مطالب مرتبط با کلیدواژه

دولت های جمهوری خواه


۱.

تحول در راهبرد کلان دولت های جمهوری خواه ایالات متحده امریکا در دوره زمانی 1988- 1918(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۵۲
بنیادی ترین جهت گیری در فرهنگ راهبردی ایالات متحده امریکا بین انزواگرایی و بین الملل گرایی در نوسان بوده است و در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه در بازه زمانی بین آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ سرد تحول بزرگی مشهود است. پاسخ به دو پرسش زیر از اهداف این پژوهش است: 1. چرا و چگونه چنین تحول چشمگیری پیش آمد؟ 2. چگونه تحولات سطح نظام، با عبور از میدان تأثیر حزب جمهوری خواه به تحول در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه منجر شده اند؟ در فرضیه پژوهشی بیان می شود که مهم ترین عامل تأثیرگذار بر میزان بین الملل گرایی نشان دهنده تحول در راهبرد کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه، برآورد هزینه-فایده برای امنیت ملی امریکا بوده است. در چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک با رویکردی کیفی، و با بهره گیری از روش تحلیل رویدادهای تاریخی، به بررسی راهبرد کلان دولت های جمهوری خواه در پنج دوره سرنوشت ساز در بازه زمانی 1988-1918، و تبیین فراز و فرودهای ایجادشده در بین الملل گرایی آن در تمایز با دولت های دموکرات، پرداخته می شود. در هریک از این دوره ها، تحولات بین المللی اثرگذار بر منافع ایالات متحده و پدیدآورنده گفتمان ها و کشمکش های حزبی، و بازخورد ایجادشده در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه به دقت بررسی می شوند. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که میزان بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه بر اثر عامل سنجش هزینه-فایده برای امنیت ملی، همواره دچار نوسان شده است. به شکل خطی صعودی، این نوسان ها روند تغییر در جهت گیری کلان سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را از انزواگرایی به سوی بین الملل گرایی ستیزه جویانه نشان می دهند.
۲.

گرایش به بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ترجیحات سیاست خارجی بین الملل گرایی دولت های جمهوری خواه ایالات متحده آمریکا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۹
میزان گرایش به بین الملل گرایی در دولت های مختلف ایالات متحده، تأثیر مستقیمی بر روی میزان مداخله گرایی این کشور در مناطق مختلف جهان به ویژه منطقه غرب آسیا داشته و از این طریق، همواره امنیت و منافع ملی ایران را متأثر ساخته است. برخلاف دولت های دموکرات، این نوع گرایش در دولت های جمهوری خواه نوسان شدیدی را تجربه کرده و در طول یک قرن گذشته، دو بار از تمایل سنتی به انزواگرایی به یک بین الملل گرایی ستیزه جویانه تغییر جهت داده است. پژوهش حاضر برای پاسخ به چرایی چنین تحولی در ترجیحات سیاست خارجی حزب جمهوری خواه، از چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و روش پژوهش تاریخی بهره می برد تا بتواند با تجزیه و تحلیل پویایی های موجود در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان در دو مقطع تاریخی پس از جنگ جهانی دوم و پس از حمله 11 سپتامبر، عوامل مؤثر بر رخداد چنین تحولی را شناسایی کند. نتیجه بررسی های یاد شده بیانگر آنست که در هر دو مقطع، جمهوری خواهان علیرغم عدم تمایل ذاتی به بین الملل گرایی، به دلیل ظهور تهدید بزرگ کمونیسم شوروی پس از جنگ جهانی دوم و جلوه گر شدن تهدید تروریسم پس از حادثه 11 سپتامبر، گرایش قابل ملاحظه ای را نسبت به یک بین الملل گرایی ستیزه جویانه در جهت مقابله با ابعاد مختلف تهدیدهای یاد شده نشان داده اند. به این ترتیب، برآیند ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان بیانگر آنست که در شرایط ظهور منابع عمده تهدید علیه امنیت ابالات متحده، گرایش آن ها به بین الملل گرایی افزایش قابل توجهی داشته است. خصیصه ای که در حزب دموکرات به این شدت مشاهده نمی شود.
۳.

سیاست خارجی دولت اول ترامپ؛ رویگردانی جمهوری خواهان از بین الملل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاست خارجی دونالد ترامپ بین الملل گرایی دولت های جمهوری خواه ایالات متحده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۸
ظهور دونالد ترامپ در آمریکا و مواضع سیاست خارجی وی، گویای شدیدترین رویگردانی از بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه از زمان پایان جنگ جهانی دوم می باشد که بویژه با رویکردهای بشدت بین الملل گرایانه و مداخله گرایانه سه دولت جمهوری خواه پیش از آن در تعارض است. چنین تغییر قابل ملاحظه ای این سؤال را ایجاد می کند که چرا دولت ترامپ جهتی متفاوت از سیاست خارجی اسلاف خود را انتخاب نمود؟ در جهت پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از واقع گرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری و روش تاریخی به عنوان روش پژوهش، سه دوره تاریخی در سیاست خارجی آمریکا که در آن تمایل به بین الملل گرایی در بین جمهوری خواهان کاهش یافته را مورد بررسی قرار داده است تا با واکاوی پویایی هایی درون حزب جمهوری خواه در هر سه دوره، عوامل تأثیرگذار بر تغییر در سیاست خارجی جمهوری خواهان را استخراج نماید. نتایج حاصله بیانگر وجود یک رابطه مستقیم بین کاهش میزان تهدید علیه امنیت و منافع ایالات متحده و کاهش تمایل به بین الملل گرایی در سیاست خارجی جمهوری خواهان است. در هر سه دوره، پس از افول یک تهدید عمده علیه آمریکا، رویگردانی از بین الملل گرایی در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان افزایش یافته و به تبع آن سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را متأثر ساخته است. در همین راستا، غلبه یافتن گفتمان سیاست خارجی ترامپ ناشی از کاهش میزان تهدید گروه های تروریستی و در نتیجه عدم تحمل هزینه های بالای راهبرد جنگ علیه تروریسم توسط جمهوری خواهان است. از این منظر، گفتمان سیاست خارجی ترامپ در نقطه تعادل دو گرایش امنیت خواهی و هزینه گریزی در ترجیحات سیاست جمهوری خواهان قرار گرفته است.