مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شریعتی
حوزه های تخصصی:
"این مقاله تلاش می کند تا ضمن اشاره به گفتمان اسلام سیاسی به عنوان یکی از گفتمان های مهم تاریخ معاصر ایران به بررسی تطبیقی خرده گفتمان های سیاسی مهم این گفتمان در قبل از انقلاب بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که اشتراکات و افتراقات فکری این خرده گفتمان ها چه بود؟و اصولاً نظام سیاسی بعداز انقلاب تا چه اندازه تحت تاثیر مشترکات این خرده گفتمان ها بوده است؟
فرضیه این پژوهش آن است که نظام سیاسی بعد از انقلاب، مولود طبیعی بود که از درون مباحث خرده گفتمان های سیاسی اسلامی موجود بیرون آمد و درواقع برآیند مبانی مشترک آن ها محسوب می شود.
"
واکنش جریان روشنفکری ایران در برابر لیبرالیسم از دهه چهل تا انقلاب اسلامی (با تاکید بر آل احمد، بازرگان، شریعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله واکنش جریان روشنفکری ایران از دهه چهل تا انقلاب اسلامی در برابر اندیشه لیبرالیستی را بررسی می کند. تفکر لیبرالیسم به عنوان یک اندیشه مدرن وقتی وارد ایران گردید از دو جهت بر روشنفکران اثر گذارد. از یک سو بخشی از روشنفکران ایرانی تسلیم اندیشه لیبرالیستی گردیدند و از آن تقلید نمودند که به این گروه غرب گرا گفته می شود و از سوی دیگر بخشی از جریان روشنفکری در دفاع از هویت ملی و دینی جامعه ایرانی اقدام به بازسازی اندیشه دینی و جلوگیری از تضعیف باورهای هویتی و اندیشه ای جامعه نمودند که در این مقاله با تاکید بر افکار و اندیشه های سه شخصیت تاثیر گذار و مطرح ایرانی یعنی جلال آل احمد به عنوان یک روشنفکر منتقد و مهندس بازرگان و دکتر شریعتی بعنوان دو روشنفکر دینی، واکنش جریان روشنفکری در برابر لیبرالیسم مورد مطالعه قرار گرفته است.
علی شریعتی و پوزیتیویسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشته ضمن معرفی اجمالی پوزیتیویسم، آرای شریعتی پیرامون مؤلفه های فکری پوزیتیویست ها را شرح می دهیم؛ در بخش اول اشتراکات فکری شریعتی و پوزیتیویسم بررسی می شود که شامل روش علم، آفاقیت علوم طبیعی، دقت و اعتبار علوم طبیعی و اتکای به آن، به کاربردن روش علوم طبیعی در علوم انسانی، و تفکیک بین مرحلة شناخت و ارزیابی است. در بخش دوم اختلافات فکری شریعتی و پوزیتیویسم شرح داده می شود که شامل تأثیر فرهنگ در علم، نقد تقوای علمی و «علم برای علم»، تأثیر فرد و جامعه در علم (انفسی گری)، تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانی در دقت و اعتبار، نقد ساینتیسم، نیاز به فلسفه و متافیزیک (رد تجربه گرایی)، و نیاز علم به شناخت واقعی انسان است. درنهایت در سنجش ارتباط شریعتی و پوزیتیویسم، روشن خواهد شد که نگاه شریعتی به علم نه کاملاً پوزیتیویستی است و نه فارغ از این اندیشه است.
رابطة معرفت و جامعه در اندیشة دکتر علی شریعتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده: این جستار در پی ارائة نظریات شریعتی دربارة نحوة ارتباط معرفت و جامعه است. بدین منظور، پس از مرور کلیات، شامل: مقدمه، بیان مسئله، پرسش های مسئله، پیش فرض ها، پیشینه و چارچوب نظری، بر محور پنج مؤلفة عمق تعیّن، درجة تعیّن، سطح تعیّن، عامل مسلّط در تعیّن و آماج (موضوع) تعیّن، مطالب را عرضه می کند. پایان بخش این جستار تحقیقی، نتیجه گیری و ارزیابی مطالب آورده شده است.
تفکر دکتر علی شریعتی؛ از چندرشته ای تا میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان رشته ای زمانی می تواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعین یافته ای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشن فکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشته ای می تواند مورد بهره برداری علمی، روش شناسی و تا حدودی سیاست گذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشن فکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینه های تفکر چندرشته ای و میان رشته ای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشته ای موضوعاتی چون انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته ، تبیین بسنده ای از آن ها به دست نمی آید، به بحث و تفکر میان رشته ای می گذارد. کانون تفکر میان رشته ای شریعتی را می توان در مفهوم «ثابت متغیر» به بحث گذاشت. در این مقاله بر محور چالش ثابت – متغیر به تحلیل هرمنوتیکی امکانات میان رشته ای در روشنفکری شریعتی می پردازیم. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که میان رشته ای می تواند زمینه بومی گرایی در علوم انسانی در ایران را فراهم نماید. اگر با روش میان رشته ای مبتنی بر واقعیت های تاریخی و اجتماعی نگاه کنیم، چالشهای واقعی معرفتی و فکری بر ما آشکار شده، امکان بسط میان رشته ای بر ما گشوده خواهد شد.
دین در نگاه مارکس و شریعتی؛ نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره در طول تاریخ دین و مطالعات دین شناسی، جذاب و از موضوعات چالشی بوده است. هیچ جامعه ای را در طول حیات بشر نمی توان یافت که فاقد دین و یا پرستش باشد. ازاین رو، رویکردهای گوناگونی در عرصه های مختلف علمی برای مطالعات دین شناختی پدید آمده است؛ روان شناسی دین، جامعه شناسی دین، مردم شناسی دین، پدیدارشناسی دین، الهیات، فلسفه دین، مطالعات ادیان، کلام و کلام جدید. براستی ماهیت دین چیست، تفسیر رایج برگرفته از معارف ناب الهی کدام است، در رهیافت های گوناگون دینی، نوع تفسیر مارکسیستی از دین، چه مؤلفه هایی را مورد توجه قرار می دهد. در این میان، دکتر شریعتی به عنوان یک متفکر اجتماعی، چه رویکردی در تفسیر دین اتخاذ کرده است. افزون براین، مرحله آغازین دین بشر توحید بوده است و یا شرک؟
این مقاله، با رویکرد تحلیلی و اسنادی به بررسی، مقایسه و نقد نظریه دینی مارکس و شریعتی می پردازد. بر این اساس، شریعتی در تفسیر دین، به رهیافت مارکسیستی روی آورده، و مرحله آغازین دین بشر را شرک تلقی می کند که انبیاء و رسولان الهی برای دعوت به توحید و یکتاپرستی به سوی بشر فرستاده شده اند. این تلقی و نظریه دینی شریعتی ناصواب و با تفسیر رایج در معارف ناب اهل بیت علیه السلام ناسازگار است.
اسطوره و تاریخ در اندیشه ی علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخگویی به این سؤال است که چرا شریعتی برای اسطوره اهمیتی بیشتر از تاریخ قائل شده است؟ و با طرح این پرسش، ضمن بررسی مفهوم و معنای اسطوره و تعاریف متفاوتی که از آن شده است، اسطوره را در چارچوب نظریات مثبت نگرانه ارنست کاسیرر که اسطوره را شکل معینی از تجربه و شیوه ی خاصی از عینیت بخشیدن به جهان دانسته، در اندیشه ی شریعتی بررسی و دنبال کرده است. نتیجه این که شریعتی با آگاهی از وجوه مثبت اسطوره و کاربرد وجه تخیلی و ادراکی آن در برانگیختن کنش جمعی و آگاهی بخش، آن را به عنوان تاریخی که باید می شد و نشد، در برابر تاریخ موجود قرار داده و برای اساطیر حقیقتی بیش از تاریخ قائل شده است.
خاستگاه، منشأ پیدایش و مرحلة آغازین دین بشر؛ بررسی و نقد دیدگاه دکتر شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی، با هدف بازکاوی اندیشة متفکران اجتماعی و عالمان ادیان، به بررسی خاستگاه و منشأ پیدایش ادیان و مرحله آغازین دین بشری می پردازد و با واکاوی و بررسی دیدگاه دکتر شریعتی در این عرصه، به استخراج نظریه دینی وی و میزان همسویی آن با دیدگاه رایج دینی برگرفته از معارف ناب قرآن و اهل بیت می پردازد. دربارة نظریات پیدایش ادیان، نظریات ترس، جهل، اقتصاد، انمیسم، روح گرایی، طبیعت پرستی و فطرت مطرح، و نکاتی درخور تأمل در هر نظریه وارد شده است. شریعتی در این زمینه، همة نظریات را طرح می کند و جامعة بشری را همزاد «پرستش» می داند و نظریة خاصی را ترجیح نمی دهد؛ اما وی مرحلة آغازین دین بشری را «شرک» تلقی می کند که پیامبران برای بیدار کردن فطرت خداداد بشر و دعوت به توحید فرستاده می شوند. این تلقی، با نظریة رایج دینی برگرفته از معارف قرآنی ناهمسوست.
نسبت دین و ایدئولوژی؛ دین ایدئولوژیک، ایدئولوژی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی نسبت دین با جهان بینی و ایدئولوژی از جمله مباحث جذاب و چالش زا در مطالعات دین شناختی است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف پاسخ به این دست سؤالات که آیا ایدئولوژی همسان با دین است یا بخشی از آن، ایدئولوژی سازی دین، تعبیری رسا است یا مسامحی، دین ایدئولوژیک چه آثار و پیامدهایی دارد، و واکاوی آرای دکتر شریعتی در این عرصه تدوین یافته است. نوع تفسیر اندیشمندان مسلمان و غربی از ایدئولوژی و تلقی شریعتی از آن و میزان دوری و نزدیکی وی به تفسیر ایدئولوژی اسلامی، پیامدهای دین ایدئولوژیک و نقد و بررسی دیدگاه شریعتی در این زمینه از جمله مباحث این مقاله است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ۱. دین، در یک اصطلاح، اعم از ایدئولوژی است؛ هرچند ممکن است جنبه ایدئولوژیک داشته باشد؛ ۲. گاهی نیز دین، معادل ایدئولوژی نیست؛ نظیر دین غیرایدئولوژیک در تفسیر شریعتی که به صورت «نهاد» درآمده است؛ ۳. ایدئولوژی لزوماً امری دینی نیست؛ نظیر مکتب مارکسیسم که ایدئولوژی غیردینی است؛ ۴. هرچند دین، معادل ایدئولوژی نیست، رسالت ادیان توحیدی فحوای ایدئولوژیک داشته اند.
نقد نظریه بلوغ عقلی بشریت در فلسفه خاتمیت و امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تبیین و تعلیل خاتمیت، اندیشمندانی که به این مسأله پرداخته اند تقریبا بطور عموم، ملاک اصلی و سرّ پیدایش خاتمیت را بلوغ عقلی بشر دانسته اند. مقاله حاضر ضمن تبیین و تحلیل رویکرد و تلقی های ارائه شده از بلوغ عقلی، این نظریه را مورد نقد و بررسی قرار داده است. حاصل این بررسی آنست که نظریه بلوغ عقلی بشر صرف یک نظرپردازی ذهنی برای سامان بخشی به فلسفه خاتمیت است و هیچ دلیل و بیّنه واقعی و شاهد و قرینه عینی در متن واقعیت خارجی آن را پشتیبانی و تأیید نمی نماید.
نقد اساسی تری که متوجه نظریه بلوغ عقلی است آنست که التزام به این نظریه بنابر تحلیل های متفاوتی که از آن تاکنون ارائه شده است، یا منتهی به ختم دیانت می شود و یا منتهی به ختم و نفی امامت؛ و این دو نتیجه، از ناحیه ادلّه مسلّم و غیر قابل تردید فلسفه نبوت و امامت، مردود و غیرقابل اعتنا می باشد. در بخش پایانی مقاله پس از نقد و بررسی چهار رویکرد در باره نسبت امامت و خاتمیت، رویکرد پنجمی تحت عنوان امامت سرّ و راز اصلی خاتمیت معرفی می شود. در این دیدگاه، امامت نه به عنوان متمّم و مکملی در حاشیه خاتمیت که امری در متن و اصل و بنیان باور به خاتمیت بلکه به عنوان مناط و ملاک آن مطرح است؛ و مدعی آنست که اساسا خاتمیت بر مبنای امامت قابل فهم است نه بلوغ عقلی و توانمندی بشر برای اجتهاد در دین. این نظریه که مبتنی بر تلقی ویژه ای از متون وحیانی، بخصوص از قرآن کریم بعنوان وحی خاتم است، به ادعای نگارنده مستظهر به جمیع ادلّه عقلی و نقلی و شواهد تاریخی و عینی است.
بررسی مقایسه ای دوگفتمان ایدئولوژیک وهرمنوتیکی نواندیشی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی دو نظریه ولایت فقیه و دموکراسی متعهد در شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، نقطه آغازینی در تحوّلات سال های پایانی قرن بیستم به شمار می آید. انقلابی که مکاتب مختلف سیاسی از جمله لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و غیره را به چالش کشیده است. پرداختن به اندیشه ها و زیرساخت فکری انقلاب اسلامی در فضای تأثیر عوامل مؤثّر بر انقلاب ها (اندیشه سیاسی، رهبری و مردم) امری ضروری به نظر می رسد. انقلاب اسلامی تجربه ای است که نخبگان آن از مجموعه های دینی و روشن فکری برخاسته و هر کدام در راستای رسیدن جامعه به وضعیت مطلوب و اندیشه جایگزین، تلاش های فراوانی کرده اند. امام خمینی به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی و شخصیت های دیگری هم چون علی شریعتی در مجموعه های روشن فکری نقش مهمّی را ایفا کرده اند. آن چه در این پژوهش به آن پرداخته می شود، این است که دو نظریه ولایت فقیه و دموکراسی متعهّد به چه میزانی در انقلاب اسلامی نقش ایفا کرده اند و چه گونه در پیش برد این هدف هم افزایی داشته اند؟ بر همین اساس، تأثیر هر یک از دو نظریه بر عناصر اصلی شکل گیری انقلاب (اعتقادات، رهبری، مردم) برّرسی شده و نقاط مشترک و افتراق بیان شده است. به باور نگارندگان، امام خمینی در یک گستره عمومی و علی شریعتی در یک مجموعه خاص نخبگی توانستند از اسلام انقلابی و تشیّع راستین علوی در ترسیم وضعیت مطلوب جهت جای گزینی با وضع موجود بهره گیرند.
واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی و سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی در حوزه های مختلف علوم انسانی، مانند فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دین شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف از این پژوهش واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی وسروش است، و به دنبال پاسخ به این سئوالات است: ایدئولوژی در هر یک از حوزه های مذکور به چه معنا است؟ سروش و شریعتی، هریک، در کدام یک از این حوزه ها جای دارند؟ آیا سروش در نقد شریعتی راه را به درستی رفته است؟ در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، نتیجه گرفته شده است که فلسفه ایدئولوژی را به معنای مبنای تجربی اندیشه ها یا آگاهی کاذب دانسته و جامعه شناسی آن را به معنای مبنای واقعیت اجتماعی یا آگاهی راستین تلقی نموده است. سروش، با غفلت از گستره معنایی ایدئولوژی، نقشی ابزاری و گزینشی عمل نمودن به آن داده است و به نفی همه ایدئولوژی ها و به نقد اندیشه شریعتی پرداخته است، در حالی که شریعتی ایدئولوژی را بیان کننده یک واقعیت اجتماعی می داند و نقشی پویا و حرکت آفرین به آن می دهد و، با عنصر اجتهاد، آن را از خطر ایستایی و دگم اندیشی دور می داند. لذا، وجود ایدئولوژی را ضرورت همه جوامع بشری در همه اعصار می داند و صلای پایان ایدئولوژی ها را از توطئه های نظام سلطه سرمی دهد، هرچند شریعتی نیز در مفهوم و مصداق ایدئولوژی دچار مغالطاتی شده است.
تحول گفتمانی توسعه در جریان روشنفکری دینی
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری اسلام سیاسی در دهه ی بیست، در درون گفتمان اسلام سیاسی بر خلاف اسلام سیاسی فقاهتی که از استقرارگاه سنت و دین به دنیای مدرن نگاه می کرد، طیفی از روشنفکران شکل گرفت که برای بازنمایی دنیای بیرونی و مفصل بندی گفتمانی خود از استقرارگاه دنیای مدرن به سنت و دین می نگریستند. این طیف به عنوان روشنفکران دینی نام بردار گشتند. عبدالکریم سروش و عزت الله سحابی دو تن از نمایندگان فکری این طیف محسوب می شوند که به تحلیل آرایش نشانه های گفتمانی این دو پرداخته ایم و در پی این امر، آن نشانه ها را با محک مولفه های توسعه ی مورد سنجش قرار داده ایم. از آن جا که توسعه ی و نوسازی مرحله ای بدون بازگشت محسوب می شود، به دنبال بررسی این مسئله بوده ایم که مولفه های فوق چه جایگاهی در جریان روشنفکری دینی داشته و هر یک از نمایندگان فکری این جریان به چه میزان دست یابی به توسعه ی را تسهیل و یا موجبات ممانعت از آن را فراهم ساخته اند و در این بین چه تحولی رخ داده است.
پروتستانتیزم و روح روشنفکری؛ بازخوانی انتقادی مفهوم پروتستانتیزم اسلامی در آرای شریعتی و آخوندزاده
حوزه های تخصصی:
«میرزا فتحعلی آخوندزاده» و «علی شریعتی» به رغم زمینه، نگرش و اهداف فکری عمیقا متفاوت شان هر دو از روشنفکرانی بودند که در منظومه فکریشان جایگاه رفیعی برای «پروتستانتیزم اسلامی» قائل بودند. هر دو به جنبش دین پیرایی عصر رنسانس و تاثیر آن بر دین و جامعه اروپا دیدی مثبت داشتند و به دنبال احیای آن در چارچوب دین اسلام بودند. در این پژوهش با بازتعریف جنبش پروتستانی با تکیه به آرای ماکس وبر، هربرت باترفیلد و سی رایت میلز و خوانش آنها از ماهیت، ساختار و اهداف جنبش پروتستانی و مقایسه نظریات این سه تن با خوانش دریافت و خوانش آخوندزاده و شریعتی -به عنوان مهم ترین روشنفکران پرداخته به جنبش پروتستانی در حوزه ذهن ایرانی-موشکافی کنیم، اینکه دریافت این دو چقدر بر واقعیت های تاریخی جنبش پروتستانی منطبق بوده و به چه میزان بر اسطوره های رایج و خوانش های معوج رایج آن عصر از ماهیت این جنبش؟ از سوی دیگر اینکه این انطباق با ساختارهای اجتماعی دین اسلام را این دو چگونه و به چه هدفی می خواستند انجام دهند ؟ و سومین و مهم ترین پرسش اینکه پروژه پروتستانتیزم اسلامی آخوندزاده و شریعتی چقدر موفقیت آمیز بود و تا چه میزان توانست بر جامعه و اندیشه مردم ایران در عصر خویش و امروزه تاثیر گذارد؟!
تبیین گفتمانی از الگوی هویت ملی جریان اسلام گرایی (پیش و پس از انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۹
199-224
حوزه های تخصصی:
هویت و هویت ملی از عمده مسائل جامعه شناسی سیاسی است. امروزه متفکران سیاسی در سایه تحولات سریع عصر جدید، در ادبیات سیاسی از مسئله هویت بسیار سخن گفته اند. از راه های پرداختن به این مسئله در ایران، بررسی گفتمان جریان های فکری سیاسی موثر در فضای سیاسی اجتماعی جامعه ایرانی است. خوانش جریان اسلام گرا (به عنوان یکی از جریان های اصلی که در وقوع انقلاب اسلامی به نیروی هژمون مبدل گشت) از هویت ملی می تواند بستر مناسبی برای راهبری مطالعات انقلاب اسلامی بگشاید. این مقاله با روش تحلیل گفتمان و با انتخاب دکتر علی شریعتی و حجت الاسلام سید علی خامنه ای به عنوان دو نماینده طیف اسلام گرایی، درصدد پاسخ به سؤال چیستی الگوی هویت ملی جریان اسلام گرا در پیش و پس از انقلاب است و فرض است که به میزان زیادی نمایندگان منتخب در مولفه ها و مفاهیم اصلی مشابهت دارند.
از دموکراسی به تئوکراسی: علل و فرایند چرخش گفتمان سیاسی از دموکراسی خواهی به حکومت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۳)
171-198
حوزه های تخصصی:
سیر تحول دولت در جهان جدید نشان داده است که حکومت های سنتی و خودکامه و حتی حاکمیت های دین گرای پیشامدرن پس از اصلاحات و جنبش های اجتماعی به سوی نظم دموکراتیک پیش رفته اند، اما در ایران این حرکت واژگونه بوده است. چنان که چند دهه پس از انقلاب مشروطه و تلاش در راهِ استقرار نهادهای دموکراتیک، سرانجام در پی انقلاب 1357، حکومتی دینی در ایران شکل گرفت. اندیشیدن درباره این چرخش گفتمانی و تغییر در مسیر فضای فکری و سیاسی ایران، پرسشی مهم و بحث انگیز است که باید درباره جنبه های گوناگون آن به صورتی ژرف اندیشید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل و مسائل گوناگونی از جمله تغییر بافت و زمینه اجتماعی ایران در دهه های 1340 و 1350 خورشیدی؛ بروز چالش های هویتی در میان اقشار گوناگون جامعه ایران؛ نقش و عملکرد زنان در گرایش به آموزه های دینی؛ تحقیر دموکراسی و مشروطه خواهی در ادبیات سیاسی مبارزان انقلابی؛ گسست در روابط بازیگران سیاسی؛ شکست سیاسی، فکری و تشکیلاتی نیروهای دموکراسی خواه در رهبری و سازماندهی مبارزه؛ و سرانجام توانائی اسلام سیاسی هم در طرح نظریه حکومت و هم در نمادسازی و نبرد نمادها موجب تغییر مسیر مبارزات از دموکراسی به تئوکراسی شد.
نسبت اسلام و دموکراسی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
135 - 154
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود نسبت اسلام و دموکراسی در قالب دموکراسی ژرف و دموکراسی متعهد (از دیدگاه شریعتی) بررسی شود. بنابراین، این نسبت در هفت مولفه مفهوم دموکراسی، آگاهی از دنیای بیرون، رهیافت چندگانه به دموکراسی، تعامل اجتماع و فرد، ارتباط کلامی، خود موقعیت مند و کثرت گرایی سنجیده شده است مولفه هایی فراتر از لیبرال دموکراسی رایج در غرب و هم در انتقاد به آن هستند. چون دموکراسی متعهد از آراء علی شریعتی برگرفته شده، در دموکراسی متعهد به دیدگاه های وی استناد کرده ایم. در نهایت، نتیجه گرفته می شود که در این قالب، دیدگاه های اسلامی شریعتی عمدتاً دموکرتیک است.
رویکرد نظری به انقلاب اسلامی: بررسی اندیشه سیاسی شریعتی درباره انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
673 - 691
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی از زمان وقوع از دیدگاه های مختلفی تحلیل شده است، اما مسئله ای که در مطالعه پدیده انقلاب اسلامی مغفول مانده، تحلیل آن از منظر نظری و جست وجو برای یافتن یک بنیان نظری برای آن است. در واقع بیشتر مقالات و کتاب هایی که در زمینه انقلاب اسلامی نگاشته شده است یا از انقلاب تلقی پدیده سیاسی- اجتماعی داشته اند و ازاین رو در پی یافتن علل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن بوده اند یا آن را نظام ایدئولوژیکی یا گفتمانی می پنداشتند و علت آن را در منازعات اجتماعی و اقتصادی یا راهبردهای طرد، سرکوب و غیریت سازی گفتمان های رقیب می جستند. ادعای این تحقیق مبنی بر ضعف تحلیل نظری از انقلاب اسلامی و نبود بنیان نظری برای آن، در این است که آثار و نوشته های دکتر شریعتی در میان منابع مطالعاتی انقلاب اسلامی مغفول مانده است؛ آثاری که بیش از دیگر آثار متفکران، منابع نظری برای پدیده انقلاب اسلامی در آن فراهم شده است.
تحلیل اندیشه های شریعتی در ارتباط با تفکر غیر تئولوژیک-غیر سکولار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ضمن تحلیل اندیشه های شریعتی و جستجوی امکانات تفکر وی در گذر از تفکر تئولوژیک و سرنسپردن به سکولاریسم، بر عناصر و وجوهی از تفکر معنوی در آرای شریعتی، تأکید می کند. شریعتی ضمن به رسمیت شناختن عالَم و زیست جهان مدرن، خواهان هویت بخشی به جامعه ی ایرانی/مسلمان بر اساس سنت تاریخی و فرهنگی خویش است. او تلاش می کند از طریق نقد توامان مدرنیته و سنت، راه سومی را بگشاید. همین تلاش سترگ او یعنی برقراری دیالوگ و دیالکتیکی میان عقلانیت سنتی و عقلانیت جدید، اصیل ترین وصف شریعتی است این مقاله نشان داده است که ویژگی اساسی اندیشه شریعتی، ارتباط آن با تفکر غیر تئولوژیک-غیر سکولار است. آرای پژوهندگان آثار شریعتی هم بر این ارتباط صحه می گذارد. پژوهش حاضر به نظام سازی ایده ی تفکرغیر تئولوژیک-غیر سکولار در آثار شریعتی می پردازد و نشان می دهد که خودآگاهی به عنوان مفهوم کانونی مستتر در اندیشه ی شریعتی، یک نوع خوآگاهی غیر تئولوژیک-غیر سکولار می باشد که در تعریف اکثر مفاهیم موجود در اندیشه اش از قبیل تعریف انسان، مذهب، بازگشت به خویشتن، روشنفکر و...مستتر می باشد.