مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
آشنایی زدایی
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
153-179
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تحلیل الگوهای دوتایی روایت، به ویژه دو اصطلاح مهم فرمالیستیِ فابیولا و سیوژت، است. در این نوشتار، پس از نگاهی به تعاریف اولیه و تحلیل نقدهایی که روش شناسی این الگوها را هدف گرفته اند، کارکردهای فابیولا و سیوژت در نقد داستان برشمرده شده اند. چهار موضوعِ «موهوم و دست نیافتنی بودن فابیولا»، «بی توجهی به بافت اجتماعی روایت»، «تردید در تقدم فابیولا» و «تردید در فابیولا به عنوان مادّه خام روایت» مهم ترین محورهای نقدهایی هستند که بر فابیولا و سیوژت و الگوهای مشابه وارد شده اند. باوجود این انتقادات، توجه به الگوی فابیولا/ سیوژت و تفاوت های آن با الگوهایی مشابه، همچون داستان پایه/ گفتمان، در نقد داستان کارکردهایی مفید به همراه دارد. توجه به متون منفرد ادبی، پرورش خلاقیت منتقد در کشف شگردهای ادبی و تقویت جنبه های ادبی نقد داستان مهم ترین کارکردهای عملی این مفاهیم فرمالیستی هستند. بازاندیشی در این میراث فرمالیستی می تواند رشد خلاقیت در نقدهای دانشگاهی ادبیات فارسی را درپی داشته باشد.
بررسی هنجار گریزی واژگانی و معنایی در غزلیات طالب آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۳
149-186
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی نظریه ای ادبی است که اولین بار ویکتور شکلوفسکی، فرمالیست روس، آن را مطرح ساخت. آشنایی زدایی هرگونه تلاش برای گریز از عادت و تکرار در زبان است که با هنجار گریزی و برجسته سازی در سطح واژگانی و نیز در سطح معنایی همراه است. این نظریه بعدها به وسیله چند تن دیگر از فرمالیست ها مانند یاکوبسن و تینیانوف ادامه یافت. اما آنان برخلاف شکلوفسکی که تمهیدات ادبی را قطعی و تغییرناپذیر می دانست، معتقد بودند که تمهیدات ادبی پس از مدتی به صورت مالوف و آشنا در می آیند و از ایفای نقش اولیه باز می مانند. لذا باید از خود تمهیدات اولیه نیز آشنای زدایی شود تا قادر به القای نقش اولیه خود شوند. لیچ، زبانشناس معروف انگلیسی، نیز بر خلاف نظر فرمالیست ها گفت که آشنایی زدایی فقط در سطح واژگان نیست و می تواند شامل آشنایی زدایی در معنا نیز شود. آشنایی زدایی معنایی در مجاز، تشبیه، کنایه، حس آمیزی، استعاره و تشخیص رخ می نماید. طالب آملی از جمله شعرای بزرگ سبک هندی است که میل به هنجارشکنی و آشنایی زدایی در غزلیات و استعاراتش موج می زند و خودش نیز به این مساله افتخار می کند. ما در این مقاله به بررسی هنجار گریزی واژگانی و نیز هنجار گریزی معنایی در تشبیه، استعاره و به خصوص تشخیص پرداخته ایم و بسامد تمامی استعارات به کاررفته در غزلیات طالب آملی را در نموداری نشان داده ایم.
شناخت مفهوم آشنایی زدایی در پوسترهای میشل باتوری
منبع:
پیکره دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
14 - 28
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی از بارزترین روش های خلاقیت در گرافیک است. این رویکرد عادت های بصری ما را که در طول زمان شکل گرفته، دگرگون می کند و موجب ایجاد شگفتی در مخاطب می شود. بهره گیری از آشنایی زدایی در هنرهای تجسّمی و بصری منجر به آفرینش مفاهیمی کاملاً نو می شود. آشنایی زدایی از کارآمدترین، مؤثرترین و خلاقانه ترین روش های ایجاد ارتباط در طراحی گرافیک و به ویژه طراحی پوستر است. طراح گرافیک با استفاده از شگردهای آشنایی زدایی تحت عنوان آرایه های بصری از جمله: هم جوشی، هم جواری، جانشینی، تغییر عملکرد، حذف، جان بخشی، طنز، اغراق و غیره، از ترکیب ها و دگرگونی های بصری به طور عمدی و ماهرانه برای رسیدن به یک معنی جدید استفاده می کند. این تحقیق به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با هدف شناخت هر چه بیشتر و بهتر آرایه های بصری در طراحی گرافیک و نمود استفاده از آن ها در پوسترهای "میشل باتوری<sup>1</sup><sup>"</sup> انجام پذیرفته است و تلاش شده است تا با مطالعه و بررسی آثار موجود این هنرمند به این پرسش ها پاسخ دهیم: آیا آشنایی زدایی از جمله روش های خلاقانه در طراحی پوستر است و میشل باتوری از کدام آرایه های بصری برای خلق پوسترهایش استفاده می کند؟ نتایج حاصل از این پژوهش گویای این حقیقت است که آشنایی زدایی از مؤثرترین و خلاقانه ترین شیوه های القای پیام در طراحی گرافیک است، همچنین هم جوشی پرکاربردترین آرایه بصری در آثار میشل باتوری است. میشل باتوری از شاخص ترین افرادی است که پوسترهایش را بر مبنای آشنایی زدایی می سازد و با بهره گیری از آرایه های بصری، یکی از موفق ترین و محبوب ترین طراحان گرافیک جهان با بیانی پیچیده همراه با نوآوری و خاطره انگیزی است.
زیبایی شناسی فراهنجاری های نحوی در سوره مبارکه «توبه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراهنجاری، یکی از اصطلاحات متدوال در سبک شناسی است که در نتیجه خروج از نُرمِ (norm) عادی زبان به وجود می آید. این پدیده در لایه های «آوایی»، «نحوی»، «واژگانی» و «معنایی» رخ می دهد، اما مقاله حاضر، پدیده فراهنجاری نحوی «اللانحوی»، را مورد بررسی قرار داده است. مقصود از فراهنجاری نحوی یعنی خروج از قوانین حاکم بر نحو زبان هنجار و از آنجا که «تناوب»، «تضمین» و «التفات» پدیده هایی پر بسامد در سوره مبارکه توبه هستند و منجر به «ادبیت» یک اثر ادبی می شوند؛ لذا مقاله حاضر تلاش کرده است تا با روش سبک شناسی و شیوه توصیفی – تحلیلی، این سه پدیده را مورد بررسی قرار دهد. هدف اصلی از نگاشتن این مقاله، بیان زیبایی شناسی و اغراض دلالی این سه پدیده هنجارگریز است. برآیند این جستار حاکی از آن است که تضمین نحوی در مقایسه با تناوب و التفات از بسامد بیشتری برخوردار بوده و زیبایی شناسی آن علاوه بر تکرارزدایی، ایجاز در اسلوب و شمولیت در معناست. همچنین در این سوره مبارکه سه نوع التفات (معجمی، ضمائر و عددی) به کار رفته است که اغراضی چون تاکید، تکرارزدایی و جلب توجه مخاطب را موجب شده است.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
تحلیل قاعده کاهی گونه ای جغرافیایی و جلوه های بومی زبان در غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
25 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعده<sub> </sub>کاهی گونه ای جغرافیایی را به عنوان یک «هنرسازه» و جلوه ی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزه های غزل سرایان امروز از بهره گیری از گویش منطقه ای و لهجه های محلّی در غزل معیار امروز و اشکال و انواع آن چه بوده است؟ بدنه ی اصلی مقاله را تحلیل رویکرد غزل سرایان معاصر به قاعده کاهی جغرافیایی و نمود جلوه های بومی زبان در قالب کاربرد واژه هایی از لهجه های محلّی، مصراع ها و ابیات گویشی در غزل رسمی معاصر و درنهایت، غزل محاوره ای و گویشی تشکیل می دهد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نوشته شده و در پایان این نتیجه رسیده است که ایجاد صمیمیت در مخاطب و هویت بخشی بومی به غزل امروز و از همه مهم تر، رسیدن به نوعی آشنایی زدایی از راه گریز از گونه ی نوشتاری معیار، به واژگان و ساخت نحوی گفتار و به ویژه گویش محلی، از پیامدهای به کارگیری عناصر بومی زبان در غزل معاصر است.
آشنایی زدایی مفهوم هویت در مثنوی بر مبنای تأویل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
81 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مطالب عمیق و درخور بحث و تحقیق در بسیاری از علوم انسانی، موضوع هویت است. مفهوم هویت هرچند جدید و نوظهور است، ریشه های آن به قرون گذشته و حتی زمان پیش از اسلام بر می گردد. مولانا شاعر معناگرای بزرگ قرن هفتم، برمبنای اثرپذیری تأویلی از قرآن، تعبیر و تفسیر دیگری از مفهوم وطن و هویت دارد. هویت در قرآن بیشتر بر مبنای خودشناسی و بازگشت به فطرت الهی انسان است و همچنین به مقام والای انسان در پهنه هستی توجه می شود. نگاه قرآن به هویت جمعی، بیشتر به صورت «امت واحده» و اتحاد بین امت ها است. قرآن دلیل برتری انسان ها و امت ها را تفاوت های ظاهری بیان نمی کند؛ بلکه در برتری تقوا، کسب دانش و جهاد فی سبیل الله معرفی می کند. در اندیشه مولانا عشق به ذات احدیت و انسانیت مبتنی بر نظریه جهان وطنی موج می زند؛ بنابراین نباید انتظار داشت او با تأکید بر ملی گرایی، آدمیان را به زندگی مادی و سرزمین مادری محدود کند. در نظر او، پس از ارج نهادن به هویت الهی، ذاتی و فردی، فراملی گرایی یا هویت جمعی اهمیت خاصی پیدا می کند. مولانا در مثنوی از مفهوم وطن به نوعی آشنایی زداییِ معنایی کرده است؛ از این رو آشنایی زدایی در حوزه معنا و تأویل های جدید از واژه ها و مفاهیم نیز نمود دارد. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای سروده های مولانا در مثنوی، جنبه های متفاوت هویت بررسی شده اند.
بازکاوی آرایه «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
203 - 230
حوزه های تخصصی:
از آرایه های دانش بدیع که با هنجارگریزی دستوری و فریب آرایی، سخن را زیبا و گیرا می کند، فنّ «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» است. این پژوهش پس از مطالعه کاوش های ادب سنجان در گستره تاریخ دانش بلاغت، در پی پرده برداری از سازوکار این صنعت ادبی و دلالت های معنایی گونه های آن رفته است. با کندوکاو نظری در فرایند این آرایه به دست می آید که کارکرد این فنّ در گزاره های هنری، می تواند همچون تأکید، مبالغه، و گاهی تعلیق به محال و شبه برهان ادبی باشد. با این دستاوردها آشکار می شود که اگر مفسّری در نمونه های برجسته این آرایه در قرآن، تنها به برایند تلاش برخی نحوپژوهان بسنده کند، دلالت های معنایی و نمودهای زیبایی آیه ها را آشکار نکرده و گاه در برداشت از متن دچار لغزش می شود. آشنایی با این شیوه بلاغی، گاه از حمل بی دلیل واژگان بر معانی غیر ظاهر پیشگیری کرده و در تفسیر یکپارچه آیاتِ با این فنّ ادبی نیز یاریگر است.
زیبایی شناسی صنعت التفات در نامه های نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
از پدیده التفات به عنوان یکی از تکنیک های متعدّد زیبایی بخشی یاد می شود که سبب آشنایی زدایی در متون می گردد. چرا که با بهره گیری از این صنعت ادبی در حقیقت، ساختار تکراری و یکنواخت کلام که برای مخاطب آشنا شده است تغییر می یابد و ادیب با چرخشی ناگهانی در شیوه بیان خویش، از اسلوب دیگری که خلاف روش اوّلی است بهره می گیرد. امام علی(ع) به عنوان یک ادیب توانمند از این آرایه ادبی در نامه های نهج البلاغه بهره ها گرفته تا مخاطب را هر چه بیشتر مسحور بیان و مجذوب کلام خود نماید. در نوشتار حاضر که با روش توصیفی - تحلیلی، به رشته تحریر درآمده است، نخست توضیحات مختصری پیرامون پدیده التفات و ارتباط آن با مبحث آشنایی زدایی ارائه شده و در ادامه گونه های مختلف صنعت التفات در نامه های نهج البلاغه و تأثیری که این آرایه ادبی در معنا ایجاد نموده، مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مولای متّقیان امام علی (ع) به عنوان طلایه دار عرصه فصاحت و بلاغت برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب بنا به اغراضی همچون اهمیّت مطلب، تنبیه، تحذیر و تشویق مخاطب، تعمیم موضوع، تغییر در دایره شمول و گسترش مصداق، احترام و اکرام مخاطب و ... از این ابزار هنری استفاده نموده است.
فرآیندشناسی شگرد ادبی "تهکم" و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ادبی "تهکم"، شگردی بر پایه وارون گویی و با بسامد بالا در قرآن است. این پژوهش با بازخوانی انتقادی تاریخچه این شیوه زبانی در دانش بلاغت و نمایان سازی ناهمسانی آن با استعاره و سایر مجازها، افزون بر جایگاه شناسی شیوه زبانی تهکم در دانش بدیع، از فرآیند و رمز و راز کارایی و گیرایی این فن ادبی پرده برداری می کند. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، شناخت دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی قرآن کارا دیده و آن را در فهم و تفسیر سودمند ندیده اند، این جستار با بازتعریف کاربردی از شگرد تهکّم و با نوخوانی آیات، به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ بدین پرسش برآمده که شناخت این آرایه، چه کارکردهای فراگیری در فهم و تفسیر قرآن دارد؟ نتیجه پژوهش آن است که پرده برداری از معنایِ معنا و تحلیل ناسازواری درون متنی یا برون متنی آیات، آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان در محور جانشینی، پیش آوری برداشتی پویا و اثرگذار با فعلیت بخشی و بازسازیِ نشانه های متن، و پیشگیری از حمل واژگان بر معانی و مصادیق غیرظاهر، از کارکردهای شناخت این شیوه زبانی در فرآیند برداشت معنای متن قرآن است.
تحلیل مؤلفه های زمان و مکان در آشنایی زدایی از آثار طراحی گرافیک
منبع:
پیکره دوره هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
36 - 47
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با هدف شناخت مؤلفه های زمان و مکان در آثار طراحان برجسته گرافیک و کاربرد آن در طراحی گرافیک انجام پذیرفته، تلاش شده تا با مطالعه و بررسی آثار گفته شده، به این پرسش پاسخ داده شود که؛ آشنایی زدایی، زمانی و مکانی در طراحی گرافیک چگونه امکان پذیر است؟ در این پژوهش پس از بررسی مؤلفه های زمان و مکان در آثار طراحان به نام گرافیک و همچنین آثاری که در مسابقات مقام کسب کرده اند این نتیجه حاصل شد که آشنایی زدایی از مکان تنها محدود به نامتعارف بودن مکان ارائه اثر نیست و با اضافه کردن نقاط گریز متعدد و بررسی اثر از وجوه مختلف، همچنین ایجاد تغییر در مختصات مکان نیز امکان پذیر است. هنرمند با آشنایی زدایی از مؤلفه زمان معماهای هدف مند تولید می کند و با اشاره غیرمستقیم به هدف مورد نظر خود، تصاویری شگفت و متحیر کننده می آفریند این شیوه می تواند شیوه ای اصیل، مؤثر و موفق در طراحی گرافیک باشد.
شکستن نرم معمول زبان (تقدیم، تأخیر و التفات) در جزء 27 قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
هویت هستی شناسی هر متن مرهون دو مؤلفه معنا و محتوا از یک سو و ساختار و هندسه رویین از سوی دیگر است. ساختار و هندسه رویین و شیوه بیان در کشف لایه های زیرین متن و رسیدن به برداشت های جدید از متن کارایی بسزایی دارد. آشنایی زدایی یکی از مفاهیم اساسی در نظریه فرمالیست های روس است. بر اساس این نظریه، نویسنده متن سعی دارد تا با تغییر در ساختار و هندسه رویین و غریبه کردن نُرم های عادی زبان و مفاهیم آشنا و افزودن بر دشواری متن، مدت زمان درک خواننده را طولانی تر کند و لحظه ادراک را به تعویق بیندازد و بدین سان سبب ایجاد لذت و ذوق ادبی گردد. قرآن کریم اعجاز جاودان پیامبر است. یکی از ابعاد اعجاز، اعجاز ادبی است. سازوکارهای ادبی و ساختار های گوناگون در قرآن کریم چنان مسحور کننده و شگفت آور است که در هر زمان می توان از زاویه ای متفاوت به آن نگریست. این پژوهش می کوشد تا با روش تحلیلی توصیفی، بهره مندی قرآن از امکانات زبانی و شگردهای زیبایی آفرینی را با ارائه نمونه هایی از آشنایی زدایی درآیات شریف جزء 27 قرآن به تصویر کشد و در نهایت با تکیه بر تفاسیر ادبی قرآن کریم و تحلیل دیدگاه مفسران، تأثیر این امر را در کشف معنای مقصود توسط مخاطب و کسب التذاذ را که منجر به تدبر و تفکر بیشتر در آیات قرآن توسط مخاطب می شود، نظاره گر باشد.
بررسی اشعار نادر نادرپور از منظر فرمالیسم روسی
منبع:
شفای دل سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
143 - 180
حوزه های تخصصی:
نادر نادرپور یکی از محبوب ترین شاعران معاصر دهه سی و چهل است و می توان او را از مهم ترین میراث داران شعر کلاسیک، در عین حال، نوپرداز به حساب آورد. لطافت، زیبایی و ویژگی های زیبایی شناختی شعر او، وام دار شناخت وی از شعر گذشته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر کوشیده ایم که آثار این شاعر برجسته را براساس یکی از مهم ترین نظریه های ادبی معاصر یعنی فرمالیسم روسی بررسی کنیم. هدف ما در این پژوهش معرفی زبان شعری نادر نادرپور از منظر فرمالیست های روسی و کشف ساختار و زبان شعری در اشعار این شاعر معاصر و یافتن پاسخی برای این سؤالات است که «ادبیت» آثار و اشعار نادر نادرپور، زاده و حاصل چه روند و فرآیندی است؟ آیا عدول از هنجار(اعم از هنجار موسیقیائی، دستوری و ...) در شعر او بسامد بالایی دارد؟ نتایج نشان می دهد در حدود یک سوم اشعار نادرپور طبیعت گرایی است. شعر «گیاه و سنگ نه آتش» بیشترین طبیعت گرایی را به خود اختصاص داده است. هنجارگریزی آوایی و نحوی، توازن نحوی، وزن، اختیارات عروضی، جناس و موارد دیگری نشان می دهد که شعر نادر نادرپور از جهت آرای فرمالیست های روسی دارای ساختار سنجی می باشد
گفتمان هنر ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هشتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
139 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه چگونگی تأثیر فراز و فرود سیاست های فرهنگی نظام های قدرت بر مفهوم هنر ملی و جریان تولید هنر در ایران است. در جستجوی این مسأله با به کارگیری روش تحلیلی لاکلا و موفه، عناصر گفتمانی مانند مفصل بندی، دال مرکزی و دال های شناور در سه دوره گفتمانی هویت ملی ایران از هم متمایز گردید و سپس نشان داده شد که چگونه هنرمندان در این سه دوره تاریخی به بازتولید گفتمان مسلط پرداخته و سه نوع متفاوت از هنر ملی را خلق کرده اند؛ در دوره اول یعنی حکومت رضا شاه پهلوی نوعی گفتمان ناسیونالیستی و باستان گرایانه پیش از اسلام بر هنر ایران غالب گردید؛ در دوره دوم یعنی زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی نوعی گفتمان اصالت گرایانه در ارجاع به فرهنگ بومی و عامیانه بر هنر ملی ایران غالب شد و در دوره سوم یعنی پس از انقلاب اسلامی نوعی گفتمان اسلامی با اندیشه های انقلابی و ارزش های ضدامپریالیستی بر هنر ملی ایران غالب گردیده است. در پایان نشان داده شد که چگونه منازعات میان گفتمان های رقیب در ساخت هویت ملی، موجب شده مفهوم هنر ملی با چالش روبرو گردد؛ در حال حاضر میان هنر سنتی اسلامی، هنر ایدئولوژیک اسلامی و هنر باستان گرای ناسیونالیستی رقابتی برای تصاحب دال خالی و تبدیل شدن به دال مرکزی هنر ملی در جریان است.
بررسی تأثیر مؤلفه های ساختاری بر زیبایی شناسی غزل های حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین و جذاب ترین موضوعات مطرح شده در میان پژوهشگران و فیلسوفان، بی تردید زیبایی و زیبایی شناسی بوده است؛ موضوعی که بسیار لغزنده، سیال و مبهم است و ارایه ی تعریفی روشن از آن، سخت دشوار. این پژوهش بر آن است که برخی از جنبه های زیبایی شناسی شعر حافظ را با تأکید بر جنبه های ساختاری، مانند تنوع، روایت پردازی، آشنایی زادیی و طنزپردازی و... بررسی و تحلیل کند. حافظ با هوشمندی و دریافت ژرف شرایط فرهنگی، اجتماعی و... توانسته به گونه ای از امکانات گوناگون ساختاری و زبانی بهره گیرد که مخاطبانش با بسته ای از لذت های ناب در یک اثر روبه رو شوند و ارتباطی شیرین و جذاب با آن برقرارکنند. حافظ برای این کار، با توجه به نیاز انسان به تنوع، روایت مندی، برجسته کردن تقابل با صاحبان قدرت (دینی و مادی) و آشنایی زدایی از مفاهیم و مضامین، با زبانی طنزگونه این زیبایی را دو چندان کرده است. همچنین آمیختگی فضای حماسی، تعلیمی، مادی، معنوی، شوخی و طنز و جدی و بهره گیری هم زمان با کاربست طنز، خلق شخصیت هایی متفاوت که تمام خط های قرمز زمان خود را بشکنند و از ذهنیت ما ایرانی ها آشناییزدایی کنند، از مباحث مهم در حوزه ی زیبایی شناسی شعر حافظ است. حافظ سخن خود را در ساختاری تقابلی تدوین کرده است؛ تقابلی که ساختارگرایان آن را اصل و اساس بسیاری از روایت های کوچک و بزرگ حاضر در زندگی انسان میدانند. این نگاه روایی، همراه با دیگر عناصر پیش گفته، باعث میشود که افراد با دانش کمتر، از خواندن سطح شعر حافظ لذت ببرند و افراد فرهیختهتر با فرورفتن در عمق آن بیشتر بهره مند گردند؛ بنابراین این لذت برای همه است و متعلق به یک زمان خاص نیست. این لذت، گویی جاودانی است و بهگونه های مختلف خودش را بازسازی میکند و زایش دارد.
الگوی حکمرانی گام اول انقلاب و دلالت های سیاستگذارانه «بیانیه گام دوم»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله می کوشد الگوی حکمرانی انقلاب در گام اول و نیز دلالت های سیاستگذارانه بیانیه گام دوم را تبیین و تشریح کند. برای این منظور ابتدا از تکنیک آشنایی زدایی بهره برده ایم. مهم ترین مؤلفه های الگوی حکمرانی گام نخست عبارتند از: 1. ادراک انقلاب اسلامی به عنوان یکی از انقلابات کبیر بشری که نویددهنده ظهور جهان جدیدی است . 2. تقدم بخشی به فرهنگ و معنویت که نشانگر تأثیر عوامل غیرمادی در پیشرفت های گام اول است. 3. پیگیری مفهوم برکت و عدم اتکای صرف بر منطق هزینه و فایده اقتصادی. 4. تمرکز بر جهاد علمی برای گذر از عقب ماندگی های تاریخی و ترسیم آتیه کشور. در مرحله بعد، پس کاوی بیانیه را مد نظر داشته ایم. خروجی این بخش، به واقع نوعی آسیب شناسی گام اول است. بدین روی، اهم دلالت های سیاستگذارانه بیانیه گام دوم عبارتند از: 1. برخلاف تصور غالب، نه صرف واگذاری امور به جوانان بلکه ترسیم تکالیف آحاد ملت در گام دوم، هدف اصلی بیانیه است. 2. اگرچه غایت علوم فنی و مهندسی دستیابی به سطوح بالاتر تکنولوژی و تولید ثروت است، اما اداره جامعه، تنها از طریق توسعه فناوری و خلق ارزش افزوده اقتصادی محقق نمی شود، بلکه روی دیگر تنزل علم به فناوری، تفکیک علم اقتصاد از ماهیت انسانی و اجتماعی جامعه و تقلیل آن به نوعی منطق محاسباتی درونی و مستقل است. 3. هر تلاشی برای تحقق گام دوم انقلاب، مستلزم توجه به مکانیسم ها و چگونگی تأثیرگذاری سیاستگذاری های پیشین علمی و اقتصادی کشور بر مقوله سبک زندگی است. بنابراین، مهمترین راهبرد فراهم سازی بستر تأسیس تمدن نوین اسلامی-ایرانی، تلاش برای ایجاد نظریه علمی اقتصادی با توجه به ابعاد سبک زندگی متناسب است.
نمودهای هنجارگریزی زبانی در اشعار محمّدجواد محبّت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نمودهای هنجارگریزی زبانی در اشعار محمّدجواد محبّت سلما ساعدی دکتر سیّد آرمان حسینی آبباریکی چکیده ازجمله انحرافات از زبان معیار، «هنجارگریزی» است که هدف آن، به کارگیری عناصر زبان است بدان صورت که شیوه بیان آن برای مخاطب تازگی داشته باشد. محمّدجواد محبّت در شمار شاعران معاصری است که از روش هنجارگریزی برای برجسته سازی شعر خود سود جسته است. هنجارگریزی به دو صورت نمود پیدا میکند: هنجارگریزی در حوزه لفظ و هنجارگریزی در حوزه معنی. در اشعار محبّت، مهمترین جلوه های هنجارگریزی در زمینه لفظ قابل مشاهده است؛ بنابراین در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام می گیرد، هنجارگریزی آوایی، واژگانی، زمانی (آرکائیسم)، گویشی، نوشتاری، نحوی و سبکی بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ در اشعار او کاویده می شود. ازجمله یافته های پژوهش حاضر، این که بسامد بهره گیری شاعر از انوع هنجارگریزی یکسان نیست و هنجارگریزی واژگانی، زمانی و گویشی نمود بیشتری دارند. در حوزه هنجارگریزی نحوی، منفصل نوشتن «ن» نفی از فعل، فاصله میان مضاف و مضاف الیه، جابجایی و رقص ضمیر و... برجسته است. هنجارگریزی گویشی، چون شاعر خود کُرد است، بازتاب واژگان «کُردی»(گویش کُردی کرمانشاهی) و «فارسی کرمانشاهی» چشمگیر است و شاعر برآن بوده به سروده هایش رنگ اقلیمی ببخشد. هنجارگریزی واژگانی هم، بیشتر در نوآوری در ترکیب سازی نمود یافته است. واژه های کلیدی: آشنایی زدایی، هنجارگریزی، نوآوری زبانی، محمّدجواد محبّت. رنگ اقلیمی ببخشد. هنجارگریزی واژگانی هم، بیشتر در نوآوری در ترکیب سازی نمود یافته است.
تحلیل و بررسی سوره مبارکه «ق» با تکیه بر مفاهیم آشنایی زدایی و برجسته سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی، شیوه های بیانی متفاوت از زبان معمول با هدف تشخّص، برجسته سازی و زیبایی آفرینی در متن ادبی است. از آنجا که قرآن کریم به عنوان معجزه الهی، سرشار از ظرافت های ادبی، زبانی و معنایی است، پرداختن به زوایای ظاهر و پنهان آن، همواره یک ضرورت محسوب می شود. نوشتار حاضر می کوشد تا با بررسی سوره «ق» از منظر آشنایی زدایی و برجسته سازی، نمونه هایی از هنجارگریزی و قاعده افزایی در این سوره را به شیوه توصیفی-تحلیلی ارائه دهد و از این طریق، ضمن آن که بخشی از زیبایی ها و اعجاز ادبی قرآن کریم را به تصویر می کشد، تأثیر شگرف چنین نگرشی در کلام وحی را در نزدیک شدن به معنای مقصود و کسب التذاذ بیشتر از هم نشینی با این آیات نورانی بیان کند. حاصل پژوهش، بیانگر آن است که بهره گیری از تکنیک های قاعده کاهی، نظیر حذف، تقدیم و تأخیر، التفات، استعاره، کنایه و ... در این سوره در راستای آشنایی زدایی و برجسته سازی مضامین سوره برای تأثیرگذاری بیشتر و عمیق تر بر مخاطبین بوده است. به کارگیری اصول قاعده افزایی نیز با تکرار و توازن در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی آیات با فضای کلّی سوره، اعم از هشدار و تهدید منکران معاد و اثبات مسأله حشر و رد استبعاد آن از سوی معاندان، متناسب و هم سو است.
هنجار گریزی واژگانی در اشعار منوچهر آتشی
حوزه های تخصصی:
باستان گرایی (آرکائیسم) در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های آشنایی زدایی و برجسته سازی کلام در نظر منتقدان فرمالیسم، استفاده از واژه ها و عبارات کهن است که در نقد ادبی به باستان گرایی (آرکائیسم) معروف است. کاربرد بجا و مناسب باستان گرایی، علاوه بر تعالی شعر، باعث اعجاب و التذاذ مخاطب نیز می شود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی از این شگرد زبانی به نحو چشمگیری استفاده نموده و علاوه بر زیبایی، زبان شعر خود را نیز تشخص بخشیده اند. گفتنی است بسامد این نوع آشنایی زدایی در شعر گرمارودی- به دلیل آشنایی و مطالعه عمیق در اشعار کلاسیک فارسی- بسیار بالاتر از رحمانی است و می توان آن را یکی از ویژگی های سبکی وی به شمار آورد. هدف این پژوهش بررسی و کاربرد باستان گرایی در اشعار این دو شاعر است که به تشخص زبان و بیان شاعرانه آنها منجر شده است.