مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
الهیات رهایی بخش
حوزههای تخصصی:
الهیات رهایی بخش، یک جنبش سیاسی و الهیاتی در جهان مسیحیت است که کانون عمده ظهور آن، امریکای لاتین بوده است. این جنبش الهیاتی، برای مبارزه با فقر، تبعیض و بی عدالتی پدید آمده و می کوشد با ارائه تفسیری از ایمان مسیحیِ انقلابی و ظلم ستیزانه، به حمایت از مستمندان برخاسته و به رنج آنها پایان دهد. این الهیات، از تفسیرهای مارکسیستی برای تفسیر واقعیت های اجتماعی بهره می گیرد. ولی از جهت هستی شناختی به اصول مسیحیت وفادار است. این نظام الهیاتی، با معناگذاری جدید عقاید مسیحی، تفسیری انقلابی و نو از مسیحیت عرضه می کند و فقرا را مجرای فیض خداوند می داند که مسیح به خاطر آنها قیام کرد تا آنها را آزاد کند. مفاهیمی همچون ترجیح فقرا، تأکید بر عمل انقلابی و اجتماعی، انتقاد از فقر و بی عدالتی، گناه ساختاری و نگاهی انقلابی به شخصیت مسیح و تعریف نقش رهایی بخشی برای کلیسا از محورهای اصلی این نظام الهیاتی است.
تأثیر الهیات اروپایی بر تشکیل الهیات رهایی بخش امریکای لاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه های شکل گیری الهیات رهایی بخش امریکای لاتین را می توان در رخدادها و جنبش های سکولار و دینی اواسط قرن بیستم در اروپا جست وجو کرد؛ چراکه این الهیات در واکنش به تفکر اروپایی شکل گرفته بود. از جمله متفکران اروپایی که نظریاتشان در الهیات رهایی بخش مورد استفاده قرار گرفت، یورگن مولتمان، ژان ماریتن و دیتریش بونهافر است.
از منظر مولتمان، وعده خدا در انجیل، رستاخیز عیسی و کل آفرینش در پرتو قدرت الهی است که پیوند عمیقی با عمل اجتماعی و سیاسی مسیحیان برای تجدید حیات جامعه بشری دارد. ازاین رو، این جهانی است، نه آن جهانی. کلیسا در این معنا، دارای نسبت خویشاوندی با جهان است. ماریتن قائل است؛ انسان باید برای توسعه مادی، اجتماعی و معنوی همه اشخاص جامعه بکوشد، هم در مقام فرد و هم در مقام اشخاص که این مستلزم عمل است. بونهافر نیز وظیفه مسیحیان در جهان سکولار و بی دین امروز را شریک شدن در رنج های خداوند، در احیای ایمان مسیحی در این جهان می داند تا زمینه های تحقق ملکوت و عدالت الهی فراهم آید.
بنابراین، می توان گفت: الهی دانان بزرگ رهایی بخش امریکای لاتین، تحت تأثیر الهی دانان اروپایی بوده و از نظرات آنان در بیان دیدگاه های خود بهره می بردند. ازاین رو، یکی از مهم ترین علل شکل گیری الهیات رهایی بخش را باید الهیات اروپایی دانست و الهی دانان غربی را مؤثر در ایجاد این الهیات در امریکای لاتین قلمداد کرد.
الگوهای نظری تبیین انقلاب اسلامی؛ الهیات رهایی بخش به مثابه چارچوب بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
535 - 513
حوزههای تخصصی:
در تبیین شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی چارچوب های مرسوم، سمبل انگاری، ایدئولوژی انگاری، و گفتمان انگاری مطرح شده اند که هریک ضعف ها و نارسایی هایی دارند. مؤلفه فرهنگی انقلاب اسلامی همچون گفتمان ها، گونه ای سخن گفتن تعاملی با جهان و درباره جهان نبود. در این مقاله، «الهیات رهایی بخش اسلامی» به منزله چارچوبی بدیل برای تبیین انقلاب اسلامی معرفی شده است، زیرا شرایط بحرانی جامعه ایرانی در دهه های 1340 و 1350 و زمینه های اجتماعی تشیع در ایران، تشیع انقلابی به مثابه گونه ای الهیات رهایی بخش اسلامی مطرح شد که نوید آزادی، عدالت، استقلال و ظلم ستیزی را می داد، و برای قاطبه جامعه ایرانی درک شدنی و پذیرفتنی بود. در این زمینه به پرسش های پژوهشی زیر پاسخ داده خواهد شد: 1. مناسب ترین چارچوب نظری برای تبیین مؤلفه فرهنگی انقلاب ایران چیست؟ 2. چرا و چگونه الهیات رهایی بخش اسلامی به عنوان مهم ترین مؤلفه فرهنگی به وقوع انقلاب براندازنده رژیم پهلوی در ایران انجامید؟ در فرضیه پژوهش بیان می شود که الهیات رهایی بخش اسلامی عامل تبیین کننده انقلاب در ایران است. روش پژوهش کیفی و استدلال مبتنی بر یک مورد (انقلاب در ایران) براساس بررسی و تفسیر رویدادهای گذشته و شواهد موجود در تحلیل های کارشناسانه نظریه پردازان انقلاب و مسائل ایران معاصر است. در ماه های منتهی به وقوع انقلاب ایران، الهیات رهایی بخش اسلامی جایگزین ایده های مسلط در گروه های اپوزیسیون شد، و سایر گروه های مخالف را واداشت تا به ائتلافی نامتقارن با انقلابی های اسلام گرا تن دهند.
مطالعه مفهوم رستگاری و الهیات رهاییبخشی در سینمای ژانر استعلایی مطالعه موردی آثار روبر برسون،کارل درایر و فرانک کاپرا
حوزههای تخصصی:
رستگاری و الهیاتِ رهایی بخش ریشه ای کهن در آیین ها، متون مذهبی و سنّت های برآمده از نهادهای جامعه بشری دارد. الهیات رهایی بخش در کوشش است تا راهی معنوی برای نجات انسان از بحران هایِ روحی ارائه دهد. سینمایِ استعلایی در تلاش است با بیان معنویّت در سینما تصویری بی طرفانه از تلاش انسان برای رستگاریِ روحی را به تصویر بکشد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که مفهوم رستگاری و الهیات رهایی بخش در سینمایِ استعلایی چیست و چگونه مفهومِ رستگاری در سینما بروز کرده است؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی بود. اطّلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد که مفهوم رستگاری در سینما پیوندی نزدیک با مفاهیمی نظیر استعلا و امر متعال دارد، رستگاری در سینما کوششی فردی یا جمعی در راستایِ نیل به نجات از بحران هاست، بحران هایی که معنا را از زندگی سوژه ربوده اند و سینماگرانی نظیر برسون، درایر و کاپرا می کوشند تا در بستر ژانر استعلایی، با پیش کشیدن مفاهیمی اخلاقی راهی برای نجات نوع بشر از تباهی را در اختیار او قرار دهند، کنش هایی که سرانجام به رستگاری سوژه از بحران معنویّت می انجامد.
بررسی جایگاه الهیات رهایی بخش مسیحی در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
209 - 230
کرنل وست پیامبران را دارای دو خصوصیت عشق و شجاعت در برابر شیطان زمان خود می داند و با نام گذاری رویکرد خود تحت عنوان پراگماتیسم پیامبرانه، قصد دارد همین خصوصیات را پرورش دهد. او برای رسیدن به پراگماتیسم پیامبرانه، از سنت پراگماتیسم، مارکسیسم، فلسفه سیاه پوستان آمریکا و الهیات رهایی بخش مسیحی استفاده می کند. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی به بررسی جایگاه الهیات رهایی بخش مسیحی در پراگماتیسم پیامبرانه وست می پردازیم. با توجه به اینکه بیشتر پژوهش های صورت گرفته درباره پراگماتیسم پیامبرانه یا این رویکرد را به صورت کلی مورد بررسی قرار می دهند و یا به بررسی نتایج سنت های دینی در آن توجه دارند، ارزیابی جایگاه الهیات رهایی بخش مسیحی در آن مورد غفلت قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عدالت اجتماعی منتج از الهیات رهایی بخش مسیحی در برابر اعمال قدرت قرار می گیرد و ضرورت وجود پراگماتیسم پیامبرانه را به وجود می آورد. اگرچه الهیات رهایی بخش تنها منبع وست برای استفاده در پراگماتیسم پیامبرانه نیست، اما بنیانی است که بدون آن این رویکرد امکان ظهور به دست نمی آورد.
مقایسه الهیات رهایی بخش آمریکای لاتین و الهیات رهایی بخش شیعی از حیث چشم انداز عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
درکشورهای آمریکای لاتین طی دهه های1960و1970 جریانی از الهیات درکلیسای کاتولیک شکل گرفت که بواسطه جهت گیریش برآن نام اِلهیات رهایی بخش نهاده شد. مضمون اصلی این الهیات عطف توجه به مسایل فَقر و تُهیدستی اکثریت عظیم مردم آمریکای لاتین و سلطه پذیری و وابستگی کشورهای این منطقه بود. بسیار جلوتر از این به شیوه ای مشابه در کشورهای اسلامی بویژه کشورِما نهضتی در بیداری و اصلاح دینی شکل گرفت که اساساً در میان متفکران دینی و حوزه های علوم دینی شکوفا شد و رشدکرد که می توان آن را نیز الهیات رهایی بخش تعبیرکرد. پرسش این مقاله آن است که چه تشابهاتی بین این دو جریان قابل مشاهده است و بویژه وجه مهم تمایز الهیات رهایی بخش شیعی با اِلهیات رهایی بخش آمریکای لاتین را چگونه می توان تبیین کرد?( مسئله ). این تحقیق با مطالعه این دو جریان و تأمل درباب آن ها، این فرضیه را قابل طرح دانست که با وجود تشابهات بسیار میان این دو، اِلهیات رهایی بخش شیعی به سبب مختصات وجود شناسی اش که معطوف به نظام ولایی وسرانجام ولایت ظاهری و باطنی فقیه است، از شرایط منحصربه فردی برای تبدیل شدن به یک ایدئولوژی انقلابی برای بَسیج عمومی جهت تحقق عَملی آرمانِ رهایی برخوردار است( فرضیه )؛مقاله با رویکرد تحلیلی و تکیه بر رهیافت اِنتقادی به اثبات این دعوی پرداخته است( روش ).
نقد حقوق بشر در افق حکومت مندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۶ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
345 - 362
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر روایتی جمعی و بدیهی در تمدن معاصر به شمار می آید که اغلب رویکردی انتقادی به رفتارهای جمعی بشر، خصوصاً کنش های سیاسی او دارد. در این مقاله، پرسش و پاسخ معمول را به هم ریخته و از منظر فلسفه سیاسی، حقوق بشر را به پاسخ گویی وامی داریم. ابتدا مفاهیم، پیش فرض ها، تبعات و الزامات حقوق بشر را بررسی می کنیم در ادامه به پارادوکس واقعیت و آرمان در رویکرد مصلحتی و واقع گرای فلسفه سیاسی، به حقوق بشر خواهیم پرداخت و برای بررسی موردی، پنج روایت حکومت مندی را در نسبت انتقادی حقوق بشر تحلیل می نماییم. در پایان مقاله، به چهار راهکار اساسی برای حقوق بشر که از رویکردهای معاصر فلسفه سیاسی وام گرفته شده است، خواهیم پرداخت. این راهکارها در جهت ایجاد سازوکاری واقع گرا در محیط بین الملل برای دوری از ابزاری شدن و استفاده از فناوری و امکانات عصر اطلاعات می باشد، تا حقوق بشر بتواند از حالت شعاری، آرمانی و ابزاری بودن درآید.