مطالب مرتبط با کلیدواژه

رابطه اخلاق و سیاست


۱.

پرسش های اساسی رابطه اخلاق و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون ارسطو سقراط فعل اخلاقی وظیفه گرایی (حق) اخلاقی غایت گرایی (خیر) اخلاقی کانت (امر مطلق، اراده نیک، خودآیینی) فعل سیاسی رابطه اخلاق و سیاست سیاست شریعت محور (نظریه ملاصدرا) نظریه امام خمینی (ره)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مبانی علم سیاست مفاهیم
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل قدرت
تعداد بازدید : ۲۸۷۰ تعداد دانلود : ۱۹۱۴
در صورت مشتمل بودن فعل اخلاقی بر ابعاد مثبت و منفی، از پیوند اخلاق و سیاست، گریزی نیست. توصیه های مثبت و منفی اخلاقی، برای سیاست، در عمل، از اجتناب ناپذیری پیوند مزبور حکایت می کند. اما به نظر می رسد منظور مدافعان جدایی اخلاق و سیاست، پیوند وجه مثبت و مطلق ارزش های اخلاقی با افعال اقتضایی سیاست باشد. شاید این پاسخ، حالتی از موجه نمایی را در صورت، حفظ کند، اما در برابر سؤال اساسی علل و عوامل شکاف میان افعال اختیاری (اخلاقی و سیاسی) و سطوح مختلف حیات فردی و اجتماعی و پایایی این شکاف، بی پاسخ می ماند. بهترین پاسخ به سؤال رابطه اخلاق و سیاست، مشابه دانستن این دو در یک سطح (اختیاری بودن) و دفاع از حیات یکپارچه انسانی و متفاوت دیدن آنها در سطحی دیگر، هدف فی نفسه اخلاق و ارزش های متعالی، به رغم توجه به ضرورت هستی شناختی و غایت شناختی آن (تقدّم ارزشی) و مشروط و وسیله بودن افعال سیاسی یا قدرت (تقدّم رتبی) است. از میان گونه شناسی قدرت، اگر فعل مشروط سیاسی یا قدرت، به طور عمده بر مدار اقناع و نفوذ باشد، گرایش آن به اخلاق، در مقایسه با زمانی که بر مدار زور، تهدید و اغوا دایر باشد، بیشتر است. اطمینان از جهات اخلاقی سیاست نیز در گرو نقد فعّال و نظارت مستمر نهادهای مدنی، به ویژه اخلاقی و دینی در جامعه است.
۲.

بررسی تطبیقی دولت اخلاقی در فلسفه سیاسی منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منسیوس فلسفه سیاسی فارابی رابطه اخلاق و سیاست دولت اخلاقی دولت خیرخواه و خادم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۰۳
منسیوس (Mencius) و فارابی نمایندگان برجسته دو سنت فکری مهم شرقی یعنی فلسفه کنفوسیوسی- چینی و فلسفه اسلامی-ایرانی هستند که تأملات اساسی درباره ماهیت و کار ویژه های دولت و چگونگی اخلاقی کردن کارآمد آن داشته اند و می توانند نقاط ضعف یکدیگر را پوشش دهند و الگویی امروزی با ارجاع به سنت تمام شرقی پدید آورند. سؤال اساسی مقاله نحوه نگرش این دو فیلسوف سیاسی نسبت به همجوشی های اخلاق و سیاست در ساحت دولت و چگونگی ترسیم دولت اخلاقی است. فرضیه مبتنی بر مفصل بندی اخلاق و سیاست در مفاهیم مدینه فاضله، سعادت، مشروعیت و عدالت و تکوین دولت اخلاقی از منظر منسیوس و فارابی و شباهت عمده آنان در رویکرد کلی است که بر پایه روش  بررسی تطبیقی دارای اشتراکات فراوان و افتراقات قابل ذکر و نقاط قوت و ضعف هستند. دولت، خیر ضروری، پیوستگی و یگانگی اخلاق و سیاست، دولت ابزاری و حداکثری/تأمین اجتماعی جامع/تأمین امنیت-رفاه-فضیلت، دولت حکیم-شهریار، ارتباط میان دیانت، سیاست, معنویت و اخلاق، سعادت امری چندجانبه و چندبعدی/دست یابی به سعادت امری نسبی، مشروعیت دوپایه آسمانی زمینی، اعتدال و حد وسط/مخالفت با اغلب و غیراخلاقی بودن آن/و عدالت جامع اشتراکات این دو است. برقراری تعادل میان رویکرد نخبه گرایانه و توده گرایانه از سوی منسیوس،صراحت بیشتر بر ابزاری بودن دولت/ و لحاظ حق انقلاب، تأکید بیشتر بر وظایف دولت/دولت خیرخواه و خادم، توصیف تجربی-عقلانی-جزئی، سعادت جامع میان فطرت و اراده، نقش مردم فراتر از نظریه فارابی/صدای مردم صدای خدا، و تأکید بیشتر بر عدالت سیاسی از تفاوت های منسیوس با فارابی در عرصه دولت اخلاقی می توان برشمرد.
۳.

صورت بندی رابطه اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رابطه اخلاق و سیاست فلسفه سیاسی فارابی مدینه فاضله سعادت مشروعیت حکومت عدالت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۰
فارابی فیلسوفی مبدع و نوآور است و محصولات جدید و عمیقی را به عالم و عالمان اندیشه از جمله در اخلاق و سیاست و رابطه آن ها که یکی از مفاهیم کهن و بسیار گسترده است ارائه می دهد. مقاله نگاه فارابی به ارتباط اخلاق و سیاست(مساله) را بر پایه چارچوب نظری مقاله که ترکیبی از سه پرسش و چهار رویکرد جدایی اخلاق از سیاست،تبعیت اخلاق از سیاست، اخلاق دو سطحی و یگانگی اخلاق و سیاست است(روش) می سنجد. فرضیه مقاله که در کنار چارچوب نظری که دومین نوآوری مقاله نسبت به مقالات همگن است برخی مفاهیم مانند مدینه فاضله، سعادت، مشروعیت حکومت، عدالت و حقوق شهروندی را تجلی و تلاقی عملیاتی رابطه اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی فارابی می شمارد.(نوآوری) بر این اساس فارابی هدف اخلاق و سیاست را یکی می داند؛ اخلاق سرشتی سیاسی و سیاست سرشتی اخلاقی دارد. نظریه های جدایی اخلاق از سیاست، تبعیت اخلاق از سیاست، کاملا منتفی بوده؛ اخلاق دوسطحی نیز مقبول نیست و اصول حاکم بر هر دو عرصه اخلاق و سیاست یکسان است. ازاین رو به یگانگی و همسانی اخلاق و سیاست به معنای تبعیت سیاست از اخلاق (به معنای ضوابط اخلاقی همساز) معتقد است.(یافته ها) بر این اساس فارابی فیلسوفی است که قهر و غلبه و فتح و شمشیر را چاره کار ساختن فرهنگی اخلاقی نمی یابد. سعادت را هم در بعد اعتقادی و هم در ارتباط با اجتماع مدنظر قرار می دهد. حکومت، از نظر اخلاقی متکی بر آراء و خواست عمومی است. وی مدینه فاضله خود را بر اساس عدالت ارادی مبتنی بر فضیلت قرار داده و عدالت طبیعی را نفی می نماید و از نظر او همه شهروندان صاحب حق هستند و در جامعه سهم عادلانه دارند.(نتیجه)