مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
آشنایی زدایی
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
1 - 30
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی از مهم ترین فنون گریز از ابتذال، در هر دو حوزه ی ساختار و محتوای هنرِ شعر است که ابزارِ خیال شاعران برای دریافتی متمایز و مهیّج از زبان و انتقال آن به مخاطب واقع شده است. این مبحث مهم نقد ادبی، نخستین بار به وسیله ی فرمالیست های روسی مطرح شد. به عقیده ی آنان تکرار واژگان و ترکیبات کهن، زیبایی متن و به تبعِ آن رغبت مخاطب را تهدید کرده و لزوم بیگانه سازی را نمایان می سازد. جلوه های این هنر شاعری را بیش و کم در تمام ادوار شعر فارسی می توان دید؛ اما در عصر رواج سبک هندی، به دلایلی همچون گذرِ شعر، به ویژه قالب غزل، از ادوار پرشکوه و به تبع آن تکرار و ابتذال عناصر آن و تغییر پایگاه و مخاطبِ هنرِ شعر، این تجلّی نمایان تر است. عناصر دیوانی نیز به دلایلی همچون تعلقشان به دربار، به عنوانِ عظیم ترین مهد پرورش شعر و سنخیّت با ادبیات فاخر و کهن ، به قدری استفاده شده اند که در زمان ظهور سبک هندی، غبار تکرار و کهنگی دامانشان را گرفته است؛ بنابراین، شاعر سبک هندی با انواع فنونِ آشنایی زدایی همچون توجه خیالی به حواشی عناصر، مخالف خوانی، مضمون تراشی، کاربرد تناقض آمیز و کاریکاتوری عناصر و همچنین بهره جستن از آن ها در بیگانه سازی کنایات مبتذل، درصدد نوسازی و نمایاندن دگرگونه ی آن ها در شعر خود برآمده است. در این مقاله، ذیلِ شش عنوان، به تحلیل کاربرد این شگردها در غزل سبک هندی پرداخته ایم.
هنجارگریزی و برجسته سازی در سوره طه از دیدگاه لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم یا صورت گرایی یکی از نظریه های نقد ادبی معاصر در حوزه های بررسی ادبیات است که درنیمه اول قرن بیستم در روسیه به وجود آمد. برجسته سازی از مباحث مهم مطرح در این نظریه و مبتنی بر هنجارگریزی(قاعده کاهی) و توازن (که از طریق قاعده افزایی به وجود می آید) است. از این رو می توان زبان قرآن را در قالب زبان معیار، یک زبان هنجارگریز نیز دانست. اما باید توجه داشت که هنجارگریزی در قرآن بدین معنا نیست که کلام خداوند برخلاف قاعده و قیاس است بلکه شیوه بیان آن متفاوت است. به عقیده فرمالیستها آشنایی زدایی یک امر نسبی است و با مرور زمان، متن ادبی عادی و تکراری می شود. اما از آنجایی که زیبایی های ادبی وعلمی قرآن پایان ناپذیر است، پژوهشگران قرآنی پیوسته با تأمل و تدبر در آن می توانند بخش های تازه ای از آن را آشکار سازند و غبار کهنگی و عادت را از آن بزدایند. نگارندگان در این مقاله با تکیه بر نظریه فرمالیسم و با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بیان برجسته سازی(هنجارگریزی و توازن) از منظر لیچ در سوره طه پرداخته و ارتباط و تناسب ساختار آیات با محتوا و نام سوره را بررسی نموده اند.
آشنایی زدایی و کارکرد آن در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
33 - 44
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی (غریب سازی) یکی از شگردهای آفرینش شعر و از مباحث مهم نقد ادبی معاصر است که نخستین بار توسط فرمالیست ها (صورتگرایان) روس مطرح شد. آنها اعتقاد داشتند استفاده مکرر از واژگان و ترکیبات کهن در شعر، از ارزش و زیبایی متن کاسته و انگیزه مخاطبِ شعر نیز از آن سلب خواهد شد. به همین دلیل آنها بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند و هدف اصلی آن را جلوگیری از تکرار و ابتذالِ واژگان، ترکیبات و تصاویر کلیشه ای در متون ادبی دانستند. آشنایی زدایی یکی از عوامل تعیین سبک شاعران نیز به شمار می رود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی در آثار خود به شیوه های گوناگون آشنایی زدایی توجه داشته و از همین رهگذر، واژگان، ترکیبات و تصاویر تازه ای خلق کرده اند که در این مقاله به بخش هایی از آنها خواهیم پرداخت.
نقد و تحلیل «ادبیت» در چکامه ی « لِعازر عام 1962 » از خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
خلیل حاوی، شاعر نام آور لبنانی است که با اشعار عمیق و معانی فلسفی اش، به عنوان شاعرِ فیلسوفِ معاصر عرب، شناخته شد. علاوه بر معانی فلسفی اش که از او چهره ای متفاوت از دیگر شاعران معاصر ارائه می دهد، عرصه ی شگفت انگیزِ دیگری که حاوی یکه تازِ بی رقیب آن است، ساحت زبان و صورت شعر است. از جمله زیباترین چکامه های حاوی، قصیده-ی «لعازر عام1962» است که شکل و صورت آن، در زیباترین هیئت تجلی یافته و در پیوندی عمیق با معناست. با توجه به تمرکز بیشتر پژوهش های ادبی پیرامون آثار خلیل حاوی بر محتوا و معانی ، ضرورت وجود پژوهشی متن محور احساس می شد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند با نگاه فرمالیستی و متن محور، ادبیت یا به تعبیری وجه ادبی قصیده ی لعازر، یکی از زیباترین قصاید خلیل حاوی را مورد بررسی قرار دهند و از دریچه ی سازه های شعرآفرینی چون رستاخیز واژگان و آشنایی زدایی و تبیین نقش مهم این دو عنصر در انتقال معنا، اعجاز شعری حاوی را بر دوستداران شعر عربی روشن تر گردانند. در این پژوهش مشخص گردید که خلیل حاوی با ابداع در اسالیب زبانی و به کارگیری شگردهای ادبیت متن، تا حد زیادی توانسته است، سازه های زبانی را به بهترین شکل در خدمت معنا به کارگیرد و پیوند محکمی میان دو عنصر زبان و معنی برقرار کند.
کارکرد نظریه ««تفاوط»» دریدا به مثابه عنصری پسانوگرا در سروده های جان کیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر خوانشی نقّادانه از پاره ای از سرود های جان کیتز شاعر انگلیسی است. این خوانش، یکی از ویژگی های پسانوگرایی را در پرتو نظریه های منتقدانی همچون ویکتور شکلوفسکی و ژاک دریدا نشان می دهد تا سبک بارز این شاعر دوران رمانتیک انگلیس را بشناساند. آنچه بررسی پسانوگرایانه آثار کیتز را بر می انگیزد، یافتن یکی از تمهیدات برجسته پسانوگرایانه به نام «تفاوط» است. مسأله احتمالی بودن یک مفهوم که در نظریه آشنایی زدایی شکلوفسکی نمود دارد در بعضی از اشعار جان کیتس نمایان است؛ او سعی دارد تا از شیوه های سنّتی اجتناب کند و نگاهی نو نسبت به دنیا داشته باشد تا به دیدگاهی متفاوت و نو دست یابد. آشنایی زدایی ویکتور شکلوفسکی زمینه ای نو برای خلق مفاهیم متفاوت و جدید ایجاد می کند. این تفاوتها، «تفاوط» و ژاک دریدایی را می آفرینند و خواننده را وا می دارند تا تأمّل کند؛ پس خواننده آن قدر درنگ می کند تا به درک مفهوم نو و متفاوت نائل شود. از این حیث، درنگ و تعلّل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های نظریه «تفاوط» ژاک دریدا به حساب می آید.
بررسی و نقد صورتگرایانه شعر خلیل مطران و سهراب سپهری از منظر هنجارگریزی و آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
471 - 494
حوزههای تخصصی:
. فرمالیسم در ادبیات ملل گوناگون ظهور بزرگانی چون یاکوبسن، شکلوفسکی و... جلوه گر است و در ادبیات عرب وامدار تلاشهای لفظ محور بزرگانی چون جاحظ و قدامه بن جعفر و عبدالقاهر جرجانی است و نشانه های آن در ادبیات معاصر عرب در آثار بزرگانی چون أمین نخله، صلاح عبدالصبور و... قابل مشاهده است، که پژوهش حاضر، سروه های دو شاعر معاصر عربی و فارسی یعنی مطران و سپهری را از نظرگاه نقد صورتگرایانه از منظر آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی و نقد قرار می دهد؛ از آنروی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربستِ شگردهای یاد شده می باشد، بررسی متن شعری این دو شاعر نشان از آن دارد که شعر سهراب؛ آب حیاتی در رگ سنت هاى تکرارى ادبیات بود و مبانى جدیدى براى علوم ادبى ایجاد کرد، اما زبان شعری مطران، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشنایی زدایی از زبان مأنوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تأمل، معنی مکتوم را کشف می کند.
ناهنجاری های دستوری- معنایی از دیدگاه لارنس ونوتی در رابطه با دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمه ای شفاف و برجسته به ویژه در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفه هایی تحت عنوان آشنایی زدایی و غرابت زدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی می پردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به ساده سازی مفاهیم پیچیده می کند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند ساده سازی را در متن ترجمه اعمال می کند. در مفهوم کلی تر، ساده سازی به معنای شکستن جملات یا عبارت های طولانی و جانشین سازی جملات کوتاه به جای آن ها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمه های مورد بررسی دست یابد و ترجمه دقیق تر و مقبول تر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریه لارنس ونوتی با همه مؤلفه ها (آشنایی زدایی، غرابت زدایی، آشنایی زدایی دستوری- نحوی و آشنایی زدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمه موسی اسوار در زمینه آشنایی زدایی و ترجمه مهدی سرحدی در حوزه غرابت زدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.
آشنایی زدایی از سازه های داستان در شش داستان پست مدرن معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی در اصطلاح ادبی غریبه سازی آن بخش از ادبیت متن است که برای مخاطب آشناست. این تکنیک ادبی اولین بار در مکتب شکل گرایان روسی پدید آمد. در داستان نویسی نو، آشنایی زدایی از راه بیان و استفاده متفاوت از عناصر داستان مطرح می شود. داستان های پست مدرن معاصر فارسی به سبب گزینش آشنایی زدایی در عناصر داستانی از قبیل دیدگاه، مضمون، فضاسازی، زمان، فرم، لحن و پایان بندی متفاوت در هاله ای از شگردهای نو قرار می گیرند و خواننده را مجبور می سازند بارها این داستان ها را بخواند تا به کشف مورد نظر نویسنده دست پیدا کند. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای در صدد آن است که ضمن شناخت آشنایی زدایی از سازه های داستان در داستان های پست مدرن به نقد و بررسی شش داستان از «بیژن نجدی»، «هادی خورشاهیان»، «مهدی یزدانی خرم»، «لیلا صادقی» و بررسی عناصر سازنده در آن ها بپردازد.
مؤلفه های هویت ملی در شعر معاصر (مطالعه موردی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
105 - 126
در عصر حاضر، فرایند جهانی شدن، انسان ها را به سوی یکپارچگی، وحدت و شهروندی جهانی دعوت می نماید و ضرورت پرداختن به هویت ملی و بنیان های آن آشکارتر می باشد. یکی از آبشخورهای هویت ایرانی، زبان و ادبیات فارسی است. در تاریخ افتخارآمیز ایران، همواره هویت و همبستگی مردم از راه زبان فارسی حفظ شده است و شاعران معاصر نیز از شعر پارسی به عنوان ابزاری در جهت حفظ هویت ملی بهره برده اند.
یکی از مسائلی که شاعران معاصر با هدف تقویت هویت ملی بدان توجه نموده اند، بهره گیری از عناصر قومی، فرهنگی، تاریخی و... مشترک میان ساکنان ایران زمین است. در این راستا بزرگداشت اسطوره های قومی و ملی، ستایش عظمت باستانی ایرانیان و تأکید بر شاخصه های مهم فرهنگی، دارای اهمیت فراوان می باشد. ازجمله شاعران معاصر که به هویت ملی توجه نموده اند، می توان محمدرضا شفیعی کدکنی را نام برد. وی باستان گرایی را که یکی از روش های برجسته سازی زبان است، به عنوان ابزاری در جهت دستیابی به هویت ملی به کار برده است.
شفیعی در شعر خود به نمادها و شخصیت های اسطوره ای، آیین های باستانی، تاریخ و فرهنگ گذشته، و جغرافیای ایران قدیم که از عناصر فرهنگ و هویت ملی به شمار می آیند، توجه بسیار نموده اند و علاوه بر اینها، شفیعی در شعرش به شخصیت های بزرگ عرفانی و ادبی گذشته فارسی نیز پرداخته است. این امر نشانگر توجه ویژه وی به این بُعد از هویت ملی ایرانیان می باشد. بدین سان کاربرد باستان گرایی در سخن شاعران معاصر را می توان رویکردی به هویت ملی انگاشت.
تحلیل بلاغی اشعارهوشنگ ابتهاج بر پایه ی هنجارگریزی معنایی با تکیه بر دفتر«سیاه مشق»
حوزههای تخصصی:
توانایی برقراری ارتباط از جمله امکاناتی است که بشر به بلندای تاریخ از آن در گفتار و نوشتار استفاده کرده است، در این میان، آرایش سخن نیز همواره مورد توجه سخن وران بوده است؛ بنابراین در تمامی آثار بزرگان پیرایگی و آراستگی کلام وجود دارد. در مراتب گوناگون زیبا سازی اثر هنری، هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی و موضوعات نقد ادبی در مکتب فرمالیسم روس است. در هنجارگریزی معنایی شاعر بر اساس قواع د معنایی ح اکم ب ر زبان هنجار، از دو روش همنشینی و جانشینی کمک می گیرد. با توجه به اینکه حوزه ی معنا بیش از دیگر سطوح زبان در برجسته سازی م ورد نظر اس ت، هر شاعری که بتواند بر حسب توانایی های ذوقی و علمی خود در این زمینه موفّق باشد، از اشعار ناب تری برخوردار خواهد بود. یعنی شاعر یا نویسنده در عین بیان موضوع به دنبال زیباتر بیان کردن آن نیز می باشد. در بررسی های زبانی و پژوهش های ادبی فارسی نیز نگرش فرمالیست ها، جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. این پژوهش با بررسی هنجارگریزی معنایی و تحلیل چگونگی به کارگیری عناصر هنجارگریزی معنایی در شعر هوشنگ ابتهاج به گونه های مختلف هنجارگریزی معنایی از جمله تشبیه، استعاره، کنایه، مج از، ایهام، تض اد، پارادوکس در صد غزل هوشنگ ابتهاج می پردازد.
آشنایی زدایی و برجسته سازی زبانی در غزلیات مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
26 - 36
حوزههای تخصصی:
مولانا شمس الدین / کمال الدین محمد وحشی بافقی یکی از شاعران نامی ایران در قرن دهم است که در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهر بافق چشم به جهان گشود. ارزش شعر او بیشتر در تأثیری است که در تغییرات سبکی شعر فارسی در سده دهم بر جای گذاشته است و منجر به پیدایش و رشد سبک جدیدی شده است که به سبک بازگشت یا «مکتب وقوع» موسوم می باشد. برجسته سازی از مسایل مطرح در نقد فرمالیستی است که در بررسی ها و نقدهای مرتبط به ادبیّت متن مورد توجه قرار می-گیرد. منظور از آشنایی زدایی درشعر، مجموعه راه کارهایی است که شاعر به واسطه ی آن ها سعی می کند متن را در برابر دیدگان مخاطب، غریبه جلوه دهد، در اثر این امر دریافت معنای متن توسط مخاطب به تاخیرافتاده و متن ادبی آشنازدا می گردد. از تجزیه و تحلیل ترکیبات آشنازدای شعر وحشی می توان به نتایج زیررسید: شاعربیشتر با به کارگیری گروه های اسمی و گاه با ترکیبات اسمی ای که درجملات پیرو قابل تاویل به صفت هستند و نقش وصفی می پذیرند، سعی درآشنایی زدایی داشته است. ازطرفی گره خوردگی این ترکیبات با ایماژهای شعری ازدیگرعوامل برجسته ساز غزلیات وحشی بافقی می باشد. ازدیگرراه-کارهای زبانی وحشی، جهت برجسته کردن کلامش ، مختصرسازی و فشرده سازی هنرمندانه ی مفاهیم، کاربرد شاعرانه ی کلمات گویشی و مثل ها در شعر در سطح واژگان و نحو ، جابجایی ها و تکرارهای برجسته و سایر ویژگی هایی که به غزل وحشی هویت خاص بخشیده است.
نگاهی تطبیقی به شعر معاصر ایران و عراق از منظر ناسازواری های هنری
حوزههای تخصصی:
شاعران امروز با همنشین نمودنِ گونه هایِ ناهمگون و پیوند مفاهیم متناقض، شیوه ی هنجارین برخورد با واژگان را مورد تعرّض قرار می دهند. از این منظر، بخش وسیعی از نوآوری های زبان ادبی شاعران معاصر ایران و عراق - با توجّه به قرابت های خاصّ فکری و فرهنگی- در گستره ی تصویرپردازی های بدیعِ «متناقض نما» نمود یافته است. بدیهی است که ابهام چنین تصاویری باعث می شود که ذهن مخاطب در فضایی ناشناخته سیر نماید که اگرچه در نگاه نخست، با باورهای محتوم وی چندان هم خوانی ندارد، امّا پس از اندک درنگی، ناخواسته به همراهی با شاعر اقناع شود و از زیبایی های نهفته در ناسازواریِ هنری وی لذّت بَرد. بر این اساس باید گفت، آفرینش تصاویر ادبی شاعران معاصر ایران و عراق در پوشش «متناقض نمایی» ، هرگاه که با نوآوری هدف مند آنان همراه بوده و به ایجاد پیوندهای عمیق میان واژگان متضاد منجرگشته ، یافته های این تحقیق نشان می دهد که شاعران معاصر ایران و عراق با هم ساز نمودنِ واژگان ناسازوار، مخاطبان را در ژرفنای رفتارهای غیر معمولی غوطه ور ساخته اند که اغراض مشترک و قابل مقایسه ای را دنبال می کند و احساسات مخاطبان را در یک سطح تحت تأثیر قرار می دهد.
بررسی آشنایی زدایی و هنجارگریزی دستوری در شعر منوچهر آتشی
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی در جهان متن، شامل همه ی شگردهایی می شود که در برجسته سازی یک متن ادبی دخیل اند و معمولاً با نوعی هنجارگریزی همراه هستند و می توان گفت آشنایی زدایی نتیجه ی برجسته سازی و هنجارگریزی است. یکی از انواع هنجارگریزی هایی که که شاعر برای آفرینش اثر ادبی به آن دست می زند، هنجارگریزی دستوری است و آن به معنی گریز از قواعد نحوی حاکم بر زبان است؛ هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است که مطابق زبان معیار، نظم می یابد اما در زبان شعر، این نظم و ساختار به هم می خورد و نوعی برجسته سازی شکل می گیرد؛ به عبارت دیگر شاعر از امکانات دستوری زبان در جهت برجسته نمودن شعرش بهره می جوید. هنجارگریزی دستوری به اشکال گوناگون در شعر شاعران مختلف، دیده می شود. بررسی شعر منوچهر آتشی نشان داده است که او از هنجارگریزی دستوری در هر دو بخش صرف (واژه) و نحو استفاده نموده است؛ انواع هنجارگریزی در سطح صرف در شعر آتشی عبارتند از: ساخت واژگان جدید، کاربرد واژگان کهن، بکارگیری واژگان امروزی و کاربرد واژگان بومی. در سطح نحو شعر آتشی نیز نمونه هایی از گریز از هنجار دیده می شود که شاعر از این طریق به آشنایی زدایی پرداخته است. این جستار موارد مختلف این قاعده گریزی های نحوی را مورد بررسی قرار داده و نشان داده است آتشی از چه روش هایی در جهت غریبه سازی نحو شعرش استفاده نموده است.
بررسی و تحلیل آرایه ی تلمیح و ارائه ی تقسیم بندی آن بر مبنای ساخت بلاغی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
41 - 79
حوزههای تخصصی:
علمای بلاغت در کتب بدیعی، به تعریف آرایه ی تلمیح و تعیین دایره ی شمول آن پرداخته و کم تر از ساختار، زیبایی شناسی و ارزش بلاغی تلمیح سخن به میان آورده اند؛ حتّی درمطالعات جدید هم، رویکرد های زیبایی شناسانه نسبت به این هنرسازه، اندک و انگشت شمار است. همچنین تاکنون هیچ نوع تقسیم بندی از حیث کیفیّت بلاغی برای تلمیح ارائه نشده است؛ بنابراین هدف این مقاله، بنانهادن روش تقسیم بندی ساختاری و بلاغی تلمیح است که بر میزان آشنایی زدایی موجود در ساختار هرتلمیح استوار می باشد. بر همین اساس، ابتدا ساختار تلمیح، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس تلمیحات برای نخستین بار در یک دسته بندیِ ساختاری و با میزان آشنایی زدایی، به دو دسته ی ساده و پیچیده تقسیم شده اند. در مرحله ی بعد، تلمیحات پیچیده به اعتبار انواع شگرد هایی که شاعران برای آشنایی زدایی از ساختار های ساده ی تلمیحی به کار گرفته اند، به هفت گونه تقسیم شده اند که هر دسته، جداگانه و با ارائه ی چندین شاهد مثال به طور مفصّل، مورد تحلیل بلاغی قرار گرفته است؛ به گونه ای که از طریق این تقسیم بندی می توان معیاری علمی برای تحلیل، مقایسه و ارزش گذاری بلاغی تلمیحات به دست داد؛ معیاری که موانع موجود در مسیر کشف زیبایی شناسی تلمیح را تا حدّ زیادی، برطرف می کند.
جستاری درباره آشنایی زدایی در سنت خوشنویسی ایران (مطالعه موردی آثار سیاه مشق میرزا غلامرضا اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
67 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از میان گرایش های خوشنویسی می توان به سیاه مشق قاجاری از نوع کارهای میرزا غلامرضا اصفهانی اشاره کرد که در آن ها جلوه های بصری فرم گرایانه در این آثار بر خوانش ادبی آن ترجیح داده شده است. حال آنکه در گرایش های مختلف خوشنویسی سنتی به رغم تفاوت در بیان بصری، حروف و عبارات به نیت خوانش متن مطرح شده اند. اما در سیاه مشق های میرزا غلامرضا، بعضاً کاربرد مرسوم نوشتار در درجه دوم اهمیت قرار گرفته یا به کلی نادیده گرفته شده. در این نوشتار این آثار نماد آشنایی زدایی از عملکرد متداول خوشنویسی تلقی می گردند. این مقاله با تحلیل برخی مصادیق شاخص در آثار سیاه مشق های میرزا غلامرضا و برخی از معاصرین وی در اواخر دوره قاجار می کوشد تا از منظری نو به جنبه های فرمالیستی و انتزاعی آن ها بپردازد. هدف: بررسی و بازخوانی گرایش های فرم گرایانه در خوشنویسی سنتی و به طور اخص سیاه مشق های یاد شده، هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این پژوهش که به صورت کیفی ارائه شده به شیوه توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مطالعات میدانی و منابع مستند کتابخانه ای یافته های خود را بیان نموده است. یافته ها: آنچه می توان از یافته های این نوشتار برشمرد این است که سیاه مشق های نستعلیق در به کارگیری عناصر خوشنویسی از متن ترکیبی موزون را ایجاد می کنند که با معیارهای معمول و متعارف سنت خوشنویسی تفاوت دارد. از لحاظ کاربرد نیز تأکید بر فرم های نوشتاری منجر به جذابیت و رویکرد زیباشناختی خط بدون توجه به مأموریت مرسوم آن یعنی خوانایی متن است.
رویکرد فلسفی به آشنایی زدایی در اشعار معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
62 - 91
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که آشنایی زدایی (Defamiliarization) اساسا رویکردی فلسفی به پدیده ها مخصوصاً در ساحت زبان و ادبیات و شعر است. در این راستا رویکرد ساختارشکنانه دریدا به مثابه تفاوط قرابت بیشتری با مفهوم آشنایی زدایی شکلوفسکی دارد.. اساساً ذهنیت ما امری زبانی است و در این میان شعر تبلور این نوع ذهنیت است. از این رو می توان گفت که ذهنیت در بافت زبانی ساخته می شود و در تفکر پساساختارگرایانی مثل بارت، دلوز، دریدا، لیوتر این ساخته شدن همواره در قالب زبان شکل می گیرد. آنچه بطو خاص در تفاوط(difference) دریدایی و بطو عام در آشنایی زدایی شکلوفسکی در خصوص زبان حائز اهمیت است این است که هرگز نمی توانیم بگوییم کاملاً به معنای یک کلمه یا جمله یا عبارت رسیده ایم و دیگر تمام. معنا هرگز در یک جهان به طور تمام و کمال حضور ندارد؛ لیکن در این نوشتار به هنجارگریزی به مثابه آشنایی زدایی در اشکال مختلف می پردازیم و به یکی از این هنجارگریزی ها یعنی از نوع آوایی بسنده کرده و به مصادیقی از اشعار شاعران معاصر ایران از طیف سنتی و رمانتیک در تایید این نوع هنجارگریزی اشاره می کنیم. شاعران مورد بحث در این مقاله عبارتند از سیمین بهبهانی، ملک الشعرای بهار، فریدون مشیری و حمید مصدّق.
جستاری در کارکرد نمادین رنگ و انواع دلالت های آن در شعر کودک و نوجوان دهه ی شصت تا هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ ها ورای ظاهر خود، مفاهیم گوناگونی دارند و تکیه گاه افکار و احساسات نمادین به شمار می آیند. نماد، مخاطب را به درنگ بر معنای شعر وا می دارد و لذت مشارکت در خلق معنای متن را فراهم می کند. این مقاله به بررسی اشعار کودک و نوجوان از چشم انداز نماد رنگ و توجه به این امر که کدام رنگ ها در شعر کودک و نوجوان در موقعیت نمادین قرار دارند و چه مفاهیمی را القا می کنند، پرداخته است. پس از انتخاب نُه شاعر کودک و نوجوان، از میان 134 مجموعه شعری که دسترسی به آن ها ممکن شده است، تنها در 32 مجموعه، رنگ هایی با ویژگی نمادین مشاهده شده است. این مقاله، به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بیان فراوانی هرکدام از رنگ های نمادین در شعر شاعران منتخب و همچنین بیان بسامد آن ها در هرکدام از گروه های سنی (ب، ج، د و ه)، دلالت های هر رنگ را در اشعار مدّنظر، بررسی و با شعر کهن و معاصر مقایسه کرده و میزان تازگی یا تداول آن ها را نشان می دهد. نتایج این بررسی نشان می دهد که رنگ های سیاه، سفید، سبز و سرخ در شعر کودک و نوجوان بیش از رنگ های دیگر، ویژگی نمادین یافته اند؛ سیاه برای بیان ظلمت فقر، گمراهی، ظلم و خفقان به کار رفته است. سفید، پاکی و معصومیت، امید و آگاهی را القا می کند و سبز، رنگ طبیعت، امید، امنیت و بیانگر مفاهیم مذهبی است. رنگ سرخ نیز با مفهوم شهید و شهادت، زیبایی، عشق، شرم و گاه تشویش گره خورده است. بیشتر نمادهای رنگ در این حوزه، نمادهای مرسوم شعر فارسی اند. از میان شاعران منتخب نیز بیوک ملکی، جعفر ابراهیمی، مصطفی رحمان دوست و قیصر امین پور، از نمادهای رنگ بیش از بقیه شاعران بهره گرفته اند.
بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در سروده های کودکانه محمود کیانوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد فرمالیستی و با شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در اشعار کودکانه محمود کیانوش پرداخته است. صورت-گرایان روس توجه ویژه به زبان و به خصوص موسیقیِ زبان دارند تا آنجا که چگونه گفتن را مقدم بر چه گفتن دانسته اند. ساحت شعر کودکانه نیز بر محور اصلی موسیقی زبان استوار است. در این گذار، اهمیت توجه به عوامل موسیقایی در شعر کودک، توجه و اعتنا به همه عواملی است که کلام را به سمت و سوی شعر سوق می دهد و به تعبیر صورت گرایان به «برجستگی زبانی» منجر می شود. از کاربست این نظریه بر اشعار کودکانه محمود کیانوش، می توان بیان کرد که برجستگی های زبانی او در محورهای موسیقی بیرونی و کناری، دو عامل مهم و قابل اعتنا در غنی ساختن اشعار او به حساب می آیند. کیانوش با مدد از دانش شعر کلاسیک و نو، زبان شعر کودک را تشخص بخشیده و با کاربست هنرسازه های موسیقایی در زیباسازی کلام و تأثیر بر مخاطب موفق عمل کرده است. بنابر یافته-های این پژوهش، به کارگیری انواع قافیه غنی و ردیف های پویا، انتخاب اوزان مطبوع و بحور گوشنوازی مانند رمل و رجز، در کنار دقت و توجه به کارکردهای ردیف و قافیه، تمرکز بر مطابقت مضمون با وزن های شعری و انتخاب ردیف مرتبط با درون مایه شعر، از شگردهایی است که کیانوش آگاهانه و هنرمندانه آنان را در خدمت زبان شعر کودک قرار داده و ماحصل استفاده دقیق و بجا از هنرسازه-های موسیقایی، شعر او را به شعری خلاق و پویا تبدیل کرده است؛ شعری که به هنر ناب نزدیک شده و با نظریه هایی چون «آشنایی زدایی موسیقاییِ» فرمالیست-های روس قابل توضیح و تبیین است.
آشنایی زدایی در نامه های برگزیده نهج البلاغه (مطالعه موردی تقدیم و تأخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناقدان، آشنایی زدایی را به عنوان دستاورد مکتب فرمالیسم روسی، یکی از ترفندهایی به شمار می آورند که سبب می شود کلام هنری از کلام غیرهنری متمایز گردد. این تکنیک ادبی با اشکال مختلف در کلام ظاهر می شود. یکی از مهم ترین شگردهای آشنایی زدایی را می توان در پدیده تقدیم و تأخیر دید که از طریق تغییر در ساختار اصلی جمله و جابه جایی عامدانه واژه ها حاصل می گردد. نامه های حضرت علی7 در نهج البلاغه یکی از زیباترین متونی است که از ترفند تقدیم و تأخیر بسیار بهره گرفته است و می توان در چهارچوب آشنایی زدایی به بررسی و تحلیل آن پرداخت.این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، تلاش دارد انواع مختلف تقدیم و تأخیرهایی را که در نامه های برگزیده نهج البلاغه به کار رفته است ،بررسی نماید و تأثیری را که این پدیده بلاغی در معنا ایجاد نموده است مورد تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که امام علی 7 با جابه جایی هدفمندانه جایگاه واژه ها و بهره گیری از تکنیک زبانی تقدیم و تأخیر و به روش آشنایی زدایی، هم کلام خویش را به شکلی گویاتر و معنادارتر برای مخاطب به تصویر کشیده و هم با رعایت حسن نظم، مطالب مورد نظر را بر اساس ریتم خاص و نظم آهنگی معین که مخاطب را مسحور شیوه بیان خویش ساخته، ادا نموده است.
رویکرد آشنایی زدایی در فرآیند ارتباط تصویری حوزه تصویر سازی تبلیغاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
25 - 36
حوزههای تخصصی:
نقش رسانه های تصویری و رابطه آن با مخاطب، مسئله مهمی در جهان معاصر بشمار می آید. یکی از مهم ترین رویکردهایی که بواسطه آن می توان به این منظور دست یافت، آشنایی زدایی است. این رویکرد با تغییرعادات دیداری و ادراکات بصری در مخاطب احساس شگفتی ایجاد کرده و وی را به مشارکت می طلبد. در نظریه های هنری و ادبی، این مقوله از مفاهیم کاربردی بشمار می آید که در هنرهای ارتباطی به آفرینش مفاهیم نو منجر می گردد. مطالعه موردی این مقاله بر آشنایی زدایی و نقش آن در عملکرد تصویرسازی تبلیغاتی تاکید دارد. فرض بر آن است که این رویکرد موجب نوعی نگاه عالمانه در این زمینه شده و ارتباطات بصری را با زبانی نوین مطرح می نماید. در بیان عوامل موثر برای جلب توجه و متقاعدسازی مخاطب از طریق تصویر، توجه به ویژگی ضمنی بودن دلالت های تصویری، نقش مخاطب در آفرینش معنا و ارتباط تکنیک های خلاقانه تصویرسازی با مقوله آشنایی زدایی از شیوه کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که آشنایی زدایی با بهره از زبان نوین و غیرمستقیم، در برقراری ارتباط بصری با مخاطب موثر است.