مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
دموکراسی خواهی
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۳)
171-198
حوزه های تخصصی:
سیر تحول دولت در جهان جدید نشان داده است که حکومت های سنتی و خودکامه و حتی حاکمیت های دین گرای پیشامدرن پس از اصلاحات و جنبش های اجتماعی به سوی نظم دموکراتیک پیش رفته اند، اما در ایران این حرکت واژگونه بوده است. چنان که چند دهه پس از انقلاب مشروطه و تلاش در راهِ استقرار نهادهای دموکراتیک، سرانجام در پی انقلاب 1357، حکومتی دینی در ایران شکل گرفت. اندیشیدن درباره این چرخش گفتمانی و تغییر در مسیر فضای فکری و سیاسی ایران، پرسشی مهم و بحث انگیز است که باید درباره جنبه های گوناگون آن به صورتی ژرف اندیشید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل و مسائل گوناگونی از جمله تغییر بافت و زمینه اجتماعی ایران در دهه های 1340 و 1350 خورشیدی؛ بروز چالش های هویتی در میان اقشار گوناگون جامعه ایران؛ نقش و عملکرد زنان در گرایش به آموزه های دینی؛ تحقیر دموکراسی و مشروطه خواهی در ادبیات سیاسی مبارزان انقلابی؛ گسست در روابط بازیگران سیاسی؛ شکست سیاسی، فکری و تشکیلاتی نیروهای دموکراسی خواه در رهبری و سازماندهی مبارزه؛ و سرانجام توانائی اسلام سیاسی هم در طرح نظریه حکومت و هم در نمادسازی و نبرد نمادها موجب تغییر مسیر مبارزات از دموکراسی به تئوکراسی شد.
راهبرد ایالات متحده آمریکا در قبال دموکراسی خواهی در سوریه و بحرین؛ سردرگمی محصور یا موازنه راهبردی (2016-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
835 - 852
حوزه های تخصصی:
اغلب پژوهش هایی که درباره راهبرد آمریکا در قبال دموکراسی خواهی در غرب آسیا صورت گرفته اند، به نوعی سردرگمی راهبردی اشاره دارند. آنها معتقدند آمریکا از طرفی در پی دموکراسی سازی و حمایت از حقوق بشر بوده و از دیگر سو بیم داشته که منافع راهبردی خود در منطقه را از دست بدهد؛ از این رو چنین ملاحظاتی موجب بروز کنش های ناسازوار از سوی این کشور شده است. اما در این مقاله، این پرسش مطرح می شود که مبنای راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده در دو سوریه و بحرین در قبال روند دموکراسی خواهی چه بوده است؟ در پاسخ با واکاوی حوادث دو کشور سوریه و بحرین پس از سال 2011، این فرضیه طرح شده که مبنای کنش ایالات متحده مشخص و مبتنی بر موازنه راهبردی است. یافته های مؤید فرضیه نشان می دهند: حفظ موازنه با هدف جلوگیری از بر هم خوردن تعادل نیروهای منطقه ای راهبرد سیاست خارجی آمریکا بوده است. دموکراسی خواهی و حمایت از حقوق بشر در راستای راهبرد موازنه به کار گرفته می شود و در صورت تضاد بین این دو مقوله، موضوع دوم نادیده انگاشته می شود. در این نوشتار ضمن بهره گیری از رویکرد توصیفی - تحلیلی، در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
پیامدهای جامعه شناختی سواد رسانه ای بر آگاهی از حقوق شهروندی و دموکراسی خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
203 - 228
حوزه های تخصصی:
سواد رسانه ای لازمه عصر ارتباطات برای پرورش شهروندانی آگاه و فعال است. قدرت نقد رسانه ها، مهارت در تولید محتوا، دسترسی عادلانه به رسانه ها و توانایی کنترل مصرف رسانه ای همگی در گرو داشتن سواد رسانه ای است. سواد رسانه ای به شهروندان کمک می کند که به پیام های دریافتی از رسانه ها دیدی نقادانه داشته و داشتن سهمی از فضای رسانه ای را حق خود بدانند و در رد یا قبول پیام ها یی که به آنها عرضه می شود و سود و ضررشان آگاه گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای جامعه شناختی سواد رسانه ای بر آگاهی از حقوق شهروندی و دموکراسی خواهی(در بین شهروندان 18 سال به بالای شهر اهواز) انجام شده است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی بوده است. در این پژوهش از روش پیمایشی و از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری جمعیت 18 سال به بالای ساکن شهر اهواز به تعداد 780728 نفر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 392 نفر برآورد شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان سواد رسانه ای شهروندان شهر اهواز در حد متوسط است. بین متغیر سواد رسانه ای به عنوان متغیر مستقل و آگاهی از حقوق شهروندی و دموکراسی خواهی به عنوان متغیرهای وابسته رابطه معنیا داری مشاهده شد؛ یعنی با افزایش سواد رسانه ای، میزان متغیرهای وابسته نیز افزایش می یابد.
پیوند سینمای ایران با واقعیت (بررسی بازتاب مطالبات سیاسی در سینما بین سال های 1374 تا 1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازه زمانی ای که دوران اصلاحات نام گرفته اتفاقات بسیاری در جامعه و سینمای ایران رخ داد. این مقاله بر دو مورد تمرکز کرده است: نخست، اتفاقی که در عرصه انتخاب های سیاسی افتاد و می توان شروع آن را پیروزی خاتمی با دو شعار هم زمان دموکراسی خواهی و عدالت طلبی دانست و پایان آن را در انتخابات 1386 با پیروزی احمدی نژاد با شعار عدالت طلبی دید، یعنی کمرنگ شدن دموکراسی خواهی به عنوان مطالبه جامعه. دوم، آزادتر شدن سینما. سینمای بعد از دوم خرداد کمتر از قبل دچار سانسور و توقیف فیلم شد و بنابراین فیلم سازان فرصت یافتند بیش از پیش دغدغه های خویش را به تصویر بکشند. پرسش اصلی این نوشته، محل تلاقی این دو اتفاق است: اینکه آزاد شدن سینما تأثیری در بازنمایی مطالبات سیاسی جامعه در سینما داشته است یا نه؟ در بررسی مطالبات سیاسی، از روش تحلیل ثانویه، و در بررسی بازنمایی فیلم ها از مطالبات سیاسی، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. نهایتاً، این نتیجه حاصل شده است که آزادی سینما تأثیری مثبت بر بازنمایی خواسته های جامعه در سینما داشته است.
آسیب شناسی گذار به دموکراسی در مصر، در سال های 1950 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست غیردموکراتیک، حضور پایدار نیروهای نظامی در عرصه سیاسی و اقتصادی، نهادینگی آموزه های اقتدارگرایی، نبود پیوند بین اندیشه های ایدئولوژیکی و راهبردی و کاربرد نمادین دموکراسی در تاریخ سیاسی مصر، سیاست ورزی را به امتیاز انحصاری حاکمیت و نیروهای نظامی تبدیل کرد. این شیوه حکمرانی با دگرستیزی و تلاش برای محدودیت سیاست، ضمن تلقی جنبش های دموکراسی خواه به مثابه تخلیه انرژی های فرسوده کنش های جمعی، به بازدارنده ای در گذار به دموکراسی تبدیل شد. برگرفته از نوع ساخت قدرت و رفتارهای کارگردانان اصلی بازی سیاست از یک سو و چرخه پایدار اقتدارگرایی پوپولیستی، شبه دموکراسی و نواقتدارگرایی از سوی دیگر، ناکامی تجربه دموکراتیک مصر و شکنندگی گذار به سوی دموکراسی به مثابه پیروزی ساختار بر کارگزار انگاشته می شود. این پرسش مطرح است که چرا گذار به دموکراسی در مصر ناکام بوده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که سیاست ورزی و حکمرانی در مصر مبتنی بر لیبرالیسم غیردموکراتیک است؛ این گونه که با وجود ظهور آموزه های شبه لیبرالی در دوره های مختلف، هرگز زیست سیاسی دموکراتیک در مصر نهادینه نشد. با الهام از منطق جامعه شناسی تاریخی و نظریه گذار به دموکراسی، فرضیه را با روش تحلیلی و تاریخی به آزمون می گذاریم. یافته های پژوهش نشان می دهد چرخه اقتدارگرایی پوپولیستی، شبه اقتدارگرایی، شبه دموکراسی و نواقتدارگرایی در مصر، نشان می دهد فراغت از آموزه های دموکراتیک، نهادینگی عادت واره های اقتدارگرا و نبود فرهنگ دموکراتیک در زیست سیاسی مصر سبب ناکامی جنبش های دموکراسی خواه خواهد شد.