مطالب مرتبط با کلیدواژه

هنر اجتماعی


۲.

تکوین گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر غرب با تأکید بر هنر جنگ و صلح در دو دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر اجتماعی دوران معاصر هنر جنگ و صلح هنر سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۶۰
یکی از کارکردهای ارزشی هنر در دنیای معاصر، مبارزه علیه اشکال سلطه مانند سلطه نژادی، قومی، طبقاتی و سلطه از طریق جنگ بر مردمان سرزمینی دیگر است. این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش که گفتمان تعهد اجتماعی در هنر معاصر جهان، چگونه خود را مطرح کرده و نمود آن در نحوه بیان آثار هنری چگونه است؟ به روشی توصیفی تحلیلی، روند شکل گیری گفتمان تعهد اجتماعی در هنر جهان غرب از سده بیستم را مورد بررسی قرار داده و به تحلیل گفتمان انتقادی مصادیق آن در هنر دو دهه اخیر با موضوع جنگ و صلح پرداخته است. بنا بر نتیجه، بخش بزرگی از هنر معاصر، گفتمان تعهد اجتماعی را پذیرفته؛ اما جایگاه و نقش تعهد اجتماعی، به واسطه عملکرد جنبش های هنری معاصر، به شکلی بنیادی دگرگون شده است. اگر در گذشته با آثاری فرم گرا، وحدت گرا، با بیانی فردی در نقش کالایی خاص در موزه ها و گالری ها مواجه بودیم امروزه با آثاری مفهوم گرا، کثرت گرا، با تاکید بر بعد اجتماعی در حکم یک بیانیه در مکان های عمومی، خیابان ها، موزه ها و گالری ها مواجهیم و در نهایت، در این زمان هنر از چارچوب محدود خود جدا شده و به عنوان یک کنش، هنرمند را در نقش یک کنش گر نسبت به مسائل اجتماعی قرار می دهد.
۳.

کارکردهای «پیکربندی اجتماعی» به مثابه هنر اجتماعی با تکیه بر اندیشه های جوزف بویز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکربندی اجتماعی جوزف بویز هنر اجتماعی 7000 درخت بلوط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
پیکربندی اجتماعی، نوعی اقدام اجتماعی هنر است که در آن اندیشه، گفت وگو نقش اصلی دارند. اصطلاح پیکربندی اجتماعی، نخستین بار توسط هنرمند و سیاستمدار آلمانی، جوزف بویز مطرح شد. پژوهش حاضر به منظور مطالعه کارکردهای پیکربندی اجتماعی به مثابه هنر اجتماعی انجام شده است. در این پژوهش، به مهم ترین اندیشه های بویز در رابطه با پیکربندی اجتماعی و به زمینه های پیدایش هنر اجتماعی در دوره پست مدرن نیز اشاره شد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، بنیادی، با روش توصیفی- تحلیلی و نمونه گیری نظری انجام و اطلاعات ضروری به روش های کتابخانه ای، مصاحبه و مراجعه به پایگاه های الکترونیکی مرتبط و معتبر دریافت شد. یافته ها نشان داد که مفهوم پیکربندی اجتماعی گونه ای جدید از هنر را به همراه داشت که پیوند هنر و آموزه های اجتماعی بود. این ژانر هنری تا بدان جا پیش رفت که امروزه، پیکربندی اجتماعی، کنشگری و اقدام اجتماعی در قالب هنر است. بسیاری از هنرمندان با پیکربندی های اجتماعی، سطح آگاهی عمومی جامعه را ارتقا بخشیده و موجب بهبود شرایط اجتماعی می شوند.
۴.

بررسی تأثیر عمومیت موسیقی بر جامعه ایران باستان، با تمرکز بر موسیقی عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی هنر موسیقی کهن هنر ساسانی کارکرد هنر هنر اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰ تعداد دانلود : ۱۸۷
سلسله ساسانی از ادوار شاخص تاریخی ایران و از حکومت های مقتدر جهان متمدن کهن بوده است. ساسانیان در طی بیش از ۴ قرن، علی رغم فراز و نشیب های فراوان تلاش کردند، ضمن میراث داری از دستاوردهای حکومت های قبلی، بستری مناسب را برای پیشرفت و تکامل علم، ادب و هنر ایران زمین فراهم آورند. در این بسترسازی فرهنگی و اجتماعی، موسیقی به عنوان زبان پیشرفته و پیوند دهنده اجتماعی، نقشی مهم را ایفا می کرد. سؤال اصلی و شکل دهنده این پژوهش، بررسی اهمیت موسیقی در ساختار اجتماعی ایران باستان و خصوصا دوران ساسانی، و شباهت های کارکردی آن با جوامع معاصر است. خصوصا که ضرورت نگاه بین رشته ای به این موضوع دو چندان شده است؛ زیرا می توان کاربرد مهم این بستر و سیر تحول شناسی را، در بازشناسی مقولات هنری ادوار تاریخی و کشف الگوهای کارکرد فرهنگی آنان در مواجه با اوضاع اجتماعی آن دوران دانست. بر این اساس در پژوهش کیفی حاضر، به بررسی شواهد و عللِ گستردگی و عمومیت موسیقی دوره ساسانیان، پرداخته شده است؛ یعنی از طریق بررسی شواهد باستانی، و تحلیل جامعه شناسانه، از برداشت های منعکس در منابع، به شناخت کارکردهای اجتماعی موسیقی آن دوران پرداخته شده است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله به شیوه کتابخانه ای است و تلاش شده تا اهمیت موسیقی در دوران ساسانی به ویژه در سطوح مختلف جامعه بررسی شود. چنین نگاهی تاریخی و اجتماعی به مقولات هنری، سبب باز تعریف ارزش های موجود پیرامون فلسفه هنر و مبانی نظری آن به سمت اجتماع محور شدن هنر در برنامه ریزی فرهنگی حال حاضر خواهد شد. خصوصاً که امروزه، جایگاه موسیقی، در تثبیت شده ترین حالت اجتماعی خود است و اکنون فرصت بررسی روش های کیفیت آفرینی مبتنی بر ارزش های انسانی و کاربردهای تعالی آفرین، با استفاده از تجربیات تاریخی این سرزمین فراهم می باشد.
۵.

واکاوی نظریه انتقادی در گفتمان هنر اجتماعی-سیاسی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پسامدرن نظریه انتقادی هنر اجتماعی هنر سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۲۱
طرح مواضع پست مدرنیسم و نظریه انتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی به وجود آورد. تأثیری که نظریه انتقادی بر اندیشه سیاسی، فرهنگی و جامعه شناسی در نقد و دگرگون ساختن جامعه مطرح کرد، موضعی مقابل شرایط سلطه و سرکوب بود. از سویی پست مدرن، نگرش انتقادی به مدرن در همه ابعاد است؛ این دو جریان، حرکتی به سوی نوع جدیدی از جامعه عقلانی را ایجاد کردند. از آنجایی که هنر نمود روح دوران در جوامع است، در دوران معاصر با نگرشی نقادانه، شیوه بازتولید هنری را در عصر پسامدرن معرفی می نماید که معرف سیر تحولات جوامع در کنش اجتماعی تحت عنوان هنر متعهد است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در تلاش است تا با این فرض که نمونه های هنرِانتقادی که با ایجاد آگاهی و بیداری اجتماعی در پی عدالت اجتماعی در برابر نظام سلطه در جوامع معاصر است، هنر متعهد را با درنظرداشتن شیوه انتقادی هنر پست مدرن و نظریه انتقادی (قرائت هورکهایمر و آدورنو) مطالعه کند. بنابراین می توان نتایج را براساس تحلیل نمونه های هنر در حیطه بیان اجتماعی و سیاسی بدین صورت تبیین نمود: هنرِانتقادی در نگرش اجتماعی-سیاسی نمود بیان اعتراضی- اجتماعی هنر با ویژگی های پست مدرن است که با مطرح شدن صدای مخالف و زیر سئوال بردن ساختار قدرت، بیانگر شکل تحقق یافته نظریه انتقادی است.
۶.

جستاری در صورت و محتوای نقاشی اجتماعی-انتقادی دهه 90 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی معاصر ایران هنر اجتماعی رویکرد انتقادی هنر به مثابه نقد آشنایی زدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۹
یکی از مهم ترین مؤلفه های هنر معاصر که آن را از هنر مدرن متمایز می سازد، خارج شدن از انحصار یک طبقه اجتماعی خاص و پرداختن به اقلیت ها و خرده فرهنگ هایی است که پیش از این امکان دیده شدن نداشتند. نقاشی معاصر ایران در جریان انقلاب اسلامی موفقیت چشمگیری در همراهی با جریان های اجتماعی به دست آورد و قابلیت های خود برای بر هم زدن نظم نمایشی را به اثبات رساند. با توجه به فراگیر شدن جریان هنر اجتماعی-  انتقادی در جهان و ضرورت مطالعه ویژگی های این جریان، هدف پژوهش حاضر تبیین مضامین اجتماعی بازتاب یافته در نقاشی دهه 90 ایران و چگونگی بازنمایی این مضامین در نقاشی ها بود. بدین منظور علاوه بر نقاشی های برگزیده جشنواره های ملی، مستندات گالری های خصوصی و صفحه شخصی هنرمندان برای یافتن آثاری منطبق با تعریف نقاشی اجتماعی بررسی شدند. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، بحران هویت انسان معاصر و ضرورت بازنگری در نظام های تمایزگذاری اجتماعی، تخریب محیط زیست و پیامدهای ناشی از آن بر حیات انسان ها و ناامیدی فزاینده به واسطه ی از دست رفتن رفاه و معنویات، مهم ترین مضامین اجتماعی نقاشی این دهه هستند. هنرمندان در این آثار ضمن استفاده از المان های آشنا برای مخاطب به برهم زدن انگاره ی موجود پرداخته اند و در این راه از سوررئالیسم و دفرماسیون، کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس، استفاده از زبان کلامی در همراهی تصویر، ترکیب بندی نامتعارف و به هم ریخته، رنگ های تیره یا اکسپرسیو و سبک فردی استفاده کرده اند تا مخاطب را در حالتی از ابهام و تعلیق قرار داده و به تأمل در وضعیت موجود وادارند.