مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
خودنگاره
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
91 - 116
حوزه های تخصصی:
غزلیات شمس را می توان تجربه ی عارفانه عاشقانه ی مولانا از جهان (درون و برون) دانست و از آنجایی که غزلیات، بازتاب احوال و تفکرات وی است، در این پژوهش غزلیات شمس با عنوان «خودنگاره ی مولانا» معرفی و تحلیل می شود. برآنیم که با رویکرد روان شناسانه، حس هویت را در خودنگاره ی وی (تا آنجایی که مقدور است) ارزیابی و معرفی کنیم. برای این هدف در قدم اول، الگوی شناختی با عنوان تعابیر شخصی بر پایه ی تحلیل: خودپنداره، خود واقعی، خود آرمانی، خود ممکن، طرح واره، جامعه بیانگری و خودبیانگری، منطبق بر اصول روان شناسی تنظیم و تعریف می گردد و براساس آن، ابیات تحلیل و حس هویت فردی و میزان کاربرد آن در ذهن و زبان شاعر و نگارش اثری چون غزلیات شمس ارزیابی می شود. درنهایت با تحلیل داده ها به روش علمی نشان دادیم که مؤلفه های حس هویت در غزلیات شمس به صورت سازگار، مثبت، رشدگرا و با روش منحصر به فرد تجربه شده است یا وجود دارد.
نقد نگاره «مجلس همایون و اکبر» از مجموعه مُرقع گلشن با تاکید بر انواع حضورِ هنرمند در اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرآیند شکل دادن به یک اثر هنری، هنرمند، یا خود را مکلف به اصول سبکی و مکتبیِ خاصی می داند، یا پا را از آن فراتر می نهد و خود پایه های سبک دیگری را بنا می گذارد. در این میان در آثاری که رمزگان سبکی و مکتبی، حضور پررنگی را داشته باشند، مجال برای حضور رمزگان شخصی هنرمند، یا به نوعی حضورِ مولف اثر، کمتر فراهم می گردد. نگارگری ایرانی از جمله هنرهایی است که به خاطر حضور سنگینِ قواعد سبکی و مکتبی، حضور مولف در آن با چالش ها و محدودیت های بسیاری مواجه است؛ اما به نظر می رسد در بسترهایی که نگارگران ایرانی توانسته اند تا حدودی خود را از این قیود برهانند، گونه هایی از حضور این رمزگان شخصی را نیز رواج داده اند. یکی از این بسترها، مکتب موسم به «هند و ایرانی» است که پایه های آن توسط هنرمندان ایرانی در سرزمین هندوستان بنا گردید. این پژوهش به تحلیل سبکی و موضوعیِ نگاره «مجلس همایون و اکبر» از این مکتب می پردازد. اساس پژوهش بر این فرض استوار بوده که این اثر نمونه ای متمایز به لحاظ بکارگیری شکل های متفاوت حضور هنرمند در یک نگارگری شرقی می باشد؛ لذا سوال اصلی را می توان اینگونه مطرح نمود که: انواع مختلف حضورِ هنرمند در نگاره «مجلس همایون و اکبر» چگونه است؟ روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که در فرآیند آن لایه های سبکی، نوشتاری و مضمونی نگاره مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وفاداری سبکیِ هنرمند اثر به سنتِ ایرانی مکتب تبریز به ویژه تحرک و پویاییِ پیکره ها و نوع ترکیب بندیِ نگاره های بهزاد، ثبتِ رقم هنرمند در کتیبه نگاره و نیز در متن خود اثر، از نمونه رمزگان شخصی هنرمند در اثرِ مورد مطالعه است. همچنین در اینجا و در پدیده ای بسیار کم سابقه در هنر مشرق زمین، شاهد حضور تصویریِ خودِ هنرمند در نگاره و نیز بازنمودِ تصویری از کل نگاره در اثر می باشیم، که این شکل های حضور هنرمند علاوه بر این که مهم ترین شکل حضور مولف در اثر مورد بحث بوده، مجلس همایون و اکبر را به اثری متمایز بدل می سازد
تحلیل خودنگاره با رویکرد انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد این مقاله؛ تحلیل خودنگاره در نقاشی و عکاسی است؛ تحلیلی که خودنگاره را با دیدگاه انتقادی به نظریه "مرگ مؤلف"مطرح می سازد. نظریه "مرگ مؤلف" رولان بارت از آرای مهم و پر استناد به ویژه در نقد هنری است. با توجه به این که "خودنگاره"، هنری فردگرا و معطوف به شخص مؤلف است؛ در اینجا به مثابه نمودی از مؤلف فرض می شود و سؤال هایی مطرح می شود از جمله: آیا می توان نظریه "مرگ مؤلف"را در همه آثار هنری تعمیم داد؟ آیا این نظریه در تحلیل تصاویر خودنگاره اعم از نقاشی یاعکاسی، همچنان کارایی لازم را در حذف مؤلف دارد ؟ در پاسخ به این سوال ها؛ نخست به توصیف نظریه "مرگ مؤلف"پرداخته و سپس با روش تطبیقی، ضمن نقد نظریه، محتوای بصری آثار انتخابی نیز تحلیل می شود. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی انجام شده است. جامعه آماری شامل 20 خودنگاره از حوزه نقاشی و عکاسی بوده، اما به اجمال 6 نمونه از آثار به گونه ای گزینش شده که برای اثبات فرضیه و نیز تعمیم آن به هر دو هنر نقاشی و عکاسی نیز کفایت کند. نتیجه حاصل از یافته ها؛ عدم تعمیم نظریه "مرگ مؤلف"در آثار خود نگاره است.
خوانش نشانه شناسانه دو اثر احمد عالی با عنوان «خودنگاره»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
109 - 118
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو دو اثر از احمد عالی با نام مشترک "خودنگاره" یکی عکس و دیگری نقاشی، مورد تحلیل نشانه شناسانه قرار گرفته است. وی که دانش آموخته رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا بود بیشتر در حوزه آفرینش آثار عکاسی فعال بوده و آثارش طیف وسیعی از موضوعات مستند و تا حدودی واقع گرایانه تا آثار انتراعی و دارای ابهام های معنایی را شامل می شود. عالی در آفرینش این دو اثر از تصاویر آثار قبلی خود استفاده نموده و با این کار زنجیره ای از روابط نشانه ای ایجاد کرده که قابل توجه می نماید. در مقاله حاضر ضمن معرفی و شرح نظریه نشانه شناسی و نشانه شناسی تصویر، به مطالعه تغییر مدلول ها و شکل گیری این زنجیره در هر دو اثر مذکور پرداخته است. این جستار پژوهشی با روش توصیفی- تحلیلی و با فرض شکل گیری مدلول های جدید در بافت تازه این آثار، ابتدا به توصیف و تحلیل نشانه های تصویری طی روابط همنشینی و جانشینی، تقابل های دوتایی و تحلیل مدلول های مختلف در زمینه آن ها پرداخته است. در تحلیل نهایی این نکته محرز گردید که در هر دو تصویر با ایجاد روندهای تازه دلالت ، در نتیجه ادغام نشانه های مختلف و استفاده از عکس های قبلی هنرمند، مدلول های مشترکی شکل گرفته است؛ برجسته ترین مدلول مشترک میان این دو تصویر همانا مفهوم طردشدگی گفتمان های اجتماعی اقشاری نظیر زنان، سالخوردگان و به خصوص هنرمندان است.
بررسی بازنمایی مفهوم امر آلوده ی ژولیا کریستوا در خودنگاره های عکاسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
59 - 65
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مراحل فرآیند سوبژکتیویته از دیدگاه ژولیا کریستوا، فیلسوف فرانسوی، مرحله ی آلوده انگاری است. کریستوا اولین بار نظریه ی آلوده انگاری را در سال1980 در مقاله ی «قدرت های وحشت» مطرح کرده است. آن طور که او در این مقاله نوشته است، آلوده انگاری مرحله ای در آغاز فرآیند سوبژکتیویته است که در آن شخص، هر آنچه برای خود، دیگری محسوب می شود را طرد می کند. این دیگری «امر آلوده» نامیده می شود. امر آلوده هرگز به طور کامل رفع نمی شود و همواره تهدیدی برای مرز های سوبژه باقی می ماند. به دلیل ماهیت هنجارشکنانه اش امر آلوده بار ها توسط هنرمندان برای رساندن پیام های اعتراضی و چالش برانگیز مورد استفاده قرار گرفته است. در دوره ی معاصر نیز که جامعه ی جهانی با مشکلات گوناگونی درگیر است، این روند ادامه یافته است. بسیاری از عکاسان، امر آلوده را به خودنگاره هایشان وارد کرده اند. هدف پژوهش پیش رو بررسی چگونگی بازنمایی مفهوم امر آلوده در خودنگاره های عکاسان معاصر است . این پژوهش در انتها به این نتیجه ی کلی می رسد که این هنرمندان، خودنگاره هایشان را به عنوان عرصه ای برای آلوده انگاری انتخاب کرده اند تا علاوه بر بیان دغدغه های شخصی از این راه، هنجار های حاکم بر جامعه را نیز به چالش بکشند. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است و از روش کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.
جنسیت زدگی نشانه ها در خود - نگاره های زنان (مطالعه موردی: آثار هنرمندان پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
14 - 25
حوزه های تخصصی:
کارکرد نظام های زبانی که یک پیام را توسط نشانه ها منتقل می کنند، تثبیت واقعیت و طبیعی سازی آن بوده که این امر خالی از ایدئولوژی و لایه های معنایی نمی باشد و افراد یک جامعه به جهت دریافت پیام، نشانه ها را در قالب قراردهای فرهنگی می آموزند. بازنمایی تصویری از طریق نظام زبانی بصری در طول تاریخ ایده ها و باورهایی از تمام امور، نظیر جنسیت و هویت را پدید آورده است و جامعه آن ها را فرا گرفته است. هنرمندان پست مدرن که همواره در پی ساختارشکنی و آشنایی زُدایی هستند، در آثار خود به نقد باور های طبیعی سازی شده در جامعه، از طریق بازنماییِ هنجارشکن و نامتعارف، می پردازند. در این پژوهش خودنگاره های عکاسان پست مدرن که توسط دال های بصری ، قراردادهای از پیش تعیین شده ی هویت و جنسیت را به چالش کشیدند، مورد توجه قرار گرفته و با اتکا به دیدگاه اُمبرتو اِکو تحلیل شده است. هدف از این کار کشف لایه های معنایی و وجوه اشتراکِ آثار و واسازی ایماژهای مسلط هویت و جنسیت در عصر حاضر است. نمونه مورد مطالعه، خودنگاره های سه عکاس پست مدرنِ زن، سیندی شرمن، کلود کائون و جیلیان ورینگ می باشد. نتایج نشان می دهد که خوانش عکس غالباً امری بین الاذهانی است و کیفیت خوانش به حلقه خوانندگان وابسته است. به علاوه، فهم متن همواره نوعی غیرطبیعی سازی آن است. نتایج همچنین بیانگر آن است که آثار مورد بحث صرفاُ ارجاع به خود نبوده و در آن ها از رمزگانی بهره برده شده که بر جنسیت زده بودن نحوه بکارگیری نشانه ها در بازنمایی زن تأکید دارد.