مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه سیاسی


۱۶۱.

بررسی تطبیقی رئیس اول، رؤسای مماثل و رئیس سنت مدینه فاضله فارابی با اندیشه کلامی و سیاسی شیعه جعفری

کلیدواژه‌ها: فارابی مدینه فاضله سعادت رؤسای سه گانه فلسفه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۹
در طول تاریخ، پیوسته، اندیشمندان دینی سعی کرده اند مدینه فاضله را به عنوان جامعه آرمانی به تصویر بکشند. فارابی به عنوان یکی از سرشناس ترین فیلسوفان اسلام نیز، مدلی از یک آرمان شهر در فلسفه خویش ارائه داده است. هدف اصلی فلسفه سیاسی فارابی، کسب سعادت از مجرای شریعت پیامبر (ص) است . نظریه مدینه فاضله فارابی، اشاره به همان مدینه فاضله ای دارد که در ظل کفایت و مدیریت پیامبر (ص) پدیدآمده، و پس از پیامبر نیز، ائمّه اطهار (ع) که جانشینان آن حضرت اند، زعامت مسلمین را بر عهده می گیرند و در ادامه ریاست سنت (ولایت فقیه) زعامت آن را برعهده خواهدداشت. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی تلاش می کند با بررسی آیات و روایات، جامعه آرمانی که در نصوص دینی به تصویر کشیده شده را با مدینه فاضله فارابی تطبیق دهد. یافته های این تحقیق بیانگر آن است که رئیس اول مدینه فاضله فارابی همان شخص رسول اکرم (ص) است، رؤسای مماثل اشاره به ائمه اطهار دارند و رؤسای سنت را نیز می توان فقهای شیعه دانست که بعد از رؤسای مماثل وظیفه رهبری مدینه را برعهده دارند و تمامی این موارد با اندیشه های اعتقادی و سیاسی شیعه امامیه همخوان است و می توان فارابی را در تأسیس مدینه فاضله متأثر از چنین اعتقاداتی دانست
۱۶۲.

تفکر، خردورزی و تعقل؛ زمینه ساز تحقق ساحات اخلاقی مدینه فاضله در نظریه جامعه گرایانه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکرمحوری جامعه گرایانه خردورزی ساحت اخلاقی فارابی فلسفه سیاسی مدینه فاضله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۷۱
مسئله مقاله حاضر، بررسی نقش و تأثیر خردگرایی، تفکرمحوری و عقلانیت، به منزله یکی از اصلی ترین عوامل زمینه ساز در طراحی مدینه فاضله (در ابعاد اخلاقی) در نظریه جامعه گرایانه فارابی است. هدف این مقاله بیان کیفیت تأثیر خردگرایی در اخلاق جوامع است که این مهم را در میراث اخلاقی یکی از مهم ترین فلاسفه اجتماعی یعنی فارابی بررسی کرده است. روش اصلی مقاله تحلیلی-عقلانی است و از ابزارهای مختلف تحلیل مفهومی، تحلیل گزاره ای و سیستمی برای تحلیل آرای فارابی استفاده شده است. فارابی جامعه را ساختار یا نظام و مجموعه ای سازمان یافته می داند و اگرچه به صراحت شاهدی وجود ندارد که بگوید جامعه از هویت و وجود مستقل برخوردار است، بحث ها ناظر بر نظمی جمعی مانند نظام هستی است که فارابی درباره خصوصیات آن می نویسد. براین اساس خردگرایی و تفکرمحوری برای نیل به غایت اجتماعی مطلوب علاوه بر افراد و اخلاق شهروندان جامعه، بر محوریت این نظام نیز نظریه پردازی کرده است؛ تا آنجا که در برخی آثار، ملاک تشخیص مدینه فاضله از ضد آن، شاخصه های رشد شناختی در دو بعد علم و عمل است. بحث از قدرت استنباط و استدلال و همچنین سنجش و عقلانیت در سراسر نظریه جامعه اخلاقی آرمانی می درخشد و آن را در خصوصیات رئیس مدینه فاضله (که در بالاترین مرتبه عقلانیت است) و اخلاق شهروندان می بینیم. شهروندان برای وضعیت مطلوبشان و ملکه شدن فضایل نیکو، نیازمند قضاوت ها و سنجش های همیشگی و دائمی قوه ناطقه هستند. فضیلت های فکری که از عقل عملی برمی خیزد، هم در باب شهروندان و هم در قالب فضایل فکری، مدنی، منزلی و... طراحی شده اند و سعادت فردی و سعادت جامعه، هر دو بر مبنای خردورزی هستند؛ تا جایی که حتی عواطف اجتماعی مدنی مانند محبت در مدینه فاضله، براساس شاخصه عقلانیت ارزش گذاری می شوند. البته عقلانیت و سنجش خردبنیان، هرگز همه سلامت و سعادت شهروندان و جامعه نیست، اما مهم ترین شاخصه ای است که حتی عامل ایجاد سایر مؤلفه ها است.
۱۶۳.

زن، مرد و فلسفه سیاسی: آینده فلسفه سیاسی ای که مرد بود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زن مرد جنسیت زن ستیزی فلسفه فلسفه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۰
از نیمه دوم قرن بیستم، زن در فلسفه سیاسی به یکی از مناقشه برانگیزترین مباحث تبدیل شده است. برخی از متفکران مطالعات زنانه مانند سوزان مولر اوکین و کارول پتمن، در تحقیقات خود نشان دادند که فلسفه سیاسی از اساس مردانه بوده است و لذا به محض این که در برابر زن برابر قرار می گیرد، چنان فرو می ریزد که چیزی برای استفاده باقی نمی ماند. بنابراین همزمان دو سوال بنیادین طرح می شود: نخست، مطالعات زنان برای طرح مباحث فلسفی خود چه باید بکند؟ و دوم، با سنت بزرگ فلسفه سیاسی چه باید کرد؟ تاکنون سه جواب به این دو سوال داده شده است: گریز از فلسفه، تاسیس فلسفه سیاسی فمنیستی و جنسیت زدایی از فلسفه سیاسی. لیکن همچنانکه نشان خواهیم داد این پاسخ ها در نهایت قانع کننده نیستند. در مقابل، در این مقاله ایده فلسفه سیاسی خنثی/ناخنثی را مطرح کرده ایم که با روش تحلیلی استنتاجی حاکم بر مباحث فلسفی، تلاش می کند تا هم راهی بیابد برای حفظ سنت بزرگ فلسفه سیاسی و هم این که بحث زن به لحاظ هستی شناختی امکان حضور و به رسمیت شناخته شدن را بیابد.
۱۶۴.

حکومت اسلامی و ولایت فقیه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی ولایت و زعامت فلسفه سیاسی ولایت فقیه حکومت اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۳
پژوهش حاضر با بهره گیری از روش قصدگرای اسکینر، انتشار مقالات «ولایت و زعامت در اسلام» و «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه» توسط علامه طباطبایی را کنش گفتاری ایشان در دهه 40 شمسی تلقی کرده و با هدف صورت بندی طرح نظری فلسفه سیاسی علامه طباطبایی و فهم قصد ایشان از انتشار این مقالات سامان گرفته است. این پژوهش با پاسخ به سؤال «طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی چیست؟»، با بررسی شرایط زمینه ای (اجتماعی- تاریخی) و متنی (مقالات منتشر شده) به نسبت یابی طرح ایشان با سایر متفکران این دوره پرداخته وطرح مختار ایشان را ارائه می دهد. در انتهاء مشخص می شود که علامه طباطبایی با اثبات عقلی ضرورت حکومت اسلامی و ولایت فقیه در عصر غیبت، نسبت مردم با سازمان ولایت را صورت بندی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قصد ایشان از این کنش، «تثبیت عقلی و فلسفی نظام اجتماعی و سیاسی دین با محوریت تشکیل سازمان ولایت» بوده است.پژوهش حاضر با بهره گیری از روش قصدگرای اسکینر، انتشار مقالات «ولایت و زعامت در اسلام» و «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه» توسط علامه طباطبایی را کنش گفتاری ایشان در دهه 40 شمسی تلقی کرده و با هدف صورت بندی طرح نظری فلسفه سیاسی علامه طباطبایی و فهم قصد ایشان از انتشار این مقالات سامان گرفته است. این پژوهش با پاسخ به سؤال «طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی چیست؟»، با بررسی شرایط زمینه ای (اجتماعی- تاریخی) و متنی (مقالات منتشر شده) به نسبت یابی طرح ایشان با سایر متفکران این دوره پرداخته وطرح مختار ایشان را ارائه می دهد. در انتهاء مشخص می شود که علامه طباطبایی با اثبات عقلی ضرورت حکومت اسلامی و ولایت فقیه در عصر غیبت، نسبت مردم با سازمان ولایت را صورت بندی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قصد ایشان از این کنش، «تثبیت عقلی و فلسفی نظام اجتماعی و سیاسی دین با محوریت تشکیل سازمان ولایت» بوده است.پژوهش حاضر با بهره گیری از روش قصدگرای اسکینر، انتشار مقالات «ولایت و زعامت در اسلام» و «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه» توسط علامه طباطبایی را کنش گفتاری ایشان در دهه 40 شمسی تلقی کرده و با هدف صورت بندی طرح نظری فلسفه سیاسی علامه طباطبایی و فهم قصد ایشان از انتشار این مقالات سامان گرفته است. این پژوهش با پاسخ به سؤال «طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی چیست؟»، با بررسی شرایط زمینه ای (اجتماعی- تاریخی) و متنی (مقالات منتشر شده) به نسبت یابی طرح ایشان با سایر متفکران این دوره پرداخته وطرح مختار ایشان را ارائه می دهد. در انتهاء مشخص می شود که علامه طباطبایی با اثبات عقلی ضرورت حکومت اسلامی و ولایت فقیه در عصر غیبت، نسبت مردم با سازمان ولایت را صورت بندی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که قصد ایشان از این کنش، «تثبیت عقلی و فلسفی نظام اجتماعی و سیاسی دین با محوریت تشکیل سازمان ولایت» بوده است.پژوهش حاضر با بهره گیری از روش قصدگرای اسکینر، انتشار مقالات «ولایت و زعامت در اسلام» و «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه» توسط علامه طباطبایی را کنش گفتاری ایشان در دهه 40 شمسی تلقی کرده و با هدف صورت بندی طرح نظری فلسفه سیاسی علامه طباطبایی و فهم قصد ایشان از انتشار این مقالات سامان گرفته است. این پژوهش با پاسخ به سؤال «طرح حکومت اسلامی و ولایت فقیه در فلسفه سیاسی علامه طباطبایی چیست؟»، با بررسی شرایط زمینه ای (اجتماعی- تاریخی) و متنی (مقالات منتشر شده) به نسبت یابی طرح ایشان با سایر متفکران این دوره پرداخته وطرح مختار ایشان را ارائه می دهد.
۱۶۵.

فلسفه سیاسی اسلامی و دولت کارآمد، با تاکید بر آرای صدر المتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت کارآمدی ملاصدرا فلسفه سیاسی انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۴۹
امروزه کارآمدی دولت یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان و جوامع محسوب می شود. معیار ارزیابی عمومی از یک نظام سیاسی، از جمله میزان تحقق کارآمدی است. نوشتار حاضر تلاشی است در جهت ظرفیت سنجیِ فلسفه سیاسی اسلامی با تمرکز بر آراء و دیدگاه های ملاصدرا در مواجهه با ملاحظات پیش گفته. فرضیه این است که فلسفه سیاسی به ویژه فلسفه سیاسی اسلامی، ظرفیت های مناسبی جهت بحث در باب بنیادهای کارآمدی دولت دارد که از این میان فلسفه سیاسی صدرالمتألهین به عنوان یکی از شعب مهم فلسفه سیاسی اسلامی، ظرفیت ویژه ای جهت ورود به این مبحث دارد. روش مورد استفاده در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی است. در مقاله حاضر هم بر بنیادهای کارآمدی و هم بر عناصر و مؤلفه های آن تاکید می شود. در یافته های تحقیق با توجه به نوع نگاه ملاصدرا به موضوع کارآمدی دولت چند بُعد مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتن از جمله؛ قدرت، مردم و کارآمدی دولت در تلقی ملاصدرا، ملاصدرا و سه اصلِ کارآمدی، نقد اجتماعی به مثابه بنیاد کارآمدی؛ خوانشی نو از حکمت متعالیه، ملاصدرا و نگرش منظومه ای به کارآمدی، کارآمدی انسان، شرط کارآمدی دولت، و  وجهِ ترکیبیِ کارآمدی در تلقی ملاصدرا ( کارآمدیِ چندلایه). یافته های بحث نشان می دهد که کارآمدی دولت عمیقاً دغدغه ملاصدرا  بوده است و در این راستا، وی کارآمدی انسان را بنیاد کارآمدی دولت می داند.
۱۶۶.

استلزامات ذات شناسی انسان در فلسفه سیاسی از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استلزامات انسان شناسی ذات شناسی انسان فلسفه سیاسی قرآن اندیشه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۰
انسان از زوایای مختلفی و البته با انگیزه های متفاوتی موضوع هر یک از علوم انسانی است. دانش های سیاسی یکی از علوم انسانی است که البته می تواند شامل مطالعاتی همچون اندیشه سیاسی و نیز علم سیاست تجربی باشد. علی رغم تفاوت روش و رهیافت در این دو سنخ از مطالعه ی سیاست، انسان شناسی در هر دو، نقش تعیین کننده و حتی مادر دارد با این تفاوت که انسان شناسی در علم سیاست تجربی با روشهای متناسب با خودش تولید می شود ولی انسان شناسی در اندیشه سیاسی منحصر در روش تجربی نمی باشد. در این نوشتار برآنیم تا با توجه به مهمترین منبع یک علم دینی یعنی قرآن، ذات انسان را بررسی کرده و سپس اقتضائات سیاسی آن را شناسایی کنیم. تا کنون بر اساسِ قرآن، انسان شناسیِ معطوف به فلسفه سیاسی به ندرت مورد توجه است. در این مقاله با استفاده از روش داده بنیاد، سعی در کشفِ انسان شناسی قرآنی با استناد به آیاتی که ذات انسان را نشانه رفته اند و سپس استلزاماتِ سیاسی آن در فلسفه سیاسی داریم. بر اساس این روش، انسان از منظر قرآن، «طالبِ کمالِ فعلی است» و «به وسیله قلبش قضاوت می شود» و «اجتماعی آفریده شده» است. در انتها بر اساس این گزاره ها، به مهم ترین پرسشهای انسان شناسی در فلسفه سیاسی می توان جواب داد.
۱۶۷.

تحلیل تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی انسان تکامل اجتماعی مدینه فاضله تمدن متعالی حکمت متعالیه صدرالمتألهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۹
پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلی توصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقوله های اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوه تعامل فرهنگ و سنن جامعه با رفتارهای اجتماعی»، «آزادیهای فردی و اجتماعی»، «حقوق شهروندی» و...، متوقف بر تبیین علت و شاخصه ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است. در مباحث مطروحه، ضمن آنکه به بررسی مفاهیم کاربردی از کمال و تکامل، حقیقی و اعتباری بودن جامعه و جایگاه انبیا و وارثان آنان توجه شده است، بتبع نظریات ملاصدرا درباب صیرورت نفس ناطقه و حرکت اشتدادی وجود، اتصال انسان به «عقل فعال» و بتبعیت از آن، شکوفایی عقلی، دلیل تکامل برای نوع انسان شمرده شده است. از نظر ملاصدرا، مهمترین شاخصه های تحقق کمالات عقلی برای نوع بشر، عبارتند از: متابعت از نبی و ولیّ، تشبه به معبود و تخلّق به اخلاق الله. یافته این تحقیق بر این نکته تمرکز دارد که صدرالمتألهین در مباحث جامعه شناسی، با ارتقای حکمت متعالیه خود به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی»، آثار تکامل اجتماعی انسان را در چهار مقوله «ایجاد مدینه فاضله یا امت واحده»، «کشف و نمایش گنجینه های عقلی توسط نبی و ولیّ»، «طلب آخرت و اعراض از حب دنیا» و «تشکیل تمدن متعالی» دنبال مینماید.
۱۶۸.

تبیین مبانی فلسفه سیاسی اطلاق واژه «مطلقه» در «نظریه ولایت فقیه» امام خمینی(ره)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امام خمینی (ره) ولایت فقیه مطلقه فلسفه سیاسی مطالعه موردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۳
شناخت منظومه فکری امام خمینی(ره)مستلزم تحصیل معرفت درباره ابعاد مختلف اندیشه اوست که پهنه ای وسیع از امکانِ مطالعه را پیش روی پژوهشگران قرار می دهد. از جمله این امکان ها، مطالعه و فهم «ولایت فقیه» به مدد بنیان های فلسفی است تا نتایج حاصله در راستای اثبات کارآمدی این اصل مترقی با زبانی عقلانی عرضه گردد. پاسخ به چیستی مبانی فلسفه سیاسی اطلاق واژه «مطلقه» در «ولایت فقیه» از منظر امام راحل هدف اصلی نوشتار حاضر است و در پی تأیید این فرضیه و مدعاست که اتصاف «ولایت فقیه» به مفهوم «مطلقه» طرحی پیشینی است که تبیین آن بر مبنای اندیشه فلسفی امام خمینی(ره) نیز امکان پذیر است. لذا این اطلاق صرفاً راهبردی سیاسی برای عبور از بحران ها و متأثر از شرایط متحول تاریخی عینی نبوده و نسبت به متن وقایع متقدم می باشد. این پژوهش رویکردی توصیفی دارد و راقم سطور با بررسی موردی نظرات و آرای امام خمینی(ره) و همچنین تتبعات موجود، به دنبال پاسخ به مسئله مذکور است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تبیین چنین اطلاقی با فهم نقش و جایگاه فقیه در فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) به ویژه در چهار حوزه «لزوم اجرای قانون»، «اهمیت مصلحت»، «وجوب عدالت» و «نیاز به تربیت» میسور است.