مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
میک مک
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۷
231 - 260
حوزههای تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس در دهه های گذشته آبستن تحولات فراوانی بوده است و میان بازیگران سیاسی فعال در این منطقه به ویژه کشورهای همسایه خلیج فارس دوره های فراوانی از تنش و درگیری فراوانی وجود داشته است. اکنون و در سایه تحولات جدید منطقه زمزمه هایی مبنی بر کاهش تنش میان کشورهای منطقه به ویژه ایران و عربستان دیده می شود که می تواند در صورت عملیاتی شدن منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس را متأثر کرده و شرایط آینده منطقه را به لحاظ بسترهای همکاری اقتصادی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و زیست محیطی بهبود بخشد. پژوهش بر این فرض استوار است که در صورت تحقق همگرایی مسالمت آمیز با تکیه بر اشتراکات و نیازی متقابل کشورها همانند نیازهای اقتصادی، نظامی، انرژی و زیست محیطی و... شرایط مطلوبی در سطح منطقه در حوزه های مختلف فراهم خواهد شد. هدف از این پژوهش تحلیل عوامل کلیدی و پیشران های مؤثر بر وضعیت آینده منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس است. پژوهش حاضر بر اساس روش تحقیق اکتشافی- کاربردی به نگارش درآمده و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه با متخصصان تهیه شده است. نتایج پژوهش نشان داد عوامل مؤثر بر وضعیت آینده منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس به ترتیب شامل عواملی چون شرکای فرامنطقه ای، نفوذ قدرت های بزرگ، ایجاد بازار مشترک، همکاری دریایی، تجارت نفت و گاز، رقابت های تسلیحاتی، منازعات درون منطقه ای، مناسبات ارزی، تزانزیت کالا و ورود چین هستند و در صورت بهره برداری صحیح از این عوامل کلیدی می توان به همگرایی ژئوپلیتیکی در منطقه دست یافت.
تحلیل ساختاری فقر شهری با رویکرد آینده نگاری در بافت های ناکارآمد کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 165
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیچیدگی ها و عدم قطعیت هایی که شهر قرن بیست و یکمی امروزه با آن رو به روست، تحلیل ساختاری بافت های شهری و در این مقاله بافت های حاشیه ای ناکارآمد شهر اهواز به عنوان نمودهای فقر شهری می تواند در بهبود وضعیت کل سیستم و ارتقای کیفی آن، هم برای برنامه ریزان و مدیران شهری و هم برای ساکنان در آینده سودمند باشد؛ بنابرابن هدف مقاله حاضر تحلیل ساختاری و شناخت عوامل کلیدی و استراتژیک سیستم فقر شهری بافت های حاشیه ای ناکارآمد کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، با رویکرد آینده نگاری، اکتشافی توصیفی- تحلیلی است. برای مشخص کردن متغیرهای کلیدی (پیشران های استراتژیک) سیستم فقر شهری، آثار متقابل متغیرها توسط 35 کارشناس خبره در قالب ماتریس 49*49 برآورد و از طریق نرم افزار میک مک تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که به علت کمبود متغیرهای تأثیرگذار، وضعیت سیستم فقر در محلات هدف، ناپایدار است. همچنین 9 پیشران استراتژیک قابل شناسایی هستند: 1- پایین بودن نرخ اجاره بها، 2- نرخ بیکاری، 3- بارتکفل واقعی، 4- بُعد خانوار، 5- نسبت کاربری تجاری به کل کاربری ها در محله، 6- نرخ برخورداری از خدمات و امکانات عمومی،7- نرخ برخورداری از تأسیسات بهداشتی درمانی، 8- تحصیلات سرپرست خانوار، 9- مساحت منزل مسکونی (ریزدانگی). همچنین برای تسهیل و تسریع در اجرای بیشترین حجم از مهم ترین اقدامات آتی، کلی و عمومی، اصلاح ساختارهای فقر شهری، ارتقا و بهبود وضعیت سیستم عمومی فقر در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی مذکور و همچنین هماهنگی بیشتر در مناسبات میان نهادی مدیریت شهری در محلات هدف، راهبرد ایجاد مرکز/نهاد توسعه محله با محوریت شبکه سازی برای بازآفرینی پایدار شهری اجتماع محور برای کارآفرینی و توانمندسازی؛ ایجاد تراکم های متعادل در سطح محله ها، کاهش آسیب های اجتماعی، احیای منزلت اجتماعی محله ها و نوسازی و بهسازی بافت پیشنهاد می شود.
ارزیابی اثرات زیست محیطی بلندمرتبه سازی با رویکرد آینده پژوهی (نمونه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
199 - 230
حوزههای تخصصی:
بلند مرتبه سازی ازجمله رویکردهای مهم شهرهای بزرگ جهان است که در اثر رشد روزافزون جمعیت، کمبود و گرانی زمین و مشکلات توسعه افقی شهرها رواج یافته است. یکی از مهم ترین ابعادی که بر روند بلندمرتبه سازی تأثیرگذار است، بعد زیست محیطی است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات زیست محیطی بلندمرتبه سازی در شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی بود که به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی - اکتشافی است. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه و تکنیک دلفی و مطالعات اسنادی -کتابخانه ای بهره گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد که از میان 33 عامل اصلی تأثیرگذار بر پایداری زیست محیطی بلندمرتبه سازی شهر اهواز، 18 متغیر به عنوان عوامل کلیدی و تأثیرگذار شناخته شدند که این متغیرها بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را بر آینده زیست محیطی بلندمرتبه سازی شهر اهواز دارند و شامل عوامل جمعیت، توجه به ارزش های اقتصادی بازیافت، دسترسی به نور خورشید، دوچرخه، استقرارنیافتن پارک ها و فضاهای باز شهری، دما، رطوبت، باد، لامسه، انطباق قوانین زیست محیطی با چشم انداز، عناصر اکولوژیک، شرایط زمین و خاک، عبور پیاده، توپوگرافی و زمین شناسی، تدوین طرح های دیپلماسی زیست محیطی، بویایی، حمل ونقل عمومی، فرهنگی-اجتماعی می شود. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با توجه به تأثیرگذاری زیاد نقش عوامل میکرواقلیم و اجتماعی-فرهنگی درخصوص پایداری زیست محیطی بر روند بلندمرتبه سازی، مسئولان شهر اهواز می توانند جهات موفقیت یا شکست شاخص های پایدار زیست محیطی بلندمرتبه سازی شهر اهواز را مشخص کنند. برای بهبود وضع موجود راهکارهایی ارائه شده است که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
آینده پژوهی روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی، تغییرات پیوسته، عدم قطعیت و چند بعدی بودن فضا از این واقعیت حکایت دارد که دست اندرکاران گردشگری می بایست برنامه ریزی این صنعت را در افق های دورتری دنبال کنند؛ اهمیت مطالعات آینده پژوهانه در حوزه گردشگری و لزوم بازیابی صنعت گردشگری کشور در ایام پساکرونا محققان را بر آن داشت تا به شناسایی و تحلیل روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در یک افق 10 ساله بپردازند؛ تحقیق پیش رو کاربردی، تحلیلی، کیفی کمی و از حیث نگرش زمانی آینده نگرانه خواهد بود؛ گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر کتب، مقالات، پایان نامه ها و دیگر منابع داخلی و خارجی بوده و گردآوری اطلاعات میدانی پژوهش به کمک خبرگان صورت گرفته است؛ نهایتا تحلیل داده های گردآوری شده در نرم افزار میک مک دنبال شده است؛ طبق یافته های پژوهش افزایش شکاف اقتصادی بین مردم، افزایش تحریم های بین المللی، افزایش روابط سیاسی با کشورهای اسلامی، افزایش تبلیغات سوء و وارونه جلوه دادن وقایع کشور، افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد گردشگری، طولانی بودن فرایند بروکراتیک در حوزه کارآفرینی، افزایش تقاضای سفر با پایان همه گیری کرونا، بازیابی محیط ناشی از کاهش سفرها در عصر کرونا، افزایش استفاده مردم از موبایل های هوشمند، افزایش نقش بلاگرهای اینستاگرامی در تبلیغ مقاصد، تخریب محیط زیست و ساخت خانه های دوم، افزایش کنفرانس ها و سمینارهای علمی، کاهش حس میهن دوستی ناشی از فشارهای زندگی و تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه از جمله روندهایی بودند که از حیث تاثیرگذاری بر دیگر روندها و تاثیرپذیری از آن ها برجسته ترین نقش را در توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا ایفا می کنند؛ نهایتا متناسب با یافته ها جهت بهبود روند توسعه گردشگری کشور در دوران پس از کرونا راهکارهایی ارائه گردید.
تحلیلی بر عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
19 - 38
حوزههای تخصصی:
مکان های زیستی مختلف به اقتضای ماهیت و کارکردشان استراتژی های مختلفی را برای رسیدن به هدف در نظر می گیرند؛ هدف نهایی تمام این استراتژی ها رسیدن به توسعه پایدار می باشد. رسیدن به توسعه در ادوار مختلف همواره مدنظر دولت ها، حکومت ها و مردمانی که در قالب شهروند و شهرنشین به ایفای نقش می پرداخته اند؛ بوده است. هدف اصلی توسعه حذف نابرابری هاست، بهترین مفهوم توسعه، رشد همراه با عدالت اجتماعی است. مفهوم توسعه تداوم رشد اقتصادی، رشد سریع و ممتد سرانه واقعی، همگام با پیشرفت جامعه است. باتوجه به هدف پژوهش که براین اساس هدف پژوهش تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران است، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و بر اساس روش های علم آینده پژوهی با ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. در پژوهش حاضر برای شناسایی متغیرهای اولیه مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران پس از مطالعه اسناد بالادستی در حوزه های مختلف از روش دلفی دومرحله ای استفاده شده است. پژوهش با استفاده از 36 متغیر در قالب 8 حوزه به عنوان متغیرهای اولیه مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران انتخاب گردید. یافته ها نشان می دهد، باتوجه به وجود 36 متغیر اصلی تأثیرگذار بر توسعه یافتگی مکران، ابعاد ماتریس 36×36 می باشد. تعداد تکرار دو بار در نظر گرفته شده است و درجه پرشدگی 60.88% است که بیانگر پراکندگی متغیرهای مؤثر بر توسعه یافتگی مکران می باشد. نتایج بیانگر این است، وضعیت توسعه منطقه ای مکران تا حد بسیار زیادی ناشی از بخش های کلان مدیریتی، سیاست گذاری، اجتماعی و اقتصادی است. در واقع تا زمانی که تحولات اساسی در ساختار اقتصادی و مدیریتی منطقه مکران به وجود نیاید و قدرت اقتصادی لازم و تحولات مدیریتی مؤثر صورت نگیرد امکان بهبود در وضعیت توسعه منطقه ای مکران ناممکن می باشد.
مدلسازی موانع مؤثر بر توسعه گردشگری (نمونه موردی: محور یاسوج-سپیدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﯾﮑﯽ از مناطق ﻣﻬﻢ در زﻣﯿﻨﻪ ی ﮔﺮدﺷﮕﺮی طبیعی در اﯾﺮان ﺷﻬﺮستان یاسوج به ویژه محور یاسوج-سپیدان می باشد اما این محور علی رغم ظرفیت های بالقوه در زمینه گردشگری جایگاه درخوری نیافته است. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر موانع گردشگری اکولوژیک با استفاده از مدل ساختاری تفسیری در محوریاسوج-سپیدان است که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری اکولوژیک محور یاسوج-سپیدان با استفاده از نظرات 15 نفر از متخصصین این موضوع و استادان و کارشناسان در سازمان های ذی ربط از طریق روش دلفی شناسایی شده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات 15 عامل به عنوان عوامل تأثیرگذار قوی گردشگری اکولوژیک محور یاسوج-سپیدان از مدلسازی تفسیری-ساختاری و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد فقدان برنامه ریزی مناسب توسط نهادهای دولتی مسئول، سرمایه گذاری ضعیف بخش خصوصی، سرمایه گذاری ضعیف دولتی، عدم وجود سازمان مستقل برای به خدمت گرفتن مدیران با تجربه و مقتدر و سروسامان دادن ب ه تش کیلات گردشگران، کمبود نیروهای متخصص و آموزش دیده در منطقه، ضعف مدیریت و ضعف آموزش و تبلیغات در زمینه ی توسعه ی فرهنگ گردشگری، عدم ارائه تسهیلات و مجوزهای لازم از طرف دولت تأثیرگذارترین سطح است و سه مانع نبود هتل های مناسب برای اسکان گردشگران، نامناسب بودن تسهیلات بهداشتی و خدماتی، نامناسب بودن تأسیسات و تجهیزات تفریحی و ورزشی در سطح ۱ هستند، تأثیرپذیرترین عوامل به شمار می آیند. علاوه بر این از 15 مانع پیش روی گردشگری اکولوژیک در محور یاسوج- سپیدان 10 مانع جز متغیرهای پیوندی می باشند که قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردار هستند و 5 مانع جز متغیرهای وابسته که از قدرت نفوذ ضعیف، ولی وابستگی بالایی برخوردار هستند. در نهایت به ارائه پیشنهادهای پژوهش پرداخته شده است.
تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند جهت شناسایی محرک های کلیدی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها بیش از هر نقاط دیگری تحت تاثیر فعالیت های انسانی قرار دارند، یکی از کارکردهای اساسی در رشد هوشمند با توجه به رشد جمعیت و کمبود امکانات زیربنایی و اراضی، چگونگی گسترش فیزیکی شهر برای جواب گویی به نیاز های فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده شهر است.
هدف: هدف پژوهش تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند با رویکرد آینده نگاری می باشد که محرک های کلیدی در آینده شهر ساری را شناسایی و خوشه بندی کرده است.
روش شناسی تحقیق: مقاله حاضر از حیث روش شناسی توصیفی - تحلیلی و از حیث هدف گذاری کاربردی می باشد. در تهیه شاخص های رشد هوشمند داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری تعداد 20 نفر از خبرگان و متخصصان دانشگاهی و پژوهشی حوزه شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه تحلیل داده ها و اطلاعات نیز از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو پژوهش شهر ساری می باشد.
یافته ها: 50 محرک های اولیه در 5 بعد رشد هوشمند شهری ( اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی-فضایی،زیست محیطی و دسترسی) شناسایی و خوشه بندی شده است که با نرم افزار میک مک تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان دهنده درجه پرشدگی ماتریس 88/96 درصد می باشد که بیان می کند عوامل انتخاب شده تأثیر زیاد و پراکنده ای بر همدیگر داشته اند و سیستم از وضعیت ناپایداری برخوردار بوده است که اکثر محرک ها در محدوده محرک های دووجهی قرار دارند.
نتایج: 12 محرک کلیدی: سیاست های برنامه ریزی برای افزایش تراکم، بازنگری طرح های شهری و انعطاف پذیر نمودن آنها، توسعه مراکز مدیریت محلی، توزیع مناسب تأسیسات و تجهیزات، تشویق شهروندان و افراد ذینفع در برنامه ریزی و تصمیمات شهر، توسعه محلات با کاربری های مختلط، ایجاد واحدهای همسایگی متراکم، تقسیم مساوی منابع مالی و بارهای مالی، منطقه بندی مختلط، تأکید بر مجاورت کاربری های سازگار، توزیع عادلانه خدمات در سطح محلات و استفاده از زمین های بایر و متروکه شهری هستند که ترتیب در کالبدی-فضایی 7 محرک، اجتماعی-فرهنگی 2 محرک، دسترسی 2 محرک و دسترسی یک محرک موثر بر وضعیت آینده شهر ساری می باشند.
شناسایی پیشران های موثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
129 - 103
حوزههای تخصصی:
علی رغم اجماع جریان اصلی علم اقتصاد بر تأثیرات مثبت خصوصی سازی نظیر افزایش کارایی و بهره وری، کاهش هزینه های تولید، افزایش درآمد و رشد؛ شواهد تجربی متعددی در کشورهای مختلف وجود دارد که کفایت نظری و تجربی این نظر را به چالش می کشد. این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل مؤثر بر آینده خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت؛ تحلیلی و اکتشافی است. با مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهش و مصاحبه عمیق با نخبگان جامعه کار و تولید (فعالان کارگری، صاحبان کسب وکارهای کوچک، بوروکرات های دولتی، متخصصان حوزه کار، متخصصان اجرایی و دانشگاهی و روزنامه نگاران) که تخصص و تجربه کافی پیرامون مسائل خصوصی سازی داشتند، در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع به پیشران ها، بر مبنای میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری امتیاز دادند تا در نهایت به پاسخ این سؤال برسیم که مهم ترین مؤلفه ها و پیشران های مؤثر بر موفقیت خصوصی سازی در جمهوری اسلامی ایران کدام اند؟ و به چه میزان و چگونه بر همدیگر تأثیر می گذارند؟ داده ها در نرم افزار میک مک وارد گردید و سپس هجده پیشران اولیه شناسایی و در چارچوب ماتریس اثر متقاطع تعریف شد. در نهایت باتوجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، شش پیشران کلیدی و اهرمی دارای بیشترین تأثیر بر وضعیت آینده خصوصی سازی شامل پارادوکس منافع، فربگی دولت، اعتماد عمومی، نظارت پذیری، نگرش مسئولان و استیلاء بخش نامولد شناسایی شدند.
ارائه الگوی سلامت مالی در مؤسسات کوچک و متوسط با تأکید بر رویکرد ساختاری- تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
188 - 222
حوزههای تخصصی:
امروزه کسب وکارهای کوچک و متوسط نقش عمده ای در اقتصاد کشور ایفا می کنند. هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی شاخص های سلامت مالی در موسسات کوچک و متوسط می باشد. مسئله اصلی پژوهش این است که کدام عوامل می توانند سلامت مالی (توان سودآوری و تداوم فعالیت واحد اقتصادی) واحدهای انتفاعی کوچک و متوسط را تحت تأثیر قرار دهند. برای این منظور در ابتدا مؤلفه های پژوهش در سلامت مالی SME ها از طریق ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 17 نفر از از خبرگان و کارشناسان دادگستری انجام شد که این کارشناسان در زمینه امور ورشکستگی شرکت های SME حداقل دارای ده سال سابقه اجرایی بودند و به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه ها با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند و درنهایت هجده مؤلفه شناسایی شد. در بخش کمی نیز یک مدل ساختاری- تفسیری با استفاده از نرم افزار متلب برای ارائه الگوی سلامت مالی در مؤسسات کوچک و متوسط ایجاد گردید. نتایج نشان می دهد مدل تفسیری ساختاری مطالعه در هشت سطح قابل ارائه است که اصلی ترین آن منابع انسانی و چالش SME ها در زمینه تامین منابع مالی است. پس ازآن موقعیت مؤلفه های شناسایی شده با استفاده از نرم افزار میک مک مبتنی بر قدرت نفوذ و وابستگی مشخص شد و پنج گروه شامل متغیرهای تأثیرگذار، ریسک، هدف، تنظیمی و متغیرهای مستقل شناسایی گردید. تحلیل میک مک نشان داد الگوی سلامت مالی در SME ها وابسته به متغیرهای متنوعی است
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه گردشگری پایدار با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
87 - 104
حوزههای تخصصی:
گردشگری صنعتی است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کافی از مسائل و عوامل مؤثر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه است. در صنعت گردشگری و به ویژه برنامه ریزی در جهت توسعه گردشگری پایدار، پرداختن به آینده و برنامه ریزی در جهت نیل به آینده ی مطلوب، جز لاینفک فرآیند برنامه ریزی و توسعه محسوب می شود.آینده پژوهی به عنوان رویکردی نوین در شناخت تحولات آینده مطرح است که در ترسیم آینده گردشگری پایدار نیز می تواند سهم بسزایی داشته باشد. هدف از این پژوهش شناسایی پیشران هایی است که در آینده بر توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تاثیرگذار خواهند بود. در پژوهش پیش رو، با بکارگیری روش تحلیل ساختاری که یکی از روش های متداول آینده پژوهی است، با استفاده از نرم افزار میک مک، شاخص های توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تحلیل شده است. برای دستیابی به یافته های پژوهش موردنظر، ابتدا 38 شاخص در چهار بعد اصلی(زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی) از میان اسناد فرادست و پژوهش های مرتبط با موضوع استخراج شده و با استفاده از نظرات 26 نفر از کارشناسان و متخصصان، ماتریس تاثیرات متقاطع تشکیل شده است. در ماتریس تاثیرات متقاطع میزان ارتباط این متغیرها (میزان تأثیر هر یک از عوامل بر سایر عوامل)توسط کارشناسان متخصص تشخیص داده می شود. در ادامه با بهره گیری از روش تحلیل ساختاری، عوامل کلیدی تأثیرگذار بر وضعیت آینده توسعه گردشگری پایدار استان گیلان، استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. برای استخراج عوامل پیشران، به رتبه بندی متغیرهای موردنظر به لحاظ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری (مستقیم و غیرمستقیم) پرداخته شده است. نتایج این پژوهش براساس خروجی نرم افزار میک مک نشان داد که دوازده پیشران اصلی در توسعه گردشگری پایدار استان گیلان تاثیرگذار است که به ترتیب شامل: تراکم جمعیت در مناطق گردشگرپذیر، ارتقای سطح آگاهی های زیست محیطی، میزان اشتغال زایی در مشاغل سودآور بخش گردشگری، میزان سرمایه گذاری های بخش خصوصی، استفاده بهینه از زمین، رقابت پذیری، گسترش فضاهای ساخته شده مرتبط با گردشگری، افزایش زیرساخت های حمل و نقل منطقه ای، مشارکت و همبستگی گروه ها و ساکنان محلی، برگزاری جشنواره های فصلی و فرهنگی، کاهش میزان آسیب رسانی اکولوژیکی، اطلاع رسانی مردم در ارتباط با اهمیت وجود گردشگران در ناحیه موردنظر. این پیشران های اصلی باید در برنامه ریزی های توسعه گردشگری پایدار استان گیلان از طریق سازمان های مربوط در نظر گرفته شوند تا ضمن حفاظت از وضعیت موجود توسعه گردشگری پایدار برای زمان حال و آینده به صورت اصولی محقق شود.
تبیین شاخص های هنر عمومی در مدیریت فضای میان ساختمان های بلندمرتبه به منظور ارتقای سرزندگی؛ مطالعه موردی: شهرک صدرای شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
3 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: ساختمان های بلندمرتبه همواره مورد توجه بسیاری از معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است. اما آنچه اغلب نادیده گرفته می شود، فضاهای میان ساختمان های بلند مرتبه است. بی توجهی به این فضاها منجر به کاهش سرزندگی و امنیت خواهد شد. یکی از راهکارها به منظور ارتقای سرزندگی در این گونه فضاها بهره مندی از گونه های مختلف هنر عمومی است. هنر عمومی مورد استفاده همگان و در دسترس عموم است. لذا این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین متغیرهای هنر عمومی در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه به منظور ارتقای سرزندگی در شهرک صدرای شیراز مطالعه شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ نوع و هدف پژوهش کاربردی و روش جمع آوری داده های آن توصیفی تحلیلی است. در این راستا 16 متغیر گالری، موزه، فستیوال و جشنواره، نمایش های خیابانی، موسیقی خیابانی، ال ای دی، رایانه ای (صداگذاری)، نمایش فیلم، نقاشی دیواری، المان، مجسمه، تجهیزات نور و روشنایی، مبلمان، کفسازی، درخت آرایی و گیاهان رونده در شش بعد هنر معماری، هنر بصری نمایشی، هنر دیجیتالی، هنر خیابانی، هنر مجسمه سازی و هنر منظر با بررسی مطالعات نظری تدوین گردیده است. یافته ها: به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده و 22 متخصص آن ها را تکمیل کرده اند. در تحلیل پرسشنامه ها نیز از روش میک مک استفاده گردید. روش میک مک برای شناسایی روابط مستقیم و غیرمستقیم بین این 16 متغیر و تعیین اولویت بندی آن ها استفاده شده است. با این روش متغیرها در چهار دسته متغیرهای دووجهی (هدف و ریسک)، مستقل، تأثیرگذار و تأثیرپذیر تبیین می شوند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد متغیرهای تجهیزات نور و روشنایی، نمایش های خیابانی، مبلمان، گیاهان رونده و ال ای دی بیشترین تأثیرگذاری و متغیرهای مبلمان، ال ای دی، تجهیزات نور و روشنایی، کفسازی و نمایش های خیابانی بیشترین تأثیرپذیری را داشته اند. همچنین متغیرهای مجسمه، المان و موزه به ترتیب کمترین میزان اثرگذاری را دارند.
آینده پژوهی فرایند تغییرات تراکم شهری؛ مطالعه موردی: منطقه 2 شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
20 - 1
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت روزافزونی که در جامعه وجود دارد، یکی از مسائل مهم جامعه تغییر و تحول می باشد که همواره بوده و ادامه دارد. تمایل به پیشرفت بدون تغییر و تحول امکان پذیر نیست. آینده پیش روی، آینده ای مبهم و نامعلوم است و باید برای شناخت آن به کمک علم آینده پژوهی همواره تلاش کنیم. در دهه های اخیر به دلیل تحولات و دگرگونی های روی داده در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی در شهرها نگاه انسان به آینده متفاوت شده است. این تحقیق با رویکرد آینده پژوهی به موضوع تراکم و تغییرات آتی تراکم شهری می پردازد که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای- میدانی و دیدگاه نوین برنامه ریزی (آینده پژوهی) همچنین برای به دست آوردن اطلاعات و جمع آوری نظرات کارشناسان از روش پویش محیطی و برای شناسایی پیشران ها، از روش تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری و نرم افزار میک مک و برای تدوین سناریوهای مطلوب از نرم افزار سناریوویزارد استفاده گردید تا مهم ترین پیشران ها و میزان تأثیرگذاری این پیشران ها در وضعیت به وجود آمده و درنهایت تدوین سناریوهای مطلوب در وضعیت آینده تراکم شهری در منطقه ۲ شهرداری تبریز به دست آید.که به صورت خلاصه نتایج به دست آمده چنین می باشد: از 60 عامل موثر شناسایی شده در تغییرات تراکمی شهر تبریز بااستفاده از نر م افزار میک مک 13 عامل پیشران به دست آمد،سپس با تعیین47 وضعیت های احتمالی برای این13 عامل و وارد کردن آن ها در نرم افزار سناریوویزارد،تعداد سناریوهای قوی 4 و تعداد سناریوهای ضعیف 270 و تعداد سناریوهای با سازگاری بالا11 به دست آمد که تحلیل های به دست آمده از سناریوها نشان می دهد که وضعیت آینده تغییرات تراکمی شهر تبریز با روند مطلوب در پیش خواهد بود هرچند نباید از وقوع شرایط بحرانی آینده غافل باشیم.
تدوین سناریوهای توسعه پایدار گردشگری روستایی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری شهرستان سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
109 - 127
حوزههای تخصصی:
امروزه آینده نگاری کاربرد گسترده ای در بسیاری از علوم، برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها دارد. سناریونویسی، به منزلهٔ یکی از روش های آینده نگاری، ابزاری برای تحلیل سیاست ها و شناخت شرایط، تهدیدها، فرصت ها، نیازها و ارزش های برتر آینده است. بدین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سناریوهای توسعهٔ پایدار گردشگری روستاهای هدف گردشگری شهرستان سقز را با استفاده از نرم افزار مورفول (Morphol) تدوین کند. این تحقیق، به لحاظ هدف، کاربردی و، از نظر ماهیت و روش کار، تحلیلی - توصیفی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز تحقیق ترکیبی از داده های کیفی و کمّی هستند که از طریق مطالعات اسنادی و پیمایشی (مصاحبه با خبرگان) گردآوری شده اند. برای تحلیل داده ها و شناخت عوامل کلیدی از روش تحلیل میک مک (Micmac) و برای تحلیل و تدوین سناریوها از نرم افزار مورفول استفاده شده است. نتایج تحقیق تأثیرگذاری ده عامل کلیدی را نشان می دهند. این عوامل براساس تحلیل های سناریونویسی به چهل وضعیت احتمالی می انجامند. نتایج نرم افزار مورفول گویای این مطلب است که چهار سناریو احتمال وقوع بیشتری در توسعهٔ پایدار گردشگری روستاهای موردمطالعه دارند. سپس، با مقایسهٔ سناریوها به کمک مؤلفه هایی چون «درصد احتمال وقوع»، «مقدار اینرسی» و «درجهٔ مطلوبیت»، سناریوی سوم به منزلهٔ سناریوی مطلوب انتخاب شد که حرکت به سوی مشارکت و هم بستگی نسبی در بین مردم و گردشگران، برنامه ریزی سیستمی با هدف پایداری اقلیم روستاهای هدف گردشگری، آگاهی نسبی مردم و گردشگران دربارهٔ گردشگری و وجود رقابت نسبی بین روستاهای هدف گردشگری را نشان می دهد. برقراری مدیریت یکپارچه روستایی و تمرکززدا و دادن امتیاز به بخش خصوصی برای فعالیت بیشتر در زمینهٔ گردشگری از نیازهای مبرم چنین حرکتی است. همچنین، این سناریو با اجرای طرح جامع گردشگری درپی رشد گردشگری و جذب سرمایه گذاران خارج از منطقه است تا، با افزایش توجه نهادهای دولتی و غیردولتی در حمایت از بازسازی آثار گردشگری، تغییرات بنیادینی در برنامه ریزی ارتقای کیفیت منابع گردشگری به منظور ایجاد انگیزهٔ دوباره در گردشگران برای سفر به روستاهای موردمطالعه به وجود آورد.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری با به کارگیری ماتریس تأثیرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنّاوری بلاکچین با ارائه راه حل های نوآورانه بخش گردشگری را متحول می کند. یکی از مهم ترین الزامات به کارگیری هر فنّاوری، شناسایی موانع و چالش های پذیرش آن است؛ بااین حال بلاکچین بستری است که هنوز به طور گسترده درک و پذیرش نشده است. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری است. برای استفاده اثربخش از بلاکچین، باید موانع پذیرش به دقت شناسایی و تحلیل شوند تا تأثیرات منفی آن ها به حداقل برسد؛ البته زمان زیادی طول می کشد که بلاکچین به بخشی جدایی ناپذیر از صنایع تبدیل شود. جامعه آماری این پژوهش شامل ۲۲ نفر از متخصصان بلاکچین و کارشناسان صنعت گردشگری است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. یازده مانع از مقالات انتخاب و از روش میک مک برای دسته بندی متغیرها براساس قدرت محرک و وابستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که «فقدان دانش، تخصص و سرمایه انسانی»، «فقدان استانداردسازی» و «فقدان مقررات دولتی» به منزله متغیرهای محرک، مهم ترین موانع پذیرش بلاکچین در صنعت گردشگری هستند که تمرکز روی آن ها کاربردهای مؤثری در آینده بلاکچین در گردشگری دارد. اولین نتیجه اساسی این مطالعه، بررسی موانع ازطریق علیت است که موجبات تسهیل فرایند تصمیم گیری برای سیاست گذاران و برنامه ریزان خط مشی درگیر در این فرایند را فراهم می کند. نتایج مطالعه حاضر به سازمان ها کمک می کند تلاش ها و اقدامات خود را برای مدیریت زمان و منابع اولویت بندی کنند. علاوه براین، شدت روابط بررسی شده بین موانع دیدگاه ها و ادراکات صنعت گردشگری و کارشناسان دانشگاهی را برای تحلیل روابط بهبود بخشد.
طراحی مدل سطح بندی ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد خط مشی گذاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
29 - 41
حوزههای تخصصی:
امروزه به تدریج که بر وظایف دولت ها و پیچیدگی های محیطی افزوده می شود، اهمیت خط مشی گذاری بیش از پیش نمایان می گردد. از سویی، در نیمه دوم قرن بیستم توجه به توسعه پایدار و حفظ محیط زیست به طور فزاینده ای رایج شد و این روند به حوزه سازمان و مدیریت نیز تسری یافت و سبب پیدایش مفهوم مدیریت منابع انسانی سبز شده است، بنابراین هدف پژوهش حاضر طراحی مدل سطح بندی ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد خط مشی گذاری در استانداری گلستان بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش، توصیفی- پیمایشی می باشد. در گام اول ابعاد مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد خط مشی گذاری بر اساس مصاحبه با 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 11 بعد بود. سپس در گام دوم برای طراحی مدل از روش مدل سازی ساختاری تفسیری با نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان دادند ابعاد آموزش و توسعه سبز، جبران خدمت سبز و نگهداشت سبز منابع انسانی در سطح اول و جذب و استخدام سبز، ارزیابی عملکرد سبز و کارگروهی سبز در سطح دوم، سازماندهی سبز، برنامه ریزی منابع انسانی سبز و فرهنگ سازمانی سبز در سطح سوم و حمایت سبز مدیریت و تجزیه و تحلیل و طراحی سبز شغل در سطح چهارم قرار دارند و ابعاد جذب و استخدام سبز، نگهداشت سبز منابع انسانی در خوشه وابسته، ابعاد فرهنگ سازمانی سبز، تجزیه و تحلیل و طراحی سبز شغل در خوشه مستقل و بقیه ابعاد در خوسه پیوندی قرار گرفته اند.
نوآوری در مدل کسب و کارها مبتنی بر گسترش پلتفرم های دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
832 - 855
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل نقش پلتفرم های دیجیتال در بهبود فرایندها، داده ها و ارتباطات کسب وکار است. در این راستا، مطالعه حاضر، به دقت به بررسی تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم این پلتفرم ها بر ساختارهای سازمانی و عملکردهای تجاری پرداخته است. هدف از این تحلیل، فهمیدن این است که چگونه تکنولوژی های دیجیتال، می توانند به تسهیل نوآوری و توسعه مدل های کسب وکار نوین کمک کنند و چه چالش ها و فرصت هایی را برای سازمان ها فراهم آورند. این پژوهش با تمرکز بر یک چارچوب دیجیتال مشخص، نحوه استفاده از پلتفرم های دیجیتالی را در سطوح مختلف سازمانی بررسی می کند و به توضیح این موضوع می پردازد که چگونه این پلتفرم ها می توانند به افزایش بهره وری و کارایی در فرایندهای کاری کمک کنند. علاوه براین، پژوهش به دنبال درک بهتری از چگونگی بهره مندی سازمان ها از فرصت های نوآورانه ایجاد شده توسط پیشرفت های فناوری دیجیتال است، با تأکید بر اینکه چگونه می توان از این فرصت ها، برای بهبود تعاملات مشتری و استراتژی های بازاریابی استفاده کرد.
روش: این پژوهش از روش دلفی خبرگانی برای شناسایی و تجزیه وتحلیل پیشران های کلیدی استفاده کرده است. روش دلفی یک تکنیک سیستماتیک است که به منظور جمع آوری و هم سوسازی نظرهای متخصصان، از طریق چندین دوره پرسش و پاسخ بدون تعامل مستقیم بین آن ها به کار می رود. این روش به پژوهشگر اجازه می دهد تا داده ها و اطلاعات جامعی را از خبرگان مختلف جمع آوری کند و به تحلیل عمیق تر و بی طرفانه تری دست یابد. همچنین، این مطالعه از نرم افزار تحلیلی میک مک استفاده کرده است تا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پیشران های شناسایی شده را بررسی کند. نرم افزار میک مک ابزار قدرتمندی برای بررسی روابط متقابل و تعیین سطوح نفوذ و تأثیرپذیری بین عناصر مختلف در یک سیستم است. با استفاده از این تکنیک، پژوهشگر می تواند نقشه ای از پویایی های بین پیشران ها را ارائه دهد و به تشخیص نقاط کلیدی برای مداخله و بهینه سازی بپردازد. علاوه براین، تحلیل روند و رویکردهای شهودی به کار رفته در این پژوهش، به درک عمیق تری از روندهای آینده و عدم قطعیت های مرتبط با آن ها کمک می کند. این بخش از مطالعه شامل بررسی دقیق تغییرات محیطی و اقتصادی می شود که می تواند بر کسب وکارها تأثیر چشمگیری داشته باشد. با استفاده از تحلیل های شهودی، پژوهش به دنبال پیش بینی تغییرات پیچیده در بازار و محیط کسب وکار است که بر تصمیم گیری های استراتژیک سازمان ها تأثیر می گذارد.
یافته ها: یافته های این پژوهش تأکید می کنند که پلتفرم های دیجیتال، در دسترسی به داده های بزرگ و انجام تحلیل های هوشمندانه داده ها نقش محوری دارند. استفاده از این پلتفرم ها به سازمان ها اجازه می دهد تا از داده های خام، به طور مؤثرتری استفاده کنند و از تکنیک های پیشرفته ای مانند یادگیری ماشین و هوش مصنوعی، برای استخراج اطلاعات اجراشدنی بهره ببرند. این فرایند به سهم خود، سبب شکل گیری و توسعه مدل های کسب وکار نوین و پایدار می شود که می توانند به بهبود کارایی و افزایش سودآوری کمک کنند. علاوه براین، تطابق و انعطاف پذیری در برابر تغییرات فناوری دیجیتال، به عنوان عوامل حیاتی در بهره مندی از فرصت های نوآورانه شناسایی شده اند. سازمان هایی که قادرند تکنولوژی های جدید را انتخاب و آن ها را سریع اجرا کنند، می توانند به طور مؤثری در بازار رقابت کنند و پیشتاز باشند. این انعطاف پذیری نه تنها به حفظ رقابت پذیری کمک می کند، بلکه به توانایی سازمان در پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریان در حال تحول نیز می افزاید. یافته ها همچنین نشان داده اند که تعامل میان تکنولوژی های دیجیتال و استراتژی های کسب وکار می تواند به توسعه محصولات و خدمات نوآورانه تر که به طور خاص برای جلب رضایت مشتریان طراحی شده اند، منجر شود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر اهمیت توسعه قابلیت های دیجیتالی و ایجاد مدل های کسب وکار انعطاف پذیر و مقاوم در برابر تغییرات در عصر دیجیتال تأکید می کند. این مطالعه نشان می دهد که برای دستیابی به موفقیت در فضای کسب وکار مدرن، سازمان ها باید استراتژی هایی را پیاده سازی کنند که نه تنها به آن ها امکان می دهد تا با سرعت به تغییرات تکنولوژیکی واکنش نشان دهند، بلکه به آن ها این قدرت را می دهد که از این تغییرات برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار استفاده کنند. این پژوهش همچنین راهنمایی هایی را برای تصمیم گیرندگان و مدیران کسب وکار ارائه می دهد تا با استفاده از داده های بزرگ و تحلیل های هوشمندانه، به بهینه سازی عملیات و افزایش کارایی درون سازمانی بپردازند. استفاده مؤثر از تکنولوژی های پیشرفته می تواند به سازمان ها کمک کند تا دیدگاه های جدیدی به بازارهای هدف خود داشته باشند و به شناسایی فرصت های جدید کسب وکار بپردازند که پیش از این، دست نیافتنی به نظر می رسیدند. علاوه براین، تأکید می شود که سازمان ها باید به طور مداوم به آموزش و توسعه منابع انسانی خود بپردازند تا کارکنان بتوانند با تکنولوژی های نوین همراه شوند و از آن ها به نحو احسن استفاده کنند. این امر مستلزم ایجاد فرهنگی است که نوآوری و یادگیری مستمر را در هر سطح از سازمان تشویق کند و به کارکنان اجازه دهد تا در محیطی تحریک آمیز و پشتیبان کننده رشد کنند.
برنامه ریزی سناریوی شکوفایی شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
145 - 183
حوزههای تخصصی:
کلانشهر اصفهان طی چند دهه اخیر با توسعه ی بی رویه فیزیکی، توسعه صنایع، هزینه های خدمات، آلودگی هوا، حاشیه نشینی و... باعث تسریع در روند شکل گیری توسعه ناپایدار شده است که لزوم توجه به شاخص ها و روندهای توسعه محور در حوزه پایداری را می طلبد. شکوفایی دارای شاخص هایی است که بر پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار تأثیرگذار است. این پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و همچنین نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد، مؤلفه های شکوفایی شهری در کلانشهر اصفهان را مورد تحلیل قرار داده است. نتایج میک مک نشان می دهد که کلانشهر اصفهان دارای سیستمی ناپایدار می باشد. درنهایت 14 عامل کلیدی انتخاب شدند و تعداد 42 وضعیت احتمالی مختلف بر عوامل کلیدی در نرم افزار سناریو ویزارد در نظر گرفته شد. نتایج نشان می دهد 3 سناریو احتمال وقوع بیشتری در توسعه ی شکوفایی آیندۀ اصفهان دارند. از بین این 3 سناریو، سناریوی اول شرایط ایده آل، سناریو شماره 2، سناریو نسبتاً مطلوب و سناریوی شماره 3، وضعیت بحرانی و نامطلوب را دربر دارد. از این میان، نرخ فقر بیشترین اثرگذاری را داشته که بیانگر اهمیت این عامل در شکوفایی شهر اصفهان می باشد.
شناسایی عوامل کلیدی و پیشران های موثر بر توسعه تفکر انتقادی مدیران دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳
53 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه تفکر انتقادی مدیران در دافوس آجا انجام شده است.روش: این مطالعه توصیفی - تحلیلی با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. برای شناسایی عوامل کلیدی و پیشران های مؤثر بر توسعه تفکر انتقادی متون به صورت نظام مند مرور شد، علاوه بر آن، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 تن از مدیران ارشد دافوس به عنوان مشارکت کنندگان پژوهش انجام شد. در بخش کیفی، داده ها با مکس کیودا تحلیل شد و برای اعتبار پژوهش، از ناظر بیرونی، مرور همتایان و آزمون کاپا استفاده شد که مقدار آن برابر با 0.79 به دست آمد. در بخش کمّی، پرسشنامه مقایسات زوجی (ماتریس اثرات متقابل) با نرم افزار میک مک، توسط همان 19 مدیر، وزن دهی و میزان اثرگذاری و اثر پذیری اندازه گیری شد.یافته ها: در بخش کیفی پیشران های توسعه تفکر انتقادی مدیران دافوس در چهار دسته کلی: عوامل فردی و شناختی؛ عوامل سازمانی؛ عوامل محیطی و عوامل استراتژیک شناسایی شد. در بخش کمّی پیشران «هوشمندی و بینش انتقادی» با وزن نهایی اثرگذاری مستقیم 33.3 و اثرگذاری بالقوه 42621 در رتبه اول قرار دارد. پیشران «فرهنگ دانشگاهی» نیز با وزن نهایی اثرگذاری مستقیم 33.3 و اثرگذاری بالقوه 42576 در رتبه دوم است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که توسعه تفکر انتقادی مدیران یک فرایند پیچیده و چندوجهی است که نیازمند توجه به تعاملات پویا بین پیشران ها است. پژوهش حاضر با ارائه مدلی جامع تر و دقیق تر، گامی نوآورانه در تحلیل و شناسایی پیشران های کلیدی این فرایند برداشته است و می تواند به بهبود کیفیت تصمیم گیری و عملکرد مدیران کمک کند.
پیشران ها و عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای عمومی شهری (نمونه مطالعاتی: منطقه 10 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
208 - 183
حوزههای تخصصی:
قابلیت جذب مردم توسط فضاهای عمومی سبب شده تا از این گونه فضاها بعنوان ظرفی برای شکلگیری سرمایه اجتماعی یاد شود، همچنین ارتباط دو سویه فضاهای عمومی شهری و تعاملات اجتماعی انکار ناپذیر است و فضاهای عمومی منجر به شکلگیری تعاملات اجتماعی شده و وجود تعاملات اجتماعی موجب موفقیت فضاهای عمومی میگردد، این مسئله خود اهمیت فضاهای عمومی موفق را دوچندان میکند.در همین راستا،این پژوهش کاربردی با راهبرد توصیفی- پیمایشی به بررسی عوامل موثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی و شناسایی پیشرانهای کلیدی موثر بر آنها در فضاهای عمومی شهری منطقه 10 شهرداری تهران میپردازد که در آن مفاهیم مرتبط با فضاهای شهری و تعاملات اجتماعی بررسی و عوامل موثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در فضاهای عمومی در 4 بعد عملکرد و فعالیت، کیفیات کالبدی- فضایی، زیست محیطی، معنایی و در 12مولفه و 60 شاخص طبقه بندی میشوند. این شاخصها با توجه به نمونه موردی خاص شده و پس از آن با تکنیک دلفی و روش تحلیل اثرات متقابل و نرم افزار میک مک،10پیشران کلیدی زمین بازی و مکان اوقات فراغت کودکان، مجموعه های تفریحی و اوقات فراغت، فضاهای مکث و نشستن، وجود افراد در گروه ها و رده های سنی و جنسی مختلف و میزان پاسخگویی به حضور آنان، وجود مبلمان مناسب جهت نشستن و گفت و گو، دسترسی به مسیرهای پیاده و دوچرخه، وجود کاربریها و فعالیتهای متنوع شبانه روزی، خاطره انگیزی و تجربه های به یاد ماندنی، وجود دسترسی و امکانات و مبلمان مخصوص پیاده، توجه به اقلیم امکان استراحت و آسایش معرفی میگردند. سپس دسته های 5 گانه فضاهای عمومی منطقه؛ بوستان واحد همسایگی،محله ای،ناحیه و منطقه ای، فضاهای مذهبی و راسته تجاری طبق روش لیکرت، امتیازدهی شده که میتوان گفت با وجود کمبودهای کمی و کیفی موجود،اما بوستانهای ناحیه و منطقه ای نسبت به سایر فضاهای شهری منطقه وضعیت بهتری در راستای ارتقای تعاملات اجتماعی دارند.
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.