجربه شده است: جانشینی واردات و توسعه صادرات. هریک از این استراتژی ها به اقتضای مبانی و اهدافی که دارند، بر سیاست خارجی تأثیر می گذارند. مطالعه در مورد نحوه ارتباط ملاحظات توسعه و سیاست خارجی در کشور ترکیه پیوند مذکور را به روشنی نشان می دهد. این کشور در هر دوره که به توسعه صادرات روی آورده به ویژه در دهه 1980 و دهه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه گرایش پررنگی به اعتمادسازی و بهبود مناسبات در عرصه سیاست خارجی (به ویژه در قبال جهان غرب) نشان داده است. این قضیه ایده ارتباط هم سو بین توسعه اقتصادی و سیاست خارجی مسالمت جو را تقویت می کند.