مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
آشنایی زدایی
حوزههای تخصصی:
سعدی یکی از بزرگ ترین شاعران و نویسندگان زبان فارسی و خالق چندین شاهکار ادبی ازجمله گلستان است؛ ازآنجاکه شاهکارهای ادبی در هر زبان برجستگی های متعددی دارد، تأمل در نثر گلستان ما را با ویژگی ""ایجاز""، به منزله یکی از ویژگی های برجسته کلام سعدی، مواجه می کند که نیازمند دقت و بررسی است. هدف این نوشتار بررسی میزان گرایش سعدی به ایجاز، نمود انواع ایجاز و بررسی عناصر دستوری بلاغی در نثر گلستان است. نویسندگان مقاله پس از تعریف، تقسیم بندی و مقایسه انواع ایجاز و ذکر پیشینه مختصری درباره آن، به تحلیل نمونه های ایجاز و دسته بندی انواع آن در گلستان پرداخته اند و در پایان به این نتیجه رسیده اند که پربسامدترین نوع ایجاز در گلستان ایجاز حذف است و با آنکه بسامد ایجاز قصر در گلستان نسبت به نوع نخست کمتر است، از تنوعی برخوردار است که می توان انواعی ازقبیل ایجاز دستوری و ایجاز معنوی برای آن قائل شد.
گوهر دریای راز (تحلیل ساختار روایی و بلاغی نعتی از مخزن الاسرار نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به گونه ای است که واژه به واژه ابیات در محور افقی و عمودی، با یکدیگر تناسب آوایی و معنایی دارند تا نمودار انسجام متن باشند. نظامی در پی ساختاری است که با شگردهای بلاغی، بر بُعد ادبی و عاطفی کلام بیافزاید و به شیواترین وجه، حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - و سلم را وصف نماید. روایت این اثر، با داشتن تم جذّاب، شخصیت پردازی محدود که بر یک حادثة اصلی تمرکز دارد؛ شبیه داستان های مینی مال امروزی است؛ ولی با حضور پررنگ راوی، براعت استهلال و نتیجه گیری پایانی آن، ساختار روایی کهن را به یاد می آورد. این روایت، از پیرنگی مستحکم برخوردار است. بر خلاف موضوع تلخ آن، لحن کلام، نرم و شیرین است، علل این ناهمخوانی بدین شرح است: 1) وزن شعر (بحر سریع) که شاد و پرتحرک و پویاست؛ 2) درون مایه این اثر که بر تسلیم و شکرگزاری است.
آشنایی زدایی در دیوان شعری عرار (مطالعه موردی؛ پنج قصیده: یاحلوة النظرة، متی، راهب الحانة، قالوا أناب، شباب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، خروج از مألوف و آشناست؛ خروجی که در پی آن در خواننده یا شنونده سخن، شگفتی حاصل شود؛ یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند. شگرد شاعر یا ادیب این است که عادت را از زبان می زداید و زبانی نو می آفریند؛ زبانی که مهم ترین هدفش برجسته سازی گفتار است و این همان زبان شعر است. آشنایی زدایی، در نظرِ صورتگرایانِ روس، هر نوع نوآوری در قلمروِ ساخت و صورت ها است و هر پدیده کهنه ای را در صورتی نو در آوردن؛ یعنی""هنر سازه"" را از نو زنده و فعّال کردن. مثلاً یک تشبیه را که به علّت تکرار، دستمالی شده و نمی تواند فعّال باشد، از طریقی فعّال کردن. مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، شاعر، ادیب و روشنفکر اردنی است. در شعر وی نشانه هایی از عشق، شراب و مستی، هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید، یکی از ویژگی های برجسته شعر وی آشنایی زدایی است که قاعده افزایی، هنجارشکنی در قافیه، تصاویر زیبا و ترکیب های نوین، انسجام و هماهنگی در شعر، از شیوه های آن است. در این پژوهش سعی بر آن است تا بر اساس نظریه های صورتگرایان و با ارائه مقدمه ای کوتاه در نقد صورتگرایی و اصول آن، شیوه های آشنایی زدایی در پنج قصیده منتخب از دیوان عرار با روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که: کدام یک از شیوه های آشنایی زدایی در این پنج قصیده متداول بوده است و هدف وی از این رویکرد ادبی چه بوده است؟ و ازجمله نتایج این جستار، آشنایی زدایی است که آن را در قالب قاعده افزایی، توازن آوایی، هنجارشکنی در قافیه، تجدید و نوآوری در برخی اوزان عروضی خلیلی می توان به شمار آورد.
مصادیق «پیرنگ» فرمالیستی در داستان های کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
زبان روایت در رمان های رئالیسم جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب نویسندگان رئالیسم جادویی از قوه تخیل بسیار بالا و خلاقیت ادبی قابل تحسینی برخوردارند. این نویسندگان، برای ایجاد فضای متفاوت از دیگر ژانرهای ادبی، تحولاتی در سطح زبان روایت مرسوم در رئالیسم سنتی ایجاد می کنند. این تحولات در جنبه های مختلف فنون نویسندگی، از جمله صحنه پردازی، شخصیت پردازی و زبان روایت پدیدار می شوند. نویسندگان رئالیسم جادویی، در سطح زبان روایت، آشنایی زدایی از زبان را به نوع دیگری وارد آثارشان کرده اند. این نویسندگان گاهی استعاره های مرده و معانی مجازی رنگ ورو رفته را در معنای تحت الفظی شان به کار می گیرند و جان دوباره به آنها می بخشند. همچنین معمولاً بر خلاف روال معمول در رئالیسم سنتی حسن تناسب بین بزرگی حادثه و زبان روایت را عمداً رعایت نمی کند. به همین خاطر اغلب با توجه خاصی که به لحن روایت دارند عناصر خارق العاده را عادی جلوه می دهند یا بالعکس، عناصر عادی و روزمره را در نگاه شخصیت های داستان و خواننده خارق العاده می نمایانند. این نوع استفاده از زبان به نویسنده رئالیسم جادویی کمک می کند تا تصاویر جادویی ولی در عین حال ملموس تر و طنازانه ای را چاشنی اثر خود کند.
تحلیل هنجار گریزی و آشنایی زدایی سبکی در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، به عنوان محوری ترین عنصر ادبیّت Literariness در نظرگاه شکل گرایان در نقد ادبی به کار رفته است. بعدها مورد توجه منتقدان دیگر مانند یاکوبسن و تینیانوف و... قرار گرفت. آشنایی زدایی و هنجارگریزی از شگردهایی است که قیصر امین پور در اشعار خود از آن بهره برده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل گونه های متعدد هنجارگریزی در سبک شعری قیصر امین پور عمدتاً بر مبنای نظر و روش لیچ پرداخته شده است و به استناد شواهد متن، روشن می شود که استفاده از آشنایی زدایی در اشعار قیصر هم از جهت سبکی و زبانی به قوت شعر وی مدد رسانیده و هم به زیبایی و غنای بیشتر شعر او در کنار رسانندگی و ایصال، منجر شده است. بیشترین جلوه های هنجارگریزی در اشعار قیصر امین پور را در آرایه های معنوی و هنجارگریزی نحوی می توان دید.
بررسی آشنایی زدایی در اشعار سعید بیابانکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعرسعید بیابانکی، صریح، انتقادی و متعهد است؛ در حقیقت شعر وی واکنشی به جهان پیرامون او، عقاید، تحولات و مناسبات اطراف اوست. بخش قابل توجهی از اشعار او در خدمت ادبیات متعهد به ویژه ادبیات آیینی و دفاع مقدس است که با بهره گیری از ساختهای زبانی عامیانه و کنایی و ایجاد فراهنجاریهای زبانی به شیوههای مختلف، شعر خود را متمایز از شعر همعصران خود نموده است و سبک شخصی و فردی را در اشعارش رقم زده است. در این پژوهش با رویکرد ساختاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی فراهنجاریهای شعر او پرداخته می شود تا آن چه که سبک را در شعر او رقم می زند، مشخص نماید. در پایان آن چه حاصل این پژوهش است، بیان این مطلب است که وجه غالب وی در آشنایی زدایی به شیوه ساخت ترکیبهای تازه، استفاده از ساختارهای عامیانه و کنایی که باعث ایجاد جنبه طنز و انتقاد در سخن اوست و مهارت و استادی در تضمین شعر شاعران دیگر؛ مؤلفه های مهم تعیین سبک شعر اوست.
تحلیل و بررسی سوره «ضحی» با تکیه بر نقد فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از نظریه فرمالیست هایی چون ویکتور شکلوفسکی و رومن یاکوبسن به تحلیل و بررسی زیباشناختی سوره «ضحی» پرداخته ایم. بنا به باور فرمالیست ها، این شکل است که درون مایه متن ادبی را تشکیل می دهد. در این جستار ویژگی های دستوری، واژگانی، صور بیانی، موسیقی و آوایی سوره «ضحی» را با توجه به درون مایه آن، تحلیل و بررسی کرده ایم و به ساختار مضمونی ژرفی رسیده ایم، که شاید جز از رهگذر نقد فرمالیسم میسر نباشد. این سوره در مقام بشارت نازل شده، شخص مورد خطاب خود پیامبر گرامی اسلام است؛ ازاین رو از تصویرهایی سرشار از نرمش، دلسوزی، لطف، صفا، محبت بهرمند است.بررسی صورتگرایانه سوره «ضحی» نشان می دهد که واژه های دقیق و گزینش شده همراه با فصاحت و بلاغت بالا، تناسب آوای حروف کلمات، تناسب معنوی کلمات و جملات با یکدیگر و موسیقی خارق العاده و اعجاز آمیز هم سو با محتوای این سوره چنان در هم تنیده و به هم پیوسته که هیچ گاه نمی توان آنها را از جایگاه خود تغییر داد و قابل تفکیک دانست
تحلیل و بررسی خطبه «اشباح» از منظر نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
213-249 صفحه
حوزههای تخصصی:
گر چه اساس نقد فرمالیستی با محور قرار دادن متن و نادیده گرفتن مسایل بیرونی آن همچون شخصیت مؤلف، مسایل اجتماعی، تاریخی و روانشناسی است و شاید از دیدگاه جامع نگر بر آن عیب باشد، اما از آن جا که در پی واکاوی ارزش ادبی اثر و برجسته سازی شکل و فرم و بررسی میزان انسجام و ادبیت متن است تا حدود زیادی ارزشمند است و می تواند اساس نقد برای تطبیق بر متون دیگر باشد. این نگاشته با الگو گرفتن از اصول نقد فرمالیستی قصد دارد به بررسی و تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی صامت و مصوتها، هجاها، صور خیال، صنایع بدیعی، و غیره در خطبه «اشباح» نهج البلاغه بپردازد تا بعد زیباشناسانه آن را با توجه به کارکرد هر جزء در ساختار کل متن به مخاطب نشان دهد. از پژوهش این گونه بر می آید که انسجام حروف، واژگان و جمله های متن یادشده به صورت کامل مشهود و مجموعه آواها و چینش خاص واژگان در پی القای معانی ای فراتر از معنای فرهنگ نامه ای آن است؛ این انسجام و کاربرد خاص واژگان علاوه بر ویژگی های ظاهری کاربست مجازی و صورت های استعاری و کنایی دیگری را برای بیان معانی تازه جلوه گر نموده است که تماماً در راستای هدف خطبه یعنی به تصویر کشیدن خداوند و قدرت بی انتهای او در خلقت به کار برده شده اند.
زیبایی شناسی خطبه فدکیّه بر اساس نقد فرمالیستی
حوزههای تخصصی:
در اوایل قرن بیستم با ظهور مکتب جدیدی به نام «فرمالیسم»، تحول عظیمی در شیوه نقد ادبی به وجود آمد. فرمالیست ها بر خلاف شیوه های رایج نقد ادبی، فرم را مبنای تحلیل خود قرار دادند. آ وجود می آید. خطبه فدکیّه حضرت زهرا (س) که اعتراض شدیدی است علیه انحرافاتی که پس از رحلت پیامبر (ص) در دین به وجود آمد، به دلیل برخورداری از انواع شگردهای ادبی، از متونی است که شایسته چنین نقدی است. در این پژوهش برآنیم با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی زیباشناسی خطبه مذکور بر اساس نقد فرمالیستی بپردازیم. هدف از این پژوهش خوانش شگردهای ادبی این خطبه و میزان تأثیرگذاری آنها بر القای معانی به مخاطب می باشد. یافته ها نشان می دهد حضرت فاطمه (س) با اهمیّت دادن به شکل توانسته، سخنانی زیبا و اثرگذار با فرمی جذّاب بر زبان جاری نماید. وی با استفاده هنرمندانه از انواع شگردهای ادبی به ویژه آشنایی زدایی، مخاطب را وادار کرده برای درک سخنِ وی، به تعمّق و تفکّر بپردازد. حضرت (س) همچنین با استناد به آیات قرآن و استفاده از انواع روابط بینامتنی، ضمن تقدّس بخشیدن به کلام خویش، تلاش کرده به مخاطبین تفهیم کند آنچه که می گوید دقیقاً منطبق با کلام الهی است. فرم ظاهری خطبه و تمام شگردهای ادبی آن، به طور کامل در خدمت معنا و هماهنگ با محتوای مدّ نظر خطیب قرار دارد.
تحلیل ساختارگرایانه اشعارپروانه نجاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
97 - 130
حوزههای تخصصی:
پروانه نجاتی از جمله شاعران متعهد معاصر است که بخش عمده اشعارش به موضوع دفاع مقدس اختصاص یافته است. وی با به کارگیری زبان ساده و عاطفی توانسته است سبک ویژه ای را در سخنش ایجاد کند. با تحلیل این دسته اشعار او می توان به ویژگی های اصلی شعر این شاعر دست یافت؛ بدین منظور در این پژوهش، به بررسی شعر او به ویژه اشعار دفاع مقدس، به شیوه نو و ساختارگرایانه پرداخته ایم و سه مؤلفه انسجام، آشنایی زدایی و ساختار تصویر را که از بحث های مهم ساختارگرایی است، محور بررسی ها قرار داده ایم تا بتوانیم علل زیبایی و انگیزش شعر نجاتی از نگاه ساختارگرایانه را که مسئله اصلی پژوهش ماست، دریابیم. حاصل پژوهش نشان می دهد که به کارگیری عنصر عاطفه و بازنمایی حقایق به شیوه توصیف و آشنایی زدایی از موازین ادبی گذشته است که شعر این شاعر را برجسته نموده است و در حقیقت، صمیمیت و سادگی زبان شعر وی، نوعی آشنایی زدایی از اصول و سنّت های ادبی است که درک معنا را به دلیل ملموس و عاطفی بودن، لذّت بخش می کند؛ علاوه بر این در این پژوهش، به سؤالاتی در باره شیوه های عمده آشنایی زدایی، ساختار تصاویر و وجود کلان تصویر در اشعار وی پاسخ داده شده است.
بررسی کارکرد شاعرانه ضمایر در «مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین متون عرفانی ادبیات فارسی، از منظر شاعرانگی نیز ارزش های بسیاری دارد. یکی از جنبه های شاعرانگی زبان در مثنوی، ضمایر و نقش آنها در زیبایی لفظی و معنایی این منظومة ارجمند است. در این مقاله بر اساس آرای فرمالیست های روسی درباره کارکرد شاعرانه زبان، ابتدا مفاهیم آشنایی زدایی و هنجارگریزی شرح داده شده و آنگاه به بررسی قاعده کاهی های معنایی، سبکی، نحوی و واژگانی و قاعده-افزایی ها در باب ضمایر موجود در شواهد شعری مثنوی معنوی و ارتباط آنها با اندیشه شاعر پرداخته شده است. نویسندگان در این پژوهش نشان داده اند که ضمایر در مثنوی معنوی، نقشی گسترده و مهم در شاعرانگی و خیال انگیزی اثر برعهده دارند و غیر از کارکردهای زیبایی شناختی، بار قابل توجهی از انتقال مفاهیم و معنای اثر را نیز بر دوش می کشند.
تحلیل مرثیه غنایی فارسی (بر مبنای نظریه ارتباط کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی در یکی از مهم ترین مفاهیم خودش شعری است که بیانگر احساسات و عواطف شاعر یا یک شخصیت شعری باشد. یکی از انواع مختلف احساسات که همواره در شعر مورد استفاده قرار گرفته احساس غم گوینده در سوگ از دست دادن کسی است؛ به این نوع شعر مرثیه می گویند. در این مقاله این نوع شعر از دیدگاه نظریه ارتباط کلامی بررسی شده است. بررسی مرثیه فارسی از این منظر نشانگر این است که در صمیمی ترین و عاطفی ترین این نوع اشعار اغلب جهت گیری پیام به سوی گوینده است؛ بنابراین خواننده با کارکرد عاطفی زبان مواجه می شود. زبان، ساده و عامه فهم است. جملات و ساخت های نحوی تکرار می شوند و در متن از استعاره هایی استفاده می شود که ژرف ساخت آن قلمرو عاطفی گوینده است. همچنین شاعر از شبه جمله های عاطفی زیاد بهره می گیرد. در این گونه شعری رابطه گوینده با متوفی اغلب یک رابطه خانوادگی است از این رو خواننده با گزاره های عاطفی مواجه می شود. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است و اهمیت آن در این است که مرثیه کلاسیک فارسی را از منظر نظریه ادبی نوین واکاوی می کند و تلاش می کند آن را حتی الامکان بدون توجه به عوامل برون متنی تحلیل کند.
تحول نظام آموزشی آکادمیک هنر در تقویت تفکر خلاق و فرآیند ادراک دانشجویان (با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
267 - 290
حوزههای تخصصی:
از جمله وظایف مهم نظام آموزش عالی آکادمیک هنر، افزایش مهارتهای تفکر خلاق در دانشجویان و ایجاد نسبت مناسب آن با فرآیندهای ادراک در آفرینش های هنری بدیع است. در این میان، یکی از متغیر های مهم، چگونگی سازماندهی نظام آموزش هنر در نسبت میان تفکر، خلاقیت و انواع ادراکات انسانی است که با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی می تواند بر ایجاد تحولی هر چند ساده اما عمیق و بدیع در نظام آموزش مؤثر باشد. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب جهت تنظیم سلسله مراتب مراحل آموزش در هر یک از این سطوح است که به شیوه کیفی و با استفاده از راهبردهای نظریه داده بنیاد صورت پذیرفت. در این راستا سعی بر آن شده است که محورهای اصلی و سطوح فرعی داده ها از طریق تجزیه و تحلیل استقرائیِ متنی و با تکیه بر کدگذاری باز، نظری و انتخابی انجام گردد. برای به دست آوردن میزان اعتبار روایی و کاربردی داده ها نیز، از تحلیلگران توانمند هنریِ خارج از محدوده نظریات تئوری درون متنی استفاده شده است. نتایج حاکی از 35 مقوله کلی در 4 سلسله مراتب ارتباطی است که سیر مطالعه در چارچوب مدل پارادایمی شامل: راهکارهای اولیه، نسبت های ثانویه و سطوح پیامدها ارائه شده است.
بررسی فراهنجاری در اشعار خلیل الله خلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
197 - 216
حوزههای تخصصی:
گستره زبان و ادب فارسی تنها به کشور ایران محدود نمی شود. چه بسا شاعران پارسی گویی که در دیگر کشور های فارسی زبان جهان، هنوز دل به این زبان شیرین بسته و آتش شوق سرایش اشعار ناب فارسی از وجودشان زبانه می کشد. خلیل الله خلیلی از جمله شاعران برجسته دوره معاصر افغانستان است که عشق و علاقه مندی وی به زبان فارسی، همواره او را به سرودن اشعار زیبا و در عین حال پرمخاطب واداشته است. در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر ویژگی های شعر معاصر فارسی در کشور افغانستان صورت پذیرفته، تلاش شده است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی، اشعار این شاعر از حیث فراهنجاری در هشت سطحِ معنایی، دستوری، آوایی، زمانی، واژگانی، نوشتاری، سبکی و گویشی بررسی شود. بررسی های به عمل آمده نشان دهنده این موضوع است که خلیل الله خلیلی در سرودن اشعار خود از انواع گوناگون فراهنجاری بهره برده است که در این بین سهم فراهنجاری های معنایی و زمانی بیش تر از سایر موارد است.
آسیب شناسی درک و کاربست مبحث آشنایی زدایی در مقالات علمی-پژوهشی دانشگاهیان ایران در حوزه زبان فارسی تا بهار 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی انتقادی مقالات علمی-پژوهشی، کاستی ها و نقصان های بنیادین پژوهش هایی را، بررسی کند که در حوزه زبان فارسی، مدّعی کاربست یا شرح مبحث آشنایی زدایی اند. نتیجه بررسی 30 مقاله در این حوزه که در بازه زمانی 1375 تا 1395 (ه. ش) در نشریات معتبر دانشگاهی ایران، منتشر گردیده اند، روشن می کند که بسیاری از محققّان دانشگاهی ایران در درک مفهوم آشنایی زدایی دچار بدفهمی هایی جدّی هستند. تساهل و اشتباهات ایشان در فهم و کاربست اصطلاح آشنایی زدایی را می توان چنین طبقه بندی کرد: 1-عدم توجه به اصول روش شناختی فرمالیست های روس 2- ارائه تعاریف خلق السّاعه از مفهوم آشنایی زدایی 3-خلط و همانندپنداری مبحث آشنایی زدایی با دیگر مباحث نسبتاً مشابه و بالاخص تقلیل آن به مباحث ابتدایی بلاغت سنتّی. این کاستی ها از یک سو، به بداهت موضوع پژوهش و ازدیگرسو به تقلیل این مفهوم و تزیینی شدن این اصطلاح در پژوهش های دانشگاهی انجامیده است؛ در نتیجه این موارد، بستری برای محققّان، فراهم آمده تا به تولید انبوه مقالاتی بپردازند که اشتباهات مشابهی را، در این حوزه، بازنشر می کنند.
بازکاوی آرایه مشاکله و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فن "مشاکله" از آرایه های معنویِ بدیع و بر پایه همگونی است که بسیاری از نمونه های برجسته آن در میان کاوش های قرآنی، ناشناخته یا کم شناخته مانده است. این پژوهش پس از بازخوانی تاریخچه و بازشناخت جایگاه مشاکله در علوم بلاغت و بازتعریف گونه های آن، به شیوه توصیفی-تحلیلی، با نو خوانی آیات در پی یافتن نمونه های تازه و نغز این آرایه در قرآن رفته است. از آنجا که برخی قرآن پژوهان، دانش بدیع را تنها در زیبایی شناسی متن کارا دانسته و در تفسیر سودمند ندیده اند، هدف بنیادین این جستار، پاسخ بدین پرسش است که شناخت آرایه مشاکله در فرایند برداشت معنای متن قرآن چه کارکردهایی دارد؟ این پژوهش نشان می دهد مفسّر آشنا با این شیوه ادبی، به مدلول ظاهریِ واژگان بسنده نکرده، در دام خطای در تفسیر نیفتاده و در پی آشکارسازی انگیزه گزینش واژگان خواهد رفت. افزون بر این چند سودمندی، نشان داده می شود نمایان سازی لحن تهکمی متن و پیش آوری برداشتی رسا و گیرا بر پایه همگونی، از دیگر کارکردهای شناخت آرایه مشاکله است.
تحلیلی انتقادی از بازآفرینی منظر شهری ناهمساز در سامان دهی بافت های تاریخی، نمونه موردی مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو پاریس
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول چهارم ۱۳۹۵ شماره ۱۴
21 - 30
حوزههای تخصصی:
ازآفرینی منظر شهری در بافت های تاریخی، حوزه ای میان دانشی است که برای نیل به اهداف خود، باید ساحت هایی چون منظر، طراحی شهری و مرمت شهری را مورد مطالعه قرار دهد. علم منظر با رویکردی عملکردگرا و هویت بخش، به دنبال یافتن پاسخ های معتبر در مسائل طراحی منظری است. از سوی دیگر یکی از مهم ترین مسائل زیرساختی مرمت شهری، حریم گذاری بر بافت ها و محوطه های تاریخی است. این مهم از پیچیده ترین نوع مطالعات عرصه شهرسازی و برنامه ریزی شهری است. چند پهلو بودن حریم گذاری بر ثروت ها و میراث فرهنگی یک کشور که بافت های تاریخی از شایان ترین آن هاست، عامل این پیچیدگی خواهد بود. در مرمت های شهری که حرمت و حریم بافت های تاریخی در نظر گرفته نمی شود؛ این سؤال و دغدغه را برای بسیاری از منتقدین و دوست داران بافت های تاریخی، ایجاد می کند که آیا این نوع سامان دهی، درست و به دور از مشکلات بعدی خواهد بود؟ مولفه هایی چون پویایی، سرزندگی، جاذبه گردشگری از یک سو، و از سوی دیگر مؤلفه های مهمی چون تعاملات اجتماعی، ساختار و منظر تاریخی منطقه، زمینه گرایی و هویت، از سوی دیگر مباحثی هستند که باید موشکافانه تحلیل شوند. یکی از نمونه های مطرح در حوزه منظر و مرمت شهری، مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو پاریس است که بسیاری از صاحب نظران و منتقدان، آن را الگویی موفق به حساب می آورند. لذا این ساختمان و محله ای که در آن واقع است، در این پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب و در راستای هدف مقاله، تحلیل شده است. آنچه در پیش است، سعی دارد؛ با نگاهی علمی و خالی از تعصب نسبت به تاریخ، روشن سازد که مکان یابی پروژه ژرژپمپیدو، به نادرست برای این گونه معماری، انتخاب شده و منظری ناهمساز را آفریده که خوانش تاریخی بافت شهریِ مورد نظر را خدشه دار کرده است. همچنین این مقاله، نقد و پاسخی صریح خواهد بود بر رویکردهایی که مؤید و موافق این روش حریم گذاری و مرمت بافت های تاریخی هستند. این پروژه بر پایه مطالعات میدانی، کتابخانه ای، مصاحبه و تهیه پرسش نامه، انجام شده است.
بررسی هنجارگریزی های به نگاهم خوش آمدی پرویز شاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
209-227
فرمالیست هایی چون شکلوفسکی در بررسی اثر دیدگاه فرامتنی را به کناری می نهند و باتوجه به خود متن و عناصر و مؤلفه های درون متنی به ادبیت متن دست می یابند و کم تر به تَسری عوامل فرامتنی به متن توجه دارند. اینان ویژگی «شگفتی» را در زبان ادبی قائل اند و به نگاه متفاوت به امور عادی باور دارند و در این مسیر، انواع هنجارگریزی را باعث آشنایی زدایی می دانند. پرویز شاپور، علاوه بر نگاه متفاوتش به ژانر طنز، که منتهی به خلق نوع جدیدی به نام کاریکلماتور شده، در کاریکلماتورهایش از برخی شگردهای آشنایی زدایی به ویژه هنجارگریزی معنایی بهره برده است تا زبانش هم چون ژانرش غیرتکراری، تازه، و نو بنمایاند. با استفاده از شگردهایی چون تناقض، تشخیص، تشبیه، استعاره، دلالت چندگانه واژگانی، حسن تعلیل، حس آمیزی، و وارانگی سعی داشته است تا جلوه ای تازه از دنیا را به خوانندگان بنمایاند و در این راه نگاه جان دار او به طبیعت و درپی آن درهم آمیختن امور عینی و ذهنی غبار عادت از این شگردها زدوده و جان دوباره ای به امور مألوف بخشیده است. در این پژوهش، مطابق با مفاهیمی که ذکر می شود، به بررسی کاریکلماتورهای کتاب به نگاهم خوش آمدی پرویز شاپور پرداخته می شود تا با بررسی دقیق پرده از راز و رمز نگاه و بیان ساده اما جالب اذهان این کاریکلماتورنویس برداشته شود.
بررسی انواع آشنایی زدایی درآثار مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
190 - 159
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی یکی از اساسی ترین مفاهیم مطرح در نظریه فرمالیست های روس است که هدف آن، بررسی جنبه هایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی می شود. تمهیدات ادبی به سبب کاربرد فراوان تکراری می شوند و توانایی ایجاد غرابت را از دست می دهند. در یک تعریف گسترده آشنایی زدایی، عبارت از تمام شگردها و فنونی است که نویسنده یا شاعر از آن ها بهره می برد تا جهان متن را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند. هنرمندان با ایجاد تغییرات در تمهیدات کهنه و تکراری، باعث برجسته شدن فرم و به وجودآمدن زبان ادبی می شوند. از طریق آشنایی زدایی، شاعر دریافت های عادی خواننده را تغییر می دهد که به این نوع کار، «تکنیک ادبی» نیز می گویند. در این مقاله، با عنوان «آشنایی زدایی و برجسته سازی در آثار مهدی اخوان ثالث» تلاش شده است با تکیه بر دیدگاه های فرمالیست ها در زمینه آشنایی زدایی و برجسته سازی، اشعار این شاعر توانای ادب فارسی از جنبه های مختلف زبانی، بیانی، زیبایی شناسی و «آشنایی زدایی» که هدف اصلی این پژوهش است، تحلیل و بررسی شود. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد که اخوان از روش آشنایی زدایی بسیار بهره برده است و بدین طریق، زبان شعری خود را برجسته نموده است.