مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سیاست
حوزه های تخصصی:
نظر به رواج و رونق روزافزون مباحث هرمنوتیک در دو سه دهه اخیر سؤال اصلی این پژوهش، پرسش از میزان و نحوه کاربری هرمنوتیک در عرصه پژوهش دینی و به ویژه حوزه سیاسی آن است. به عبارت بهتر، سؤال از امکان یا امتناع کاربرد دانش و روش هرمنوتیک در قلمرو مزبور می باشد. مفروض این تحقیق آن است که امکان استفاده از دانش هرمنوتیک در عرصههای قرآن و دین پژوهی کاملاً منتفی نیست و به استثنای نحلة هرمنوتیک فلسفی، میتوان از برخی روشهای هرمنوتیک کلاسیک که مشابه تأویل و تفسیر اسلامی بوده و نسبی اندیش نبوده و به اصالت و تعیُن متن وفادار هستند، استفاده کرد و با حذف جوانب ناهمساز این روشها با اندیشه اسلامی ، آنها را در حوزه معرفتشناسی و پژوهش ها
عدالت متعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت؛ یک واژگان، یک مفهوم و یک پدیده است. پدیده، مفهوم و واژگان عدالت، بسان سیاست، بسیار سهل و در عین حال بسیار سخت می باشد. عدالت سیاسی؛ عدالت در سیاست و سیاست عادلانه است. عدالت سیاسی، عدالت در سیاست و سیاست عادلانه، تعادل میان یا میانه توسعه اقتصادی و تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی است. عدالت به این معنا، عدالت متعالی است. عدالت متعالی، در قبال و در مقابل عدالت نامتعالی و متعارف یا عدالت طبیعی و نیز عدالت تک ساحتی و فرای آن قرار دارد. عدالت متعارف، طبیعی و تک ساحتی مادی است. عدالت مادی صرف در حقیقت عدالت نیست. بلکه عدالت ظاهری و بخشی یا جزیی بوده و نارسا یا نارسایی در عدالت می باشد. حتی شبه عدالت بوده و در یک نگاه ضد عدالت است. یعنی بی عدالتی یا ظلم و ستم می باشد.
توفیق محمد الشاوی و نظریه عمومی شوری در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم شورا، و نسبت شورا و دموکراسی، بیش از یک قرن است که در کانون مباحث نوگرایی دینی در جهان اسلام قرار دارد و،البته، تفسیر ها و نظریه های متفاوتی نیز تولید شده است. «نظریه عمومی شورا» از مهم ترین تئوری های شوراگرایی و مردم سالاری دینی است که توسط توفیق محمد الشاوی (1918م/1339ق)، اندیشمند معاصر مصری، طرح و بسط یافته است. به نظر شاوی، نظریه عمومی شورا سه ویژگی اساسی دارد؛1)تدارک بنیاد شرعی برای نوگرایی دینی، 2) تلقی شورا به مثابه قاعده عمومی عمل اجتماعی که فراتر از حوزه صرف سیاسی است، و 3) تفکیک بین شورا و استشاره.
رابطه ی دینداری و گرایش به جهانی شدن در میان کارکنان منطقه ویژه انرژی پارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه دینداری و گرایش به جهانی شدن می باشد که به روش "پیمایش" صورت گرفته است. چارچوب نظری به کار رفته در این تحقیق، نظریه های آنتونی گیدنز می باشد. نمونه مورد تحقیق، مشتمل بر تعداد 536 نفر از کارکنان زن و مرد منطقه ویژه انرژی پارس می باشند که داده های آن از طریق "پرسشنامه"، جمع آوری شده واعتبار آن به روش صوری و پایایی آن به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است. سنجش میزان دینداری افراد بر اساس مدل چند بعدی گلاک و استارک صورت پذیرفته و گرایش به جهانی شدن نیز به عنوان (پدیده ای نو ظهور و در حال شدن) به دلیل پیچیدگی ابعاد آن در چهار بعد: ارتباطات، فرهنگ، اقتصاد و سیاست مورد سنجش، واقع شده است. نتایج تحلیل دو متغیره حاکی از وجود رابطه ی معنادار میان متغیرهای ابعاد چهارگانه ی دینداری (اعتقادی، عاطفی، مناسکی و پیامدی) ومیزان کل دینداری با جهانی شدن می باشد. همچنین نتایج معادله رگرسیون بیانگر وجود رابطه مثبت و مستقیم، بین دینداری و جهانی شدن می باشد.
تحلیل تاثیر عوامل سیاسی- امنیتی در همگرایی منطقه ای «با بررسی موردی آ.سه.آن و شانگهای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به علل و عواملی که نظریه پردازان برای آغاز و تداوم همگرایی در یک منطقه عنوان نموده اند از جمله؛ عوامل داخلی، منطقه ای، بین المللی، سیاسی، اقتصادی، فنی، اجتماعی وفرهنگی،...دوعامل اساسی عملگرایی و ملاحظات سیاسی-امنیتی و قدرت های حامی باعث ایجاد و تداوم همکاری و همگرایی منطقه ای در دو سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه آ.سه.آن گردیده است. امور امنیتی و اوضاع خاص دو منطقه آسیای جنوب شرقی و آسیای مرکزی و همچنین ساختار نظام بین المللی حاکم، سرنوشت دو سازمان مذکور را تحت تاثیر قرار داده است. امور امنیتی و اوضاع خاص دو منطقه آسیای جنوب شرقی و آسیای مرکزی و همچنین ساختار نظام بین المللی حاکم، سرنوشت دو سازمان مذکور را تحت تاثیر قرار داده است.
مداخله نظامیان در سیاست خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از پایان جنگ جهانی دوم، در برخی از کشورهای خاورمیانه شاهد افزایش نفوذ ارتش در امور غیر نظامی، استفاده از زور به عنوان ابزار تسلط و قدرت سیاسی، اهمیت ارزشهای نظامی، رشد نقش تشکیلات نظامی در امور ملی و بین المللی، و افزایش نهادها و سازمان های شبه نظامی مربوطه بوده ایم. بروز کودتای سال 1999 در پاکستان، رشد بی رویه نظامی گرایی اسراییلی ها، و انتقال میلیاردها دلار ساز و برگ های نظامی به منطقه همراه با حضور مستقیم نیروهای خارجی در افغانستان و عراق نشان داد که دوران مداخله های سیاسی نظامیان در خاورمیانه به پایان نرسیده است. در واقع، مداخله نابجا و مستقیم نظامیان در سیاست مهم ترین مانع گسترش جامعه مدنی و توسعه انسانی در خاورمیانه بوده است. بخش نخست پژوهش به بررسی سیر تحول نظریه های مهم مداخله ارتش در سیاست اختصاص داده می شود.
خوشگذرانی و خشونت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عصر صفوی از اعصاری است که حدود دو قرن زمینه سازی تاریخی صورت گرفت تا حاکمِیت خاندان صفوی اردبیل مسجل گردد، و پس از تثبیت، بیش از دوقرن هم توانست براریکه سلطنت ومذهب تکیه زند . با این وصف، از آن جا که دوران ثبات وسقوط هر سلسله تحت تاثیر مقتضیات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی خاص خود واقع می شود، این سلسله نیز از این قاعده مستثنی نبود . ابتذال وفساد رایج این دوره، از هنگامی آغاز شد که شاه عباس یکم دست شاه زادگان را از امور کشوری کوتاه کرد وآنان را به هم نشینی با اهل حرم سرا سوق داد ؛ رسمی که مورد قبول سلاطین بعدی قرار گرفت وشاهان آخری این سلسله از جمله بی کفایت ترین آنان بودند. طبیعی است افراد وابسته به چنین درباری در اندیشه عیش و کامرانی خود بودند وپیوسته با ایجاد نفاق وچاپلوسی ، در راستای منافع خود سیر می کردند . همچنین، در این دوره مجازات های سختی که برای امرا ، سرداران وبزرگان اعمال می شد؛ خود می رساند که دهقانان و رعایای آن زمان چه حال وروزی داشته اند ؛ شاهانی که حتی از کم ترین عطوفت نسبت به فرزندان خود خالی بوده وآنان را به بهانه کوچک ترین لغزشی به دیار عدم می فرستاده اند ویا در دژها با شرایط سخت نگاه می داشتند . مقاله حاضر به بررسی خوشباشی ها وخشونت های دربار در آن عصر می پردازد .
اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی
حوزه های تخصصی:
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ پرفراز و نشیب، مانند عصر پرتلاطم و پرحادثه ای که ما در آن زندگی می کنیم، بحث اخلاق و سیاست و ضرورت پرداختن به اصول، ارزشها، هنجارها و فضایل اخلاقی و انسانی تا بدین حد مطرح نبوده است.علم و فناوری سلطه خود را بر تمام ابعاد زندگی بشر انداخته و اصول بزرگ معنوی و اخلاقی ناخواسته تحت الشعاع تغییرات شگرف مادی قرار گرفته است. عصر فناوری و مدرنیته، عصر ارتباطات و اطلاعات مرزهای سیاسی را در هم شکسته و ملت ها و دولت های بزرگ و کوچک را به یکسان در معرض تهاجم تکنولوژی فرهنگی قرار داده و بحران مشروعیت سیاسی را در قرن بیست و یکم به ارمغان آورده است.نظریه انتقادی به مثابه گونه ای آسیب شناسی به نقد مدرنیته خالی از ارزش و اخلاق پرداخته است و با موضع راهنمای کنش انسانی، هدفش ایجاد خودسازی و بازسازی منافع راستین خویش است. آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، هابرماس، هانا آرنت و اریش فروم از جمله نظریه پردازان انتقادی قرن بیستم هستند که به نقد علوم انسانی اثبات گرا پرداخته اند. هدف پژوهشگر در این مقاله بررسی نقش مهم اخلاق و سیاست و رابطه آنها با یکدیگر از دیدگاه نظریه انتقادی و بازاندیشی اندیشگران نظریه انتقادی قرن بیستم درباره ارتباط مثبت و معنادار میان توسعه علوم با تحقق انسانیت و تعالی بشر است و سعی شده مدرنیته را که بر اثر دگرگونی علم شکل گرفته است، مورد ارزیابی قرار دهد و انتقادات وارده بر آن را بررسی کند.در این تحقیق از روش همبستگی برای رسیدن به نتایج حاصل از نظریه انتقادی استفاده شده است. بدین گونه که به دنبال این پرسش هستیم که رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه نظریه انتقادی چیست؟ در یک نگاه کلی به این نتیجه می رسیم که تمامی اندیشمندان نظریه انتقادی بر تعامل و هماهنگی «اخلاق و سیاست» تاکید دارند و تمامی فجایع و بربریت، کشتار انسانها، سرکوب طبیعت را به دلیل جدا بودن اخلاق از سیاست می دانند. در آرای اندیشمندان نظریه انتقادی چنین به نظر می رسد که مدرنیته از یک سو باعث توسعه و امکان دستیابی به رفاه و امور زندگی بشر گشته و از سوی دیگر سرمنشا اکثر آفات و بدبختی ها را «عقلانیت ابزاری» دانسته که باعث نابودی اخلاق و محدود شدن آزادی فردی در سیاست گشته است.
رسالت و نقش دانشگاه اسلامی در تمدن سازی و تولید علم دینی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل نقش و جایگاه دانشگاههای ایران در تولید علوم و فنون درونزا و بومی می پردازد. لذا ابتدا تاریخچه ای از تحولات تاریخی مراکز آموزش عالی و کارکرد آنها را در دهه های اخیر ذکر کرده، سپس به سیر تحولی آن در جهت منطبق نمودن دانشگاهها با شرایط و زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از جمله: تحولات ساختاری بعد از انقلاب اسلامی، بحث ستاد انقلاب فرهنگی، قوانین توسعه و چشم انداز بیست ساله که همه به نوعی الزاماتی برای دانشگاهها جهت منطبق نمودن رسالت، کارکرد و ساختار خود با نیازهای جامعه و ویژگی های فرهنگی وارزشی جامعه ایرانی محسوب می شوند می پردازد. در پایان نیز نموداری سیستمی از این مؤلفه ها و نتایج به دست می دهد.
نسبت حکمت و شریعت در حکمت متعالیه
حوزه های تخصصی:
زندگی سیاسی و حیات دنیوی و اخروی مسلمانان همواره با حکمت و شریعت آمیخته بوده و تعیین نسبت آن دو، دغدغه فیلسوفان مسلمان از جمله صدرالمتالهین بوده است. صدرا همچون سایر فیلسوفان اسلامی، برای توجیه ضرورت حیات دنیوی و زندگی سیاسی و تنظیم و مدیریت آن، هم به حکمت و هم به شریعت رو می آورد و برای هر یک، جایگاه و نقش و کارکرد خاصی قائل است. این مقاله در دستگاه فلسفی صدرالمتالهین به بحث از نسبت حکمت و شریعت می پردازد و تقدم حکمت بر شریعت را در سه جهت مورد بررسی قرار می دهد: نخست، ملاحظه تقدم معرفتهای بنیادی و نظری بر احکام جزیی شریعت؛ دوم، موضوعات کلی و اساسی که فیلسوفان، تاملات خود را از آنها آغاز می کنند؛ سوم، حکومت حکمت و معرفت حکیمانه حکیم بر زندگی دنیوی بدون قید زمان و مکان خاصی است؛ در حالی که شریعت، مقید به زمان و شرایط خاصی است. تاملات فیلسوف همواره بر جزییات زندگی حکومت دارد و به همین جهت در دستگاه فلسفی صدرالمتالهین، چیستی و چرایی زندگی مورد تامل فیلسوف واقع می شود، اما احکام جزیی آن به فقیه واگذار می شود.
روابط ایران – سند در دوران تالپورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط سند و ایران به دوران تاریخی دره بین النهرین بر می گردد. این روابط موجب بوجود آمدن وابستگی های شدید فرهنگی و اقتصادی بین این دو ملت با فرهنگ گردید .مورخین بطور مشخص نشان داده اند که قبل و بعد از ظهور اسلام، سند و ایران چنان از این روابط عمیق دوستانه بهره بردند که حتی اثرات آن تقریبا بر تمامی فعالیتهای بشری تاثیر گذاشت.
در طول زمانی بین سالهای 1783 میلادی تا 1843 سند توسط میرهای تالپور حکومت می شد و همزمان با آن در ایران دودمان قاجار حکم می راند. تحقیق اخیر لیست دقیقی از پادشاهان و حاکمان این دو سلسله را برمی شمارد و نگاه روشنگرانه ای دارد برروابط سیاسی و دیپلماتیک بین سند و ایران در این دوران تحولات و چالشهایی هم که در سطح بین المللی در این دوران رخ داده است مورد بررسی قرار گرفته است.
بر پایه آثار تاریخی موجود، تجزیه و تحلیل کاملی از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز بعمل آمده است.این اولین پژوهش جدی در این زمینه است که ، با توجه به جمع آوری مطالب بسیار ارزشمند تاریخی ، می تواند گام موثری در جهت پژوهشها و بررسیهای بیشتر در آینده باشد.
سیاست اندیشی در دوران اسلامی تاریخ ایران
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی در طی قرون مختلف ابعاد و ارزش های خود را در علوم و منابع و متون مختلفی بورز و ظهور داده است. سیاست همیشه به عنوان یک دغدغه و مسئله مهم مورد نظر متفکران و صاحبان اندیشه تمدن اسلامی بوده است، اما مسئله اصلی این بوده که متولی و بیان کننده اصلی سیاست در اسلام چه گروه و یا چه علومی باید باشد؟ هر یک از علوم پاسخی به تناسب شأن و روش علمی خود داده است. در این بین تاریخ نویسان و علم تاریخ با دیدگاه و روش و هدف خاص خود به این موضوع نگریسته اند همچنان که عرفا و فلاسفه و فقها و ادبا نیز هر یک به مسئله اجتماعی و نسبت بین حاکم و رعیت و مسئله سیاست با توجه به موضوع و روش خاص خود، توجه نموده اند. حاصل این توجه متون متنوع در علوم گوناگون در باب سیاست است. این مقاله چند متن مهم در تاریخ تمدن اسلامی را در هر یک از این گروه ها زیرشاخه های علمی انتخاب کرده و قدر مشترک همه آنها را که سیاست اندیشی است به مقیاس نقد و بررسی نشسته است.
نقد قدرت از دیدگاه مولانا در مثنوی
حوزه های تخصصی:
کمتر کسیممکن است به مولانا به چشم منتقد و مصلح اجتماعینگاه کند و در آثار عرفانیو غناییویبه دنبال آرایانتقادیو سیاسیباشد، اما درک عرفان و اندیشه انسانیو مردم گرایانه او، تردیدیدر جامعیت شخصیت و جهان بینیویباقینمیگذارد، از این رو بسیار طبیعیمینماید که او وقتیاز رستگاریانسان و زندگیصلح آمیز و مبتنیبر معنویت و آگاهیسخن میگوید، قدرت ستم گرایانه و استبداد ظالمانه را به مثابه مانعیعمده نکوهش میکند. در این نوشتار سعیشده است با کنکاش در مثنوی، برخورد او با مساله قدرت و حکومت و جهت گیریانتقادیش نسبت بدان بررسیو تحلیل شود.
عرفان و سیاست
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های بنیادین و تاریخی در ساحت عرفان اسلامی، نسبت و رابطه «عرفان و سیاست» است، که هماره مورد توجه و موضوع تفکر و خاستگاه آراء و انظار اصحاب معرفت و معنا و حکمت و حکومت بوده است، که هم با رویکردی «درون عرفانی» و هم با رویکردی «برون عرفانی» میدان برخورد نظریه ها و چالش های معرفتی شد که آیا عرفان که از مقوله معنا، خلوت و خلسه، جذبه و سلوک است و با درون گرایی تولد و توسعه می یابد، با سیاست که پدیده ای بیرونی، اجتماعی و مرتبط با دنیای مردمان و معیشت آدمیان است قابل اجتماع هستند یا نه؟ اساساً چه رابطه ای بین معنویت گرایی عرفانی با سیاست ورزی اجتماعی وجود دارد؟ مقاله حاضر با توجه به مؤلفه و عناصر درون ذاتی هر کدام از عرفان و سیاست و چگونگی ارتباط «ولایت باطنی و ظاهری» و طی مقامات معنوی و منازل سلوکی با نظام بخشی اجتماعی و سیاست ورزیدن سؤال های یاد شده را از منظر «عرفان ناب اسلامی» و سنت و سیره پیامبر اعظم(ص) و عترت طاهر اش(ع) و برخی شاگردان مکتب قرآن و عترت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و به این نتیجه رسید که در عرفان اصیل اسلامی سلوک و سیاست، معنویت و مدیریت، سیر من الخلق الی الحق و سیر من الحق الی الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درون گرایی و برون گرایی و ... کاملاً مرتبط با هم و اساساً ولایت ظاهری بدون ولایت باطنی امکان ناپذیر است و مانعه الجمع دیدن سلوک و سیاست با هم ناشی از سوء فهم هر کدام از عرفان و سیاست و کارکردهای تاریخی متصوفه و عرفا، با توجه به اقتضاء زمان و عدم شناخت همه جانبه عرفانِ قرآنی ـ ولایی است.مقاله حاضر از دو قسمت رهیافت معرفت شناختی و تاریخی ـ اجتماعی؛ دیدگاه موافقان و مخالفانِ رابطه عرفان و سیاست را بررسی و نقل و نقد نموده است و سپس پنج نکته را در تکمیل اثبات مفهومی و مصداقی نظریه توامان و ترابط و تعامل سازنده عرفان و سیاست به رشته نوشته درآورده و فراروی فرزانگان وادی معرفت و معنویت نهاده است تا چه در نظر آید و چه قبول افتد.
رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان
حوزه های تخصصی:
این مقاله که گوشه ا ی از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید.
بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند».
او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد.
بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را« رسمی همایون» دانسته است.
در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد.
او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید.
بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و « از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گِل» می نشیند.
زندقه بشار بن برد بین سیاست و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باور کردن بسیاری از حوادث تاریخی که تاکنون نقل شده، به تعقل بیشتر و اندیشه ای ژرف تر نیاز است؛ به ویژه اتفاقاتی که به شخصیت های بزرگ ادبی، علمی و سیاسی مربوط می شود. اخباری که در مورد بشار بن برد و علت قتل او گزارش گردیده نیز از این نوع است. بسیاری علت قتل او را زندیق بودن او می دانند، اما به علل زیر به نظر می رسد که حقیقت، این گونه نباشد:
1. بشار هجوگو بوده و هجا را حتی برای خلفا و بزرگان هم به کار برده و این کار باعث شعله ورشدن آتش کینه و حسد در دل آن ها شده است.
2. در کنار اشعاری که در الحاد و کفر به او منسوب است، اشعار توحیدی دیگری نیز هست که بر موحد بودن وی دلالت دارد.
3. با آنکه کیفر زندیق اعدام بوده، اما بشار در ابتدای امر اعدام نشده، که با ضربات شلاق فوت کرده است و این خود باعث ابهام دیگری در علت قتل اوست.
4. اشعاری از بشار یافت می شود که نشان دهنده توبه وی از گناهان گذشته است و اطلاق زندیق بر شخص تائب وجهی ندارد.
5. ندامت مهدی (خلیفه عباسی) از قتل شاعر دلیل واضحی است که اعدام وی به علت کینه بزرگان و صاحب منصبان و نه کفر و الحاد بوده است.
سبک هندی، مظهر مقاومت منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه سبک هندی در ظاهر غیرسیاسی ترین دوره شعری در ادبیات ایران است، اما در باطن، بسیاری از خصوصیات اصلی آن در واکنش به سیاست های فرهنگی دوره صفویه به وجود آمده است. پیچیدگی صور خیال و خصیصه استدلال آوری، نوعی واکنش به عوام زدگی و سطحی نگری هاست و مضمون یابی ها و دگراندیشی ها و بی اعتنایی به سنت ها و سیاست ها و ایدئولوژی ها نیز عکس العملی است در برابر محدودیت ها و ممنوعیت های سیاسی و فرهنگی که در مجموع، دنیایی کاملاً متفاوت از واقعیت های موجود در جامعه به وجود می آورد.
رابطه شریعت و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، رابطه شریعت و سیاست، دغدغه فیلسوفان و دین پژوهان بوده است. صدرالمتالهین نیز علی رغم تصور صوفی مسلکان و دنیا گرایان - که قائل به جدایی دنیا از آخرت هستند، به خوبی توانسته بین اینها پیوند ایجاد کند و بر این اساس، رابطه شریعت و سیاست را ناگسستنی
تحول گرایی عرفان و سیاست در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حضرت امام با تاثیرپذیری از مشرب فلسفی حکمت متعالیه، در تقابل با دو نظام سرمایه داری و کمونیستی توانستند نظامی را که عهده دار سعادت فردی و اجتماعی است، تحقق بخشند. با همین مبنا، حکومت اسلامی را تئوریزه کنند، و با حضور عینی مردم بر آن، جامه عمل بپوشانند. ای
رابطه اخلاق و سیاست از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در تفکر معاصر، وقتی سخن از رابطه اخلاق و سیاست به میان می آید، ممکن است پرسش های متعددی مطرح شود: آیا میان اخلاق و سیاست، نسبت «عینیت- تعامل» برقرار است؟ آیا اخلاق، تابع و ابزار سیاست خواهد بود؟ آیا سیاست و اخلاق با همدیگر تضاد دارند یا دو حوزه کاملاً متمایز و جدای از دیگری هستند. با تامل در اندیشه ملاصدرا و مبانی نظری اخلاق و سیاست در حکمت متعالیه می توان تنها به پرسش های این که سیاست، خادم و تابع اخلاق باشد، یا میان اخلاق و سیاست، «وحدت-تعامل» برقرار باشد، پاسخ مثبت داد. از این رو، این نوشتار، متکفل بررسی همین دو پرسش است. به نظر می رسد صدر المتالهین، در خصوص نسبت میان اخلاق و سیاست، تنها دو فرضیه «غایی-ابزاری» و «وحدت-تعامل» را از میان فرضیه های متعدد و رایج، برگزیده است. و میان اخلاق و سیاست متعارفه و متعالیه، با طرح اسفار اربعه بر محوریت توحید، پیوندی ناگسستنی ایجاد کرده است.