مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
آشنایی زدایی
گرافیک دیزاین فرایند حل مسئله است و گرافیک دیزاینر مسئله حل کنی خلاق. در واقع خلاقیت حلقه ی گم شده ی فرایند جلب توجه مخاطبی است که در معرض انبوهی از آثاری با ایده های کلیشه ای قرار دارد و طراح گرافیک اگر هدفش جلب توجه مخاطب باشد چاره ای جز بهره گیری از راه کارهای خلاقانه در فرایند دیزاین ندارد و لوگو نیز به عنوان محصولی از گرافیک دیزاین از این قاعده مستثنا نیست. آشنایی زدایی رویکردی است در مسیر خلاقیت اما این رویکرد صرفاًً یک هدف است و فاقد ابزار اجرایی، لذا طراح گرافیک به منظور دستیابی به آن باید از ابزارهایی هم سو با هدف آشنایی زدایی مانند نظریه ی تفکر جانبی استفاده کند. تفکر جانبی مدعی هدفی است تحت عنوان تغییر در نگرش و بهره گیری از تکنیک هایش مسیر خلاقیت را هموار و شرایط یافتن راه حل و ایده ی خلاقانه را فراهم می کند. در این پژوهش پس از آشنایی با مفهوم آشنایی زدایی و نظریه ی تفکر جانبی، تکنیک های این نظریه در فرایند دیزاین نشانه نوشته به منظور دستیابی به رویکرد آشنایی زدایی مورد بررسی قرار می گیرند و به همین منظور نمونه های مطالعاتی این پژوهش شامل نشانه نوشته های مسعود نجابتی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی است و به لحاظ هدف جنبه ی کاربردی دارد و از یافته هایش این گونه استنتاج می شود که طراح گرافیک به مدد بهره گیری از تکنیک های نظریه ی تفکر جانبی در فرایند دیزاین نشانه نوشته چه در نگرش به مسئله، چه در ایده یابی و چه در اجرا، موفق به ارائه ی اثری بدیع و نوآورانه با رویکرد آشنایی زدایی می شود.
بررسی عقاید شکلوفسکی در اشعار سهراب سپهری و توماس استرن الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
153 - 169
حوزههای تخصصی:
خلق مضامین جدید و غریب از ویژگی های شاعران عصر مدرن و پسامدرن است. آن ها سعی دارند تا غبار عادات را از رخ مضامین و مفاهیم کهنه بزدایند و با دیدگاهی نو به آن مضامین و مفاهیم بنگرند؛ همچنین خوانندگان را به این مسیر بکشانند و با این دیدگاه به درک مضمون ها و مفهوم های پیچیده نایل آیند. چنین فنی، آشنایی زدایی نامیده می شود. آشنایی زدایی نخستین بار با عنوان «هنر به عنوان ابزار» به وسیله ی شکلوفسکی مطرح شد. او معتقد بود که اگر شیوه ی نگرش ما به آثار هنری توأم با نوعی عادت باشد، دیگر نمی توانیم نگرشی نو نسبت به آن آثار داشته باشیم؛ در نتیجه تأثیر آن در زندگی ما عادی خواهد شد. از آنجا که تا به حال کمتر تحقیقی درباره ی فن آشنایی زدایی در آثار شاعران صورت گرفته، این مقاله بر آن است تا به تحلیل و بررسی رد پای این فن در برخی اشعار توماس استون الیوت و سهراب سپهری بپردازد.
بررسی هنجارگریزی در اشعار معین بسیسو و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
23 - 43
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی از نظریه های ادبی جدید است که در آن شاعر با بکارگیری اسلوب های خاص، ساختار متداول زبان را بر هم زده، و زبانی ناآشنا می آفریند. هم زمان با نشر جریان نوگرایی در شعر، شاعران معاصر فارس و عرب به نوگرایی در مفاهیم و زبان شعری خود روی آوردند. بسیسو (1926-1984م)، و شفیعی کدکنی (1318ش) از شاعرانی هستند که با گریز از هنجارهای زبان معیار، بعد زیباشناختی و تأثیرگذاری اشعار خود را وسعت بخشیده اند. هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های هنجارگریزی در شعر دو شاعر است تا نشان دهد که شاعران مذکور در القای مفاهیم مورد نظر خود، چگونه و با چه هدفی از این شگرد ادبی بهره جسته اند؟ دستاورد پژوهش نشان داد که بسیسو و کدکنی با گریز از هنجارهای رایج سبک نحوی، واژگانی و ...، نه تنها بر صلابت شعر خود افزوده اند بلکه با خلق صورت معنایی جدید، توان القای مفاهیم مورد نظر خود را وسعت بخشیده اند.
شگرد هایی از هنجارگریزی در غزلیات سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
393 - 411
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های برجسته سازی زبان، هنجار گریزی است؛ چنین شگرد و ترفندی همچو جاروبی غبار عادت و تکرار و دلزدگی را از ادبیات می زداید و همواره جامه ای نو و دلکش بر آن می پوشاند. در زیر لوای چنین شگردی چه بسیار هنرنمایی ها و تازگی ها نمودار می شود که ذهن خموده و ایستای هر خواننده ای را بر سر ذوق می آورد و پویا و آگاه می کند. شاعران بسیاری با بکارگیری چنین شگردی، بر غنای شعر خود افزوده اند. سنایی نیز یکی از شاعرانی است که از این شگرد بسیار سود برده است و اشعارش را مزیّن نموده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است با تکیه بر قاعده «هنجارگریزی» که به منظور یافتن سه نوع هنجارگریزی واژگانی، نحوی و معنایی در غزلیات سنایی انجام شده است. بدین منظور، پس از بیان مقدمه ای درباره برجسته سازی و انواع آن، به اصل مطلب پرداخته شده است. سنایی با عدول از زبان معیار و آشنازدایی، سبب ایجاد تازگی شکل بیان و بیداری خواننده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که سنایی برای برجسته سازی اشعارش از هنجارگریزی واژگانی، نحوی، معنایی بسیار استفاده کرده است.
تحلیل فرمالیستی سوره مبارکه قمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
49 - 65
حوزههای تخصصی:
گفتار پیش رو بر آن است تا سوره قمر، یکی از سور مکّی قرآن کریم را از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد تحلیل قرار دهد و به این مسأله بپردازد که در کلام الهی، که سرشار از مفهوم و معنا بوده و در هر حرکت و سکون آن دریایی از مفهوم وجود دارد، چگونه به نحو اعجاب انگیزی، جانب شکل و فرم نیز رعایت شده است؛ و با ملاحظه گفتمان و مبانی نقد فرمالیستی که برای بررسی متن، خالق متن و جوانب متعدد دینی، سیاسی، فرهنگی و ... را نادیده می گیرد، می کوشد صرفاً با تمرکز بر خود متن، زیبایی های اعجاب آمیز لفظی سخن الهی را به مخاطب عرضه کند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده است که الفاظ و محتوا در قرآن کاملاً در تعامل دو طرفه و هماهنگ با هم بوده و الفاظ بکاررفته در آن محتوایی نو آفریده است که به جرأت می توان گفت تنها وسیله ای که توان بیان این مفاهیم عمیق قرآن کریم را دارد، همین الفاظ استعمال شده است و هرگز نمی توان لفظ دیگری را جایگزین آن ساخت. حاصل اینکه در پرتو این پژوهش، مسیری دیگر برای تبیین اعجازهای بی شمار سخن الهی گشوده می شود.
نقش آشنایی زدایی مبتنی بر مؤلفه های سبک هندی(صائب و بیدل) در سبک شعر آیینی محمد سهرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد سهرابی از شاعران آیینی معاصر با تخلص «معنی» است. با سیری در شش دفتر شعری او به نظر می رسد وی به سبک هندی و تتبع از صائب و بیدل علاقه خاصی دارد. انحراف از نُرم به مثابه عنصری مهم، همان گونه که سبب تمایز شعر سبک هندی از اشعار دوره های پیشین شد، سبب نو شدن شعر آیینی محمد سهرابی نسبت به آیینی سرایان پیش از خود نیز شد. برخی از مؤلفه های آشنایی زدایی را می توان در سبک هندی ردیابی کرد. در پژوهش پیش رو کوشیده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که با نظرداشت ویژگی های سبکی شعر هندی، به ویژه اشعار صائب و بیدل، محمد سهرابی از کدام ویژگی ها و مؤلفه های آن در ایجاد آشنایی زدایی در آفرینش شعر خود بهره گرفته است. به این منظور، با روش تحلیلی- توصیفی و بر اساس شواهد و مستندات به دست آمده، نشان داده ایم که سهرابی با خلق ترکیبات خاص، همانند صائب و بیدل هم تصاویر شعری خود را مخیل تر کرده، هم این ظرفیت زبانی را به خدمت مضمون درآورده است. ذوق شاعرانه او صرفاً متعهد و همگام با ذوق عامه نیست، بلکه در راه خلق مضامین جهانی نیز گام برداشته است. وجود اسلوب معادله در شعر سهرابی، بیانگر ظرفیت زبانی دیگری است که سبب شده است لفظ در ساختار دو عبارت مستقل از هم در خدمت مضمونی واحد قرار بگیرد. ذوق سهرابی صرفاً در خدمت خواص هم نیست و با بهره گیری از اصطلاحات عامیانه و باورهای رایج در بین عموم، توانسته است زمینه ای برای انس عامه با شعر خود فراهم آورد.
بررسی آشنایی زدایی در استعارات دیوان ابن فارض و کلیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
19 - 38
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی شگردی است که ادیب از آن سود می جوید تا جهان متن را به چشم مخاطب بیگانه بنمایاند و موضوع را به گونه ای بیان نماید تا درک دلالت های معنایی دشوار به نظر رسد. این انحراف از کاربرد متعارف یک اتفاق زبانی و واسطه ای برای شناخت سبک ادبی شمرده می شود. نگارندگان در جستار حاضر به روش تحلیلی به بررسی شگرد آشنایی زدایی در استعارات اشعار ابن فارض و مولوی می پردازند. تحقیق نشان از آن دارد که استعاره تماثلی در سروده های ابن فارض جایگاهی را به خود اختصاص نداده و بسامد آن در عرفان عاشقانه او نسبت به عرفان زاهدانه بیشتر است. استعاره تجسیدیه در اشعار این دو شاعر با بسامد نزدیک به هم رعایت شده، اندیشه های انتزاعی آنان را دنبال می نماید و نشان از دلبستگی شان به تأملات درونی -عرفانی است. هر دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم استعاره سبب دیریابی معنا شده اند تا از این طریق با برجسته نمودن الفاظ خویش، سبب لذت ادبی مخاطبین را فراهم آورند.
بازآفرینی شعر حافظ در شعر معاصر از منظر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
231-266
حوزههای تخصصی:
آرمینه کاظمی سنگدهی* احمد گلی ** ناصر علیزاده خیاط*** چکیده آشنایی زدایی از مفاهیم کاربردی نقد ادبی فرمالیسم روسی است. بر مبنای این نظریه، کار شاعر یا هنرمند، آشنایی زدایی در کلام و شعر است. ازآنجایی که کثرت کاربرد، به عادی شدن مسائل زیبایی شناسی و بی تأثیرشدن لذت شاعرانه ی مخاطب منجر می شود؛ هنرمند وظیفه دارد با بهره گیری از شگردهای زبان شاعرانه، غبار عادت را از کلام و شعر بزداید و به درک عمیق تر مخاطب از اثر ادبی و هنری کمک کند. بی تردید در عرصه ی شعر و ادب، بدون بهره گیری از اشعار شاعران پیشین، آفرینش شعری نو امکان پذیر نیست. در بازآفرینی سروده های متقدمین، ارتباط اجزای ساختار، جنبه های ادبیت متن، وجه غالب و برجسته سازی موتیف های خاص متون کهن دستمایه ی شاعران قرار می گیرد تا با بیانی دیگر به مضمون آفرینی و ترکیب سازی واژگانی بپردازند. قرن هاست که فرهنگ و ادبیات سرزمین ما، تحت تأثیر غزلیات حافظ است. پیوند شعر معاصر با غزلیات حافظ در تمام انواع شعر، سنتی، نیمایی، سپید و گفتار دیده می شود. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، آشنایی زدایی های شعر معاصر از غزلیات حافظ بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شاعر معاصر در بسیاری موارد با بهره گیری از انواع هنجارگریزی، اشعار خواجه را به سبک و سیاق خویش تغییر می دهد و با توجه به اهداف شاعرانه ی خویش به آشنایی زدایی دست می زند و گاه به ساخت واژگانی تازه می پردازد و گاه به مضامین غزلیاتش از زاویه ای دیگر می نگرد تا ضمن برجسته سازی وجوه غالب اشعار حافظ، مخاطب را به شگفتی وادارد. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان armineh.kazemi@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ah.goli@yahoo.com *** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان nasser.alizadeh@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 15/6/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 21/1/1401
نگاهی به صورت و معنای آشنایی زدایی در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، اگرچه به عنوان یکی از مباحث نقد ادبی معاصر مطرح گشته؛ در تمام روزگاران گذشته، چه در صورت و چه در معنا، وجود داشته و ضامن پیشرفت شکل و محتوای اندیشه بشری بوده است. در حقیقت آشنایی زدایی، ابزار رهایی انسان از بی توجّهی او به آن چیزی است که روزی برایش ارزش داشت و حتی مقدس بود، اینک به دلیل عادت زدگی، توج او را جلب نمی کند. بی تردید، شاعران از شمار برجسته ترین عادت زدایان جوامع بشری بوده و همواره مردم را به دو مسیر توجّه به نوشدگی جهان و تکیه بر فلسفه آگاهی های پیشین، سوق داده اند. به این اعتبار، حافظ که بزرگ ترین شاعر تمام اعصار به شمار می آید؛ بیش از دیگران به این مسأله حسّاسیّت نشان داده و کلام او، مصداق بارز آشنایی زدایی از اندیشه های انسان سازی بوده است که حکومت ها به وسیله عمّال خود، آن ها را عادی جلوه داده یا وارونه می کرده اند. او برای معطوف کردن نگاه مردم به ارزش های مغول از شگردها و هنرسازی های متعدّدی مثل ایهام، صفت های ناساز، ترکیب های اضافی و وصفی، کهن گرایی، خلاف انتظارها و ابزارهای دیگر بهره می گیرد. این پژوهش با هدف نشان دادن شگردهای آشنایی زدایی و تأثیر آن بر اندیشه اجتماعی حافظ پدید آمده است. اطّلاعات این پژوهش از طریق روش کتابخانه ای فراهم آمده و با بهره گیری از روش تحقیق کیفی، تحلیل و گزارش شده است. از نتایج قابل ذکر این پژوهش، می توان به هنر حافظ در بهره گیری از آشنایی زدایی برای مبارزه با «قدرت» اشاره کرد.
تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 133
حوزههای تخصصی:
هنجار گریزی به عنوان یکی از شگردهای بیانی و روش برجسته سازی در دنیای ادب و هنر به معنای خروج از معیار عادی و آشناست که در پی آن، مخاطب در مواجهه با اثر به درنگ واداشته می شود و معنا به تأخیر می افتد. جایگاه، نقش و اهمیت هنجار گریزی در متون ادبی و هنری به حدی است که منتقدان به بررسی آن از زوایای مختلف پرداخته اند و در این زمنیه نظریات و الگوهایی نیز ارائه نموده اند که به نظر می رسد لیچ توانسته الگویی نسبتاً جامع ارائه نماید. ازاین رو، با توجه به خصلت آشنازدا و مبهم نقاشی مدرن، هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ است. پرسش مطرح شده این است که کدام یک از روش های هنجار گریزی موردنظر لیچ در نقاشی های مدرن قابل شناسایی است؟ روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه اینکه از آنجاکه یکی از خصلت های اصلی هنر و بخصوص نقاشی مدرن، آشنایی زدایی و برجسته سازی در زمینه فرم و محتوی است؛ در برخی از نقاشی های مدرن با انواع هنجار گریزی های موردنظر لیچ یعنی آوایی (استفاده از عناصر بومی)، نوشتاری (برهم زدن ساختار اشکال)، نحوی (جابجایی اشکال از جای اصلی و واقعی شان) و معنایی (تغییر معنای آشنا) روبرو می شویم.
جلوه های آشنایی زدایی در «عبهر العاشقین» با رویکرد قاعده افزایی و قاعده کاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
81-108
حوزههای تخصصی:
بخشی از عرفان قرن ششم، حاصل اندیشه های «روزبهان بقلی» است. در کتاب «عبهر العاشقین»، روزبهان بقلی با بیان شاعرانه در قالب نثر، اندیشه پویا را با خلاقیت درآمیخته و مرزهای بین شعر منثور و نثر منظوم را درهم تنیده است. در بررسی زبان «عبهر العاشقین» در این پژوهش، مؤلفه های آشنایی زدایی در نثر او با تأکید بر آرای «لیچ» شناسایی شد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و از ابزار منابع کتابخانه ای استفاده شده است. زبان روزبهان در این کتاب، نظامی ویژه دارد و شگردهای آشنایی زدایی، قاعده کاهی و قاعده افزایی زبانی، متأثر از تجربه های عرفانی روزبهان به خوبی نمود یافته است. قاعده افزایی از طریق فرایند تکرار کلامی به شکل توازن حاصل از تکرار واژگانی است و از این میان تکرار آوایی ناقص بیشتر از تکرار آوایی کامل در قالب کلمات مسجع (متوازی و مطرف) و متجانس وجود دارد. قاعده کاهی (هنجارگریزی) نیز به عنوان عاملی در ایجاد آشنایی زدایی در قالب تشخیص و تشبیه و استعاره، پربسامدترین صور خیال در «عبهر العاشقین» است و ترکیبات واژگان که به شکل هنری و بدیع درآمیخته اند از زبان آشنایی زدایی می نمایند. تتابع اضافات و به کارگیری آیه و حدیث و متناقض نمایی نیز از شگردهای او در این اثر به شمار می آید.
جستاری در صورت و محتوای نقاشی اجتماعی-انتقادی دهه 90 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلفه های هنر معاصر که آن را از هنر مدرن متمایز می سازد، خارج شدن از انحصار یک طبقه اجتماعی خاص و پرداختن به اقلیت ها و خرده فرهنگ هایی است که پیش از این امکان دیده شدن نداشتند. نقاشی معاصر ایران در جریان انقلاب اسلامی موفقیت چشمگیری در همراهی با جریان های اجتماعی به دست آورد و قابلیت های خود برای بر هم زدن نظم نمایشی را به اثبات رساند. با توجه به فراگیر شدن جریان هنر اجتماعی- انتقادی در جهان و ضرورت مطالعه ویژگی های این جریان، هدف پژوهش حاضر تبیین مضامین اجتماعی بازتاب یافته در نقاشی دهه 90 ایران و چگونگی بازنمایی این مضامین در نقاشی ها بود. بدین منظور علاوه بر نقاشی های برگزیده جشنواره های ملی، مستندات گالری های خصوصی و صفحه شخصی هنرمندان برای یافتن آثاری منطبق با تعریف نقاشی اجتماعی بررسی شدند. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، بحران هویت انسان معاصر و ضرورت بازنگری در نظام های تمایزگذاری اجتماعی، تخریب محیط زیست و پیامدهای ناشی از آن بر حیات انسان ها و ناامیدی فزاینده به واسطه ی از دست رفتن رفاه و معنویات، مهم ترین مضامین اجتماعی نقاشی این دهه هستند. هنرمندان در این آثار ضمن استفاده از المان های آشنا برای مخاطب به برهم زدن انگاره ی موجود پرداخته اند و در این راه از سوررئالیسم و دفرماسیون، کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس، استفاده از زبان کلامی در همراهی تصویر، ترکیب بندی نامتعارف و به هم ریخته، رنگ های تیره یا اکسپرسیو و سبک فردی استفاده کرده اند تا مخاطب را در حالتی از ابهام و تعلیق قرار داده و به تأمل در وضعیت موجود وادارند.
تأملّی در کارکرد آشنایی زدایی از چهره ی اساطیری اژدها در رمان عینکی برای اژدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فانتزی های نوین، ادامه ی اساطیر و قصه های عامیانه اند که با تأثیرپذیری مستقیم یا غیرمستقیم از چهره ها و حوادثِ قصه های کهن الهام گرفته اند. چهره هایی که از عالمی دیگر، از دنیایی که در چشم ما ناممکن جلوه می کنند، پا به دنیای واقعی مردم می گذارند و همانند چهره های اساطیری، رفتاری از آن ها سرمی زند که برای ما، دور از دسترس و ناشدنی می نماید. ویژگی ها و اعمالی از آن ها می بینیم که آرزوها و نیازهای حال و آینده ی ما را بازتاب می دهند، همچنان که اساطیر و حماسه ها پاسخگوی پرسش ها و بیانگر تشویش ها و آرزوهای نیاکان ما بودند. اژدها در رمان عینکی برای اژدها، اثر محمدهادی محمدی، نمادی از افسانه های رو به فراموشی است که نویسنده قصد دارد با این رمان اهمیت افسانه ها، حماسه ها، قصه های عامیانه و... را به نسل جدید یادآور شود. در این مقاله کوشش شده است که اژدهای این رمان با اژدهایان اساطیری و حماسی (به ویژه در اشعار شاهنامه) مقایسه شود، وجوه تشابه و افتراق آن ها بررسی گردد و کارکردهای اجتماعی اژدهای فانتزی تبیین شود. همچنین به این پرسش پاسخ داده شود که اگر هدف از این فانتزی جلب توجه نسل جوان به افسانه هاست، چرا با وجود دو افسانه گوی فعال، یعنی بی بی ترنج و ننه اژدها، در کل رمان حتی یک بار هم افسانه ای از آن ها نمی شنویم؟
آشنایی زدایی در تضمین های نحوی افعال آیات سوره بقره قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی یکی از روش های برجسته سازی در یک اثر ادبی است که خروج از زبان معمول و معیار نامیده می شود. استفاده از این روش علمی - ادبی به زیبایی و پویایی کلام، منجر و موجب می شود شنونده و خواننده متن، به آن توجه ویژه ای داشته باشد. همچنین، تضمین نحوی این است که یک فعل به وسیله حرف جر غیرمعمول، متضمن معنای فعل دیگری باشد. درواقع یک فعل دارای دو معنا شود؛ یعنی فعل مذکور یک معنا داشته باشد و حرف جر آن، معنای دیگری به فعل بدهد. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی تحلیلی، تضمین های نحوی به کاررفته در آیات سوره بقره را از منظر آشنایی زدایی بررسی کند و میزان توجه قرآن، به استفاده از امکانات زبانی و شگردهای زیباسازی کلمات قرآنی را آشکار سازد. همچنین، بر آن است که تضمین های نحوی به کاررفته در قرآن را با نظریه صورت گرایان در آیات سوره بقره تطبیق دهد. این مقاله با استفاده از کتاب های ادبی، نحوی، لُغوی و تفسیری، تأثیر تضمین نحوی را در فهم معانی کلمات قرآنی بررسی می کند و دشواری های نحوی آیات را با بهره گیری از صنعت تضمین نحوی و تأثیر آن را در بهتر فهماندن معانی قرآن بیان می کند و درصدد بررسی معنای تضمین نحوی افعال در آیات قرآن است.
جنسیت زدگی نشانه ها در خود - نگاره های زنان (مطالعه موردی: آثار هنرمندان پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
14 - 25
حوزههای تخصصی:
کارکرد نظام های زبانی که یک پیام را توسط نشانه ها منتقل می کنند، تثبیت واقعیت و طبیعی سازی آن بوده که این امر خالی از ایدئولوژی و لایه های معنایی نمی باشد و افراد یک جامعه به جهت دریافت پیام، نشانه ها را در قالب قراردهای فرهنگی می آموزند. بازنمایی تصویری از طریق نظام زبانی بصری در طول تاریخ ایده ها و باورهایی از تمام امور، نظیر جنسیت و هویت را پدید آورده است و جامعه آن ها را فرا گرفته است. هنرمندان پست مدرن که همواره در پی ساختارشکنی و آشنایی زُدایی هستند، در آثار خود به نقد باور های طبیعی سازی شده در جامعه، از طریق بازنماییِ هنجارشکن و نامتعارف، می پردازند. در این پژوهش خودنگاره های عکاسان پست مدرن که توسط دال های بصری ، قراردادهای از پیش تعیین شده ی هویت و جنسیت را به چالش کشیدند، مورد توجه قرار گرفته و با اتکا به دیدگاه اُمبرتو اِکو تحلیل شده است. هدف از این کار کشف لایه های معنایی و وجوه اشتراکِ آثار و واسازی ایماژهای مسلط هویت و جنسیت در عصر حاضر است. نمونه مورد مطالعه، خودنگاره های سه عکاس پست مدرنِ زن، سیندی شرمن، کلود کائون و جیلیان ورینگ می باشد. نتایج نشان می دهد که خوانش عکس غالباً امری بین الاذهانی است و کیفیت خوانش به حلقه خوانندگان وابسته است. به علاوه، فهم متن همواره نوعی غیرطبیعی سازی آن است. نتایج همچنین بیانگر آن است که آثار مورد بحث صرفاُ ارجاع به خود نبوده و در آن ها از رمزگانی بهره برده شده که بر جنسیت زده بودن نحوه بکارگیری نشانه ها در بازنمایی زن تأکید دارد.
نقد و تحلیل فرم شناسی دوازده بند محتشم کاشانی در بستر آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی- استشهادی و تحلیل یافته ها، بر اساس نقد ادبی صورت گرایانه، کاربرد ابزارهای آشنایی زدایی را در مرثیه محتشم کاشانی بررسی می کند. در ف رم شناسی ای ن مرثیه، هنرسازه ه ای زبان ی و ادب ی، ب ه سلسله عواطف ی م ی پیوندد ک ه احساسات مخاطب را هم راه با اعجاب و فراز و فرودهای روحی برمی انگیزد. محتشم با موقعیت شناسی ادبی، استقلال فکری و آزادی تأمل، به گزینی ترکیبات و تنوع مضامین، جلوه های هنری کلام را ترسیم می کند و با این شگرد، زمینه درونی و معنوی شعر (عاطفه) را تقویت می سازد. جریان عاطفی شعر از محور شخصی به محور اجتماعی سوق پیدا می کند و کلام را از برش زمان و مکان معیّن فراتر می برد که همین موضوع سبب درهم شکستن مرز جغرافیایی کلام و بازگشت وحدت بندها به همان افق دایره وار عاشورا می شود. از دلایل تأثیرگذاری شعر محتشم غیر از مضمون، گره خوردگی عاطفه و تخیّل همراه با صورخیال و صناعات ادبی، الهام گیری طبیعی وزن شعر از نفس موضوع (واقعهکربلا)، دقت در تحسین الفاظ و تجوید معانی (تکمیل و نیکو گردانیدن معانی) است. پربسامدترین تصویرهای هنری در این مرثیه، استعاره و در مرتبه بعد، تشبیه است. عناصری که برای ساختن تصاویر استعاری استفاده شده اند، عناصر طبیعی و جلوه های آن هستند و عناصر انسانی در استعاره ها، از نظر بسامد بعد از عناصر طبیعی قرار می گیرند.
بررسی جلوه های آوایی دیوان "احزان صحراوية" تیسیر سبّول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
79 - 95
حوزههای تخصصی:
موسیقی از عناصر ساختارساز و جدایی ناپذیر شعر است که به شکل های مختلفی جلوه می نماید. این موسیقی گاه حاصل کاربرد اوزان عروضی و قوافی است و گاه حاصل هماهنگی و ترکیب کلمات و طنین خاص هر حرف در مجاورت با حروف دیگر است. تیسیر سبول (1939 – 1973) شاعر معاصر اردنی در اشعار خود، از تکنیک های مختلفی جهت خلق موسیقی بهره برده است. مقاله حاضر با شیوه توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی سبک شخصی شاعر در انتخاب وزن و موسیقی از رهگذر تحلیل بسامد این شگرد هنری در اشعار اوست. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در بخش موسیقی بیرونی، شاعر از بحر رمل (فَاعِلاتُن ْ ) که دارای هجاهای بلند و تسکین ها (سکته ها)ی عروضی درون مصراعی است بیشترین استفاده را برده که خاصیت و کاربرد عمومی این بحر در قواعد عروضی فارسی و عربی برای مضمون غم و اندوه است. هدف از این پژوهش کشف و پیدایی سبک شعری تیسیر در لایه آوایی به منظور شناسایی متغیرهای برجسته ساز، شکل و نقش آن ها در زمینه کیفیت معنابخشی به افکار شاعر است. نتایج این بررسی نشان می دهد که تیسیر اوزان را متناسب با موضوع و درون مایه شعر انتخاب کرده است و با تکنیک های هنجارگریزی چون تضمین، تدویر، و درآمیختگی شعر نو و کلاسیک توجه مخاطب را به اشعار خویش جلب کرده است. تکرار قافیه، یکی از پربسامدترین شکل تکرار در موسیقی درونی اشعار تیسیر است. غرض اصلی از این نوع تکرار علاوه بر تأکید و تکیه بر کلمه، تحکیم معنا و قوت بخشیدن ب ه آن است. تیسیر به موسیقی دیداری نیز توجه خاصی نشان داده که این موسیقی از طریق نوشتن پلکانی و عمودی سطر های شعری، جلوه نموده است. غرض اصلی این نوع موسیقی، برجسته کردن یک مصراع در برابر مصرع های دیگر، تشخص بخشیدن و تأکید کردن هر کلمه یا سطر مصراع است.
بررسی آشنایی زدایی در ساخت و کاربرد واژگان در اشعار خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
165 - 179
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در فرمالیسم، آشنایی زدایی است. در این روش، شاعر با تکیه بر اصل غرابت و تازگی زبان، شگردها و فنونی را به کار می برد که در نهایت موجب بیگانه شدن متن در چشم مخاطبان می گردد. هنجارگریزی از روش های اصلی و مؤثر این شیوه است. لیچ انواع آشنایی زدایی را به هشت دسته آوایی، معنایی، نحوی، واژگانی، سبکی، گویشی، نوشتاری و باستانی تقسیم کرده است. در شعر فارسی، خاقانی شروانی از شاعران هنجارگریزی است که با تکیه بر ذوق سرشار و خلاقیت هنری در اشعار خود ویژگی هایی را به کار برده که سبک شعر ی اش را از دیگر شاعران متمایز ساخته است. بخش زیادی از آشنایی زدایی های موجود در اشعار او مربوط به ساخت و کاربرد واژگان است. این مقاله با هدف بررسی ساخت واژگان و کاربرد انواع آشنایی زدایی در واژگان شعر خاقانی تدوین شده است. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با محوریت قراردادن دیوان اشعار او به بررسی این پژوهش پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که بخش عظیمی از برجستگی ها و دشواری های شعر خاقانی، ناشی از کاربرد انواع آشنایی زدایی در حیطه واژگان است. خاقانی پیوسته با آفرینش واژگان و ترکیبات جدید و نیز با استفاده از کلمات نامأنوس زبان ترکی و دیگر زبان ها، واژگان مربوط به ادیان و علوم مختلف، تعابیر عامیانه و نیز استفاده از اشکال غیر رایج واژگان توانسته است، تازه ترین تصاویر شعری را ارائه دهد و بر تازگی زبان خود بیفزاید.
شعریت در هنر مفهومی: استعاره، آشنایی زدایی و خود ارجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
243 - 267
حوزههای تخصصی:
هنر مفهومی گونه ای نوین از هنرهای تجسمی است که با قواعد و موازین زیباشناختی مرسوم هنر نمی توان آن را سنجید. این گونه از هنر تجسمی، علیه موازین زیباشناختی پیش از خود می شورد و با روحِ شدیداً انقلابی و عصیانگرانه خود مفاهیمی مثل زیبایی، فرم و ماده را از خود دور می کند. بدین ترتیب این سؤال مطرح می شود که در نبودِ زیبایی، فرم و ماده، چه عاملی باقی می ماند که به مدد آن بتوان هنر مفهومی را همچنان در قلمرو هنر نگه داشت و آن را نوعی از هنر دانست؟ این نوشتار نشان خواهد داد که در نبودِ مؤلفه های مرسومِ هنرهای تجسمی، هنر مفهومی به سوی نوعی از هنرهای زبانی- روایی میل می کند و عنصر شعریت را در خود فعال می کند. بااین حال آنچه از شعریت در هنر مفهومی می بینیم، به تعریفِ مرسوم و معهودِ شعر نیز هیچ ارتباطی ندارد، بلکه به مکانیسم هایی مرتبط است که در سطح بسیار کلان شعریت را ایجاد می کنند؛ از آن جمله می توان به استعاره، آشنایی زدایی و خودارجاعی اشاره کرد که شواهد حضور هریک از آنها در هنر مفهومی در این مقاله نشان داده شده است.
بازخوانی انواع هنجارگریزی معنایی در کلیله و دمنه
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 182
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان مهم ترین ماده ادبیات و اساسی ترین وسیله ارتباط، نقش انکارناپذیری در خلق آثار ادبی دارد. شاعران و نویسندگان برای بهره گیری از قدرت زبان و غنای اثر ادبی از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند که هنجارگریزی معنایی یکی از آن هاست که بهره گیری از آن در نثر، جلوه گری و شعرگونگی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به کاربرد زیادِ عناصر خیال انگیزی در کلیله و دمنه نصرالله منشی بررسی شیوه های هنجارگریزی معنایی در این اثر در شناخت اسلوب زبانی و ادبی نثر قرن ششم اهمیت ویژه ای دارد که تاکنون به آن توجه شایانی نشده است. در این پژوهش با بهره گیری از شیوه توصیفی- تحلیلی و نیز مطالعات کتابخانه ای، ضمن تکیه بر الگوی ارائه شده توسط فرزان سجودی برای دسته بندی انواع هنجارگریزی معنایی، نخست به هنجارگریزی معنایی تعریف، و انواع آن توضیح داده شد، سپس بسامد تک تک آن ها از کلیله و دمنه استخراج گردید. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که نصرالله منشی برای خیال انگیزی بیشتر و استفاده بهتر از زبان، از هنجارگریزی معنایی بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی به روش انسان پنداری بیشتر به کار رفته و بسامد آن در قیاس با انواع دیگر هنجارگریزی معنایی بیشتر است که در واقع یکی از ویژگی های سبکی کلیله و دمنه به شمار می رود. نصرالله منشی به همه حیوانات که شخصیت های اصلی داستان ها هستند، مشخصه ها و ویژگی های انسانی بخشیده است و این موضوع می تواند در مطالعات سبک شناسانه این اثر و مقایسه آن با سایر آثار هم دوره اش مورد توجه قرار گیرد.