مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه سیاسی


۱۴۱.

تبیین مبانی فلسفه سیاسی آیت الله خامنه ای با تکیه بر قرآن و احادیث

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی مبانی فلسفه سیاسی آیت الله خامنه ای هستی شناسی انسان شناسانه فرجام گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۲۵۸
موضوع مبانی فلسفه سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) یک بحث تخصصی و زیر بنایی است که تحت یک عنوان کلی به نام علوم سیاسی همواره مورد بحث قرار گرفته است. بیان این موضوع به جهت اهمیت قابل توجه آن در مباحث دانش سیاسی و به عبارتی سیاست شناسی اسلامی است. گرچه این بحث تا به حال به صورت تخصصی در قالب یک تحقیق علمی ارائه نشده و همواره محدود به سطور کتب و تحت عنوان مبانی اندیشه سیاسی آمده است، اما باید گفت این تحقیق در پی آن است که مبانی فلسفه سیاسی آیت الله خامنه ای را به شکل منظم و تحت یک تفکر سیاسی عقلانی مورد بحث و بررسی قرار دهد تا موجب فهم و درک بهتر خواننده آن شود. ماحصل آن نیز نظم بسیار دقیق نظام عقلانی _ سیاسی حضرت آیت الله خامنه ای است که شرح و توضیح داده شده و به صورت یک نظام فکری منظم و دقیق معرفی شده است . این پژوهش در پی بررسی تک تک این مسائل با یک روش تطبیقی _ تحلیلی بر مبنای یک رویکرد عقلانی و مستدل است تا بتواند این موضوع را به سر منزل مقصود خود که همان بنیاد و مبنای فلسفه سیاسی آیت الله خامنه ای طبق یک نگاه قرآن بنیان و سنت محور است برساند.
۱۴۲.

رهیافتی نو در شناخت حکمت سیاسی انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی حکمت سیاسی حکمت عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۱۳
تحقیق حاضر با روش تاریخی و منطقی، با قراردادن حکمت سیاسی انقلاب اسلامی در جایگاه حکمت عملی، آن را به لحاظ معرفتی از تزلزل و سیالیّت میان رشته ای به مثابه شاخه ای از فلسفه های مضاف به یک رشته ی اصلی حِکمی درجه اول ارتقاء می دهد. دستاورد مهم نظریه ی حاضر این است که نقش فلسفه ی سیاسی را در جمع میان «تحول و ثبات» و «اصالت و حداثت» و عاملیت الهی برجسته می کند تا با بارورسازی و اشراب جهان بینی توحیدی به دانش های عملی همانند کلام سیاسی، اخلاق سیاسی، فقه سیاسی و فقه حکومتی، انقلاب اسلامی را به سامان برساند. طرح نظریه ی فرآیندی انقلاب اسلامی در قالب مردم سالاری دینی در پنج مرحله ی «نهضت انقلابی»، «نظام سازی»، «دولت سازی»، «جامعه سازی» و «تمدن سازی»، از دستاوردهای انحصاری حکمت سیاسی انقلاب اسلامی است. بازگذاشتن رویکرد فلسفی دوراندیشانه به سوی افق های آینده نگارانه و تمدن سازی تا ظهور حضرت حجت (عج) در هیچ فلسفه ی سیاسی دیگری بیان نشده است
۱۴۳.

تاثیر الهیات یهودی بر فلسفه ی سیاسی اشتراوس(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اشتراوس الهیات سیاسی ویرتو فلسفه سیاسی الهیات یهودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۳۰۴
هدف پژوهش حاضر، بررسی فلسفه ی سیاسی اشتراوس، با تاکید بر عناصر الهیات یهودی است. نکته ی حائز اهمیت در تفکر اشتراوس این است که او مفاهیم الهیاتی را در معنایی فلسفی و به طور خاص ذیل فلسفه ی سیاسی بازخوانی کرده است. نقد اشتراوس به ماکیاولی در باب مفهوم «ویرتو»، اگرچه نقد «خودبنیادی انسان مدرن» است، درعین حال از مفهوم «مشیت الهی» و «تقدیر» به مثابه یک اصل اساساً الهیاتی دفاع کرده است. اگرچه اشتراوس تصریحی بر این امر ندارد که فلسفه ی سیاسی اش بر اصول الهیات یهودی بنا شده، اما فلسفه ی سیاسی او اساساً مبتنی بر عناصر الهیات یهودی است. بازتاب این ویژگی را در دو وجه فلسفه ی اشتراوس می توان مشاهده کرد: یکی تاثیر زیست جهانِ اشتراوس به مثابه یک انسان یهودی بر روش شناسی او هنگام خوانش متون فلسفه ی سیاسی کلاسیک؛ دیگری تاثیر عناصر الهیات یهودی بر مفاهیم اصلی فلسفه ی سیاسی اشتراوس. ادعای پژوهش حاضر این است که روش و مفاهیم پیشنهادی اشتراوس، ناشی از زیست جهان او به مثابه انسانی در جامعه ی یهودی است
۱۴۴.

پیش نیازها و شرایط حکمرانی دولت ها در دوران «پسا»ها با تاکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی حکمرانی توسعه دولت سیاست جهانی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۲۳۶
این مقاله در پاسخ به این پرسش اصلی به نگارش درآمده است که الزامات و بایسته های حکمرانی دولت ها در«عصر پساها» کدام اند؟ بر کسی پوشیده نیست که امروزه دو تحول عمده یکی در معرفت شناسی و دیگری تغییر بنیادین سیمای ایدئولوژیک جهان، امر سیاسی را دستخوش دگرگونی جدی کرده است. این دو دگرگونی، نهاد دولت و مسئله حکمرانی آن در توسعه را به مهمترین اولویت سیاست ورزی و نظریه پردازی تبدیل کرده است. با این توضیح و در پاسخ به پرسش مطروحه نوشتار در دو بخش تنظیم شده است: در بخش نخست پس از ایضاح منطق گذار به عصر پساها و دلایل اهمیت یافتن مقوله حکمرانی، با بهره گیری از رهیافت هنجاری انتقادی که وظیفه دولت ها را «تمهیدخیرهای بنیادین» میداند، مهمترین الزامات حکمرانی توسعه را با تأکید بر شرایط اخلاقی / بومی ایران به عنوان یکی از کشورهای در مسیر توسعه  مطرح کرده است. برآیند پژوهش نشان میدهد مسائلی چون بازاندیشی در فلسفه توسعه، توجه به ایده توسعه جایگزین، ارتقای کیفی دولت توسعه گرا و غایت شناسی حکمرانی توسعه با الزامات بومی از جمله مهمترین مواردی هستند  که باید به دستور کار دولت های طالب پیشرفت و من جمله دولت در ایران تبدیل شود. مقاله حاضر به دلیل طرح افق پیشِروی حکمرانی دولت ها از چارچوب نظری هنجاری انتقادی استفاده کرده و روش آن توصیفی تحلیلی است.
۱۴۵.

کیهان شناسی سیاست فارابی و عدم نیاز به سنجش گزاره ها در فلسفه مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۹۲
رابطه فلسفه عملی با فلسفه نظری، موضوعی دیرین در تاریخ فلسفه سیاسی است. این رابطه در نظام فلسفی قدیم عمدتاً رابطه ای تبعی میان فلسفه عملی در نسبت با فلسفه نظری است. اما موضوع حائز اهمیت دراین میان، میزان تبعیت فلسفه عملی از فلسفه نظری و تأثیری است که یکی بر دیگری دارد. مقاله حاضر با اتکا به این نسبت در تلاش است تا نشان دهد که این رابطه در فلسفه سیاسی فارابی، چه رابطه ای است و میزان اثرگذاری فلسفه نظری وی در بازتولید فلسفه عملی چه اندازه است و این موضوع چه تأثیری بر ساختار فلسفه سیاسی فارابی بر جای گذاشته است. به این منظور با اتکا به روشی شناختی در فلسفه قدیم یعنی آنالوژی، تلاش شده تا نشان داده شود که فارابی چگونه با مبنا قرار دادن فلسفه نظری، فلسفه سیاسی خود را بازتولید کرده است. مدعای مقاله این است که فارابی در کنشی یک سویه، فلسفه سیاسی خود را از دل فلسفه نظری استخراج کرده است و این کنش به بازتولید فلسفه نظری در فلسفه سیاسی رسیده است. فارابی با ابتنا به فلسفه نظری و انتقال گزاره ها از فلسفه نظری به فلسفه سیاسی نیازی به سنجش مجدد گزاره های منتقل شده به فلسفه سیاسی ندیده است. به این معنا فارابی با متناظر کردن یکیاز این دو بر دیگری با استفاده از روش قیاس یا آنالوژی عملاً خود را بی نیاز از سنجش مجدد گزاره هایش در فلسفه سیاسی دیده است. از این رو وظیفه وی به عنوان فیلسوف سیاسی در توصیف مدینه فاضله و سامان مطلوب و مدینه های غیر فاضله و فاقد سامان مطلوب در جایی به اتمام می رسد که هنوز از فلسفه نظری، فاصله زیادی نگرفته است. در این مقاله تلاش شده است تا با اتکا به روشی که فارابی برای دستیابی به فلسفه سیاسی انتخاب کرده است، نشان دهیم که چگونه استقلال فلسفه سیاسی و فهم آن در آرای وی تابع فلسفه نظری است و این موضوع چگونه باعث شده است تا شارحان وی، دیدگاه های بسیار متفاوتی از یکدیگر داشته باشند.
۱۴۶.

خوانش انتقادی تفکرات سیاسی علی شریعتی بر اساس روش هرمنوتیک قصدگرای اسکینر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۲۳۴
آموزه های سیاسی مذهبی شریعتی در حسینیه ارشاد طی سال های 1347 تا 1351 خورشیدی، مخاطبین بسیاری را به خود جذب کرد ، که تأثیر گذاری بسزایی در جامعه به دنبال داشت. به نظر می رسد آموزه های شریعتی بر پایه تفسیری ایدئولوژیک و سیاسی از اسلام با تأثیر پذیری مستقیم ( و غیر قابل کتمان) از مارکسیسم، سوسیالیسم و اگزیستانسیالیسم بود که پایه های فکری خود را استوار کرد. بدین سبب این مقاله در صدد است به بررسی نظریات سیاسی علی شریعتی بپردازد و این که تفکرات سیاسی شریعتی در چه سطحی از مؤلفه های اندیشه سیاسی، فلسفه سیاسی، و نظریه سیاسی پیوند دارد. از این رو در با رویکرد تحقیق تحلیل اسنادی بر اساس روش هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر به عنوان مبنای پژوهش تحقیق حاضر «زمینه ها» و «انگیزه ها» و «قصد مؤلف» در زندگی فکری و آثار علی شریعتی مورد بررسی و شناخت قرار می گیرد .
۱۴۷.

نظریه ریاست سنّت در امتداد فلسفه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۲۲۰
طرح نظریه ریاست سنت در امتداد فلسفه سیاسی و در سطح قضایای عقلی و فلسفی اولین بار توسط حکیم ابونصر فارابی صورت گرفت. او در سخت ترین شرایط سیاسی انتقال از امام معصوم (عج) به عصر غیبت، با روش برهانی به کمک فقه و فقیهان شتافت و نظریه ای بدیع و ماندگار در امتداد فلسفه سیاسی تولید کرد. طبیعی است او نمی توانست بر اساس فلسفه سیاسی یونانی به این مهم مبادرت ورزد، مگر آنکه پیش از آن، به اسلامی سازی این دانش اهتمام ورزد. فارابی بر پایه دغدغه دینی و معرفتی موفق شد حکمت عملی یونانی را به درستی دریافت کند و با استقرار آن بر تراز حکمت نظری قرآنی، از دو جهت «مبناسازی» و «غایت پردازی» فلسفه سیاسی متمایزی از خاستگاه تاریخی آن ایجاد کند و آن را در ذیل آموزه های دینی و فراانگاره اسلامی قرار دهد. این عملیات معرفتی راه را برای تولید و تکثیر مسائل عقلی در زیست بوم اسلامی فراهم آورد و فارابی از این طریق توانست نقطه کانونی «مدینه فاضله» را در فلسفه سیاسی خویش طراحی کند وبا واقع گرایی و واقع بینی از مجرای آن به حوزه رسالت «رئیس اول» و امامت «رئیس مماثل» و ریاست فقیه جامع الشرایط با عنوان «رئیس سنت» و در فقدان وجود او در قالب شورای رهبری «رؤسای سنت» و«رؤسای افاضل»برسد. او با موجه سازی و معقول نمودن سطوح مختلف نظام سیاسی فاضله متناسب با شرایط مختلف جوامع اسلامی، مشکل خلأ رهبری و گرفتاری فلسفه سیاسی در دام ذهنیت گرایی را حل نمود. تحقیق حاضر با روش عقلی و برهانی به تحلیل متون فلسفی فارابی متمرکز شد و دستاورد بدیع فوق را در امتداد فلسفه سیاسی فارابی ارائه نمود.
۱۴۸.

فارابی و خوانش فلسفی حکومت نبوی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی حکومت نبوی حکیم ابونصر فارابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۳۰
پروژه فکری امتدادبخشی به فلسفه سیاسی در سطح دولت، حکومت اسلامی و مدینه فاضله نبوی، مهم ترین دستاورد حکیم ابونصر فارابی است. او برای این مهم تمهیدات زیادی اندیشید تا فلسفه سیاسی یونانی را بر تراز تفکر توحیدی قرار دهد و آن را مستعد تعقل در زیست بوم اسلامی نماید. زایش فلسفه سیاسی یونانی در فضای شرک آلود آن دوره در فراانگاره «طبیعت گرایی» بود که افلاطون آن را با اندیشه «مُثُل گرایی»، ارسطو با ایده «حلولی» و دیگران با اعتقاد به روح و جان برای طبیعت، آن را در جایگاه خدا می شناختند. فلسفه بزرگ ترین و بلکه دانش انحصاری بشر آن دوره برای کشف حقایق طبیعت و ترسیم الگوهای زندگی مطلوب و شهریاری و شهروندی مطلوب بود. فارابی اولین فیلسوفی است که به خوانش صحیح و بازسازی چارچوب های کلان، بنیادهای معرفتی، غایات و مسائل این دانش اهتمام ورزید و توانست آن را مطابق فهم و شرایط مسلمین بازتولید نماید. این عملیات معرفتی راه را برای تولید و تکثیر مسائل عقلی در زیست بوم اسلامی فراهم آورد و او از این طریق توانست نقطه کانونی مدینه فاضله را در فلسفه سیاسی خویش طراحی کند و با واقع گرایی و واقع بینی از مجرای آن به حوزه رسالت «رئیس اول» برسد. او با تبیین ماهیت، خاستگاه و کارکردهای حکومت نبوی، نقش برجسته خود را به عنوان «مؤسس فلسفه سیاسی اسلام» آشکار ساخت. تحقیق حاضر با روش عقلی و برهانی به تحلیل متون فلسفی فارابی متمرکز شد و دستاورد بدیع خود را در بازشناسی پروژه فکری فارابی، در امتداد فلسفه سیاسی ارائه نمود.
۱۴۹.

روش شناسی علوم سیاسی از منظر شارحان مکتب صدرایی

کلیدواژه‌ها: رو ش شناسی مکتب صدرایی علوم سیاسی فلسفه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
در دهه های اخیر، گسترش مطالعات انتقادی در علم سیاست، پژوهشگران اسلامی را با مسئله ای جدی درباره نقش مطالعات فلسفی و روش شناسی های گوناگون در هویت بخشی به دانش سیاسی و ارتقای آن مواجه ساخته است. این مقاله با استفاده از روش «تحقیق کیفی» به بررسی چیستی، قلمرو و چشم اندازهای روش شناسی بر مبنای حکمت صدرایی در مقایسه با سایر روش شناسی های متعارف پرداخته است. فرضیه اصلی مقاله آن است که روش شناسی های گوناگون می توانند در تطبیق با یکدیگر و با توجه به جنبه های معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی گزاره های گوناگون، به ارتقای دانش سیاست کمک کنند. روش شناسی حکمت صدرایی با گسترش منابع، ابزارها و متعلق شناخت، و ترویج نظام ارزشی متعالی، به بازسازی واقعیت در نظریه های سیاسی یاری می رساند. آنچه این مقاله را متمایز می سازد استفاده از آخرین نظریات استادان متأله و شارحان مکتب صدرایی (مانند استاد شهید مطهری، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی) در این زمینه است.
۱۵۰.

مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی ملارجبعلی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکومت صفویه فلسفه سیاسی مراتب نفس ملا رجبعلی تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۷۶
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان کمترشناخته شده عصر صفوی است. وی در دربار شاه عباس دوم از منزلت و مقام والایی برخوردار بود. از این رو گاه شاه سؤال هایی را از او می پرسید. مسئله اصلی این مقاله تحلیل و بررسی مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی تبریزی است و با گردآوری کتابخانه ای داده ها و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که «زمامداری و حکومت از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی چه شرایطی دارد و مبتنی بر چه مبانی انسان شناختی است». یافته های پژوهش بیانگر آن است که تبریزی در پاسخ به پرسش شاه صفوی درباره مراتب نفس، پس از تقسیم بندی نفوس به نفوس عالی، نفوس متوسط و نفوس سافل، این مراتب را با کارگزاران حکومت مطابقت می دهد. در این میان وی به مرتبه نبی و وصی، مرتبه پادشاهی و برخی مبادی تصوری برای فهم هرچه بهتر این نظریه نیز اشاره می کند و به این ترتیب فلسفه سیاسی او براساس دیدگاه انسان شناختی اش واضح می شود. همچنین مشخص شد تبریزی در مسئله زمامداری و حکومت هرچند از افلاطون و ارسطو تأثیر پذیرفته است و مانند فارابی درباره بایدها سخن می گوید، اما نگاه او درباره زمامداری و حکومت و مراتب کارگزاران، در میان فیلسوفان دوره اسلامی متمایز و برخاسته از مبانی انسان شناسی او است.
۱۵۱.

جایگاه « تفکّر» در فلسفه سیاسی اسلامی

کلیدواژه‌ها: تفکر سیاست فلسفه اسلامی فلسفه سیاسی فارابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۳۹
بحث در خصوص ماهیت و ابعاد تفکر و تعقل به عنوان موضوعی بنیادین، همواره دغدغه نوع انسان و به خصوص فیلسوفان بوده است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بحث از تفکر به معنای لغوی و اصطلاحی، جایگاه آن در فلسفه و فلسفه سیاسی اسلامی موردبررسی قرار گیرد و برای این منظور به آرای فارابی و ملاصدرا رجوع شده است. نتیجه آنکه، در فلسفه اسلامی، تفکر در نسبت با هستی شناسی و قراردادن انسان به عنوان بخشی از هرم هستی قابل درک است و تفکر او در چنین منظومه ای معطوف به سعادت است. فارابی این مسئله را ذیل بحث از سلسله عقول و مراتب آن موردبحث قرار داده است و ریاست مدینه فاضله را از آنِ کسانی می داند که به مرتبه «عقل مستفاد» رسیده باشند و نیل به همین مرتبه را مقسمِ انواع مدینه قرار داده است. ملاصدرا نیز، به صورتی دیگر به همین نکته رهنمون شده است با این تفاوت که برای او عقلانیت در کنار اشراق و وحی مطرح شده است و تفکر یکی از این ارکان سه گانه است و اندیشه سیاسی او نیز به تبع این تحول در مبادی به سوی نوعی حکومت شرعی متمایل شده است که او از آن به «علمای اهل معرفت» تعبیر کرده است.
۱۵۲.

بررسی تطبیقی دولت اخلاقی در فلسفه سیاسی منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منسیوس فلسفه سیاسی فارابی رابطه اخلاق و سیاست دولت اخلاقی دولت خیرخواه و خادم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۶۴
منسیوس (Mencius) و فارابی نمایندگان برجسته دو سنت فکری مهم شرقی یعنی فلسفه کنفوسیوسی- چینی و فلسفه اسلامی-ایرانی هستند که تأملات اساسی درباره ماهیت و کار ویژه های دولت و چگونگی اخلاقی کردن کارآمد آن داشته اند و می توانند نقاط ضعف یکدیگر را پوشش دهند و الگویی امروزی با ارجاع به سنت تمام شرقی پدید آورند. سؤال اساسی مقاله نحوه نگرش این دو فیلسوف سیاسی نسبت به همجوشی های اخلاق و سیاست در ساحت دولت و چگونگی ترسیم دولت اخلاقی است. فرضیه مبتنی بر مفصل بندی اخلاق و سیاست در مفاهیم مدینه فاضله، سعادت، مشروعیت و عدالت و تکوین دولت اخلاقی از منظر منسیوس و فارابی و شباهت عمده آنان در رویکرد کلی است که بر پایه روش  بررسی تطبیقی دارای اشتراکات فراوان و افتراقات قابل ذکر و نقاط قوت و ضعف هستند. دولت، خیر ضروری، پیوستگی و یگانگی اخلاق و سیاست، دولت ابزاری و حداکثری/تأمین اجتماعی جامع/تأمین امنیت-رفاه-فضیلت، دولت حکیم-شهریار، ارتباط میان دیانت، سیاست, معنویت و اخلاق، سعادت امری چندجانبه و چندبعدی/دست یابی به سعادت امری نسبی، مشروعیت دوپایه آسمانی زمینی، اعتدال و حد وسط/مخالفت با اغلب و غیراخلاقی بودن آن/و عدالت جامع اشتراکات این دو است. برقراری تعادل میان رویکرد نخبه گرایانه و توده گرایانه از سوی منسیوس،صراحت بیشتر بر ابزاری بودن دولت/ و لحاظ حق انقلاب، تأکید بیشتر بر وظایف دولت/دولت خیرخواه و خادم، توصیف تجربی-عقلانی-جزئی، سعادت جامع میان فطرت و اراده، نقش مردم فراتر از نظریه فارابی/صدای مردم صدای خدا، و تأکید بیشتر بر عدالت سیاسی از تفاوت های منسیوس با فارابی در عرصه دولت اخلاقی می توان برشمرد.
۱۵۳.

پیوند سیاست و طبیعت به مثابه یک تمهید رتوریکال: تاملی در کتاب اول سیاست ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی طبیعت ارسطو شیوه زندگی سیاسی شیوه زندگی فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۵۶
روایت افلاطون از سرشت تربیتی فلسفه سیاسی سقراطی، در نهایت به موضع سلبی او نسبت به شیوه زندگی سیاسی منتهی می گردد. در مقابل، ارسطو می کوشد تا روایتی از فلسفه سیاسی سقراطی به دست دهد که در آن در عین تاکید بر غرض نهایی سقراط، یعنی دفاع از شیوه زندگی فلسفی در برابر شیوه های غیرفلسفی، زمینه برای دفاعی ایجابی از شیوه زندگی سیاسی نیز لحاظ گردد. ما در این مقاله می کوشیم تا نشان دهیم که نخستین گام ارسطو در این مسیر ضرورتاً دفاع از شیوه زندگی سیاسی به مثابه شیوه ای طبیعی برای انسان است. ما در اینجا نشان می دهیم که طرح این دعوی از سوی ارسطو که «انسان بنا به طبیعت موجودی سیاسی است»، خصلتی اساساً آیرونیک و به تعبیری خطابی دارد، و از سوی دیگر این گزاره آیرونیک و خطابی، جزئی ضروری از تمهید تربیتی بدیلی است که وی در کنار تمهید تربیتی افلاطونی و به عنوان رقیب آن مطرح می سازد. بنابراین مواجهه با پیچیدگی تعبیر مد نظر ارسطو از اصطلاح «طبیعت»، به نوعی در کانون ملاحظات ما در این مقاله قرار می گیرد.
۱۵۴.

نقد حقوق بشر در افق حکومت مندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکومت مندی حقوق بشر فناوری پسا مدرن جماعت گرا فلسفه سیاسی الهیات رهایی بخش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
حقوق بشر روایتی جمعی و بدیهی در تمدن معاصر به شمار می آید که اغلب رویکردی انتقادی به رفتارهای جمعی بشر، خصوصاً کنش های سیاسی او دارد. در این مقاله، پرسش و پاسخ معمول را به هم ریخته و از منظر فلسفه سیاسی، حقوق بشر را به پاسخ گویی وامی داریم. ابتدا مفاهیم، پیش فرض ها، تبعات و الزامات حقوق بشر را بررسی می کنیم در ادامه به پارادوکس واقعیت و آرمان در رویکرد مصلحتی و واقع گرای فلسفه سیاسی، به حقوق بشر خواهیم پرداخت و برای بررسی موردی، پنج روایت حکومت مندی را در نسبت انتقادی حقوق بشر تحلیل می نماییم. در پایان مقاله، به چهار راهکار اساسی برای حقوق بشر که از رویکردهای معاصر فلسفه سیاسی وام گرفته شده است، خواهیم پرداخت. این راهکارها  در جهت ایجاد سازوکاری واقع گرا در محیط بین الملل برای دوری از ابزاری شدن و استفاده از فناوری و امکانات عصر اطلاعات می باشد، تا حقوق بشر بتواند از حالت شعاری، آرمانی و ابزاری بودن درآید. 
۱۵۵.

امکان یا امتناع حقوق بشر در علوم سیاسی و روابط بین الملل: قرائت فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقوق بشر روابط بین الملل فلسفه سیاسی لویاتان جهانی علم سیاست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۲۴
یکی از مسائل اصلی پیش روی حقوق بشر به امکان یا امتناع اجرای آن برمی گردد. در عرصه ی داخلیِ کشورها، وجود اقتدار سیاسی برآمده از لویاتان به ضمانت اجرای حقوق بشر کمک می کند اما در عرصه ی بین المللی با شرایط نسبتاً آنارشیکی مواجه هستیم که چشم انداز تحقق حقوق بشر را مبهم می کند. این مشکله را می توان از منظر پارادایم های مسلط در این دو عرصه بررسی کرد. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که پارادایم های برجسته علوم سیاسی و روابط بین الملل چه سازوکارهایی را برای اجرای حقوق بشر پیش نهاده اند. در این مقاله با چارچوب پارادایم و سامانه های معرفتی تبارشناسی، حقوق بشر در پارادایم های علوم سیاسی و روابط بین الملل بررسی می گردد. بنابراین، پارادایم های بالا را می توان در یک پیوستار قرار داد که دیدگاه های مختلف از امکان تا امتناع اجرای حقوق بشر را پوشش دهد. در یک سر این پیوستار، رویکردهای لیبرال و تکنولوژی گرا قرار می گیرند که اجرای حقوق بشر را در عرصه های داخلی و بین المللی امکان پذیر می دانند و در سوی مقابل، پارادایم های انتقادی و پدیدارشناسی قرار می گیرند که حقوق بشر و اجرای آن را در شرایط فعلی ناممکن می دانند. در بین این دو نیز می توان از پارادایم واقع گرایی یاد کرد که اجرای حقوق بشر را در چارچوب دولت قابل اجرا می داند اما تحقق آن را در عرصه بین المللی دشوار می پندارد.
۱۵۶.

بررسی انتقادی مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیبرالیسم جماعت گرایی فلسفه سیاسی عدالت فردگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۱۸۳
نقدهای جدی جماعت گرایی برگفتمان لیبرال یکی از مهمترین موضوعات فلسفه سیاسی معاصر است. بی توجهی به منازعه جماعت گرایی علیه لیبرالیسم، موجب ناتوانی در تحلیل و فهم بسیاری از موضوعات فلسفه سیاسی لبیرال و غیرلیبرال در دهه های پایانی قرن بیستم و قرن جاری خواهد شد. کتاب درآمدی بر مناظره لیبرال ها و جماعت گرایان در فلسفه سیاسی معاصر عهده دار تحلیل این موضوع مهم است.پرداختن به موضوعی تقریباً بدیع درفلسفه سیاسی معاصر و تاکید بر روش «هرمنیوتیک متن محور» برای خوانش آثار اندیشه سیاسی،از نقاط قوت کتاب است.با این وجود، به نتایج این منازعه درفسلفه سیاسی معاصر، توجه نشده و تاثیر آرا ویتکنشتاین متاخر در مضمون ومحتوای فلسفه سیاسی جماعت گرایی مورد غفلت قرار گرفته است. همچنین نویسندگان برای مکینتایر در فلسفه سیاسی جماعت گرایی نقش رهبری را قائل هستند، اما نسبت به جایگاه بسیار مهم سندل به ویژه تقدم آرا او نسبت به سایر جماعت گرایان و محوریت عدالت در بحث او التفات لازم صورت نگرفته است. همچنین با توجه به اینکه محور منازعه مورد بحث عدالت بوده است شایسته بود محورهای تبیین شده در کتاب در این باب نهایتا به موضوع عدالت و جنبه های مختلف آن ارجاع داده می شد.
۱۵۷.

تخیل، یوتوپیا و فلسفه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قوه تخیل یوتوپیا اندیشه یوتوپیایی فلسفه سیاسی خلاقیت و نوآوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۲۰۰
یکی از پرسش هایی که همواره با مطالعه یا آموزش فلسفه سیاسی مخصوصا برای نوآموزان یا خوانندگان غیرحرفه ای پیش می آید که این ایده های ظاهرا نشدنی و ناممکن چه فایده ای دارند؟ این یوتوپیاها اگر قرار نیست تحقق یابند چرا مطرح می شوند؟ در حوزه تخصصی نیز برای چندین دهه، اندیشه یوتوپیایی در معرض انتقادات تند و تیزی قرار گرفته و کسانی مانند کارل پوپر آنها را منشاء توتالیتارنیسم دانسته اند. با این همه، در سالهای اخیر حوزه مطالعاتی مربوط به تخیل و یوتوپیاها شاهد گسترش و تحول بوده است و تلاش شده است تا وجوه مثبت و کارای آنها مدنظر قرار بگیرد. در این مقاله با استفاده از مطالعات متاخر درباره قوه تخیل و نیز اندیشه یوتوپیایی، تلاش کرده ایم نشان دهیم که قوه تخیل و به همین سان محصول اصلی آن یعنی یوتوپیا، نه تنها ابزارهای اندیشیدن بلکه بخشی لایتجزا از خود فلسفه سیاسی هستند. از این رو، در تربیت و آموزش فلسفه سیاسی باید در کنار پرورش قوه فلسفی و عقلانی، قوه تخیل نیز تقویت شود. روش پژوهش حاضر، تحلیلی- تبیینی است
۱۵۸.

موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موازین درستی عقلانیت علوم اجتماعی فلسفه سیاسی احساسات تعلّقات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۴۷
در یادداشتی گفته بودم که در عرصه فوق العاده پیچیده و بیقرار سیاست نه عالمان سیاسی، نه فیلسوفان سیاسی، و نه فعالان و رجال عرصه سیاست هیچگاه نتوانسته اند و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقتاَ موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ را مورد اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی قرار دهند. در این مقاله می خواهم فراتررفته تبیین کنم چرا آنها و همچنین عالمان جامعه شناس و اقتصاددان هیچگاه نتوانسته و هیچگاه نخواهند توانست حتّی موقّتاً به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی درباره موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ برسند.برای این امر، سوالات ذیل را مورد مداقه و تحلیل قرار میدهم. چه عواملی دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سیاسی را از نیل به اجماعی فراتاریخی و فرااجتماعی، ولو موقت، درباره موازین ”درستی“ و ”عقلانیت“ قویا ممانعت می کند؟ آیا رجال و فعالان عرصه اجتماعی سیاسی و عالمان اجتماعی نوعاً با چیستی موازین معرفت شناختی درستی و عقلانیت مواجه می شوند؟ چرا عالمان و متفکران علوم اجتماعی نوعاً فهم یا تلقّی مفهوم سازی شده روشن و تفصیل یافته ای از موازین درستی و عقلانیت ندارند؟
۱۵۹.

بررسی مقایسه ای نقش معرفت شناختی عقل در اندیشه سیاسی فارابی و سید مرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل اندیشه سیاسی کلام سیاسی فلسفه سیاسی فارابی سید مرتضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۲۵۳
عقل نزد فارابی به عنوان یک فیلسوف و سیدمرتضی به عنوان یک متکلم عقل گرا، نقش بی بدیلی دارد؛ به همین خاطر، جهت مقایسه فلسفه سیاسی فارابی و کلام سیاسی سیدمرتضی، بررسی مقایسه ای نقش عقل ضرورت می یابد. این مقاله با بررسی آثار فارابی و سیدمرتضی و سایر پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، به نقش عقل و کارکرد آن در اندیشه سیاسی فارابی و سیدمرتضی پرداخته است و روشن نموده است که سیدمرتضی و فارابی در اصل عقلانیت و ارزشمندی عقل، توافق دارند، اما نقطه عزیمت و جهت گیری آنها در عقل ورزی متفاوت است و این تفاوت با توجه به فیلسوف بودن فارابی و متکلم بودن سیدمرتضی قابل فهم است. عقل در اندیشه سیاسی سیدمرتضی فارغ از مبانی فلسفی، بدون رازورزی و مبتنی بر وحی قطعی و متناسب با اقتضائات و شرایط و برای دست یافتن به سعادت دنیوی و اخروی ذیل حقیقت امامت شیعی، به پردازش مشغول است و عقل نزد فارابی برپایه مبانی فلسفه یونان و به قصد تئوریزه کردن فیلسوف_شاه افلاطونی و با نگاهی استعلایی و آمیخته به رازورزی و کم توجه به واقعیت های خارجی، در رسیدن به معرفت از جانب عقل فعال و فاقد نگاه بنیادین به مبانی و امامت شیعی است.
۱۶۰.

بازاندیشی فلسفی – انتقادی صورتبندی مفهومی پدیده های بین المللی؛ موردکاوی مهاجرت و پناهجویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفهوم صورتبندی مفهومی فلسفه سیاسی نظریه انتقادی رویکرد انتقادی - انسانی روابط بین الملل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
این پژوهش فراخوانی برای بازخوانی مفاهیم مورد استفاده در سنت های نظری رشته روابط بین الملل است. این فراخوان با توجه به این ادعای نگارنده صورت گرفته که فرایند صورتبندی مفهومی پدیده ها و نحوه ارتباط نظریه و عمل(کردار) در این رشته بایستی بازمفهوم پردازی شوند. اگر رشته روابط بین الملل می خواهد برای پیشبرد این ادعا همچنان جیره خوار یک یا چند حوزه دیگر باشد، بهتر است برای این بازمفهوم پردازی از فلسفه سیاسی کمک بگیرد، زیرا فلسفه سیاسی قابلیت افزایش ظرفیت صورتبندی مفهومی این رشته را در تحلیل و تبیین پدیده ها و رخدادهای بین المللی دارد. اما بایستی در نظر داشت که این بازمفهوم پردازی نه با ماهیتی صرفا علمی و شناختی که مبنای سنت اثبات گرایی این رشته است، بلکه بایستی با رویکردی که ضمن التزام به اصول تعمیم پذیر شناخت پدیده های بین المللی، بتواند زمینه فهم ابعاد عاطفی و احساسی بخش بیشتری از واقعیت روابط بین الملل را صورتبندی کند، انجام پذیرد. یعنی رویکردی در صورتبندی مفهومی که بتواند علاوه بر توان به فهم درآوردن واقعیت ها و ابژه های بین المللی با ماهیتی دیالکتیکی، با کمترین میزان از حذف و برون گذاری واقعیت ها، شناختی انتقادی- انسانی را در اختیار اجتماع علمی این رشته و مخاطبانش قرار دهد.